۱۳۹۰ بهمن ۵, چهارشنبه

برادر وحید اصغری، محکوم به اعدام: سپاه چهار سال پیش به برادرم گفته بود اعدامت می کنیم؛ شرح شکنجه ها و اعترافات اجباری

وحید اصغری، زندانی ۲۵ ساله که به اتهام پرونده موسوم به ” مدیریت سایت های مستهجن و مخالف دین اسلام” که ۶ دی ماه امسال به اعدام محکوم شده است اکنون دچار روانپریشی است و خانواده اش خواستار تجدید نظر در این حکم شده اند. این زندانی طبق شکایت نامه اش که متن آن در اختیار کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران قرار گرفته است بارها توسط بازجویانش شکنجه و وادار به اعتراف های بر علیه خودش شده است. او شکایت نامه ای برای رسیدگی به اوضاعش خطاب به قاضی صلواتی نوشته که هنوز بی پاسخ مانده است. این پرونده دو متهم دیگر نیز به نام های سعید ملک پور و شهرام وزیری نیز دارد. سعید ملک پور نیز از سوی دادگاه به اعدام محکوم شده است.وحید اصغری شکایت نامه ای در تاریخ ۲۵ آذرماه ۱۳۸۸ خطاب به قاضی صلواتی درخصوص شکنجه ها و فشارهای که به او وارد شده بود نوشت و خواستار رسیدگی شد. وی در بخشی از این نامه گفته است:« با چشم بند و دست بند مرا شدیدا به چوب بسته و به ـ حالت ـ کاسه سر و به سمت پائین آویزان کردند، با طناب و دستبند و شلاق و سیلی می زدند. ضربه زدن به شکم و پهلو با پنجه بوکس و گذاشتن چاقو زیر گلویم و روی رگ دستم و تهدید به قتل و تجاوز جنسی چند نفره به من به زور هر چه می خواستند را تلقین می کردند و با وعده و اجبار از من اعتراف غیر واقعی و کذب و امضا و اثر انگشت و نوار مصاحبه ی ویدئویی جعلی بارها گرفتند. در حالی که من فقط متهم بودم.»احمد اصغری،برادر وحید اصغری، با اظهار اینکه حکم اعدام او ناعادلانه است به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت:« سپاه همان روزهای اول به برادرم گفته بود اعدامت می کنیم و در رسانه های مختلف هم نوشته شده بود که برای وحید حکم اعدام صادر شده است در حالی که وحید به تازه گی به دادگاه رفته و حکم او هم ۷ دی ماه امسال صادر شد . این یعنی اینکه قاضی کاره ای نیست و حکم را بازجوهای سپاه برای متهمین سیاسی قبلا صادر می کنند و قاضی تنها وظیفه دارد آن را برای رسمی کردن تایید کند . حالا طرف اصلا جرمی داشته باشد یا نداشته باشد مهم نیست.» احمد اصغری برادر این زندانی محکوم به اعدام که اکنون در آمریکا به سر می برد در خصوص اتهام های برادرش که منتهی به حکم اعدام او شده است، به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت:« اتهام های زیادی به او زده اند از جاسوس دولت گرفته تا ارتباط با سازمان منافقین و در اختیار گذاشتن فضای اینترنتی به افرادی که سایت های مخالف رژیم راه انداخته اند اما او تنها جرمش این بوده که فضای اینترنتی در اختیار دیگران قرار می داده، اینکه بعد از آن چه مطالبی در آن فضا کار می شده به او دیگر ربطی نداشته است. آنقدر اتهام های برادرم زیاد هست که من وقتی برای اولین بار سایت گرداب( متعلق به سپاه پاسداران) را دیدم فکر کردم این اتهامات احیانا مال مافیای سیسیل ایتالیا و گانگسترهای کلمبیا و با پشتیابانی چند دولت قدرتمند خارجی هست نه مال یک جوان کارگرزاده ۲۱ ساله که برای تامیین مخارج تحصیل اش در هند دامین می فروخته است.»وحید اصغری، متولد ۱۳۶۵ و متولد شهر میانه (آذربایجان شرقی)، فعال سایبری و دانشجوی مقطع کارشناسی در دانشگاه هند در تاریخ ۶ دی ماه در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب توسط قاضی صلواتی به اعدام محکوم شد. او در تاریخ ۱۹ اردبیهشت سال ۱۳۸۷ در فرودگاه امام خمینی توسط ماموران لباس شخصی سپاه پاسداران بازداشت شد. به گفته برادرش او پس از ۴ سال بودن در هند برای دیدن مادرش به ایران آمده بود که توسط نیروهای امنیتی در فرودگاه دستگیرشد. وحید اصغری در آن زمان ۲۱ سال داشته است. در اسفند ماه همان سال(۱۳۸۷) شبکه سایبری سپاه پاسداران خبر بازداشت وحید اصغری را به همراه چند نفر دیگر به اتهام مدیریت سایت های مخالف دین اسلام و مستهجن به طور رسمی اعلام کرد.احمد اصغری با اظهار اینکه خانواده اش درخواست تجدید نظر داده اند، گفت: « در طول چهار سال بازداشت او ما بارها به مراج قضایی مراجعه کرده ایم و نامه های متعددی به مسولان قضایی کشور نوشتیم که همگی بی پاسخ ماندند.حالا هم در خواست تجدید نظر برادر دیگرم داده است و حالا فقط امیدواریم به دادگاه تجدید نظر.» احمد اصغری در مورد اینکه آیا وکیل برادرش توانسته قبل از دادگاه پرونده موکلش را بخواند و یا با او ملاقاتی داشته باشد، گفت:« دقیقا نمی دانم آقای علیرضا طبا طبایی وکیل برادرم چقدر در جریان مسائل قرار می گرفت و چگونه مراحل طی شد چون خود من هم بسیار مشکل می توانم با ایران ارتباط برقرار کنم . اوایل که خانواده ام را تهدید می کردند که حتی با کسی درباره پرونده برادرم صحبت نکنند و با کسی تماس نگیرند و چیزی نگویند.» برادر این زندانی در خصوص وضعیت جسمی و روحی او گفت:« کاسه سر، استخوان بینی، استخوان یکی از پاهایش و دنده های اصغر زیر شکنجه شکسته شده اند. گوشش چرک کرده و از نظر روحی دیوانه اش کرده اند. پزشک قانونی شکنجه شدن و روانپریشی او را تایید کرده و به جای آنکه برادرم درمان شود قاضی برای او حکم اعدام صادر کرده است در حالیکه شخص روانپریش را اصلا محاکمه نمی کنند.» احمد اصغری در خصوص اتهام اصلی برادرش که در خصوص مدیریت سایت های مستهجن اعلام شده است، گفت:« منظورشان میزبانی سایت های کسانی مانند احمد باطبی ،خود من و سایر سایت های سیاسی دیگر است که خوب به نظر آنها مستهجن تر از اینگونه سایت ها در دنیا چیز دیگری نیست، یعنی سایتهای که مربوط به سیاست، نقد دین و خبررسانی درست است.» برادر وحید اصغری در پاسخ به این سوال که آیا برادرش اتهام هایش را در دادگاه پذیرفته است، گفت:« هیچ کدام از اتهامات را وحید قبول ندارد و در شکایت نامه ای نیز که خطاب به قاضی دادگاهش نوشته است آنچه را که در عرض ۴ سال سپاه پاسداران بر او روا داشته توضیح داده و خواستار رسیدگی به رنجی که کشیده، شده است.» احمد اصغری درباره دفاعیات برادرش به کمپین گفت:« وحید در شکایت نامه خود گفته که هیچ گونه سایتی نداشته است و تنها گناهش این است که سروری داشته که به سایتهای گوناگون وصل می شده و دمین به دیگران می فروخته است. حالا اینکه بعد از آن در سایت ها چه مطلبی منتشر می شده به صاحب سایت مربوط می شده نه به او که فقط فروشنده فضای اینترنتی بوده است. مثل این می ماند که زمینی را کسی بفروشد و بعد خریدار در آن زمین چیزی ایجاد کند که به نظر دولت خوب نباشد. اما در آن شرایط صاحب زمین مسول چیزی است که بنا شده و نه فروشنده زمین. البته این حرف ها برای کسانی است که منطق داشته باشند نه برای حاکمان ما که رسما دارند خود اینترنت را اعدام می کنند.» احمد اصغری همچنین درباره اینکه آیا خانواده اش با او ملاقات به شکل مرتب دارند به کمپین گفت:« ما از وحید در ماه های اول بازداشتش خبری نداشتیم. فقط مفقود شده بود. بتدریج متوجه بازداشت برادرم شدیم. یکسال پس از بازداشتش اجازه ملاقات یافتیم و اکنون خانواده تقریبا به طور مرتب او را در زندان اوین ملاقات می کنند.»
نوشته ای از مسعود نوری جاوید

هیچ نظری موجود نیست:

رژیم جمهوری اسلامی: یک حکومت فاسد و بحران‌زده در آستانه فروپاشی

آشفتگی داخلی و بحران مشروعیت رژیم جمهوری اسلامی: سقوط قریب‌الوقوع رژیم ننگین جمهوری اسلامی به کجراهه‌ای کشیده شده است که دیگر قادر به حفظ ظا...