کیهان لندن : دکتر بهروز بهبودی برای جامعه ایرانی در داخل و خارج چهرهای آشناست. او که طی سالهای متمادی فعالیتهای مستمر و پیگیری در زمینه خدمات اجتماعی و امور خیریه داشته، از چندین سال قبل تلاشهای خود را در امور سیاسی و مشخصاً به منظور استقرار و توسعه دمکراسی در ایران متمرکز کرده و گامهای موثری در این راه برداشته که از او یک چهره موفق و تاثیرگذار به جامعه ایرانی معرفی کرده است.دکتر بهروز بهبودی که نواده سلیمان خان بهبودی پیشکار صدیق و مورد اعتماد رضا شاه است، تحصیلات خود را که از دوره جوانی در استرالیا آغاز کرده بود، در کانادا و آمریکا به پایان برده و پس از اخذ درجه دکترا وارد فعالیتهای اقتصادی شده و به موفقیتهای چشمگیر دست یافته است. او از جمله ایرانیان موفق و سرمایهداری است که امکانات مالی خود را در راه خدمت به موطن خویش و مردم ایران به کار گرفته است. وی پس از وقوع زلزله در خراسان و بم با کمکهای میلیون دلاری به یاری هم میهنان خود شتافت. در سال 1998 با همکاری یکی از دوستان آمریکایی خود شورای اتحاد برای مشارکت جهانی را بنیاد نهاد که هدف آن ایجاد پلی میان ملتها برای درک متقابل، صلح و آشتی با احترام به فرهنگها و مذاهب و ارزشهای قومی در سراسر جهان است.دکتر بهبودی در سال 2009 شورای دمکراسی برای ایران را تأسیس کرد و همچنین تلویزیون win-tv را در واشنگتن بنیاد گذاشت که متأسفانه به علت پاره ای از مشکلات از حدود یک سال قبل پخش برنامههای آن موقتاً متوقف شده است. هدف از تأسیس این شورا، استقرار و توسعه دمکراسی در ایران است. بهبودی در مقالههای خویش در کیهان لندن و سایت شورا، نقطه نظرهای خود را در زمینههای مختلف بیان کرده است .به منظور آشنایی با شورای دمکراسی برای ایران و هدفهای آن گفتگوهایی با دکتر بهبودی انجام گرفت که بخش نخست آن را میخوانید.دکتر بهبودی، شما به موازات فعالیتهایی که در زمینه اقتصادی داشته و شخص موفقی نیز بودهاید، سالهاست که در عرصه امور سیاسی نیز تلاشی پیگیر داشته اید و خوانندگان ما از طریق مقالاتی که در کیهان لندن منتشر شده با نقطه نظرهای شما تا حدود زیادی آشنا هستند. همچنین این را هم میدانیم که شما بنیانگذار شورای دمکراسی برای ایران هستید که موضوع این گفتگوی ماست. امّا قبل از پرداختن به مسأله شورای دمکراسی یک سؤال کلی پیش میآید و آن اینکه شما در زمینه مسائل تحصیلی و اقتصادی درآمریکا و کانادا موفقیت چشمگیری داشتهاید و از زمره ایرانیانی هستید که در رفاه کامل به سر میبرند و از امکانات مالی کافی برخوردارند. معمولاً ایرانیهایی که به تجارت و امور اقتصادی میپردازند، به دلایل گوناگون از مسائل سیاسی پرهیز میکنند و برخی نیز اساساً به ایران و مشکلات آن نمیاندیشند. سؤال من این است که چه انگیزهای سبب شد که شما به مسائل و موضوعات سیاسی در رابطه با ایران روی بیاورید؟
با سپاس از شما، باید عرض کنم برای من هم مایه تعجب است که برخی از ایرانیان مقیم کشورهای غربی که از امکانات کافی نیز برخوردارند متأسفانه کمتر به مسأله ایران و مردم ایران میپردازند. امّا در مورد خودم باید بگویم من از خانوادهای برخاستهام که بهرحال در متن سیاست بودهاند و اعضای آن به نوعی با امور سیاسی پیوند داشتهاند. از این مسأله که بگذریم، این را هم باید در نظر داشت که هزاران نفر امثال من که در دوران گذشته با استفاده از امکانات مملکت در کشورهای پیشرفته تحصیل کردیم، قرار بود پس از تحصیلات به میهن خود بازگردیم و منشاء خدمت قرار بگیریم. البته با شرایطی که پیش آمد، بسیاری از ما ناگزیر از اقامت در کشورهای خارج شدیم. امّا به عقیده من این امر چیزی از بار مسئولیت ما کم نمیکند و هر یک از ما باید آنچه را که در توان داریم برای خدمت به وطن خود و هم میهنان خویش انجام دهیم.من همواره نسبت به ایران و مردم آن احساس دین کردهام. بر این عقیده بودهام که ما نمیتوانیم خود را از گذشته خویش جدا بدانیم. این ایران و مردم ایران بودهاند که برای ما امکانات لازم را فراهم کردهاند تا بتوانیم در دانشگاههای معتبر تحصیل کنیم و اگر هم بعد از آن توانسته ایم موفقیت اقتصادی به دست آوریم، نتیجه همان امکاناتی بوده که در اختیار ما گذاشتهاند. لذا به نظر من این دین بر عهده ماست و باید تا جایی که میتوانیم در ادای آن تلاش کنیم.پیش از اینکه مشخصاً به مسأله شورای دمکراسی بپردازیم، این سؤال مطرح میشود که شما در نقطه نظرهایتان که در مقالات خویش بیان میکنید بیش از هر چیز بر دمکراسی تاکید دارید.حتی به نظر میرسد سرنگونی رژیم اسلامی و تغییر در نظام حکومتی ایران را برای رسیدن به امنیت و آرامش در مملکت کافی نمیدانید مگر این که این تغییر موجب حرکت در مسیر دمکراسی شود. اصولاً تأسیس شورای دمکراسی برای ایران هم همین دیدگاه را تائید میکند. در این زمینه لطفاً توضیح دهید.درست است. من دمکراسی را دوای همه دردهای ایران و مردم ایران میدانم. من از نوجوانی برای تحصیل به استرالیا رفتم و تحصیلات بعدی خود را در کانادا و امریکا ادامه دادم و از همان زمان در کشورهای پیشرفته اقامت داشتهام. در مقام مقایسه این کشورها با زادگاه و وطن خودم، همواره در این زمینه کنکاش و مطالعه کردهام که دلیل پیشرفت و توسعه یافتگی این کشورها چیست و چرا ما با وجود آنکه تلاشهای خود را از انقلاب مشروطه آغاز کرده و بیش از یکصد سال فعالیت کردهایم نتوانستهایم به مقصد برسیم. شاید برخی تصور کنند که این موهبت مخصوص جوامع مسیحی است، یا دلیل این پیشرفتها داشتن ذخائر زیرزمینی، امکانات اقتصادی، شرایط اقلیمی و دیگر موارد است. ولی من هنگامی که درباره هر یک از این موارد مطالعه و تفحص کردم، هیچیک را دلیل اصلی این پیشرفتگی ندیدم. کره شمالی و کره جنوبی را در نظر بگیرید، یا آلمان شرقی و غربی سابق را. دو کشور، در جوار یکدیگر و هر دو دارای خصوصیات مشابه اجتماعی و اقتصادی و اقلیمی هستند ولی در یکی شاهد رفاه و امنیت و آزادی و پیشرفت هستیم و در دیگری جز عقب ماندگی و اختناق و عدم امنیت و ناهماهنگی با جهان آزاد چیزی نمیبینیم.پس ازمدتها بررسی و تحقیق، به این نتیجه رسیدم که آنچه کشورهای پیشرفته را متمایز میکند، دمکراسی است. سیستم حکومتی این کشورها و نهادهایی که اداره امور مملکت را در دست دارند براساس دمکراسی اداره میشوند. فارغ از اینکه چه نوع نظام حکومتی در این کشورها وجود دارد، اعم از پادشاهی یا جمهوری، آنچه اهمیت دارد محتوای حکومت است که بر بنیان اصول دمکراتیک بنا نهاده شده است. در مورد کشور ما ایران هم باید در نظر داشت که رژیم مذهبی و دیکتاتوری کنونی، بخصوص با توجه به تحولاتی که در منطقه جریان دارد، بهرحال فرو خواهد پاشید و سرنگون خواهدشد. امّا اگر قرار باشد رژیم خامنهای و احمدینژاد برود و باز هم دیکتاتوری از نوع دیگری، با رنگ و لعاب تازه و ظاهر مردم پسند بر سر کار آید، معضل ایران باز هم حل نشده باقی میماند. تنها را هی که برای ایران و مردم ایران وجود دارد این است که در ریل قطار دمکراسی قرار گیرد و از روز اول بعد از سرنگونی این نظام، حرکت به سوی دمکراسی را آغاز کند.برگردیم به مسأله شورای دمکراسی برای ایران. شما بعد از تجربیاتی که در مورد تأسیس شورای اتحاد برای مشارکت جهانی داشتید، شورای دمکراسی برای ایران را در سال 2009 تأسیس کردید. در مورد این شورا و هدفهای آن توضیح بفرمائید.همانگونه که توضیح دادم به اعتقاد من آنچه که ایران و مردم ایران به آن نیاز دارند برپایی یک نظام دمکراتیک است. برای رسیدن به دمکراسی نمیتوان تنها به شعار دادن و بیانیه دادن بسنده کرد و از نظر تئوریک و آکادمیک در مزیت آن سخنرانی کرد. باید تلاش برای رسیدن به دمکراسی را، از هم اکنون و قبل از آنکه عمر نظام دیکتاتوری فعلی به پایان برسد آغاز کرد و زمینههای دستیابی به یک نظام دمکراتیک را فراهم ساخت. از این رو شورای دمکراسی برای ایران را در سال 2009 تأسیس کردم که اعضاء آن را جمعی از هموطنان ایرانی، از متخصصان، آکادمیسینها، سیاستمداران، فعالان حقوق بشر و فعالان مدنی تشکیل میدهند. این شورا دفاتری در واشنگتن، نیویورک، پاریس و ونکوور کانادا تأسیس کرده است.این شورا طبعاً در راه دستیابی به دمکراسی فعالیت میکند. بفرمائید تا کنون چه اقداماتی صورت گرفته و چه اقداماتی در آینده انجام خواهد شد.ما بر این باوریم که برای رسیدن به یک ایران دمکراتیک از هم اکنون باید در هم میهنان آمادگیهای لازم را ایجاد کرد. آن بخش از ایرانیانی که در کشورهای دمکراتیک اقامت دارند به طور ملموس از آزادیها و موهبتهایی که دمکراسی ایجاد کرده آشنا هستند و از جزئیات آن آگاهی دارند. اعضاء شورا در این مدت مطالعات گستردهای به عمل آوردهاند در این زمینه که چگونه میتوان اصول دمکراتیک را در ایران آینده پیاده کرد. طبعاً در ایران آینده کلیه نهادهای حکومتی از جمله قوه قضائیه، قوه مقننه، قوه مجریه باید به صورت دمکراتیک اداره شود. از سوی دیگر برقراری دمکراسی در هر کشوری موکول به وجود نهادهای مدنی، احزاب، انجمنها و سازمانهای سیاسی و اجتماعی و نیز مهمتر از همه آزادی بیان، مطبوعات و رسانههای آزاد است. مردم ضمن اینکه در شکل دادن به نهادهای حکومتی از طریق رأی خود باید سهم داشته باشند، با استفاده از آزادی بیان و از طریق مطبوعات و رسانههای آزاد باید امکان انتقاد و ابراز نظر نیز داشته باشند. و بالاخره باید یک نظام نظارتی و کنترل نیز در مملکت وجود دا شته باشد که عملکرد نهادهای حکومتی را به طور مداوم کنترل کند تا از مسیری که در قانون اساسی تعیین شده خارج نشوند. از طرف دیگر این نهادهای نظارتی باید به گونهای عمل کنند که حق مشارکت و آزادی بیان و آزادیهای سیاسی و اجتماعی مردم نیز تضمین شود.
برای دستیابی به این موارد از هم اکنون باید مطالعات کافی صورت بگیرد و برنامههای مدنی تنظیم شود. شورای دمکراسی برای ایران در این مدت فعالیتهای مستمری انجام داده است و این تلاشها را دنبال میکند. حتی در صورت کامل آن، برای انواع فعالیتها، از اداره امور ترافیک گرفته تا ایجاد واحدهای تولیدی، و از مسائل هنری و فرهنگی گرفته تا شیوههای آموزش و پرورش، باید از هم اکنون برنامهریزیهایی انجام شود که این نیز یکی از وظائف شوراست.به نظر میرسد برای دستیابی به این اهداف، باید از سایر نیروها و ظرفیتها که در خارج از شورا قرار دارند نیز استفاده شود. یا به عبارت دیگر سایر سازمانها و احزاب ایرانی نیز باید در این کار سهیم باشند.اتفاقاً یکی از برنامههای شورای دمکراسی همین است که از کلیه احزاب و سازمانها برای ایفای نقش در چنین برنامههایی دعوت به همکاری کند. کلیه احزاب و سازمانها نیز قاعدتاً به دنبال دسترسی به دمکراسی هستند مگر معدودی از سازمانها که تنها قصد رسیدن به حکومت دارند و مسأله آنها برقراری نوع دیگری از دیکتاتوری است که ما را با آنها کاری نیست. بقیه سازمانها و احزاب میتوانند با حفظ هویت سیاسی و گرایشهای خود در شورا عضویت داشته باشند و در سطوح برابر بار دیگر احزاب در راه رسیدن به این هدفها همکاری کنند.
دکتر بهروز بهبودی
با سپاس از شما، باید عرض کنم برای من هم مایه تعجب است که برخی از ایرانیان مقیم کشورهای غربی که از امکانات کافی نیز برخوردارند متأسفانه کمتر به مسأله ایران و مردم ایران میپردازند. امّا در مورد خودم باید بگویم من از خانوادهای برخاستهام که بهرحال در متن سیاست بودهاند و اعضای آن به نوعی با امور سیاسی پیوند داشتهاند. از این مسأله که بگذریم، این را هم باید در نظر داشت که هزاران نفر امثال من که در دوران گذشته با استفاده از امکانات مملکت در کشورهای پیشرفته تحصیل کردیم، قرار بود پس از تحصیلات به میهن خود بازگردیم و منشاء خدمت قرار بگیریم. البته با شرایطی که پیش آمد، بسیاری از ما ناگزیر از اقامت در کشورهای خارج شدیم. امّا به عقیده من این امر چیزی از بار مسئولیت ما کم نمیکند و هر یک از ما باید آنچه را که در توان داریم برای خدمت به وطن خود و هم میهنان خویش انجام دهیم.من همواره نسبت به ایران و مردم آن احساس دین کردهام. بر این عقیده بودهام که ما نمیتوانیم خود را از گذشته خویش جدا بدانیم. این ایران و مردم ایران بودهاند که برای ما امکانات لازم را فراهم کردهاند تا بتوانیم در دانشگاههای معتبر تحصیل کنیم و اگر هم بعد از آن توانسته ایم موفقیت اقتصادی به دست آوریم، نتیجه همان امکاناتی بوده که در اختیار ما گذاشتهاند. لذا به نظر من این دین بر عهده ماست و باید تا جایی که میتوانیم در ادای آن تلاش کنیم.پیش از اینکه مشخصاً به مسأله شورای دمکراسی بپردازیم، این سؤال مطرح میشود که شما در نقطه نظرهایتان که در مقالات خویش بیان میکنید بیش از هر چیز بر دمکراسی تاکید دارید.حتی به نظر میرسد سرنگونی رژیم اسلامی و تغییر در نظام حکومتی ایران را برای رسیدن به امنیت و آرامش در مملکت کافی نمیدانید مگر این که این تغییر موجب حرکت در مسیر دمکراسی شود. اصولاً تأسیس شورای دمکراسی برای ایران هم همین دیدگاه را تائید میکند. در این زمینه لطفاً توضیح دهید.درست است. من دمکراسی را دوای همه دردهای ایران و مردم ایران میدانم. من از نوجوانی برای تحصیل به استرالیا رفتم و تحصیلات بعدی خود را در کانادا و امریکا ادامه دادم و از همان زمان در کشورهای پیشرفته اقامت داشتهام. در مقام مقایسه این کشورها با زادگاه و وطن خودم، همواره در این زمینه کنکاش و مطالعه کردهام که دلیل پیشرفت و توسعه یافتگی این کشورها چیست و چرا ما با وجود آنکه تلاشهای خود را از انقلاب مشروطه آغاز کرده و بیش از یکصد سال فعالیت کردهایم نتوانستهایم به مقصد برسیم. شاید برخی تصور کنند که این موهبت مخصوص جوامع مسیحی است، یا دلیل این پیشرفتها داشتن ذخائر زیرزمینی، امکانات اقتصادی، شرایط اقلیمی و دیگر موارد است. ولی من هنگامی که درباره هر یک از این موارد مطالعه و تفحص کردم، هیچیک را دلیل اصلی این پیشرفتگی ندیدم. کره شمالی و کره جنوبی را در نظر بگیرید، یا آلمان شرقی و غربی سابق را. دو کشور، در جوار یکدیگر و هر دو دارای خصوصیات مشابه اجتماعی و اقتصادی و اقلیمی هستند ولی در یکی شاهد رفاه و امنیت و آزادی و پیشرفت هستیم و در دیگری جز عقب ماندگی و اختناق و عدم امنیت و ناهماهنگی با جهان آزاد چیزی نمیبینیم.پس ازمدتها بررسی و تحقیق، به این نتیجه رسیدم که آنچه کشورهای پیشرفته را متمایز میکند، دمکراسی است. سیستم حکومتی این کشورها و نهادهایی که اداره امور مملکت را در دست دارند براساس دمکراسی اداره میشوند. فارغ از اینکه چه نوع نظام حکومتی در این کشورها وجود دارد، اعم از پادشاهی یا جمهوری، آنچه اهمیت دارد محتوای حکومت است که بر بنیان اصول دمکراتیک بنا نهاده شده است. در مورد کشور ما ایران هم باید در نظر داشت که رژیم مذهبی و دیکتاتوری کنونی، بخصوص با توجه به تحولاتی که در منطقه جریان دارد، بهرحال فرو خواهد پاشید و سرنگون خواهدشد. امّا اگر قرار باشد رژیم خامنهای و احمدینژاد برود و باز هم دیکتاتوری از نوع دیگری، با رنگ و لعاب تازه و ظاهر مردم پسند بر سر کار آید، معضل ایران باز هم حل نشده باقی میماند. تنها را هی که برای ایران و مردم ایران وجود دارد این است که در ریل قطار دمکراسی قرار گیرد و از روز اول بعد از سرنگونی این نظام، حرکت به سوی دمکراسی را آغاز کند.برگردیم به مسأله شورای دمکراسی برای ایران. شما بعد از تجربیاتی که در مورد تأسیس شورای اتحاد برای مشارکت جهانی داشتید، شورای دمکراسی برای ایران را در سال 2009 تأسیس کردید. در مورد این شورا و هدفهای آن توضیح بفرمائید.همانگونه که توضیح دادم به اعتقاد من آنچه که ایران و مردم ایران به آن نیاز دارند برپایی یک نظام دمکراتیک است. برای رسیدن به دمکراسی نمیتوان تنها به شعار دادن و بیانیه دادن بسنده کرد و از نظر تئوریک و آکادمیک در مزیت آن سخنرانی کرد. باید تلاش برای رسیدن به دمکراسی را، از هم اکنون و قبل از آنکه عمر نظام دیکتاتوری فعلی به پایان برسد آغاز کرد و زمینههای دستیابی به یک نظام دمکراتیک را فراهم ساخت. از این رو شورای دمکراسی برای ایران را در سال 2009 تأسیس کردم که اعضاء آن را جمعی از هموطنان ایرانی، از متخصصان، آکادمیسینها، سیاستمداران، فعالان حقوق بشر و فعالان مدنی تشکیل میدهند. این شورا دفاتری در واشنگتن، نیویورک، پاریس و ونکوور کانادا تأسیس کرده است.این شورا طبعاً در راه دستیابی به دمکراسی فعالیت میکند. بفرمائید تا کنون چه اقداماتی صورت گرفته و چه اقداماتی در آینده انجام خواهد شد.ما بر این باوریم که برای رسیدن به یک ایران دمکراتیک از هم اکنون باید در هم میهنان آمادگیهای لازم را ایجاد کرد. آن بخش از ایرانیانی که در کشورهای دمکراتیک اقامت دارند به طور ملموس از آزادیها و موهبتهایی که دمکراسی ایجاد کرده آشنا هستند و از جزئیات آن آگاهی دارند. اعضاء شورا در این مدت مطالعات گستردهای به عمل آوردهاند در این زمینه که چگونه میتوان اصول دمکراتیک را در ایران آینده پیاده کرد. طبعاً در ایران آینده کلیه نهادهای حکومتی از جمله قوه قضائیه، قوه مقننه، قوه مجریه باید به صورت دمکراتیک اداره شود. از سوی دیگر برقراری دمکراسی در هر کشوری موکول به وجود نهادهای مدنی، احزاب، انجمنها و سازمانهای سیاسی و اجتماعی و نیز مهمتر از همه آزادی بیان، مطبوعات و رسانههای آزاد است. مردم ضمن اینکه در شکل دادن به نهادهای حکومتی از طریق رأی خود باید سهم داشته باشند، با استفاده از آزادی بیان و از طریق مطبوعات و رسانههای آزاد باید امکان انتقاد و ابراز نظر نیز داشته باشند. و بالاخره باید یک نظام نظارتی و کنترل نیز در مملکت وجود دا شته باشد که عملکرد نهادهای حکومتی را به طور مداوم کنترل کند تا از مسیری که در قانون اساسی تعیین شده خارج نشوند. از طرف دیگر این نهادهای نظارتی باید به گونهای عمل کنند که حق مشارکت و آزادی بیان و آزادیهای سیاسی و اجتماعی مردم نیز تضمین شود.
برای دستیابی به این موارد از هم اکنون باید مطالعات کافی صورت بگیرد و برنامههای مدنی تنظیم شود. شورای دمکراسی برای ایران در این مدت فعالیتهای مستمری انجام داده است و این تلاشها را دنبال میکند. حتی در صورت کامل آن، برای انواع فعالیتها، از اداره امور ترافیک گرفته تا ایجاد واحدهای تولیدی، و از مسائل هنری و فرهنگی گرفته تا شیوههای آموزش و پرورش، باید از هم اکنون برنامهریزیهایی انجام شود که این نیز یکی از وظائف شوراست.به نظر میرسد برای دستیابی به این اهداف، باید از سایر نیروها و ظرفیتها که در خارج از شورا قرار دارند نیز استفاده شود. یا به عبارت دیگر سایر سازمانها و احزاب ایرانی نیز باید در این کار سهیم باشند.اتفاقاً یکی از برنامههای شورای دمکراسی همین است که از کلیه احزاب و سازمانها برای ایفای نقش در چنین برنامههایی دعوت به همکاری کند. کلیه احزاب و سازمانها نیز قاعدتاً به دنبال دسترسی به دمکراسی هستند مگر معدودی از سازمانها که تنها قصد رسیدن به حکومت دارند و مسأله آنها برقراری نوع دیگری از دیکتاتوری است که ما را با آنها کاری نیست. بقیه سازمانها و احزاب میتوانند با حفظ هویت سیاسی و گرایشهای خود در شورا عضویت داشته باشند و در سطوح برابر بار دیگر احزاب در راه رسیدن به این هدفها همکاری کنند.
دکتر بهروز بهبودی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر