بدالله مؤمنی، فعال سابق دانشجویی و عضو ستاد مهدی کروبی در انتخابات ریاست جمهوری گذشته، که پس از انتخابات بازداشت و روانه زندان شده بود، بار دیگر به نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی متهم شده است.به گزارش کلمه، مؤمنی که محکومیتش را در زندان اوین می گذراند، یازده ماه پس از انتشار نامه ای سرگشاده خطاب به رهبری در مورد بدرفتاری بازجویانش، از بند ۳۵۰ زندان اوین به دادسرای این زندان احضار و اتهامات جدید به او تفهیم شده است.این فعال سابق دانشجویی در نامهای که به رهبری نوشت، از “شکنجه شدید، اعترافات ساختگی و محاکمه نمایشی و فقدان کامل استقلال قضایی در محاکمه اش” سخن گفت و خواستار تشکیل کمیته حقیقت یاب پیرامون رخدادهای صورت گرفته شد.غلامحسین محسنی اژه ای، سخنگوی قوه قضائیه و وزیر پیشین اطلاعات ایران در همان زمان ضمن تکذیب بدرفتاری بازجوها، اعمال شکنجه در زندان و بازداشتگاهها را غیر ممکن دانست؛ اما مؤمنی با انتشار نامه ای از درون زندان با ارائه توضیحاتی به اژه ای نوشت که مخاطب نامهی وی رهبری بوده، نه وزیر اطلاعات وقت.اکنون فاطمه آدینه وند، همسر عبدالله مؤمنی در مصاحبه با خبرنگار کلمه می گوید: قبلا از ایشان خواسته بودند که بدون سر و صدا نامه را تکذیب کند. خود آقای افضلی در دادستانی هم به من گفت که چرا شوهرت نامه نوشته و چرا خودت مصاحبه کردی. حتی اعتراض کرد که چرا در مصاحبه ات گفتی که پسرت ناگهان از خواب پریده و گفته است که مرا نزنید!وی در باره ی نامه می گوید: «من از آقایون میخواهم فقط یک بار با دقت نامه را بخوانند و به محتوای آن فکر کنند.»عبدالله مومنی که سخنگوی سازمان دانش آموختگان (ادوار تحکیم وحدت) است، به تحمل چهار سال و ۱۱ ماه حبس محکوم شده و در حال حاضر در بند ۳۵۰ زندان اوین تهران زندانی است. مؤمنی ۳۰ خردادماه ۱۳۸۸ پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران در ساختمان ستاد شهروندان آزاد (حامیان مهدی کروبی، از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری) بازداشت شد.
متن کامل گفتوگوی کلمه با همسر این فعال دانشجویی را با هم می خوانیم:
در خبرها آمده که آقای مومنی دوباره احضار و تفهیم اتهام شدند، آیا واقعا نامه ی ایشان به رهبری دلیل اصلی این احضار دوباره بوده یا مشکلات دیگری وجود داشته است؟
مشخصا اعلام شده که این احضار و دادگاه به خاطر همان نامه ای است که ایشان به رهبری نوشتند و در ان شرح بازجویی ها و شکنجه هاشون رو داده بودند. چند روز پیش به دادگاه بردندش و گفتند که این برای نوشتن همان نامه است.
موارد اتهامی ایشان دقیقا چه بوده است؟
من که به خاطر فرزندانم که مدرسه می روند به اینترنت دسترسی ندارم اما خود آقای مومنی به من گفت که تشویش اذهان عمومی و نشر اکاذیب رو تفهیم کردند. ظاهرا محتوای نامه آنها را ناراحت کرده است. انتشار اینکه در دوران بازجویی شکنجه شده و اینکه اصلا این مطالب به رهبری نوشته شده.
دقیقا چه می گویند؟ میخواهند نامه تکذیب شود؟
قبلا از ایشان خواسته بودند که بدون سرو صدا نامه را تکذیب کند. خود آقای افضلی در دادستانی هم به من گفت که چرا شوهرت نامه نوشته و چرا خودت مصاحبه کردی. حتی اعتراض کرد که چرا در مصاحبه ات گفتی که پسرت ناگهان از خواب پریده و گفته منو نزنین…
شما خودتان این موضوع جدید را پیگیری قضایی کردید؟
من قبلا هر ماه برای ملاقات های حضوری و مرخصی گرفتن به دادستانی و دادسرا و زندان میرفتم ولی هیچ وقت درست و حسابی جواب من رو ندادند و میگفتند چرا نامه نوشته شده و تو چرا مصاحبه میکنی.
