۱۴۰۳ تیر ۲۰, چهارشنبه

مزرعه حیوانات درنده جمهوری اسلامی؛ اینبار نوبت قربانی کردن احمد رضا جلالی است!

 در این سالهایی که حکومت جمهوری اسلامی دکترین گروگانگیری را بر روی ایرانیان دو تابعیتی پیاده کرده است، گرفتاری هیچکدام از این ایرانی ها به اندازه ظلمی که بر احمد رضا جلالی رفته، دل مرا نشکانده است؛ خاصه که همسر این ایرانی شریف گفته است :

حتی اگر او را به ناحق اعدام کنند، حاضر نیست با «حمید نوری» جنایتکار معاوضه شود.


برای شناخت خانواده احمدرضا جلالی همین یک جمله «حاضرم بمیرد اما با حمید نوری معاوضه نشود»، کفایت میکند و براستی در برابر عظمت و بزرگمنشی و شجاعت همسر ایشان، چه میتوان گفت؟سرگذشت احمد رضا رضا جلالی وقتی غمگین تر میشود که بدانیم، وحوش ولایت فقیه در سرزمین مادری اش برای ترساندن کشور «سوئد»میخواهند او را اعدام کنند. یعنی حکومت ایران برای فشار آوردن بر کشور سوئد و لغو حکم حمید نوری جنایتکار، ایرانی شریف و نخبه ای را میخواهد قربانی کند!

من نمیدانم چرا کشورهای غربی هرگونه ورود شهروندان خویش را به ایران اشغالی که تحت حاکمیت آخوندها است، ممنوع نمیکنند؟

چرا شهروندان دو‌تابعیتی با توجه به سابقه خرابی که حکومت دارد، خودشان با پای خودشان به قتلگاه میروند؟ هر چه هست، جمهوری اسلامی که از احکام دادگاه های اروپایی شوکه شده است و میبیند دوره مماشات با تروریست ها دیگر تمام شده است، وحشی تر از همیشه آماده جنایت است.

با توجه به حکم حمید نوری، اعدام احمد رضا جلالی دور از ذهن نیست اما ما میتوانیم با پیگیری و آگاهی رسانی و فعالیت در شبکه های اجتماعی، هزینه جنایات رژیم را برایش بالا ببریم.

پس از فرهاد میثمی، زندانی سیاسی که از ۱۷ اردیبهشت در حمایت از احمدرضا جلالی اعتصاب غذا کرده است، اینک خبر میرسد که هوشنگ رضایی، دگر زندانی سیاسی، با اشاره به افزایش اعدام‌ها و شکنجه‌ها در زندان، از اعتصاب غذای خود در حمایت از احمدرضا جلالی خبر داده است.

امید داریم دیگر زندانیان سیاسی هم _ فارغ از هر مرام و مسلکی _ با حمایت از احمد رضا جلالی نگذارند حکومت باز هم جنایت بی مکافات دیگری را مرتکب شود.

شرایط احمد رضا جلالی نشان میدهد که ییلاق و قشلاق دو‌تابعیتی ها حتی اگر به قصد دیدن خانواده هایشان باشد، باز هم نمی ارزد و بهتر است ایرانیان خودشان ایران رفتنشان را تحریم کنند و با کلید زدن کمپین تحریم سراسری سفر به «ایران اشغالی»، جمهوری اسلامی را رسواتر کنند. به امید ایرانی آباد و آزاد…

منبع: سایت مشروطه

۶ روز از اعتصاب غذای احمد رضا جلالی زندانی سیاسی دو تابعیتی در زندان اوین

 احمدرضا جلالی، پزشک و پژوهشگر ایرانی-سوئدی زندانی در ایران، از ششم تیر در اعتصاب غذا به سر می‌برد.

آقای جلالی پیشتر اعلام کرده بود که برای شنیده‌شدن صدایش و پایان دادن به آن چه او «وحشی‌گری بی‌پایان» توصیف کرده بود، اعتصاب غذا می‌کند.


هومن عسکری در گفت‌وگو با ویدا مهران‌نیا، همسر آقای احمدرضا جلالی در سوئد، درباره آخرین وضعیت این زندانی محکوم به اعدام در ایران پرسیده است.

خانم مهران‌نیا از برخورد دوگانه جمهوری اسلامی با تابعیت همسرش انتقاد کرده و گفته است که حکومت ایران «به دیگر کشورها می‌گوید همسرم سوئدی است، به سوئد می‌گوید ایرانی است.»

بیست و پنج سال گذشت، چه بلایی سر سعید زینالی آمده؟ سعید زینالی کجاست ؟

 بیست و پنج سال گذشت، چه بلایی سر سعید زینالی آمده؟ سعید زینالی کجاست ؟؟

این صدای مادر سعید زینالی است، دانشجویی که ۲۵ سال است خبری از او نیست... سعید زینالی دانشجویی ۲۳ ساله ای بود چند روز بعد از ۱۸ تیر ۷۸ در منزل خود بازداشت شد اما به جز یک تماس تلفنی هیچ خبری از او در دست نیست.اکرم نقابی، مادر سعید زینالی بیست سال است که برای گرفتن نشانه ای از فرزندش به بسیاری از مراکز قضایی، دولتی و نیز مجلس شورای اسلامی رفته و یا نامه نوشته است اما به او گفته اند پیگیر فرزندت نباش شما، دنبال چهار تا استخوان می گردی.


مادر سعید زینالی خودش هم بازداشت و زندانی شد، دخترش را زندانی کردند، همسرش را از کار اخراج و سپس در بند ۲ الف سپاه زندانی کردند، همه و همه تا از سرنوشت فرزندش سؤالی نکند.من یک مادر هستم که ۲۵ سال است بچه‌‌ام را برای ده دقیقه بردند و من دنبال خبری از سرنوشت سعیدم هستم ببینم خدایا، چه بر سرش آمد؟ زنده است؟ من هیچی ندارم، نه قبری، نه نشانه‌‌ای، مانده‌‌ام چه کار باید بکنم، ولی دلم می‌سوزد برای تک‌تک مادران که هر روز یک مادر داغدار می‌شود. شکستن قلب مادرها را تک‌تک حس می‌کنم، چون ۲۵ سال من خودم همین بودم و دلم می‌خواهد یکجا این تمام شود، ولی متأسفانه نمی‌دانم به کجا باید صدایمان را برسانیم و کجا باید برویم که دیگر مادری داغدار نشود.

بیست و پنج سال است سعید زینالی را دستگیر و زندانی کردند ولی بی شک یاد و خاطره اش همیشه در روح و قلب این مادر است اما چه فایده که یاد سعید با افسوس نبودنش گره خورده است... مادر عزیزم !! بدان که یاد فرزندت سعید تا همیشه برای ما جاودان است و ما همیشه به نیکی از پسرت سعید یاد میکنیم ، مادر عزیزم ، در این راه شما تنها نیستید و ما همه در کنارنتان خواهیم بود ، ما همه فریادت خواهیم شد ، ما همه راه سعید را ادامه می دهیم تا دیکتاتور زمانه علی خامنه ای از میان برود ، صدای عدالت خواهی شما بزرگترین جنبش است در قلب ما و بزرگترین ترس در دل ظالم.

صدای مظلومیت مادر سعید زینالی و دیگر مادران دادخواه وطن باشیم.

۱۴۰۳ تیر ۱۸, دوشنبه

صدف باغبانی، از آسیب‌دیدگان خیزش انقلابی ۱۴۰۱، تصاویری از بدن ساچمه‌خورده‌اش منتشر کرد و نوشت

صدف باغبانی، از آسیب‌دیدگان خیزش سراسری زن، زندگی، آزادی در ایران با انتشار دو تصویر از بدن آسیب‌دیده خود در صفحه شخصی‌اش در اینستاگرام نوشت:



«امروز با طناز در مورد هنجار شکنی یه شوخی ریزی کردیم ولی من این کلمه موند تو ذهنم چون سالهاس با این کلمه منو تو مدرسه، جمع فامیل، جامعه، دانشگاه، محیط کار و حتی بین جمع های دوستانه کوبیدن تو دیوار.
رفتم برای اطمینان سرچ کردم که هنجار به چه معناست؟
“هنجارها مدل‌های فکری یا خطوط راهنمایی هستند که بوسیله آن، ما اعمال خود و دیگران را از لحاظ فکری، کنترل و ارزشیابی می‌کنیم. هنجارهای درونی، هنجارهایی هستند که در صورت عدم رعایت آن‌ها، مجازات رسمی و مشخصی وجود ندارد.”
من سالها تو کشوری زندگی کردم که برای تمام رفتارهام مجازاتم کردن و حرف‌های زیادی پشت سرم زدن اما حالا میخوام یک بار برای همیشه این خشم و فریاد بزنم بگم که “ تنِ من و جنسبت من هنجار نیست که سالها با هرکاریم بهم گفتید هنجار شکنی نکن.”
این من
این تنِ من
غرق در هنجارهایی که شما شکستید.

۱۴۰۳ تیر ۱۶, شنبه

امید و پایداری در مسیر آزادی ایران از استبداد جمهوری اسلامی

امیدمان برای روز آزادی ایران از این حکومت خون آشام آنچنان محکم و استوار است که هیچ سنگریزه ای باعث لغزش بر این


مسیر نخواهد شد. ما همه زخم خوردی این حکومت دیکتاتوری هستیم که ایرانمان را در اسارت گرفته. ما هم یک صدا فریاد می زنیم# نه_ به_ جمهوری_ اسلامی. ما پا پس نخواهیم کشید. 

۱۴۰۳ تیر ۱۰, یکشنبه

عاطفه رنگریز توسط نیروهای امنیتی شاهرود بازداشت شد

 روز شنبه نهم تیرماه ۱۴۰۳، عاطفه رنگریز، فعال حقوق زنان، پس از برگزاری جلسه رسیدگی به اتهاماتش بازداشت و به زندان شاهرود منتقل شد.

به گزارش فعالان حقوق بشر، عاطفه رنگریز، فعال حقوق زنان بازداشت شد.


یک منبع نزدیک به خانواده شهروند گفت: «روز شنبه نهم تیرماه، خانم رنگریز پس از برگزاری جلسه دادگاه رسیدگی به اتهاماتش در شعبه اول بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب دامغان بازداشت و به زندان شاهرود منتقل شد.»

خانم رنگریز چندی پیش با دریافت ابلاغیه‌ای جهت دفاع از اتهامات «تشکیل گروه به قصد بر هم زدن امنیت کشور، تبلیغ علیه نظام و نشر اکاذیب در فضای مجازی به قصد تشویش اذهان عمومی»، به شعبه مذکور احضار شده بود.

عاطفه رنگریز، در تاریخ نوزدهم شهریور ۱۴۰۲، توسط نیروهای سرکوبگر امنیتی در دامغان بازداشت و به بازداشتگاه اداره اطلاعات سمنان منتقل شد. او پس از اتمام مراحل بازجویی به زندان شاهرود انتقال داده شد.

وی نهایتاً در تاریخ بیست و نهم مهر ۱۴۰۲، با تودیع وثیقه از زندان شاهرود آزاد شد.

خانم رنگریز پیش از این نیز به واسطه فعالیت های خود سابقه بازداشت و محکومیت را داشته است.

۶ روز از اعتصاب غذای احمد رضا جلالی زندانی سیاسی دو تابعیتی در زندان اوین

احمدرضا جلالی، پزشک و پژوهشگر ایرانی-سوئدی زندانی در ایران، از ششم تیر در اعتصاب غذا به سر می‌برد.

آقای جلالی پیشتر اعلام کرده بود که برای شنیده‌شدن صدایش و پایان دادن به آن چه او «وحشی‌گری بی‌پایان» توصیف کرده بود، اعتصاب غذا می‌کند.


هومن عسکری در گفت‌وگو با ویدا مهران‌نیا، همسر آقای احمدرضا جلالی در سوئد، درباره آخرین وضعیت این زندانی محکوم به اعدام در ایران پرسیده است.

خانم مهران‌نیا از برخورد دوگانه جمهوری اسلامی با تابعیت همسرش انتقاد کرده و گفته است که حکومت ایران «به دیگر کشورها می‌گوید همسرم سوئدی است، به سوئد می‌گوید ایرانی است 

۱۴۰۳ تیر ۳, یکشنبه

پیام نرگس محمدی از اوین: در انتخابات غیرقانونی حکومت سرکوبگر و نامشروع شرکت نمی‌کنم

 نرگس محمدی، فعال حقوق بشر و برنده جایزه صلح نوبل روز شنبه ۲۲ ژوئن (۲ تیر ۱۴۰۳) در مورد انتخابات زودهنگام ریایت جمهوری در ایران واکنش نشان داد و در نامه‌ای از زندان اوین نوشت: «در انتخابات غیر قانونی حکومت سرکوبگر و نامشروع شرکت نخواهم کرد.»

خانواده نرگس محمدی با انتشار پیامی از صریح اللهجه‌ترین مخالفان حکومت ایران در صفحه رسمی او در اینستاگرام نوشت:‌


«چطور می‌توانید در حالی که با یک دست تیغ و دار و اسلحه و زندان را علیه مردم گرفته‌اید، با دستی دیگر صندوق رأی را پیش روی همان مردم بگذارید و با زبانی فریبکار و دروغ پرداز آنها را به پای صندوق رأی فرا خوانید؟»

تقی رحمانی، همسر خانم محمدی در دسامبر سال ۲۰۲۲ در گفتگوی اختصاصی با یورونیوز درباره همسرش و مبارزات او گفته بود:‌ «نرگس محمدی یک فعال حقوق بشر است که الان در زندان است قبلا ۷ سال زندان کشیده و الان هم باید ۸ سال و نیم زندان بکشد. او در زندان هم که هست از این مبارزات مردم ایران حمایت می‌کند و این را وظیفه خودش می‌داند.»

در حالی که تنها چند روز تا زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در ایران در هشتم تیر ۱۴۰۳ باقی نمانده است، نرگس محمدی در ادامه خود یادآور می‌شود که «یگانه آماج برگزاری انتخابات برای رژیمی که به سرکوب، وحشت و خشونت به عنوان یگانه نگهدار قدرت باور دارد، نه پاسداشت دموکراسی و حقوق مردم ، بلکه تحکیم قدرت و استبداد است

سپیده رشنو: برای «ایران و مردمانش» هیچ فردایی با «جمهوری اسلامی» وجود ندارد

 سپیده رشنو، فعال مدنی، در آستانه «انتخابات» ریاست جمهوری در استوری اینستاگرامش نوشت:

«برای "ایران و مردمانش"، هیچ فردایی با "جمهوری اسلامی" وجود ندارد. با هر مترسکی همچنان گلوله‌ها در تفنگ است.


تغییر همیشه با اراده و مقاومت مردم همراه بوده و هست.»

۱۴۰۳ خرداد ۳۰, چهارشنبه

بهاره فیلمسازی بود که در جریان خیزش انقلابی ۱۴۰۱ حضوری فعال داشت؛ پیکرش بعد از چند مدت که بی‌خبری از او، روز ۱۲ فروردین در خانه‌ای در کرج پیدا شد

 پخش شدن تصنیف «از خون جوانان وطن لاله دمیده» در خانه بهاره للهی، نشانگر آن است که آن‌ها روایت حکومت را نپذیرفته‌اند، هرچند طبق اخبار دریافتی از نزدیکانشان، شدیداً تحت فشار هستند.

بهاره فیلمسازی بود که در جریان خیزش انقلابی ۱۴۰۱ حضوری فعال داشت و یک بار هم بازداشت شده بود.



پیکرش بعد از چند مدت که بی‌خبری از او، روز ۱۲ فروردین در خانه‌ای در کرج پیدا شد و به روایتی در ۱۸ اردیبهشت۱۴۰۳، دو روز قبل از تولدش، مخفیانه و بدون اطلاع خانواده در آرامستان بهشت سکینه کرج دفن شد. (البته در سامانه بهشت سکینه تاریخ ۱۴ فروردین درج شده است.)
او قصد داشت از ایران خارج شود. هنگامی که خانواده‌اش چند ماه بعد از مرگش باخبر شدند و به آن خانه پلمب شده رفتند، از موبایل و لپ‌تاپ او خبری نبود. خانه‌اش زیر و رو شده و شیشه و پنجره‌ها شکسته شده بود و مقداری خون لخته شده بود.
بهاره بی‌اطلاع همه از اواخر بهمن خانه‌اش را عوض کرده بود و از تهران به کرج رفته بود. او مدتی بود که از قصدش برای ترک ایران می‌گفت. در جشنواره فیلم فجر با یکی از مسئولان درگیر شده بود.

پس از بی‌خبری از او، خانواده‌اش اعلام مفقودی کرده بودند و همه جا دنبالش گشته بودند.

در موبایل و لپ‌تاپ او چه چیزی وجود داشت؟ چرا می‌خواست به خارج از ایران برود؟ آیا از اعتراضات مردم و جنایات رژیم فیلمی درست کرده بود؟ چرا احساس ناامنی می‌کرد و خانه‌اش را بدون اطلاع تغییر داده بود؟ چرا از اواخر بهمن هیچ خبری از او نداشتند؟ چرا با آنکه کارت ملی‌اش در پرونده آگاهی بود، به خانواده خبر ندادند و ابتدا مجهول‌الهویه دفنش کردند؟ چرا به خانواده گفتند که اطلاع‌رسانی نکنند و سکوت کنند تا بتوانند پیکرش را به آمل منتقل کنند؟ هنگام پیدا کردن جسدش، چرا جدار بیرونی آپارتمانش از بیرون قفل بود؟ خودش چگونه این کار را کرده بود؟
بهاره للهی، گرایش سیاسی داشت و در جریان خیزش انقلابی ۱۴۰۱ بسیار فعال بود، اما حکومت تلاش دارد که بگوید او اصلا سیاسی نبود. اما شواهد چیز دیگری می‌گوید و مرگ او مثل قتل‌های زنجیره‌ای است.
بهاره للهی در جامعه سینماگران آدم ناشناخته‌ای نبود، چرا آنطور که باید و شاید این جامعه واکنش نشان نداده است؟

رژیم جمهوری اسلامی: یک حکومت فاسد و بحران‌زده در آستانه فروپاشی

آشفتگی داخلی و بحران مشروعیت رژیم جمهوری اسلامی: سقوط قریب‌الوقوع رژیم ننگین جمهوری اسلامی به کجراهه‌ای کشیده شده است که دیگر قادر به حفظ ظا...