در میان ما ایرانیان، یک ضرب المثل بسیار خودمانی رایج است؛ در این تمثیل اشاره به انجام عملی می شود که سه نفر یا سه جریان در آن نقش دارند. فردی به چیزی که حتما نباید مادی باشد نیازمند می شود؛ فرد دیگری که می تواند آن نیاز را برطرف بسازد به وی کمک می کند؛ و نفر سوم که از نزدیکان یا زیردستان فرد کمک کننده است؛ با بخشش نمودن آن فرد بخشاینده مخالفت می کند؛ یا در این پندار است که نفر اول شایسته گرفتن چنین امتیازی نبوده است!وی اگر بتواند به هر صورتی که شده باشد جلوی آن کار را می گیرد؛ در آن موقع نفر اول حق دارد که از ضرب المثل اشاره شده استفاده کرده و بگوید: ” شاه بخشید، اما شاه قلی خان نبخشید! ”تنشهای نیمی زرگری و نیمی واقعی موجود میان خامنه ای و احمدی نژاد، موجب شده که میان اطرافیان و هواداران این دو نفر اختلافاتی پدید بیاید.وقتی پس از چندین روز کشمکش لفظی غیر مستقیم و داخل لفافه، که میان خامنه ای و احمدی نژاد پیش آمد؛ و سپس به قهر کردن و رو پوشاندن آقای رئیس جمهور از بقیه منجر شد؛ و پس از شنیدن اهانت هائی که فرصت طلبان جهت به دست آوردن دل رهبر به احمدی نژاد نمودند؛ وی از قهر دو هفته ای خارج شد و دوباره به میدان آمد. اما این بار، با باج دادنهای لفظی به خامنه ای، به نوعی غلط کردم نامه اش را امضا نمود و به او تحویل داد.خامنه ای هم که برگ برنده را در دستان خودش می دید، به اصطلاح مرحمت رهبرانه نمود و طی سخنرانی با بافتن آسمان به ریسمان، کل قضیه را کتمان نمود و مانند همیشه همه رویدادها را به حساب دشمنان اسلام گذاشت که شایعه پراکنی می کنند!حالا که شاه بخشیده، شاه قلی خانها نمی بخشند. و این بدان معناست که طرفداران این دو نفر( که حتمأ بهره های فراوانی از این طرفداریها نصیبشان می شود.) به جان یکدیگر افتاده اند و هر یک برای منکوب کردن آن دیگری، به تلاشهای گسترده ای دست می زنند.کار این نزاع هوادارانه، از میان خودشان و از درون مجلس و از دیگر جاها گذشته و اکنون به میان رسانه هایشان راه یافته است.کیهان تهران، که توسط موجود خبیثی همچون حسین شریعتمداری ( نوکر چاپلوس و پشت هم انداز خامنه ای ) اداره می شود؛ در یکی از شماره های اخیرش، خبرگزاری ایرنا را وابسته به طیف جریانهای انحرافی ( غرض محمود احمدی نژاد و مشائی و …. است.) معرفی نمود و نوشت که خبرگزاری جمهوری اسلامی ( ایرنا ) به تریبون جریان انحرافی تبدیل شده است. ایرنا هم ساکت نماند و مدیرعاملش به مسؤل حقوقی این سازمان مأموریت داده؛ که تا شکوائیه ای مبنی بر وارد نمودن افترا و نشر اکاذیب از سوی کیهان به خودشان را تنظیم نموده و به دادستان تهران تسلیم بکند.متن این شکوائیه هر چه که باشد، به زیان هر دو سوی این دعوا خواهد بود. چرا که همه این کارهایشان به ضرر نظام پوسیده شان و نوکران و فرصت طلبانی همچون محافظه کاران ( جامعه روحانیت مبارز، گروهی از بازاریان، که در مجموع و در کنار هم تشکیل دهند جمعیت موسوم به حجتیه می باشند) تمام خواهد شد. که البته هر چه اینها از هر قشر و گروه و طبقه ای که هستند ضرر و زیان ببینند به نفع ملت ایران خواهد بود.علی اکبر جوانفکر مدیر عامل ایرنا و سرپرست مؤسسه مطبوعاتی ایران، در این زمینه تصریح کرده و گفته است، تا کنون علیه هیچ رسانه ای شکایت نکرده؛ و از حق شخصی خود در مواجهه با اتهامات رسانه ای صرف نظر می کند. اما هر گاه حیثیت و اعتبار سازمان خبرگزاری جمهوری اسلامی، و روزنامه ایران هدف توهین ها و اتهامات بی اساس قرار بگیرند؛ در طرح شکایت از آن رسانه درنگ نخواهد کرد.