حسن اسدی زید آبادی، یکی از ۱۲ اعتصاب کننده ی غذا در بند ۳۵۰ اوین. جوان ترین عضو این گروه که مردانه پای امضایش ایستاده است و بی آنکه ذره ای شک به دل خود راه دهد بار مسئولیت انسانیت خود را به دوش می کشد.حسن اسدی زید آبادی، کم سن ترین اعتصاب کننده ی این گروه. نماینده ی سازمان دانش آموختگان ادوار تحکیم. کافی است دیگر پای بیانیه ای را امضا نکند، کافی است در ملاقات ها نگوید من موضعم همان است که بود، کافی است فقط سکوت کند، کافی است قول دهد با همسر جوانش در ابتدای زندگی دو نفره، فقط زندگی کند، رها از دوستان دربندش، رها از آنچه در جامعه می گذرد، رها از سیاست، هر کدام از این ها کفایت می کند تا حسن به مرخصی بیاید و آزادی را مزه مزه کند.حسن اسدی زید آبادی اما زندگی در زندان بزرگ را رها کرده و پای امضایش ایستاده است.حسن اسدی زیدآبادی عضو سازمان دانش آموختگان ایران (ادوار تحکیم وحدت) و مسئول حقوق بشر این سازمان، آبان ماه سال ۸۸ بازداشت و پس از ۴۰ روز با قید ضمانت از زندان آزاد شد. وی۳۱ مرداد ۱۳۸۹ برای بار دوم توسط نیروهای امنیتی بازداشت و شهریور ماه حکم ۵ سال حبس تعزیری، در ارتباط با پرونده پیشین حسن اسدیزیدآبادی، به وکیل وی ابلاغ شد.این فعال دانشجویی ۱۰ بهمن ۸۹ با ارسال نامه ای به دیوان عالی کشور با تشریح موارد نقض قانون در جریان رسیدگی به پرونده اش، خواستار بازنگری در حکم صادره علیه خود شد. نامه ای که ظاهرا هیچ گاه جوابی دریافت نکرده است.عاطفه خلفی، همسر اسدی زید آبادی در گفتگو با خبرنگار کلمه می گوید: وقتی هیچ راه دیگری برای رساندن صدای اعتراض وجود ندارد به آن ها حق می دهیم که این راه خطرناک را انتخاب کنند.به گفته ی وی که خود نیز از فعالان دانشجویی بوده است این روش ها برای خانواده ها چیزی جز نگرانی و دلهره ندارد. همچنین وی امیدوار است زودتر صدای بیرون و درخواست ها برای پایان اعتصاب را شنیده باشند و اعتصاب را تموم کنند.مصاحبه ی کلمه با همسر جوان ترین اعتصاب کننده ی بند ۳۵۰ اوین، عاطفه خلفی را با هم می خوانیم: از همسرتان آقای اسدی زید آبادی خبر جدیدی دارید؟
آخرین بار سومین روز از اعتصاب غذا توی ملاقات کابینی دیدمش که شکر خدا خوب بود و مشکل خاصی نداشت. اما از آن روز به بعد هیچ خبری فعلا ندارم.با توجه به اینکه همسر شما یکی از ۱۲ زندانی اعتصاب کننده در اوین هستند، شما می توانید برای ما خواسته های این عزیزان رو که منجر به گرفتن چنین تصمیم بزرگ و خطرناکی شده تبیین کنید؟
همانطور که توی بیانیه خودشون اعلام کردند این یک اعتصاب اعتراضی است. این ۱۲ نفر وارد یک حرکت اعتراضی شدند در برابر احکام ناعادلانه ای که وجود داره و حق و حقوقی که باید داشته باشند و از آن محرومند.
مثلا چه حقی؟
مثلا به همسر من ۱۰ ماه است که علیرغم تلاش های ما مرخصی نمی دهند. ما اصلا از احوال آن ها در طول هفته خبر نداریم. در این مدت هر مشکلی هم که پیش آید ما خبردار نمی شویم و به طور کلی نمیدوانیم به آن ها رسیدگی می شود یا نه. پس آن ها هم تصمیم به این اعتصاب گرفتند بلکه بتوانند صدای خودشان را به گوش مسئولان برسانند و آن ها خواسته های این عزیزان رو درک کنند.خانواده ها تصمیم دارند چه اقدامی انجام دهند؟
تا الان که هنوز تصمیمی نگرفتیم اما اگر این اعتصاب ادامه داشته و خدای نکرده ضرر جسمی برای عزیزانمان به همراه داشته باشد قطعا پیگیری می کنیم.ما امیدواریم زودتر این اعتصاب تمام شود چون برای ما چیزی جز نگرانی و دلهره ندارد. همچنین امیدوارم زودتر صدای بیرون و درخواست ها برای پایان اعتصاب را شنیده باشند و اعتصاب را تمام کنند. چون سلامت آن ها از هر چیزی مهم تر است.با توجه به سابقه ای که مسئولان از خود بر جای گذاشتند در مواجهه به زندانیان اعتصاب کننده فکر میکنید این روش جواب می دهد؟
خیلی قابل پیش بینی نیست اما به هر حال وقتی صدای زندانی شنیده نمی شود و وقتی هیچ حقوقی رعایت نمی شود این هم می شود یکی از گزینه ها. ما خودمان هم این روش را درست نمی دانیم ضرر های جسمی و روانی ای برای آنها دارد که ممکن است به این زودی هم جبران نشود، اما وقتی هیچ راه دیگری برای رساندن صدای اعتراض وجود ندارد به آن ها حق می دهیم که این راه خطرناک را انتخاب کنند.من امیدوارم مسئولان صدای آن ها را بشنوند تا دیر نشده و اتفاق خاص دیگری نیفتاده. امیدوارم تکلیف این زندانی هایی که بی گناه هستند و بدون ارتکاب جرمی آنجا محبوس شده اند زودتر مشخص شود تا دوباره شاهد وقوع اتفاق ناخوشایند دیگری نباشیم.سخنی با مسئولین دارید که از همینجا به اطلاع آن ها برسد؟
ما این مدت مرتب مشکلات زندانی ها را پیگیری کردیم و به جاهای مختلف مراجعه کردیم. به ما قول های زیادی داده شد اما متاسفانه هیچ قولی عملی نشد. برای مسئولان قضایی و تصمیم گیرنده اصلا خوب نیست که زندانی را به جایی برسانند که تنها راه دستیابی به حقوق اولیه اش یا بروز اعتراضش، اعتصاب غذا باشد. کسی صدای ما را نمی شنود. ما ملاقات افراد زیادی رفته ایم، نامه نوشتیم، حرف زدیم… اما واقعا نتیجه ای نگرفتیم.مثلا برای خود ما، من فکر میکنم حداقل حق همسرم این بود که نوروز به مرخصی بیاید بعد از آن همه وقت. اما همین را هم اجازه ندادند. به خواسته ها اهمیت نمی دهند هیچ، شرایط را هم برای ما سخت تر می کنند. فکر میکنم چاره ای برای اعتصاب کننده ها نمانده و خود مسئولان راه دیگری باقی نگذاشته اند.اما الان اعلام می کنم که مسئول سلامت زندانیان ما با مسئولان زندان است. همسر من صحیح و سالم است و هیچ مشکلی ندارد، اگر اتفاقی برایش بیفتد مسئولیت آن متوجه مسئولین قضایی کشور است.
آخرین بار سومین روز از اعتصاب غذا توی ملاقات کابینی دیدمش که شکر خدا خوب بود و مشکل خاصی نداشت. اما از آن روز به بعد هیچ خبری فعلا ندارم.با توجه به اینکه همسر شما یکی از ۱۲ زندانی اعتصاب کننده در اوین هستند، شما می توانید برای ما خواسته های این عزیزان رو که منجر به گرفتن چنین تصمیم بزرگ و خطرناکی شده تبیین کنید؟
همانطور که توی بیانیه خودشون اعلام کردند این یک اعتصاب اعتراضی است. این ۱۲ نفر وارد یک حرکت اعتراضی شدند در برابر احکام ناعادلانه ای که وجود داره و حق و حقوقی که باید داشته باشند و از آن محرومند.
