محمد نوری زاد جهانی شدن خبر اعتصاب غذای زندانیان سیاسی در ایران را نوعی «دستاورد» ارزیابی کرده است.آقای نوریزاد در گفتگو با تلویزیون بیبیسی فارسی گفته است «ایرادی نداشت اگر تمام اعتصاب کنندگان برای رسیدن به خواسته هایشان یک به یک بر زمین می غلتیدند و میافتادند و هزینه میشدند تا طبل بزرگی به صدا درآید.»وی افزوده است که تلاش ها در شرایطی به نتیجه خواهند رسید که طرف مقابل «به ابتدایی ترین اصول انسانی پایبند باشد.»نوریزاد با بیان ماجرای مرگ هدی رضا زاده صابر در پی اعتصاب غذا، گفت که بی توجهی مسئولان زندان به وضعیت جسمانی آقای صابر در حین اعتصاب غذا که در نهایت به مرگ او منجر شد، «نشانه آن است که طرف مقابل در مورد بسیاری از مواضع انسانی عقب نشینی کرده و به قهقرا رفته است.» محمد نوری زاد که خود مدتی را در زندان در اعتصاب غذا گذرانده بود در مورد دلیل شکستن این اعتصاب گفت: «من دو بار اعتصاب خشک کردم. دست و پای من را بستند و من را به بیمارستان بردند و به زور اعتصاب غذای من را شکستند و به من سرم وصل کردند.» ۱۲ زندانی سیاسی زندان اوین از روز ۲۸ خرداد امسال در اعتراض به نحوه مرگ هدی صابر و هاله سحابی دست به اعتصاب غذا زده بودند که این موضوع بازتاب گسترده ای در سطح رسانه ها داشت.این عده و شش زندانی دیگر از زندان رجایی شهر که در حمایت از آنان اعتصاب غذا کرده بودند در نهایت پس از چند روز در پاسخ به درخواست های متعددی که از سوی شخصیت های سیاسی ایران مبنی بر پایان دادن به اعتصاب غذای مطرح شده بود با این خواسته ها موافقت کردند.
آزادی حق مسلم ماست (پدرام طنازی و مهرناز موسوی) Pedram Tannazi & Mehrnaz Mousavi زن زندگی آزادی 💚🤍♥️
۱۳۹۰ تیر ۱۰, جمعه
نامه ۶۷ استاد دانشگاه و فعال سیاسی خارج از ايران به گزارشگر ويژه حقوق بشر
۶۷ استاد دانشگاه، روزنامه نگار، نویسنده، هنرمند و فعال حقوق بشر در خارج از کشور در نامه ای به گزارشگر ویژه حقوق بشر گفته اند که قصد جمهوری اسلامی از مخالفت با سفر وی به ایران، جلوگیری از بازبینی و بررسی جنایات علیه حقوق بشر در ایران است.در این نامه که روز ۲۹ ژوئن برای احمد شهید، گزارشگر ویژه حقوق بشر در ایران، ارسال شده است ضمن استقبال از تعیین وی به این سمت گفته شده است: «تجاوزات جمهوری اسلامی ایران به حقوق بشر و فجایعی که نسبت به اعضا مخالفان حکومت صورت می گیرد، به سطح بی سابقه ای رسیده است.»به گزارش رادیو فردا، امضا کنندگان این نامه تاکید کرده اند: «دستگیری های خودسرانه فعالان حقوق زن٬ حقوقدانان٬ روزنامه نگاران٬ دانشجویان٬ رهبران کارگران٬ و فعالان حقوق بشر همچنان رو به افزایش است. موارد فزاینده اعتصاب غذای نامحدود اقدام به خودکشی٬ مرگ مشکوک زندانیان در بند٬ و اعدام ها به راستی هراس آور است.»در این نامه خطاب به احمد شهید گفته شده که «قصد جمهوری اسلامی از نپذیرفتن انتصاب جنابعالی به این سمت و ممانعت از سفر شما به ایران، این است که از بازبینی و بررسی این جنایات توسط جامعه جهانی جلوگیری کند.»در نامه ۶۷ استاد دانشگاه، نویسنده و فعال حقوق بشری ابراز امیدواری شده است که «فشار روز افزون بین المللی، مقامات جمهوری اسلامی را مجبور به تجدید نظر در این تصمیم کند» و گزارشگر ویژه بتواند مانند دو گزارشگر قبلی ملل متحد، به ایران سفر کرده و «با زندانیان و خانواده های ایشان و نیز خانواده های کشته شدگان، ناپدید شدگان و اعدام شدگان ملاقات کند.»در ادامه این نامه آمده است: «مایلیم یادآوری کنیم که هم اکنون تعداد زیادی از زندانیان سیاسی سابق و اعضای خانواده آنها در خارج از کشور به سر می برند و می توانند اطلاعات و تجربیات خود را در مورد شکنجه، تجاوز جنسی، حبس ها و اعدام ها با شما در میان بگذارند.»یرواند آبراهیمیان، رضا افشاری، حمید احمدی، پیام اخوان، کاظم علمداری، عباس امانت، داریوش آشوری، علی بنوعزیزی، رضا براهنی، سهراب بهداد، مهرزاد بروجردی، حمید دباشی، مهرداد درویش پور، منصور فرهنگ، حسین قاضیان، رامین جهانبگلو، مهرانگیز کار، احمد کریمی حکاک، علی کشتگر، نسیم خاکسار، فرهاد خسروخاور، آزاده کیان، هدایت متین دفتری، عباس میلانی و نیره توحیدی از جمله امضاکنندگان این نامه هستند.
احضار نصیر اسدی فعال دانشجویی دانشگاه تهران به زندان اوین
بنا به گزارش منابع دانشجویی نصیر اسدی دانشجوی فوق لیسانس دانشکده ادبیات دانشگاه تهران برای تحمل چند ماه باقی مانده از دوران محکومیت خود به زندان اوین فراخوانده شد.شایان ذکر است که نصیر اسدی در 16 آذر 1388 در هنگام خروج از دانشگاه توسط نیروهای لباس شخصی با ضرب و شتم و به صورت بسیار زننده ای بازداشت و در ابتدا به بند 209 زندان اوین و سپس به بند 350 این زندان منتقل گردید. وی در دادگاه بدوی به دو سال حبس تعزیری به علت شرکت در تجمع اعتراض آمیز دانشجویان در روز 16 آذر در دانشگاه تهران محکوم گردید. نصیر اسدی بعد از تحمل چندین ماه حبس با قرار وثیقه در روزهای آغازین سال 1389 از زندان آزاد گردید. در اوایل اردیبهشت ماه 89 علیزاده طباطبایی وکیل وی در مصاحبه با خبرگزاری ایسنا از کاهش محکومیت وی به 7 ماه حبس تعزیری خبر داد که احضار این فعال دانشجویی به زندان برای گذراندن چند ماه باقیمانده از این دوران محکومیت می باشد. پیش از این نیز در هفته های اخیر مهدی تاجیک دیگر فعال دانشجویی این دانشگاه به زندان اوین فراخوانده شده بود. به نظر می آید با نزدیک شدن سالروز 18 تیر ماه فشار بر فعالین دانشجویی همچنان افزایش یابد.
پارس دیلی نیوز
پارس دیلی نیوز
18-تیر دیگری در راه است، ای راست قامتان وطن دوست, وقت تمام كردن كار است
بيانيه دانشجويان دانشگاه تهران در آستانه سالروز قيام 18 تير
دانشجويان سراسر كشور،هموطنان،درتاريخ مبارزه ملت قهرمان ايران در هر روز و ساعتش برگي زرين از مبارزه نگاشته شده است . ماه خرداد خونين كه ياد آور شهداي قيام سال 88 است را پشت سر گذاشتيم و اينك تيرماه و خاطره كوي دانشگاه و حمله ناجوانمردانه نظام ولايت فقيه را در پيش داريم كه چگونه دانشجويان آزاده را به خاك و خون كشيدند و به خيال خام خود خواستند كه قلب تپنده و پيشتاز مبارزات را در نطفه اش خاموش كنند اما اين حادثه تخم افشان جوانه هاي اميدي ديگر و قيام هاي سال 88 شد و اثبات شد كه ظلم پايدار نخواهد ماند .دانشگاه زنده است و دانشجو پيشتاز ملت ايران است . در روز 22خرداد دومين سالگرد قيام سال 90 همه اقشار مردم حضور خود را در خيابانهاي تهران براي زنده نگه داتشن جنبش به ثبت دادند وادامه آنروز بايد كه تير ماه در ادامه قيام, همانند سوريه و ديگر كشورها قفل سكوت در ايران نيز شكسته شود!چراكه اين نظام پوسيده تر از آن است كه بتواند به حكومت ننگين خود ادامه بدهد .جوانان انقلابي ايران هزينه گزافي براي مقابله با ديكتاتور داده اند و مسير سبزو سفيد و سرخ را فر اسوي ملت ايران قرار داده اند . پس اي دانشجويان و جوانان انقلابي همه باهم متحد شويم .در سالگرد قيام و گراميداشت روز 18 تير بايد عليه اين ظلم, قفل سكوت را شكسته, و نداي زنده باد آزادي و مرگ بر ديكتاتور سر ميدهيمو خواستار آزادي زندانيان سياسي به طو ر خاص دانشجويان دربند اسيرمان ميشويم...
دوران ديكتاتوري در خاورميانه به پايان رسيده است
زنده باد دانشجويان آزاده در بند
درود بر شهداي راه آزادي
مرگ بر ديكتاتور
جمعي از دانشجويان دانشگاه تهران
دانشجويان سراسر كشور،هموطنان،درتاريخ مبارزه ملت قهرمان ايران در هر روز و ساعتش برگي زرين از مبارزه نگاشته شده است . ماه خرداد خونين كه ياد آور شهداي قيام سال 88 است را پشت سر گذاشتيم و اينك تيرماه و خاطره كوي دانشگاه و حمله ناجوانمردانه نظام ولايت فقيه را در پيش داريم كه چگونه دانشجويان آزاده را به خاك و خون كشيدند و به خيال خام خود خواستند كه قلب تپنده و پيشتاز مبارزات را در نطفه اش خاموش كنند اما اين حادثه تخم افشان جوانه هاي اميدي ديگر و قيام هاي سال 88 شد و اثبات شد كه ظلم پايدار نخواهد ماند .دانشگاه زنده است و دانشجو پيشتاز ملت ايران است . در روز 22خرداد دومين سالگرد قيام سال 90 همه اقشار مردم حضور خود را در خيابانهاي تهران براي زنده نگه داتشن جنبش به ثبت دادند وادامه آنروز بايد كه تير ماه در ادامه قيام, همانند سوريه و ديگر كشورها قفل سكوت در ايران نيز شكسته شود!چراكه اين نظام پوسيده تر از آن است كه بتواند به حكومت ننگين خود ادامه بدهد .جوانان انقلابي ايران هزينه گزافي براي مقابله با ديكتاتور داده اند و مسير سبزو سفيد و سرخ را فر اسوي ملت ايران قرار داده اند . پس اي دانشجويان و جوانان انقلابي همه باهم متحد شويم .در سالگرد قيام و گراميداشت روز 18 تير بايد عليه اين ظلم, قفل سكوت را شكسته, و نداي زنده باد آزادي و مرگ بر ديكتاتور سر ميدهيمو خواستار آزادي زندانيان سياسي به طو ر خاص دانشجويان دربند اسيرمان ميشويم...
دوران ديكتاتوري در خاورميانه به پايان رسيده است
زنده باد دانشجويان آزاده در بند
درود بر شهداي راه آزادي
مرگ بر ديكتاتور
جمعي از دانشجويان دانشگاه تهران
مردم ايران در يک زندان بزرگ بنام جمهوری اسلامی همه در بند هستند
مهناز پراکند، وکيل دادگستری، که به تازگی از ايران خارج شده است در يک اجلاس فوق العاده در پارلمان اروپا حضور يافت و از همه دولت ها و نهادهای بين المللی که پيشرفت و پيشبرد حقوق بشر، پايه های اساسی و بنيادين سياستگزاری و برنامه ريزی های آنها را تشکيل می دهد، خواست تا مردم ايران را تنها نگذارند.شرکت در اجلاس فوق العاده پارلمان اروپا، اولين حضور در مجامع عمومی پس از خروج خانم پراکند از ايران است. مهناز پراکند با آگاهی از بازداشت قريب الوقوع خود کشور را ترک کرده است. اتهام خانم پراکند دفاع از فعالين جامعه مدنی، زندانيان سياسی و عقيدتی است. وی همچنين وکيل مدافع نسرين ستوده است که به تازگی به ۱۱ سال زندان محکوم شده است.مهناز پراکند عضو کانون مدافعان حقوق بشر در ايران به اعضای پارلمان اروپا گفت : «مردم ايران در يک زندان بزرگ بنام جمهوری اسلامی در بند هستند.» خانم پراکند در اين جلسه که روز ۲۸ ماه ژوئن در شهر بروکسل برگزار شد، سياست رعب و وحشت در حکومت جمهوری اسلامی، بازداشتهای خودسرانه، شکنجه و گسترش اعدامها در ايران را با نمايندگان کشورهای اتحاديه اروپا در ميان گذاشت.مهناز پراکند همچنين يکی از وکلای مدافع ۷ تن از مديران امور مدنی ايرانيان بهائی است که در حال حاضر در زندان بسر می برند، وی در مورد وضعيت بهائيان گفت سختی و مشکلاتی که ايرانيان بهائی با آن روبرو هستند را بايد به ستمی که به کليه ايرانيان از طرف حکومت جمهوری اسلامی روا می شود، افزود.در اين رابطه مهناز پراکند به عدم اجازه تحصيل در دانشگاههای ايران، ممنوعيت از اشتغال در نهاد های دولتی و ويران کردن گورستان های ايرانيان بهائی صرفا به دليل بهائی بودنشان، اشاره کرد.مهناز پراکند از اينکه به وی فرصتی داده شده تا آزادانه بتواند بدون هيچ محدوديتی از مشکلات و مسائلی که مردم ايران با آن روبر هستند در پارلمان اروپا صحبت کند، قدردانی کرد. وی همچنين از اينکه بعد از ايراد سخنرانی اش با تهديد زندان و شکنجه روبرو نيست نيز ابراز خشنودی نمود.خانم پراکند به نمايندگان کشورهای اتحاديه اروپا گفت: «من افتخار می کنم به اينکه صدای شهدايی شده ام که به دليل اعتقاداتشان در زندانهای ايران بدست مقامات جمهوری اسلامی اعدام شده اند.» مهناز پراکند در اجلاس پارلمان اروپا گفت امروز او سخنگوی آن دسته از زندانيان در ايران است که تنها بدليل ابراز عقايدشان شکنجه و سالهاست در زندانهای کشور بسر می برند.کانون مدافعان حقوق بشر به رياست شيرين عبادی از طرف مقامات امنيتی دولت محمود احمدی نژاد با توسل به زور تعطيل شد. در حاليکه اکثر اعضای کانون به زندان رفته و يا منتظر صدور حکم هستند. هفته گذشته حکم دو سال زندان محمد سيف زاده به تائيد رسيد و دادگاه نرگس محمدی سخنگوی کانون مدافعان حقوق بشر برگزار شد.
صدای آمریکا
صدای آمریکا
کسانی که خمینی ملعون را در ماه دیدند بخوانند:
تابستان؛ فصل استخرهای روباز و گل و کوچیک؛ اوقات فراغتی که دیگر نیست!
رضا بزرگترین اوقات فراغت خود و دوستانش را در خانه ماندن و «اینترنت» میداند. او میگوید: «بهترین و راحت الحلقومترین و در دسترسترین و کلا همه چیز را در خودش دارد، گرم هم نیست، مبارزه هم هست، خنده و گپ هم هست، شری هم نیست، دیگه چی بگم، بهترین اوقات فراغت را جمهوری اسلامی برای ما فراهم کرده و باز قدر نمیدونیم، حالا یک کم ممکنه از نشستن زیاد خسته بشیم که شب اگه پا بده با بروبچ میریم پارک ملت یک بلالی میزنیم..زمانی تابستان یا همان سه ماه تعطیلی که فرا میرسید، هیچکس برای پر کردن اوقات فراغت خود دغدغه نداشت. برنامهها آنقدر پر بود که هر کسی با بچه محلهای خودش در قالب اکیپهایی در تابستان فضا را از گرمای تیر و مرداد خالی میکرد و با برنامههای ویژه اینطرف و آنطرف میرفت. از بازیهای گل کوچیک گرفته تا رفتن به استخرهای روبازی که اتفاقا صفهای طویلی هم داشت. از سیر و سفر گرفته تا اردوهای مدرسهای! گاهی هم البته برخی جوانان فرصت تابستان را مغتنم میشمردند و در این سه ماه به حرفهای مشغول میشدند.اما امروزه با وجود مشکلات فراوان بیکاری و معضل اقتصادی و وفور رنگ و وارنگ انواع و اقسام مواد مخدر که به قول فرمانده نیروی انتظامی دسترسی به آنها از خرید نوشابه هم آسانتر است دیگر از آن اوقات فراغت نوستالژیک خبری نیست. دیگر کسی با بچههای محل بازی گل کوچیک نمیکند، هوا آنقدر آلوده است و فشار زندگی آنقدر روزافزون شده که دیگر مجالی برای اوقات فراغت جوانان باقی نمیگذارد.یکی از کاکردهای اساسی اوقات فراغت رفع خستگی و تامین استراحت فرد است. انسانها اگرچه به استراحت و رفع خستگی نیاز دارند، اما محققان بر این باورند که اوقات فراغت نقشی فراتر از استراحت دارد. اوقات فراغت هم در سلامتی جسمی و هم در سلامتی روانی فرد موثر است.فاطمه كباري، جامعهشناس و پژوهشگر مسائل اجتماعي در خصوص اوقات فراغت ميگويد: «لحظه لحظه اوقات فراغت امروزه از چنان اهميتي برخوردار است كه حتي از آن به مثابه آينه فرهنگ جامعه ياد ميكنند. به اين معني كه چگونگي گذراندن اوقات فراغت افراد يك جامعه تا حد بسياري معرف ويژگيهاي فرهنگي و ميزان توسعهيافتگي آن جامعه است. بنابراين اگر طرح و نقشه زندگي و كار جوانان با برنامههايي كه براي اوقات فراغت خود تنظيم ميكنند، مغايرت داشته باشد و يا تفريحات و فعاليتهاي فراغتي آنها با هنجارهاي فرهنگي در تضاد ميباشد اوقات فراغت به يك مشكل اجتماعي مبدل خواهد شد.»امروزه در کشورهای پیشرفته «اوقات فراغت» و برنامهريزي در خصوص آن از جمله برنامههاي اولويتدار این کشورها محسوب ميشود و مختص فصل خاصي از سال نيست. بسیاری از موسسهها و ارگانهای دولتی غرب برنامههای ویژهای را برای این منظور در نظر میگیرند؛ چراکه معتقدند اوقات فراغت علاوه بر تاثیرات فردی که در شخصیت فرد دارد به رشد اجتماعی او نیز کمک میکند و در نتیجه جامعه بیمار نخواهد شد.جمهوری اسلامی در سالهای پس از جنگ کوشید برنامههایی را برای اوقات فراغت جوانان تهیه و ارائه کند. اما از این برنامههای عریض و طویل که موسسات و بودجههای نفتی را نیز به خود اختصاص دادهاند، چیزی جز آمارهای فرمایشی باقی نمانده است.اگر از ساخت فرهنگسراها در اوایل دهه هفتاد که توانست تا حدی اوقات جوانان را با کلاسهای هنری پر کند بگذریم، بسیاری از وزارتخانهها همچون وزارت آموزش و پرورش، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، وزارت علوم، سازمان تبليغات اسلامي، بسيج و بسیاری از سازمانهای دیگر همه ساله آمار و برنامههايي براي اوقات فراغت گزارش ميكنند كه غالب آنها را تلاشهاي هنري، نقاشي، خوشنويسي، كلاسهاي ورزشي و اردو تشكيل ميدهد. در واقع همان دروس و معارفی که در دوران مدرسه و دانشگاه، دانشآموزان و دانشجویان از آنها فراری هستند به عنوان روشی برای پر کردن ابزار اوقات فراغت جوانان استفاده میشود، آن هم با آمارهایی غیر واقع که بیشتر از آنکه برای گزارش به مردم یا جذب مخاطب در سالهای آتی باشد برای گرفتن بودجه سال آتی تهیه میشود.اما در کنار این سازمانهای عریض و طویل، جوانان معمولا اوقات فراغت خودشان را دارند که معمولا بدون برنامهریزیهای مشخص شکل میگیرد، این برنامه ها گاهی شاد و مفرح و گاهی هم البته غمانگیز است.فاطمه كباري، جامعهشناس و پژوهشگر مسائل اجتماعي با استناد به تحقیقی میگوید که در سالهاي پيش در فصل تابستان جوانان اوقات فراغتشان را با خيابانگردي و رفتن به پاركها و مجموعههاي تفريحي گذراندهاند.شاید باشگاههای ورزشی بدنسازی، یکی از مهمترین مکانهایی باشد که بسیاری از جوانان در تابستان منظمتر از سایر فصلهای سال به آنجا بروند. البته براساس گزارش «مسعوذ» یک شهروند تهرانی این باشگاهها در حال حاضر بیشتر از آنکه محلی برای ورزش و پرورش اندام باشد، پاتوقی است برای جمع شدن دوستان، نوشیدن پنهانی الکل و گپ و گفتگو و برنامهریزی برای اقدامات بعدی!مسعود میگوید گاهی در این باشگاهها مواد مخدر هم توزیع میشود. بیشتر حشیش. او میگوید حشیش به جهت رابطهاش با توهم و اینکه میتواند انرژی فرد را افزایش دهد مشتریان بسیاری دارد. خصوصا اینکه «اعتیاد آور» هم نیست. «یک سیگاری بزن و چند ساعت برو وزنه کار کن»!سپیده، یکی از شهروندان تهرانی هم با طعنه میگوید «بهترین اوقات فراغت ما گشت ارشاد است». او میگوید در این گرمای وانفسای تهران بهترین راه برای گذراندن اوقات فراغت رفتن پیش دوستان است.سپیده باشگاه ورزشی را هم یکی دیگر از گذراندن راههای اوقات فراغت میداند و میگوید «اگر پا بدهد آنجا هم میرویم» اما بیشتر ترجیح میدهم با دوستانم باشم. او معتقد است بهترین راه در امان ماندن «از شر آخوندا» دور بودن از آنهاست.سپیده میگوید وقتی به خانهی دوستانمان میرویم والدینمان هم کمتر نگران ما هستند، چراکه اگر در سطح جامعه باشیم آنان دائما نگران ما هستند.رضا دانشجویی سال سوم متالوژی سیالات است. در چت از وی میپرسم اوقات فراغت تابستانت را چه خواهی کرد؟ او میگوید بجز یک سفر شمال که آنهم بصورتی مبهم برنامهریزی شده و هنوز مشخص نیست کسانی بیایند یا نه، عمده تلاشم برای فراگیری زبان است تا بتوانم «از این خراب شده» به جایی بروم.رضا ایران را چنان سوخته میبیند که دیگر جایی برای هیچکاری نیست، حتی کارهای خوب هم به ادعای رضا در این «ویرانه کثیف» میشود.او میگوید بیشتر دوستانش اوقات فراغت خاصی ندارند، عدهای که ترم تابستان برداشتهاند تا زودتر درسشان را تمام کنند و برخی هم به تقویت زبانهای خارجی میپردازند.رضا بزرگترین اوقات فراغت خود و دوستانش را در خانه ماندن و «اینترنت» میداند.او میگوید: «بهترین و راحت الحلقومترین و در دسترسترین و کلا همه چیز را در خودش دارد، گرم هم نیست، مبارزه هم هست، خنده و گپ هم هست، شری هم نیست، دیگه چی بگم، بهترین اوقات فراغت را جمهوری اسلامی برای ما فراهم کرده و باز قدر نمیدونیم، حالا یک کم ممکنه از نشستن زیاد خسته بشیم که شب اگه پا بده با بروبچ میریم پارک ملت یک بلالی میزنیم و یک در دافی میبینیم. البته اگه آقا با این گشت ارشادش دافی باقی گذاشته باشه»
رضا بزرگترین اوقات فراغت خود و دوستانش را در خانه ماندن و «اینترنت» میداند. او میگوید: «بهترین و راحت الحلقومترین و در دسترسترین و کلا همه چیز را در خودش دارد، گرم هم نیست، مبارزه هم هست، خنده و گپ هم هست، شری هم نیست، دیگه چی بگم، بهترین اوقات فراغت را جمهوری اسلامی برای ما فراهم کرده و باز قدر نمیدونیم، حالا یک کم ممکنه از نشستن زیاد خسته بشیم که شب اگه پا بده با بروبچ میریم پارک ملت یک بلالی میزنیم..زمانی تابستان یا همان سه ماه تعطیلی که فرا میرسید، هیچکس برای پر کردن اوقات فراغت خود دغدغه نداشت. برنامهها آنقدر پر بود که هر کسی با بچه محلهای خودش در قالب اکیپهایی در تابستان فضا را از گرمای تیر و مرداد خالی میکرد و با برنامههای ویژه اینطرف و آنطرف میرفت. از بازیهای گل کوچیک گرفته تا رفتن به استخرهای روبازی که اتفاقا صفهای طویلی هم داشت. از سیر و سفر گرفته تا اردوهای مدرسهای! گاهی هم البته برخی جوانان فرصت تابستان را مغتنم میشمردند و در این سه ماه به حرفهای مشغول میشدند.اما امروزه با وجود مشکلات فراوان بیکاری و معضل اقتصادی و وفور رنگ و وارنگ انواع و اقسام مواد مخدر که به قول فرمانده نیروی انتظامی دسترسی به آنها از خرید نوشابه هم آسانتر است دیگر از آن اوقات فراغت نوستالژیک خبری نیست. دیگر کسی با بچههای محل بازی گل کوچیک نمیکند، هوا آنقدر آلوده است و فشار زندگی آنقدر روزافزون شده که دیگر مجالی برای اوقات فراغت جوانان باقی نمیگذارد.یکی از کاکردهای اساسی اوقات فراغت رفع خستگی و تامین استراحت فرد است. انسانها اگرچه به استراحت و رفع خستگی نیاز دارند، اما محققان بر این باورند که اوقات فراغت نقشی فراتر از استراحت دارد. اوقات فراغت هم در سلامتی جسمی و هم در سلامتی روانی فرد موثر است.فاطمه كباري، جامعهشناس و پژوهشگر مسائل اجتماعي در خصوص اوقات فراغت ميگويد: «لحظه لحظه اوقات فراغت امروزه از چنان اهميتي برخوردار است كه حتي از آن به مثابه آينه فرهنگ جامعه ياد ميكنند. به اين معني كه چگونگي گذراندن اوقات فراغت افراد يك جامعه تا حد بسياري معرف ويژگيهاي فرهنگي و ميزان توسعهيافتگي آن جامعه است. بنابراين اگر طرح و نقشه زندگي و كار جوانان با برنامههايي كه براي اوقات فراغت خود تنظيم ميكنند، مغايرت داشته باشد و يا تفريحات و فعاليتهاي فراغتي آنها با هنجارهاي فرهنگي در تضاد ميباشد اوقات فراغت به يك مشكل اجتماعي مبدل خواهد شد.»امروزه در کشورهای پیشرفته «اوقات فراغت» و برنامهريزي در خصوص آن از جمله برنامههاي اولويتدار این کشورها محسوب ميشود و مختص فصل خاصي از سال نيست. بسیاری از موسسهها و ارگانهای دولتی غرب برنامههای ویژهای را برای این منظور در نظر میگیرند؛ چراکه معتقدند اوقات فراغت علاوه بر تاثیرات فردی که در شخصیت فرد دارد به رشد اجتماعی او نیز کمک میکند و در نتیجه جامعه بیمار نخواهد شد.جمهوری اسلامی در سالهای پس از جنگ کوشید برنامههایی را برای اوقات فراغت جوانان تهیه و ارائه کند. اما از این برنامههای عریض و طویل که موسسات و بودجههای نفتی را نیز به خود اختصاص دادهاند، چیزی جز آمارهای فرمایشی باقی نمانده است.اگر از ساخت فرهنگسراها در اوایل دهه هفتاد که توانست تا حدی اوقات جوانان را با کلاسهای هنری پر کند بگذریم، بسیاری از وزارتخانهها همچون وزارت آموزش و پرورش، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، وزارت علوم، سازمان تبليغات اسلامي، بسيج و بسیاری از سازمانهای دیگر همه ساله آمار و برنامههايي براي اوقات فراغت گزارش ميكنند كه غالب آنها را تلاشهاي هنري، نقاشي، خوشنويسي، كلاسهاي ورزشي و اردو تشكيل ميدهد. در واقع همان دروس و معارفی که در دوران مدرسه و دانشگاه، دانشآموزان و دانشجویان از آنها فراری هستند به عنوان روشی برای پر کردن ابزار اوقات فراغت جوانان استفاده میشود، آن هم با آمارهایی غیر واقع که بیشتر از آنکه برای گزارش به مردم یا جذب مخاطب در سالهای آتی باشد برای گرفتن بودجه سال آتی تهیه میشود.اما در کنار این سازمانهای عریض و طویل، جوانان معمولا اوقات فراغت خودشان را دارند که معمولا بدون برنامهریزیهای مشخص شکل میگیرد، این برنامه ها گاهی شاد و مفرح و گاهی هم البته غمانگیز است.فاطمه كباري، جامعهشناس و پژوهشگر مسائل اجتماعي با استناد به تحقیقی میگوید که در سالهاي پيش در فصل تابستان جوانان اوقات فراغتشان را با خيابانگردي و رفتن به پاركها و مجموعههاي تفريحي گذراندهاند.شاید باشگاههای ورزشی بدنسازی، یکی از مهمترین مکانهایی باشد که بسیاری از جوانان در تابستان منظمتر از سایر فصلهای سال به آنجا بروند. البته براساس گزارش «مسعوذ» یک شهروند تهرانی این باشگاهها در حال حاضر بیشتر از آنکه محلی برای ورزش و پرورش اندام باشد، پاتوقی است برای جمع شدن دوستان، نوشیدن پنهانی الکل و گپ و گفتگو و برنامهریزی برای اقدامات بعدی!مسعود میگوید گاهی در این باشگاهها مواد مخدر هم توزیع میشود. بیشتر حشیش. او میگوید حشیش به جهت رابطهاش با توهم و اینکه میتواند انرژی فرد را افزایش دهد مشتریان بسیاری دارد. خصوصا اینکه «اعتیاد آور» هم نیست. «یک سیگاری بزن و چند ساعت برو وزنه کار کن»!سپیده، یکی از شهروندان تهرانی هم با طعنه میگوید «بهترین اوقات فراغت ما گشت ارشاد است». او میگوید در این گرمای وانفسای تهران بهترین راه برای گذراندن اوقات فراغت رفتن پیش دوستان است.سپیده باشگاه ورزشی را هم یکی دیگر از گذراندن راههای اوقات فراغت میداند و میگوید «اگر پا بدهد آنجا هم میرویم» اما بیشتر ترجیح میدهم با دوستانم باشم. او معتقد است بهترین راه در امان ماندن «از شر آخوندا» دور بودن از آنهاست.سپیده میگوید وقتی به خانهی دوستانمان میرویم والدینمان هم کمتر نگران ما هستند، چراکه اگر در سطح جامعه باشیم آنان دائما نگران ما هستند.رضا دانشجویی سال سوم متالوژی سیالات است. در چت از وی میپرسم اوقات فراغت تابستانت را چه خواهی کرد؟ او میگوید بجز یک سفر شمال که آنهم بصورتی مبهم برنامهریزی شده و هنوز مشخص نیست کسانی بیایند یا نه، عمده تلاشم برای فراگیری زبان است تا بتوانم «از این خراب شده» به جایی بروم.رضا ایران را چنان سوخته میبیند که دیگر جایی برای هیچکاری نیست، حتی کارهای خوب هم به ادعای رضا در این «ویرانه کثیف» میشود.او میگوید بیشتر دوستانش اوقات فراغت خاصی ندارند، عدهای که ترم تابستان برداشتهاند تا زودتر درسشان را تمام کنند و برخی هم به تقویت زبانهای خارجی میپردازند.رضا بزرگترین اوقات فراغت خود و دوستانش را در خانه ماندن و «اینترنت» میداند.او میگوید: «بهترین و راحت الحلقومترین و در دسترسترین و کلا همه چیز را در خودش دارد، گرم هم نیست، مبارزه هم هست، خنده و گپ هم هست، شری هم نیست، دیگه چی بگم، بهترین اوقات فراغت را جمهوری اسلامی برای ما فراهم کرده و باز قدر نمیدونیم، حالا یک کم ممکنه از نشستن زیاد خسته بشیم که شب اگه پا بده با بروبچ میریم پارک ملت یک بلالی میزنیم و یک در دافی میبینیم. البته اگه آقا با این گشت ارشادش دافی باقی گذاشته باشه»
ادامه بازداشت و بی خبری از نیما پور یعقوب و ساسان واهبی وش، دو فعال دانشجویی آذری
نیما پور یعقوب و ساسان واهبی وش، دو دانشجوی فعال آذربایجان، كماكان دربازداشت به سر می برند.به گزارش كانون حمایت ازخانواده جانباختگان وبازداشتی ها، نیما پور یعقوب و ساسان واهبی وش از فعالان دانشجویی آذربایجان كه در روزهای ١٩ و ٢۰ خرداد امسال بازداشت شده بودند، كماكان در بازداشت به سر می برند . بر اساس این گزارش، نیما پور یعقوب, دانشجوی كارشناسی مكانیك دانشگاه آزاد تبریزعصر روز پنجشنبه ١٩ خرداد در تبریز بازداشت و به اداره اطلاعات تهران انتقال داده شد . وی پیش از این نیز یك بار در آبان سال ٨٧ به دلیل فعالیت هایش دستگیر شده بود كه پس از آزادی موقت در جریان رسیدگی به اتهامات وی در دی ماه ٨٨ از اتهامات تبرئه شد .ساسان واهبی وش نیز، دانشجوی مهندسی پزشكی دانشگاه آزاد تبریز است، که روز ٢۰ خرداد بازداشت و به اداره اطلاعات تبریز انتقال داده شد كه بعد از چند روز بی خبری با تماس تلفنی خانواده خود را از وضعیتش مطلع می كند.
تائید حکم اعدام یوسف ندرخانی به اتهام ارتداد
دادگاه دیوان عالی کشور روز سه شنبه ۷ تیر ماه ۱۳۹۰، با رد اعتراض «یوسف ندرخانی» بر حکم اعدامش، آنرا تأیید نمود.بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، یوسف ندرخانی متهم است که در سن ۱۹ سالگی از دین اسلام خارج شده و به مسیحیت روی آورده و به گفته مقامات قضایی جمهوری اسلامی در این سالها برای مسیحیت تبلیغ کرده است.بر همین اساس ایشان از سوی شعبه ۱۱ دادگستری استان گیلان به اتهام «ارتداد و تبلیغ مسیحیت» به مسلمانان به اعدام محکوم شده است.«یوسف ندرخانی» از۲۰ مهرماه ۱۳۸۸ تاکنون در زندان رشت بسر میبرد.اگر چنانچه حکم اعدام وی اجرا گردد، اولین حکم رسمی اعدام به اتهام مسیحیت در ۲۰ سال اخیر خواهد بود.پیش از این در روز سوم دسامبر سال ۱۹۹۰ کشیش «حسین سودمند» بهخاطر پافشاری در ایمان مسیحی خود در محوطۀ زندان مشهد بهدار آویخته شد. زنده یاد سودمند تنها کشیشی است که رسمن از سوی مقامات قضایی جمهوری اسلامی بهخاطر عدم انکار ایمان مسیحی خود اعدام شده است.
۱۳۹۰ تیر ۹, پنجشنبه
اعلام موجودیت انجمن “نسل سوم” در سوئد
انجمن “نسل سوم” سوئد با صدور بیانیه ای فعالیت خود را آغاز کرد.به گزارش تحول سبز این انجمن که با همت جمعی از جوانان ایرانی فعال مقیم استکهلم راه اندازی شده است، مبنای فعالیت خود را “منشور جنبش سبز” و بیانیه های میرحسین موسوی اعلام نموده است و در بیانیه اعلام موجودیت خود آورده است: “انجمن نسل سوم بر آن است تا با همکاری با تمام گروه هایی که به مشی مسالمت آمیز و دموکراتیک “جنبش سبز” مردم ایران باور دارند گام کوچکی در راه تحقق آزادی و عدالت در ایران داشته باشد.
متن کامل این بیانیه که نسخه ای از آن در اختیار تحول سبز قرار گرفته است در پی می آید:
چندی پیش دوسالگی کودتای انتخاباتی سال ۸۸ را به بهت نشستیم. انتخاباتی که می رفت فضای نا امیدی در ایران را با انتخاب دولت امید رنگی دیگر بزند اما اقتدار گرایان رای و خواست مردم را بر نتافتند. در بدو امر اما و همان شب کودتای انتخاباتی میرحسین موسوی اعلام کرد بر سر عهدی که با مردم بسته است خواهد ایستاد و در کنار آنها خواهد بود و “تسلیم این صحنه آرایی خطرناک نخواهد شد” و در طول دو سال گذشته، او و مهدی کروبی چنین کردند تا سرانجام گرفتار حصری حبسگونه شدند.اقتدارگرایان که خاماندیشانه گمان می کردند رای دزدی شبانه شان از جانب مردم بی پاسخ خواهد ماند از همان فردای کودتا با مردمی مواجه شدند که در سکوت و آرامش رای خود را مطالبه می کردند و تظاهرات های سکوت اوج بلوغ فکری این مردم را نشان داد و این چنین بود که “موج سبز” پیش از انتخابات تبدیل به “جنبش سبز” پس از انتخابات گردید، جنبشی که دو سال تمام آهسته و پیوسته پیش رفت و علیرغم تمام سرکوب ها و کشتارها و بازداشت ها و شکنجه ها و تجاوزات غیر انسانی در زندان ها اما به حرکت خود ادامه داد و شهادت امثال ندا آقا سلطان و سهراب اعرابی نه تنها ترسی در دل این جنبش نیانداخت که آنرا در مبارزهی خود مصمم تر کرد.جنبش سبز مردم ایران با سرلوحه قرار دادن “مبارزه ی مسالمت جویانه” و تلاش برای گسترش “آگاهی” در جامعه، بلوغ فکری عمیق خود را به رخ اقتدار گرایان کشید و با ممارست خود در این راه نشان داد که سرانجام روزی حق خود را خواهد ستاند.در این فضا و درست زمانی که جنبش سبز مردم ایران به تعمیق و گسترش خود در جامعه می پرداخت، انجمن “نسل سوم” در استکهلم – سوئد فعالیت خود را آغاز کرد تا بتواند صدای مبارزان و مردم داخل کشور را به گوش جهانیان برساند و در حمایت از این جنبش هرکاری از دستش بر می آید انجام دهد.انجمن نسل سوم معتقد است که فعالیت های حمایتی خارج از کشور باید همسو و همنبض با مبارزات داخل کشور صورت پذیرد تا بتواند آئینه تمام نمای واقعیت داخل کشور باشد. در این راستا این انجمن بر مبنای “منشور جنبش سبز” که توسط رهبران جنبش تهیه شده و بیانیه های میرحسین موسوی فعالیت خواهد کرد و شعارها و مطالبات مردم داخل کشور را سرلوحه اقدامات خود قرار خواهد داد. انجمن نسل سوم بر آن است تا با همکاری با تمام گروه هایی که به مشی مسالمت آمیز و دموکراتیک “جنبش سبز” مردم ایران باور دارند گام کوچکی در راه تحقق آزادی و عدالت در ایران داشته باشد.
انجمن “نسل سوم”
استکهلم- سوئد
۱۳۹۰ تیر ۸, چهارشنبه
نامهٔ سرگشادهٔ جمعی از فعالان ایرانی به سازمان عفو بین الملل کانادا
نامهٔ سرگشادهٔ جمعی از فعالان دانشجو و حقوق بشر ایرانی به الکس نیو دبیرکل سازمان عفو بین الملل کانادا در مورد نقض حقوق بشر در ایران
۲۹ جون ۲۰۱۱
به آقای الکس نیو
دبیرکل سازمان عفو بین الملل کانادا
ما، جمعی از فعالان دانشجو و حقوق بشر ایرانی از نقاط مختلف دنیا این نامه را مینویسیم تا نگرانی عمیق خود را در مورد نقض حقوق بشر که در سرزمین مادریمان ایران تحت حاکمیت رژیم دیکتاتوری جمهوری اسلامی اتفاق میافتد ابراز کنیم.
همانطور که از طرف دولت فدرال کانادا، مجمع حقوق بشر سازمان ملل متحد، و سازمان عفو بین الملل چندین بار تأیید شده است، روزانه هزاران ایرانی بیگناه از جمله، زنان، دانشجویان، کودکان، و بزرگسالان مورد نقض ابتداییترین حقوق سیاسی، اقتصادی، مذهبی، و اجتماعی خود توسط جمهوری اسلامی قرار میگیرند.
اعدام و شکنجهٔ غیر انسانی شهروندان ایرانی، ظلم سیستماتیک، سنگسار، و آپارتاید جنسی زنان را میتوان در پروندهٔ شرم آور و خونین جمهوری اسلامی دید.
تعداد زیادی از دانشجویان، فعالان، اساتید دانشگاه، روزنامه نگاران، و وب لاگ نویسان با دستگیری، زندان، و رفتار غیر انسانی پلیس و مأموران این حکومت مواجه میشوند که بسیاری از آنها سرنوشت نامعلومی خواهند داشت.
همچنین، ما میخواهیم به اطلاع شما برسانیم که جمهوری اسلامی مسئول قتل خبرنگار ایرانی- کانادایی زهرا کاظمی در سال ۲۰۰۳ است و ما از کانادا انتظار داریم که این پرونده را پیگیری و قاتلان ایشان را محاکمه کند.
ما از شما با احترام درخواست میکنیم که در مورد مسئلهٔ نقض حقوق بشر و جنایاتی که علیه شهروندان ایرانی اتفاق میافتد اقدامات جدی انجام دهید.
با کمال احترام
اسامی امضا کنندگان به ترتیب حروف الفبا:
ژوبین اصلاح پذیر- نویسنده و روزنامه نگار- کانادا
مرتضی اصلاح چی- فعال دانشجویی- سوئد
سارا اکرمی- سرپرست انجمن فعالان حقوق بشر دانشگاه یورک- کانادا
امیر حسین اعتمادی بزرگ- عضو دانشجویان و دانش آموختگان لیبرال دانشگاههای ایران- ترکیه
آرش بهمنی- فعال دانشجویی- فرانسه
کاملیا حاج قاسم- نقاش- فرانسه
بهنام دارایی زاده- روزنامه نگار- فرانسه
شیلا سروی زاده- وایس پرزیدنت انجمن فعالان حقوق بشر دانشگاه یورک- کانادا
محمد صادقی- عضو شورای مرکزی سازمان ادوار تحکیم وحدت- فرانسه
وحید صادقی شیرازی- فعال سیاسی- انگلستان
لیونا عیسی قلیان- عضو دانشجویان و دانش آموختگان لیبرال دانشگاههای ایران- آمریکا
داریوش فیروزی- نویسنده و وب لاگ نویس- کانادا
فرزان فرامرزی- فعال حقوق بشر- آمریکا
سعید قاسمی نژاد- سخنگوی دانشجویان و دانش آموختگان لیبرال دانشگاههای ایران- فرانسه
بهزاد مهرانی- عضو دانشجویان و دانش آموختگان لیبرال دانشگاههای ایران- ترکیه
یوحنا نجدی- عضو دانشجویان و دانش آموختگان لیبرال دانشگاههای ایران- مالزی
To the Hounarable Mr. Alex Neve
The Secretary General of Amnesty International Canada
We, a group of Iranian students and human rights activists from different parts of the world write this letter to express our deep concerns regarding the human rights abuses that are happening in our motherland Iran under the dictatorship government of the Islamic Republic of Iran.
As acknowledged by the Canadian federal government, the United Nations Human Rights Council, and Amnesty International at various times, thousands of innocent Iranians, including women, students, children, and the elderly, are subjected to the violation of their most basic political, economic, religious, and social human rights by the Islamic Republic of Iran on a daily basis.
The mass executions and barbaric tortures of Iranian citizens, systematic oppression, stoning and sexual apartheid of women can be found in the shameful record of the regime’s brutal and bloody history.
Many university students, activists, professors, journalists, and bloggers face arrest, imprisonment, and inhuman treatment from the Iranian government and its police forces and many of them have unknown fate.
In addition, we would like to inform you that the Iranian government is responsible for murder of the Iranian-Canadian journalist Zahra Kazemi in 2003 and we expect Canada to follow up this case and demand prosecution for those who were responsible for her murder.
We respectfully ask you to take serious actions in regards to human rights abuses and crimes against Iranian citizens.
Best Regards
Sara Akrami- Founder and President of the Human Rights Activists Association at York University- Canada
Joubine Eslahpazir- Author and Journalist- Canada
Morteza Eslahchi- Student Activist- Sweden
AmirHossein Etemadi Bozorg- Member of the Liberal Students of Iran- Turkey
Arash Bahmani- Student Activist- France
Kamelia Hajghasem- Artist- France
Behnam Daraeizadeh- Journalist- France
Sheila Sarvizadeh- Vice President of the Human Rights Activists Association at York University- Canada
Mohammad Sadeghi- Student Activist- France
Vahid Sadeghi Shirazi- Activist- United Kingdom
Liuna Issagholian- Member of the Liberal Students of Iran- United States of America
Dariush Firouzi- Writer and Blogger- Canada
Farzan Faramarzi- Human rights activist- United States of America
Saeed Ghasseminejad- Spokesperson of the Liberal Students of Iran- France
Behzad Mehrani- Member of the Liberal Students of Iran- Turkey
Youhanna Najdi- Member of the Liberal Students of Iran- Malaysia
۲۹ جون ۲۰۱۱
به آقای الکس نیو
دبیرکل سازمان عفو بین الملل کانادا
ما، جمعی از فعالان دانشجو و حقوق بشر ایرانی از نقاط مختلف دنیا این نامه را مینویسیم تا نگرانی عمیق خود را در مورد نقض حقوق بشر که در سرزمین مادریمان ایران تحت حاکمیت رژیم دیکتاتوری جمهوری اسلامی اتفاق میافتد ابراز کنیم.
همانطور که از طرف دولت فدرال کانادا، مجمع حقوق بشر سازمان ملل متحد، و سازمان عفو بین الملل چندین بار تأیید شده است، روزانه هزاران ایرانی بیگناه از جمله، زنان، دانشجویان، کودکان، و بزرگسالان مورد نقض ابتداییترین حقوق سیاسی، اقتصادی، مذهبی، و اجتماعی خود توسط جمهوری اسلامی قرار میگیرند.
اعدام و شکنجهٔ غیر انسانی شهروندان ایرانی، ظلم سیستماتیک، سنگسار، و آپارتاید جنسی زنان را میتوان در پروندهٔ شرم آور و خونین جمهوری اسلامی دید.
تعداد زیادی از دانشجویان، فعالان، اساتید دانشگاه، روزنامه نگاران، و وب لاگ نویسان با دستگیری، زندان، و رفتار غیر انسانی پلیس و مأموران این حکومت مواجه میشوند که بسیاری از آنها سرنوشت نامعلومی خواهند داشت.
همچنین، ما میخواهیم به اطلاع شما برسانیم که جمهوری اسلامی مسئول قتل خبرنگار ایرانی- کانادایی زهرا کاظمی در سال ۲۰۰۳ است و ما از کانادا انتظار داریم که این پرونده را پیگیری و قاتلان ایشان را محاکمه کند.
ما از شما با احترام درخواست میکنیم که در مورد مسئلهٔ نقض حقوق بشر و جنایاتی که علیه شهروندان ایرانی اتفاق میافتد اقدامات جدی انجام دهید.
با کمال احترام
اسامی امضا کنندگان به ترتیب حروف الفبا:
ژوبین اصلاح پذیر- نویسنده و روزنامه نگار- کانادا
مرتضی اصلاح چی- فعال دانشجویی- سوئد
سارا اکرمی- سرپرست انجمن فعالان حقوق بشر دانشگاه یورک- کانادا
امیر حسین اعتمادی بزرگ- عضو دانشجویان و دانش آموختگان لیبرال دانشگاههای ایران- ترکیه
آرش بهمنی- فعال دانشجویی- فرانسه
کاملیا حاج قاسم- نقاش- فرانسه
بهنام دارایی زاده- روزنامه نگار- فرانسه
شیلا سروی زاده- وایس پرزیدنت انجمن فعالان حقوق بشر دانشگاه یورک- کانادا
محمد صادقی- عضو شورای مرکزی سازمان ادوار تحکیم وحدت- فرانسه
وحید صادقی شیرازی- فعال سیاسی- انگلستان
لیونا عیسی قلیان- عضو دانشجویان و دانش آموختگان لیبرال دانشگاههای ایران- آمریکا
داریوش فیروزی- نویسنده و وب لاگ نویس- کانادا
فرزان فرامرزی- فعال حقوق بشر- آمریکا
سعید قاسمی نژاد- سخنگوی دانشجویان و دانش آموختگان لیبرال دانشگاههای ایران- فرانسه
بهزاد مهرانی- عضو دانشجویان و دانش آموختگان لیبرال دانشگاههای ایران- ترکیه
یوحنا نجدی- عضو دانشجویان و دانش آموختگان لیبرال دانشگاههای ایران- مالزی
To the Hounarable Mr. Alex Neve
The Secretary General of Amnesty International Canada
We, a group of Iranian students and human rights activists from different parts of the world write this letter to express our deep concerns regarding the human rights abuses that are happening in our motherland Iran under the dictatorship government of the Islamic Republic of Iran.
As acknowledged by the Canadian federal government, the United Nations Human Rights Council, and Amnesty International at various times, thousands of innocent Iranians, including women, students, children, and the elderly, are subjected to the violation of their most basic political, economic, religious, and social human rights by the Islamic Republic of Iran on a daily basis.
The mass executions and barbaric tortures of Iranian citizens, systematic oppression, stoning and sexual apartheid of women can be found in the shameful record of the regime’s brutal and bloody history.
Many university students, activists, professors, journalists, and bloggers face arrest, imprisonment, and inhuman treatment from the Iranian government and its police forces and many of them have unknown fate.
In addition, we would like to inform you that the Iranian government is responsible for murder of the Iranian-Canadian journalist Zahra Kazemi in 2003 and we expect Canada to follow up this case and demand prosecution for those who were responsible for her murder.
We respectfully ask you to take serious actions in regards to human rights abuses and crimes against Iranian citizens.
Best Regards
Sara Akrami- Founder and President of the Human Rights Activists Association at York University- Canada
Joubine Eslahpazir- Author and Journalist- Canada
Morteza Eslahchi- Student Activist- Sweden
AmirHossein Etemadi Bozorg- Member of the Liberal Students of Iran- Turkey
Arash Bahmani- Student Activist- France
Kamelia Hajghasem- Artist- France
Behnam Daraeizadeh- Journalist- France
Sheila Sarvizadeh- Vice President of the Human Rights Activists Association at York University- Canada
Mohammad Sadeghi- Student Activist- France
Vahid Sadeghi Shirazi- Activist- United Kingdom
Liuna Issagholian- Member of the Liberal Students of Iran- United States of America
Dariush Firouzi- Writer and Blogger- Canada
Farzan Faramarzi- Human rights activist- United States of America
Saeed Ghasseminejad- Spokesperson of the Liberal Students of Iran- France
Behzad Mehrani- Member of the Liberal Students of Iran- Turkey
Youhanna Najdi- Member of the Liberal Students of Iran- Malaysia
اشتراک در:
پستها (Atom)
رژیم خون ریز جمهوری اسلامی، ماشین اعدام همچنان قربانی می گیرد
موج اعدامها در جمهوری اسلامی ادامه دارد. همزمان شماری از معترضین و زندانیان سیاسی نیز به اعدام محکوم شدهاند. نگاهی به آمار نیز این وضعیت...
-
در شامگاه جمعه، ۱۸ آبانماه ۱۴۰۳، شلیک یک موشک بالستیک از سوی نیروهای سپاه پاسداران از حوالی پایگاه موشکی این نیرو در نزدیکی شاهرود توجه بسی...
-
رضا رسايي را كشتند. او يكي از معترضان شجاعي بود كه پس از كشته شدن وحشيانه مهسا ژينا اميني براي اعتراض به خيابانها آمده بود. او در تاريخ ١٦...