امیررضا عارفی، زندانی تبعید شده به زندان مسجد سلیمان در شرایط نامناسب روحی و جسمی بسر می برد. درخواست های مادر این زندانی از مسئولان امنیتی و قضایی برای مرخصی درمانی او تاکنون بی پاسخ مانده است. این درحالی است که مادر این زندانی تبعیدی همراه با عروساش، برای 20 دقیقه ملاقات باید 20 ساعت در راه باشد.امیررضا عارفی جوان بیست و یک ساله ، دو ماه قبل از انتخابات 22 خرداد 1388دستگیر شد. او ابتدا در دادگاه بدوی به اتهام عضویت انجمن پادشاهی ایران، به اعدام محکوم شد، اما در دادگاه تجدید نظر حکم اعدام به پانزده سال زندان کاهش یافت.امیر رضا عارفی، یکی از ده ها متهمی است که در دادگاه های گروهی و نمایشی محاکمه شدند.مادر وی در این خصوص می افزاید: "پسرم در آستانه انتخابات دستگیر شد و در دومین دادگاه بزرگی که برای فعالان سیاسی بعد از انتخابات تشکیل دادند او را به اتهام عضویت در انجمن پادشاهی به پانزده سال زندان و تبعید به زندان مسجد سلیمان محکوم کردند.اشرف رحمانی در خصوص آخرین ملاقاتش با امیر رضا می گوید: "هفده روز پیش به ما یک ملاقات دادند که بعد از طی مسافت طولانی تا زندان مسجد سلیمان به همراه همسر پیمان او را دیدیم. این ملاقات بعد از سه ماه از آخرین ملاقاتمان انجام شد. در این ملاقات متوجه شدم وضعیت روحی پسرم خیلی به هم ریخته و حال مناسبی ندارد. الان دقیقا 890 روز است که پسرم در زندان بسر می برد و حتی یک روز نتوانسته به مرخصی بیاید.این مادر دردمند با ابراز نگرانی از وضعیت جسمانی فرزندش می گوید: "قبلا غده ای در سر پیمان بود که الان آن به سه غده تبدیل شده، میگرن و سردردهای شدید دارد. اگر حداقل با مرخصی او موافقت کنند او را دکتر می برم تا تحت معاینه پزشکی قرار بگیرد. چندین بار نامه نوشتم و درخواست کردم حداقل دو روز مرخصی بدهند تا او را پیش دکتر متخصص ببرم اما متاسفانه پاسخی نمی دهند و رسیدگی نمی کنند.خانم رحمانی با اشاره بر وضعیت اسفبار زندان مسجد سلیمان ادامه می دهد: "وضعیت زندان مسجد سلیمان بسیار بد است. زندانیان معتاد و دزد و زندانیان روحی و روانی را در آنجا نگهداری می کنند. پسر من تنها زندانی سیاسی است که با اینها هم بند است و خیلی تنهاست. زندانیان آنجا خطرناک هستند و دعوا راه می اندازند. پسرم در بین آنها مشکلات زیادی پیدا کرده و من واقعا نگران وضعیت او هستم. به خدا دیگر نمی دانم چه کار کنم؟ نامه برای دادستانی نوشتم اما فکر کنم که آنقدر سر ایشان شلوغ است که اصلا نامه مرا نخوانده اند. پسرم به خاطر محیط زندان مسجد سلیمان خیلی افسرده و تحت فشار است. زندگی در میان زندانیان خاص باعث شده که وضعیت روحی پسرم به هم بریزد. او نامه ای نوشته و وضعیتش را توضیح داده اما متاسفانه ترتیب اثر داده نشده است. من به عنوان یک مادر زجر کشیده و خواهر شهید که سهم خودمان را به این نظام ادا کرده ایم درخواست عاجزانه دارم که به نامه های ما پاسخ دهند و رسیدگی کنند.زینب صادق زاده، همسر امیر رضا عارفی همزمان با همسرش دستگیر و از تاریخ ۲۶ فروردین تاریخ ۲۷ تیرماه سال گذشته در بازداشت بسر برد و در دادگاه تبرئه و آزاد شد.خانم رحمانی با اشاره به مشکلات و ناراحتی عروسش بیان می کند: "همسر پیمان خیلی جوان است و یک بار هم دستگیر شد. اما بعد از سه ماه تبرئه شد و آزادش کردند، الان وضعیت روحی خوبی ندارد مدام گریه می کند و برای اینکه کمی آرام بگیرد دکتر به او قرص داده است. حرف من این است عروسم تنهاست، اگر من نبودم و پیش من نبود چه کار باید می کرد؟ چه کسی باید از او مراقبت می کرد و از نظر مالی اگر من حمایتش نمی کردم چه باید می کرد؟ چه کسی پاسخگوی این زن جوان تنها بود؟ من همه اینها را به دادستان نوشتم اما نمی دانم چرا به خواسته های ما جواب نمی دهند، گویا سرشان شلوغ است. به خدا وقتی حال عروسم را می بینم بیشتر عذاب می کشم. دل خودم که خون است اما به روی خود نمی آورم و سعی می کنم به عروسم دلداری بدهم تا بتواند این روزها را تحمل کند.مادر امیررضا (معروف به پیمان) از مشکلاتی که تبعید فرزندش به زندان مسجد سلیمان برایشان بوجود آورده صحبت می کند و با ناراحتی می گوید: "همسرم الان هفت سال است که فوت کرده و پسرم سرپرست من بود. برای ملاقات پیمان مسافت آنقدر دور است که با همسر جوانش مجبوریم دو، سه ماهی یک بار به ملاقات او برویم. ما از زمانی که از خانه بیرون می آییم تا به زندان برسیم، بیست ساعت در راه هستیم. خود پسرم وقتی ما دو تا زن تنها را می بیند که تنهایی این مسیر طولانی را طی می کنیم تا برای بیست دقیقه او را ببینیم، به ما می گوید نیایید، شما دو تا زن تنها هستید و امنیت راه مرا نگران می کند. هرچند که خیلی دلتنگ و تنهاست و دیدن ما به او روحیه می دهد، اما نگران ماست و می گوید کمتر بیایید. شما تنهایید و می خواهید برگردید من دلهره دارم و نگران هستم...
مادر امیر رضا عارفی صحبتهای خود را اینگونه به پایان می برد: "به عنوان مادری که واقعا زجر کشیده و برای این مملکت خون و جوان داده؛ کارمند این کشور بوده ام و زحمت کشیده ام و خدمت کرده ام و نان حلال به بچه ام داده ام چرا باید به خواسته هایم رسیدگی نکنند؟ از مسئولان نظام درخواست می کنم که پسرم را آزاد کنند تا به سر زندگیش برگردد حداقل به خاطر پسر جوانش که افسرده شده او را آزاد کنند. از مسئولان قضایی می خواهم با توجه به تمام مشکلاتی که گفتم به نامه های ما و پسرم جواب بدهند و آزادش کنند.وی در پایان می افزاید: "از شما هم به عنوان یک رسانه ی خیرخواه تشکر می کنم که تلاش می کنید حرفهای ما را به مسئولین کشور برسانید.
مژگان مدرس علوم- جرس
منبع: آژانس ایران خبر
مادر امیر رضا عارفی صحبتهای خود را اینگونه به پایان می برد: "به عنوان مادری که واقعا زجر کشیده و برای این مملکت خون و جوان داده؛ کارمند این کشور بوده ام و زحمت کشیده ام و خدمت کرده ام و نان حلال به بچه ام داده ام چرا باید به خواسته هایم رسیدگی نکنند؟ از مسئولان نظام درخواست می کنم که پسرم را آزاد کنند تا به سر زندگیش برگردد حداقل به خاطر پسر جوانش که افسرده شده او را آزاد کنند. از مسئولان قضایی می خواهم با توجه به تمام مشکلاتی که گفتم به نامه های ما و پسرم جواب بدهند و آزادش کنند.وی در پایان می افزاید: "از شما هم به عنوان یک رسانه ی خیرخواه تشکر می کنم که تلاش می کنید حرفهای ما را به مسئولین کشور برسانید.
مژگان مدرس علوم- جرس
منبع: آژانس ایران خبر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر