واقعا نمیدونم الان باید چی بنویسم...نمی دونم باید چیکار کرد در این جور مواقع!
مرگ او آینه تمام قدی است که تاریخ سیاسی ایران معاصر و بویژه تاریخ ۳۴ سال گذشته را منعکس میکند٬ قتل زیر شکنجۀ ستار بهشتی و جمیل سویدی نه یک نمونه استثنایی که ادامه کاروان مرگ خلخالی در اواخر دهه پنجاه است. تهدید، ربودن، جابجایی زندانیان از یک زندان به زندانی دیگر، و پاس دادن آنها از یک بازجو و شکنجه گر به بازجو و شکنجه گردیگر در جمهوری اسلامی پدیده شناخته شده ایاست.در کنار این حقیقت که جمهوری اسلامی از همان ابتدا بر خشونت سیستماتیک سیاسی و فرهنگیبنا شد، فروپاشی اقتصاد ایران و سقوط آزاد سطح زندگی و معیشت مردم از یک طرف و انزوای بین المللی جمهوری اسلامی از طرف دیگر در افزایش هر چه بیشتر خشونت بعنوان تنها ابزار حفظ نظام نقش ویژه ای ایفا کرده اند. شکست سیاست حذف یارانهها و اعلام آمادگی رژیم برای عقب نشینی از برنامه هسته ایخود، به بیثباتی هر چه بیشتر رژیم منجر شده اند. هر یک از این عوامل به تنهاییمیتوانستند تعادل جمهوری اسلامی را بر هم بزنند، اما نوشیدن همزمان دو جام زهر، دستگاه حاکمه را به معنای واقعی کلمه در لبه پرتگاه قرار داده است. چنین شرایطی بویژه بدنبال زمین لرزه سیاسی سال ۸۸ و خیزش جنبش ضّد استبدادی مردم ایران، به افزایش بیسابقه نارضایتی و اعتراض در ایران و گسترش شکاف در صفوف دستگاه حاکمه دامن زده اند. شکاف عظیم و دهشتناک بین دستمزدها و قیمتها در ایران که محصول مستقیم سیاستهای جمهوری اسلامی و تحریمهای وحشیانه دولتهای امپریالیستی علیه مردم ایران است، معنایی جز مجازات و شکنجه روزمره اکثریت عظیم جمعیت ایران نداشته و ندارد. نظامی که پس از پایان جنگ ایران و عراق و با وجود داشتن پایه حمایتی قابل توجه به قتل عام زندانیان سیاسی دست زد تا موجودیت خود را حفظ کند، اکنون و نه برای نخستین بار در سه دهه گذشته، برای حفظ خود دست و پا میزند.اما آنچه با وجود تهدیدات، هشدارها و شکنجه و اعدامهای دوره اخیر میدرخشد، شجاعت غیر قابل انکار زنان و مردان ایرانی است. شجاعت ستار بهشتیو افشاگریهای بیپروا و مقاومت جانانه او، حمایتهای برجسته فعالان سیاسی و فرهنگی و بویژه زندانیان سیاسی از او، اعتصاب غذای زنان زندانی، تبدیل کردن زندانها به پایگاهی برای خبر رسانی از سوی خبرنگاران و وبلاگ نویسان ایران، و غیرّه و غیرّه، نمونههای غیر قابل انکاری هستند از روحیه مقاومت جمعی و خستگیناپذیر زنان و مردانی که جرمی ندارند مگر افشاگری، روشنگری، و بیان حقیقت. اینان آزاده زنان و مردانی هستند که با شجاعت قابل تحسینی به دفاع از حق اندیشیدن، حق بیان، حق تشکل، و حق زندگیبرخاسته اند. در شرایطی که حقوق مردم ایران به بهانۀ حقوق بشر لگد مال می شود، در شرایطی که حقوق بشر به اهرمی برای چانه زنیو کتمان حق سرنوشت مردم ایران تبدیل شده، و در شرائطی که دشمنان قسم خورده مردم ایران با دستچین کردن پرنسیبهای دموکراتیک در پی پاک کردن حافظه تاریخی مردم ما برآمده اند، نباید اجازه داد که خون و یاد ستارهای ایران پایمال شود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر