۱۳۹۰ تیر ۳, جمعه

وضعیت جسمی امین زاده نامساعد است

شش روز از اعتصاب غذای اعتراضی ۱۲ زندانی ،بند ۳۵۰ زندان اوین می گذرد و در این روز شش زندانی سیاسی زندان رجایی شهر نیز به جمع این زندانیان پیوسته اند .این زندانیان همگی به دلیل اعتراض به نحوه جان باختن هدی صابر ،روز نامه نگار و فعال ملی – مذهبی و هاله سحابی دست به این اعتصاب زده اند و هیچ خواسته شخصی هم ندارند . زندانیان رجایی شهر نیز به همین منظور و حمایت از زندانیان بند ۳۵۰ از امروز وارد اعتصاب غذا شده اند .طبق آخرین خبرهای رسیده به کلمه، از زندان اوین پس از آزادی عماد الدین باقی و مرخصی محمد جواد مظفر از زندان ، مهدی کریمیان اقبال و محسن امین زاده به جمع اعتصاب کنندگان پیوسته اند .هرچند محمدجواد مظفر اعلام کرده که در سه روز زمان مرخصی اش که به منظور شرکت در مراسم عزاداری یکی از بستگانش ،به او داده شده نیز به اعتصاب غذایش ادامه می دهد .خبرها حاکی است وضعیت جسمی زندانیان اعتصاب کننده زندان اوین چندان رضایت بخش نیست و آنها در ششمین روز از اعتصاب غذای خود دچار ضعف شدید جسمانی هستند، هر چند از نظر روحی در وضعیت مناسبی به سر می برند.وخامت جسمی محسن امین زاده, براساس خبرهای رسیده به کلمه، محسن امین زاده، فعال سیاسی و معاون وزارت خارجه دولت خاتمی، در پی اعتصاب غذا، دچار افزایش شدید فشار خون شده وضعیت جسمی بسیار نامناسبی دارد وتاکنون از انتقال وی به بهداری اوین و یا بیمارستان خودداری شده است . هم بندیان او نگران وضعیت جسمانی وی هستند. همچنین ابولفضل قدیانی و عبدااله مومنی دو تن از این زندانیان هستند که دیروز به بهداری زندان اوین منتقل شده اند . قدیانی نیز با توجه به بیماری قلبی وضعیت نگران کننده ای دارد .درخواست مردم و بسیاری از شخصیتهای معروف برای اعتصاب کنندگان اوین : از همان روزهای نخست اعتصاب غذای زندانیان بند ۳۵۰ بسیاری از مردم و فعالان اجتماعی آنها را همراهی کردند و حتی در اعلام حمایت خود روزهایی را در این هفته روزه گرفتند. برخی هم از این زندانیان خواستند تا به این اعتصاب غذا پایان دهند و به روشهای دیگری به اعتراض خود ادامه دهند، چرا که معتقد بودند زندانیان سیاسی فرزندان این ملت هستند که وجودشان برای این کشور ضروری است . آنها با این همه حمایت همه جانبه شان را از این زندانیان فراموش نکردند و چهار شنبه شب در حمایت از این زندانیان فریاد الله اکبر سر دادند .اولین کسانی که به صورت رسمی از این زندانیان خواست تا به اعتصاب غذایشان پایان دهند خانواده های شهید صابر و هاله سحابی بودند . آنها حتی در سالن ملاقات زندان اوین حاضر شدند تا با اعتصاب کنندگان ملاقات کنند و درخواست شان را شخصا اعلام کنند ، اما مسوولان زندان این اجازه را به خانواده صابر ندادند . آنها آمده بودند تا از فاجعه ای دیگر جلوگیری کنند اما مسوولان زندان مانع از آن شدند .آنها در نامه ای خطاب به زندانیان نوشتند :« اعتصاب غذای شما اگر چه نشان از علاقه ویژه شما به این عزیزان و اعتراض به مسببان حوادث تلخ دارد ولی خود عاملی در افزایش اندوه خانواده ها و دوستان است. بنابراین خواهشمندیم در همراهیتان با ما و با انباشت اندوه در دل، اعتصاب غذایتان را بشکنید .امید داریم جلوه های دیگری از بیان اعتراض شما بتواند به همین اندازه یا بیشتر تاثیر گذار باشد.» ابن نامه به امضای زریندخت عطایی (همسر عزت الله سحابی فعال ملی-مذهبی) ، همسر و فرزندان هدی و فیروزه صابر خواهر هدی صابر و تقی شامخی همسر هاله سحابی رسیده است .روزنامه نگاران و فعالان مدنی نیز در پیام ها و درخواستهای متعددی از این زندانیان خواستند که به اعتصاب شان پایان دهند .آیت الله بیات زنجانی نیز در پیامی خطاب به ۱۲ زندانی اعتصاب کننده در بند ۳۵۰ زندان اوین با بیان اینکه بارها ندای آزادی خواهانۀ زندانیان مظلوم، به بیرون از دیوارهای زندان رسیده است و این موضوع تکلیف را بر دوش همۀ افرادی که دل در گرو اسلام علوی و محمدی(ص) دارند و برای آزادی خواهی تلاش می کنند سنگین تر می کند، تاکید کرد:«تکلیف این عزیزان، شکستن اعتصاب غذا و خارج کردن خانواده ها و نزدیکان و صد البته جامعه نگران و ملتهب امروز ما از این نگرانی هاست.» این مرجع دینی در بخشی از پیام خود همچنین متذکر شد:« که اعتصاب غذای اخیر زندانیان سیاسی، پیامی واضح به بخشی از حاکمیت است که در طول سالهای اخیر، به کرات خواسته های بخش قابل توجهی از مردم را نادیده گرفته و بالعکس با جریحه دارکردن احساسات مؤمنین، اهدافی را در سر می پروراند که باید از آنها به درگاه خدای متعال پناه برد.»امروز همسران شهید باکری و همت در نوشته ای کوتاه خواستار پایان اعتصاب غذای زندانیان سیاسی شده اند.آنها نوشتند :« می دانیم آنچه بر شما این روزها گذشته چقدر سنگین بوده است و یقینا شما طبق وظیفه انسانی و شرعی خود برای نشان دادن اعتراض تان دست به اعتصاب غذا زده اید . یعنی با تنها وسیله ای که در اختیار دارید ، یعنی جانتان به میدان آمده اید .اما از شما می خواهیم به این اعتصاب پایان دهید و می دانیم که هیچ گاه خون بی گناه بر زمین نخواهد ماند.»

خانواده زندانیان اعتصاب کننده چه می کنند ؟

اما خانواده زندایان سیاسی که این روزها بیشتر از هر کس دیگری نگران عزیزان شان هستند می پرسند آیا این پیام ها به گوش اعتصاب کننده ها می رسد ؟ آنها با نگرانی فکر می کنند نکند این پیام ها مانند هدی صابر بعد از اتفاق ناگواری به گوش زندانیان برسد . چرا که هم بندیان هدی صابر تاکید می کنند که هرگز پیام بزرگان ملی –مذهبی و دیگران به گوش هدی نرسید و زمانی این پیام ها به داخل زندان راه یافت که هدی برای همیشه رفته بود . تلفن های بند ۳۵۰ ماه هاست قطع است و زندانیان نیز جز ملاقاتهای هفتگی روزهای دوشنبه هیچ گونه دسترسی دیگری به عزیزان شان ندارند .خانواده های زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین نیز در گفتگو با برخی از رسانه ها گفته اند که این زندانیان خواهان معرفی و مجازات عاملان قتل هدی صابر و هاله سحابی هستند و مسوولان باید به این خواسته توجه کرده و از بروز اتفاق ناگوار دیگری جلوگیری کنند.خانواده زندانیان اعتصاب کننده در گفتگو با رسانه ها همچنین بار ها تاکید کرده اند: که هیچکدام از این زندانیان به اعتصاب غذا تمایلی نداشته و چاره ای برایشان باقی نمانده جز اینکه این گونه صدای اعتراض شان را بالا ببرند تا دیگر چنین فجایعی در زندانهای کشور رخ ندهد.هنرمندان هم به میدان آمدند.این روزها هنرمندان ، شاعران ، خوانندگان نیز بیکار ننشستند و کلییپها و فیلم هایی ساختند و اعتصاب کنندگان را همراهی کردند . گروه های مختلف هنری در این کار مشارکت کردند . کاری که در دو سال جنبش سبز همواره شاهد آن بوده ایم .آنها با زبان هنر از اعتصاب کنندگان حمایت کرده اند .با این همه زندانیان بند ۳۵۰ زندان اوین همچنان در اعتصاب غذا به سر می برند و بی خبر از همه جا لبهایشان را بر غذا بسته اند آنها غمگین اند ، اندوهگین از دست دادن هم بندی عزیز که در سوگ هاله و عزت از میان شان رفت آنها اعتراض می کنند، بدون آزار به دیگران .بهمن احمدی امویی، حسن اسدی زیدآبادی، ، عماد بهاور، قربان بهزادیان نژاد، محمد داوری، امیرخسرو دلیرثانی، فیض الله عرب سرخی، ابوالفضل قدیانی، ، محمدرضا مقیسه و عبدالله مومنی، مهدی کریمیان اقبال و محسن امین زاده اعتصاب کنندگان اوین هستند کیوان صمیمی، عیسی سحر خیز، مسعود باستانی، علی عجمی، جعفر اقدامی و حشمت الله طبرزدی نیز شش زندانی سیاسی رجایی شهر کرج هستند که اعلام کردند تا زمانی که همراهانشان در بند ۳۵۰ اوین در اعتصاب غذا هستند با آنان همراه خواهند بود و به اعتصاب غای شان ادامه می دهند .

نامه ای از بهار؛ حسرت و دلتنگی های کوچک زندان

بهاره هدایت فعال دانشجویی ، از دهم دی ماه سال هشتاد و هشت بدون یک روز مرخصی با حکم نه سال و نیم در زندان اوین بسر می‌برد.

متن این دلنوشته به شرح زیر است:

دلم می خواد بدونم کجایی،چطور روزهایت می گذرند،ساعت چند از خواب بیدار میشی؟کی میرسی شرکت،چی می پوشی؟کی ها حموم میری؟حوصله داری؟هوا برات گرمه یا سرد؟اگه هوا آلودست یا غبارآلود تو احساسش می کنی؟دلم می خواد بدونم با چی میری شرکت؟دلم می خواد بدونم نور راه پله های خونمون چطوره؟یادم رفته گفته بودی سنگ های ساختمونمون چه رنگیه؟دلم می خواد بدونم کجا می خوابی؟لباسهات رو چطوری میشویی؟با کیا این مدت آشنا شدی که من نمی شناسم؟با کیا دعوا کردی که من خبر ندارم ،چی می خونی؟چی گوش میدی؟هنوزم تا سپیده صبح سر اینترنتی؟دلم می خواد حال و روزگارت رو بدونم ،می خوام بدونم از کجا خرید می کنی؟تره بارتون کجاست؟میوه میخوری اصلا؟تابستون شده ،طالبی و زردآلو و توت فرنگی و گوجه سبز و هندوانه خوردی؟خوشمزه بودند؟دوست داشتی؟دلم می خواد بدونم هنوزم اگه چای بعد از ظهرت دیر بشه سر درد میگیری؟هنوز موبایلت شارژ تموم می کنه؟هنوز فراموشش می کنی؟هنوز صبح ها سرت رو زیر شیر دستشویی میشوری؟هنوزم گاهی ماست با نون خشک می خوری؟هنوزم برای خودت یه کیف و پیراهن نو نخریده ای؟دلم می خواد بدونم وقتی به من فکر می کنی به چی فکر میکنی…دلت می خواد چی بدونی..اصلا کی ها به یاد منی؟وقتی برام خرید می کنی به چی فکر می کنی؟از گذشتمون چی یادت مونده؟حواست به سالگردهامون هست؟می دونی اول و دوم تیر ۸۲ اولین باری بود که من اومدم مجیدیه؟ و پنجم و ششم تیر۸۱ اولین باری بود که اصفهان رو به من نشون دادی؟

یادت هست روزهایی رو که خیابون ها رو گز می کردیم که با هم باشیم؟یادت مونده غروب های پارک ساعی رو؟یادت مونده زاو رو؟ یادت مونده اون قدیم ها که من رو می بردی دربند؟یادت مونده بار آخر با احمد رفته بودیم..بهار۸۷؟

یادت مونده دستپختم رو؟خودم که دیگه یادم نیست..یادت هست رفتیم ریز به ریز اسباب اثاثیه مون رو خودمون خریدیم؟یادت هست سال تحویل ۸۷ رو..یادت هست رفتیم شمال..رفتیم دریا؟احمد هم بود..یادت میاد ۱۶ خرداد ۸۱ رو که باهام اتمام حجت کردی و عتاب کردی که برم دنبال زندگیم؟یادته بار اولی که خرداد۸۵ از اوین آزاد شدم؟یادت هست ۱۸ اسفند ۸۵ را رفتم شورای مرکزی؟..یادت هست ۱۷ مرداد ۸۶ روزی که غروبش آزاد شده بودم توی پاگرد راه پله خونه پدرم گفتی:یه کم دیگه صبر کن..گفتی که توی این یه ماه تازه فهمیدم که بدون تو نمی تونم زندگی کنم؟..۱۷ اسفندمان رو یادت هست؟..هست می دانم..هفت سال و نیم پیش بود..امین دلم برای همه چیز تنگ شده..برای همه چیز..بند بند وجودم از این دلتنگی درد می کند..خسته ام از این همه آرزوهای کوچک که خفه ام می کند..حسرت..حسرت..می دانی چیست؟می دانم که می دانی..اما نمی دانی چه حالیست که توی این قفس لعنتی مانده باشی و در عرض یکسال سه نفر را از پیش چشمت تا زیر خاک بدرقه کرده باشی!! که دو نفرشان و بخصوص این آخریشان فرشته صفتهایی بودند مثال زدنی..نمی دانی چه حالیست..کاش ندانی هم..

دلم آغوش آرام تو را می خواهد…تا ابد‏

بهار تو

۱۸خرداد ۹۰

اوین

گیرم اصلاح‌طلبها کاندید هم شدن‌، کی می‌خواد بره رأی بده‌؟!

علی لاریجانی در یک دیدار محرمانه که ظاهراً زیر پتو اتفاق افتاده و برای همین هم تمام عالم و آدم از نتیجه‌ی آن با خبر شده‌اند با تعدادی از اصلاح طلبهای "معتدل" برای شرکت در انتخابات دیدار و گفتگو و گاوبندی کرد. توضیحاً اینکه اصلاح طلب معتدل به کسی اطلاق می‌شود که همیشه روی دمائی که جمهوری اسلامی می‌خواهد ثابت مانده باشد نه عین خاتمی یک روز منهای ده درجه فرداش بالای چهل درجه در نوسان باشد. البته ما از حضور اصلاح‌طلبها در انتخابات شدیداً حمایت می‌کنیم چون جمعاً با تعداد هیچ رأی وارد هیچ جائی نمی‌شوند و بلکه زد و اینجوری شد و جمع کردند رفتند پی کارشان دیگر هم برنگشتند‌. هر چند که اگر جمهوری اسلامی جمع کرد و رفت اینها هم حتماً جمع می‌کنند می‌روند‌. بر این اساس با خودمان فکر کردیم حالا گیرم و اینها کاندید هم شدند‌، کی اصلاً در انتخابات شرکت می‌کند که حالا به اینها رأی هم بدهد ؟ به همین مناسبت تصمیم گرفتیم پنج تا پیش بینی انجام بدهیم با این توضیح که عموماً هر وقت ما پیش بینی می‌کنیم دقیقاً همه جور اتفاقی در همه جای جهان می‌افتد الا اینهائی که ما گفتیم‌:

پیش بینی‌های ما :

۱. اصلاح طلبها کاندید می‌شوند و خاتمی بر ضرورت حفظ نظام از طریق شرکت در انتخابات تاکید می‌کند . بمدت دو روز کشور بدلیل کمبود فحش خواهر مادر با بحران جدی مواجه می‌شود و سه روز بعد خاتمی می‌گوید دیکتاتور ، به پایان سلام کن !

۲. کلاً بیست هزار نفر در این انتخابات پر شور شرکت می‌کنند که طبیعتاً توسط دوربین‌های صدا سیما مجهز به فن آوری تولید مثل تبدیل به میلیونها نفر می‌شوند . این بیست هزارتا دقیقاً همانهائی هستند که در تمام اجتماعات خودجوش صد دفعه ریختشان را دیده‌ایم دهن یکیشان هم خیلی گشاد است‌. اینها اگر که قرار بود به اصلاح‌طلب‌ها رأی بدهند الآن اینقدر اتوبوس سواری‌شان خوب نشده بود تهران را هم هنوز ندیده بودند .

۳. در هر حالش جهت مورد استناد قرار گرفتن در سخنرانی‌های بعدی احمدی نژاد در سازمان ملل کلاً پنج اصلاح‌طلب وارد مجلس می‌شوند : یکی نماینده توابع ... ، یکی ... و بر... و ... ، یکی نماینده پیازچه ، یکی اونجای سفلا و اونجا علیا ، یکی هم نماینده سیرتاپیازشهر که بعداً روابطش با امریکا از طریق جان.اف.کندی فاش و زندان می‌شود . خب ، الآن باید خوشحال باشیم که اصلاح طلبها رفته‌اند مجلس ؟!

۴. شورای نگهبان راه سبز که ارده شیر امیر ارجمند سخنگویش هست ولی عضوش نیست در اطلاعیه‌ی باشکوهی از ملت می‌خواهد تا بمنظور تشویق اصلاح طلبها در انتخابات بروند پشت بام نیم ساعت تکبیر بگویند . البته هیچکس نمی‌رود و هیچ تکبیری هم گفته نمی‌شود ولی بعد از انتخابات که همان اتفاقهائی می‌افتد که قبلاً قرار بوده بیفتد همین شورا در اطلاعیه بعدی تاکید می‌کند که شرکت در انتخابات خیانت است به قرآن . حالا هی برو بگو داداش شب بخیر ، انتخابات یکماهه تمام شده .

۵. این انتخابات البته واقعاً اهمیت دارد . دولت برای باقی ماندن حتماً باید مجلس را تصرف بکند مجلس هم دقیقاً به همین دلیل و دلایل دیگری که از بیت می‌رسد باید دولت را نابود بکند . خب اینها که اینقدر تمیز دارند همدیگر را جارو می‌کنند من واقعاً نمی‌فهمم اصلاح طلبها این وسط چه می‌گویند ؟ بجای اینکارها و قرار مدار با لاریجانی خب یکدفعه بردارند نامه بدهند در انتخابات از دارد و دسته‌ی لاریجانی حمایت بکنند . یعنی هنوز هم همینقدر صداقت را ندارند ؟ بقول بابک داد : ای بمیری !

علیرضا رضایی/خودنویس

۱۳۹۰ تیر ۲, پنجشنبه

پوستر سبز/ شاهدان شهادت…


همسر جوان ترین اعتصاب کننده ی بند ۳۵۰ اوین: مسئولان صدای اعتراض را بشنوند تا اتفاق دیگری نیفتاده

حسن اسدی زید آبادی، یکی از ۱۲ اعتصاب کننده ی غذا در بند ۳۵۰ اوین. جوان ترین عضو این گروه که مردانه پای امضایش ایستاده است و بی آنکه ذره ای شک به دل خود راه دهد بار مسئولیت انسانیت خود را به دوش می کشد.حسن اسدی زید آبادی، کم سن ترین اعتصاب کننده ی این گروه. نماینده ی سازمان دانش آموختگان ادوار تحکیم. کافی است دیگر پای بیانیه ای را امضا نکند، کافی است در ملاقات ها نگوید من موضعم همان است که بود، کافی است فقط سکوت کند، کافی است قول دهد با همسر جوانش در ابتدای زندگی دو نفره، فقط زندگی کند، رها از دوستان دربندش، رها از آنچه در جامعه می گذرد، رها از سیاست، هر کدام از این ها کفایت می کند تا حسن به مرخصی بیاید و آزادی را مزه مزه کند.حسن اسدی زید آبادی اما زندگی در زندان بزرگ را رها کرده و پای امضایش ایستاده است.حسن اسدی زیدآبادی عضو سازمان دانش آموختگان ایران (ادوار تحکیم وحدت) و مسئول حقوق بشر این سازمان، آبان ماه سال ۸۸ بازداشت و پس از ۴۰ روز با قید ضمانت از زندان آزاد شد. وی۳۱ مرداد ۱۳۸۹ برای بار دوم توسط نیروهای امنیتی بازداشت و شهریور ماه حکم ۵ سال حبس تعزیری، در ارتباط با پرونده پیشین حسن اسدی‌زیدآبادی، به وکیل وی ابلاغ شد.این فعال دانشجویی ۱۰ بهمن ۸۹ با ارسال نامه ای به دیوان عالی کشور با تشریح موارد نقض قانون در جریان رسیدگی به پرونده اش، خواستار بازنگری در حکم صادره علیه خود شد. نامه ای که ظاهرا هیچ گاه جوابی دریافت نکرده است.عاطفه خلفی، همسر اسدی زید آبادی در گفتگو با خبرنگار کلمه می گوید: وقتی هیچ راه دیگری برای رساندن صدای اعتراض وجود ندارد به آن ها حق می دهیم که این راه خطرناک را انتخاب کنند.به گفته ی وی که خود نیز از فعالان دانشجویی بوده است این روش ها برای خانواده ها چیزی جز نگرانی و دلهره ندارد. همچنین وی امیدوار است زودتر صدای بیرون و درخواست ها برای پایان اعتصاب را شنیده باشند و اعتصاب را تموم کنند.مصاحبه ی کلمه با همسر جوان ترین اعتصاب کننده ی بند ۳۵۰ اوین، عاطفه خلفی را با هم می خوانیم: از همسرتان آقای اسدی زید آبادی خبر جدیدی دارید؟

آخرین بار سومین روز از اعتصاب غذا توی ملاقات کابینی دیدمش که شکر خدا خوب بود و مشکل خاصی نداشت. اما از آن روز به بعد هیچ خبری فعلا ندارم.با توجه به اینکه همسر شما یکی از ۱۲ زندانی اعتصاب کننده در اوین هستند، شما می توانید برای ما خواسته های این عزیزان رو که منجر به گرفتن چنین تصمیم بزرگ و خطرناکی شده تبیین کنید؟

همانطور که توی بیانیه خودشون اعلام کردند این یک اعتصاب اعتراضی است. این ۱۲ نفر وارد یک حرکت اعتراضی شدند در برابر احکام ناعادلانه ای که وجود داره و حق و حقوقی که باید داشته باشند و از آن محرومند.

مثلا چه حقی؟

مثلا به همسر من ۱۰ ماه است که علیرغم تلاش های ما مرخصی نمی دهند. ما اصلا از احوال آن ها در طول هفته خبر نداریم. در این مدت هر مشکلی هم که پیش آید ما خبردار نمی شویم و به طور کلی نمیدوانیم به آن ها رسیدگی می شود یا نه. پس آن ها هم تصمیم به این اعتصاب گرفتند بلکه بتوانند صدای خودشان را به گوش مسئولان برسانند و آن ها خواسته های این عزیزان رو درک کنند.خانواده ها تصمیم دارند چه اقدامی انجام دهند؟

تا الان که هنوز تصمیمی نگرفتیم اما اگر این اعتصاب ادامه داشته و خدای نکرده ضرر جسمی برای عزیزانمان به همراه داشته باشد قطعا پیگیری می کنیم.ما امیدواریم زودتر این اعتصاب تمام شود چون برای ما چیزی جز نگرانی و دلهره ندارد. همچنین امیدوارم زودتر صدای بیرون و درخواست ها برای پایان اعتصاب را شنیده باشند و اعتصاب را تمام کنند. چون سلامت آن ها از هر چیزی مهم تر است.با توجه به سابقه ای که مسئولان از خود بر جای گذاشتند در مواجهه به زندانیان اعتصاب کننده فکر میکنید این روش جواب می دهد؟

خیلی قابل پیش بینی نیست اما به هر حال وقتی صدای زندانی شنیده نمی شود و وقتی هیچ حقوقی رعایت نمی شود این هم می شود یکی از گزینه ها. ما خودمان هم این روش را درست نمی دانیم ضرر های جسمی و روانی ای برای آنها دارد که ممکن است به این زودی هم جبران نشود، اما وقتی هیچ راه دیگری برای رساندن صدای اعتراض وجود ندارد به آن ها حق می دهیم که این راه خطرناک را انتخاب کنند.من امیدوارم مسئولان صدای آن ها را بشنوند تا دیر نشده و اتفاق خاص دیگری نیفتاده. امیدوارم تکلیف این زندانی هایی که بی گناه هستند و بدون ارتکاب جرمی آنجا محبوس شده اند زودتر مشخص شود تا دوباره شاهد وقوع اتفاق ناخوشایند دیگری نباشیم.سخنی با مسئولین دارید که از همینجا به اطلاع آن ها برسد؟

ما این مدت مرتب مشکلات زندانی ها را پیگیری کردیم و به جاهای مختلف مراجعه کردیم. به ما قول های زیادی داده شد اما متاسفانه هیچ قولی عملی نشد. برای مسئولان قضایی و تصمیم گیرنده اصلا خوب نیست که زندانی را به جایی برسانند که تنها راه دستیابی به حقوق اولیه اش یا بروز اعتراضش، اعتصاب غذا باشد. کسی صدای ما را نمی شنود. ما ملاقات افراد زیادی رفته ایم، نامه نوشتیم، حرف زدیم… اما واقعا نتیجه ای نگرفتیم.مثلا برای خود ما، من فکر میکنم حداقل حق همسرم این بود که نوروز به مرخصی بیاید بعد از آن همه وقت. اما همین را هم اجازه ندادند. به خواسته ها اهمیت نمی دهند هیچ، شرایط را هم برای ما سخت تر می کنند. فکر میکنم چاره ای برای اعتصاب کننده ها نمانده و خود مسئولان راه دیگری باقی نگذاشته اند.اما الان اعلام می کنم که مسئول سلامت زندانیان ما با مسئولان زندان است. همسر من صحیح و سالم است و هیچ مشکلی ندارد، اگر اتفاقی برایش بیفتد مسئولیت آن متوجه مسئولین قضایی کشور است.

محمد امین علیزاده‌ دانشجوی دانشگاه‌ اصفهان بازداشت شد

محمد امین علیزاده‌ دانشجوی ترم ۸ جامعه‌‌شناسی دانشگاه‌ اصفهان بازداشت شد. بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، محمد امین علیزاده‌ دانشجوی ترم ۸ جامعه‌‌شناسی دانشگاه‌ اصفهان چهارشنبه‌ ۲۵ / ۳ /۱۳۹۰ از سوی مامورین وزارت اطلاعات بازداشت و هم اکنون در زندان مرکزی اصفهان در بازداشت به‌ سر می‌برد. گفتنی است که‌ محمدامین علیزاده‌ سردبیر نشریه‌ دانشگاهی چیا و از فعالین دانشجویی کرد فعال در دانشگاه‌ اصفهان است. همزمان با بازداشت این دانشجو کلیه‌ وسایل شخصی ایشان هم ضبط گردیده‌ است. در حال حاضر هیچ گونه‌ اطلاعی از وضعیت نامبرده‌ در دست نیست و از زمان بازداشت تا به‌ حال خانوده‌ این فعال دانشجویی موفق به‌ دیدار و یا دریافت خبری از وضعیت ایشان نشده‌اند. در طی این مدت خانواده‌ آقای علیزاده‌ چندین بار به‌ زندان مذکور مراجعه‌ کرده‌‌اند ولی به‌ آن‌ها اجازه‌ ملاقات نداده‌‌اند. قابل ذکر ست که‌ این فعال دانشجویی کرد ساکن شهرستان سردشت است.

ابراز نگرانی نسبت به وضعیت احمد زیدآبادی در زندان گوهردشت

در حالیکه احمد زیدآبادی، فعال مطبوعاتی و دبیرکل سازمان ادوار تحکیم طی دو سال اخیر کماکان بدون مرخصی به سر می برد، خانواده وی از ملاقات با وی در زندان و وضعیت وخیم جسمانی وی خبر داده اند.به گزارش جرس و بر اساس آخرین پست فیس بوک یکی از نزدیکان زیدآبادی، خانواده این فعال ملی- مذهبی، بعد از ملاقات صورت گرفته در پنجشنبه (دوم تیرماه) در زندان رجایی شهر اعلام کردند که “از سه هفته پیش تا کنون، به نظر می رسد حداقل ده کیلو لاغر شده و این جای نگرانی بسیاری دارد.” خانواده زیدآبادی با ابراز نگرانی نسبت به وضعیت وی همچنین گفته اند “یقینا به دلیل مرگ مرحوم مهندس عزت الله سحابی و هاله سحابی و هدی صابر- که از دوستان زیدآبادی بودند- تحمل این مصیبتها نیز که در زندان طاقت فرساست، سبب وضعیت فعلی وی شده است، چرا که هر چه از او پرسیدیم چرا لاغر شدی، جواب داد هیچ مشکلی ندارم… همه جور آزمایش داده ام … اما گفته اند طوری نیست …”احمد زیدآبادی روزنامه نگار زندانی از خرداد سال ٨٨ بازداشت شد و از آن روز تاکنون حتی برای یک روز به مرخصی نیامده است.دادگاه انقلاب وی را به حکم سنگین و غیر انسانی شش سال زندان ،پنج سال تبعید و محرومیت مادام العمر از هرگونه فعالیت سیاسی و شرکت در احزاب و هواداری و مصاحبه و سخنرانی و تحلیل حوادث،به صورت کتبی یا شفاهی محکوم کرد، که دادگاه تجدید نظر حکم دادگاه بدوی را مورد تایید قرار داد.هم اکنون شش زندانی در زندان رجایی شهر و دوازده زندانی در زندان اوین، در اعتراض به جانباختن هدی صابر، زندانی سیاسی اعتصابی، در اعتصاب غذا به سر می برند.

توماج صالحی به اعدام محکوم شد! توماج در قلب ما جای دارد!

سازمان حقوق بشر ایران؛ ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳: توماج صالحی، خواننده رپ و از بازداشت‌شدگان اعتراضات ۱۴۰۱ در دادگاه انقلاب به اعدام محکوم شد. سازمان ...