۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۰, یکشنبه

شکست در شکست ، حاصل مذاکرات هسته ای


نشست گروه پنج + یک حدود پانزده ماه پیش در استانبول برگزار شد و از آنجا که ایران انجام مذاکره را به برآورده شدن پیش شرط های خود منوط کرده بود، مذاکرات بدون هرگونه نتیجه ای رها گردید. افزایش تحریم ها و فشارهای جهانی باعث آمد تا سران ایران دوباره به پای میز مذاکره بیایند و اینبار بدون هرگونه پیش شرط و هوچی گری سخنان نمایندگان قدرت های بزرگ دنیا را بشنوند، هرچند سخنان برخی در ساختار قدرت جمهوری اسلامی از چیز دیگری حکایت دارد و نشان می دهد به رغم شروع خوشایند پایان خوشایندی برای مذاکرات نمی توان متصور بود.همزمان باانجام مذاکرات در استانبول، سردار جوانی مشاور نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران با خبرگزاری فارس مصاحبه کرد و گفت: «ایران حسن نیت نشان داده و دلیلی ندارد که در برخی از فعالیت‌های هسته‌ای خود تجدید نظر کند.» او تاکید کرد که «جمهوری اسلامی هیچگونه انعطافی در راستای مطالبات غرب به خرج نخواهد داد.» واکاوی سخنان جوانی نشان می دهد که در سران ایران و یا حداقل در میان گروه تاثیرگذار در قدرت، عزم جدی برای تعامل وجود ندارد. سخنان نماینده ولی فقیه تنها جنبه تبلیغاتی ندارد. او تنها نمی خواهد قدرت و استقلال ایران را در بوق  و کرنا کند، بلکه خبر از وجود واقعیاتی در پس پرده می دهد. جوانی می گوید ایران حسن نیت نشان داده، اما چرا در این برهه باید حسن نیت نشان داد و چرا این حسن نیت پیشتر از این نشان داده نشد؟ منظور جوانی از برخی فعالیت های هسته ای چیست؟ و اساساً اگر قرار نیست ایران در برخی از فعالیت های هسته ای خود تجدیدنظر کند حسن نیت چه معنایی می تواند داشته باشد؟ اصلاً وقتی ایران پای معاهدات بین المللی را امضا کرده است که دیگر نباید و نمی تواند بر سر دنیا منت بگذارد و آمدن به پای میز مذاکره را حسن نیت بخواند. ایران بر اساس قراردادهای بین المللی باید نسبت به نگرانی های موجود در دنیا پاسخگو باشد. واقعیت آن است که جمهوری اسلامی نمی خواهد غرور بند زده اش بیشتر از این دچار ترک شود بنابراین تن دادن به مذاکره را حسن نیت می خواند نه هراس از درافتادن به سراشیبی سقوط به سبب فشار تحریم های جهانی.
جوانی از همین ابتدا پایان مذاکرات را هم ترسیم می کند و می گوید قرار نیست چیزی تغییر کند و ایران در مقابل خواسته های غرب انعطاف نشان دهد. عمده خواست غرب توقف غنی سازی و شفافیت فعالیت های هسته ای است که جوانی می گوید قرار نیست ایران انعطافی در برابر آن نشان دهد. دقت داشته باشیم که سردارجوانی نماینده ولی فقیه است آیا نباید سخنان او را سخنان همان کسی دانست که وی را به این سمت گماشته است؟ در نگاه رهبر جمهوری اسلامی، ایران نباید از مواضع خود عقب نشینی کند زیرا عقب نشینی باعث می شود که مطالبات طرف مقابل بیشتر شود و و فردا روز، مطالبلت بیشتری را مطرح کنند.مرور تاریخ سی و چند ساله حکومت ایران نشان می دهد این یک روال ثابت در عملکرد آنان بوده است. سران ایران تا وقتی که خود را در موضع قدرت ببینند و یا خطر چندانی را متوجه خود ندانند منش لجبازی را دنبال می کنند و از دست رفتن منافع ملی و میهنی نیز برایشان اهمیتی ندارد. از این منظر جمهوری اسلامی بسیار شبیه کره شمالی است، البته با یک تفاوت کوچک؛ کره ای ها مسیر لجبازی را تا انتها ادامه می دهند حتی اگر موشکی که پرتاپ می کنند ناکارآمد باشد و به جایی نرسد، اما سران ایران چنانکه که گفتیم لجبازی را تا جایی ادامه می هند که خطری آنها و نظامشان را تهدید نکند و در صورت احساس خطر بلافاصله امتیازهایی به طرف مقابل می دهند تا از مخمصه و مهلکه جان سالم به در ببرند. البته به رغم این تفاوت در منش دو کشور، نتیجه اقدام آنان یکسان است.دو کشور ایران و کره شمالی توان رویارویی با قدرت رسانه های دنیا را ندارند، آنها نمی توانند اذهان مردم دنیا را در جنگ رسانه ای با خود همراه کنند، اما با بستن راه های ارتباطی با خارج می توانند اذهان طرفداران را در داخل با خود همراه سازند. بنابراین هر دو کشور ایران و کره شمالی در پی اجرای نمایشی مشترک هستند، نمایشی که استقلال و قدرت آنان را نشان دهد. به همین دلیل است که روسیه هم از نمایش سیاسی جمهوری اسلامی دچار نگرانی شده و در حالیکه از یک طرف از پیشرفت مذاکرات ابراز رضایت می نماید از طرف دیگر تجهیزات نظامی ویژه در مرزهای جنوبی خود مستقر می کند.
پر واضح است که ایران راه رفته را نمی تواند برگردد زیرا تا کنون هزینه های فراوانی برای رسیدن به مقصود کرده است. جدای از این مسئله، جمهوری اسلامی می کوشد قدرت بلامنازع منطقه باشد و قدرت خود را به رخ دنیا نیز بکشد و از قضای روزگار غرب نیز همه اینها را می داند با این وجود این سوال همچنان بر قوت خود باقی می ماند که چرا طرف غربی تن به مذاکره ای داده و می دهد که از پایان آن خبر دارد؟
به نظر من هرچند فرصت سوزی در شرایط عادی و امتیاز دادن در شرایط بحرانی، روال سران جمهوری اسلامی است . به رغم خنده های روزهای آغازین مذاکره، پایان خوشی را نه برای مذاکره و نه برای روابط میان ایران و غرب می بینم. بی شک دور دوم مذاکرت با اختلافات عمیقی میان طرفین همراه خواهد بود زیرا اساسا چنانکه گفتیم جمهوری اسلامی در پی حل مسئله نیست و حتی در صورت پذیرش احتمالی شروط غرب که فرضی محال است به فعالیت های خود همچنان ادامه خواهد داد.
 سران ایران در پی بازی با افکار دنیا هستند و می خواهند در جنگی تبلیغاتی نشان دهند که آنها حسن نیت داشتند و این غرب بود که نخواست حق ایران را به رسمیت بشناسد و به دشمنی خود پایان ببخشد. چنانکه گفتیم ایران نمی تواند برنده نبرد تبلیغاتی باشد اما حداقل چون کره شمالی افکار طرفداران داخلی را می تواند با خود همراه سازد، افکار اقلیتی که شاید، تنها شاید، در روزهای سخت بتوانند یاریگر سران ایران باشند.از قضای روزگار طرف غربی نیز  همین روال را دنبال می کند با این تفاوت که با در دست داشتن ابزار رسانه می تواند اذهان دنیا را با خود همراه سازد. در آن روز دنیا دیگر بهانه ای را از سران ایران نمی پذیرد. بنابراین در هر دو صورت پذیرش یا عدم پذیرش خواسته های غرب برنده این بازی غرب خواهد بود نه جمهوری اسلامی. غرب با انجام مذاکرات در پی انزوای بیشتر جمهوری اسلامی است.و در یک نگاه بازی جمهوری اسلامی عاقبت خوشی را برای آن نظام فاسد در پی نخواهد داشت و اولین کشوری که در آتش به پا شده به دست جمهوری اسلامی، می افتد خود ایران خواهد بود. سران ایران باید بدانند دنیا همواره بر مدار مسالمت نمی گردد و روزهای نمایش، آری نمایش قدرت به پایان خواهد رسید در آن روز به یقین از دست متحدان ایران یعنی چین و روسیه نیز کاری ساخته نخواهد بود زیرا آنان نیز در پی تامین منافع بیشتر به صف مخالفان جمهوری اسلامی خواهند پیوست. نکته آخر اینکه راهی را که ایران در پیش گرفته پایانی جبری دارد و آن از هم پاشیدگی کلیت نظام است .
بهروز بهبودی
ونکوور –اپریل ۲۰۱۲

۱۳۹۱ اردیبهشت ۹, شنبه

بیانات حضرت عظما تِرررررر............در مورد حکم سؤالات شرعی.....اینترنتی


اما وقتی به صفحه این مقام عظما تِررررر...نگاه می کنیم ( طبق مشاهده این عکس ) چند سؤال به وجود میاد؟
۱- جمعه ها هم نماز جماعت اینترنتی راه بندازید که دلمون واستون تنگ نشه!
۲- نگفتن اگر بعد از چَت اگر کسی حامله شد اسم بچه را چی... بزارن!


پدرام طنازی

۱۳۹۱ اردیبهشت ۸, جمعه

مقام عظمای ولایت لطفناٌ من را هم اعدام مجازی کنید!

مقام عظمای ولایت لطفناٌ من را هم اعدام مجازی کنید!

پدرام طنازی

خامنه‌ای در موضع عقب نشینی یا در عوامل فریبکاری با غرب

آیا باید شایعه تغییر موضع یکصد و هشتاد درجه‌ای خامنه‌ای و عواملش را در مورد مسأله هسته‌ای باور کرد؟ و یا صرفاً آن را یک عقب‌نشینی تاکتیکی خواند؟ آیا این احتمال وجود داردکه سرنوشت محتوم متحد سیاسی او در سوریه وی را نگران آینده‌اش کرده است و از این رو می‌خواهد با نشان دادن اندکی انعطاف یک بار دیگر خود را از مهلکه نجات دهد؟ شرایط این قمار سیاسی برای هردو طرف آن قدر سنگین است و هزینه شکست آنقدر سهمناک که نمی‌توان به سهولت از کنار آن گذشت.در این معرکه نباید نقش روسیه و چین را نایده گرفت. ولادیمیر پوتین که اکنون خیالش از انتصاب مجددش به ریاست جمهوری آسوده شده نیازمند بازسازی روسیه است. اقتصاد روسیه به‌طرز خطرناکی تنها به صادرات نفت متکی شده است. هرنوع تقویت اقتصادی روسیه نیازمند کمک کشورهای غربی است و از این رو پوتین سعی خواهد کرد تا آنجا که بتواند روابط خود را با غرب بهبود بخشد. مسأله برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی یکی از مواردی است که بدون تحمل چندان هزینه‌ای روسیه می‌تواند غربی‌ها را راضی کند. از سوی دیگر چین هم نشان داده است که علاقه‌مند به بهبود روابطش با غرب است. برای اولین بار رشد اقتصادی چین  از دو رقمی بودن به حدود هشت در صد در سال سقوط کرده است و برای زمامداران فعلی چین این زنگ خطری است که می‌تواند ثبات سیاسی آن کشور را متزلزل کند، از این رو احتمال همکاری چین با غرب در مورد پیشگیری از برنامه تسلیحات هسته‌ای در جمهوری اسلامی به مراتب بیشتر از پیش است.اگر این برداشت با واقعیات سیاسی روز منطبق باشد باید دید چه امکاناتی برای حصول نوعی توافق میان دو طرف مذاکره وجود دارد. پاره‌ای از دست اندرکاران مسائل سیاسی ایران معتقدند که بر خلاف همه تبلیغات و مبالغه‌گویی‌ها جمهوری اسلامی دستیابی به بمب اتمی را برای اعتلای اسلام و جنگ با کفار تعقیب نمی‌کند زیرا با همه نادانی و جهالت منتسب به این نظام نمی‌توان باور کرد که آنها آماده انهدام متقابل و خودکشی محتمل باشند. اگر قبول کنیم که آنها بمب اتم را برای جهان گشایی و سلطه‌جویی نمی‌خواهند آنگاه تِز دوم، یعنی استفاده از بمب برای حفظ موجودیت نظام مطرح می‌شود. سالهاست جمهوری اسلامی کره شمالی را به‌عنوان نمونه موفقیت در برابر هر نوع تهاجم خارجی ستایش می‌کند. می‌گوید خامنه‌ای از سرنوشت قذافی درس عبرت گرفته است و معتقد است که اگر قذافی تسلیحات هسته‌ای خود را تسلیم نکرده بود این چنین بیرحمانه مورد تهاجم قرار نمی‌گرفت.شاید بشود این سؤال را مطرح کرد که آیا راهی وجود دارد که هم جمهوری اسلامی و هم غربی‌ها بدون جنگ و خونریزی به اهداف خود نایل آیند؟ در تحلیل نظری پاسخ به این سؤال مثبت است یعنی غرب دارای امکانات و وسایلی هست که بتواند چنین «تضمینی» را به جمهوری اسلامی بدهد و یا حداقل آیت‌الله را مطمئن کند که اگر دست از بازی با اتم بردارد غربی‌ها نیز به نوبه خود رژیم را اندک اندک تطهیر خواهند کرد و بدون هیچگونه توجهی به مسائل حقوق بشر با نظام جمهوری اسلامی ساخت و پاخت خواهند کرد. از سوی دیگر اگر هدف جمهوری اسلامی برای دستیابی به انرژی هسته‌ای حفظ موجودیت نظام باشد دسترسی به این هدف از مجرای دیپلماسی، هم کم‌خطرتر است، هم می‌توان بدون هیچگونه هزینه نظامی و سیاسی به آن دست یافت.
نوشته ای از پدرام طنازی

۱۳۹۱ اردیبهشت ۷, پنجشنبه

از تورنتو تا اوین؛ حکم اعدام سوغات بازگشت به ایران برای دو ایرانی-کانادایی


حمید قاسمی تنها شهروند ایرانی-کانادایی محکوم به اعدام نیست که زندانیان بند ۳۵۰ زندان اوین با او آشنایی دارند. سعید ملک پور اینک از بند ۳۵۰ به بند دو الف سپاه برده شده و هرآن احتمال اجرای حکمش وجود دارد.شوخی‌هایی که برای چند دقیقه هم که شده ممکن است باعث فراموشی حکمش شود. علی جمالی زندانی سیاسی عضو شورای مرکزی  ادوار تحکیم وحدت می‌گوید «آقا بیائید پرینت حکم من را ببیند در کجای حکم من تحمل حمید قاسمی نوشته شده است."عبدالله مومنی سخنگوی ادوار تحکیم همیشه بیشترین شوخیها را با او دارد. می گوید "اینکه تو می گویی شهروند کانادا بوده ای راست است ؟چون من شنیده ام که تو سرایدار موسسه ایران،کانادا بوده ای و برای همین مدعی شده ای شهروند کانادا هستی.» یکی دیگر از زندانیان می‌گوید: «نه بابا حمید توی شرکت "کانادادرای" کار می کرده برای همین می گوید شهروند کانادا است.» این شوخی‌ها البته تنها می‌تواند لحظاتی از فکر کردن درباره سرنوشت آینده حمید  بکاهد.آخرین تولد حمید را که گرفتند عبدالله مومنی  گفت: «انشاء الله آخرین جشن تولدت در زندان باشد.» یکی دیگر از زندانیان به شوخی به حمید گفت: «عبدالله با تو مشکل دارد و این جمله را طوری گفت که انگارمی‌گوید آخرین جشن تولد تو باشد.» این شوخی البته هر لحظه امکان جدی شدن دارد  چرا که حکم حمید برای اجرای احکام ارسال شده است. حمید قاسمی برای فراموشی حکم خود زمان را در زندان با ورزش و گپ زدن می کشد و امیدواراست، هر چند در همین زندان مرگ برادر را مقابل چشمان خود دیده. کاپیتان البرز قاسمی که مقابل چشم زندانیان سیاسی در زندان درگذشت.ماجرا از بازداشت البرز شروع شد. حمید از کانادا به ایران آمده بود که البرز بازداشت و حمید پیگیر کارش شد. البرز ناخدا یکم بود. ۲۹ سال سابقه عضویت در نیروی دریایی ارتش داشت و ۵ سال سابقه حضور در جنگ. چند سالی هم  از بازنشستگی‌اش می‌گذشت. حمید هیچ گاه باور نمی‌کرد برای دو برادر نقشه مشترکی چیده شده چرا که به جای فرار و بازگشت به کانادا چند بار برای پیگیری کار برادر به حفاظت اطلاعات ارتش رفت و دریکی از دفعات بازداشت و با اتهام جاسوسی مواجه شد.حمید  درجوانی از ایران خارج و ساکن کانادا شده بود. پس از دوم خرداد که فکر می‌کرد فضای کشور متفاوت شده ۸ بار به ایران سفر کرده و دراین سفرها هیچ گاه مشکلی برای‌اش رخ نداده بود. ازهمین رو همیشه خود را سرزنش می‌کند که کاش هرگز هوس دیدن ایران دوباره به سرش نمی‌زد.به گفته حمید آنچه از آن به عنوان جاسوسی نام برده می‌شود یک پرینت از ایمیلی است که برای برادرش ارسال شده و دراین ایمیل به رمز از او خواسته شده اطلاعات نظامی بدهد. البرز به ایمیل پاسخی نداده و تحت فشارهای بازجویی و انفرادی های طولانی مدت تنها پذیرفته که این ایمیل را دیده است. مامورین ارسال ایمیل را به حمید نسبت دادند اما او دربازجوئی‌ها هیچ گاه این اتهام را نپذیرفته است.در مرحله اول دادگاه  کارشناس رسمی دادگستری از لحاظ فنی ایمیل را تائید نکرد و بازپرس اولیه هم برای  اتهام جاسوسی قرار منع تعقیب صادر کرد، اما مامورین حفاظت اطلاعات که گویا برپروژه خود اصرارداشتند پرونده را از دادگاه نظامی  به دادگاه انقلاب بردند و برای حمید و برادرش حکم اعدام گرفتند.به باور حمید این حکم می تواند تصفیه حسابی با برادرش بوده باشد، اما هر چه که باشد حمید درحالی که پس از مرگ برادر خواهرش را هم همین روزها از دست داده درخطر اعدام است.


لباس کامل سعید ملک پور


حمید قاسمی تنها شهروند ایرانی-کانادایی محکوم به اعدام نیست که زندانیان بند ۳۵۰ زندان اوین با او آشنایی دارند. سعید ملک پور اینک از بند ۳۵۰ به بند دو الف سپاه برده شده و هرآن احتمال اجرای حکمش وجود دارد.همبندانیان سابق او در بند ۳۵۰ می‌گویند او همیشه لباس های کامل می‌پوشید تا آثار شکنجه بر روی بدنش معلوم نشود. برخی دیگر هم فک شکسته او را به یاد دارند که هنگام سخن گفتن سعید صدایی از درون دهانش شنیده می‌شد. یکی از دندانپزشکان زندانی به دیگر زندانیان گفته بود که فک او به تازگی شکسته و خوب جوش نخورده است. سعید متهم به مدیریت سایت‌های پورنو است اما هم بندیان‌اش می‌گویند سعید تنها برنامه‌ای را نوشته که دریک سایت پورنو استفاده شده و اگر سعید واقعا گناهکار بود و  می‌دانست این برنامه بنا است دریک سایت پورنو استفاده شود چرا نام خود را پای این برنامه گذاشته است.


احسان مهرابی
پدرام طنازی

بیانیه جمعی از زنان اصلاح طلب در محکومیت اجرای حکم نرگس محمدی


جمعی از زنان اصلاحطلب با صدور بیانیه ای نسبت به اجرای حکم نرگس محمدی اعتراض کردند.زنان اصلاحطلب در این بیانیه ضمن محکوم نمودن اجرای حکم این فعال حقوق بشر، دلیل صدور چنین حکمی را اقدامات بشردوستانه و نوع دوستانه نرگس محمدی دانسته اند.
متن کامل این بیانیه در پی می آید:
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا ممتحنة امتحنک الذی خلقک، فوجدک لماامتحنک صابرة
سلام بر تو ای آزمایش شده توسط خدایی که تو را آفرید و در آن چه تو را آزمود،صابر و بردبار یافت!
سلام بر تو ای فرزند رسول خدا، ای کوثر! ما مقام شامخت را تصدیق می کنیم. خدا نخواهد که از جرگه آزار دهندگان تو باشیم. همان آزار دهندگانی که تا همین امروز هم چنان حق را زیرپای می گذارند و باطل را بر سریر قدرت می نشانند.خدا ما را از کسانی قرار دهد که موجب خوشنودی تو هستند. همان کسانی که روزشان به شب نمی رسد مگر این که خدمت به خلق در سرلوحه اعمالشان قرار گیرد و اهتمام به امور مسلمین را به دست فراموشی نسپارند.خدا ما را از زمره دوستان فاطمه (س) قرار دهد که دوستان خود اویند و ما را از صف دشمنان فاطمه که دشمنان خدای و پیامبر عالی شأن اویند، دور سازد. همان کسانی که به نام اسلام، مسیری جز اسلام می پویند و انحراف از دین مبین برایشان عادت شده است. همان ها که مقام شامخ «مادر» برایشان بی ارج و قرب است و به همین دلیل به خود جرأت می دهند که زندان را جایگاه مادران بی گناه قرار دهند و مجرمان را رها کنند تا میزان جرم و جنایتشان افزون شود و شومی اعمالشان دامن خودشان و خانواده و دایره همکارانشان را بلکه حکومت اسلامی را بگیرد.و اف بر ستم و ستم گر خاصه که این ستم بر زنی که « مادر» است روا داشته شود! زن اصلاح طلب باشیم یا نباشیم مادرانگی وجه ممیزه ماست و ارجمندی این مقام را نه در قول بلکه در فعل و عمل تجربه کرده ایم. آموخته ایم که زن بالقوه مادر است و تا این سرشت به مرتبه فعلیت درنیاید انگار گم شده ای دارد و این «مادری» نه امری اکتسابی بلکه فطری و ذاتی است و بانو «نرگس محمدی» یک مادر است! مادری که بیماری فلج عضلانی یادگار زندانی بودنش در بازداشت گاه اطلاعات این کشور اسلامی است و نامه دادخواهی اش به دادستان پس از یورش مهاجمین به حریم خصوصی اش و خانه و خواب گاهش و دستگیری همسرش جلوی چشمان او که مجال داشتن پوشش مناسب را نیافته بود و نیز در مقابل دیدگان دو طفل خردسالش که به فیلم هایی شبیه بود که اندر تقبیح فرهنگ خشن و مروج بداخلاقی های استکباری از رسانه ملی پخش می شود، متأسفانه به عنوان مدرک جنایتی از جنایات این دوره حکومت بی اخلاقی و هرج و مرج و رواج منکر در کشور اسلامی مان باقی ماند.بانو «نرگس محمدی» یک زن است که داستان وفاداری به شوهرش را در روزهای سخت حبس و زجر و آزار ملی- مذهبی ها در بازداشت گاه سپاه در یک دهه پبش باید جستجو کرد هم گام با دیگر زنان مقاوم این جریان سیاسی از جمله همسر شهید «هدی صابر»!بانو «نرگس محمدی» یک فعال حقوق بشر، حقوق زن و حقوق کودک است. اینک حکم ظالمانه ای که برای او صرفا به دلیل اقدامات بشردوستانه و نوع دوستانه در چارچوب وظایف شهروندی اعطا شده بود، به مرحله اجرا درآمده است. آن هم درست در ایام وفات شهادت گونه الگوی انسانیت حضرت فاطمه زهرا (س) که مظلومیتش سوژه مرثیه های مرثیه خوانان این شب و روزهاست و بی عدالتی ها در حق خودش و شویش و بی حرمتی ها و جفایی که بر او توسط مدعیان پیروی پدرش، نبی مکرم اسلام رفت، مانند سرب مذاب، قلب ها را می گذارد و مظلومیت اهل بیت ، دل ها را مانند موم نرم می کند. روزگار عجیبی است! مردان را به بند می کشند و زنانشان را به اسارت می گیرند و فرزندان معصومشان را به گناه نکرده مجازات می کنند. شرم بر ما باد که با سکوتمان مهر تأیید بر این اعمال سفاکانه می زنیم و نفرین بر قلب هایی که چون سنگ سخت شده و نفرین بر دست ها و قدم هایی که واسطه عمل سوء و شنیع جدا کردن خردسالان بی گناه از مادران و پدرانشان هستند.چه می توان کرد این روزها جز شکوه و شکایت بر دل دریایی فاطمه (س) بردن و آتش دل را به بی کرانه دریای محبتشان فرونشاندن؟ اما این همه، دل های دردمند را شفا نمی بخشد وقتی که در مکتب انسان ساز اسلام آموخته ایم گناه کسی که به ظلم تن در می دهد از گناه ظالم افزون تر است. ما جمعی از زنان اصلاح طلب، در این ایام عزای دردانه رسول الله(ص) همراه با زندانیان سیاسی و خانواده های ارجمندشان، ستمی را که در روزگار فقدان نبی و غیبت ولی الله بر شهروندان حق گویِ حق مرامِ باطل ستیزمان می رود، از حصر بانو رهنورد و همسر ارجمندش و جناب کروبی تا حبس ظالمانه کلیه آزادگان دربند به ویژه زنان و مادران زندانی را محکوم می کنیم و امید آن داریم که این سوگ بزرگ دل های شقی را نرم گرداند و اعمال سفیهانه را به منطق و خرد متمایل نماید و زندان های ستم را از حتی یک زندانی بی گناه چه رسد به چون «نرگس محمدی» مادری، خالی کند. باشد که مدل حکومت اسلامی که بر پایه رحم و مروت و وفا مدیریت خواهد شد، مدلی مطلوب برای همه کشورهای منطقه بلکه جهان، قرار گیرد.


انشاء الله
جمعی از زنان اصلاح طلب


ششم اردیبهشت۱۳۹۱
گزارش نوروز
اکبر شریفی

۱۳۹۱ اردیبهشت ۵, سه‌شنبه

دانشگاه زنده است


دانشگاه های ایران در سال گذشته همچنان شاهد تلاش نیروهای آدم کش و وحشی برای سرکوب جنبش دانشجویی و کنترل فضای اعتراضی در دانشگاه علیه حاکمیت استبدادی و دیکتاتوری بود.لازم به ذکر است که بسیاری از موارد نقض حقوق دانشجویان نیز در سال گذشته به دلایل مختلف خبری نشده است.در سال گذشته ٦٧ حکم زندان برای دانشجویان صادر و اجرا شده است. نزدیک به ٤۵ مورد فعالیت های مختلف و تجمع های دانشجویی، ١٢٠ مورد احضار به کمیته انضباطی، محرومیت از تحصیل و اخراج از دانشگاه و بیش از ٨٠ مورد بازداشت و احضار به مراجع قضائی ثبت شده است. در سال گذشته همچنین در بیش از ١۵ دانشگاه کشور تفکیک و تبعیض جنسیتی و متاسفانه بیش از ١٠٠ مورد حادثه و مرگ دانشجویان توسط رژیم کثیف اسلامی بوده است.


پدرام طنازی

توماج صالحی به اعدام محکوم شد! توماج در قلب ما جای دارد!

سازمان حقوق بشر ایران؛ ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳: توماج صالحی، خواننده رپ و از بازداشت‌شدگان اعتراضات ۱۴۰۱ در دادگاه انقلاب به اعدام محکوم شد. سازمان ...