شما برای ملاقات حضوری و مرخصی باید به دادسرا بروید؟
بله و همیشه هم اذیت شده ایم. از خرداد ماه سال قبل تا عید که نوه ی من به دنیا آمد به ما ملاقات حضوری نداده بودند. عید هم دیگر را توانستیم ببینیم و دوباره تا الان دیگر هیچ خبری نبوده است. من در آن دوران هر ماه میرفتم برای ملاقت حضوری اما هیچ توجهی نشد. من حتی نامه نوشتم برای بیماری هایی که عبدالله به ان ها مبتلا شده اما هیچ وقت جوابی نیامد.
درباره ی بیماری های ایشان توضیح می فرمایید؟
آقای مومنی تازگی ها ناراحتی پوستی گرفته و قلبش هم درد می کند که البته احتمالا عصبی هست. الان هم که دکتر اوین گفته پرده گوشش پاره شده و باید بیرون از زندان درمان شود اما توجه نمی کنند.این مشکلات رو قبل از زندان هم داشتند یا در این مدت دچارش شده اند؟نه اصلا. ایشان سالم سالم بود قبل از زندان. گوش و قلبش هیچ مشکلی نداشت. تمام مشکلاتش برای دوره ی بازداشت موقتش هست.وقتی پزشک زندان گفته که باید خارج از آن محیط درمان شوند مسئولان چه دلیلی برای رد تقاضای شما می آورند؟دلیلی نمی آورند. من برای شوهرم هر کاری حاضرم بکنم. من مرتب سر می زدم و پیگیر خواسته هامون بودم. اما تقریبا روزم کاملا هدر می رود و رفتنم هم بی خود و بی نتیجه بود. بعد از مدتی که دیدیم این رفت و امد ها بی فایده است من و اقای مومنی به این نتیجه رسیدیم که دیگر سراغشان نرویم.
آخرین بار کی به مرخصی آمدند؟
عبدالله کلا یک بار ان هم اسفند ۸۸ به مرخصی آمد و یک ماه در کنار ما بود. فروردین ۸۹ هم دوباره به اوین بازگشت.از آن جایی که شما هم مثل باقی خانواده ی بزرگ زندانیان سیاسی صدای اعتراضتان هیچ کجا منعکس نمی شود و حتی یک نامه ی دردمندانه به رهبری چنین تبعاتی برایتان دارد، حرف و سخن خاصی با مقامات قضایی دارید که از اینجا به گوششان برسانید؟من از آقایون میخواهم فقط یک بار با دقت نامه را بخوانند و به محتوای آن فکر کنند.البته ناگفته نماند که من پیگیر حقوق اولیه ی خود و زندانیانمان هم هستم. حق هر زندانی است که ملاقات داشته باشد و خانواده اش را ببیند. بچه های من بعد از عید نتوانستند پدراشان را حضوری ببینند و ملاقات های کابینی را هم به خاطر مدرسه نمیتوانند هر دفعه بیایند. از طرفی تلفن های بند های سیاسی هم قطع شده و این اجحاف رو به بچه های ما بیشتر می کنند. البته فقط بحث عبدالله نیست. همه مثل ما هستند و این جنس مشکلات را دارند.اصلا اینها حق ما و زندانیان است و حالا ما مجبوریم به صور مختلف از آنها حقمان را طلب کنیم.
متن کامل گفتوگوی کلمه با همسر این فعال دانشجویی را با هم می خوانیم:
در خبرها آمده که آقای مومنی دوباره احضار و تفهیم اتهام شدند، آیا واقعا نامه ی ایشان به رهبری دلیل اصلی این احضار دوباره بوده یا مشکلات دیگری وجود داشته است؟
مشخصا اعلام شده که این احضار و دادگاه به خاطر همان نامه ای است که ایشان به رهبری نوشتند و در ان شرح بازجویی ها و شکنجه هاشون رو داده بودند. چند روز پیش به دادگاه بردندش و گفتند که این برای نوشتن همان نامه است.
موارد اتهامی ایشان دقیقا چه بوده است؟
من که به خاطر فرزندانم که مدرسه می روند به اینترنت دسترسی ندارم اما خود آقای مومنی به من گفت که تشویش اذهان عمومی و نشر اکاذیب رو تفهیم کردند. ظاهرا محتوای نامه آنها را ناراحت کرده است. انتشار اینکه در دوران بازجویی شکنجه شده و اینکه اصلا این مطالب به رهبری نوشته شده.
دقیقا چه می گویند؟ میخواهند نامه تکذیب شود؟
قبلا از ایشان خواسته بودند که بدون سرو صدا نامه را تکذیب کند. خود آقای افضلی در دادستانی هم به من گفت که چرا شوهرت نامه نوشته و چرا خودت مصاحبه کردی. حتی اعتراض کرد که چرا در مصاحبه ات گفتی که پسرت ناگهان از خواب پریده و گفته منو نزنین…
شما خودتان این موضوع جدید را پیگیری قضایی کردید؟
من قبلا هر ماه برای ملاقات های حضوری و مرخصی گرفتن به دادستانی و دادسرا و زندان میرفتم ولی هیچ وقت درست و حسابی جواب من رو ندادند و میگفتند چرا نامه نوشته شده و تو چرا مصاحبه میکنی.
شما برای ملاقات حضوری و مرخصی باید به دادسرا بروید؟
بله و همیشه هم اذیت شده ایم. از خرداد ماه سال قبل تا عید که نوه ی من به دنیا آمد به ما ملاقات حضوری نداده بودند. عید هم دیگر را توانستیم ببینیم و دوباره تا الان دیگر هیچ خبری نبوده است. من در آن دوران هر ماه میرفتم برای ملاقت حضوری اما هیچ توجهی نشد. من حتی نامه نوشتم برای بیماری هایی که عبدالله به ان ها مبتلا شده اما هیچ وقت جوابی نیامد.
درباره ی بیماری های ایشان توضیح می فرمایید؟
آقای مومنی تازگی ها ناراحتی پوستی گرفته و قلبش هم درد می کند که البته احتمالا عصبی هست. الان هم که دکتر اوین گفته پرده گوشش پاره شده و باید بیرون از زندان درمان شود اما توجه نمی کنند.این مشکلات رو قبل از زندان هم داشتند یا در این مدت دچارش شده اند؟نه اصلا. ایشان سالم سالم بود قبل از زندان. گوش و قلبش هیچ مشکلی نداشت. تمام مشکلاتش برای دوره ی بازداشت موقتش هست.وقتی پزشک زندان گفته که باید خارج از آن محیط درمان شوند مسئولان چه دلیلی برای رد تقاضای شما می آورند؟دلیلی نمی آورند. من برای شوهرم هر کاری حاضرم بکنم. من مرتب سر می زدم و پیگیر خواسته هامون بودم. اما تقریبا روزم کاملا هدر می رود و رفتنم هم بی خود و بی نتیجه بود. بعد از مدتی که دیدیم این رفت و امد ها بی فایده است من و اقای مومنی به این نتیجه رسیدیم که دیگر سراغشان نرویم.
آخرین بار کی به مرخصی آمدند؟
عبدالله کلا یک بار ان هم اسفند ۸۸ به مرخصی آمد و یک ماه در کنار ما بود. فروردین ۸۹ هم دوباره به اوین بازگشت.از آن جایی که شما هم مثل باقی خانواده ی بزرگ زندانیان سیاسی صدای اعتراضتان هیچ کجا منعکس نمی شود و حتی یک نامه ی دردمندانه به رهبری چنین تبعاتی برایتان دارد، حرف و سخن خاصی با مقامات قضایی دارید که از اینجا به گوششان برسانید؟من از آقایون میخواهم فقط یک بار با دقت نامه را بخوانند و به محتوای آن فکر کنند.البته ناگفته نماند که من پیگیر حقوق اولیه ی خود و زندانیانمان هم هستم. حق هر زندانی است که ملاقات داشته باشد و خانواده اش را ببیند. بچه های من بعد از عید نتوانستند پدراشان را حضوری ببینند و ملاقات های کابینی را هم به خاطر مدرسه نمیتوانند هر دفعه بیایند. از طرفی تلفن های بند های سیاسی هم قطع شده و این اجحاف رو به بچه های ما بیشتر می کنند. البته فقط بحث عبدالله نیست. همه مثل ما هستند و این جنس مشکلات را دارند.اصلا اینها حق ما و زندانیان است و حالا ما مجبوریم به صور مختلف از آنها حقمان را طلب کنیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر