۱۳۹۰ آبان ۲۹, یکشنبه

انفرادی: چهاردیواری سیمانی با دری آهنی برای شکستن زندانی

وحید پوراستاد: تو را به داخل سلول هل می‌دهند. پشت سرت صدای بسته شدن دری آهنی را می‌شنوی. چشم‌بندت را که بر می‌داری، چهار طرف خود را دیوار می‌بینی. یک اتاقک بسیار کوچک، چیزی در حدود یک و نیم در دو متر. اولین قدم را که بر می‌داری به دومین قدم نرسیده، به عرض دیوار می‌رسی. اما طول سلول را با دو قدمی می‌شود طی کرد.سکوت است و سکوت. اما به یکباره صدای ناله و ضجه یک زندانی تمام رشته افکارت را به هم می‌ریزد. صدایی را می‌شنوی که با تمام توان به درآهنی می‌کوبد و از خدا طلب مرگ می‌کند. او در سلول انفرادی بریده است.
علی افشاری فعال سیاسی و دانشجویی که در سال‌های ۷۹ تا ۸۲، ۴۰۰ روز از سه سال زندان خود را در سلول انفرادی گذراند، در این مورد این گونه می‌گوید:
«تجربه سلول انفرادی هم مثل همه تجربه‌های دیگر زندگی این نیست که با گذشت زمان، رنجش به شکل صعودی افزایش پیدا کند، بلکه در یک نقطه‌ای می‌شکند.
ولیکن کسانی که تجربه انفرادی را ندارند، معمولاً در بار نخستی که با این فشار و تحقیر مواجه می‌شوند، فکر می‌کنند که هر روز که از زندانی بودنشان در انفرادی بگذرد، این وضع بدتر خواهد شد و بالطبع آنها دیگر نخواهند توانست مقاومت کنند.
 این هم عاملی می‌شود برای اینکه فرد آماده بشود برای بریدن یا تجدید نظر در مواضعش یا پذیریش درخواست تیم بازجویی. اما بریدن تابع ملاک‌های دیگری هم هست که سختی سلول انفرادی تنها بخشی از این معیارها و ملاک‌هاست. باید سختی‌های کل دوران بازجویی را نگاه کرد. موقعیت روانی خود فرد زندانی نیز اهمیت دارد.از همه مهم‌تر اینکه وقتی فرد بازداشت شده، چقدر به لحاظ ذهنی آماده هزینه پرداختن به خاطر اعتقادات و تفکرات خود یا عملی است که منجر به بازداشتش شده، یا اتهاماتی است که از سوی تیم بازجویی به او نسبت داده می‌شود.به هر حال فاصله بین آنچه که فرد زندانی انجام داده با اتهاماتی که به او نسبت داده می‌شود، به اعتقاد من عامل مهمی برای بریدن شخص زندانی است.»دیوارهای سلول از سیمانی خشن و ناصاف با پستی و بلندی و خط‌های کج و معوج زیاد پوشیده شده است. سلول انفرادی به یک قبر شباهت دارد. قبری که آدمی زنده را درون آن گذاشته باشند. در آهنی این قبر، تنها برای مقداری آشامیدنی و خوردنی در طول روز، آنهم بسیار کوتاه باز می‌شود و دوباره صدای در آهنی به شدت به هم می‌خورد. روزها می‌گذارد و هر روز هجوم اوهام و توهمات رعب‌آور تو را بیشتر فرا می‌گیرد. بازجو می‌خواهد مقاومت تو را بشکند.مجتبی سمیع‌نژاد، روزنامه‌نگار و فعال حقوق بشر با تجربه ۲۱ ماه زندان و ۸۸ روز سلول انفرادی در سال ۸۳:
