۱۴۰۳ مهر ۲۱, شنبه

جنگ بعدی: اسرائیل و غرب علیه جمهوری ننگین اسلامی

  از کجا بدانیم که جنگ بین تهران و تل آویو دیگر مانند آنچه پیشتر فکر می‌کردیم، بعید نیست؟


حمله حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ از حملات قبلی بسیار متفاوت بود. این حمله یک تحول کیفی در رویارویی بین دو اردوگاه بود که ترس عمیق اسرائیل را از آنچه که تهدیدی علیه موجودیت خود می‌داند، بیدار کرده است. به همین دلیل نیز ضد حمله اسرائیل متفاوت بود و تل‌آویو تصمیم گرفت رژیم حماس حاکم بر غزه را از بین ببرد. اسرائیل می‌خواهد سیاست بازدارندگی را احیاء کند، به این معنی که هرگونه حمله به اسرائیل بهای گزافی خواهد داشت و با این کار می‌خواهد وجهه خود را به عنوان «ابرمرد» منطقه حفظ و تقویت کند. اسرائیل در این جنگ ثابت کرد که قادر است نبردهای طولانی را که تا کنون به یازده ماه رسیده بطور همزمان در چندین جبهه در غزه، کرانه باختری، لبنان، ایران و یمن پیش ببرد.

اسرائیل تصویر فوق‌العاده‌ای از قابلیت‌های اطلاعاتی و فناوری پیشرفته نظامی خود را ارائه کرد. نیمی از رهبران حزب‌الله را بدون اینکه خطر حمله به یک وجب از خاک لبنان را متحمل شود، از بین برد و تعدادی از رهبران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را نیز هدف قرار داد و حتا جرأت کرده و رهبر حماس را در قلب تهران به قتل برساند. در داخل اسرائیل نیز نارضایتی و نفرت بخش زیادی از اسرائیلی‌ها، به ویژه نخبگان از نتانیاهو و متحدان مذهبی‌اش، مانع از صف‌آرایی آنها در پشت سر او نشد. تلفات انسانی هنگفت در میان نیروهایش، از بین رفتن میلیاردها دلاری که اقتصاد اسرائیل را تحت تأثیر قرار داد و حتا شکست او در نابودی رئیس حماس در غزه هیچکدام نتوانست او را مجبور به توقف جنگ کند. جنگ غزه یک جنگ اسرائیلی محض به معنی دفاع از موجودیت این کشور است. اما جنگ احتمالی اسرائیل با [رژیم] ایران، دیگر جنگ اسرائیل و غرب با هم علیه جمهوری اسلامی خواهد بود.

اسرائیل اینک بیش از هر زمان دیگری برای یک نبرد بزرگ آماده است. ناوگان‌های دریایی همچنان مستقر در بالاترین سطح از آمادگی نظامی که منطقه تا به حال شاهد آن بوده است برای نبرد تمام‌عیار با تهران آمده‌اند. این بسیج نظامی گسترده و این ناوگان‌ها پیامی است که اگر تهران آن را نادیده بگیرد، ایران و رژیم جمهوری اسلامی بهای سنگین آن را خواهند پرداخت. در این میان، اظهارات روسیه و بازدیدهای مقامات مسکو و ارسال سریع تدارکات نظامی برای مقابله با هرگونه حمله هوایی به ایران موفقیت‌آمیز نبود. این تشدید تنش با هر چیزی که در تاریخ منطقه از جنگ ۱۹۷۳ و آنچه پیش از آن رخ داده است بسیار متفاوت است.

آیا ممکن است این وضعیت رهبری رژیم ایران را به سمت درک این واقعیت که مبارزه با اسرائیل بیهوده است سوق دهد و یا اینکه آن را به سمت ایجاد قابلیت‌های بیشتر برای این مبارزه خواهد کشاند؟اظهارات مقامات جمهوری اسلامی درباره توافقنامه بزرگ همکاری نظامی با روسیه حاکی از آن است که رهبران رژیم خود را برای جنگ بعدی آماده می‌کنند و نه برعکس. توافق قاهره شاید در آستانه‌ی پایان دادن به جنگ غزه باشد اما به هشدار آمادگی برای جنگ با ایران و حزب‌الله پایان نمی‌دهد.

از آغاز جنگ سال گذشته، اسرائیل در وضعیت اضطراری بسر می برد که دلیل‌اش فراتر از نبرد غزه است. این کشور ژنراتورهای برق پشتیبان را در سراسر کشور مستقر و مخازن آب را پر کرده و دفاع سایبری را تشدید نموده و مواد غذایی را برای چندین ماه آماده و ذخیره کرده است. اسرائیل اعلام کرده که توانایی تولید برق از منابع مختلف، از روی زمین، زیر زمین و دریا را دارد، و اگر شبکه برق در خلال جنگ از بین برود، ظرف هفت دقیقه ژنراتور آنلاین می‌شود و برق را به شبکه برمی‌گرداند. سنگرها و پناهگاه‌هایی برای صدها هزار نفر در انتظار جنگ بزرگ آماده کرده و این سنگرها دومین خط دفاعی پس از گنبد آهنین در صورت شکستن آن هستند. ذهنیت استقرار و آمادگی برای جنگ نقش مهمی در ایجاد و تقویت انگیزه جهت تصمیم گرفتن برای جنگ دارد. برای دهه‌ها، استراتژی اصلی اسرائیل بر اساس پتانسیل جنگ منطقه‌ای بوده است که در گذشته در نبرد با مصر، اردن و سوریه با آن روبرو شده بود. امروز حکمی علیه جمهوری اسلامی ایران صادر شده که تهران را اولین تهدید برای موجودیت اسرائیل می‌داند. این تهدید رژیم ایران از طریق تلاش برای ایجاد تأسیسات اتمی نظامی و توسعه قابلیت‌های موشکی برای رسیدن به شهرهای بزرگ اسرائیل خود را نشان می‌دهد.

این وضعیت و تهدیدهای مداوم باعث می‌شود که خود جمهوری اسلامی هدف بعدی اسرائیل باشد و نه نیروهای نیابتی آن. در جنگ کنونی، رژیم ایران نتوانست حماس را نجات دهد و ترجیح داد از حزب‌الله لبنان با درگیر نشدن در نبرد محافظت کند. حوثی‌های یمن تنها شرکت‌کنندگان در این جنگ بودند که پس از نابودی تأسیسات حیاتی آنها در بندر الحدیده توسط اسرائیل نیز از هدف قرار دادن اسرائیل عقب‌نشینی کردند. به نظر من با توجه به تداوم رقابت نظامی- فنی و توسعه‌طلبی جمهوری اسلامی در موازات با مخالفت اسرائیل با تأسیس دولت فلسطین، جنگ بین اسرائیل و [رژیم] ایران بعید نیست.

دو عملیات فنی- امنیتی اسرائیل علیه حزب‌الله لبنان؛

عبدالرحمن الراشد (شرق الاوسط) – وقتی از جمال عبدالناصر رئیس جمهوری فقید مصر پرسیده شد که چرا در جنگ ۱۹۶۷ شکست خوردی، او گفت: «اسرائیل بر ما برتری هوایی دارد و به همین دلیل بود که همزمان با همه ما، مصر، سوریه و اردن، می‌جنگید». و وقتی روزنامه‌نگار گفت، اما مصر نیز ناوگان بزرگی از هواپیماهای جنگی دارد، عبدالناصر پاسخ داد: «آنها از مصر خلبانان بیشتری دارند، برای هر جنگنده سه خلبان اسرائیلی وجود دارد، یعنی روزی چند بار می‌توانند با یک جنگنده بجنگند».


استدلال رئیس جمهوری مصر تا حدودی درست بود. اما برتری اسرائیل تنها بر داشتن هواپیماهای پیشرفته محدود نمی‌شد، بلکه توسعه کل تشکیلات نظامی اسرائیل و مؤسساتی که از آن حمایت می‌کردند، مبتنی بر برنامه‌های پیشرفته بود که به صورت مرحله‌ای عمل می‌کردند. بیش از چهار هزار نفر در دو عملیات فنی و کیفی اسرائیل علیه حزب‌الله لبنان که با استفاده از منفجر کردن پیجرهای دریافت پیام و دستگاه‌های بیسیم کشته و زخمی شدند. ما در جنگ‌ تکنولوژی بسر می‌بریم و نه شجاعت! مفهوم نبردهای کنونی، درگیری «تمدنی» است نه تاریخی! تلفن‌ و سایر وسایل ارتباطی، کامپیوتر، تلویزیون‌، اتومبیل‌های الکتریکی و پهپادها همه اینها سلاح‌های بالقوه هستند که می‌توانند در این جنگ به کار گرفته شوند.

یک اتومبیل برقی مانند «تسلا» مجهز به هشت دوربین است. یک هکر می‌تواند هر آنچه را در داخل و خارج آن است تحت نظر داشته باشد و حتی می‌تواند آن را از یک کشور دور «هک» کند و به کنترل درآورد و آن را به یک سلاح تبدیل سازد. استفاده از بیسیم و پیجر به عنوان سلاح‌های کشتار، فاصله‌‎‌ی رویارویی مستقیم را افزایش می‌دهد و پیروزی از طریق درگیری‌ در جنگ‍‌های نظامی را غیرممکن می‌کند. عبدالناصر بیش از نیم قرن پیش از برتری فنی و تکنولوژی اسرائیل دلخور بود. امروز سطح و فاصله برتری اسرائیل دو برابر شده و ایده تغییر این معادله با نیروی مسلح اگر ساده‌لوحانه نباشد، تقریبا غیرممکن شده است. در طول تاریخ نیز فناوری نقش تعیین‌کننده‌ در جنگ‌ها و برتری یک امپراتوری بر امپراتوری دیگر داشته است. مغول‌ها کمان‌های مرکب را طراحی کردند که به سوارکار جنگجو اجازه می‌داد سوار بر اسب تیرهای خود را با دقت و بدون توقف شلیک کند و مغول‌ها را قادر ساخت تا نیمی از جهان آن دوران را با سرعتی بی‌سابقه فتح کنند.

پس از اختراع سلاح‌های آتش‌زا، اعراب با استفاده از آنها توانستند قاره‌ها را درنوردند و پس از اختراع توپ‌های غول‌پیکر بود که عثمانی‌ها این امکان را یافتند تا قلعه‌های تسخیرناپذیری مانند قسطنطنیه را ویران کنند. بریتانیا، آن جزیره کوچک و دورافتاده، با استفاده از فناوری توپ‌ها در کشتی‌هایی که قلعه‌ها را در دریا ویران می‌کردند، جهان را فتح کرد و با کشتی‌های زرهی و راه‌آهن‌ بود که توانست حمل و نقل تدارکات و سربازان را تسریع کند.

در این میان، بمب هسته‌ای را فراموش نکنیم که پیروزی جنگ جهانی دوم را برای ایالات متحده و متفقین رقم زد و هنوز هم این برتری به آنها تعلق دارد. تعالی و پیشرفت دانش همواره رمز پیروزی‌های بشریت بوده و توسعه ماشین‌های جنگی نتیجه توسعه نهادها و جوامع است.

آنچه اسرائیل را برتر می‌سازد، علاقه‌اش به خلاقیت ذهن در زمینه فناوری [برای حفاظت از موجودیت خود] است که تا امروز در صلح و جنگ به آن پیروزی مستمر بخشیده و با وجود کوچک بودن بازارهایش در اقتصاد در این زمینه از دیگران متمایز است. این کشور در زمینه‌های امنیت سایبری، تولید نظامی، هوش مصنوعی، وسایل نقلیه الکتریکی، فناوری پزشکی و فناوری آبیاری و کشاورزی مرتب در حال پیشرفت است. اما در مقابل حزب‌الله لبنان نیز مانند رژیم ایران، قدرت خود را در تمایل برای قربانی کردن اعضایش و البته خریدن افراد ارزان‌قیمت از لبنان، عراق، افغانستان و یمن می‌بینند و دل‌ خود را به اقتباس از سلاح‌های کپی شده از موشک‌های روسیه و چین و نامیدن آنها با اسامی مانند «شاهد»، «فاتح»، «القسام» و «زلزال» خوش می‌کنند.

حزب‌الله لبنان نیز مانند گروه القاعده بر شجاعت و آمادگی ایدئولوژیک برای فداکاری متکی است. این استراتژی حتی برای جنگ‌های باستانی نیز مناسب نبود! یکی از تحلیلگران درباره شوک و خسارات انسانی عظیم در صفوف حزب‌الله لبنان در نتیجه انفجار پیجرها توسط اطلاعات اسرائیل می‌گوید: «شما نمی‌توانید با فناوری پیشرفته با ابزار ایدئولوژی مبارزه کنید!»

البته درباره ایدئولوژی همه‌ی کشته‌شدگان از هر دو طرف، حزب‌الله و اسرائیل، هر دو، معتقدند که به بهشت ​​می‌روند، اما مهمترین چیز در جنگ‌ها این است که چه کسی برنده جنگ می‌شود! به نظر می‌رسد این جنگ‌ها بدون نتیجه قطعی برای مدت زیادی ادامه خواهند داشت زیرا یک طرف یعنی اسرائیل برای توسعه توانایی‌های خود سخت تلاش می‌کند و از جنگ با مخالفان خود به عنوان میدانی برای آزمایش‌ فناوری‌های خود سودمی‌برد و طرف دیگر یعنی حزب‌الله لبنان غرق در امور ماوراء طبیعی است و هیچ ارزشی برای جان انسان‌هایی که در صفوف خود از دست می‌دهد قائل نیست.

جنگ بعدی: اسرائیل و غرب علیه جمهوری ننگین اسلامی

   از کجا بدانیم که جنگ بین تهران و تل آویو دیگر مانند آنچه پیشتر فکر می‌کردیم، بعید نیست؟ حمله حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ از حملات قبلی بسیار متف...