۱۳۹۰ بهمن ۱۹, چهارشنبه

وضعیت نامساعد جسمی هانیه صانع فرشی، زندانی سیاسی

هانیه صانع فرشی، زندانی سیاسی که در بند نسوان زندان اوین در حال گذراندن دوران محکومیت خود است، در شرایط نامساعد جسمی به سر می برد.بر اساس این گزارش وی دچار مشکل کلیوی بوده و در ادرارش رگه های خون دیده می شود. هانیه صانع فرشی در تاریخ ٢٧ فروردین در شعبه ٢٨ دادگاه انقلاب اسلامی تهران به ریاست قاضی مقیسه به اتهام “توهین به مقدسات”، “تبلیغ علیه نظام”، “اقدام علیه امنیت” به ۷ سال حبس تعزیری محکوم شده است.این زندانی سیاسی پیشتر به علت بیماری کلیوی برای درمان به بیمارستان منتقل شده بود اما پس از انتقال مجدد به زندان بهبودی حاصل نشده و وضعیت جسمانی وی همچنان نگران کننده می باشد.در عین حال، با توجه به اینکه با درخواست مرخصی استعلاجی این زندانی سیاسی از سوی دادستانی موافقت شده، اما تا امروز مبلغ وثیقه برای مرخصی وی تعیین نشده است.گفته می شود هانیه صانع فرشی در دوران بازداشت تحت فشارهای روحی و جسمی بسیار بوده و مدت طولانی در سلول های انفرادی نگهداری شده است.این زندانی سیاسی یکی از هشت نفری است که در یک انجمن اینترنتی به بررسی و نقد حجت ها و استدلال های متعارف در اندیشه دینی می پرداختند و از تیرماه تا بهمن ماه ۱۳۸۹ بازداشت شده اند.



نوشته ای از مسعود نوری جاوید

کوهیار گودرزی در شرایط انفرادی نگه‌داری می‌شود

کوهیار گودرزی، فعال حقوق بشر که چندی پیش از سلول‌های عمومی بند ۲۰۹، به سوئیت منتقل شده بود، بار دیگر در شرایط انفرادی نگه‌داری می‌شود. طبق گزارش‌ها، پیش از این کوهیار گودرزی به همراه یک زندانی دیگر در سلول‌های ۱۰ متری بند ۲۰۹ که به سوئیت معروف است، نگه‌داری می‌شدند که با انتقال هم‌سلولی او، وی مجددا به شرایط سلول انفرادی بازگشته است.
کوهیار گودرزی که در تاریخ ۹ مردادماه از سوی مأموران وزارت اطلاعات بازداشت شده بود، بیش از سه ماه از حق تماس تلفنی با خانواده‌اش محروم بود به طوری که هیچ‌گونه اطلاعی از محل نگه‌داری و یا شرایط وی در دست نبود. وی در این مدت بیش از ۶۰ روز در سلول انفرادی نگه‌داری شد.گودرزی که در تاریخ ۲۷ دی ماه، در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به اتهامات ” تبلیغ علیه نظام” و ” اجتماع و تبانی علیه نظام” مورد محاکمه قرار گرفته است، هم‌اکنون در انتظار صدور حکم دادگاه به سر می‌برد. وی هم‌چنین ضمن اعتراض به ادامه نگه‌داری‌اش در بند امنیتی ۲۰۹، خواهان انتقال خود به بند عمومی شده است.ادامه نگه‌داری کوهیار گودرزی در بازداشتگاه ۲۰۹ در شرایطی صورت می‌گیرد که بازجویی از وی مدتها پیش به پایان رسیده است و به نظر می‌رسد عدم انتقال او به بند عمومی تنها جهت اعمال فشار و اذیت و آزار او صورت می‌گیرد.کوهیار گودرزی، عضو کمیته گزارشگران حقوق بشر پیش از این در تاریخ ۲۹ آذرماه ۸۸ نیز بازداشت و به تحمل یکسال حبس تعزیری محکوم شده بود که پس از اتمام دوران محکومیتش در آذرماه سال ۸۹ از زندان آزاد شد.پروین مخترع، مادر وی نیز که یک روز پس از بازداشت او دستگیر شده بود، هم‌چنان در زندان کرمان و در انتظار حکم دادگاه تجدیدنظر به سر می‌برد.

گزارش خبرنامه ملّی ایرانیان از کمیته گزارشگران حقوق بشر
نوشته ای از مسعود نوری جاوید

نامه سر گشاده بهار علینیا، دانشجو و وبلاگ نویس، خطاب به احمد شهید ، گزارشگر ویژه سازمان ملل

آنچه در زیر می خوانید نامه سر گشاده بهار علینیا، دانشجو و وبلاگ نویس، خطاب به احمد شهید ، گزارشگر ویژه سازمان ملل است که در زندان جمهوری اسلامی محبوس بود و به تازگی توانسته از ایران خارج شود بهار علینیا در این نامه که یک نسخه آن به پارس دیلی نیوز ارسال شده است ، گوشه ای از آنچه بر وی در ایران و زندان ولایت فقیه رفته است رابازگو می کند. 

جناب آقای احمد شهید

نیک می دانم که مورد من تنها یک نمونه ی کوچک از مصادیق نقض حقوق بشر در ایران است، با این وصف تصمیم گرفته ام که با بیان آنچه بر من گذشت سهمی داشته باشم بر افشای وضعیت اسفناکی که مردم کشور مرا گرفتار خود کرده است. وقتی به سبب نگارش عقایدم در یک وبلاگ ساده و خروج از کشور برای تحصیلات، چه اتهامات سنگینی توسط وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی بر من وارد می آید، چگونه خانواده و زندگی من تحت تاثیر آن قرار گرفته و آنگاه مجبور به جلای وطن می شوم، به این می اندیشم که رژیم چگونه به سادگی با بهانه جویی، اعتراف گیری و اتهامات دروغین و واهی می تواند تمام مردم ایران را قربانی دستگاه سرکوب خود سازد. با توجه به این که شما مشغول تهیه گزارشی از وضعیت حقوق بشر در ایران هستید در حالی که رژیم از ورود شما به ایران ممانعت به عمل آورده است، تصور می کنم که ارائه ی حقایق توسط کسانی همچون من که قربانی نقض حقوق بشر بوده و مجبور به ترک کشور شده اند تنها دریچه ای است که می تواند نوری بر واقعیت جامعه ی ایران بگشاید و بر این گزارش بازتاب یابد.‬دامنه ی نقض پایه ای ترین حقوق مردم ایران از آنچه در اخبار ایران و جهان منتشر می شود بسیار فراتر می رود. پلیس سیاسی رژیم حاکم بر ایران هر روز در حال بازجویی، تهدید و ارعاب فعالین سیاسی و اجتماعی است و بسیاری از ایشان تا زمانی که در داخل ایران هستند از انتشار این اخبار منع می شوند و حتی پس از اینکه از کشور می گریزند، سایه ی این تهدیدات همچنان بر خانواده ی ایشان در ایران باقی خواهد ماند. برخلاف آنچه جمهوری اسلامی وانمود می کند نقض حقوق بشر تنها بخشی از ادبیات مخالفین آن نیست بلکه واقعیتی است انکارناپذیر که هرکسی در هر گوشه ای از ایران به هر طریقی طعم آنرا چشیده است. یکی از ترفندهایی که جمهوری اسلامی از این سرزمین ، زندانی بزرگ ساخته است ، ممنوع الخروج کردن فعالین داخل کشور و در سوی دیگر، بازداشت ، بازجویی و آزار متوالی دانشجویان، گزارشگران و فعالین حقوق بشر در خارج از کشور هنگام ورود به ایران است. من نیز به عنوان یک دانشجوی خارج از کشور در هنگام بازگشت به ایران برای دیدار خانواده ام قربانی همین سیاست سرکوب شدم و در این میان تنها دو راه داشتم، یا در ایران بمانم و با ممنوع الخروج شدن به واقع از حق تحصیل محروم شوم و یا اینکه برای همیشه ایران را ترک کرده و حق دیدار خانواده و دیارم را از دست بدهم . آیا از ایران می توان جز به عنوان زندان و از مردم من به عنوان گروگان سخن گفت؟‬
از نگاه جمهوری اسلامی زن یعنی مجرم، دانشجو یعنی مظنون و وبلاگ نویس یعنی جاسوس و من به عنوان یک زن، دانشجو، وبلاگ نویس و یک معترض از میان خیل میلیون ها انسان دردمند، از شما می خواهم که با استفاده از این فرصت، نگاه جهان را متوجه وضعیت شکنجه آوری کنید که اکنون بر مردم ایران مستولی است.‬

بهارعلینیا

Dear Mr. Ahmed Shaheed

I well know that my case is just one example among all the cases of violation of human rights in Iran. However, through telling what I have been through, I want to play a role in revealing the deplorable condition of the people of my country.

Only because of having published my thoughts in a simple weblog and having been abroad for my studies I became the subject of heavy accusations fabricated by the intelligence service of the Islamic Republic. My family and my life have been affected by this and eventually I had to leave my homeland. All of this makes me think about the fact that the regime can make anybody in Iran be the victim of its suppressive forces so easily through such false accusations and false confessions. As regards to the fact that you are preparing a report on the condition of human rights in Iran while the regime prevents you from entering the country, I believe that the exposure of the truth by people like me who have been victims of human rights violation in Iran and had to leave the country is the only window which can cast a light on the reality of the Iranian society. I believe this truth should find a place for itself in your report.

Violation of Iranian people's basic rights goes far beyond what is being published in the Iranian and world news. The regime's political police is constantly interrogating, threatening and intimidating political and social activists, many of them are prevented from publicizing these news, and even when they flee the country, the shadow of these threats still remains on their families inside Iran. Unlike what the Islamic Republic pretends, the violation of human rights in Iran does not solely exist in the opposition's literature but it is a lived reality which continues to have an impact on the lives of many in every corner of Iran.

One of the Islamic Republic's tricks in turning Iran into a big prison is, on the one hand preventing Iranian activists from going abroad and on the other hand, constantly interrogating and harassing students, reporters and human rights activists when entering Iran. I, as a student outside of Iran, also became a victim of this policy when I entered the country in order to visit my family. After that I had only two options, either to stay in Iran, accept to be prevented from going abroad and thus be excluded from the right to study, or to permanently leave Iran and be excluded from the right to see my family and homeland. Is it possible to speak of Iran as anything but a prison and of my people as anything but hostages?

In the eyes of the Islamic Republic, being a woman means being a convict, being a student means being a suspect, being a blogger means being a spy. I, as a woman, student, and a blogger as well as a protester among millions of fellow human beings in suffering, ask you to use this opportunity in order to draw the world's attention to this torturous condition which is dominating Iranian people's lives today.

Sincerely Yours

Bahar Alinia



منبع:پارس دیلی نیوز

۱۳۹۰ بهمن ۱۸, سه‌شنبه

آرش صادقی را به چه جرمی بازداشت کردند

در هفته گذشته در حالی که آرش به همراه پدر بزرگش برای رفتن به آرامگاه مادر خویش میرفت توسط نیروهای امنیتی با خشونت فراوان بازداشت میشود و تا چند روز هیچ خبر خاصی از آرش نمیشود تا اینکه آرش از بند ۲۰۹ زندان اوین که مطلق به وزارت اطلاعات است به منزل پدربزرگش زنگ میزند و با شهامت میگوید تا زمانی که تفهیم اتهام نشود زیر بار بازجویی نمیرود و هیچ پاسخی به پرسشهای نیروهای امنیتی نخواهد داد.حال پرسش اینجاست چرا آرشی که تازه بیش از یک ماه از آزادیش نمیگذرد با حمله خشن نیروهای وزارت اطلاعات مواجه میشود و با سری شکسته به سلولهای انفرادی روانه میشود ؟؟
آرش صادقی مگر چه کرده که باید این همه هزینه های سنگین بپردازد براستی چه کسی پاسخگو آرش است براستی رژیم مطلقه فقیه برای کشته شدن مادر آرش چه پاسخی دارد ؟ برای تباه کردن عمر این جوان آگاه چه پاسخی دارد ؟ برای زندانی کردن های بی مورد آرش چه پاسخی دارد ؟ برای شکنجه کردن آرش در وزارت اطلاعات و کشیدن ریش های آرش با موچین و شکستن کتف آرش و نبردن به بیمارستان برای درمان و جوش خوردن کتف آرش آنهم به طور ناقص چه پاسخی دارد؟ برای گرفتن خانواده اش و دیدن او به عنوان قاتل مادر خانواده چه پاسخی دارد ؟ برای محرومیت آرش از درس خواندن و دانشگاه چه پاسخی دارد ؟
براستی گناه آرش چیست ؟ گناه آرش عشق به میهنش است؟ آرش به چه گناهی این همه ستم دیده برای کدامین گناه این همه آرش صادقی را آزار دادند؟ به کدامین گناه مادر آرش را از ایشان گرفتند ؟به کدامین گناه این همه آرش را در بازجویی ها تحقیر کردند ؟ به کدامین گناه او را وحشیانه مورد شکنجه قرار دادند ؟ گناه آرش چه بوده گناه او احساس مسئولیت به قشر دانشجو بوده گناه او چه بوده ؟
حال ما که میدانیم ولایت فقیه پاسخی برای این پرسشها ندارد ما که میدانیم در این کشور هر کس دگر اندیش باشد به سختی سرکوب میشود ما که میدانیم استقامت آرش رژیم را در هم شکسته ما که میدانیم بازجوهای آرش کینه ای شتری به خاطر مقاومت آرش در دل دارند ما که میدانیم اینها از آرش و آرش ها میترسند ما که منش و مرام ولایت فقیه را میشناسیم اما پرسشی از خود حاکمیت دارم براستی به این اندازه ناتوان شده اید که رفتن آرش به دیدن مادر در بهشت ندا (زهرا) پایه های ولایت مطلقه شما را میلرزاند شما حتا از وجود آرش و آرش ها هراس دارید اما این را باید بدانید با خفه کردن آرش آرش هایی دیگر متولد میشوند شما حقیر تر از آن هستید که آرش را بشکنید همانطور که دیدید آرش مانند کوه در برابرتان ایستاده و ما هم تا آخر پای آرش می ایستیم و صدای آرش را در گوش تمام مردم هستی میرسانیم ما همه آرش هستیم.
نوشته : امید دانا
امید فردا

فراخوان مشترک بزرگداشت سالروز بیست و پنجم بهمن ماه یک هزارو سیصد و نود پشتیبانان راه شاهزاده رضا پهلوی و جبهه متحد جنبش سبز برای آزادی ایران

جبهه متحد جنبش سبز, بیست و پنجم بهمن یاد آور حضور پر شور هزاران نفر از مردم پاکباخته و دلاور ایران در خیابان های تهران و شهرستان هاست که با فریاد و خروش خود پایه های حکومت جابر را به لرزه درآوردند. آنان از خرد و کلان، پیر و جوان، زن و مرد با دست خالی و با نداشتن هرگونه وسائل دفاع از خود، به جنگ گرگان، کفتارها، و شغال های رژیم جهل و جنایت پرداختند.بدین وسیله به اطلاع کلیه مبارزان راه آزادی در ایران و سرتاسر جهان میرسانیم برای تداوم بخشیدن به مبارزه برعلیه حکومت دیکتاتوری مذهبی و حاکمیت جنایت و ظلم بر علیه بشریت، همواره باید عرصه ی مبارزه را بر علیه دشمن مشترک ملت ایران تنگ و تنگ تر نمود و هرگز نباید از پا نشست .

مازنده برآنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ما عدم ماست

دزدان تمامیت خواه ثروت ملی ، غاصبان تاریخ و تمدن ، قاتلین فرهنگ و بشریت ، و جابرین ستم پیشه استبداد گستر ، سالهاست در سرزمینمان روشنایی آزادی را به سیاهی دیکتاتوری دینی و مذهبی تبدیل نموده است . و همواره سوار برمرکب خود کامگی به ترک تازی خویش بر علیه ملت و ملیت ایران و ایرانی تاخته و می تازند .امروز ، سالهاست که هزاران هزار بلکه میلیونها ایرانی ، زبان به اعتراض بر علیه حاکمیت ولایت فقیه گشوده اند و هریک به طریقی سرکوب و خاموش گردیده اند . و راز این شکست برای مبارزین ، و پیروزی برای جابرین ، تنها و تنها عدم اتحاد و یک پارچه گی ما بین مبارزین و مبارزات ایشان است .اکنون ما دگر بار در مقطعی از مبارزه برعلیه استبداد قرارداریم . مقطعی که نظایر آن را بار ها در طول این ماه ها و سال های خفقان و دروغ و جنایت و تجاوز به خوبی توانسته ایم با فریادهایمان پرده از جنایات این حاکمیت سرتا پا فساد وستم برداشته و کراحت آنرا نمایان سازیم . اگر حاکمیت مستبد هنوز بر مسند است این نیز به دلیل عدم شناخت چهره ی واقعی این فاسدان و خونخواران در افکار مردم جهان میباشد. اکنون فرصتی در پیش است تا حاکمیت استبداد دینی بداند ملت مبارز ایران هنوز زنده و همواره به مبارزه ادامه خواهد داد .بدین جهت ما پشتیبانان راه شاهزاده رضا پهلوی و جبهه متحد جنبش سبز برای ازادی ایران دست در دست یکدیگر ، آغوش را بسوی تمامی آزادیخواهان در سر تا سر جهان برای همبستگی بزرگ می گشاییم . و از هم اکنون آماده خواهیم شد برای یک اتحاد ملی در روز بیست و پنجم بهمن ماه یک هزارو سیصدو نود در سر تا سر ایران و جهان ، برای سر نگونی رژیم خود کامه ولایت فقیه با تمام بنیه مبارزاتی خود به یک دیگر پیوسته و فریاد مرگ بر دیکتاتور سر دهیم . و مبارزات را از سخن خارج رانده و در میدان سیاست با تمام توان چهره ی کریح ولایتیان را هرآنچه بیشتر و آشکارتر به جها نیان نمایان سازیم .

آری پیروزی نزدیک است

پاینده باد ایران

امید فردا

بیانیه اعتراض آمیز خانواده زندانیان سیاسی محبوس در زندان بابل

در پی ادامه فشارها و برخوردهای نامناسب ماموران زندان با خانواده زندانیان سیاسی در مازندران، خانواده های زندانیان سیاسی بابل با انتشار بیانیه ای به رفتار ماموران و قوانین اختصاص یافته برای زندانیان سیاسی اعتراض کرده اند.در بخشی از این بیانیه آمده است: خانواده های زندانیان سیاسی، این مهرهای بر دست و این کینه ورزی ها را نشان افتخار خود می دانند که با این نشانه ها بساط توخالی مخالفین هرچه بیشتر برملا می شود. در طول این مدت شاهد رفتارهای نامناسب از سوی مسئولین و حتی سربازان با خانواده های زندانیان سیاسی بابل بوده ایم. این را می نگاریم تا بدانند که چه کسانی را در بند ظلم خویش دارند. تا بدانند خانواده زندانیان سیاسی در برابر رفتارهای نامناسب، توهین ها، آوردن عزیزانشان با دستبند و پابند و بی نظمی های همیشگی در روند ملاقات ها سکوت نمی کنند.
متن این بیانیه به شرح زیر است:
به نام خدایی که انسان را آزاد و مسئول آفرید
ز مهربانی جانان طمع مبر حافظ، که نقش جور و نشان ستم نخواهد ماند
 این روزها با کمال ناباوری شاهد موج گسترده ای از بازداشت ها در سطح کشور و احکامی ناروا در دادگاه های فرمایشی هستیم. امید است بر شمردن آنچه در این روزهای حبسِ عزیزان اتفاق می افتد، کمکی باشد به بازنمودن واقعیت ها.در قاموس انسانیت، هر انسانی ارزش و حرمتی دارد که خدا به واسطه خلقت به او بخشیده، پس هیچ انسانی نمی تواند و نباید کرامت انسانی هیچ کسی را خدشه دار کند؛ چه برسد به کرامت انسانی زندانیان سیاسی و خانواده هایشان. زندانیان سیاسی سرافرازی که به جهت ارائه قرائتی آزاداندیشانه از آموزه های انسانی و اسلامی و تلاش برای پایبندی همگان به قانون، عمر خود را صرف این آرمان های پاک کرده اند.این روزها شاهدیم حقوق زندانیان سیاسی و شیوه تعامل و برخورد صحیح با این عزیزان در بند و خانواده هایشان کمترین ارزشی برای مسئولین مربوط ندارد. به بند کشیدن و تبعید برای پاک ترین انسان هایی که عمری با خلوص نیت و صداقت برای برقرای حکومت قانون تلاش نموده اند؛ بی نظمی های پی در پی و برخورد قهرآمیز و کینه ورزانه با خانواده های زندانیان سیاسی در سراسر ایران عزیز، همگی شاهدی است بر این مدّعا.آنچه در زندان متی کلای بابل از اولین ملاقات های کابینی تاکنون، خاطر خانواده ها را در بدو ورود به مجموعه زندان آزرده می کند، زدن مهر بر دست افراد است. کاری که پیش تر فکر می کردیم ردّ آن را تنها در کتاب هایی در مذمّت برده داری و در حال و هوای “عموتم” می توان یافت! به راستی ارج نهادن به حرمت انسانی چقدر دغدغه مسئولین است؟ مهر زدن بر دست خانواده های زندانیان سیاسی چه چیز را به اذهان کینه ورزان متبادر می کند که ادامه این رفتار غیرمتمدنانه را روا می پندارند؟
این عکس سندی است بر علیه آنان که برای یک ملاقات کابینی بر دست ها مهر می زنند؛آن هم لابلای زندانیان بند سارقین و مجرمین خطرناک. امید خانواده هایی که عمری را برای “اصلاح” از هیچ تلاشی فرو گذار نکرده اند ؛ این است که آقایان کمی به کرامت گمشده انسانی بیشتر پایبند بوده و برخوردهایی از این دست نداشته باشند. که امام صادق فرمود: “المومن اعظم حرمه من الکعبه”(احترام مومن از احترام کعبه نیز بالاتر است.)
معهذا، خانواده های زندانیان سیاسی، این مهرهای بر دست و این کینه ورزی ها را نشان افتخار خود می دانند که با این نشانه ها بساط توخالی مخالفین هرچه بیشتر برملا می شود. در طول این مدت شاهد رفتارهای نامناسب از سوی مسئولین و حتی سربازان با خانواده های زندانیان سیاسی بابل بوده ایم. این را می نگاریم تا بدانند که چه کسانی را در بند ظلم خویش دارند. تا بدانند خانواده زندانیان سیاسی در برابر رفتارهای نامناسب، توهین ها، آوردن عزیزانشان با دستبند و پابند و بی نظمی های همیشگی در روند ملاقات ها سکوت نمی کنند.
به امید آزادی بی قید و شرط همه زندانیان سیاسی…

جـــرس

۱۳۹۰ بهمن ۱۷, دوشنبه

حمله گسترده «سایبری»ها به جیمیل‌های فعالان سیاسی و روزنامه‌نگاران خارج از کشور

بنا به گزارش‌هایی که امروز از سوی تعدادی از فعالان و روزنامه‌نگاران خارج از کشور رسیده، جیمیل گروهی از ایشان «هک» شده است. نیما راشدان، کارشناس امنیت سایبری می‌گوید بی‌توجهی فعالان و حتی رسانه‌های فارسی که با فعالان داخلی در تماس هستند ممکن است باعث به خطر افتادن امنیت تعداد زیادی در داخل کشور شود.امروز، ایمیل تعدادی از فعالان سیاسی و روزنامه‌نگاران خارج از کشور «هک» شد. این اتفاق همزمان باعث نگرانی‌هایی میان گروهی از فعالان داخلی نیز شده است. بسیاری از خبرنگاران خارج از کشور، سوال‌های خود را از طریق ایمیل از این فعالان می‌پرسیده‌اند. لو رفتن اطلاعات ذخیره شده در ایمیل می‌تواند امنیت افراد دیگری را نیز به جز صاحب ایمیل به خطر اندازد.

در همین رابطه، با نیما راشدان، کارشناس امنیت سایبری گفتگو کردم.
آقای راشدان، هک و نفوذ به ایمیل‌ها فعالان و روزنامه‌نگاران خارج از کشور به چه طریقی انجام گرفته؟
معمولا یک فایل ورد می‌فرستند که مثلا می‌بینید از طرف یکی از دوستان نزدیک شما فرستاده شده. این که می‌گویند کسی را در فیسبوک نمی‌شناسید به صفحه خودتان راه ندهید به همین دلیل است. شبکه شما را کشف می‌کنند و دوستان نزدیک‌تان را پیدا می‌کنند. از طریق دوست، یک فایل ورد می‌فرستند که مثلا در آن نوشته «هم‌اندیشی در باره انتخابات مجلس نهم» دفعه قبل هم فرستادند از طریق ایمیل امیر ارجمند و علی افشاری فرستاده شد که پیدایش کردیم. داخل همان فایل، یک فایل آلوده بود که می‌توانست امکان دهد که فردی دیگر، با ایمیلی دیگر، ایمیل ثانوی و مشخصات شما را در جی‌میل عوض کند به نحوی که شما نتوانید ایمیل خودتان را بازپس بگیرید.کار به جایی کشیده که این افراد مجبورند به «جی‌میل» زنگ بزنند و خواهش کنند که حساب‌شان مسدود شود.الببته فعالیت هک کنندگان فقط محدود به «جی‌میل» نبوده و سراغ سایت‌هایی رفته‌اند که داخل کشور رابطه داشته‌اند.خطرهای این کار چه می‌تواند باشد؟ هک شدن ایمیل چه نگرانی‌هایی را سبب می‌شود؟
یکی از مشکلات این است که همه زندگی خیلی از افراد روی جیمیل است، یعنی تفکیک نکرده‌اند که مثلا یک جی‌میل داشته باشند برای ارتباطات دوستانه و یک جیمیل برای کارهای سیاسی و یکی برای ارتباط با افراد تحت خطر داخل ایران...
کسی که چند سال پیش برای خودش «جی‌میل» باز کرده، شماره تلفن‌ها و تقویم و برنامه‌های روزانه زیادی ممکن است در آن گذاشته باشد. انبار شدن این همه اطلاعات باعث می‌شود که گاو صندوق بزرگی است که همه اطلاعاتتان در آن است را درست کنید که اگر روزی به خطر بیافتد، می‌توانند تمام این اطلاعات شما را دانلود کنند. و حتی اگر ایمیل خود را بازپس بگیرید، همه اطلاعات شما گرفته‌اند.
راه امن‌ کردن ارتباطات چگونه است؟
باید از رسانه‌های فارسی باید شروع کنند که به دولت‌ها بگویند که ما با دولتی سر و کار داریم که به اندازه کل دولت‌های دیگر دنیا دارد هزینه می‌کند برای مقابله کردن با این چند صد نفر فعال سیاسی که دارند کار خودشان را لنگ لنگان انجام می‌دهند و علیه آنها دارد حمله سایبری انجام می‌دهد.برای اینها کلاس بگذارند که چند تا کامپیوتر داشته باشند و یاد بدهند که چه اطلاعاتی را باید آرشیو کرد و چه اطلاعاتی را نباید آرشیو کرد. این بدیهیاتی است که آدم‌های سرشناس باید رعایت کنند.بخش عمده رسانه‌های فارسی که با ایران در تماس هستند، اگر کارمندانشان را آموزش امنیت سایبری ندهند، باعث به خطر افتادن منابع و افرادی در داخل کشور می‌شوند که این خبرنگاران با آنها در تماس هستند.باید یک حرکت جدیدی در مجموعه رسانه‌ای فارسی شروع شود و افراد باید در برابر این واقعیت قرار بگیرند که ایران میلیاردها دلار در این زمینه سرمایه‌گزاری کرده است و لا‌اقل اطلاعات را جوری جمع‌آوری کنند که آسیب کمتری به افراد وارد شود.



نیک آهنگ کوثر-خودنویس

روایت خبرنگار آلمانی از شرایط وحشتناک زندان در ایران

یک روزنامه نگار آلمانی که در جریان تهیه گزارش از حکم سنگسار سکینه آشتیانی در ایران بازداشت شده بود برای نخستین بار از وضعیت غیرقابل تحمل زندان صحبت کرده است. او پس از ۱۳۲ روز بازداشت، یک سال پیش آزاد شد.مارکوس هلویگ گزارشگر روزنامه‌ی "بیلد ام زونتاگ" اکتبر سال ۲۰۱۰ میلادی همراه با همکارش ینس کوخ به ایران سفر کرد تا با پسر سکینه‌ی اشتیانی که به سگنسار محکوم شده بود گفتگو کند. دو روزنامه‌نگار آلمانی بازداشت شدند و پس از تحمل سختی‌های فراوان با پادرمیانی گیدو وستروله وزیر خارجه آلمان، ۱۹ فوریه ۲۰۱۱ آزاد شدند.

فشار و شکنجه از نخستین روز زندان

یک سال پس از رهایی از زندان جمهوری اسلامی، مارکوس هلویگ در گفتگویی که روز یک‌شنبه (۵ فوریه/۱۶ بهمن) در "بیلد ام زونتاگ" منتشر شد گوشه‌هایی از خاطرات تلخ خود در زندان را بازگو کرده است. هلویگ می‌گوید ده روز نخست از سخت‌ترین و خشونت‌آمیزترین روزهای زندان بوده و او نمی‌دانسته که روزی آزاد خواهد شد یا نه.مارکوس هلویگ گفته، بدون وقفه بازجویی می‌شده، او را بارها کتک زده‌اند و ساعت‌های طولانی مجبورش می‌کردند بدون حرکت مقابل دیوار بایستد. دو روزنامه‌نگار آلمانی ۱۸ مهرماه ۱۳۸۹ (۱۰ اکتبر ۲۰۱۰) هنگام مصاحبه با سجاد قادرزاده، پسر سکینه آشتیانی در دفتر وکیل او، هوتن کیان در تبریز دستگیر و به زندان سپاه پاسداران در این شهر منتقل شدند.غلامحسین محسنی اژه‌ای، دادستان کل و سخنگوی قوه قضاییه ایران یک روز بعد گفت که "دو خارجی دستگیر شده با روادید توریستی وارد ایران شده و جواز تهیه گزارش نداشته‌اند. " فرزند سکینه آشتیانی پیش از آن به خبرنگار هفته‌نامه "اشترن" گفته بود که از ملاقات با مادرش محروم است و از سوی ماموران امنیتی تلفنی تهدید شده است.

«آزار جسمی فقط کتک نبود»

گزارشگر "بیلد ام زونتاگ" می‌گوید پس از بازداشت در یک سلول انفرادی شش متر مربعی به سر می‌برده که نه دستشویی و توالت داشته و نه تخت و پنجره. او می‌گوید پنج بار در روز سر ساعت‌های مشخصی اجازه رفتن به توالت داشته و هر چهار روز یک بار، و گاهی طولانی‌تر، می‌توانسته حمام کند. چراغ پر نور سلول نیز شب و روز روشن بوده "و خوابیدن را خیلی دشوار می‌کرد.
هلویگ می‌گوید در بازجویی‌های مختلف همیشه سوال‌های تکراری مطرح می‌شد به طوری‌که به نظرم می‌رسید هدف از این کار به دست آوردن اطلاعات نیست. او خاطر نشان می‌کند هدف از این سوال و جواب‌ها ایجاد وحشت، متزلزل کردن و فشار روانی بوده است. "بیلد ام زونتاگ" از قول هلویگ نوشت، "مسئله فقط کنک زدن نبود، چیزهای دیگری هم بود که میل ندارم درباره‌ی جزییات آنها صحبت کنم.تاکنون در مورد شرایط زندانی بودن هلویگ و همکارش اطلاعات زیادی، جز این که هر دو مدتی در سلول‌های انفرادی بوده‌اند و شرایط وحشتناک زندان بر آنها فشار می‌آورده، منتشر نشده بود. اکنون مارکوس هلویگ می‌گوید "زمانی رسید که من به لحاظ روانی به آخر خط رسیده بودم و نگران بودم مبادا قاطی کنم.

فریاد دلخراش زندانیان دیگر

ظاهرا دو روزنامه‌نگار آلمانی در جریان شکنجه و آزار دیگر زندانیان نیز قرار گرفته‌اند. هلویگ می‌گوید مدام صدای فریاد زندانیان را می‌شنیده است. به گفته‌ی او هر روز از ساعت ۸ صبح پس از بیدار شدن ابتدا داد و بیداد ماموران به گوش می‌رسید و بعد از آن فریادهای دلخراش زندانیان. روزنامه‌نگار آلمانی می‌افزاید به نظر می‌رسید که درست بالای سلول‌های ما اتاق شکنجه قرار دارد.ظاهرا مارکوس هلویگ را یک بار به اتاق شکنجه برده‌اند تا به چشم خود ببیند چه بلایی سر زندانیان می‌آورند: "وحشت مرگ مرا فراگرفته بود و به خودم می‌گفتم از اینجا جان سالم به در نمی‌بری و اینها حسابت را می‌رسند." او برای تحمل شرایط، خود را با فراگیری زبان فارسی و ورزش مشغول می‌کرده و تلاش داشته این فکر را از سرش بیرون کند که چه بلایی بر سرش خواهد آمد.

سوءاستفاده سیاسی جمهوری اسلامی

دو روزنامه‌نگار همکار "بیلد ام زونتاگ" از سوی دادگاه انقلاب اسلامی تبریز به اتهام "اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم علیه امنیت کشور" به ۲۰ ماه حبس تعزیری محکوم شدند. این دو ابتدا به فعالیت خبرنگاری بدون داشتن ویزای روزنامه‌نگاری متهم شده بودند اما جمهوری اسلامی با امنیتی جلوه دادن این پرونده تلاش کرد از آلمان امتیاز بگیرد.پس از چهار ماه مذاکره‌ی آشکار و پنهان میان مقام‌های دو کشور سرانجام حکم حبس دو روزنامه‌نگار به جریمه نقدی تبدیل شد. اما شرط مهم‌تر جمهوری اسلامی که رسما اعلام نشد سفر وزیر خارجه آلمان گیدو وستروله به تهران بود. حسن قشقاوی، معاون امور کنسولی وزارت خارجه ایران پس از اقامت چند ساعته وستروله در ایران که علت آن بازگرداندن دو روزنامه‌نگار آزاد شده عنوان شد گفت: "این سفر نشانه شكست تصمیم قبلی اتحادیه اروپا در مورد ایران بود". به گفته‌ی او کشورهای اروپایی تصمیم گرفته بودند در سطح وزیر، دیپلماتی به ایران نفرستند و با سفر وستروله این توافق نادیده گرفته شد.علی اکبر صالحی سرپرست وقت وزارت خارجه جمهوری اسلامی مدتی قبل از آن، با استفاده از فرصت گفتگو با مجله آلمانی اشپیگل از وستروله "صمیمانه" دعوت کرده بود تا در سفر به تهران در مورد همه‌ی مسائل و "همچنین درباره سرنوشت دوخبرنگار آلمانی" گفتگو کنند.پرونده سکینه آشتیانی که به اتهام "زنا" و "قتل همسر" به سنگسار محکوم شده، با اعتراض محافل مدافع حقوق بشر و دولت‌های غربی روبرو بوده است. آلمان، فرانسه، ایتالیا، پارلمان اروپا و واتیکان هم‌صدا با سازمان‌های بین‌المللی حقوق بشر و فعالان حقوق زنان شدیدا به این حکم اعتراض کرده‌اند و خواستار لغو آن شدند. حدود دو ماه پیش، پنج سال پس از زندانی شدن سکینه آشتیانی، دستگاه قضایی جمهوری اسلامی اعلام کرد که حکم سنگسار او به مجازات اعدام با طناب دار تبدیل شده است.هنوز تکلیف پرونده آشتیانی به طور قطع مشخص نشده است. به اعتقاد ناظران نحوه برخورد با این پرونده مانند تبدیل قرار حبس روزنامه نگاران آلمانی به جریمه‌های ۳۵ هزار یورویی نمونه دیگری از آشفتگی دستگاه قضایی و حساب‌گری مسئولان جمهوری اسلامی را به نمایش گذاشته است.مارکوس هلویگ که ۲۰ ژانویه ۲۰۱۱ همراه همکارش دوباره به آلمان بازگشت می‌گوید از سرگیری کار و زندگی عادی برایش بسیار دشوار بوده است. او می‌گوید حتا تماشای تلویزیون و گوش دادن به رادیو نیز برایش عذاب‌آور بوده است، زیرا پس از دوره حبس انفرادی، احساس می‌کرده سرعت عملش مانند لاکپشت است در حالی‌که همه چیز و همه کس مانند پلنگ از کنارش عبور می‌کنند.



دویچه وله

۱۳۹۰ بهمن ۱۶, یکشنبه

سه تن از وب‌نگاران توسط بازجویان بخش سایبری سپاه پاسداران برای اخذ اعترافات تلویزیونی تحت فشارقرار گرفته‌اند

خانه حقوق بشر ایران نگرانی عمیق خود را از تأیید حکم اعدام سعید ملک‌پور و آغاز مجدد اعتراف‌گیری تلویزیونی از زندانیان بازداشت شده توسط این نهاد اعلام می‌کند.طی هفته گذشته سه تن از وب‌نگاران به نام‌های سعید ملک‌پور، وحید اصغری و حسین رونقی ملکی از بندهای خود در زندان خارج شده و توسط بازجویان بخش سایبری سپاه پاسداران وابسته به مرکز مبارزه با جرائم سازمان یافته سپاه پاسداران جمهوری اسلامی تحت فشار برای اخذ اعترافات تلویزیونی قرار گرفته‌اند.دستگاه‌های امنیتی و قضایی ایران و سپاه پاسداران برای اجرای احکام خشونت‌آمیز و پیش‌برد سناریو‌های امنیتی خود نیازمند «اعترافات تلویزیونی» شده است.خانه حقوق بشر ایران اعلام می‌کند خواسته‌های بازجویان و نهادهای امنیتی از زندانیان برای اخذ اعترافات در مقابل وعده‌هایی چون کاهش حکم، انتقال به بند عمومی و اعطای مرخصی نشان‌دهنده‌ی این است که این احکام تا چه اندازه غیرقانونی بوده و دستگاه قضایی و قضات صادر کننده حکم چه اندازه در روند و صدور حکم سلایق دستگاه‌های امنیتی را در نظر می‌گیرند.خانواده حسین رونقی به خانه حقوق بشر ایران گفتند: روز شنبه هفته جاری بازجویان حسین رونقی را به سلول‌های انفرادی منتقل کرده و برای اخذ اعترافات تلویزیونی تحت فشار قرار داده‌اند. آن‌ها دریافت مرخصی این وب‌نگار زندانی را که از بیماری کلیوی در زندان رنج می‌برد، منوط به این اعترفات کرده‌اند.حسین رونقی ملکی از تاریخ ۲۲ آذر ماه سال ۱۳۸۸ بازداشت و به ۱۵ سال زندان محکوم شده است. بازجویان پرونده رونقی روز شنبه به او گفته‌اند که علت صدور حکم ۱۵ سال زندان برای عدم همکاری او با آن‌ها بوده است.وحید اصغری وب‌نگار زندانی محکوم به اعدام نیز روز شنبه به سلول‌های انفرادی منتقل و تحت فشار مجبور به اعتراف علیه خویش شده است. این وب‌نگار زندانی به خاطر فشارهای دوران بازداشت اولیه از ناراحتی روحی رنج می‌برد.اصغری در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۷ زمانی که قصد داشت برای ارائه پایان‌نامه و فارغ التحصیلی‌اش به هند بازگردد در فرودگاه امام خمینی بازداشت شد و از آن زمان تاکنون در زندان به سر می‌برد.وحید اصغری فعال سایبری و دانشجوی مقطع کارشناسی انفورماتیک در دانشگاه هند طی هفته گذشته با صدور حکم اعدام از سوی قاضی صلواتی در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی تهران مواجه شده است.طی هفته گذشته نیز بخش اطلاعات سایبری سپاه پاسداران از او خواسته‌ است که برای لغو حکم اعدام و انتقال به بند عمومی زندان اوین بار دیگر در برابر دوربین‌های تلویزیونی علیه خود اعتراف کند.ملک‌پور هم اکنون نزدیک ۱۱ ماه است که در سلول‌های انفرادی (۶ ماه) و چند نفره بند ۲ الف زندان اوین که زیر نظر سپاه پاسداران و خارج از نظارت سازمان‌ زندان‌ها است نگهداری می‌شود.وی در ابتدای بازداشت نیز یک سال و ۶ ماه در سلول‌های انفرادی تحت فشارهای روحی و جسمی به سر برده بود. این فعال سایبری در حالی حاضر سه سال و چهار ماه است که در زندان به سر می‌برد.سعید ملک‌پور، ۳۵ ساله، فارغ‌التحصیل رشته مهندسی متالورژی از دانشگاه صنعتی شریف و برنامه‌نویس نرم‌افزار کامپیوتری است که از مهر ماه سال ۸۷ در زندان به‌سر می‌برد.شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه، آذر ماه سال گذشته وی را به اتهام “افساد فی‌الارض” به اعدام محکوم کرد که این رای پس از رفع نقص، از سوی دیوان عالی کشور تایید شد.دیوان عالی کشور در خرداد ماه سال جاری، در پی ارائه لایحه دفاع از سوی محمود علیزاده، وکیل دادگستری و وارد دانستن ایراداتی که در این لایحه نسبت به پرونده سعید ملک پور ایراد شده بود، حکم اعدام وی را نقض کرده بود، اما شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب بار دیگر این حکم را تأیید کرد. طی هفته‌های گذشته این حکم بار دیگر بدون رفع نقائص پرونده و بدون اطلاع قضات دیوان عالی به صورت فراقضایی مورد تأیید قرار گرفته بود.



خانه حقوق بشر ایران 

آخرین خبرها از حمله نیروهای امنیتی به منزل شهروندان بهائی ساکن شیراز

صبح جمعه 14 بهمن ماه نیروهای امنیتی در یک اقدام هماهنگ و هم زمان، با حمله به منزل بیش از 30 تن از شهروندان بهائی ساکن شیراز بیش از 11 نفر را بازداشت کرده اند.بر اساس این گزارش، پیام تسلیمی، مژده فلاح، مژگان عمادی، نیما دهقان، سینا ساریخانی، یکتا فهندژ، سام جابری، فائزه تشکر، نورا فلاح و ژینوس فنائیان بازداشت شده اند.هم چنین منزل تعداد دیگری از بهائیان از جمله مهران پیمانی، ماندانا کمالی، یکتا فهندژ، ایمان رحمت پناه، طاهره نوروزی، سیما سبتو و سعید دهقان مورد تفتیش نیروهای امنیتی قرار گرفت و تعدادی از وسایل شخصی ایشان از جمله کامپیوتر، سی‌دی، عکس و کتاب ضبط شد. برخی از این افراد از جمله رزیتا اسلامی، ایمان رحمت پناه، فرید عمادی و سعید دهقان برای روز شنبه 15 بهمن به پلاک 100 شیراز احضار شده اند.ژینا دهقان دختر 9 ماهه ژینوس فنائیان نیز در میان افراد بازداشتی بوده است. تمامی این افراد به بازداشتگاه پلاک 100 شیراز منتقل شده اند.این در حالی است که فائزه تشکر، نورا فلاح، ژینوس فنائیان و ژینا دهقان هر چهار نفر روز قبل ساعت 7 عصر به منزل بازگشته‌اند تا در صورت احضار مجدد مامورین خود را معرفی نمایند.این حملات بین ساعت 7 الی 12 صبح روز جمعه رخ داده ‌و در چند مورد عملکرد و رفتار مامورین بسیار خشن و همراه با ضرب و شتم بوده است.در لیست اولیه بازداشت ها نام بیژن فلاح به عنوان یکی از افراد بازداشتی ذکر شده بود که بنا به اطلاعات رسیده از منابع موثق، این شخص بازداشت نشده است.



کمیته گزارشگران حقوق بشر 

رژیم خون ریز جمهوری اسلامی، ماشین اعدام همچنان قربانی می گیرد

  موج اعدام‌ها در جمهوری اسلامی ادامه دارد. همزمان شماری از معترضین و زندانیان سیاسی نیز به اعدام محکوم شده‌اند. نگاهی به آمار نیز این وضعیت...