۱۳۹۰ مهر ۳, یکشنبه

عباس لسانی هم چنان در اعتصاب غذا بسر می‌برد

با گذشت ۱۶روز از بازداشت عباس لسانی و تنی چند از فعالین مدنی و سیاسی در اردبیل، نامبرده همچنان در اعتصاب غذا بسر می‌برد.ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، این فعال سر‌شناس آذربایجان در حالی در شانزدهمین روز اعتصاب خود بسر می‌برد که تلاش‌های خانواده ایشان برای کسب اطلاع از وضعیت وی نتیجه‌ای در بر نداشته است. رقیه لسانی همسر وی ظهر روز گذشته با مراجعه به ستاد خبری وزارت اطلاعات و دادگاه انقلاب تا کنون موفق به دریافت خبری از سلامتی این زندانی دریافت نکرده است، یکی از مسئولین دادگاه انقلاب در پاسخ به پیگیری‌های ایشان گفته است تا زمانی که اعتصاب ایشان ادامه دارد کسب خبر از وضعیت وی نتیجه‌ای نخواهد داشت.عباس لسانی که سابقه بازداشت و محاکمه و تحمل زندان را در کارنامه فعالیت مدنی خود دارد در ۱۸ شهریور سالجاری در محل کار خود بازداشت شد، ماموان وزارت اطلاعات پس از بازداشت نامبرده با مراجعه به منزل وی اقدام به تفتیش محل زندگی وی کرده و برخی اقلام شخصی وی را ضبط کردند.

بررسی موارد حقوقی نقض شده در این گزارش:
اصل ۲۳ قانون اساسی جمهوری اسلامی : تفتیش عقاید ممنوع است و هیچ کس را نمی توان به صرف داشتن عقیده ای مورد تعرض و مواخذه قرار داد.
اصل ۱۹ قانون اساسی جمهوری اسلامی : مردم ایران از هر قوم و قبیله ای که باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ، نژاد، زبان و مانند این ها سبب امتیاز نخواهد بود.
ماده ۲۶ و ۲۷ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی : کلیه اشخاص در مقابل قانون متساوی هستند و بدون هیچگونه تبعیض استحقاق حمایت بالسویه قانون را دارند. از این لحاظ قانون باید هر گونه تبعیض را منع و برای کلیه اشخاص حمایت مؤثر و متساوی علیه هر نوع تبعیض خصوصاً از حیث نژاد، رنگ، جنس، زبان، مذهب، عقاید سیاسی و عقاید دیگر، اصل و منشاء ملی یا اجتماعی مکنت، نسب یا هر وضعیت دیگر تضمین بکند و در کشورهائیکه اقلیتهای مزبور را نمی توان از این حق محروم نمود که مجتمعاً با سایر افراد گروه خودشان از فرهنگ خاص خود متمتع شوند و بدین خود متدین بوده و بر طبق آن عمل کنند یا بزبان خود تکلم نمایند.
بند ۱ ماده ۱۹ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی : هیچکس را نمی توان بمناسبت عقایدش مورد مزاحمت اخافه قرار داد.
بند ۲ ماده ۱۹ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی : هر کس حق آزادی بیان دارد. این حق شامل آزادی تفحص و تحصیل و اشاعه اطلاعات و افکار از هر قبیل بدون توجه به سر حدات خواه شفاهاً یا بصورت نوشته یا چاپ یا بصورت هنری یا به هر وسیله دیگر به انتخاب خود می باشد.
بخش الف ماده ۱۵ میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی : شرکت‌ در زندگی‌ فرهنگی‌ برای عموم، بایستی به رسمیت شناخته شود.
بند ۱ ماده ۹ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی : هرکس حق آزادی و امنیت شخصی دارد. هیچ کس را نمیتوان خودسرانه دستگیر یا بازداشت کرد.
ماده ۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر : هر فردی حق آزادی عقیده و بیان دارد.
ماده ۹۲ کنوانسیون حقوق زندانیان : زندانی محاکمه نشده باید اجازه داشته باشد بلافاصله خانواده خود را از بازداشت، مراحل محاکمه و از احوال خود مطلع کند. همچنین تمام امکانات مناسب برای برقراری ارتباط با خانواده و دوستان و نیز ملاقات حضوری، با نظارت و با در نظر گرفتن مقررات زندان و حفظ امنیت و نظم زندان، می بایست برای وی مهیا باشد.

بنا به اطلاع گزارشگران هرانا  

مهدیه گلرو از زندان اوین: چه بی‌رحمانه است تلاش برای حق تحصیل و در نهایت از دست دادن حق آزادی

مهدیه گلرو، دانشجوی محروم از تحصیل و عضو زندانی شورای دفاع از حق تحصیل با انتشار یادداشتی از زندان اوین به مناسبت آغاز سال تحصیلی جدید، از تلاش‌های دانشجویان محروم از تحصیل برای بازگشتن به دانشگاه سخن گفت که سرانجام به بازداشت‌شان منجر شد. این فعال دانشجویی در بخشی از نامه‌اش آورده است: اگر زمانی دانشجویی بودم و در آرزوی آزادی آکادمیک، اگر وقتی دانشجوی اخراجی بودم در تلاش آزادی حق تحصیل، امروز دانشجوی زندانیم و در حسرت آزادی برای مهر و هر آنکه مهربان است.گلرو همچنین با اشاره به فعالیت‌های شورای دفاع از حق تحصیل آورده است: شورا چنان نیک دست‌های پشت پرده و قانون شکنی‌ها را افشا کرد که نتیجه آن بازداشت کوتاه مدت اغلب اعضا و تبعید و محکومیت تعداد دیگری از آنان شد، که این برخوردهای سنگین خود نشان دهنده موفقیت شورا در افشاگری‌ها، پافشاری‌ها و اعلام حقانیت دانشجویان ایرانی بود که ما بر دوش کشیدیم تا اثبات کنیم منشأ شورا به جایی غیر از مغز و ذهن ما برنمی‌گردد که به دنبال احقاق حق خود و همه محرومین از تحصیل هستیم.مهدیه گلرو، دانشجوی دانشکده اقتصاد علامه طباطبایی، در ١١ آذر سال ١٣٨٨ با هجوم ماموران امنیتی به منزلش بازداشت شد. مهدیه گلرو، نائب دبیر سابق انجمن اسلامی دانشگاه علامه و عضو شورای دفاع از حق تحصیل، پیش از این نیز دو بار بازداشت شده بود. وی در فروردین ماه ١٣٨٩، در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیرعباس، به اتهام «تبلیغ علیه نظام، تجمع و تبانی به قصد بر هم زدن امنیت ملی» به دو سال و چهار ماه حبس تعزیری محکوم شد. شعبه ۵۴ دادگاه تجدیدنظر این حکم را به دو سال زندان کاهش داد. مهدیه گلرو هم چنین به دلیل انتشار مطالب از داخل زندان و صدور بیانیه به مناسبت روز دانشجو، از سوی شعبه ٢٨ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه، به اتهام «تبلیغ علیه نظام» محاکمه و به شش ماه حبس تعزیری دیگر محکوم شد. وی همچنین یک روز پیش از بازداشت، در دهم آذر ماه سال ۸۸، از سوی شعبه ۱۲ دادگاه انقلاب به یک سال حبس تعلیقی محکوم شده بود که در پی بازداشت اخیر وی، این حکم نیز به اجرا گذاشته شد.

متن کامل این نامه که در اختیار جرس قرار گرفته است، به شرح زیر است:

ای یقین یافته، بازت نمی نهم

پرنده که باشی، آسمان که نباشد نمی دانم حالم را می فهمی یا نه!!

نمی دانم باید آغاز مهر را تبریک گفت یا نه! آغاز مهری بی مهر همچون سالهای اخیر، مهری که همچنان حسرت آغاز شادش بر دلمان است و داغ اول مهر باز بر دلهایی می ماند که بزرگند اما از ورود به دانشگاه محروم! آغاز مهر همیشه همراه با شور بوده است. اما امسال نیز مثل ۵ سال گذشته نمی توان سخن از مهر گفت که در بی مهری مدام نفس می کشیم. سخن از مهر و آغاز دانشگاه برای من و همه هم قطاران محروم از تحصیلم چون حلوا حلوا کردن پی در پی است که تنها تلخی شوکران گونه اش در کاممان می ماند. در سال ۸۵ با اولین گروه ستاره دارها و در پی آن فشار بر دانشگاهها و تعلیق ها تعریف مهر نیز مثل خرداد و بهمن تغییر کرد. مهر و حسرت ورود به کلاس و حالا مهر و حسرت آزادی، مهر و زندان و تبعید! این چه سخن گفتن از مهر است که زخمه بر تنم می زند صد ستاره دار، باز هم خیل یارانی که هیچ نگفتند غیرحق و هیچ نکردند غیر از جستجوی حقیقت.اما مهر امسال با دو خبر بد همراه بود که از دیگر اخبار ناخوش آیند دانشگاه همچون حذف رشته ها، تصفیه اساتید برتر، بحث لباس و پوشش، افزایش هزینه های غذا و خوابگاه تا ۵۰% و… بیشتر می نمود. یکی که اساساً دلیل حضور هم اکنون من آن سوی میله ها و دیوارهای سرد است که محرومیت از تحصیل می باشد، غم عمیقی که در آخرین روزهای تحصیلم بر من غالب گشت و پس از آن من و سایر محرومین از تحصیل را ترغیب به تشکیل شورای دفاع از تحصیل نمود، شورایی که چنان نیک دست های پشت پرده و قانون شکنی ها را افشا کرد که نتیجه آن بازداشت کوتاه مدت اغلب اعضا و تبعید و محکومیت تعداد دیگری از آنان شد، که این برخوردهای سنگین خود نشان دهنده موفقیت شورا در افشاگری ها، پافشاری ها و اعلام حقانیت دانشجویان ایرانی بود که ما بر دوش کشیدیم تا اثبات کنیم منشأ شورا به جایی غیر از مغز و ذهن ما برنمی گردد که به دنبال احقاق حق خود و همه محرومین از تحصیل هستیم و هر دانشجویی که حتی یک روز هم از تحصیل محروم شود عضو بالقوه شورا می باشد، چون وجه اشتراک ما این محرومیت مشترک است. زمانی که ما اصرار می کردیم بر وجود چنین دانشجویانی و نادیده گرفتن مان دردی بر سایر آلام بود اینک گذشته و نمایندگان مجلس و دولت نیز نمی توانند ما را نادیده انگارند. چنان که علی عباسپور تهرانی فرد، رئیس کمسیون آموزش می گوید «… این امری عادی است و جزء مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی می باشد و این افراد تعداد پایینی از داوطلبان هستند به همین دلیل موضوع حساسیت ندارد …» آیا تعداد و کمیت میزان حساسیت مسئله را مشخص می کند یا اینکه این دانشجویان همه رتبه های دو رقمی آزمون هستند؟ آیا غیر از این است که اگر رتبه این دانشجویان مناسب نبود و در دانشگاههای دورافتاده و کم حاشیه تر قبول می شدند محروم نمی گشتند؟ آیا ستاره دار نشدن و کم رنگ بودن مسئله ستاره دارها در ۵ سال گذشته در دانشگاه آزاد به دلیل فعالیت کمتر آنها و امسال به دلیل فعالیت و حضور پررنگ آنها در ۲ سال اخیر نیست؟ هیچ قانونی نمی تواند قانون اساسی را نقض کند، چطور مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی در تضاد با قانون اساسی است که حق تحصیل را غیرقابل صلب معرفی کرده است؟ آقایان میزان حساسیت را با چه عیاری محک می زنند؟ آنهم برای جوانانی که به امید آینده ای بهتر در این بی سامانی اقتصادی تلاش کرده اند!! کجا برنامه ریزی های دولت جایی برای جوانان درنظر گرفته که برنامه ریزی های خودشان را نیز نقش برآب می کنند؟ همزمان با ستاره دارها مسئله افزایش سهمیه های ایثارگران و بسیج مطرح می شود که علامت برنامه ریزی های بلند مدت است که یک نوع تصفیه در اساتید آینده را خبر می دهد. دانشجویان امروز، اساتید فردا هستند که با غربال شدن شان در این مقطع، کار گزینش اساتید در مراحل بعدی راحت تر خواهدبود، که خود در این سالها مشغله مهمی برای وزارت علوم بوده است. در زندان در هر ملاقات یا گاهی در روزنامه ها نام بهترین اساتید دانشکده اقتصاد علامه را می دیدم که از حضورشان محروم شده ایم و همینطور در سایر دانشگاهها. و یا در جایی دیگر محمود حسینی دولت آبادی نایب رئیس کمسیون آموزش نطق می کند که «… به هر حال امکانات از جمله امکانات دانشگاهی مال نظام است و کسی که با نظام مشکل دارد نباید از امکانات نظام استفاده کند…» آقایان سرچشمه امکانات نظام را از کجا می دانند؟ آیا این امکانات که از ما دریغ می شود از منبعی غیر از نفت و مالیات ما و پدرانمان تأمین شده؟ چگونه چیزی که ساخته و پرداخته ماست و از منابع مردم تشکیل شده از مردم دریغ می شود؟ ارتباط مردم و نظام چگونه تعریف می شود که منافع شان اینگونه در تضاد است؟

سلیمی عضو دیگر کمسیون می گوید «ستاره دار کردن دانشجویان و محرومیت آنها در حال حاضر وجود ندارد و برای دوره اصلاحات است…» من، ضیا نبوی و مجید دری که در اردیبهشت ۸۶ از تحصیل محروم شدیم و حال از آزادی، محصول دوره مهرورزی هستیم یا اصلاحات؟! درضمن اسناد هم موجود است.مسئله مهم دیگر بحث تفکیک جنسیتی است. گاهی واقعاً می اندیشم که هیچ برنامه و بحثی قبل از طرح این مسائل وجود ندارد. آیا تفکیک جنسیتی درکلاس هایی با نسبت ۳ به ۲۰ بامفهوم است؟! با وجود کمبود استاد در بعضی رشته ها آیا فکری برای تعداد هیأت علمی غیراستاندارد شده یا هدف فقط جدا کردن است؟! آزمایشگاه، لابراتوار، آمفی تئاتر و… برای اینها فکری شده، وقتی در هر دانشگاه و دانشکده تنها یکی آنهم با پایین ترین سطح استاندارد وجود دارد؟! مسئله چیست که چنین ناشیانه به پاک کردن صورت مسئله می پردازند. وقتی آقایان شریعتی و رهبر (رؤسای دانشگاه علامه و تهران) به خاطر ۱۶ آذر ۸۷ از من و چند نفر دیگر شکایت کردند متوجه شأن نازل ریاست دانشگاه شدم که کار را به شکایت می کشانند. وقتی دانشجویی مست را که نظم دانشگاه را بهم ریخته تنها به یک ترم تعلیق محکوم می کنند، انعطاف پذیری قانون و برخوردهای سلیقه ای در دانشگاه قابل درک می شود، که بی نظمی دانشگاه را کمتر برهم زده تا دانشجویانی که به عملکرد رئیس دانشگاه یا روش تدریس استادی اعتراض می کنند.اما این سطح برخورد برای جداسازی را که حتی در سالهای اول انقلاب موردتوافق قرار نگرفته و حالا در علامه و پلی تکنیک و یزد اجرا شده قابل تأمل است این مسئله را به ذهن متبادر می کند که تندروی و رادیکالیسم این دسته، از انقلابیون سال ۵۸ هم بیشتر است! که در آن سالها این قبیل طرح های بنیادگرایانه و دگم با برخوردهای روشن اندیشانه تر و شفاف تری همراه بود. به هر روی به نظر می رسد آقایان از تجربه تلخ انقلاب فرهنگی اول و عقبگرد دهشتناک آموزشی کشور در آن سالها عبرت نگرفته اند و درصدد برنامه ریزی و انقلاب فرهنگی نرم هستند. فاجعه ای که در سال ۵۸ در عرض چند روز دامن گیر دانشجویان شد اینبار گزینشی و هدفمند به دانشگاه آسیب خواهد رساند و در طی سالهای آتی به موفقیت خواهد انجامید. اما ما دانشجویان ایرانی اجازه این کار را نخواهیم داد هرچند هزینه زدن کوس رسوایی این نوع برنامه ریزی ها سنگین تر از حد وصف است.در آخر اما چه بی رحمانه می نماید تلاش برای حق تحصیل و در نهایت از دست دادن حق آزادی و دربند شدن، اما وقتی ستاره دار باشی و در اهواز یا بهبهان و اوین، وقتی ستاره دار باشی و همسرت دربند، وقتی ستاره دار باشی و در حسرت مهر، فریاد و بغض ات را به هم گره می زنی اما نمی گذاری در گلویت بماند باز هم می نویسی، باز هم می گویی اگر زمانی دانشجویی بودم در آرزوی آزادی آکادمیک، اگر وقتی دانشجوی اخراجی بودم در تلاش آزادی حق تحصیل، امروز دانشجوی زندانیم و در حسرت آزادی برای مهر و هر آنکه مهربان است.