«به نظر من مهم‌ترین شاخصه سلول انفرادی، ساکن بودن آن در مقابل حرکت در دنیای بیرون است. یعنی در دنیای آزاد همه چیز جاری و در حال حرکت است این در حالی است که در سلول انفرادی همه چیز ساکن است که موجب ایجاد یک خلأ ذهنی برای زندانی خواهد شد.این مهم‌ترین مسئله‌ای است که مد نظر بازجویان است تا زندانی را در موقعیت ایزوله شدن قرار دهند. هر چقدر که مدت زمان انفرادی طولانی‌تر باشد، سختی و فشار آن هم افزایش می‌یابد و بیشتر می‌شود.
بیشترین مسئله‌ای که به خود من در سلول انفرادی فشار ایجاد کرد همین مسئله سکون انفرادی بود. اینکه به جایی رسیدم که دیگر فکر کردن و خیال کردن برایم امکان‌پذیر نبود. فکر کردن و تخیل کردن تنها ابزار من برای زنده ماندنم در سلول انفرادی بود. جایی که هیچ نشان دیگری از زندگی وجود نداشت.
 من به جایی رسیده بودم که در سلول انفرادی دیگر توانایی فکر و خیال کردن نداشتم. این مسئله باعث شد که من فشار بسیار سنگینی را در سلول انفرادی زندان اوین تحمل کنم.در واقع هدف از اینکه ذهن زندانی خالی بشود و در سلول انفرادی قرار بگیرد این است که در نهایت به خواسته‌های بازجو تن بدهد و این خواسته‌ها به او دیکته بشود.
 در این موقعیت ارتباط زندانی با دنیای بیرون به طور کامل قطع شده است و در حالت ایزوله قرار دارد. در این شرایط فقط به بازجوی خودش نیاز پیدا می‌کند و فقط می‌خواهد برای فرار از سلول انفرادی او را ببیند.» بازجو می‌تواند اراده کند که دستور خروج تو را برای هواخوری برای روزها و هفته‌ها و چه بسا ماه‌ها صادر نکند. هر روز ضعیف‌تر و ضعیف‌تر می‌شوی. شکنجه جسمی ممکن است به تو ندهند. اما سلول انفرادی یک شکنجه روحی است.امید معماریان، روزنامه‌نگار، با تجربه ۳۵ روز سلول انفرادی از ۵۵ روز زندان در سال ۸۴:
«سلول انفرادی اساساً ذهن و روح و روان زندانی را آنقدر متأثر می‌کند که بعد از اینکه از زندان هم آزاد می‌شوی، تا مدت‌ها، یعنی تا ماه‌ها و سال‌ها، تأثیرات روانی آن به دنبالت کشیده می‌شود.در مدت زمانی که زندانی در خود زندان هست، انفرادی، سازمان فکری آدم را دگرگون می‌کند. به حدی که گاهی اوقات می‌خواهی جان خودت را بگیری و به مرحله خودکشی می‌رسی.سلول انفرادی تأثیرات روانی پیچیده‌ای دارد که به اعتقاد من یکی از مصادیق بارز و واضح شکنجه محسوب می‌شود.»سلول انفرادی را شکنجه سفید می‌دانند. بی‌خبری مطلق از خانواده، نداشتن تماس با انسانی دیگر، نداشتن هیچ چیز در داخل سلول، نه کتابی، نه روزنامه‌ای.هفته‌ها و ماه‌ها در تنهایی به سر می‌بری و روزهای متوالی تنها چهار دیوار با یک در آهنی می‌بینی با لامپی روشن در طول ۲۴ ساعت. اما زندانیانی می‌توانند کمی روزهای سخت انفرادی را تحمل کنند، که با تخیل، خود را از زندان بیرون ببرند.

منبع: رادیو فردا

هفته‌ای که سپاه در ملارد، خودش را با سوخت موشک زد!...

حالا این حکایت پدافند موشکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است که هفته گذشته حین انتقال موشک‌های سجیل در روستای بیدگنه شهرستان ملارد، نزدیک به صد نفر کشته و شل و پل تقدیم انقلاب کرد، حالا ببینید این موشک‌ها در اسرائیل چه قدر تلفات خواهد داشت!!
ببین در تل آویو چه کرده است؟
می‌گویند در دوره صفویه زمانی که ترک‌های عثمانی با استفاده از توپ‌های جنگی حسابی دمار از روزگار لشگر ایران درآورده بودند برخی از جمعی از بادمجان دور قاب چین‌های دربار مدعی شدند که می‌توانند توپ جنگی بسازند. روز افتتاح این توپ‌ها شاه هم حضور پیدا کرد و توپ جنگی را به سمت عثمانی‌ها نشانه گرفتند و شلیک کردند، گرد و غبار ناشی از شلیک توپ که به زمین نشست هفت هشت تایی لت و پار و کشته و زخمی اطرف توپ روی زمین افتاده بودن و ناله می‌کردند، وقتی شاه به سازندگان توپ اعتراض کرد که پدر سوخته‌ها این چه وضعشه؟
پاسخ دادند که «اعلیحضرتا این توپ اینجا در میان خودی اینقدر کشته و زخمی داشت، ببینید در خاک عثمانی چه قدر تلفات داشته است!!»
حالا این حکایت پدافند موشکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است که هفته گذشته حین انتقال موشک‌های سجیل در روستای بیدگنه شهرستان ملارد، نزدیک به صد نفر کشته و شل و پل تقدیم انقلاب کرد، حالا ببینید این موشک‌ها در اسرائیل چه قدر تلفات خواهد داشت!!
جنایات دوران کودکی
خاطرم هست در دوارن طفولیت، روزنامه‌ها از جنایات هولناکی در شهر کرمان خبر داده بودند که طی آن عده ای بچه بسیجی تعدادی از زنان خیابانی را به دلیل آن که تشخیص داده بودند که مهدور الدم هستند قربتا الی الله به قتل رسانده بودند.این قتل‌ها به قتل‌های محفلی کرمان معروف شد و از آن زمان تاکنون تقریبا ۱۰ سالی هست که قوه قضائیه مشغول رسیدگی به این پرونده است و در این مدت بچه بسیجی‌های قاتل هر کدام مردی برای خودشان شدند و بسیاری از وکلا و قضات درگیر این پرونده هم یا به رحمت خدا رفته‌اند یا در خانه سالمندان روزگار می‌گذرانند.هفته گذشته هم دادستان عمومی و انقلاب شهر کرمان برای n امین بار گفته است هنوز پرونده مربوط به این قتلها در دست رسیدگی است یعنی پشت کاری دارند ها!
جمهوری اسلامی تگزاس!
کار دولت مهرورزی که هدفش فقط و فقط خدمت به خلق الله است و به گفته رئیس دولت سالم ترین دولتی است که بعد از انقلاب به روی کار آمده، به جایی رسیده است که در روز روشن مسئولان دولتی به خاطر پست معاونت یک سازمان به روی همدیگر اسلحه می‌کشند و گلوله به مغز هم دیگر حرام می‌کنند!هفته گذشته يدالله صادقي رئیس سازمان صنعت، معدن و تجارت استان تهران بعد از يك مشاجره با معاون بازرسی خود از سوی معاون خود، مورد اصابت گلوله قرار گرفت.گفته می‌شود آقای رئیس بی نوا پس از انتصاب، تصمیم داشته تا معاون خود را برکنار نماید اما این معاون که نمی‌خواسته فرصت خدمت به مردم را از دست بدهد اسلحه بر می‌دارد و مغز آقای رئیس را نشانه می‌گیرد!
خودروی ملی طرح چین!
این روزها اگر سوار تاکسی شده باشید و گوش شیطان کر، شانس بیاوریم راننده تاکسی از سختی‌های روزگار کلافه نباشد، اندکی بعد قفل دلش باز خواهد شد و گلایه و شکوه کردن را آغاز می‌کند که ترجیع بند همه این غر غر‌ها و درد و دل‌هایش، وضعیت قاراشمیش بازار قطعات خودرو است؛قطعاتی که این روزها چشم بادامی‌ها و یا همان شهروندان ببر بیدار شده آسیا - چین – که به قول خانم والده ما انشالله خواب به خواب برود به ساختنشان برای خودروهای ایرانی و یا همان ملی ما، مشغول هستند.
قطعاتی که در بسته‌بندی‌های ایرانی و کاملا با نشان (برند) معروف و خاصی در بازار به فروش می‌رسد، ولی عملا در کشور چین ساخته می‌شود و اگر چشم و چال تان را باز کنید و خوب نگاه کنید، در گوشه بسیاری از آنها عبارت ساخت چین حک شده است.
ورود قطعات چینی برای خودروهای ساخت داخل و عرضه گسترده این قطعات در نمایندگی‌ها و تعمیرگاه‌های معتبر به وضوح نشان می‌دهد که صنعت قطعه سازی کشور نیز همچون بسیاری از صنایع دیگر در چنبره واردات کالا از این چشم بادامی‌های چموش است و فقط کم مانده که چینی‌ها با وارد کردن دختر کدبانو و کم خرج، مشکل ازدواج جوانان ایرانی را هم حل کنند.
یا ضامن آهو!
بانک مرکزی، بخشنامه ای صادر کرده است که به موجب آن آدم هوس می‌کند یک بار دیگر ازدواج کند جان شما! این بخش نامه بانک‌ها را موظف به پرداخت وام ازدواج و خرید و ساخت مسکن «بدون معرفی حتی یک ضامن از سوی وام گیرنده» کرده است.
شما باورتان می‌شود؟
والله ما وام ازدواج که می‌خواستیم بگیریم، صد تا ضامن و چک و برگه کسری اقساط و استعلام تا هفت نسل پیشمان و استعلام از آب و فاضلاب محل در نهایت با توسل به ضامن آهو! توانستیم دو میلیون تومان وام بگیریم که البته ۵۰۰ هزار تومان آن هم خرج شیرینی برو بچه‌های شعبه بانکی بود که از آن وام دریافت کردیم.البته ذکر این نکته هم لازم به ذکر است که پیش از این برای اخذ وام به ضامن معتبر نیاز بود و سه هزار میلیارد، سه هزار میلیارد، پول بی زبان مملکت «هاپولی هاپو» می‌شد، حالا که ضامن را هم کلا برداشته‌اند خدا به همه ما رحم کند!
دیکتاتور رمانتیک!
باور کنید دیکتاتوری بد دردی است، خدا نصیب نکند آدم دیکتاتور بشود و بعد که سرنگون گردد، یعنی حیثیت برای آدم نمی‌ماند، یا باید از سوراخ فاضلاب بیرونمان بیاورند، یا چاقو در ماتحت‌مان کنند و دست آخر هم هر کسی رد می‌شود خود چهار تا کلفت بارمان می‌کند.هفته گذشته افشا شد که ويليام كيسي، رييس اسبق سيا در سفر محرمانه خود با رونالد ريگان، رئيس جمهوري اسبق آمريكا به جزاير مايوركاي اسپانيا، گزارش‌هايي روانشناختي از وضعيت قذافي به ريگان مي‌دهد که واقعا آدم با خواند آن چهار شاخ می‌ماند.در اين گزارش‌ها آمده است که معمر قذافي، ديكتاتور سابق ليبي، عاشق اين بود كه در خفا لباس‌هاي زنانه بپوشد و همچنين آرايش‌هاي زنانه انجام دهد و علنا كفش پاشنه بلند مي‌پوشيد تا قد بلندتر به نظر برسد كه اين كفش‌ها معمولا در ايتاليا براي وي ساخته مي‌شد.همچنین گفته می‌شود که قذافي عاشق يك عروسك بود كه شب‌ها بايد آن را بغل مي‌كرد و مي‌خوابيد!
آخی! چه رمانتیک!
قذافي همچنين وسواس خاصي به نوع فرش و رختخواب خود داشت و در هر هتلي در جهان كه اقامت مي‌گزيد خدمه‌ آن هتل مجبور بودند فرش و رختخواب وي را متناسب با خواسته وي تغيير دهند چرا كه وي با لباس‌هاي زنانه و يا حتي با لباس‌هاي خواب زنانه مي‌خوابيد و در حالي كه اين لباس‌ها را به تن داشته حتي با برخي روساي جمهوري كشورها ديدار مي‌كرد!
همچنين گفته شده که به علاقه قذافي وي زنان معمولي را دوست نداشت بلكه به علت مشكلات روحي و رواني كه داشت زنان فاحشه را ترجيح مي‌داد!
پسر کو ندارد نشان از پدر!
پس بگو چرا این بشار اسد دیکتاتور سوریه دست از سر کچل ایران بر نمی‌دارد و دو دستش را تا آرنج در خزانه ایران را گرفته و ول کن هم نیست.نگو که مرحوم ابوی ایشان یعنی جناب «حافظ اسد» که خود عمر درازی به دوشیدن جمهوری اسلامی مشغول بود، در وصیتنامه اش خطاب به «بشار» گفته است: «تو می‌توانی همیشه به ایرانیان تکیه کنی؛ اما هرگز به رهبران عرب اعتماد نکن.»همین چند وقت پیش بود که یک فقره از تکیه کردن‌های بشار به ایران رو شد که در آن جمهوری اسلامی ايران به منظور کمک به رژيم بشار اسد و جلوگيری از فرو ريزی ليره سوری، شش ميليارد دلار کمک نقدی در اختيار دمشق قرار داده بود.
دزد به دزد می‌گه روت سیاه!
در شرایطی که امت شهید پرور چشم انتظار بودند تا نمایندگان مجلس پس از این همه کش و قوس درباره اختلاس میلیاردی بالاخره به قول اصفهانی‌ها «کِه کِه ای لای گلیم بکنند» اما هفته گذشته با خبر شدیم که ای دل غافل ۱۰ نماینده مجلس خودشان در اختلاس سه هزار میلیارد تومانی بانک صادرات دست داشته‌اند!
محمود احمدی بیغش نماینده مجلس هم دیده است هوا پس است از قوه قضائیه خواسته است که «نام این ۱۰ نماینده را ذکر کنند چون در حال حاضر ۲۹۰ نماینده در معرض اتهام قرار دارند.»علاء‌الدین بروجردی٬ ارسلان فتحی‌پور٬ محمد دهقان٬ جبار کوچکی‌نژاد و صمد مرعشی چهار نماینده‌ ای هستند که پیشتر از جمله مسئولان رسیدگی به پرونده اختلاس بودند و حالا معلوم شده است خود این حضرات در اختلاس دست داشته اند.



آقای هفته زاده

نگهداری حسین رونقی در زندان شرایط جسمی وی را نگران کننده کرده است

حسین رونقی ملکی وبلاگ‌نویسی که از شرایط بد جسمی در زندان رنج می‌برد،برای انجام آزمایش ها، به بیمارستان منتقل شد.حسین رونقی ملکی وبلاگ‌نویس و فعال حقوق بشری که مدت‌ها در بند ۳۵۰ زندان اوین از شرایط جسمی بدی رنج می‌برد، چهارشنبه برای انجام آزمایش ها پزشکی به بیمارستانی خارج از زندان منتقل و بعد از چندین ساعت بار دیگر به زندان بازگرداند شد.رونقی در حالی که باید تحت درمان مداوم و رسیدگی پزشکی کامل قرار بگیرد و در بیرون از زندان به سر ببرد تا مورد معالجه کامل قرار بگیرد، مسئولین قضایی و امنیتی همچنان با مرخصی وی مخالفت می‌کنند.بر اساس این گزارش، اصرار دادستانی تهران و بخش اطلاعات سایبری سپاه پاسداران که مسئول اصلی عدم اعطای مرخصی به این وبلاگ‌نویس هستند، در حالی با مرخصی او مخالفت می‌کنند و پاسخی به درخواست‌های مکرر خانواده‌ی وی نمی‌دهند که پزشکان تأکید کرده که وی باید برای درمان کامل در محیطی غیر از محیط زندان به سر ببرد و شرایط زندان وضعیت جسمی او را با خطر مواجه می‌کند.چندی پیش پزشکی قانونی تهران نیز این مسأله را مورد تأیید قرار داده و اعلام کرده است که رونقی باید در بیرون از زندان تحت مداوا قرار بگیرد.با این همه در حالی که ۲۳ از بازداشت مداوم حسین رونقی می‌گذرد دادستان تهران و بخش اطلاعات سایبری سپاه پاسداران جلوی اعزام حسین رونقی به مرخصی را گرفته‌اند. این در حالی است که در طی هفته گذشته حسین رونقی دچار خونریزی کلیه شده و این مسأله سلامت جسمی وی را به شدت به خطر انداخته است.رونقی در طی هشت ماه گذشته چهار عمل جراحی انجام داده است. اعزام وی به بیمارستان هر بار با تأخیر زیاد صورت گرفت و همین مسأله موجب تشدید بیماری وی شد.سلامت جسمی زندانیان متوجه سازمان زندان‌ها و دستگاه قضایی است. اما با این حال این نهادها به همراه اطلاعات سایبری سپاه که تیم بازداشت کننده حسین رونقی ملکی نیز از آن‌جا بوده است با عدم مسئولیت‌پذیری در مقابل حفظ جان یک انسان، موجب وخامت حال این وبلاگ‌نویس و رنج مداوم خانواده رونقی شده‌اند.حسین رونقی ملکی وبلاگ‌نویس و فعال حقوق بشر هم اکنون نزدیک به ۷۰۰ روز است که بدون مرخصی در زندان اوین به سر می‌برد. وی در تاریخ ۲۲ آذر ماه ۱۳۸۸ در شهر ملکان در نزدیکی تبریز بازداشت و بلافاصله به بند ۲ الف زندان اوین منتقل شد. وی مدت ۱۰ ماه را در سلول‌های انفرادی این بند زندان اوین تحت فشارهای روحی و جسمی برای اخذ مصاحبه و اعترافات تلویزیونی قرار گرفت و سرانجام از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شد.این حکم از سوی دادگاه تجدید نظر استان تهران به تأیید رسیده و این وبلاگ‌نویس هم اکنون با وجود بیماری و نیاز مبرم به درمان پزشکی در حال سپری کردن دوران محکومیت خود در بند ۳۵۰ زندان اوین است.


تحول سبز

۱۳۹۰ آبان ۲۶, پنجشنبه

ابراز نگرانی خانواده های وکلا و مدیران سایت مجذوبان نور پس از اولین ملاقات

وکلا و مدیران سایت مجذوبان نور بعد از گذشت ۷۵ روز از بازداشت ایشان ٬ برای اولین بار با خانوده های خویش ملاقات کردند . که با ابراز نگرانی تعدادی از خانواده ها از وضعیت بد جسمی و خطر شکنجه ایشان همراه بوده است.صبح امروز ۲۶ آبان ماه خانواده های وکلای دروایش و مدیران سایت مجذوبان نور آقایان رضا انتصاری ٬ امید بهروزی ٬ امیر اسلامی ٬ فرشید یداللهی ٬ افشین کرم پور ٬ حمید مرادی و مصطفی دانشجو با ایشان ملاقات کابینی داشتند .لازم به ذکر است ٬ خانواده امیر اسلامی و حمید مرادی پس از ملاقات از خطر و احتمال شکنجه و فشار بر این دو درویش ابراز نگرانی کردند و افزودند علاوه بر مشاهده آثار کوفتگی و کبودی بر دستان امیر اسلامی ٬حمید مرادی نیز در وضعیت وخیمی دیده شده است و در حین ملاقات ۳ تن از ماموران امنیتی همراه وی حضور داشتند که از وجود خطر شکنجه و خواست نیروهای امنیتی بر عدم اطلاع خانواده حمید مرادی از آنچه بر این درویش در این مدت گذشته است خبر می دهد .یادآور می شود ٬ این دراویش گنابادی نزدیک به ۷۵ روز است در بند امنیتی زندان اوین به سر می برند و تا هفته گذشته در سلولهای انفرادی این بند بودند ٬ از این بین امید بهروزی و رضا انتصاری قبل از این نیز با خانواده های خویش ملاقات داشته اند .



به گزارش مجذوبان نور

فراخوان به نوشتن تجربیات زندانیان از سلول انفرادی

تجربه تحمل سلول انفرادی، بدون شک تجربه تلخ و سختی است. تجربه‌ای که بسیاری از بازداشت‌شدگان سیاسی، برای چند روز هم که شده آن را از سر گذرانده‌اند. نگهداری متهمان در سول انفرادی البته در خصوص متهمان غیرسیاسی نیز صادق است. و این سلول‌ها، عموما برای جداسازی متهم از سایر زندانیان، و با هدف ایجاد فشار روانی بر وی صورت می‌گیرد.شاید بسیاری از افرادی که تجربه حضور در سلول انفرادی را دارند، این مطلب را تأیید کنند که عموما افراد پس از گذشت زمانی( که بستگی به ظرفیت آدمهای مختلف، متفاوت است) دچار فشارهای روانی شدید شده و قدرت تحلیل شرایط را از دست می‌دهند.این مساله به خصوص در مورد بازداشت‌شدگان سیاسی بسیار حائز اهمیت است. این افراد، معمولا در سلول انفرادی و در قطع ارتباط کامل با اوضاع و شرایط خارج از زندان قرار می‌گیرند، بنابراین پس از مدتی وقتی از قدرت تحلیل شرایط عاجز می‌شوند. بازجو و یا فرد دیگری در این قامت، این امکان را می‌یابد که این فشار و تزلزل روحی را تشدید کرده و از ‌آن به نفع خود استفاده کند. این مسأله در اکثر افرادی که در دوران بازجویی، قدرت تحمل خود را از دست می‌دهند و گاها به خواسته‌های بازجویانشان تن می‌دهند، به چشم می‌خورد. زمانی که فرد ، نتواند دید کاملی نسبت به شرایط پیرامونش داشته باشد. در بی‌خبری و حرفهای نادرست اطرافیان( بازجوها)، فرو می‌ریزد. ترس از فراموش شدن، ترس از بی‌اهمیت بودن محیط پیرامونی نسبت به شرایط او.. همگی از دلایلی است که فرد زندانی را به عدم مقاومت ترغیب می‌کند.بسیاری از افرادی که به خصوص در دو سال گذشته، سلول انفرادی را تجربه کرده‌اند، شاید از خود پرسیده باشند و این توقع را از باتجربه‌های جنبش داشته‌اند که چرا پیش از این هیچ‌کس در خصوص چگونگی تحمل شرایط سلول انفرادی حرفی نزده است.؟ چرا کسی راهکارهای موجود را ارائه نداده؟ تجربیات مختلف زندانیانی که در چنین شرایطی قرار گرفته‌اند، اگر در کنار هم جمع شود بدون شک می‌تواند مجموعه‌ای را فراهم کند که افراد مختلف، با مطالعه آن دید جامع‌تری نسبت به شرایط سلول انفرادی و چگونگی بهتر تحمل کردن آن داشته باشند.از این رو، هدف ما در کمیته گزارشگران حقوق بشر ، جمع آوری تجربیات عینی افراد از حضورشان در سلول انفرادی است. برای اینکار، کوچکترین جزئیاتی به ما کمک می‌کند تا مجموعه را پربارتر کرده و کمک بیشتری به کسانی کنیم که شاید در آینده، چنین شرایطی را تجربه کنند. از آنجایی که شنیدن تجربیات همه زندانیان از سلول انفرادی برای ما مهیا نیست، در کنار مصاحبه و صحبت مستقیم با افرادی که چنین روزهای را گذرانده‌اند، می‌خواهیم دعوت کنیم، تا “زندانیان سلول انفرادی” با نوشتن تجربیات خود و ارسال آن برای ما، در کامل شدن این مجموعه ما را یاری کنند.ذکر این مساله قابل توجه است که برای این کار، نوشتن هر نوع جزئیاتی مهم است. در یک کلام” می‌خواهیم به دیگران بگوییم که چطور سلول انفرادی را تحمل کنند، چطور روزهایشان را به شب برسانند. چه کارهایی می‌توانند بکنند. چه کارهایی می‌شود انجام داد. یا اینکه، شما برای گذراندن روزهای انفرادی چه کردید ؟



کمیته گزارشگران حقوق بشر


نوشته ای از اکبر پوراحمدی

۱۳۹۰ آبان ۲۵, چهارشنبه

وضعیت نگران کننده جسمی سه زندانى سیاسى

وضعیت جسمی ابوالفضل قدیانى، حسین رونقى ملکى و معصوم فردیس زندانیان سیاسی محبوس در بند ۳۵۰ اوین نامساعد و بهداری زندان از درمان آنان عاجز است. در حالى که گزارش های رسیده از زندان حاکى از به وخامت گراییدن اوضاع جسمی ابوالفضل قدیانى،حسین رونقى ملکى و معصوم فردیس است، بهدارى اوین، اولین ایستگاه زندانیان بیمار، از ابتدایی ترین تجهیزات لازم براى رسیدگى به وضعیت این زندانیان بى بهره است.به گفته ی زندانیان سیاسی در حال حاضر دستگاه نوار قلب، اکسیژن، الکترو شوک این بخش هفته ها ست دچار ناکارآمدى است و در اعزام به این مرکز، تنها عملیات احیاى اعمال شده بر روى زندانیان تزریق مسکن است.قابل ذکر است که زندانیان بیمار بیش از این تعداد هستند اما این ٣ زندانى سیاسى در شرایط خطرناک به سر می برند.ابوالفضل قدیانى عضو شوراى مرکزى سازمان مجاهدین انقلاب که چندى پیش به دلیل گرفتگى عروق قلبى با انجام عمل و قراردادن ۵ استنت در رگهاى قلبى بدون استراحت و گذراندن دوران نقاهت به زندان بازگشت داده شد، در وضعیت نامناسبى بسر مى برد به گونه اى که ادامه این روند باعث سکته قلبى مجدد خواهد شد. در حال حاضر این زندانى سیاسى از درد هاى شدید قلبى رنج مى برد و نیاز فورى به درمان در خارج از زندان دارد.حسین رونقى ملکى فعال حقوق بشر که تاکنون چند بار تحت عمل جراحى کلیه قرار گرفته و اخیرا براى چهارمین بار در بیمارستان هاشمى نژاد عمل جراحى شده است، از دردهاى مداوم کلیه و خونریزى شدید رنج مى برد. این در حالیست که على رغم اصرار پزشکان جراح بیمارستان هاشمى نژاد براى درمان در محیط خارج از زندان مقامات قضایى این فعال حقوق بشر را به زندان اوین بازگرداندند.معصوم فردیس معاون وزیر ارتباطات و فن آورى اطلاعات دولت اصلاحات که بنا بر نتایج آزمایشات انجام شده در بیمارستان بهمن آسیب نخاعى وى براى پزشکان محرز شده و طبق گفته متخصصان در صورت عدم انجام عمل جراحى به موقع، امکان قطع نخاع این زندانى سیاسى وجود دارد. در حال حاضر وی از توانایی کافى براى راه رفتن برخوردار نمى باشد.بر اساس این گزارش با وجود شرایط ذکر شده، این ٣ زندانى سیاسى بیمار و على رغم تایید و تاکید پزشکى قانونى مبنى بر درمان آنها خارج از زندان متاسفانه مقامات قضایى از صدور مجوز براى درمان آنها خوددارى مى کنند.



کلمه

شیرین عبادی: پیام نرگس محمدی پیام صلح است

مراسم اهدای جایزه حقوق بشر بنیاد "تاریخ زنده‌"ی سوئد به نرگس محمدی، فعال حقوق بشر ایرانی روز دوشنبه ۲۳ آبان برگزار می‌شود. شیرین عبادی پیام خانم محمدی را می‌خواند که در آن بر صلح و دموکراسی برای همه دنیا تاکید شده است.روز دوشنبه ۱۴ نوامبر/ ۲۳ آبان ماه، بنیاد «تاریخ زنده» در سوئد به همراه دولت این کشور، جایزه سالانه حقوق بشر برای سال ۲۰۱۱ را به نرگس محمدی فعال حقوق بشر در ایران اهدا می‌کند. نرگس محمدی ممنوع‌الخروج است و شیرین عبادی برنده جایزه صلح نوبل به نیابت از وی این جایزه را دریافت می‌کند.این جایزه هرسال با نام یکی از فعالان حقوق بشر و دموکراسی سوئدی به یک کوشنده‌ی این راه از سراسر دنیا تعلق می‌گیرد. جایزه سال ۲۰۱۱ این نهاد به نام «پرآنگر» فعال حقوق بشر سوئدی است که در سال‌های جنگ جهانی دوم و هنگام تسلط نازی‌ها بر اروپا در راه آزادی و دموکراسی فعالیت می‌کرد.شیرین عبادی که به دلیل ممنوع‌الخروج بودن خانم محمدی، به نیابت از او این جایزه را دریافت می‌کند درباره علت اهدای این جایزه به نرگس محمدی به دویچه‌وله گفت: «این جایزه به دلیل سالها فعالیت حقوق بشری و صلح‌طلبانه‌ی خانم نرگس محمدی به ایشان تعلق گرفت. در این شرایط حساس که هر لحظه صحبت از احتمال حمله‌‌ی نظامی به ایران می‌رود، کانون مدافعان حقوق بشر و خانم نرگس محمدی از چند سال قبل به فکر صلح بودند و شورای ملی صلح و هیات اجرایی آن را بنیان نهادند و خانم نرگس محمدی در این زمینه بسیار فعال بودند.»

بشنوید: گفت و گو با شیرین عبادی

نرگس محمدی سخنگوی کانون مدافعان حقوق بشر به دلیل عضویت در این کانون و هم‌چنین تاسیس شورای ملی صلح، از سوی دادگاه انقلاب تهران به ۱۱ سال حبس محکوم شده است. خانم عبادی می‌گوید این که نرگس محمدی به دلیل تلاش‌های صلح‌جویانه در داخل ایران متهم می‌شود و در خارج از ایران جایزه می‌گیرد، نشانگر آن است که دادرسی عادلانه‌ای در ایران وجود ندارد. وی می‌افزاید: «اگر قرار براین باشد که کلیه ‌ضوابط اجرای عدالت و کلیه قوانین زیرپا گذاشته شود، هر چیزی می‌تواند براتهامات شخص بیافزاید، ازجمله فعالیت برای صلح‌طلبی. اما اگر قرار براین باشد که طبق قانون، حتی طبق قوانین دولت ایران عمل شود، افرادی مثل خانم محمدی می‌بایست فوراً تبرئه شوند.» خانم عبادی ادامه می‌دهد: «اکنون دولت ایران و دادگاه‌های غیرعادلانه باید شرمگین باشند از این که کسی را که اینقدر وطن دوست است که از سالها قبل خطر جنگ را احساس کرده و در زمینه صلح فعالیت می کند، این چنین آزرده خاطر می‌کنند.» خانم عبادی اهدای این جایزه به نرگس محمدی را واکنشی به یک دادرسی ناعادلانه می‌داند و معتقد است اهدای این جایزه نشان‌دهنده این نکته است که آنچه در داخل ایران اتفاق می‌افتد، بر دنیا پوشیده نیست و اینگونه نیست که ایران خود را مانند جزیره‌ای دورافتاده بداند: «دنیا می‌گوید اگر شما ارزش خدمات فردی مانند خانم نرگس محمدی را نمی‌شناسید، اما دنیا از او قدردانی می‌کند.» جایزه امسال بنیاد «تاریخ زنده»‌ی سوئد، به نام کسی است که علیه حکومت فاشیست‌ها مبارزه می‌کرد. به عقیده خانم عبادی، اعطای این جایزه به یک کنشگر حقوق بشر که به مبارزه با نابرابری در ایران کنونی مشغول است، این پیام را در خود دارد: «پیامش این است که در سخت‌ترین شرایط، مدافعان حقوق بشر می‌بایست به فکر دموکراسی از طریق مسالمت‌آمیز باشند. یعنی هیچ چیزی خشونت و جنگ را توجیه نمی‌کند و این همان حرفی است که خانم نرگس محمدی همیشه می‌زند و علت این که در شورای ملی صلح فعال بودند نیز، همین مسئله است.» شیرین عبادی در مراسم اهدای جایزه، پیام نرگس محمدی را قرائت خواهد کرد. وی درباره محتوای این پیام گفت: «این پیام در حقیقت تأکید بر صلح است، تأکید بر دموکراسی و حقوق بشر است و تأکید براین است که اگر در جامعه‌ای حقوق بشر رعایت نشود، بالاخره آرامش آن جامعه به‌هم می‌خورد. چنان که دیدیم در ایران به‌هم خورد.»

منبع : دویچه وله

میترا شجاعی
تحریریه: مهیندخت مصباح

توماج صالحی به اعدام محکوم شد! توماج در قلب ما جای دارد!

سازمان حقوق بشر ایران؛ ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳: توماج صالحی، خواننده رپ و از بازداشت‌شدگان اعتراضات ۱۴۰۱ در دادگاه انقلاب به اعدام محکوم شد. سازمان ...