۱۴۰۳ مرداد ۱۲, جمعه

بازتولید قتل در حکم اعدام؛ با نگاهی به فیلم سینمایی «بی‌بدن»

سپیده حجامی – نوید پورفرج در نقش «بازپرس محسن شکوهی» در فیلم سینمایی «بی‌بدن» شمایلی از جمهوری اسلامی‌ است.

کاراکتر بازپرس فیلم سینمایی «بی‌بدن» فردی‌ست با خصوصیاتی چون: واکنش‌ها و رفتار و کردار عصبی،


برخورد غیرمحترمانه با مراجعه‌کنندگان و ‌کارمندان زیردست، عدم رعایت کرامت انسانی در مواجهه با دیگران، دارای ذهن جانبدارانه و قاضی در برابر متهم، ناتوان از بی‌طرفی و در نهایت همه‌کاره و هیچ‌کاره…

نکات ذکر شده همگی خصوصیات و نشانه‌های رفتاری جمهوری اسلامی در روند بررسی و صدور حکم قصاص در پرونده‌های قتل است. «بازپرس شکوهی» در ابتدای فیلم، به عنوان فردی همه‌‌کاره با رفتاری تحقیرآمیز با متهم و خانواده‌اش در قالب یک قهرمانِ حامی خانواده مقتول، «ارغوان»، وارد می‌شود؛ وی عزم خود را جزم کرده تا حکم اعدام را از قاضی گرفته و متهم را روانه چوبه‌دار کند؛ در انتها اما با چرخش ناگهانی، بدل به واسطه‌ای هیچ‌‌کاره برای گرفتن رضایت از خانواده مقتول و نجات جان قاتل، «سروش»، می‌گردد!

فراز و فرودهای شخصیتی «بازپرس شکوهی» همان الگوی رفتاری جمهوری اسلامی در صدور و اجرای حکم قصاص است. از ابتدا تا مرحله صدور حکم، قدرت در دستان دادگاه و قانون است، زمان اجرای حکم اما، دادگاه و قانون قدرتی ندارند و همه چیز به تصمیم و اراده خانواده مقتول واگذار می‌شود!

درواقع قانون ناکارآمد، ناقص و غیرانسانی جمهوری اسلامی برای قصاص، نتیجه‌ای ندارد جز بازتولید خشونت و قتل… جمهوری اسلامی با انداختن بار تصمیم‌گیری نهایی بر دوش خانواده مقتول، چرخه کشتار را ادامه داده و نه تنها تلاشی برای متوقف کردن این چرخه نمی‌کند که با سپردن مسئولیت «زدن زیر چارپایه اعدام» به خانواده‌های مقتول، آنها را تبدیل به قاتلانی ناخواسته و پنهان می‌کند. وقتی در قانون، اشد مجازات، اعدام، معنا می‌شود و رهایی از چوبه‌دار صرفاً با رضایت خانواده مقتول صورت می‌گیرد، بار روانی بسیاری بر دوش این خانواده گذاشته می‌شود. صرف نظر کردن از اعدام، از سوی خانواده مقتول «بخشش» نامیده می‌شود و همین نامگذاری ناشیانه نیز باعث می‌شود آنها هنگام رضایت دادن، دچار عذاب وجدان شوند که خون عزیزشان را «بخشیدند» و از آن گذشتند. در بسیاری موارد خانواده‌های مقتولین هیچگونه درخواستی برای دریافت دیه نقدی ندارند و صرفا نمی‌توانند از پس عذاب وجدان و فشار روانی «بخشیدن» قاتل برآیند، و این بار روانی را قوانین متحجرانه جمهوری اسلامی بر دوش آنان نهاده است.

حکومتی که با قوانین اشتباه، ناکارآمد و فاقد مجازات جایگزین مناسب، شانه از بار مسئولیت مجازات عادلانه محکومین خالی کرده و خانواده‌ها را به جان هم می‌اندازد. این قوانین گاهی باعث به وجود آمدن بازار سیاه دیه و رواج سنت کهنه «خون‌بس» در دنیای مدرن شده است. «روایت‌های بسیاری وجود دارد از ازدواج‌های مصلحتی در بین قبایل و در شهرستان‌های کوچک برای گرفتن رضایت و گذشت از قصاص» که همه موارد ذکر شده نیاز به آسیب‌شناسی در جامعه دارد.

بارها و بارها شاهد پادرمیانی افراد نیکوکار و سلبریتی‌ها در پرونده‌های قصاص بوده‌ایم. نکته کلیدی اما در جمله‌ای‌ست که در همه پرونده‌های مرتبط با قصاص اعدام به چشم می‌خورد: «قصاص حق است و خانواده‌های مقتول حق دارند قاتل را ببخشند یا نبخشند». گره کور در همین نکته است: در «حق قصاص» که اجرای آن بجای قانون، بر عهده خانواده مقتول نهاده شده است! نیاز امروز جامعه ایران، سلبریتی، افراد نیکوکار، بازپرس و وکیل برای وساطت و گرفتن رضایت نیست. جامعه ایران نیاز به همت جمعی برای تغییر قوانین دارد. حکومت جمهوری اسلامی ایران بالاترین نرخ سرانه اعدام نسبت به جمعیت را دارد، و روز به روز  آسیب‌هایی که مجازات اعدام، که در جوامع پیشرفته منسوخ شده، به جامعه می‌زند، بیش از پیش می‌شود. بجای حذف صورت مسئله، باید آن را حل کرد، و بجای تلاش برای رضایت گرفتن از خانواده مقتول، باید تلاش کرد یکبار برای همیشه، مجازات اعدام از قاموس ایرانزمین پاک شود 

۱۴۰۳ مرداد ۱۱, پنجشنبه

سازمان حقوق‌بشر ایران خواستار واکنش قوی جامعه‌جهانی نسبت به حکم اعدام پخشان عزیزی شد

 پخشان عزیزی دومین زنی است که در یک ماه اخیر توسط دادگاه‌های انقلاب جمهوری اسلامی با اتهام «بغی» به اعدام محکوم می‌شود. پیشتر برای یک فعال کارگری به‌ نام شریفه محمدی نیز با اتهامات «بغی» حکم اعدام صادر شده بود.


«سازمان حقوق بشر ایران» خواهان واکنش قوی جامعه جهانی نسبت به حکم اعدام پخشان عزیزی و رفع اتهام فوری از او و همه  زندانیانی است که تنها برای فعالیت‌های مدنی صلح‌آمیز خود بازداشت شده‌اند. محمود امیری‌مقدم مدیر «سازمان حقوق بشر ایران» در اینباره گفت: «حکم اعدام پخشان عزیزی هیچ وجاهت قانونی ندارد و بر اساس سفارش نیروهای امنیتی به منظور سرکوب جنبش‌های مدنی  توسط سیستم قضایی غیرمستقل جمهوری‌ اسلامی صادر شده‌است. جامعه‌ جهانی باید با شدیدترین وجه نسبت به صدور حکم اعدام برای فعالیت‌های مدنی واکنش نشان دهد.»

بنا به اطلاع «سازمان حقوق بشر ایران»، پخشان عزیزی فعال مدنی کرد و زندانی سیاسی زندان اوین از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب با ریاست قاضی افشاری با اتهام «بغی از طریق عضویت در گروه‌های مخالف نظام که قیام مسلحانه دارند» به اعدام و چهار سال زندان محکوم شد و این حکم روز سه‌شنبه ۲ مردادماه به وکلای او ابلاغ شد. پخشان عزیزی ۱۳ مردادماه ۱۴۰۲، زمانی که پس از حدود ۱۰ سال دوری به ایران بازگشته بود، در منزل خانوادگی خود به همراه سه تن از بستگانش بازداشت شد. یکی از نزدیکان این زندانی سیاسی که نخواست نامش فاش شود به «سازمان حقوق بشر ایران» گفت: «این حکم از اساس هیچ مجوز قانونی ندارد چون چیزی در پرونده نیست که او را به اعدام محکوم کردند. در پرونده‌اش اشاره شده که در عراق و سوریه و خصوصا سوریه اسلحه دست داشته و با داعش جنگیده است و اما سوریه چه ارتباطی با ایران دارد که چنین موضوعی در پرونده ذکر شده است؟ اگر مقابل داعش ایستاده و جنگیده این افتخار است نه ننگ! پخشان در آن زمان فقط خدمت کرده و یک مددکار اجتماعی بوده است و کاملا فعالیتش در زمان جنگ داعش خیرخواهی بوده نه سیاسی که آن را به قیام مسلحانه علیه جمهوری اسلامی منتسب کردند.»

این منبع در ادامه گفت: «وکلای پخشان عزیزی در دادگاه گفتند چه شده است که یک زمانی سرتیتر روزنامه‌های ایران با افتخار از جنگیدن علیه داعش می‌نوشتند و آنهایی را که با داعش می‌جنگیدند را افتخار می‌نامیدند؟ اکنون چه چیزی تغییر کرده که چنین موردی را در این پرونده ذکر کردید؟» وی در پایان ذکر کرد: «او یک روزنامه‌نگار و مددکار اجتماعی بوده و حرفه‌اش نوشتن و فعالیت‌های خیرخواهی، بشردوستانه و کاملا مدنی بوده. ما از این موضوع آگاه هستیم و شک و تردیدی نیست. البته اتهام عضویت در پژاک هم در پرونده دارد ولی اسنادی موجود نیست که عضویت پخشان را در حزب پژاک ثابت کند. در هنگام بازداشت او هیچگونه سلاحی نداشته و نه چیزی از او گرفتند و نه هیچ جایی چیزی پیدا نکردند.» جلسه رسیدگی به پرونده پخشان عزیزی در تاریخ ۲۷ و ۲۸ خرداد ماه سال جاری درحالی برگزار شد که وکیل وی برای مدت هفت ماه اجازه ملاقات با وی را نداشته و پخشان در این مدت ممنوع الملاقات بوده است. پخشان عزیزی در بدو بازداشت مدت ۵ ماه را در بند ۲۰۹ زندان اوین بسر برد و بر اساس نامه‌ای که از او در رسانه‌های حقوق بشری منتشر شده، در این مدت با وی برخورد خشونت‌آمیزی شده است

کامران شیخه اعدام شد؛ هر هشت ساعت یک اعدام در شش روز گذشته


سازمان حقوق بشر ایران ضمن محکوم کردن شدید اعدام کامران شیخه خواستار توجه فوری جامعه جهانی به موج جدید اعدام در ایران شد. محمود امیری‌مقدم، مدیر این سازمان گفت: «کامران شیخه پس از شکنجه در دادگاهی کاملا غیرمنصفانه بر اساس اتهام‌های دروغین به اعدام محکوم شده بود. اعدام کامران شیخه، همچون اعدام شش هم‌پرونده‌ای‌هایش، براساس قوانین بین‌المللی و حتی قوانین جمهوری اسلامی غیر قانونی است و قتل فراقضایی محسوب می‌شود. علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی و دیگر مسئولان قوه قضایی فاسد جمهوری‌اسلامی باید در قبال این جنایت پاسخگو باشند!» بنا به اطلاع سازمان حقوق بشر ایران، صبح امروز پنجشنبه ۴ مردادماه، حکم اعدام کامران شیخه، ۴۰ ساله، زندانی سنی مذهب کرد در زندان مرکزی ارومیه (دریا) به اجرا درآمد. کامران شیخه در یک پرونده مشترک به همراه فرهاد سلیمی، داوود عبداللهی، ایوب کریمی، انور خضری، قاسم آبسته و خسرو بشارت در بهمن ماه ۱۳۸۸ بازداشت و براساس اعترافات تحت شکنجه و بدون برخورداری از دادرسی عادلانه در اسفند ماه ۱۳۹۴ از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی محمد مقیسه به اعدام محکوم شدند. این حکم کمی بعد در دیوان عالی کشور نقض شد، اما مجددا در سال ۱۳۹۸ از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست ابوالقاسم صلواتی حکم اعدام برای ایشان صادر شد. شش هم‌پرونده‌ای دیگر کامران شیخه طی شش ماه و بین آبان‌ماه ۱۴۰۲ و اردیبهشت ۱۴۰۳ اعدام شده‌ بودند. احتمال می‌رود تعداد اعدام‌شدگان صبح امروز در زندان مرکزی ارومیه بیش از یک نفر بوده باشد. در شش روز گذشته  دست‌کم ۲۰ تن، در زندان‌های مختلف ایران عمدتا با اتهامات مربوط به «مواد مخدر» و «قتل عمد» اعدام شدند

۱۴۰۳ مرداد ۵, جمعه

بررسی وضعیت حقوق حقوق بشر در جمهوری اسلامی و رفتار این کشور در ۴۵ سال گذشته

جاوید رحمان گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد برای بررسی وضعیت حقوق حقوق بشر در جمهوری اسلامی، رفتار این کشور در ۴۵ سال گذشته با زندانیان و مخالفان سیاسی و اقلیت‌های دینی و قومی را «جنایت علیه بشریت» و «نسل‌کشی» خوانده و خواستار تحقیقات بین‌المللی در این زمینه شده است.


جنایت‌های بی‌رحمانه

جاوید رحمان در این گزارش به اعدام‌ هزاران مخالف سیاسی محبوس در زندان‌های ایران اشاره کرده و از آنها بعنوان مصداق جنایت علیه بشریت نام می‌برد. این گزارشگر ویژه در این گزارش یادآوری می‌کند «جنایت‌های بی‌رحمانه‌ای» در دهه شصت خورشیدی در سراسر ایران رخ داده‌اند، نمایانگر «بدترین و فاحش‌ترین شکل نقض حقوق بشر که مقام‌های عالی‌رتبه یک حکومت علیه مردم خود مرتکب شده‌اند.» وی در این گزارش نتیجه گرفته است که این «رژیم ایران و رهبران آن نباید از عواقب جنایات علیه بشریت و نسل کشی بگریزند.» به گفته این حقوقدان و استاد دانشگاه، این «جنایت‌های وحشیانه شامل اعدام‌های خودسرانه و فراقانونی در سال‌های ۱۹۸۱-۱۹۸۲ و جنایات وحشیانه سال ۱۹۸۸ شامل جنایت علیه بشریت، قتل و کشتار و همچنین نسل‌کشی است.» در این گزارش همچنین به بُعد دیگری از جنایات جمهوری اسلامی در دهه ۶۰ خورشیدی اشاره شده است. جاوید رحمان در گزارش خود می‌نویسد «در میان اعدامی‌ها زنانی وجود داشتند که برخی از آنها پیش از اعدام مورد تجاوز جنسی قرار گرفته بودند و بسیاری از اعدام‌شدگان نیز کودکان بودند.» این حقوقدان بریتانیائی – پاکستانی خواستار تحقیقات شفاف و بی‌طرفانه در این زمینه تحت حمایت حقوق بین‌الملل شده است. اگرچه کارشناسان ویژه به نمایندگی از سازمان ملل متحد سخن نمی‌گویند، ولی جامعه جهانی نمی‌تواند این نظرات را نادیده گرفته و با سکوت از کنار آنها رد شود. جاوید رحمان قبل از اینکه ابراهیم رئیسی، یکی از اعضای «هیئت مرگ»، به ریاست ‌جمهوری اسلامی منصوب شود، این تحقیقات را در رابطه با جنایات رژیم در دهه ۶۰ خورشیدی آغاز کرده بود و در طول سال‌های گذشته شهادت شاهدان و مدارک مرتبط با این اعدام‌ها را جمع‌آوری کرده و بارها گفته بود که اگر شورای حقوق بشر سازمان ملل یا سایر نهادها بین‌المللی بخواهند تحقیقات مستقلی را در این زمینه آغاز کنند، آماده است تا این شواهد و مدارک را در اختیار آنها بگذارد.اتهاماتی که تازگی ندارد

جمهوری اسلامی در ماه‌های گذشته از سوی کمیته حقیقت‌یابی که پس از خیزش مردمی «زن، زندگی، آزادی» از سوی شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد تشکیل شده بود نیز به ارتکاب جنایت علیه بشریت متهم شده بود. برخی از نتایج تحقیقات اخیر جاوید رحمان، در گذشته بارها وبارها از سوی سازمان‌های حقوق بشری ایرانی مطرح شده بودند و برای ایرانیان تازگی ندارند. کافی است اشاره شود که شاهزاده رضا پهلوی نیز در سال ۲۰۱۲ میلادی در سفری به لاهه و در ملاقات با دادستان دیوان کیفری بین‌المللی شکایتی را علیه علی خامنه‌ای به اتهام «جنایت علیه شهروندان ایرانی» بر مبنای ماده ۱۵ اساسنامه رم ثبت کرده است.

دیوان کیفری بین‌المللی که مقر آن در شهر هلندی لاهه است، نخستین نهاد قضائی بین‌المللی دائمی است که برای رسیدگی به جرائمی چون نسل‌کشی، جنایت علیه بشریت، جنایات جنگی و جنایت تجاوز تشکیل شده است. این دادگاه به جرائمی رسیدگی می‌کند که پس از تاریخ تاسیس آن در اول ژوئیه ۲۰۰۲ میلادی اتفاق افتاده باشند. در حال حاضر ۱۲۴ کشور این دادگاه را به رسمیت شناخته‌اند. اساسنامه این دادگاه در رُم پایتخت ایتالیا در ۱۷ ژوئیه ۱۹۹۸ با رای نمایندگان ۱۲۰ کشور به تصویب رسید. کشورهای چین، آمریکا، اسرائیل، عراق، لیبی، قطر و یمن به این اساسنامه رای مخالف دادند و هنوز نیز این دادگاه را به رسمیت نمی‌شناسند. ۳۱ دولت دیگر، از جمله جمهوری اسلامی، اگرچه به اساسنامه تشکیل این دادگاه رای مثبت دادند، ولی از به رسمیت شناختن آن طفره رفتند. برای بررسی پرونده افرادی که مرتکب این جنایت‌ها شده باشند ولی کشورشان این دادگاه را به رسمیت نمی‌شناسد تنها از طریق ارجاع پرونده از سوی شورای امنیت امکان پیگرد حقوقی وجود دارد.


۱۴۰۳ مرداد ۱, دوشنبه

گروگان‌گیری در جمهوری اسلامی ایران به عنوان ابزار فشار سیاسی

 


جمهوری اسلامی ایران طی سال‌های گذشته، با دستگیری اتباع خارجی و دوتابعیتی‌ها، از آنها به‌عنوان ابزاری برای فشار سیاسی و تحقق اهداف خود استفاده کرده است. این رویکرد نه تنها نقض حقوق بشر محسوب می‌شود بلکه به روابط دیپلماتیک بین‌المللی نیز آسیب می‌زند. این مقاله به بررسی موارد مختلف دستگیری و گروگان‌گیری توسط حکومت ایران، سرنوشت افراد دستگیر شده و پیشنهاداتی برای حل این مسئله می‌پردازد.

#### در اینجا به موارد برجسته دستگیری و گروگان‌گیری توسط جمهوری اسلامی میپردازیم

1. **نازنین زاغری-رتکلیف**

   - **ملیت**: بریتانیایی-ایرانی

   - **اتهام**: جاسوسی

   - **دستگیری**: آوریل ۲۰۱۶

   - **عاقبت**: پس از سال‌ها حبس در ایران و مذاکرات متعدد، نازنین زاغری در مارس ۲۰۲۲ آزاد شد.

2. **مایکل وایت**

   - **ملیت**: آمریکایی

   - **اتهام**: توهین به رهبر انقلاب اسلامی

   - **دستگیری**: جولای ۲۰۱۸

   - **عاقبت**: وی در ژوئن ۲۰۲۰ آزاد شد و به آمریکا بازگشت.

3. **سیاماک نمازی و باقر نمازی**

   - **ملیت**: آمریکایی-ایرانی

   - **اتهام**: همکاری با دولت دشمن

   - **دستگیری**: سیاماک در اکتبر ۲۰۱۵ و باقر در فوریه ۲۰۱۶

   - **عاقبت**: سیاماک همچنان در زندان است؛ باقر در سال ۲۰۲۲ به دلایل پزشکی آزاد شد و ایران را ترک کرد.

4. **یوهان فلوروس

   - **ملیت**: سوئدی

   - **اتهام**: جاسوسی 

   - **دستگیری**: آوریل ۲۰۲۲

   - **سرنوشت: مبادله با حمید نوری 

5. **احمد رضا جلالی**

   - **ملیت**: ایرانی سوئدی

   - **اتهام**: به دلیل اتهامات امنیتی و همکاری با دولت متخاصم و جاسوسی برای اسرائیل

   - **دستگیری** ۲۶ آوریل ۲۰۱۶ 

   -سرنوشت: همچنان در زندان و در خطر اعدام

#### دلایل و انگیزه‌ها

دستگیری اتباع خارجی توسط ایران معمولاً به دلایل سیاسی انجام می‌شود. این افراد اغلب به جاسوسی و یا فعالیت‌های ضد امنیت ملی متهم می‌شوند. حکومت ایران از این افراد به عنوان ابزار چانه‌زنی در مذاکرات دیپلماتیک و همچنین برای فشار بر کشورهایی که با سیاست‌های ایران مخالف هستند، استفاده می‌کند.

#### راهکارهای پیشنهادی برای حل مسئله

1. **افزایش فشار دیپلماتیک**: کشورهای خارجی باید از طریق سازمان‌های بین‌المللی مانند سازمان ملل و اتحادیه اروپا، فشار بیشتری بر ایران وارد کنند تا این کشور را وادار به رعایت حقوق بشر و آزادی زندانیان سیاسی کنند.

2. **تحریم‌های هدفمند**: اعمال تحریم‌های هدفمند علیه افرادی که مسئول دستگیری و گروگان‌گیری هستند، می‌تواند به عنوان یک ابزار مؤثر در نظر گرفته شود.

3. **مذاکرات دیپلماتیک**: مذاکرات مستمر و پیگیری‌های دیپلماتیک برای آزادی زندانیان باید ادامه یابد. کشورها باید با همبستگی و هماهنگی بیشتر در این زمینه عمل کنند.

4. **افزایش آگاهی عمومی**: رسانه‌ها و سازمان‌های حقوق بشری باید با اطلاع‌رسانی گسترده‌تر و جلب توجه عمومی به این مسئله، فشار اجتماعی و بین‌المللی را بر حکومت ایران افزایش دهند.

5. **تشکیل یک کمیته بین‌المللی**: ایجاد یک کمیته بین‌المللی برای نظارت بر وضعیت زندانیان خارجی در ایران و ارائه گزارش‌های دوره‌ای به سازمان ملل و دیگر نهادهای بین‌المللی می‌تواند به شفاف‌سازی و بهبود وضعیت کمک کند.

#### نتیجه‌گیری

گروگان‌گیری اتباع خارجی توسط جمهوری اسلامی ایران یک چالش جدی در حوزه حقوق بشر و روابط بین‌الملل است. با افزایش فشارهای دیپلماتیک و تحریم‌های هدفمند، می‌توان به تدریج این مشکل را حل کرد و از تکرار آن جلوگیری نمود. همبستگی و همکاری بین‌المللی کلید حل این بحران انسانی است.

امیدوارم این برنامه مورد پسندتون واقع شده باشد تا برنامه ای دیگر بدرود / پاینده ایران

۱۴۰۳ تیر ۲۹, جمعه

«صنعت گروگانگیری» در جمهوری اسلامی

 حمید نوری که در دادگاهی در سوئد پس از ۹۳ جلسه به اتهام جنایت جنگی و قتل به حبس ابد محکوم شده بود و دادگاه تجدید نظر نیز این حکم را تائید کرده بود، ۲۶ خرداد ۱۴۰۳ آزاد شد و به تهران بازگشت. همزمان یوهان فلودروس دیپلمات سوئدی اتحادیه اروپا  و سعید عزیزی با تابعیت دوگانه ایرانی- سوئدی با وساطت سلطان‌نشین عمان آزاد شدند و به استکهلم بازگشتند



در دادگاه سوئد کل نظام محکوم شد

اگرچه احتمال معاوضه حمید نوری که در تابستان ۶۷  با نام مستعار حمید عباسی در دوران اعدام‌های جمعی در زندان گوهردشت دستیار هیات مرگ و ابراهیم رئیسی بود با گروگان‌های سوئدی قابل پیش‌بینی بود، ولی شتاب در این معامله تا حدی غافلگیرکننده بود.

منابع سوئدی از عجله جمهوری اسلامی برای بازگرداندن حمید نوری می‌گویند که گویا قصد داشته است از آزادی این متهم به جنایت جنگی و قتل قبل از ۸ تیر برای گرم کردن تنور انتخابات استفاده کند. زمامداران جمهوری اسلامی اینگونه معامله‌ها را «اقتدار دیپلماتیک» نامیده ومی‌خواهند افکار عمومی داخل کشور را فریب دهند که از قدرت مذاکره با کشورهای غربی برخوردارند. البته بعید به نظر می‌رسد که آزادی حمید نوری بتواند در شرکت مردم در سیرک انتخابات تاثیری داشته باشد. انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان در اسفند سال گذشته نشان دادند که دیگر با این ترفندها نمی‌توان مردم را به حوزه‌های رای‌گیری کشاند.

از آنسو، هدف دیگراین معامله اخیر تلاش برای  نشان دادن ضعف مخالفان نظام و به ویژه جنبش دادخواهی است که با محکومیت حمید نوری توانسته بود طلسم  مصونیت جنایتکاران نظام را بشکند.

رضا معینی از پایه‌گذاران کارزار «ماندگاری خاوران» (محل دفن بسیاری از اعدام‌شدگان تابستان ۶۷) در شبکه اجتماعی «ایکس» به درستی نوشت: «حمید نوری در دادگاهی عادلانه و منصفانه با بهره از وکیل و حق دفاع تبرئه نشد و مجازاتش در دادگاه تجدید نظر هم کاهش نیافت. داد و ستد حمید نوری با گروگان‌های خارجی چندان مهم نیست.»

دادگاه استکهلم در حقیقت تنها حمید نوری را به اتهام اعدام های تابسان ۶۷ محکوم نکرد، بلکه کل نظام در ارتباط با این جنایات محکوم شد. محکومیتی که در گزارش بسیار مهم ۳۰ خرداد جاوید رحمان، گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور ایران  در  حاشیه پنجاه و ششمین نشست شورای حقوق بشر سازمان ملل  به وضوح به آن اشاره شده است.  جاوید رحمان کشتار زندانیان سیاسی در دهه شصت خورشیدی را «جنایت شنیع علیه بشریت و نسل‌کشی» ‌می‌خواند

گروگانگیری برای اخاذی

گروگانگیری از همان ابتدای تشکیل جمهوری اسلامی با گروگان گرفتن دیپلمات‌های آمریکائی که ۵۲ نفر از آنها ۴۴۴ روز در دست رژیم بودند در دستور کار قرار گرفت. گروگان‌هائی که زمان ریاست جمهوری رونالد ریگان در ازای دریافت پول و اسلحه به خانه بازگشتند.

تمام شهروندانی که بدون هیچ دلیلی در ایران بازداشت، محاکمه و برخی محکوم نیز شدند یا در ازای دریافت پول و اسلحه و یا در معاوضه با تروریست‌های جمهوری اسلامی آزاد شدند و به کشور محل سکونت خود بازگشتند. چند روز قبل از حمید نوری، یک شهروند فرانسوی به نام لوئی آرنو نیز باز هم با وساطت سلطان‌نشین عمان با بشیر بی‌آزار از مسئولان سابق صداوسیمای جمهوری اسلامی و عامل نفوذی سرویس‌های اطلاعاتی در فرانسه معاوضه شده بود. قبل از آن دولت بلژیک نیز اسدالله اسدی دیپلمات تروریستی را که در دادگاه آنتورپ به ۲۰ سال زندان به اتهام دست داشتن در عملیات بمب‌گذاری محکوم شده بود با یک مددکار بلژیکی به نام الیویه وندکاستل، توماس کیس دانمارکی و مسعود مصاحب ایرانی  با تابعیت اتریشی معاوضه کرده بود

[کیهان لندن شماره ۴۶۷]

۱۴۰۳ تیر ۲۸, پنجشنبه

ترس جمهوری اسلامی از افکار عمومی نیست، از رفتار عمومی است!

همزمان با گسترش اینترنت و رسانه‌های اجتماعی، جمهوری اسلامی هم که اساسا برای «نظر» مردم و افکار عمومی ارزشی قائل نیست، با هدف تأثیرگذاری روانی و تبلیغاتی هربار در موسم رأی‌گیری دو قوای مقننه و مجریه نظرسنجی‌هایی توسط نهادها و رسانه‌های خود برگزار می‌کند.


 وابستگان و لابیگران رژیم در خارج کشور نیز به ویژه در آمریکا و کانادا از این نوع نظرسنجی‌ها که هدف آنها عمدتا تأثیرگذاری بر سیاست دولت‌ها و سیاستمداران غربی است برگزار می‌کنند.

با اینهمه مستقل‌ترین و معتبرترین و علمی‌ترین نظرسنجی‌ها و با کمترین ضریب خطای محاسبه‌شده، ممکن است نشانگر افکار عمومی و یکسری تمایلات باشند اما الزاما بیانگر رفتار عمومی نیستند. چنانکه در سال‌های اخیر در دموکراسی‌ها نیز شاهد چنین نظرسنجی‌هایی بودیم چه برسد در جوامع بسته!

در مورد انتخابات نمایشی مانند آنچه در جمهوری اسلامی انجام می‌شود، به ویژه در شرایط ضعف و اختلافات درونی، درست است که تصمیم‌گیرندگان نهایی نمی‌توانند همه چیز را تعیین کنند، اما از آنجا که تمام ابزار اجرا تا پرده‌ی آخر در دست خودشان است، می‌توانند روند را طوری سازماندهی کنند که با وجود رفتار عمومی مخالف نظام، در نهایت، فرد یا افراد دلخواه از صندوق بیرون بیایند. همان واقعیتی که خود وابستگان رژیم آن را «مهندسی» نامیده‌اند.

دو سال پس از مهسا؛ جنبش ملی زن زندگی آزادی همچنان پا برجاست

دو سال پیش در چنین روزهایی دختر جوان ۲۲ ساله‌ای که مورد ضرب و جرح مأموران گشت ارشاد قرار گرفته بود در بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان «کسری» ت...