به امید مهری سبز و پرامید

مهدیه گلرو / اوین

به گزارش جرس

۱۳۹۰ مهر ۲, شنبه

استفاده نامطلوب و ناصحیح از تریبون سازمان ملل متحد+عکس

روضه خوان بدون عبا و عمامه رژیم آخوندی، دکتر!محمود احمدی نژاد، باز هم پشت تریبونی که می توانست به بهترین نحوی از آن استفاده نموده، و برای ملت ایران کسب قدر و منزلت نماید قرار گرفت؛ و باز هم بسان گذشته جفنگ های " صد من یک قاز خودش را به هم بافت . " قاز، در گذشته کوچکترین واحد پولی بوده است.در شصت و ششمین نشست مجمع سالیانه اعضای سازمان ملل متحد در نیویورک، محمود احمدی نژاد، همانند همیشه پشت تریبون قرار گرفت. او باری دیگر گفتارش را به سبک روضه خوانها، با بیان متن عربی به نام خدا و صلوات بر پیامبر و آل او، شروع سخنرانی اش را آغاز نمود. البته فراموش نکرد که دعای فرج امام زمانش را هم ضمیمه نماید. وی مثل همیشه، یک مشت اراجیفی را که نه به درد ملت ایران می خورد، و نه به کار حاضران در نشست می آمد را، به عنوان نماینده ملت و کشور ایران، باز هم برای بسیاری از صندلی های خالی!! که متعلق به دیگر اعضای این سازمان در داخل جلسه مذکور بود بیان کرد !!رؤسای جمهور کشورهای عضو سازمان ملل، و یا نمایندگانی که از سوی کشورهای عضو، برای شرکت در این اجلاس آمده بودند؛ به روال گذشته و همچنین از آنجائی که می دانستند این مردک، سخن جدیدی برای گفتن ندارد؛ از همان نخستین دقایق درفشانی کردن احمدی نژاد، یکی یکی از روی صندلی هایشان برخاستند و سالن را ترک نموده و از آن خارج شدند! اینها به درستی می دانند، که در افاضات بی محتوا و تکراری و یکنواخت وی، هیچ موضوع جدیدی نخواهد بود؛ که بنشینند و وقت خودشان را تلف بکنند؛ به همین خاطر ترجیح می دهند که از سالن خارج بشوند و به جای شنیدن مهملات احمدی نژاد، چای و قهوه شان را بنوشند؛ که تا به جای حرص خوردن لذت ببرند.آنها قدر دقایق گرانبهای خویش را می دانند، و اجازه نمی دهند که از آن لحظات گرانقدر، به بدترین وجه ممکن سوء استفاده بشود.ای کاش این را هم می دانستند، که در آن نشست مهم، با هم و یک صدا در مقابل عروسک بی اختیاری که رئیس جمهور حکومت قاتلان و تروریست های نامی است؛ می ایستادند تا از او و آن همراهان بی مقدارتر از خودش، که برای سیاحت به نیویورک رفته اند بپرسند: " کشتن و به دار کشیدن و روزانه نسل جوان ایرانزمین را، به چه دلیل و مجوزی انجام می دهند؟!اگر پاسخ آقایان به این پرسش منطقی، با دلائلی پسندیده همراه می بود؟ اخلاق و عرف معاشرت و آداب دانی بشری حکم می کرد؛ که سالن را ترک نکرده و بر روی صندلی های خود مسقر می ماندند؟ ولی وقتی پیش از دریافت پاسخ آن جنایتکاران، می دانند که همه کردار و گفتار این آدمکشان ضد بشری چه جوابی است؟ بدیهی است که واکنش همیشگی سایر نمایندگان عضو مجمع سالیانه سازمان ملل متحد، برای نشان دادن اعتراض به سخنان او، و ابراز عدم رضایت شان از محتوای اراجیفی که احمدی نژاد به هم می بافد و تحویل آنها می دهد؛ و نیز از اخبار کشتاری که جمهوری اسلامی به طور مستمر می کند و به گوش آنها هم می رسند؛ ترک نمودن سالن سخنرانی باشد!اما وقاحت ذاتی آقای رئیس جمهور به قدری است، با آنکه از قبل می داند، عده ای ضمن ایراد بیانات او، سالن را ترک خواهند نمود؛ ولی وقاحت ایشان درحدی است که باز هم با کمال پرروئی می آید و هجویات خودش را تکرار می کند.وی در بخشی از این گفتار، در حالی که بر خلاف جملات قبلی اش، که دولتها را غیر مستقیم مورد اشاره قرار می داد؛ مستقیم دولت آمریکا را مورد خطاب قرار داده و چنین گفت: " من و ملتم، توسط دولت آمریکا مورد تهدید و فشار قرار گرفتیم.ای مردک بی کفایت، به کدام مجوزی مردم شریف ایران را " ملتم " می نامی؟ اگر این مردم ملت تو هستند؟ به چه حقی همه روزه چند تن از آنها را، به ویژه جوانانشان را، به جوخه های دار می سپاری؟ اگر قدرتی نداری و چاقوئی هستی که دسته ات در دست دیگران است؟ و اگر عروسک جامدی می باشی، که با گردش دستهای ماهر " پیر خیمه شب باز " ، که نخ وجودت در دست اوست؛ و با اندیشه ها و فرمان او به این سو و آن سو می روی و اظهار وجود می کنی و خودی نشان می دهی؛ چگونه به خویش این حق را داده ای که ملت شریف سرزمین پاک آرائیان را " ملتم " بنامی؟چه بسا وقتی به ایران باز گردی، ارباب و مولایت برای قامت کوتوله ات، لباس دیگری دوخته باشد! که به امر او بر تنت کنند و همه قدرت ظاهری وجود پوشالی ات را، از تو بگیرند و دوباره بشوی همان محمود سبورچیان سی و سه سال پیش، که نام فامیلت قبل از مهاجرت از اصفهان به روستای " آرادان " بخش ورامین بوده است!! تو که خانواده ات، در گذشته ای نه چندان دور، به سبب کج افتادن مسلمانها با کلیمی ها، از بیم جان محل اقامتش را ترک نمود و به ورامین مهاجرت کرد؛ که تا از خطری که جان همگی تان را تهدید می کرد ایمن بمانید! چگونه است که در هر سخنرانی که به هر مناسبتی می کنی، سری هم به صحرای کربلای " صهیونیست ها " می زنی و برای آنها خط و نشان می کشی؟مپندار که شنوندگان سخنان پوچت، متوجه نیستند، که تو این نمایش تکراری را، فقط بدان جهت بر روی صحنه می آوری؛ که تا هیچکس به این حقیقت پی نبرد، که جنابعالی با تاختن مصنوعی به قوم یهود، بر آن هستی که نگذاری دیگران از سّر و راز خانواده ات سر در بیاورند؛ و بدانند که کی هستی و چه کاره ای؟!شاید هم یک معنای دیگر چنین تاخت و تازهائی که به کلیمیان می کنی؛ مخصوصا به گروه صهیونیست ها، در این اندیشه باشی، که تا پس از رسیدن به آنچه که در ضمیرت پنهان می سازی؛ به ریش آخوندهای حکومتی بخندی، و به آنان بگوئی که: " دیدید با استفاده از همان امام زمان قلابی و هرگز متولد نشده تان، چگونه پوزه تان را به خاک ذلت مالیدم و نگذاشتم که به ماهیت وجود من و عقایدم پی ببرید؟!در همان شهر تاریخی و زیبای میهن عزیزمان، در اصفهان نصف جهان، که شما متولد شده و تا سن کودکی رشد نموده اید؛ ضرب المثل گویای و زیبائی است، که حتما آنرا می شناسید که به خوبی می خواهید از مفهوم شیوا و کارساز آن، برای مطامع شخصی خودتان استفاده بکنید؟!" گز" که یکی از تولیدات خوشمزه ای است که در اصفهان بهترین نوع آنرا در شکل دایره ای می پزند؛ جهت استفاده و خوردن، باید آنرا به چند تکه قسمت کنند تا بتوان به راحتی آنرا خورد؛ اما چون خیلی ها طریقه شکستن آنرا نمی دانند؛ و با به کار گرفتن یک شیئ سنگین این کار را می کنند؛ گز ریز و خورد گشته، و کیفیت و قیافیه زیبایش را از دست می دهد. برای حل این مشکل، خود اصفهانی ها راه خوردن آن را، در همین ضرب المثل به مصرف کنندگان آن می گویند. و آن این است: " گز را با گز بشکنید. " !چرا؟ چون وقتی دو تکه گز دائره ای شکل را بر هم می کوبید، قطعه ای که در زیر قرار دارد؛ به خوبی به چهار قسمنت مساوی تقسیم شده، و خوردنش آسان می گردد. در این بیان نکته ای دیگر هم هست؛ یعنی اگر می خواهی دشمنت را از سر راهت برداری؟ با روش خودش این کار را انجام بده!اکنون، رئیس جمهوری حکومت آخوندی، محمود احمدی نژاد ( سبورچیان ) هم، می خواهد که " گز را با خود گز " بشکند! یعنی با استفاده از سلاحی به نام امام زمان، به جنگ نامحسوسی با امام زمانی های رژیم برود؛ و خیلی نرم و آسان و راحت، آنان را به گونه ای بشکند، که خوردنشان بدون درد سر باشد!ولی آقای رئیس جمهور از یک نکته مهم غافل است، که با بد گروهی سر و کارش افتاده است. با کسانی که از خودش اگر بدتر نباشند؛ به اندازه شخص ایشان بد و نامرد و ضد ایرانی هستند. پس بر ملت شریف ایران است، که با حرکتی مردمی و بدون تکیه به این و یا آن ابرقدرت فرصت طلب، فقط با کمک یاریهای یزدان پاک، و با نیروی برخاسته از خشمی که نسبت به همگی این مزدوران دارند؛ به پا خیزند و شر وجود هر دو دسته را، پیر خیمه شب باز و همه عروسکهایش را، یکجا از سر خود و هم میهنانشان کم و کوتاه بگردانند.در چنین شرایطی که همه روزه تعدادی ایرانی پاک سیرت، به ویژه جوانان سلحشور ایرانی، به دست این قاتلان، به خیل مقتولان می پیوندند؛ هر گونه سکوت و سخن نگفتن و خاموشی گریدن هرایرانی، می تواند این معنا را هم داشته باشد، که آنها با سخنان ملیجکی مانند احمدی نژاد، نه مخالفند؛ و نه از شنیدن این جمله " من و ملتم " او رنج می برند ! 

پائیز 1390 هلند

محترم مومنی روحی

پارس دیلی نیوز

دروغ بی شرمانه احمدی نژاد:کشته شدگان حوادث پس از انتخابات یا هوادار دولت بودند یا پلیس!

دروغ های بی شرمانه گماشته مغضوب ولایت وقیح : مخالفانم گفتند سندی دال بر تخلف در انتخابات ندارند/کشته شدگان حوادث پس از انتخابات یا هوادار دولت بودند یا پلیس

سایت حکومتی انتخاب نوشت: احمدي نژاد در نشستي با 20 نفر از شخصيت هاي رسانه اي آمريكايي كه در هتل "وارويك" محل اقامت وي برگزار شد در پاسخ به سوالي در اين خصوص اظهار داشت : ما براي درمان 800 هزار بيمار نياز به سوخت 20 درصد براي راكتور تحقيقاتي تهران داريم، اگر آژانس و يا كشورهاي توليد كننده تضمين دهند كه سوخت اين راكتور را تامين مي كنند، غني سازي 20 درصدي را متوقف مي كنيم.به گزارش انتخاب، در ابتداي اين نشست هنگامي كه تاخير در آزادي دو آمريكايي جاسوس در ايران ناشي از وجود تنش در ميان دستگاههاي حكومتي ايران معرفي شد، وی پاسخ داد: تاخيري در كار نبود. مهم اشخاص بودند كه آزاد شدند.خبرنگار وال استريت ژورنال از سياست جمهوري اسلامي در قبال تشكيل دولت فلسطيني پرسيد و سعي كرد آن را با برسميت شناختن رژيم صهيونيستي برابر بداند؟

احمدي نژاد گفت: به رسميت شناختن دولت فلسطين ارتباطي با موضوع رژيم صهيونيستي ندارد. ملت فلسطين از صدها سال قبل وجود داشته است اما به علت ظلمي آشكار از حق حاكميت ملي خود محروم شده است.يكي از حاضران از احمدي نژاد درباره بزرگترين اشتباه دوران رياست جمهوري او سوال كرد.احمدی نژاد گفت: هيچ وقت ادعا نمي كنم كه اشتباه نكردم. عده معدودي از انسانها بدون اشتباه هستند مانند حضرت محمد و حضرت عيسي . در كتاب خاطراتم اشتباهاتم را خواهم نوشت.سياست خارجي تهران در قبال تحولات سوريه سوالي كه شماري از سردبيران رسانه هاي آمريكا در چند نوبت درباره آن سوالاتي را مطرح كردند.احمدي نژاد در پاسخ به اين سوال كه جمهوري اسلامي تنها حامي دولت سوريه است، چنين پاسخ داد: در منطقه ما و خارج از آن كشورهاي متعددي هستند كه با سوريه روابط بسيار خوبي دارند و از آن پشتيباني مي كنند، ما از تمام ملتهاي منطقه، آزادي، عدالت و انتخاب كه حق تمام آنهاست، حمايت مي كنيم.وی ادامه داد: در اكثر نقاط دنيا نياز به اصلاحات وجود دارد اما ما با دخالت بيگانگان مخالفيم.وي با اين پرسش كه 'آيا در آمريكا نياز به اصلاحات نيست و دمكراسي كامل است؟' ادامه داد: در آمريكا دو حزب حاكمند ولي بقيه مردم كجا هستند؟ آيا سازمان ملل نياز به اصلاحات ندارد.احمدي نژاد تصريح كرد: نظر ما بسيار روشن است. براي اصلاحات نياز به به تفنگهاي ناتو و بمباران نيست. دولتها و ملتها نبايد همديگر را بكشند.احمدی نژاد از ارتباط جمهوری اسلامی با هر دو طرف درگيري در سوريه خبر داد و گفت: با دولت و مخالفين در سوريه در تماسيم و تلاش مي كنيم ديدگاههاي آنها را به يكديگر نزديك كنيم.كريستين امانپور از شبكه تلويزيوني اي.بي.سي سوال مشابهي را مطرح كرد كه احمدي نژاد پاسخ داد: موضع ما كاملا روشن است و حرفهايمان را علني مي زنيم. حقوق اساسي تمام ملتها بايد محفوظ باشد. روش اصلاحات هم تفاهم و گفتگو است. چه نيروهاي امنيتي و چه مخالفين، از مردم سوريه هستند. كشته ها مشكلي را حل نمي كند.احمدی نژاد با انتقاد از دخالت برخي كشورهاي منطقه در مسايل داخلي سوريه اظهار داشت: برخي دولتها براي مخالفان سوريه اسلحه مي فرستند. به سران اين دولتها پيغام فرستاديم كه اين كار آنها كمكي نمي كند. خشونت خشونت مي آورد، از هر طرف كه باشد.يكي از حاضران گفت كه دولت جمهوری اسلامی با افراد معترض به نتايج انتخابات رياست جمهوري برخورد مي كند. وی گفت: شما مي توانيد قضاوت خودتان را داشته باشيد. در ايران انتخاباتي با بالاترين ميزان دمكراسي برگزار شد. رقبا و نامزدهاي انتخاباتي از تمام ظرفيت ها استفاده كردند، عده اي هم تظاهرات كردند.وي گفت: اگر در آمريكا عده قليلي ساختمان را تخريب كنند يا خودروها را به آتش بكشند، پليس در برابر آنها چه خواهد كرد؟ حساب آنان از راي دهندگان جداست. ما از كسي نمي پرسيم كه به چه كسي راي داديد. دستگاههاي نظارتي رسيدگي و نتيجه را اعلام كردند. مخالفان هم به اتفاق اعلام كردند كه سند و مدركي دال بر تخلف در انتخابات ندارند.احمدی نژاد با"آشوبگر" خواندن مخالفانش گفت: حساب مردم را از "آشوبگران" جدا ست ،متاسفانه 33 نفر در اين حوادث كشته شدند كه بيش از دو سوم آنها از نيروهاي انتظامي يا مردم عادي هوادار دولت بودند. وي افزود : روزانه 30 نفر در درگيري پليس در آمريكا كشته مي شوند. آيا مي توانيم بگوييم كه پليس مردم را سركوب مي كند؟

نماينده روزنامه نيويورك تايمز سوال كرد: آيا از تكرار سرنوشت حسني مبارك نگران نيستيد؟

احمدي نژاد با بيان اينكه 'ما چرا بايد نگران باشيم؟' گفت: آنهايي كه بايد نگران باشند كساني هستند كه ديكتاتورها را حمايت كردند. رژيم مبارك مورد حمايت كه بود؛ آمريكا يا جمهوری اسلامی؟ ما از هيچ ديكتاتوري حمايت نكرديم. رژيم هاي تونس و مصر مورد حمايت غرب بودند.

پارس دیلی نیوز

بیانیه ، اعتراض به حضور سران تروریست جمهوری اسلامی درسازمان ملل

بیانیۀ خطاب به دبیر کل سازمان ملل متحد برای اعتراض به حضور سران تروریست جمهوری اسلامی در مجمع عمومی آن سازمان:

دبیر کل محترم سازمان ملل متحد

جناب بان کی مون

بر پایه همۀ گزارشات و مستندات نهادهای سیاسی ومدنی ایرانی و بین المللی، 32 سال حاکمیت جمهوری اسلامی بر ایران مترادف بوده است با سرکوب بی امان مردم، به بند کشیدن دگر اندیشان، شکنجه، تجاوزو اعدام های گسترده، ترور شخصیت ها و مقامات سیاسی ایرانی و غیر ایرانی در برون مرز، دخالت خرابکارانه در امور داخلی کشورهای منطقه، حمایت مادی و تسلیحاتی از گروه های تروریست و بنیادگرای اسلامی در خاورمیانه و دیگر بخش های جهان.سیاست های جمهوری اسلامی تماما بر پایه بی باوری ، بی اعتنایی به حقوقِ جهانشمول بشر و تبعیض های گسترده جنسی ، قومی ، مذهبی و طبقاتی استوار میباشد. در یک کلام سیاستهای جمهوری اسلامی یعنی نقض کامل حقوق بشر و بخطر انداختن صلح و امنیت جهانی و یکی از موانع اصلی دمکراتیزه شدن ایران و خاورمیانه در طی تمام این سالها بوده است. با آگاهی به ماهیت رفتار سیاسی و مقاصد خطرناک و توسعه طلبانه جمهوری اسلامی در طی بیش از سه دهه و تلاش بی وقفه این رژیم برای دستیابی به بمب اتم ، هنوز مشاهده میکنیم سران این حکومت این فرصت را می یابند هر ساله از پشت تریبونِ مجمع عمومی سازمان ملل متحد در توجیه اعمال ضد انسانی خود سخن بگویند، و بیشرمانه تر از آن با بهره جستن از این تریبون جهانی خود را " ناجی و مدیرانِ مدبّر" اداره جهان برشمارند!اینک زمان آن فرا رسیده است با باورعمیق مان به مفاد منشور جهانی حقوق بشر، بدفاع از حقوق همهء انسانهای بیگناهی که پیش از سه دهه توسط حاکمان نظامی اسلامی برایران زیر پا گذاشته شده است ، اقداماتی عاجل و مؤثری بکار بسته شود.پیام آزادیخواهی ، عدالتخواهی ، دمکراسی خواهی ، ضدیت با دیکتاتوری و نفی جمهوری اسلامی در خیزش های مردمی در ایران به آشکار و رسا در پهنه ایران پژواک یافته است. همانگونه که دیکتاتور ها در جهان عرب یکی بعد از دیگری بدنبال خیزش مردم خسته از ستم سقوط کرده و یا در حال سقوط هستند ، دیر یا زود نوبت جمهوری اسلامی خواهد رسید. بدون شک مردم ایران در فردای آزادی سرزمین خود فراموش نخواهند کرد که چه دولت هایی در کنار آنها ایستاده اند و چه دولت هایی با کمک های تسلیحاتی، امنیتی و اقتصادی خود به ماندگار شدنِ این رژیم ضد مردمی یاری میرسانند و با سوءاستفاده از انزوا و موقعیت متزلزل رژیم به عقد قراردادهای استعمارگرایانه مشغول هستند. با توجه به اصل 28 منشور جهانی حقوق بشر که اعلام میدارد: " هر کس حق دارد برقراری نظمی را بخواهد که از لحاظ اجتماعی و بین المللی حقوق و آزادی هایی را که در این منشور ذکر گردیده ، تامین کند و آن ها را به مورد عمل بگذارد" و با توجه به پایمال شدن حقوق مردم در 32 سال گذشته که به علت ذات و ماهیت استبدادی بودن قانون اساسی جمهوری اسلامی – بویژه اصل 110 این قانون و برقراری نهاد جعلی ولایت فقیه - که مردم ایران را صغیر و محجور و فاقد هرگونه صلاحیت برخورداری از آزادی میداند: ما ایرانیان آزادیخواه ، سکولار و دمکرات با باورمندی عمیق به منشور جهانی حقوق بشر، اصول بنیادی دمکراسی و صلح و امنیت در ایران و جهان خواستار این هستیم:

1- بار دیگر اقدامات ضد بشری سران جمهوری اسلامی بصورت رسمی از سوی سازمان ملل متحد تقبیح و محکوم شود.

2- چون جمهوری اسلامی بعلت نقض دائمی حقوق بشر بار ها از سوی کمیته حقوق بشر سازمان ملل محکوم گردیده ولی به این توصیه ها بی اعتنا مانده ، برای ایجاد ضمانت اجرایی این توصیه ها از ورود سران تروریست این حکومت که فاقد مشروعیت ملی در نزد ایرانیان است ، به مجامع بین المللی جلوگیری بعمل آید.

3- حسابهای بانکی سران، مهره های مؤثر و دلالان این حکومت در سرتا سر جهان مسدود شود، تا رژیم درمانده از پیشبرد برنامه های تولید سلاحهای کشتار جمعی خود گردد. از محضردبیر کل محترم سازمان ملل متحد، آقای بان کی مون ، و نمایندگان دولت های عضوِ شورای امنیت سازمان ملل متحد و همه سازمانهای زیر مجموعه این نهاد بین المللی میخواهیم در دادخواهی از 32 سال حقوق پایمال شده مردم ایران و کمک به استقرار صلح و امنیت در خاورمیانه و جهان، از مبارزات بر حق ، قانونی و دمکراتیک مردم ایران با اشکال مناسب حمایت کنند. 

ترتیب الفبائی امضای هموندان : 

انجمن ایرانی برای صلح و آزادی 

انجمن فرهنگ ایران زمین

پیمان برای دموکراسی

جبهۀ ملّی خارج از کشور

سازمان جوانان هوادار مشروطه پادشاهی

سازمان همبستگی زنان ایران

شورای اتحاد و همبستگی نیویورک

کنگرۀ همبستگی ایرانیان

گروه رایزنی برای اتحاد

پارس دیلی نیوز

۱۳۹۰ مهر ۱, جمعه

دیوید کمرون: احمدی‌نژاد فراموش کرد سرکوب و شکنجه در ایران را یادآوری کند

وزیر بریتانیا در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل به سخنان محمود احمدی‌نژاد واکنش تندی نشان داد. او که بعد از رئیس جمهوری ایران سخنرانی کرد گفت: «لحظاتی پیش حضار این مجمع شنوندۀ سخنان رئیس جمهوری اسلامی بودند. وی فراموش کرد که به ما یادآوری کند که هدایت کشوری را به عهده دارد که گرچه در آن نوعی انتخابات برگزار می‌شود، ولی در آن آزادی بیان سرکوب می‌شود. در این کشور از ایجاد مطبوعات آزاد جلوگیری می‌شود، تظاهرکنندگان با خشونت سرکوب می‌شوند و کسانی را که خوهان آینده‌ای بهترهستند دستگیر و شکنجه می‌کنند.»دیوید کمرون که لحظاتی بعد از محمود احمدی‌نژاد در مجمع عمومی سازمان ملل متحد سخنرانی کرد، به اظهارات ضدغربی وی به شدت واکنش نشان داد.کمرون گفت: «لحظاتی پیش حضار این مجمع شنوندۀ سخنان رئیس جمهوری اسلامی بودند. وی فراموش کرد که به ما یادآوری کند که هدایت کشوری را به عهده دارد که گرچه در آن نوعی انتخابات برگزار می‌شود، ولی در آن آزادی بیان سرکوب می‌شود. در این کشور از ایجاد مطبوعات آزاد جلوگیری می‌شود، تظاهرکنندگان با خشونت سرکوب می‌شوند و کسانی را که خوهان آینده‌ای بهترهستند دستگیر و شکنجه می‌کنند.»وی ادامه داد: «به همین دلائل نباید تصور داشت که برگزاری انتخابات برای برقراری دموکراسی و آزادی کافی باشد.»کمرون گفت که قیام‌های مردمی در لیبی، تونس و در مصر هشداری است بسیار جدی به دولت‌های ایران و سوریه تا بدانند که باید به مردم کشورشان آزادی بدهند.نخست وزیر بریتانیا در ادامۀ سخنانش از عملکرد و اتحاد کشورهای غربی و کشورهای عربی در قبال لیبی تقدیر به عمل آورد و تأکید کرد که باید همواره آماده باشیم تا بتوانیم از مردم کشورهایی که خواهان آزادی هستند حمایت کنیم. اظهارات نخست وزیر بریتانیا در حالی صورت می‌گیرد که محمود احمدی‌نژاد در سخنان خود آمریکا و کشورهای اروپایی را به عنوان مسبب جنگ‌ها، بحران اقتصادی و مالی جهانی مورد اتهام قرار داده بود.

۰۱ مهر ۱۳۹۰ / نوشته :سهند خوانساری ، خودنویس 

پارس دیلی نیوز 

هشدار گزارشگران ویژه حقوق بشر به جمهوری اسلامی: اعدامها را متوقف کنید

چهار گزارشگر ویژۀ سازمان ملل متحد در امور اعدامهای فراقانونی (کریستوف هاینز)، شکنجه (خوان مندز)، استقلال قضات (گابریلا ناول) و گزارشگرحقوق بشر در ایران (احمد شهید)، اعدام اخیر یک نوجوان در ایران را محکوم کردند و از مقامات جمهوری اسلامی خواستند تا فورا مجازات اعدام را متوقف کند.به گزارش کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران، این چهار گزارشگر ویژۀ بین المللی در بیانیه مشترک خود که روز ۳۱ شهریور ۱۳۹۰ (٢٢ سپتامبر) آنرا منتشر ساختند، با یادآوری این نکته که ایران میثاق حقوق کودک و میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی – که اعدام افراد برای جرایم زیر سن ۱۸ سال را غیر قانونی می داند- امضاء کرده، از اینکه جمهوری اسلامی ایران، یکی از تنها کشورهایی است که هنوز افراد زیر ۱۸ سال را اعدام می کند، اعدام علیرضا ملاسلطانی و حداقل سه نوجوان زیر ۱۸ سال دیگر در سال جاری را محکوم کردند.

متن کامل بیانیه گزارشگران سازمان ملل به شرح زیر است:

ژنو—چهار کارشناس سازمان ملل متحد* اعدام در ملاء عام علیرضا ملاسلطانی ۱۷ ساله را که دیروز اجرا شد و ادامۀ این رفتار در مورد مجازات اعدام برای متهمان قاچاق مواد مخدر را محکوم کردند.این کارشناسان با یادآوری اینکه طبق گزارشات موثق، سه نوجوان ظرف سال جاری در ملاء عام در ایران اعدام شده اند، اعلام کردند: “ما از اجرای مجازات اعدام به رغم دعوتهای مکررخویش و جامعۀ بین المللی نسبت به توقف این روند خشمگین هستیم.گزارشگر ویژۀ ایران بهمراه گزارشگران در زمینه های اعدامهای خودسرانه، استقلال قضات، و شکنجه تاکید کردند که “هر حکم قضایی که برای نوجوانان زیر ۱۸ سال مجازات اعدام را در نظر بگیرد و اعدام نوجوانان، با تعهدات بین المللی ایران ناسازگار است.آنها با اشاره به میثاق سازمان ملل متحد در مورد حقوق کودک و میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی که جمهوری اسلامی ایران از امضاء کنندگان آنها می باشند گفتند: “تحت قوانین بین المللی، اعدام افرادی که در زمان انجام جرم زیر ۱۸ سال بوده اند مطلقا ممنوع است.تنها در سال ۲۰۱۱، بیش از ۲۰۰ نفرکه اکثر آنان متهم به جرایم مرتبط با مواد مخدر بوده اند در ایران اعدام شده اند. اینک به صورت گستره پذیرفته شده است که مجازات اعدام مجازاتی شدید است که حق اساسی حیات افراد را از آنان سلب می کند و فقط می باید در مورد جدی ترین جرایم اجرا شود. “اما ما متاسفیم که مجازات اعدام در مورد افرادی که مرتکب جرایم مربوط به مواد مخدرشده اند، که شامل جرایم جدی نمی شوند، امری عادی میباشد.در بیشتر مواردی که به توجه گزارشگران ویژه رسیده است، نگرانی هایی در خصوص انجام محاکمه های عادلانه و دسترسی به وکیل و خانوادۀ متهمان وجود داشته است. متخصصین حقوق بشر گفتند: “ما این پیام روشن را به دولت ایران تکرار میکنیم که مجازات اعدام را، بخصوص در موارد مربوط به مواد مخدر و پرونده های نوجوانان، بلافاصله متوقف کند.چهارکارشناس صادر کننده این بیانیه: گزارشگر ویژه در باره اعدام های فراقانونی ، خلاصه و خودسرانه ، کریستوف هاینز؛ گزارشگر ویژه در مورد وضعیت حقوق بشردر جمهوری اسلامی ایران ، احمد شهید؛ گزارشگر ویژه در مورد استقلال قضات و وکلا ، گابریلا ناول؛ گزارشگر ویژه در بارۀ شکنجه و سایر رفتارها و مجازات های بی رحمانه ، غیر انسانی یا اهانت آمیز، خوان مندز.گفتنی است، همزمان کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران مکررا نگرانی خویش از اعدام های سرسام آور ایران، که اکثریت قریب باتفاق آنان با استانداردهای بین المللی منطبق نیستند را اعلام کرده و یادآور می سازد “سرانۀ اعدام در ایران از کلیۀ کشورهای دیگر در جهان بالاتر است و از نظر تعداد کل اعدام ها، ایران پس از چین در مقام دوم در جهان قرار دارد. تنها در فاصلۀ بین ۱۰ تا ۳۱ شهریور، ایران ۵۱ نفر را اعدام کرده است.

۱۳۹۰ شهریور ۳۱, پنجشنبه

انجمن بین المللی قلم خواستار رسیدگی به وضعیت فرانک فرید شد

فرانک فرید روز ۱۲ شهریور ۱۳۹۰ به هنگام خرید در تبریز بازداشت شد. به گفته یکی از همبندیان وی، در نتیجه ضربات شدید وارده به فرید در روز اول بازداشت، گوش چپ وی دچار مشکل شنوایی شده و با توجه به امکانات محدود پزشکی و دارویی زندان، امکان دارد این فعال فرهنگی و شاعر بنام تبریزی، ناقص العضو شود.انجمن بین المللی قلم در این راستا خواستار رسیدگی به وضعیت فرانک فرید شد. این انجمن از مردم خواسته تا در اقدامی فوری و در نامه هایی به مقام های مسئول، رئیس قوه قضائیه، رئیس دادگستری آذربایجان شرقی، رئیس جمهور و رهبر جمهوری اسلامی ایران، ضمن اظهار نگرانی جدی از وضعیت فرانک فرید، خواستار آزادی فوری و بدون قید و شرط وی شوند. متن کامل این اطلاعیه را در ادامه می بینید.ایران: بازداشت فرانک فرید، ژورنالیست، شاعر و فعال زنان؛ نگرانی های جدی از وضعیت سلامت وی[۱]کمیته نویسندگان در زندان[۲] (WiPC) از انجمن بین المللی قلم[۳](PEN) نسبت به وضعیت سلامت فرانک فرید، روزنامه نگار، شاعر و فعال زنان که در ۳ سپتامبر ۲۰۱۱ در تبریز واقع در شمال غرب ایران و ظاهرا به دلیل فعالیت های صلح آمیز و نوشته هایش در مورد مسائل زیست محیطی و حقوق زنان دستگیر شده است، به شدت نگران است. گزارش های بدست آمده حاکیست که فرانک فرید در طول بازداشت و در جلسات طولانی بازجویی، در روزهای اولیه دستگیری به شدت مورد ضرب و شتم و بدرفتاری قرار گرفته است. درخواست های معالجه پزشکی او نیز رد شده، بنابراین وضعیت جسمی وی نگران کننده است. شبکه بین المللی قلم می خواهد که فرانک فرید فورا و بدون قید و شرط مطابق با ماده ۱۹ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی که ایران نیز به آن پیوسته است، آزاد شود. همچنین اصرار دارد که تمام معالجات ضروری پزشکی فورا برای فرانک انجام شود.طبق اطلاعات شبکه بین المللی قلم فرانک فرید سردبیر ماهنامه تعطیل شده دیلماج، شاعر و فعال حقوق زنان توسط لباس شخصی ها و در حال خرید در ۳ سپتامبر ۲۰۱۱ در تبریز بازداشت شد. پس از آن نیروهای اطلاعات منزل او را تفتیش و کامیپوتر و وسایل شخصی او را ضبط کردند. فرانک بعد از حضور در یک تظاهرات مسالمت آمیز علیه سیاست های تأثیر گذار دولت در ارتباط با خشک شدن دریاچه ارومیه بازداشت شد و همینطور به نظر می رسد که نوشته ها و فعالیت هایش در زمینه حقوق زنان نیز یکی دیگر از دلایل دستگیری اش باشد. براساس شنیده ها، اتهام های وی توهین به رهبر، تبلیغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت ملی است.فرانک فرید (با تخلص ایپک) ۵۰ سال دارد و صاحب مجموعه شعری منتشر شده «یوخودا آییلماق» در سال ۲۰۰۹ است. مجموعه دیگری از اشعار او با نام «جیزیق» زیر چاپ است. وی یکی از بنیان گذاران کمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیض آمیز است و در کنفرانس های متعددی در داخل و خارج از ایران حضور داشته است.فرانک در حال حاضر در بازداشتگاه مرکزی تبریز زندانی است، جایی که بیم آن می رود در معرض خطر بدرفتاری قرار گیرد. در روز ۱۲ سپتامبر تنها خواهر وی اجازه یافت که به مدت ۴۵ دقیقه با وی ملاقات کند در حالی که امکان ملاقات با وکیل تعیین شده برای او از سوی خانواده اش داده نشد.طبق اطلاعات ارائه شده توسط عفو بین الملل، فرانک فرید عضو کمپین یک میلیون امضاء که به کمپین برابری هم شناخته می شود، است. او همچنین جزء اقلیت آذربایجانی در ایران، شاعر، مترجم و ویراستار بخش زنان نشریه توقیف شده دیلماج است. وی در سال ۲۰۰۸ هم به وزارت اطلاعات احضار شده بود تا در مورد حضور در یک کنفرانس مربوط به زنان در ترکیه توضیح دهد.کمپین یک میلیون امضا، که در سال ۲۰۰۶ آغاز به کار نمود، یک ابتکار مردمی متشکل از شبکه ای از افراد متعهد برای پایان دادن به تبعیض علیه زنان در قوانین ایران است. کمپین، آموزش های پایه ای قانونی به داوطلبانی می دهد که به سراسر کشور برای ترویج کمپین سفر می کنند. داوطلبان با هدف جمع آوری یک میلیون امضا از شهروندان ایرانی برای بیانیه ای که خواستار پایان دادن به تبعیض قانونی علیه زنان در ایران است، با زنان در خانه های خود، و همچنین در اماکن عمومی صحبت کرده، به آنها در مورد حقوق خود و نیاز به اصلاحات قانونی می گویند. دهها نفر از فعالان کمپین برای فعالیت های خود در کمپین، یا در حال جمع آوری امضا برای طومار، بازداشت شده یا مورد آزار و اذیت قرار گرفته اند. برخی در حال حاضر بازداشت بوده یا در حال گذراندن دوره محکومیت خود در زندان به دلیل فعالیت در کمپین، هستند.آذربایجانی های ایران به یک زبان ترکی صحبت می کنند و عمدتا شیعه هستند. آنها به عنوان بزرگترین اقلیت در ایران، ۲۵ تا ۳۰ درصد از جمعیت ایران را تشکیل می دهند؛ که عمدتا این جمعیت در شمال و شمال غرب کشور و در تهران زندگی می کنند. اگر چه عمدتا در جامعه ایرانی ادغام شده اند، در سالهای اخیر آنها به طور فزاینده ای خواستار حقوق فرهنگی و زبانی بیشتری، از جمله حق آموزش به زبان ترکی، بوده اند.دریاچه ارومیه (اورمیا)، یک دریاچه نمک در شمال غربی ایران است. دریاچه بین استانهای آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی ایران واقع شده است. این بزرگترین دریاچه در خاورمیانه و سومین بزرگترین دریاچه نمک آب بر روی زمین است. بیش از ۴۰ سد بر روی بیش از ۱۳ رودخانه ای که به دریاچه می ریزد، ساخته شده است و خشکسالی های اخیر، که از سال ۱۹۹۹ آغاز شده، بطور قابل ملاحظه ای مقدار سالانه از آب دریاچه را کاهش داده است. این به نوبه خود به افزایش شوری آب منجر شده که باعث ترس از یک فاجعه زیست محیطی در منطقه شده است.در ابتدای آوریل ۲۰۱۱ اعتراض هایی در تبریز علیه اقدامات دولت در ارتباط با خشک شدن دریاچه ارومیه صورت گرفت و گفته می شود در دیگر شهرهایی که ایرانیان آذربایجانی زندگی می کنند نیز از مقامات ایرانی خواسته شده تا سدهای ایجاد شده بر روی رودخانه های منتهی به دریاچه ارومیه را بردارند تا خطر خشک شدن دریاچه ارومیه از بین برود. مشابه اعتراضات سال های گذشته، معترضان شیشه های آب حمل می کردند تا در رودخانه های تغذیه کننده دریاچه خالی کنند.[۴]تظاهرات مسالمت آمیزی هم در تاریخ های ۲۲ اوت و ۸ سپتامبر ۲۰۱۱ برگزار شد. در مقابل مقامات با حمله به معترضان تعداد زیادی از آنها را بازداشت کردند. گزارش های تأیید نشده ای هم حاکی از کشته شدن چند نفر است.

بازداشت فرشته شیرازی, فعال حقوق زنان؛ بیانیه عفو بین الملل

عفو بین المللی ۲۳ شهریور فراخوانی فوری برای نجات جان فرشته شیرازی داد، دراین فراخوان آمده است: فرشته شیرازی، یک فعال حقوق زنان و عضو کارزار یک میلیون امضا (معروف به مبارزه برای برابری) روز ۴ سپتامبر در شهر آمل در شمال ایران دستگیر شد.دلایل دستگیری او نامعلومند. فرشته شیرازی، مادر دو فرزند و یک فعال حقوق زنان روز ۴ سپتامبر ۲۰۱۱ بعد از اینکه به دفتر وزارت اطلاعات در آمل احضار شد دستگیر شد. دلیل اصلی دستگیری او نامعلوم است ولی گمان می رود به پرونده ای که دو سال قبل در رابطه با فعالیتهای حقوق زنانش و نوشته ها در بلاگش علیه او باز شد ارتباط داشته باشد.در این مورد عفو بین المللی او را زندانی عقیدتی می داند که صرفا بخاطر بکار بردن مسالمت آمیز حق آزادی بیان دستگیر شده است. فرشته شیرازی در حال حاضر در بخش زنان زندان آمل نگه داشته می شود و گزارش شده اجازه ندارد به خانواده اش تلفن بزند یا دیدارهایی از آنها داشته باشد. او دسترسی به وکیل ندارد.دو سال پیش در ۲۴ و ۲۵ اوت ۲۰۰۹، فرشته شیرازی به دفتر وزارت اطلاعات در آمل احضار شد و درباره کارزار یک میلیون امضا، دوستانش در آمل، و همینطور نوشته هایش در رابطه با این کارزار در بلاگ شخصیش مورد بازجویی قرار گرفت.کارزار یک میلیون امضا که در سال ۲۰۰۶ شروع شد، یک ابتکار ریشه دار اجتماعی متشکل از شبکه ای از افراد متعهد به خاتمه دادن به تبعیض علیه زنان در قوانین ایران است. بسیاری از فعالین بخاطر شرکتشان در این کارزار دستگیر یا مورد آزاد قرار گرفته اند.

سازمان ملل متحد: سابقه هولناک حقوق بشر ایران را برملاکنید

جو استورک، معاون بخش خاورمیانه دیده بان حقوق بشر :احمدی نژاد نباید بدون چالش از تریبون سازمان ملل متحد برای ستایش از اعتراضات دموکراسی خواهانه مردم خاور میانه استفاده کند، در حالی که دولت خود او به سرکوب مخالفت ها در ایران ادامه می دهد. کشورهای عضو باید پاسخ سخنان احمدی نژاد را با افشای سابقه اسفناک حقوق بشر در ایران که شامل عمل شنیع اعدام نوجوانان است بدهند.» هم اکنون با آمادگی احمدی نژاد برای سخنرانی مجمع عمومی، کودکی در ملاعام اعدام می شود.(نیویورک) - دیده بان حقوق بشر امروز گفت که کشورهای عضو سازمان ملل متحد باید از حضور احمدی نژاد در مجمع عمومی سازمان ملل متحد برای افشای نقض سیستماتیک و فاحش حقوق شهروندان ایرانی استفاده کنند. کشورهای عضو باید بر رئیس جمهور ایران فشار وارد کنند تا برای فرستاده ویژه جدید سازمان ملل در امور ایران و سازمانهای مستقل حقوق بشری اجازه بازدید از آن کشور را فراهم کند. احمدی نژاد قرار است در تاریخ 22 سپتامبر در مجمع عمومی سازمان ملل سخنرانی کند. بنا بر گزارش رسانه های دولتی ایران، مقامات در تاریخ 21 سپتامبرعلیرضا ملا سلطانی، نوجوان 17 ساله، را در ملاعام به دار آویختند. دادگاه ملا سلطانی را به جرم قتل روح الله داداشی، قهرمان مسابقات قویترین مردان ایران، محکوم کرده بود. قوانین بین المللی اعدام هر فردی را که در هنگام ارتکاب جرم زیر 18 سال داشته است به شدت منع می کند.جو استورک، معاون بخش خاورمیانه دیده بان حقوق بشر گفت: « رئیس جمهور احمدی نژاد نباید بدون چالش از تریبون سازمان ملل متحد برای ستایش از اعتراضات دموکراسی خواهانه مردم خاور میانه استفاده کند، در حالی که دولت خود او به سرکوب مخالفت ها در ایران ادامه می دهد. کشورهای عضو باید پاسخ سخنان احمدی نژاد را با افشای سابقه اسفناک حقوق بشر در ایران که شامل عمل شنیع اعدام نوجوانان است بدهند.»دیده بان حقوق بشر افزود که وضعیت حقوق بشر در ایران به شکل قابل توجهی از زمان سرکوب تظاهرات عمدتاً مسالمت آمیز مردم بعد از انتخابات بحث برانگیز ریاست جمهوری ماه جون 2009 بدتر شده است. در این سال، مقامات با استفاده از نیروهای مهلک علیه تظاهرکنندگان مسالمت آمیز، بازداشت صدها نفر، و کشتن ده ها تن به سیاست سرکوب خشونت بار دگراندیشان در کشور ادامه داده اند. مقامات رهبران‏ مخالفان، وکلا، ژورنالیستها و فعالان حقوق بشر را به اتهاماتی که دارای انگیزه های سیاسی بودند بازداشت کرده اند. صدها زندانی بر اساس اتهامات مشکوک و بعد از محاکمه در دادگاه‏های عموماً غیر منصفانه اعدام شده اند. مسئولین محلی و ملی به شکل سیستماتیک سیاست های تبعیض آمیزی را علیه اقلیتهای قومی و مذهبی، از جمله سنی‏ها و صوفی‏ها اعمال می کنند. در 17 سپتامبر 2011، دو روز قبل از ورود احمدی نژاد به نیویورک، نیروهای امنیتی ایران شش فیلمساز مستقل را به اتهام همکاری با شبکه فارسی بی بی سی برای تهیه یک فیلم مستند دستگیر و سپس آنان را به بند بدنام 240 در زندان اوین که تحت کنترل وزارت اطلاعات قرار دارد منتقل کردند. دو روز قبل، در تاریخ 15 سپتامبر، مسئولین سمیه توحیدلو، فعال ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی، یکی از رهبران جنبش مخالفان، را به 50 ضربه شلاق محکوم کردند. در 10 سپتامبر، نیروهای امنیتی عبدالفتاح سلطانی، وکیل برجسته‏‏ای که همراه با خانم شرین عبادی، برنده جایزه صلح نوبل، مرکز مدافعان حقوق بشر را بنیان گذاشت خودسرانه دستگیر کردند. دیده بان حقوق بشر نکات اصلی نگران کننده در ایران را در گزارشی به کمیته حقوق بشر سازمان ملل متحد شناسایی کرده و به ادعاهای دولت ایران مبنی بر انطباق اعمال آن با موازین میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی پاسخ داده است.علیرغم تقاضاهای طولانی مدت و مکرر سازمان ملل متحد برای دعوت به بازدید، مقامات همچنان از دادن اجازه ی بازدید به فرستادگان ویژه سازمان ملل متحد و ناظران حقوق بشر به ایران امتناع می ورزند. از سال 2005 تاکنون، هیچ نماینده‏ای از آن کشور بازدید نکرده است. دولت همچنان در اجرای پیشنهادات گروه های کارشناس سازمان ملل شکست خورده است. در جولای 2011، دولت اعلام داشت که ایران به احمد شاهد، گزارشگر ویژه جدید سازمان ملل در امور ایران، نه اجازه بازدید خواهد داد و نه با وی همکاری خواهد کرد. موارد ذیل نکات اصلی نگران کننده در مورد نقض حقوق بشر در ایران می باشند که دیده بان حقوق بشر در گزارش خود که به کمیته حقوق بشر سازمان ملل متحد تقدیم کرده است، آنان را شناسایی کرده است:

ایجاد محدودیت بر حق آزادی تجمعات و گردهمایی‏ها

در فوریه و مارس 2011، هزاران نفر برای ابراز حمایت ازجریانهای دموکراسی خواهانه کشورهای همسایه و اعتراض به دستگیری رهبران مخالفان، میرحسین موسوی و مهدی کروبی، به خیابان ها آمدند. دولت به این موج اعتراضات واکنش شدید نشان داد که در نتیجه آن دست کم 3 تن کشته و و صدها تن دیگر دستگیر شدند. در آوریل، چندین ده نفر که اغلب عرب تبار بودند توسط نیروهای امنیتی در استان جنوب غربی خوزستان کشته و ده ها نفر نیز بازداشت شدند. دولت به شکل منظم نهادهای مدنی از جمله گروهای دانشجویی، زنان، کارگران، روزنامه نگاران، وکلا، و گروه های حقوق بشری را مورد اذیت و آزار قرار داده و مانع برگزاری جلسات و راه اندازی فعالیت های آنان می شود. نیروهای امنیتی در واکنش به درخواست میرحسین موسوی و مهدی کروبی، نامزدان سابق مقام ریاست جمهوری، مبنی بر راه اندازی تظاهرات عمومی در ماه فوریه و مارس، ده ها فعال سیاسی را خودسرانه بازداشت کرده و موسوی و کروبی را تحت بازداشت خانگی قرار دادند، حبس خانگی ای که تا به امروز ادامه دارد.

مجازات اعدام و قتل های فرا قضایی

از ابتدای سال 2011، تعداد اعدام ها توسط دولت افزایش نگران کننده‏ای داشته است- 86 زندانی فقط در 45 روز اول سال 2011 اعدام شده اند. اکثریت افراد اعدام شده به جرم نگهداری و قاچاق مواد مخدر محکوم شده بودند، اما در میان آنان افراد بسیاری نیز دیده می‏شدند که به جرائم دارای انگیزه های سیاسی محکوم شده بودند. دیده بان حقوق بشر معتقد است که دولت چند صد نفر را از ابتدای سال 2011 تاکنون اعدام کرده است.در سال 2010، مقامات ایرانی از اعدام 252 نفر گزارش دادند، اما گروهای مدافع حقوق بشری معتقدند که دولت چند صد نفر دیگر را بدون اذغان رسمی اعدام کرده است.

هدف قرار دادن مدافعان حقوق بشر

تلاش های دولت برای ارعاب مدافعان حقوق بشر، به ویژه وکلا، و منع آنها از فراهم آوردن حمایت های عملی برای قربانیان نقض حقوق بشر به شکل بی وققه ادامه داشته است. امروز بسیاری از فعالان برجسته حقوق بشر یا در زندان اند و یا در تبعید. نیروهای امنیتی مدافعان حقوق بشر را به شکل روزمره مورد اذیت و آزار قرار داده و بدون هیچ اتهامی بازداشت می کنند. شمار نهادهای مستقل حقوق بشری فعال در کشور، در صورت وجود، بسیار محدود است.از جون 2009، مقامات ده ها وکیل را به شکل خودسرانه بازداشت، دستگیر، مورد اذیت و آزار و پیگرد قانونی قرار داده اند. در حال حاضر، نسرین ستوده، محمد سیف زاده، و هوتن کیان بر اساس اتهاماتی که دارای انگیزه های سیاسی بودند، دوران حکم خود را در زندان سپری می کنند؛ شرین عبادی ،برنده جایزه صلح نوبل، عملا در تبعید اجباری به سر می برد، چرا که مقامات دفتر کار او یعنی مرکز مدافعان حقوق بشر را تعطیل کرده اند.در 10 سپتامبر 2011، نیروهای امنیتی عبدالفتاح سلطانی، یکی از همکاران عبادی و از بنیانگذاران مرکز مدافعان حقوق بشر، را دستگیر کردند.

شکنجه و بدرفتاری در زندان ها

ماموران وزارت اطلاعات، سپاه پاسداران، پلیس و شبه نظامیان بسیج مسئول موارد متعدد شکنجه، به ویژه شکنجه زندانیان سیاسی هستند. شکنجه‏ها شامل ضرب و شتم، بیخوابی طولانی مدت، اعدامهای ساختگی، تجاوز به عنف، و اشکال دیگرخشونتهای جنسی می شود. در ماه می، 26 زندانی مشهور در نامه‏ای به مقامات زندان از نقض روزمره قوانین ایران که زندانیان را در مقابل شکنجه و بدرفتاریها حفاظت می کند و از نقض موازین آئین دادرسی در طول بازداشت، بازجویی و زندان شکایت کردند. از سال 2003 تاکنون، دست کم 17 زندانی سیاسی ظاهراً در اثر شکنجه، بدرفتاری و کم توجهی مسئولین جان خود را در زندان های ایران از داست داده اند.

محدودیت‏ها بر آزادی بیان

در حال حاضر، ده‏ها ژورنالیست و وبلاگنویس یا در پشت میله های زندان قرار دارند و یا در مرخصی کوتاه مدت در بیرون از زندان به سر می برند. بنا به گزارش کمیته حمایت از روزنامه نگاران، 34 ژورنالیست و وبلاگنویس تا دسامبر 2010 در زندان بودند. تنها در سال 2011 بیش از 60 ژورنالیست مجبور به ترک کشور شده اند و مقامات دست کم 40 نشریه را از سال 2009 تاکنون تعطیل کرده اند. دادستان ژونالیستها را متهم به جرایمی نموده است که علنا نقض آزادی بیان است؛ مانند «تبلیغ علیه نظام». دادگاه در چنین مواردی احکام سنگینی چون شلاق و ممنوعیت از کار را صادر کرده است. بازداشت و پیگرد بر اساس این قوانین، ایران را به یکی از بزرگترین زندان ها برای ژورنالیستها و وبلاگنویسان در جهان مبدل کرده است.

بازداشت و دستگیری خودسرانه

نیروهای امنیتی ایرانیان را هرروزه بدون دلیل بازداشت و دستگیر می کنند. مقامات اذعان کردند که بیش از 4000 نفر را در جریان و یا بعد از ناآرامی های انتخابات 2009 دستگیر کرده اند. مقامات صدها نفر دیگر را پس از تظاهرات ضد دولتی در ماه های فوریه، مارس، آوریل، اوت و سپتامبر 2011 دستگیر کردند. دیده بان حقوق بشر معتقد است در حال حاضر صد ها تن از ایرانیان صرفاً به دلیل ابراز مسالمت آمیز عقاید سیاسی خود در زندان به سر می برند.ماموران اطلاعاتی و امنیتی، اغلب با لباس شخصی، به خانه های مردم به شکل روزمره یورش برده، وسایل آنان را توقیف کرده و آنان را به زندان های مخفی منتقل می‏کنند. قربانیان و اعضای خانواده آنها بارها به دیده بان حقوق بشر گفته اند که ماموران یا حکم بازداشت نداشتند، یا حکم بازداشت خالی بوده است، و یا اینکه حکم بازداشت «عمومی» بوده و اجازه بازداشت هرکسی که در تظاهرات ضد دولتی شرکت داشته را به ماموران می داده است.

عدم دادرسی منصفانه و محاکمات ناعادلانه

محاکمات در دادگاه های ایران، به خصوص در دادگاه های انقلاب، بسیار نازل تر از سطح معیارهای پذیرفته شده بین المللی برگزار می شود. وکلای مدافع تنها کمی قبل از آغاز محاکمه می توانند پرونده را مرور کنند و به موکل خود دسترسی داشته باشند. بازداشت طولانی مدت در دوران قبل از محاکمه در مواردی که دستگیری بر اساس انگیزه های سیاسی صورت گرفته باشد به یک هنجار پذیرفته شده در ایران مبدل شده است. علیرغم حکم صریح قانون اساسی ایران مبنی بر برگزاری محاکمات سیاسی و مطبوعاتی در محضر عام و در حضور هیئت منصفه، بسیاری از محاکمات در دادگاه‏های انقلاب در پشت درهای بسته صورت می گیرد. قضات گاهی وکلا را از سخن گفتن و دفاع موثر از موکل خود در صحن دادگاه باز می دارند. بارها اتفاق افتاده است که افراد در اثر این نوع برخورد محکوم به جرایمی شده اند که برای آن هیچ و یا اسناد کمی حاکی از ثبوت جرم وجود داشته است. بعد از سرکوب اعتراضات خیابانی به دنبال انتخابات 2009، دفاع از زندانیان سیاسی حتی دشوارتر شده است. این امر تا حدودی به تاسیس دفتر دادستانی در داخل زندان اوین توسط قوه قضائیه بر میگردد.

تبعیض و بدرفتاری با اقلیت ها

دولت ایران فعالیت های فرهنگی و سیاسی در میان آذری ها، کردها، اعراب و سازمان هایی که تمرکز فعالیت های آنان حول مسایل اجتماعی است را محدود می کند. در آوریل، نیروهای امنیتی ده ها تن تظاهرکننده ی عمدتا عرب را در استان جنوب غربی خوزستان از پای در آوردند. ده ها تن دیگر در این حادثه بازداشت شدند.نیروهای امنیتی همچنان صدها نفر فعال زیست محیطی و جامعه مدنی آذری را در منطقه آذربایجان ایران به دلیل راه اندازی تظاهرات گسترده در ماه های اوت و سپتامبر بازداشت کردند. فعالان معتقدند که دریاچه ارومیه که بزرگترین دریاچه داخلی ایران است، به دلیل وجود شبکه‏ای از سدها که آب را از مسیر این رودخانه منحرف می سازد در آستانه خشکی قرار دارد.قوانین ایران در بخش آموزش و پرورش و کاریابی علیه اقلیت های مذهبی مسلمان، مانند سنی ها که حدود 10 درصد نفوس ایران را تشکیل می دهند، تبعیض آمیز است. این قوانین همچنان سنی ها را از احداث مساجد در شهرهای بزرگ منع می‏کند. مقامات مکرراً سنی ها را از برگزاری نماز عید در تهران و شهرهای دیگر بازداشته اند.در تاریخ 5 سپتامبر، اعضای نیروی شبه نظامی بسیج بر اعضای بزرگترین فرقه صوفی در ایران، نعمت اللهی گنابادی، در استان فارس حمله کردند. این حمله باعث کشته شدن یک صوفی و راه اندازی کارزار بازداشت اعضای این گروه در شهرهای مختلف در سراسر ایران شد.دولت حق آزادی مذهب را برای پیروان آئین بهایی که بزرگترین گروه اقلیت مذهبی غیر اسلامی در ایران است انکار می کند. در تاریخ 21 می، نیروهای امنیتی در جریان یک سلسله حملات هماهنگ شده، دست کم 30 بهایی را در چندین شهر ایران دستگیر کردند. همه بازداشت شدگان با موسسه آموزش عالی بهائیان، یک دانشگاه مکاتباتی که در سال 1987 به دنبال سیاست محروم سازی بهائیان از آموزش عالی تاسیس شد، در تماس بودند.مقامات افراد گرویده به مسیحیت را هدف بازجویی و دستگیری قرار می دهند. در سپتامبر 2011، دادگاه انقلاب 6 عضو کلیسای ایران را ظاهرا به دلیل دست داشتن در تبلیغات مذهبی به یک سال حبس به جرم تبلیغ علیه نظام محکوم کرد.


پارس دیلی نیوز 

سقوط معیشت و دیکتاتوری خامنه‌ای؛ بازی خطرناک با خشم مردم ( پدرام طنازی )

  سقوط معیشت و دیکتاتوری خامنه‌ای؛ بازی خطرناک با خشم مردم بحران‌های بی‌پایان اقتصادی در جمهوری اسلامی، زندگی مردم را به ویرانه‌ای تبدیل کرد...