۱۴۰۲ آبان ۷, یکشنبه

«آرمیتای پر از شور زندگی ما را به خاطر موهای زیبایش، به گام مرگ فرستادند» مهرناز موسوی


وقتی حقیقت دفن می‌شود و مظلوم بی‌پناه، یارای فریاد زدن نه برای عدالت‌جویی، بلکه حتی فریاد درد ندارد، مرگ، کمترین درد و رنج بشر است. درد به واقع دروغ، نیرنگ و فریب حکومت است. مرگ مظلومانه 

آرمیتا را هرگز فراموش نخواهم کرد و به پاسِ خونش حجاب اجباری را برنخواهم تابید.


آرمیتای پر از شور زندگی، ما را به خاطر موهای زیبایش که قصد نداشت با حجاب اجباری پنهانش کند به گام مرگ فرستادند. هیچ خبرنگار مستقلی اجازه ورود به بیمارستان ارتش نیافت. خبرنگار فعال، گزارشگر وابسته حکومتی صدا و سیمای جمهوری اسلامی بود و سایتهای اطلاع‌رسانی، سایتهای سپاه پاسداران بودند. فیلم‌های دوربین‌های مترو بریده بریده شد. خانواده، دانش‌آموزان و معلمان مدرسه تحت کنترل قرار گرفتند.

خبر مرگ او را نه خانواده، بلکه خبرگزاری دولت اعلام کرد و زمان مرگش را نه علائم تن دخترِ جان‌داده، بلکه سیاست دغلکار حکومت تعیین کرد. محل دفنش را هم حکومت اجبار خواهد کرد. خبر کشته شدن ارمیتا گراوند با مهندسی نهادهای امنیتی زیر آوار پنهانکاری فریبکاری و دروغ‌گویی حکومت زن‌ستیز دینی استبدادی در میان اخبار کشته‌شدگان جنگ در خاورمیانه، ناله‌ای در میان فریادهای گوشخراش بود. آتشی بود که شعله‌هایش از قتل مهسا، نیکا، سارینا، غزاله و… برمی‌خاست.

آرمیتای ما با مظلومیتی بیش از مظلومیت دختران و پسران جان‌داده با تیر و گلوله جان داد. حکومت با چنگالهای امنیتی آنچنان بر آن جنایت چنبره زد که حقیقت زیر تلی از تهدید و فریب دفن شد. وقتی حقیقت دفن می‌شود و مظلوم بی‌پناه، یارای فریاد زدن نه برای عدالت‌جویی، بلکه حتی فریاد درد ندارد، مرگ، کمترین درد و رنج بشر است. درد به واقع دروغ، نیرنگ و فریب حکومت است. مرگ مظلومانه آرمیتا را هرگز فراموش نخواهم کرد و به پاسِ خونش حجاب 

اجباری را برنخواهم تابید.

وقتی حقیقت دفن می‌شود و مظلوم بی‌پناه، یارای فریاد زدن نه برای عدالت‌جویی، بلکه حتی فریاد درد ندارد، مرگ، کمترین درد و رنج بشر است. درد به واقع دروغ، نیرنگ و فریب حکومت است. مرگ مظلومانه آرمیتا را هرگز فراموش نخواهم کرد و به پاسِ خونش حجاب اجباری را برنخواهم تابید.

آرمیتای پر از شور زندگی، ما را به خاطر موهای زیبایش که قصد نداشت با حجاب اجباری پنهانش کند به گام مرگ فرستادند. هیچ خبرنگار مستقلی اجازه ورود به بیمارستان ارتش نیافت. خبرنگار فعال، گزارشگر وابسته حکومتی صدا و سیمای جمهوری اسلامی بود و سایتهای اطلاع‌رسانی، سایتهای سپاه پاسداران بودند. فیلم‌های دوربین‌های مترو بریده بریده شد. خانواده، دانش‌آموزان و معلمان مدرسه تحت کنترل قرار گرفتند.

خبر مرگ او را نه خانواده، بلکه خبرگزاری دولت اعلام کرد و زمان مرگش را نه علائم تن دخترِ جان‌داده، بلکه سیاست دغلکار حکومت تعیین کرد. محل دفنش را هم حکومت اجبار خواهد کرد. خبر کشته شدن ارمیتا گراوند با مهندسی نهادهای امنیتی زیر آوار پنهانکاری فریبکاری و دروغ‌گویی حکومت زن‌ستیز دینی استبدادی در میان اخبار کشته‌شدگان جنگ در خاورمیانه، ناله‌ای در میان فریادهای گوشخراش بود. آتشی بود که

شعله‌هایش از قتل مهسا، نیکا، سارینا، غزاله و… برمی‌خاست.

آرمیتای ما با مظلومیتی بیش از مظلومیت دختران و پسران جان‌داده با تیر و گلوله جان داد. حکومت با چنگالهای امنیتی آنچنان بر آن جنایت چنبره زد که حقیقت زیر تلی از تهدید و فریب دفن شد. وقتی حقیقت دفن می‌شود و مظلوم بی‌پناه، یارای فریاد زدن نه برای عدالت‌جویی، بلکه حتی فریاد درد ندارد، مرگ، کمترین درد و رنج بشر است. درد به واقع دروغ، نیرنگ و فریب حکومت است. مرگ مظلومانه آرمیتا را هرگز فراموش نخواهم کرد و به پاسِ خونش حجاب اجباری را برنخواهم تابید.

منبع: نرگس محمدی
زندان اوین / آبان ۱۴۰۲


هیچ نظری موجود نیست:

رژیم جمهوری اسلامی: یک حکومت فاسد و بحران‌زده در آستانه فروپاشی

آشفتگی داخلی و بحران مشروعیت رژیم جمهوری اسلامی: سقوط قریب‌الوقوع رژیم ننگین جمهوری اسلامی به کجراهه‌ای کشیده شده است که دیگر قادر به حفظ ظا...