چندی پیش حدود یک سال قبل، پس از ماجرای انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری، توسط برخی از سایت های پارسی زبان، مدارک جالبی در مورد محمود احمدی نژاد و اسفندیار رحیم مشائی رئیس دفتر مخصوص او منتشر شده بود. این مدارک از وابستگی شدید این دو نفر نسبت به یکدیگر حکایت می کردند. در میان این مدارک، میزان تأثیر پذیری احمدی نژاد از افکار و دستورات و راهنمائی های مشائی، و نیز دیدگاههای او مربوط به مسائل ماوراء الطبیعه مطرح شده بود. وقتی خامنه ای در اثر تلقینات اطرافیانش از رئیس جمهور خواسته بود مشائی را از سمتش که مشاور رئیس جمهور بود بردارد؛ احمدی نژاد به گونه ای عمل کرد که گویا می خواست دقیقا برخلاف خواسته خامنه ای عمل بکند. او رحیم مشائی را به کار مهمتری گمارد و وی را رئیس دفتر مخصوص ریاست جمهوری کرد!از همان هنگام، بر خامنه ای آشکار گشت که این عمل احمدی نژاد، یک نوع جبهه گیری در مقابل رهبری است. آقای رهبر هم شروع کرد به تیز کردن شمشیرش و ترمیم حیثیت به فنا رفته مقام عظمای خودش. ارهّ دادنها و تیشه گرفتن ها هم از همان موقع شدت گرفت. یکی وزیر را برکنار می کرد؛ آن دیگری همان وزیر را در پستش ابقا می نمود! یکی وزیر امور خارجه را هنگام مأموریت در خارج از کشور، از مقامش خلع می کرد؛ آن دیگری غیر مستقیم و در خلال سخنرانی این کار را به استهزاء می گرفت.گوش ندادن به دستورات و پیشنهادهای رهبری توسط رئیس جمهمور از یک سو، و دخالتهای مغایر با قانون اساسی جمهوری اسلامی در امورات دولتی توسط رهبری از سوئی دیگر، شرایطی را پدید آوردند؛ که همه روزه بر ازدیاد بافت سلولی عقده های میان این دو نفرافزوده بشود؛ اگر چه خامنه ای در سخنانی که در نماز جمعه بعد از آن انتخابات بیان کرده بود و ضمن ریختن اشک تمساح اشاره کرده بود که افکار احمدی نژاد به او نزدیک تر است؛ ولی ظاهرأ او اشتباه می کرد و افکار احمدی نژاد با رحیم مشائی نزدیکتر از خامنه ای بود!!در چنین حالتی مشهود بود که به زودی میان آنها شکری آب خواهد شد، که با هیچ ماده تجزیه کننده دیگری، به شکل اولشان برنگردند.فضای اختلاف میان این دو نفر، چنان حالت طرفدارانشان را منقلب نموده؛ که به سرعت مشغول نمایاندن چهره های واقعی خودشان شده اند. و این نشانه ای دلگرم کننده برای ملت ایران می باشد؛ که پیکره پوسیده نظام خونخوارشان، در حال اضمحلال و فرو پاشی است. موردی که اگر حتی یک لحظه به جلو بیفتد، به اندازه یک قرن به سود ملت ایران خواهد بود.هرگز نمی توان آب و روغن را در هم آمیخت. خمیره این مزدوران تازی از پلیدیها و ناشایستگی سرشته شده است؛ در حالی که ملت شریف ایران پاک نهاد و نیکو نژادند. چگونه یک نهاد پاک و نژادی والا هستند؛ که به لحاظ قومی کاملا با آن دیگری متفاوت می باشد. چگونه می تواند در کنار آنکه طینتی پلید و شیطانی دارد بماند و آسیب نبیند؟اگر به چهره های غمزده و افسرده هموطنان خودمان، به ویژه درونمرزیها بنگریم؛ به آسانی آثار آسیب حضور این نامردمان را مشاهده خواهیم کرد. چیزی که عیان است، چه حاجت به بیان است؟
بهار ۱۳۹۰ هلند
محترم مومنی روحی
بهار ۱۳۹۰ هلند
محترم مومنی روحی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر