۱۳۹۰ بهمن ۱, شنبه

فرصتی تاریخی برای طراحی آینده ایران


سی و دو سال پس از انقلاب اسلامی و برآمدن نظام ولایت فقیه که طی این مدت ایران غنی و ثروتمند را به فلاکت کشیده و با برپایی سیستمی پلیسی و امنیتی، خفقان و سرکوب را بر مردم تحمیل کرده و امروز نیز سرزمین ما را در معرض تهدیدات جدی قرار داده، بار دیگر به یک مقطع سرنوشت ساز تاریخی نزدیک می‌شویم که این بار باید از این فرصت با درایت و هوشمندی برای ساختن سرزمینی آباد و جامعه‌ای آزاد و آینده‌ای روشن بهره‌برداری کنیم. با توجه به شرایط موجود و تحولاتی که در صحنه داخلی و عرصه بین‌المللی جریان دارد بدون تردید زمینه‌های فروپاشی و سقوط نظام اسلامی فراهم شده و رژیمی که نه سر سازگاری با مردم خویش و نه با جامعه بین‌المللی دارد سرنگون خواهد شد. با این حال اگر از تجربه تلخ انقلاب بهره نگیریم و از هم اکنون خطوط و رئوس مسایل آینده را روشن نسازیم و بر محور آن توافق نکنیم، به یک آینده روشن و باثبات دسترسی پیدا نخواهیم کرد.انقلاب سال 57 در شرایطی به وقوع پیوست که تا یک سال پیش از آن جامعه در آرامش و امنیت به سر می‌برد و با تمام نقائصی که وجود داشت، هیچکس ـ حتی هیچیک از رهبران انقلاب ـ احتمال نمی‌داد که اوضاع ظرف یک سال دگرگون شود. مردم در یک حالت تب آلوده و هیجانی در متن انقلاب قرار گرفتند و هر چند که می‌دانستند چه چیزهائی را نمی‌خواهند، امّا نمی‌دانستند به دنبال چه چیز می‌گردند و لذا طرح روشن و قابل درکی از آینده نداشتند. آنچه در انقلاب مطرح می‌شد ایرادات و اشکالاتی بود که به سیاست‌ها و عمکلردهای نظام گذشته وارد می‌کردند. این البته بدان معنا بود که می‌خواهند از این پس گرفتار این معضلات نباشند ولی هیجانات آنچنان شدید بود که گویی نیازی به طراحی وضعیت آینده نمی‌دیدند و به لحاظ اعتماد مطلقی که به رهبران انقلابی، بخصوص آیت‌الله خمینی، داشتند تمام مقدرات خود را به دست آنها سپردند و نتیجه آن شد که آیت‌الله خمینی نظام شناخته نشده‌ای به نام «ولایت فقیه» را به جامعه تحمیل کرد که هنوز بر سر چگونگی آن حتی میان روحانیون ارشد بحث و جدل وجود دارد و هر کسی تعبیر خاصی از آن را ارائه می‌دهد. حتی محور اصلی مطالباتی که مردم مطرح می‌کردند و عمدتاً بر گرد موضوع حقوق بشر دور می‌زد به سرعت به فراموشی سپرده شد و محاکمات چند دقیقه‌ای به راه افتاد و ماشین اعدام مخالفان آغاز به کار کرد که سی و دو سال است قربانی گرفته و هنوز هم می‌گیرد.در مقطع انقلاب اگر به دلائلی که اشاره شد، انگیزه و فرصت کافی برای طرح ریزی آینده وجود نداشت و مردم نیز جزئیات مسائل سیاسی را تجربه نکرده بودند، امّا امروز مردم ایران پس از سه دهه مبارزه و تلاش برای دستیابی به آزادی و دمکراسی به دنبال تجربه‌هایی که در دوره به اصطلاح سازندگی و بعد از آن دوره اصلاحات و سپس حاکمیت اصولگرایان در هفت ساله اخیر کسب کرده‌اند، به آن درجه از رشد و کفایت سیاسی و اجتماعی دست یافته‌اند که بتوانند طرحی جامع و کامل از نظر سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و بین‌المللی برای اداره امور کشور خود تنظیم و تدوین کنند. اساساً سطح رشد و آگاهی مردان و زنان و جوانان امروز جامعه ایران با دوره گذشته قابل مقایسه نیست. در آن دوران دانشجویان، جوانان و زنان و طبقات مختلف نظیر نویسندگان و روزنامه‌نگاران و هنرمندان و غیره صرفاً تحت تاثیر تبلیغات چپی و مذهبی و ملی گرایانه‌ای که هیچگاه ابعاد و جزئیات آن به طور روشن بررسی نشده بود جذب انقلاب شدند، امّا امروز جامعه ایران کلیه این آموزه‌ها را در عمل و به طور ملموس تجربه کرده و مزیت و نقصان هر یک از این آموزه‌ها را به روشنی دریافته است. خطایی بزرگ خواهد بود که با داشتن چنین آگاهی‌ها و تجربه‌هایی، باز هم ملت ایران به دامان یک دیکتاتوری دیگر درغلتد.به رغم آنچه که کارگزاران و سخنگویان رژیم اسلامی علیه اپوزیسیون تبلیغ می‌کنند و قصد دارند اپوزیسیون جمهوری اسلامی را ضعیف و بی‌اثر جلوه دهند، باید گفت که اپوزیسیون رژیم اسلامی اتفاقاً بسیار قوی و کارساز بوده است. همین که نهادهای نظامی و انتظامی و قضایی شدیدترین سرکوب‌ها را انجام می‌دهند و تا کنون هزاران نفر را اعدام کرده و دهها هزار نفر را به بند و زنجیر کشیده و کلیه مطبوعات آزاد و رسانه‌ها را با اعمال زور خاموش کرده‌اند، نشانه ترس و وحشتی است که رژیم اسلامی از مخالفان خود دارد.دانشجویان ایرانی در طول این سال‌ها مبارزه‌ای مستمر و پیگیر را علیه نظام ولایت فقیه ادامه داده‌اند و تاوان آن را با حبس و زندان و محرومیت از تحصیل پرداخته‌اند و هنوز هم می‌پردازند. دانشگاههای ایران همچنان پرجوش و خروش علیه نظام دیکتاتوری مبارزه می‌کند و هر روز صحنه درگیری و رویارویی نیروهای بسیجی حکومت با دانشجویان است ولی با این همه، دانشجویان ایرانی که مایه افتخار جامعه هستند لحظه‌ای میدان مبارزه و ستیز را ترک نکرده‌اند. زنان ایرانی مبارزه علیه حکومت اسلامی را از نخستین روزها با تظاهرات اعتراضی علیه حجاب و پوشش اجباری که با «یا روسری یا توسری» به آنان تحمیل می‌شد آغاز کردند و در تمام مدت سی و دو سال گذشته در صحنه بوده‌اند. زنان ایرانی طی سه دهه در میدان مبارزه مدنی و سیاسی با رشادت و شهامت فعالیت کرده‌اند و صدها تن از آنان به زندان و شکنجه دچار شده‌اند. از این نظر نه تنها زنان کشورهای مسلمان منطقه خاورمیانه، بلکه حتی زنان اروپایی و آمریکایی نیز قابل مقایسه با زنان و دختران ایرانی نیستند و در هیچ کشوری زنان و دختران، این همه تلاش و کوشش برای دستیابی به حقوق خود نکرده‌اند و مهم‌تر اینکه از نظر آگاهی و رشد سیاسی نیز به پای زنان و دختران هوشمند و فرهیخته ایرانی نمی‌رسند. از سوی دیگر روزنامه‌نگاران، نویسندگان، هنرمندان، اهل رسانه و مطلبوعات و عموم طبقات اجتماعی در تمام این سال‌ها از مبارزه با رژیم اسلامی و عوامل سرکوبگر آن باز نایستاده‌اند و بسته به توانایی و امکاناتی که داشته‌اند در راه دسترسی به آزادی و دمکراسی و حق حاکمیت خویش تلاش کرده‌اند. در کدام یک از کشورهای منطقه، نظیر تونس و مصر و لیبی و حتی سوریه، چنین اپوزیسیون قوی و پردوامی را می‌توان سراغ کرد؟ گروهها و سازمان‌های اپوزیسیون در این کشورها، تازه از یک سال قبل فعالیت‌های خود را آغاز کرده‌اند که به پیروزی هم رسیده‌اند.از طرف دیگر اپوزیسیون خارج کشوری جمهوری اسلامی نیز از کفایت و قابلیت بسیار زیادی برخوردار است. در طول این سال‌ها بیش از یکصد و چهل نفر از رهبران و چهره‌های شاخص اپوزیسیون در خارج از کشور توسط مأمورین رژیم اسلامی ترور شد‌اند و در این راه جان باخته‌اند. علاوه بر این دهها سازمان و حزب سیاسی در تمام این مدت پیکار پیگیری را علیه رژیم ولایت فقیه سازمان داده و پیش برده‌اند. حدود شش میلیون نفر از ایرانیان در مخالفت با جمهوری اسلامی ناگزیر از ترک وطن و تحمل شرایط سخت غربت شده‌اند و با تمام محدودیت‌هایی که از نظر مالی و غیره داشته‌اند توانسته‌اند صدای جوانان و زنان و مردان داخل ایران را که زیر سرکوب خشونت‌بار هستند به گوش مجامع بین‌المللی برسانند و افکار عمومی جهان را از آنچه بر مردم ایران می‌رود آگاه سازند. بیهوده نیست که جمهوری اسلامی با صرف میلیاردها دلار برای ایجاد احزاب و سازمان‌های مصنوعی و تشکیل شبکه‌های رسانه‌ای دروغین و اعزام جمعی از وابستگان خود برای رخنه و نفوذ در میان سازمان‌ها و گروهها، تلاش می‌کند فعالیت اپوزیسیون را منحرف و خنثی سازد. صدها هزار نفر از ایرانیان مقیم خارج کشور در رشته‌های مختلف دانشگاهی، پزشکی، حقوق، مدیریت و بازرگانی و سیاسی موقعیت‌های ویژه‌ای کسب کرده‌اند و توانسته‌اند در چگونگی روابط کشورهای غربی با جمهوری اسلامی اثرگذار باشند.اگر امروز نظام اسلامی در داخل دچار اختلاف و تشتت شدید گشته و پایگاه مردمی و شرعی و سیاسی خود را از دست داده و کار به جایی رسیده که جناح‌ها و گروههای سیاسی از رژیم رویگردان شده‌اند و اختلافات سیاسی به جنگ تنازع تبدیل گشته است، این‌ها همه نشانه‌ای از عاملیت و تاثیرگذاری اپوزیسیون درون و بیرون کشور است. همین گسستگی و گسیختگی امور در سطوح بالای سیاسی و شکاف عمیقی که بین مردم و حکومت ایجاد شده برای از پا درآوردن رژیم ولایت فقیه کفایت می‌کند و حتی اگر فشارهای خارجی نیز در میان نباشد حکومت در زمانی نه چندان طولانی سقوط خواهد کرد. در این حال فشارهای افزایش یابنده بین‌المللی نیز موجب تسریع این روند خواهد شد. همانگونه که می‌دانیم به دنبال انتشار گزارش رئیس آژانس اتمی و نیز افشاء طرح ترور سفیر عربستان در آمریکا کشورهای غربی بر آن شدند تا به منظور جلوگیری از دسترسی حکومت ایران به بمب هسته‌ای و وادار ساختن جمهوری اسلامی به قطع حمایت از گروههای تروریستی ـ نظیر حزب‌الله و حماس و جهاد اسلامی ـ در منطقه که هر روز توطئه آفرینی می‌کنند، تحریم‌های جهانی را علیه ایران افزایش دهند. علاوه بر آن که آمریکا، اتحادیه اروپا، ژاپن، سوئیس و حتی کره جنوبی تعداد زیادی از شرکت‌ها و اشخاص حقیقی را به فهرست تحریم‌های پیشین خود افزودند، برای نخستین بار بانک مرکزی جمهوری اسلامی از سوی بریتانیا و آمریکا مورد تحریم واقع شد و در حال حاضر نیز اتحادیه اروپا درصدد تحریم خرید نفت از ایران برآمده و موضوع را مورد بررسی قرار داده است. در این میان حمله بسیجی‌های حکومتی به سفارت بریتانیا در تهران و خوابگاه دیپلمات‌های انگلیسی و تخریب تجهیزات سفارتخانه و وسایل شخصی کارکنان که نشانه‌ای از زیرپا گذاشتن موازین بین‌المللی و موازین اخلاقی بود، بحران تازه‌ای در روابط رژیم اسلامی با کشورهای غربی ایجاد کرد که بی‌تردید موجب ضعف و انزوای بیشتر آن در سطح جهانی خواهد شد.عرصه آنچنان بر جمهوری اسلامی تنگ شده است که برخی رهبران سیاسی و نظامی، وقوع جنگ را تنها راه نجات خود می‌بینند و به همین سبب است که می‌بینیم علناً تهدید به بستن تنگه هرمز کرده و یک مانور نظامی در این رابطه برگذار کرده‌اند. مقامات رژیم می‌دانند که جامعه جهانی بستن این معبر حیاتی را تحمل نخواهد کرد و حتی به حمله نظامی روی خواهد آورد. با این حال این مقامات همچنان دست به تحریک و تهدید می‌زنند و عملاً بر طبل جنگ می‌کوبند تا شاید بدین طریق راه نجاتی برایشان باز شود.امّا جنگ نیز راهگشای جمهوری اسلامی نخواهد بود و رژیم دیکتاتوری حاکم بی‌تردید سر نوشتی جز سقوط قریب الوقوع ندارد. این بر عهده ما مردم ایران است که آینده کشورمان را از هم اکنون طراحی کنیم.
31 دسامبر ـ نیویورک
بنیانگذار و دبیر شورای دمکراسی برای ایران
contact@bbehbudi.com
کیهان لندن

هیچ نظری موجود نیست:

رژیم جمهوری اسلامی: یک حکومت فاسد و بحران‌زده در آستانه فروپاشی

آشفتگی داخلی و بحران مشروعیت رژیم جمهوری اسلامی: سقوط قریب‌الوقوع رژیم ننگین جمهوری اسلامی به کجراهه‌ای کشیده شده است که دیگر قادر به حفظ ظا...