۱۳۹۱ تیر ۲۰, سه‌شنبه

مردانِ رهبر برای تمرکز قدرت و ثروت٬ آن هم از نوع ماست مالی


اجلاس فوق العاده مجلس خبرگان یک روز دیگر تشکیل خواهد شد. اینکه کشور عملا در حالت «فوق العاده» است تردید نیست ولی این خبرگان با بقول مردم «خفتگان» رهبری معمولا تا شرایط خیلی فوق العاده و اضطراری نشود از خواب بیدار نمی شوند و به همین دلیل اکنون این پرسش مطرح است که چه عواملی ضرورت چنین اجلاس فوق العاده را بوجود آورده است.چندان کنکاش لازم نیست تا فوق العاده بودن وضعیت را در همه عرصه ها ببینیم. سیاست جنگی حکومت مانند مذاکرات اتمی آن به بن بست رسیده؛ شعار «انرژی اتمی حق مسلم ماست» فراموش شده و دیگر صدا و سیمای حکومتی شبانه روز آن را تکرار نمی کند؛ گرانی و تورم مردم را پای درآورده، نفس تولید داخلی به شماره افتاده و روزبروز شمار بیشتری از کارگران و زحمتکشان شغل و کار خود را ازدست می دهند. در عرصه اخلاقیات و هنر و فرهنگ، فساد و فحشا و اختلاس همه جا را گرفته و حکومت در حال تبدیل کل جامعه به آینه ای از خود است. تحریم های اروپایی که احمدی نژاد آن را ورق پاره نامیده و رهبر مایه «شکوفایی اقتصادی» دانسته بود اکنون ضعف های یک نظام اقتصادی را که در اثر اجرای برنامه های صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی به خصوصی سازی در داخل و واردات از بازار جهانی وابسته شده آشکار کرده است. ضمن اینکه بی لیاقتی و ناکارآمدی «دولت امام زمان» را بیش از پیش در معرض دید توده مردم قرار داده است.در مقابله با این وضع توپ خالی شلیک موشک و ادعاهای تحریک آمیز بستن تنگه هرمز بدون آنکه بتواند در داخل کشور نیرویی را پشت حکومت بسیج کند، تنها اوضاع را در عرصه بین‌المللی وخیم تر کرده است. رهبر و سپاه، که مانند شاه و ارتش سابق، دو پایه حکومت محسوب می شدند، هر دو مشروعیت خود را از دست داده اند و نگرانی از این امر به بالاترین سطوح حکومت رسیده است. حکومتی که نه مقبولیت مردمی دارد و نه توانایی اداره کشور را؛ بدون فروش چند میلیون بشکه نفت در روز نمی تواند برای مردم خود و جهان شاخ و شانه بکشد.شایعات مربوط به بیماری رهبر که ریشه در انتظار مردم برای رهائی از چنگال او بعنوان سمبل تمام این بحران را دارد نیز به این وضع افزوده شده است. حتی حکومتیان ناتوانی او در تصمیم گیری و یا گرفتن تصمیم های نابخردانه نظیر کودتای 22 خرداد و حوادث پس از آن درک کرده اند. ظاهرا آخرین خفتگان هم از خواک اصحاب کهف برخاسته و متوجه شده اند که آخرین سرنشینان کشتی در حال غرق نظام اند.آقای خامنه ای نظارت خبرگان بر کار خود را نپذیرفت و بدین ترتیب، این پرسش مطرح است که آیا خبرگان تصمیم گرفته خود بدون توجه به نظر رهبر بر کار وی نظارت کند یا آنکه رهبری در آستانه گرفتن تصمیمی است که برای اعلام آن نیاز به پشتیبانی خبرگان دارد یا می خواهد اعلام آن را به گردن خبرگان بیاندازد.چون حکومت شفاف نیست، چون تصمیم گیری ها در پشت درهای بسته و پنهان از چشم مردم صورت می گیرد، که خود به معنای عدم اعتماد به مردم، یا مغایر بودن این تصمیم ها با منافع مردم است، در مورد دلیل اصلی اجلاس خبرگان هم تنها می توان به حدس و گمان متوسل شد. ولی در ورای همه این حدس و گمان ها واقعیت وضعیت فوق العاده در کشور به جای خود باقیست. انقدر دلیل و زمینه برای وضعیت فوق العاده وجود دارد که هر کدام از آنها می تواند توجیه کنده برگزاری نه یک که ده جلسه اضطراری و فوق العاده خبرگان باشد. در روزهای آینده مشخص خواهد شد که کوه اجلاس خبرگان این بار هم موش خواهد زائید و یا اینکه تصمیم ها و عقب نشینی های مهمی در کار است که خبرگان برای تصمیم گیری یا تایید آنها دور هم جمع شده اند


نویسنده: پدرام طنازی

۱۳۹۱ تیر ۱۹, دوشنبه

فرار ملاه‌ها !


دوستان عزیز میهن پرست من به این عکس تاریخی خوب نگاه کنید. اینجا جلوی سفارت انگلیس در سال ۱۹۲۱ میلادی در تهران است. به خاطر فشاری که رضا شاه به این آخوند‌ها در آن زمان آورده بود که گورشان را از ایران ما گم کنند،، ، اینها به این صورت برای گرفتن ویزا در جلوی سفارت انگلیس هر روز جمع می‌شدند تا به انگلیس پناهنده شوند. حالا فکرش راا بکنید ، همین‌ها دارند به ما حکومت میکنند، به زنان و دختران ما و جوانان ما تجاوز میکنند، مال ما را از ما میدزدند، و دار حال نابودی تمام ایرانیان با سیستم در کشور ما هستند. آیا باید به اینها رحم کرد؟؟؟؟ قضاوت با شما. این عکس تاریخیست و در یکی‌ از کتاب‌های آلمان راجع به تاریخ ایران در زمان رضا شاه پیداش کردم.متأسفانه تنها عکسی‌ بود که از فرار ملاه‌ها در آن زمان به انگلیس در آن بود.


نوشته ای از پدرام طنازی

خبر‌های رسیده از مملکت امام زمان، احمدی نژاد تومان را به پوند تبدیل کرد

طبق خبر‌های رسیده، پس از آن که نادکتر احمدی نژاد (دکترای سیب زمینی) تومان را به پوند تبدیل کرده و بابت آن جایزه نوبل شیمی‌ را ازان خود کرده بود، اینبار پروژه تازه‌ای در دست گرفته است که آن نیز به ثمر رسیده است! طبق خبر‌های رسیده از مملکت امام زمان، قیمت هر کیلو انگور وارداتی معادل ۸۰۰ گرم گوشت است، که بدین ترتیب گفته میشود که احمدی نژاد انگور را تبدیل به گوشت کرده است! اما چون که قیمت یک کیلو انگور معادل فقط ۸۰۰ گرم گوشت است، احساس میشود که در برنده شدن احمدی نژاد تأثیری بسزایی داشته باشد.وی قول داده است که بزودی قیمت انگور و گوشت برابری خواهند کرد! 

از این رو اسم بسیاری از غذاهای ایرانی‌ نیز تغییر یافته است! از جمله:
باقالی پلو با گوشت-------> باقالی پلو با انگور
قیمه سیب زمینی‌--------> انگور سیب‌زمینی 

و الا آخر...

نوشته ای از پدرام طنازی

۱۳۹۱ تیر ۱۸, یکشنبه

تنگه پرند پیش از تنگه هرمز! تمرین بستن تنگه هرمز را با بستن این تنگه شروع کرده اند؟


این عکسمربوط به تنگه هرمز نیست و ربطی هم به تحریم نفت ایران ندارد. بلکه مربوط به تنگه پرند است که در دانشگاه پیام نور می خواهند ایجاد کنند تا دخترها از یک راه وارد دریای نور شوند و پسر ها از یک راه دیگر. تمرین بستن تنگه هرمز را فعلا با بستن این تنگه شروع کرده اند. مقاماتی با این میزان از عقل و درایت و جهان شناسی می خواهند نسل جوان و تحصیل کرده و دانشگاه دیده ایران را هدایت کنند! این سفره عقب ماندگی در دوران رهبری آقای خامنه ای در ایران پهن شده است.
(احمدی نژاد تنگه را می بندیم...)احمدی نژاد خودش کسی است که همه بهش می خندند حالا اگر اون به کسی بخندد ..... خودتان یک نتیجه ای بگیرید !
دو روش مندرج در زیر جمهوری اسلامی میتواند تنگه هرمز را ببندد :
۱ـ روش خیلی ساده تر برای حاکمیت فاسد هم اینست که دانشجوها و وبلاگ نویسها و اصولاً کلیه آدمهای محارب را بجای اعدام ببرند بریزند در تنگه هرمز که کوسه ها بخورنشان ! حساب کردیم دیدیم اگر این هفتاد و پنج میلیون محاربی را که هنوز خودکشی نکرده اند بریزند توی آب اینطوری هم آمار اعدام جمهوری اسلامی در عین ناباروری (!) همگان خیلی می آید پائین٬ هم کوسه برای اینهمه غذا کم می آید و امریکائیها عمراً اگر بتوانند از لای اینهمه آدم در تنگه هرمز رد بشوند چه به اینکه حمله هم بخواهند بکنند و خصوصاً چه اینکه نفتکش هم تازه بخواهد از آنجا رد بشود!
۲ـ در همین راستای بستن انسانی تنگه هرمز این کار را هم میشود کرد که به همه اعلام کنند که به دارندگان یکی از انواع کارتهای سهمیه بندی ، در تنگه هرمز سه تا پیاز و یک عدد از این چائی هندلی ها و یک کف دست پودر رختشوئی مفتی میدهیم ! اینطوری که بشود آنوقت دوتا کار با هم انجام میشود : یکی اینکه اصلاً دیگر کسی در ایران باقی نمیماند که کس دیگری بخواهد بهش حمله کند و یکی هم اینکه حداقل تا پایان دوره بعدی ریاست جمهوری احمدی نژاد تنگه هرمز چنان کیپ میشود که آدمها به زور از کنار همدیگر رد میشوند چه به دشمن و نفتکش و کشتی های تجاری !


نوشته ای از پدرام طنازی

۱۳۹۱ تیر ۱۵, پنجشنبه

به جای بوسه بر این دست ها دستبند زدند


این همان دست های پینه بسته ایست که در آغاز جمهوری اسلامی، آقای خمینی گفت که پیامبر بر آنها بوسه زده است! و حالا این دست ها برای نان و آب و کار و مسکن دراز است. آقای خامنه ای بجای نان و پنیر، وعده نان و اتم را داده است و حالا چاشنی خطر جنگ را هم همراه آن کرده است. صاحبان این دست هائی که بر آن می خواستند بوسه بزنند، اگر بگویند کار می خواهند، اگر بگویند نان می خواهند، اگر بگویند سندیکا می خواهند، اگر بگویند می خواهم دور هم جمع شویم تا برای دردهای مشترکمان درمانی پیدا کنیم، به آنها حمله امنیتی و نظامی می شود، به جای بوسه، بر دستهایشان دستبند زده می شود و سر از زندان در می آورند. شمار زیادی از زندانیان سیاسی کنونی فعالان کارگری اند و شمار زیادی از بدهکاران به زندان افتاده نیز کارگرند. در هر کوچه پس کوچه ای شعبه بانک هائی که مثل قارچ در دوران احمدی نژاد سبز شده اند، چند به گریبان مردم فقیر و بدهکار انداخته اند. بنابراین بانک ها تماماً در شبکه مافیائی تاسیس شده اند که گردانندگان اصلی خود آقازادهایشان هستند. آن اختلاس ۳ میلیارد دلاری از درون همین شبکه بیرون آمد و نمونه های دیگری هست که صدایش را در نمی آورند.این تصویر، تصویر دردها، رنجها، خواستهای معمول، شدنیها، و نه شدنیهاست، آنچه کارگران ما، آنچه مردم ما میخواهند، فقط حق زندگیست! حق زندگی‌ در این دوران ناحق، در مملکتی که دولت و رهبرانش آن را دکانی می‌بینند! این فقط یک تصویر است! اما گویای گوشهی از خواستهای کارگران ماست! این دست ها، بوسه نمی خواهند، کار و نان می خواهند و سرانجام نیز ازهمین پل حکومت کنونی گذشته و به همت خویش به آن خواهند رسید.


نوشته ای از پدرام طنازی

۱۳۹۱ تیر ۱۳, سه‌شنبه

نشیمنگاه مبارک خامنه‌ای بر روی ارّهٔ تحریم ها، آیا زمان خواندن غزل خداحافظی نرسیده است؟


در آستانه تحریم ها دیده و شنیده می شد که دجالان آخوندی و در رأس آنها، کلان اهریمن حضرت روضه خوان بزرگ خامنه‌ای ادعا میکردند که تحریم‌ها هیچ اثری بر اقتصاد جمهوری اسلامی نداشته است و حتی در جهت تقویت آن نیز موثر بوده است!!! هر چند که پاچه خواری‌های علی‌ اکبر صالحی به عنوان آخرین تیر رژیم در تاریکی‌ نیز بدون جواب ماند، هنوز هم زبان رژیم زبون کوتاه نمیشود و ادعا پشت ادعا؛ رژیم هنوز هم پر قدرت بر سر مواضع خود ایستاده است!؟؟

در خبری تازه "خنده" میشود که رژیم از مردم فقیر ایران طلب کمک می‌کند 

درخواست کمک از مردم برای مقابله با تحریم‌ها


حال ما نمی‌دانیم، دم خروس را باور کنیم، یا قسم روباه را؟ در حقیقت نشیمنگاه آقا که به تازگی به مقام امام زاده ارتقا‌ٔ یافته بود، متاسفانه بر روی ارّهٔ تیزی قرار گرفته است که به آن حضرت نه اجازه نوشیدن جام زهر را میدهد، و نه اجازه ی نپذیرفتن آن را! و همانطور که انتظار میرفت، کاسه گدایی رژیم از این پس "گود تر" میشود. آخر یکی‌ نیست به این آقایان بگوید که آخوند را چه به مملکت داری؟؟؟ البته بسیاری گفتند، اما در نهایت سر از زندان‌های مخوف رژیم درآوردند.حال وقت آن رسیده است که از آنها پرسید؛ آیا حرف عزیزانمان را که چنان وحشتناک به خاک و خون کشیدید و هنوز می‌کشید باور می‌کنید یا خیر؟ آیا زمان خواندن غزل خداحافظی نرسیده است؟ 
 بوی کباب می آید، اما فکر می‌کنم که بوی داغ کردن خر است، خری که نماد رژیمیست که به بن بست خورده است، و نفس‌های آخر را می‌کشد، حال با اصلاح طلبان یا بی اصلاح طلبان این رژیم مرده است، و صدای اصلاح طلبان نیز به جایی‌ نمیرسد!! چرا که اصل که نابود شود٬ فرعیت نیز معنایی ندارد.


نوشته ای از پدرام طنازی

۱۳۹۱ تیر ۱۲, دوشنبه

روز هجدهم تیرماه به مناسبت سالگرد حمله به کوی دانشگاه


وقایع هیجده تیر یا وقایع کوی دانشگاه تهران به مجموعه ناآرامی‌ها و درگیری‌ها بین روزهای هجدهم تا بیست وسوم تیرماه ۱۳۷۸ میان دانشجویان، نیروهای انتظامی و افراد موسوم به لباس شخصی‌ها، اطلاق می‌شود.امروزه حکومت ایران با سنگدلی تمام٬ اعتراض‌های مردمی را سرکوب می‌کند، ولی‌ روزی خواهد رسید که پرچم آزادی در ایران برافراشته خواهد شد.سیزده سال پیش در نهم جولای (هجدهم تیر ۱۳۷۸) اعتراض دانشجویان در ایران با ضرب و شتم، خشونت، و به عبارتی سرکوب روبه‌رو شد. چندین دانشجو در آن روز دستگیر و به چند سال زندان محکوم شدند.ده سال بعد، در ۲۶ خرداد ۱۳۸۸، استبداد ولایتی یک باردیگر کمر به قتل دانشجویان آزاده بست و با حمله به کوی دانشگاه تهران فاجعه ای بزرگتر از ۱۸ تیر۱۳۷۸ را رقم زد. قداره بندان جمهوری اسلامی به ویژه پس ازاجازه شرعی رهبرشان در نماز جمعه ۲۹ خرداد ۱۳۸۸ ، قلب ندا ها و سهراب ها را شکافتند، ترانه ها را سوزاندند و محسن ‌ها و امیرها را در کهریزک ها تکه تکه کردند تا حکومت دینی باقی بماند. سه سال از این فاجعه می گذرد ولی از یاد ما نمی رود چگونه جوانان و نخبگان میهنمان را از بالای پشت بام خوابگاههایشان به پایین پرتآب کردند، ملت ایران این فاجعه را هرگز فراموش نخواهد کرد. امروزه حکومت اسلامی، سنگدلانه اعتراض‌های مردمی را سرکوب می‌کند٬ سرکوب اعتراض‌های مسالمت‌آمیز در درازمدت ممکن نیست و بالاخره به پیروزی منتهی خواهد شد.جنبش های آزادی دموکراسی بخش تمامی مردم دنیا از مبارزات دانشجویان و مردم ایران برای دمو کراسی و عدالت خواهی حمایت می‌کند. ما از مبارزه‌ مسالمت‌آمیز و مداوم، برای تحقق جامعه‌ای که در آن انتخابات آزاد، عادلانه ودمکراتیک باشد حمایت می‌کنیم.آزادی‌خواهی مردم در درازمدت هرگز نمی‌تواند سرکوب شود. دانشجویان همیشه پیشقراول مبارزه برای آزادی، حقوق بشر و دمکراسی بوده‌اند و با تمام توان از مبارزات مسالمت‌آمیز برای آزادی، دمکراسی و حقوق بشر در ایران حمایت می‌کند. ما هرگز از یاد نخواهیم برد آنانی‌ را که زندانی شده‌‌اند. برای آزادی آن‌ها از هیچ کوششی دریغ نخواهیم کرد.اعتراض های مردمی در ایران آشکارا نشان داد که ارتباطات اجتماعی، دیجیتالی و رسانه‌ای چه امکاناتی تازه‌ای فراهم کرده و استفاده خلاقانه از اینترنت، وبلاگ٬ فیس بوک٬ و تویتر چه نقشی‌ در مبارزه برای دمکراسی به‌ وجود آورده است.


نوشته ای از پدرام طنازی

توماج صالحی به اعدام محکوم شد! توماج در قلب ما جای دارد!

سازمان حقوق بشر ایران؛ ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳: توماج صالحی، خواننده رپ و از بازداشت‌شدگان اعتراضات ۱۴۰۱ در دادگاه انقلاب به اعدام محکوم شد. سازمان ...