مثلا چه حقی؟
مثلا به همسر من ۱۰ ماه است که علیرغم تلاش های ما مرخصی نمی دهند. ما اصلا از احوال آن ها در طول هفته خبر نداریم. در این مدت هر مشکلی هم که پیش آید ما خبردار نمی شویم و به طور کلی نمیدوانیم به آن ها رسیدگی می شود یا نه. پس آن ها هم تصمیم به این اعتصاب گرفتند بلکه بتوانند صدای خودشان را به گوش مسئولان برسانند و آن ها خواسته های این عزیزان رو درک کنند.خانواده ها تصمیم دارند چه اقدامی انجام دهند؟
تا الان که هنوز تصمیمی نگرفتیم اما اگر این اعتصاب ادامه داشته و خدای نکرده ضرر جسمی برای عزیزانمان به همراه داشته باشد قطعا پیگیری می کنیم.ما امیدواریم زودتر این اعتصاب تمام شود چون برای ما چیزی جز نگرانی و دلهره ندارد. همچنین امیدوارم زودتر صدای بیرون و درخواست ها برای پایان اعتصاب را شنیده باشند و اعتصاب را تمام کنند. چون سلامت آن ها از هر چیزی مهم تر است.با توجه به سابقه ای که مسئولان از خود بر جای گذاشتند در مواجهه به زندانیان اعتصاب کننده فکر میکنید این روش جواب می دهد؟
خیلی قابل پیش بینی نیست اما به هر حال وقتی صدای زندانی شنیده نمی شود و وقتی هیچ حقوقی رعایت نمی شود این هم می شود یکی از گزینه ها. ما خودمان هم این روش را درست نمی دانیم ضرر های جسمی و روانی ای برای آنها دارد که ممکن است به این زودی هم جبران نشود، اما وقتی هیچ راه دیگری برای رساندن صدای اعتراض وجود ندارد به آن ها حق می دهیم که این راه خطرناک را انتخاب کنند.من امیدوارم مسئولان صدای آن ها را بشنوند تا دیر نشده و اتفاق خاص دیگری نیفتاده. امیدوارم تکلیف این زندانی هایی که بی گناه هستند و بدون ارتکاب جرمی آنجا محبوس شده اند زودتر مشخص شود تا دوباره شاهد وقوع اتفاق ناخوشایند دیگری نباشیم.سخنی با مسئولین دارید که از همینجا به اطلاع آن ها برسد؟
ما این مدت مرتب مشکلات زندانی ها را پیگیری کردیم و به جاهای مختلف مراجعه کردیم. به ما قول های زیادی داده شد اما متاسفانه هیچ قولی عملی نشد. برای مسئولان قضایی و تصمیم گیرنده اصلا خوب نیست که زندانی را به جایی برسانند که تنها راه دستیابی به حقوق اولیه اش یا بروز اعتراضش، اعتصاب غذا باشد. کسی صدای ما را نمی شنود. ما ملاقات افراد زیادی رفته ایم، نامه نوشتیم، حرف زدیم… اما واقعا نتیجه ای نگرفتیم.مثلا برای خود ما، من فکر میکنم حداقل حق همسرم این بود که نوروز به مرخصی بیاید بعد از آن همه وقت. اما همین را هم اجازه ندادند. به خواسته ها اهمیت نمی دهند هیچ، شرایط را هم برای ما سخت تر می کنند. فکر میکنم چاره ای برای اعتصاب کننده ها نمانده و خود مسئولان راه دیگری باقی نگذاشته اند.اما الان اعلام می کنم که مسئول سلامت زندانیان ما با مسئولان زندان است. همسر من صحیح و سالم است و هیچ مشکلی ندارد، اگر اتفاقی برایش بیفتد مسئولیت آن متوجه مسئولین قضایی کشور است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر