۱۳۹۰ اسفند ۲۲, دوشنبه

موسم سرخ(چهارشنبه سوری) را به صحنه اعتراض جدی علیه سران ایران ستیز رژیم ولی فقیه تبدیل کنند(ارژنگ داودی)

فراخوان زندانی سیاسی ارژنگ داودی برای تبدیل چهارشنبه سوری به صحنۀ اعتراض جدی علیه سران ایران ستیز ولی فقیه
متن فراخوان به قرار زیر می باشد:
یا یاد خدا،
و با درود به تمامی جانثاران راه آزادی بشر،
با سلام به تمامی انسانهای آزادیخواه ، آزاد منش و نیک اندیش جهان،
در زبان شیوای فارسی کلمه سوری به هر چیزی که به رنگ سرخ باشد اطلاق می گردد مثل گل سرخ که به آن گل سوری هم می گوییم و چون زبانه های آتش نیز به رنگ سرخ می باشد می توان به درستی پنداشت که چهارشنبه سوری معادل چهارشنبه سرخ است.در سالهای اولیه بعد از انقلاب ۵۷ این مراسم باستانی نیز همچون سایر جشنها و مناسبتها بوسیلۀ ایرانیان گرامی داشت و یکی از سنگرهای مستحکم ملی در برابر کوشش های گستاخانه برای هویت زدایی یا به عبارت دقیق تر برای فرهنگ زدایی از ایرانیان از سوی سران بی وطن رژیم ولی فقیه بوده که در ایران ستیزی آنان جای هیچ گونه شک و تردیدی نیست زیرا چشم در چشم ایرانیان آشکارا اعتراف نموده اند که هیچ احساسی نسبت به این سرزمین اهورایی و مردمشان ندارند کسانی که از همان آغاز و بلافاصله پس از دستیابی به اهرم های قدرت تلاش مضاعفی کرده اند که هر چه به ایران و ایرانی مربوط می شود را از صفحه روزگار محو نمایند اما در برابر تمامی این دسیسه های ضد ایرانی اشغالگران میهن اهورایی همه مردم بویژه جوانان و نوجوانان همواره در برپایی هر چه باشکوه تر آیین ها و جشن های ملی از جمله چهارشنبه سوری که یکی از زیباترین یادگارهای نیاکان بزرگ ماست علیرغم شدیدترین بگیر و ببندهای خونبار عمال حکومتی به جد و به جان کوشیده اند.

هم میهنان،

رژیمی که بر علیه انقلاب ۵۷ دست به کودتای خونین زده و به امید و آرمانهای مردم خیانت کرده ، رژیمی که فرزندان برومند ایران زمین را به صلابه کشیده ، به مقررات بین المللی بی اعتنایی کرده و برای قوانین خود نوشته کمترین ارزشی قائل نیست مگر در مقام برخوردهای موذیانه و قرون وسطایی با مخالفان بویژه مبارزان سیاسی ، رژیمی که با فرهنگ پربار ایرانی سر ستیز داشته وجهۀ ایران و ایرانی را چنان مخدوش کرده که در عرصه جهانی مترادف با تروریسم ، بربریت دروغگویی ،فساد .پیمان شکنی و … قلمداد می شود . رژیم غارتگری که سران بیگانه زاده وبیگانه پرست آن در طول ۳۳ سال گذشته به وضوح ثابت کرده اند که در اداره امور کشور کاملا ناتوان هستند و بعد از این همه سال هنوز هم شایستگی لازم برای اداره یک ده کوره را نیز ندارند .نباید بیش از این فرصت بیابند تا سرنوشت ایران و ایرانی را رقم بزنند.اینکه با تاثر فراوان می رویم تا چهارشنبه آخر سال را به ناچار تحت حاکمیت بی فرهنگ ترین و مستبدترین رژیم در جهان معاصر برگزار کنیم از همگان انتظار می رود که همچون سالهای گذشته در این سرور ملی هرچه گسترده تر شرکت جسته و همراه با رعایت کلیه اصول ایمنی این موسم سرخ را به صحنه اعتراض جدی علیه سران ایران ستیز رژیم ولی فقیه تبدیل کنند.

ایران هرگز نمی میرد ،

ارژنگ داوودی

شاعر،نویسنده،زندانی سیاسی

اسفند ۱۳۹۰

http://hrdai.net

info@hrdai.net

pejvak_zendanyan10@yahoo.com

pejvakzendanyan@gmail.com

Tel.:0031620720193

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران

۱۳۹۰ اسفند ۲۱, یکشنبه

حلقه های گوناگون اما به هم پیوسته برای آزادی ایران

شاید اینگونه به نظر برسد که جنبش اعتراضی مردم ایران فرو خوابیده و دیگر خبری از اعتراض نخواهد بود همچنانکه حکومت ایران ادعا می کند که چشم فتنه را درآورده است، اما نگاهی به واقعیت ها عکس این موضوع را ثابت می نماید.اگر حضور اولیه مردم در خیابان ها بر بنیاد احساس بود، سکوت پس از این حضور را نباید و نمی توان به معنای فروخفتن جنبش و مرگ آن قلمدادکرد. ناگفته پیداست که منظورم از حضور احساسی این نیست که مردم حاضر در میدان، هیچ خواسته عاقلانه ای نداشتند. اتفاقا مردم به دنبال آرای گمشده خود بودند و این یعنی آگاهی و این یعنی نگرش عاقلانه به موضوع. بنابراین مردم می دانستند به دنبال چه چیزی هستند اما رفتن بی پروای به خیابان ها تنها به سبب پس گیری رای کاری احساسی بود و در نظر من یکی از دلایل مهم بی نتیجه ماندن کوشش های آن روز هم به همین سبب بود.رویارویی احساسی با حکومتی خشن و بی رحم به مردم آن روی سکه را نیز نشان داد، رویی که پرده از چهره نظامی ددمنش برمی داشت که دین را وسیله ای برای به بند کشیدن ایرانیان کرده بود. خشونت علیه مردم، دیگر جایی و دلیلی برای حضور در خیابان ها باقی نم گذاشت زیرا طرف مقابل به راحتی حاضر بود زندانی و شکنجه کند، اعتراف های دروغین بگیرد، بدرد، بکشد و در یک کلام از قواعد ناجوانمردانه در پیروزی بر حریف استفاده کند. به همین رو مردم خیابان ها را رها کردند و به عرصه مجازی پناه بردند جایی که البته همچنان ناامن ولی به هر حال از خیابان ها بسیار امن تر بود.من کشاندن مسائل روز و حتی مبارزه را به شبکه های اجتماعی چیزی نادرست نمی بینم بخصوص که سران ایران نیز خود از این معجزه قرن بیست و یک در عذابند و به همین دلیل دائم در استفاده از آن ایجاد اختلال می کنند. پناه بردن به شبکه های اجتماعی و پیگیری مبارزات به این شرط مفید خواهد بود که مردم و بخصوص جوان ها را گرفتار توهم نسازد، توهم اینکه دنیای مجازی را همان دنیای واقعیت ببینند و به حضور در آن دلخوش باقی بمانند و مرور زمان از آنها نیروهایی خنثی بسازد. حضور در دنیای مجازی از این بابت خوب است که از میزان کشته ها و دستگیری ها می کاهد، حتی گاه حکومت را به خواب خرگوشی فرو می برد و گرفتار توهم می سازد که همه چیز به پایان رسیده است و همین توهم چنگ و دندانش را کندتر می کند. حضور در دنیای مجازی هم فرصتی برای تفکر درباره راه و طی مسیر خواهد بود، دنیایی که سخاوتمندانه اجازه اشتراک عقاید و اندیشه ها را به آنها می دهد و خود مکان مناسبی برای تمرین دموکراسی است. به خاطر داشته باشیم که در بهار عربی اینترنت و فیس بوک ، توئیتر تاثیر غیر قابل انکاری داشتند.دنیای مجازی فرصت خوبی برای کنار هم قرار گرفتن گفتمان ها و دیدگاه های گوناگون، فرصت مناسبی برای بحث های پیش از بازی است، برای شناختن همدیگر و البته احترام گذاشتن به یکدیگر. فرصتی برای یافتن همفکران همراه و آغاز همکاری با دیگرانی است که غیر از ما می اندیشند. همکاری و همفکری با دیگران بسیار مهم است چیزی که تا به امروز متاسفانه در میان گروه های مختلف فعال در ایران نبوده است. مگر در یک تیم ورزشی همه به یک اندازه توانایی دارند و همه به یک شکل می اندیشند اما این دیدگاه های گوناگون یک هدف را دنبال می کنند، بنابراین طرح دیدگاه های مختلف نه تنها به جنبش مبارزه با نظام سرکوبگر و مستبد جمهوری اسلامی آسیبی نمی رساند که آن را تنومند تر می سازد.متاسفانه تا به امروز اپوزیسیون خارج از کشور نیز نتوانسته دور یک میز جمع بشود، دیدگاه های دیگر را بشنود و تاب بیاورد. تا زمانی که به منافع فردی و گروهی و نه منافع همه مردم ایران می اندیشیم مبارزه ها، به اتلاف وقت و فرصت سوزی تبدیل می شود، چیزی که در همه این سال ها جمهوری اسلامی از آن بهره فراوان برده است. بنابراین امروز شروط اصلی مبارزه تفکر، همزیستی مسالمت آمیز در کنار یکدیگر و در نهایت لحاظ کردن منافع تمام مردم ایران در رسیدن به دموکراسی است.همزیستی و همکاری مسالمت آمیز با همه گروه ها به معنای از دست رفتن هویت گروهی، احزاب و گروه های مختلف نیست. اتفاقا بر عکس باعث هویت دادن به گروه ها و احزاب می شود، اما نکته مهم آن است که گروه ها، طیف ها، احزاب و فعالان داخل و خارج از ایران باید بدانند که اتحاد آنها به معنای تبدیل همه تنوع ها به یک حلقه نیست. یک حلقه شدن عاقبت نهضت را شبیه عاقبت جمهوری اسلامی می کند و به دیکاتوری ختم می شود. تفکرات گوناگون باید به شکل حلقه های گوناگون یک زنجیر نمود پیدا کنند. در این صورت ضمن داشتن اتحاد، هر گروهی تفکرات خود را دارد و آن را در معرض انتخاب مردم قرار می دهد. از آنجایی که تفکر مورد پسند مردم خود یک حلقه از حلقه های زنجیر برشمرده است، همچنان از همراهی آنها نیز استفاده و بهره خواهد برد.بنابر آنچه آمد امروز در عرصه مبارزه حضور حلقه های گوناگون در کنار یکدیگر بسیار اهمیت دارد، اتحاد تفکرات و دیدگاه های مختلف، اتفاق مبارکی است که نهال دموکراسی را از گرفتار آمدن در دام دیکتاتوری محفوظ نگاه می دارد. دنیای مجازی عرصه مناسبی برای عرضه دیدگاه و تفکرات مختلف و متنوع است. امروز نهضت مبارزه با نظام جمهوری اسلامی نیازمند به خودشناسی و بررسی امکانات موجود است و این مهم امکان نمی پذیرد مگر آنکه همگان از یک ابزار واحد بهره ببرند. به نظر می رسد مناسب ترین ابزار همین شبکه های اجتماعی باشند که می توانند پراکندگی ها را به جمعیت و پیوستگی تبدیل کنند. شناختن امکانات موجود اهداف مبارزه را مشخص تر و هدفمندتر و هزینه های آن را کمتر خواهد کرد.امروز تمام فعالان در عرصه مبارزه با جمهوری اسلامی باید به این نکته واقف باشند که شنیدن و احترام گذاشتن به دیدگاه های دیگران و حتی گاه مخالف، فرخنده، مبارک و نشانه ای از حرکت به سوی دموکراسی است. ایران آزاد آینده از آن همگان خواهد بود و چنانکه در مقاله ای دیگر نوشتم هیچ کس هیچ حق از پیش تعیین شده ای در آن ندارد. مردم ایران ضمن احترام به کوشش همه فعالان، در آن روز یکی از حلقه ها را انتخاب می کنند و می دانند حلقه های دیگر آن زنجیر از حلقه انتخاب شده جدا نمی شوند و در خدمت رسانی به مردم و ساختن جامعه ای آزاد و آباد به آن یاری خواهند رساند.

دکتر بهروز بهبودی
بنیانگذار شورای دموکراسی برای ایران
contact@bbehbudi.com

 نیویورک - ۳ مارس  ۲۰۱۲

خواهرسعید ملک پور:۵۰ روز است که از سعید خبری نداریم؛ هرلحظه ممکن است حکم اعدام اجرا شود

از سعید ملک پور که اواخر بهمن ماه حکم اعدامش به دایره اجرای احکام فرستاده شده است خبری در دست نیست.خواهر سعید ملک پور با اظهار نگرانی شدید از وضعیت برادرش به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت: « ۵۰ روز است که به ما اجازه ملاقات داده نشده است و ما کاملا از وضعیت سعید بی خبر هستیم. نامه ها و تقاضاهای دیدارمان نیز تا به حال بی جواب مانده است.» مریم ملک پور خطاب به مسولان قوه قضاییه ایران گفت:« هر لحظه ممکن است حکم اعدام سعید اجرا شود. من از مسولان قضایی کشورم درخواست می کنم تا جلوی این حکم را بگیرند. ما نامه های زیادی داده ایم که تا به حال بی جواب مانده اند با این حال باز هم امیدواریم که مسولان جلوی اجرای این حکم را بگیرند. » حکم اعدام سعید ملک پور، فعال سایبری اواخر بهمن ماه امسال بدون ابلاغ به وکلایش به دایره اجرای احکام فرستاده شده است. پرونده سعید ملک پور در حالی به دایره اجرای احکام فرستاده شد که حکم اعدام او که توسط دیوان عالی کشور تایید شده است به وکلایش ابلاغ نشده بود و به این ترتیب شانس اعادی دادرسی از آنها گرفته شده است.

منبع: کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران

۱۳۹۰ اسفند ۱۷, چهارشنبه

بازنده انتخابات جمهوری اسلامی کیست؟

آنچه در نگاه جمهوری اسلامی اهمیت دارد وجود ابزاری به نام انتخابات، و حضور طرفداران نظام در آن است باقی ماجرا نیز به دست رسانه های وابسته و دروغ پرداز حل و فصل خواهد شد .مرور عملکرد مجلس ایران بخصوص در دو دوره اخیر که میدان برای اصولگرایان باز بوده و تصفیه های آنچنانی به دست شورای نگهبان صورت گرفته، نشان می دهد، مجلس تنها به یک عروسک خیمه شب بازی برای اثبات نظام تبدیل شده است. در واقع انتخابات، برای مسئولان جمهوری اسلامی از دو جهت اهمیت دارد؛ یکی اینکه به جهانیان نشان می دهند که ایران کشوری دموکراتیک است که در آن مردم افراد را انتخاب می کنند و دیگر آنکه با کشاندن مردم به عرصه، وجهه، مقبولیت و مشروعیتی برای خود فراهم می آورند.هرچند همواره حضور مردم در انتخابات مجلس کمتر از از انتخابات ریاست جمهوری بوده، حضور اندک و یا تحریم انتخابات توسط آنان حداقل به جهانیان نشان خواهد داد که سران فعلی ایران در دل اکثر مردم جایی ندارند. می گویم به جهانیان، به این دلیل که سران ایران با استفاده از صدا و سیمای سراسر دروغ خود، روزنامه هایی نظیر کیهان و خبرگزاری هایی چون فارس میزان حضور مردم را ـ همان مردمی که بود و نبودشان برای نظام یکسان است ـ در داخل وارونه جلوه خواهند داد، در این میان ستاد انتخابات نیز به یاری رسانه ها خواهد آمد و با تمدید ساعات رای گیری نشان خواهد داد که حضور مردم در پای صندوق های رای زیاد است، کاری که به تکرار در جمهوری اسلامی اتفاق افتاده است. بنابراین از اکنون سران ایران خود را آماده می کنند تا روز دوازده اسفند را حماسه ای دیگر از حضور مردم بخوانند.ناگفته پیداست که امروز بیشتر مردم ایران اعتماد خود را به نظام از دست داده اند، نظامی که آنها را وادار می کند تا به گزینه هایی رای دهند که خود از پیش در جلوی پای آنان قرار داده است. نظارت استصوابی شورای نگهبان، عملا باعث شده تا عده و گروهی خاص در چرخه انتخابات حضور داشته باشند، عده ای که فرمان پذیر باشند و به راحتی منافع موکلانشان یعنی مردم را فدای فرمان های سران جمهوری اسلامی ـ بخصوص رهبر ـ کنند.سران ایران می دانند حذف رقیبان باعث دلسردی و حضور کمرنگ مردم در انتخابات می شود اما با این آگاهی همچنان بر یکدست کردن نامزدهای انتخاباتی به دست شورای نگهبان پای می فشارند. سیاست های سران جمهوری اسلامی نشان می دهد که برای آنها حضور مردم تنها جنبه تزیینی دارد بنابراین با قاطعیت به یکدست کردن نامزدهای انتخاباتی می پردازند زیرا می دانند با این یکدست سازی، به رغم حضور کمرنگ مردم، در پایان برنده بازی آنها خواهند بود. آنها می دانند به تبع یکدست کردن نامزدها، مردم رای دهنده نیز یکدست می شوند و همان گروه اقلیت طرفدار نظام در پای صندق ها حاضر می شوند و این همه به تشکیل مجلسی یکدست و فرمانبردار خواهد انجامید.
در این میان آنچه اهمیت دارد تنها برگزاری انتخابات است تنها انتخابات!
زیرا چنانکه گفتیم سران ایران به وسیله رسانه های دروغ پرداز داخلی می توانند حضور اندک مردم را وارونه جلوه دهند و از آن استفاده های تبلیغاتی کنند.جمهوری اسلامی می داند امروز زیر فشار تحریم ها در چه دورانی بسر می برد، بنابراین در عرصه داخل نمی تواند خطر کند و برای خود مشکل بیافریند. مجلس دردسر ساز باعث می شود بخش عمده ای از نیرو و تمرکز نظام صرف داخل گردد که در شرایط کنونی چنین کاری نمی تواند به صرفه باشد. مجلس دردسرساز مردم مخالف را می تواند به خیابان ها بکشاند همانطور که مجلس فرمانبردار بسیجیان را به خیابان می کشاند و از دیوار سفارت کشوری بالا می برد. افزون بر همه اینها سیاست سران ایران به سمت و سویی می رود که به تدریج همه چیز زیر نظر رهبر ایران قرار بگیرد و نظام ریاستی به نظام پارلمانی تبدیل گردد در چنین شرایطی مجلس باید فرمان پذیر باشد.چنانکه می دانیم رهبر ایران در مواقعی که تشخیص می دهد مجلس به راه ناصوابی می رود، می تواند از قدرتی به نام فرمان حکومتی استفاده کند، اما استفاده بیش از اندازه از این قدرت نیز نمی تواند به صلاح او باشد زیرا چهره واقعی اش را از سایه بیرون آورده و عریان تر می سازد و در آن هنگام کاری از همان رسانه های دروغ پرداز نیز برای رفع و رجوع مسئله بر نمی آید. با همه این دسته بندی ها و تحلیل ها، جمهوری اسلامی ترجیح می دهد با تحمیل هزینه های بسیار به مردم، نظام انتخابات البته از نوع فرمایشی آن را حفظ کند.آنچه در نگاه جمهوری اسلامی اهمیت دارد وجود ابزاری به نام انتخابات، و حضور طرفداران نظام در آن است باقی ماجرا نیز به دست رسانه های وابسته و دروغ پرداز حل و فصل خواهد شد. سران ایران بهتر از هر کسی می دانند مردم دیگر نسبت به این نظام فاسد دلبستگی ندارند، نظامی که در آن آزادی کالایی بی ارزش است و برابری افراد بی معنی. نظامی که به جای توجه به مردم کشور خود اولویت را به دیگرانی در سوریه، فلسطین ونزوئلا و ...می دهد.سران ایران می دانند در صورت شرکت مردم در انتخابات، در دنیا از آن به عنوان وسیله ای برای مقبولیت خود بهره خواهند جست و اگر انتخابات را تحریم کنند باز گروه اقلیتی را خواهند داشت که در انتخابات حاضر شده و به کسانی رای می دهند که فرمان پذیرند بنابراین در هر صورت برنده بازی آنها خواهند بود. آنها انتخابات مجلس را گرم می خواهند نه از آن رو که مردم کسانی را که می خواهند به مجلس بفرستند، بل تنها به آن دلیل که برای خود وجاهت بتراشند. به همین دلیل تحریم چنین انتخاباتی از ضروریات می شود. وقتی پیش از مردم شورای نگهبان نامزدها را انتخاب و هر که را نپسندد به بهانه های واهی رد می کند، دیگر بهانه ای برای حضور در پای صندوق های رای نمی ماند. عدم حضور مردم در انتخابات، همراه با تحریم های جهانی، جمهوری اسلامی را منزوی تر می سازد. تحریم انتخابات، همان راهپیمایی سکوت مردم است که سران ایران مجوز آن را صادر نکردند. صدای اعتراض مردم به کسانی است که هیچ حقی برایشان قائل نیستند و دائم به شعور و آگاهیشان توهین می کنند. بادی است که بر اندام جمهوری اسلامی رعشه می اندازد و خواب را از چشمانش می گیرد. بی اعتنایی به کسانی که هیچ اعتباری برای مردم قائل نیستند، تحریم بزرگی است که هزینه ای را بر دوش مردم نمی گذارد. دوازده اسفند می تواند به یک روز به یاد ماندنی در تقویم مردم ایران و نه جمهوری اسلامی تبدیل شود، روزی که برنده آن سران حکومت نیستند، اگر همه با یکدیگر پیوسته باشند.

دکتر بهروز بهبودی

contact@bbehbudi.com

بنیانگذار و دبیرکل شورای دمکراسی برای ایران

دستگیری روح الله روزیطلب فعال دانشجویی شیراز

روح الله روزیطلب دانشجوی نخبه علوم سیاسی دانشگاه آزاد شیراز روز پنچ شنبه 11 اسفند 90 در ساعت 3 بعد از ظهر در منزل توسط نیروهای اداره اطلاعات شیراز دستگیر شد.این فعال دانشجویی که از شاگردان دکتر مسعود سپهر نیز است پس از دستگیری استاد خود به طور جدی و عملی چه در دانشگاه و چه در دادگاه انقلاب پیگیر وضعیت دکتر سپهر بود.علی رغم تهدیداتی که از جانب اداره اطلاعات و دادگاه انقلاب متوجه روزیطلب مبنی بر عدم پیگیری وضعیت دکتر سپهر از جانب ایشان بود اما وی همچنان بر مواضع و فعالیت های خود پایداری می کرد که سرانجام منجر به دستگیری وی شد.گفتنی است دکتر مسعود سپهر استاد دانشگاه و عضو ارشد مجاهدین انقلاب بیش از سه ماه است که بازداشت و در بازداشتگاه اداره اطلاعات شیراز معروف به پلاک 100 نگهداری می شوند.همچنین طبق اخبار رسیده روح الله روزیطلب به پلاک 100 منتقل شده است.



گزارش جرس

۱۳۹۰ اسفند ۱۱, پنجشنبه

نهاد بین المللی ‘فری میوز’ خوستار آزادی فوری و بی قید و شرط آریا آرام نژاد شد

نهاد بین المللی “فری‌ میوز” که مهم‌ ترین نهاد پیگیر وضعیت هنرمندان حوزه‌ی موسیقی در سراسر جهان است، با راه انداختن کمپینی خواهان آزادی فوری و بدون قید و شرط آریا آرام‌نژاد، خواننده و ترانه‌ سرای ایرانی شد.به گزارش سحام نیوز و به نقل از سایت شخصی این هنرمند، رو نوشت این نامه به اتحادیه اروپا، شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد، سازمان های بین المللی،وزارت امور خارجه دانمارک ،رسانه ها و سازمان های مختلف دانمارک و هم چنین به ۲۰۰۰ نفر از اشخاص حقیقی و حقوقی ارسال شده است.آریا آرام نژاد هنرمند ایرانی از ۸ نوامبر ۲۰۱۱ میلادی برابر با ۱۷ آبان ۹۰ تحت شرایط سخت و غیر انسانی در زندان است.این نهاد بین المللی در این نامه به رهبران ایران یادآوری میکند, که ایران به عنوان یکی از امضا کنندگان میثاق بین المللی ملزم به اجرای شرایط میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی، که از جمله موارد تحت حمایتش آزادی بیان است. حق آزادی بیان به صورت شفاهی، کتبی یا چاپی، در قالب هنر از جمله این موارد است.همچنین در این نامه به حکومت ایران یادآوری میکند که سازمان ملل متحد بر طبق این قوانین خواستار حداقل حقوق درمان برای زندانیان و همچنین دسترسی به وکیل فارغ از هر گونه بدرفتاری بی رحمانه می باشد .در همین راستا به مناسبت روز جهانی آزادی موسیقی (سوم مارس ) یک گروه از موزیسین های بین المللی در بروکلین آمریکا ترانه های آریا را اجرا خواهند کرد و از هم اکنون آهنگ های آریا در سایت فری میوز در دسترس عموم قرار گرفته است.

آموزش رایگان تردستی با استاد عظما


طرحی از بادبان

توماج صالحی به اعدام محکوم شد! توماج در قلب ما جای دارد!

سازمان حقوق بشر ایران؛ ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳: توماج صالحی، خواننده رپ و از بازداشت‌شدگان اعتراضات ۱۴۰۱ در دادگاه انقلاب به اعدام محکوم شد. سازمان ...