۱۳۹۱ شهریور ۱۴, سه‌شنبه

چرا با تکیه بر دشمنان دموکراسی نمی توان به دموکراسی رسید؟


پنجاه سال پس از کوتای ۲۸ مرداد ، در حالی که کشور ما دوره حساسی را می گذراند و پیکارهای سیاسی سرنوشت سازی را در پیش رو دارند ، ما هنوزهم با ۲۸ مردادی ها سرو کار داریم . و این بار بر خلاف پنجاه سال پیش، آنها در ائتلاف باهم نیستند ، به ضدیت در برابر هم ایستاده اند . بنابراین عده ای گمان می کنند  می توان به کمک آمریکا و همراه سلطنت علیه استبداد روحانیت جنگید و به دموکراسی دست یافت و بخش بزرگی از مردم چنان از جهنم جمهوری اسلامی به جان آمده اند که تنها به خلاصی از این حهنم می اندیشند  و نه چیزی بیشتر . امٌا تجربه همه پیکارها ی دموکراسی واز جمله تجربه خودمان در صد یا حتی همین پنجاه سال گذشته، نشان می دهند که با تکیه بر دشمنان دموکراسی نمی توان به دموکراسی دست یافت. عده ای می گویند در گیری آمریکا و جمهوری اسلامی فرصت مساعدی برای براندازی این رژیم به وجو آورده است که باید از آن استفاده کرد. اینها روی حقیقتی دست می گذارند تا حقیقت بزرگتری را وارونه نشان بدهند. شکی نمی توان داشت که دشمنی میان آمریکا و جمهوری اسلامی، این رژیم را در شرایط بسیار دشواری قرار می دهد و فرصت های مساعدی برای مبارزه  با آن به وجود می آورد و طبیعی است که هم جریان های سیاسی خواهان براندازی جمهوری اسلامی از این فرصت ها، به انحاء مختلف استفاده می کنند و به این اعتبار،آگاهانه یا نا آگاهانه ، با آمریکا هم سویی دارند . حتی از این فراتر ، مخالفان موجودیت جمهوری اسلامی و از جمله آمریکا ، همیشه از اختلافات درونی خود حکومتی ها استفاده کرده اند و می کنند که کاملاً طبیعی و قابل فهم است  واگر جز این بود عجیب بود. امًا حقیقتی که وارونه نمایانده می شود این است که دشمنی آمریکا با جمهوری اسلامی نیست که این رژیم را به بحران کشانده است، بلکه بر عکس، مخالفت مردم با رژیم است که فرصت بی سابقه ای برای سرنگونی آن به وجود آورده و آمریکا را نیز به بهره برداری از این فرصت برانگیخته است. فراموش نباید کرد که دشمنی آمریکا و جمهوری اسلامی تازه آغاز نشده ، بلکه به اندازه عمر خودِ جمهوری اسلامی قدمت دارد . امٌا این دشمنی ، در گدشته نه تنها جمهوری اسلامی را بحرانی نمی کرد، بلکه گاهی به موجودیت آن انسجام بیشتری می بخشید . فراموش نباید کرد که خمینی با اشغال سفارت آمریکا و اعلام رسمی دشمنی با آمریکا ( که آن را » انقلاب دوم و انقلابی بزرگ تر از انقلاب اول» نامید) بود که قدرت روحانیت را تحکیم کرد وعلیرغم دشمنی آمریکا و درگیری با تقریباً همه قدرت های بزرگ دیگر ، یکی از طولانی ترین جنگ های قرن بیستم را سامان داد. وجالب این است که در تمام این سال ها ، آمریکا نه  تنها برای سرنگونی جمهوری اسلامی وارد میدان نشد ، بلکه در مواردی حتی به آن کمک کرد . ماجرای » ایران گیت » را فراموش نکنید. چرا آمریکا در اوج جمهوری اسلامی ( که آخوندهای حاکم دائماً از ضرورت » صدور انقلاب اسلامی » دّم می زندند و هر روز پرچم آمریکا را در خیابان های تهران آتش می زدند وحزب الله لبنان ، آمریکایی ها را به گروگان می گرفت ) برای سرنگونی آن به اقدام موثری دست نزد؟ جواب روشن است : نمی توانست و گاهی نیز سرنگونی آن را به نفع خودش نمی دید. آن چه جمهوری اسلامی را اکنون به آستانه در هم شکستن رانده، بی هیچ تردید ، بی زاری مردم ایران است که حکومت مذهبی را تحمل ناپذیر می یابند. و از این جاست که فرصت بزرگ و بی سابقه ای برای سرنگونی آن به وجود آمده است . و حالا آمریکا به این دلیل فعالانه وارد میدان شده است که اولاً جمهوری اسلامی را در ضعیف ترین نقطه موجودیت اش می بیند و ثانیاً نگران این است که سرنگونی آن به وسیله جنبش آگاهانه و مستقل مردم به شکل گیری دموکراسی در کشور ما بیانجامد و طرح های آمریکا را برای کنترل انحصاری منطقه حساس خاور میانه به مخاطره بیندازد . طرح های آمریکا برای خاور میانه اکنون روشن تر از آن است که بتوان نادیده شان گرفت و بلند تر از آن اعلام می شوند که کسی بتواند خود را به نشنیدن بزند . جنگ هایی که آنها در کشورهای همسایه شرق و غرب ما به راه انداخته اند و دوستی های شان با حکومت های خودکامه در کشورهای همسایه شمال و جنوب ما، جایی برای تردید نمی گذارد که آنها برای دفاع از حقوق بشر و ایجاد دموکراسی آستین های را بالا نزده اند، بلکه با همان انگیزه هایی وارد میدان شده اند که پنجاه سال قبل، از طریق کودتای ۲۸ مرداد، یکی از حماسی ترین تلاش های مردم ما را برای تاسیس دموکراسی، خفه کردند . در توجیه کودتای ۲۸ مرداد، آنها و پادو های مواجب بگیرشان همیشه گفته اند و می گویند که نگران سقوط ایران به کام کمونیسم و یا لغزیدن آن به زیر نفوذ اتحاد شوروی بوده اند .این توجیه بسیار بی شرمانه و بی پایه است . امٌا حتی اگر آن را بپذیریم، آیا امروز می توانیم دُم خروسی را که اکنون از آستین شان بیرون آمده نادیده بگیریم ؟ برای شناختن » دموکراسی» مطلوب آمریکا کافی است به دو همسایه اشغال شده مان در شرق و غرب بنگریم . آمریکایی ها در عراق حتی خبرنگاران » تلویزیون الجزیره » را نمی توانند تحمل کنند وبرای اخراج آنها دلیلی می آورند که برای ما مردمان استبداد زده خاورمیانه بسیار آشناست : «تشویش ادهان عمومی».! ودر افغانستان قانون اساسی جدیدی ر ا تدارک می بینند که حتی قانون اساسی ۱۹۶۴ افغانستان (در دوره حکومت محمد ظاهر شاه ) در مقایسه با آن، یک سند رهایی بخش به نظر خواهد رسید. در مقابله با جمهوری اسلامی، هم سویی ناگزیر با آمریکا و بهره براداری از فرصت های به وجود آمده از دشمنی آن با جمهوری اسلامی، برای گستراندن و کار آمدتر ساختن جنبش آزادی خواهی مردم ایران، یک چیز است وائئلاف با آمریکا و مخصوصاً امید بستن وتکیه کردن به آن چیزی دیگر. آنهایی که ائتلاف با آمریکا و تکیه به آن را توصیه وتبلیغ می کنند ، همان شیوه ای را راه نجات می نامند که در سال ۱۳۵۷ به فاجعه شکست انقلاب مردم منتهی شد . در آن هنگام ، خیلی ها با همین فرصت طلبی ها و مصلحت گرایی های کوته بینانه امروزی ، تکیه به روحانیت و ائتلاف با آن را ضرورت اجتناب ناپذیر مبارزه با استبداد سلطنتی و سلطه آمریکا قلمداد کردند . اکنون ۲۵ سال بعد از آن ماجرا، همه می دانیم که آن شیوه فاجعه بار ما را به چه جهنم هولناکی کشاند . تا دیرنشده ، از تجربه مان بیاموزیم و آن فاجعه را با نامی دیگر تکرار نکنیم .

نویسنده: پدرام طنازی

۱۳۹۱ شهریور ۱۰, جمعه

در جریان یاری رسانی به زلزله زده گان آذربایجان


زلزله در استان آذربایجان تنها لرزش زمین نبود. واکنش شبکه های اجتماعی به این فاجعه خود زمین لرزه ی دیگری بود که در دنیای ارتباطات و فعالیت های اجتماعی در ایران شاهد بودیم. با وجود سرکوب مداوم پلیسی در فضای سایبر و پیگیرد دائمی وبلاگ نویسان منتقد، پائین نگاه داشتن عامدانه سرعت اینترنت کشور و اعمال فیلترینگ شدید دستگاه های سانسور، پس از زلزله آذربایجان شاهد تشکیل گروه های کوچک خبر رسانی و اقدام خودجوش این گروه ها بودیم؛ اقداماتی که در یک همسویی عمومی بسرعت به جریانی بزرگ و تاثیرگذار تبدیل شد. این گروه های خودجوش عملا سهم مهمی از خبررسانی و کمک رسانی به آسیب دیده گان را برعهده گرفتند و وسعت اقدام آنان در حدی بود که عملا دولت و دستگاه های مدیریتی و رسانه های رسمی را به چالش کشید و آنها را به دنباله روی کشاند. توجه به نقش شبکه های اجتماعی در جریان زلزله آذربایجان از دو جهت مهم است.
 اولا: عملکرد این شبکه ها عمق انزوا و رسوایی دستگاه های حکومتی در میان مردم و بی اعتمادی مردم به کارایی آنها را نشان داد.
 ثانیا: فضایی برای اقدام مستقیم فراهم ساخت که پیش از زلزله آذربایجان، در ابعادی که شاهد بودیم، خاصه در حوزه اجتماعی، تجربه نشده بود. این ویژگی اگر برای مجموعه نیروهایی که حضور مستقل، خودسامان و مستقیم مردم در صحنه عمل با راهبردهای سیاسی و مبانی نگرشی آنها مغایریت دارد، پدیده نامبارکی است، برای چپ که موجودیت سیاسی اش تنها در پیوند با اراده و عمل مستقیم اکثریت بزرگ مردم و خودسامان یابی آنها بر بستر منافع حیاتی شان معنا می یابد، اهمیت حیاتی دارد. در دوره ای که سرکوب دائمی بدیهی ترین حقوق فردی و اجتماعی مردم از سوی دیکتاتوری مذهبی حاکم و گردآوری هر ازگاهی  قیم های خودخوانده مردم در کنفرانس های خارج از کشور برای آلترناتیو سازی امپریالیستی و تحمیل آن به مردم ایران جریان دارد، آنان که رهایی از دیکتاتوری و تاسیس دمکراسی در ایران را مستلزم شکل گیری جنبش آگاهانه اکثریت مردم ایران و خودسامان یابی کارگران و زحمتکشان می دانند، ناگزیرند حوزه های عمل مستقل و مستقیم مردم را با حساسیت بیشتری در کانون توجه قرار دهند.در مورد مختصات سازمان یابی شبکه ها در جریان زلزله آذربایجان، تصویر عمومی که در نگاه اول به نظر می آید، درهم آمیختگی خودجوش مجموعه ای از شکل های سازمان یافتگی جدید و قدیم است. مطالعه گزارش های متعدد نشان می دهد که در جریان کمک رسانی به زلزله زدگان همکاری های موردی میان نهادهای خیریه غیردولتی، برخی تشکل های صنفی، اجتماعی و فرهنگی مستقل و گروههای یاری رسانی شکل گرفته از طریق شبکه های اجتماعی در فضای مجازی صورت پذیرفته است. با این حال همین گزارش ها که اغلب از سوی فعالین و کنشگران حاضر در مناطق زلزله زده انتشار یافته، تمایزات و تشابهات مهمی میان دو نوع شبکه های اجتماعی را در دنیای مجازی در حدی که بتوان یک دسته بندی اولیه از آنها ارائه داد، نشان می دهند.

نویسنده: پدرام طنازی

۱۳۹۱ شهریور ۴, شنبه

چرا جامعه گوسفندی لایق حکومت گرگان است


چون آنجا کجاست که: 
منطق تقلید است، 
کتاب دکور است، 
روزنامه تبلیغ است، 
آزادی میدان است، 
جمهوری خیابان است، 
 استقلال تیم است، 
شعار آسان است، 
شعور نایاب است، 
پینه های دست عار است، 
پینه بر پیشانی افتخار است. 
دروغ حلال است ، 
شادی حرام است، 
اعدام اصلاح است، 
اصلاح فساد است، 
دانا افسرده است، 
نادان کامیاب است، 
دردِ مردم بیدرمان است، 
ریا ایمان است، 
ایمان برای نان است..!

پدرام طنازی

۱۳۹۱ مرداد ۲۶, پنجشنبه

حکومت اسلامی مشغول غارت کردن کشور و مردم آذربایجان در چنبره فاجعه زلزله


عده ای جنایتکار ودزد و خیانتکار عبای اسلامی بدور خود پیچیده و زیر عنوان «حکومت اسلامی» مشغول غارت کردن کشور و نابود کردن جامعه و فرهنگ ایرانیان هستند.این حکومت نا کار آمد هم در اخبار و رسانه ها می بینیم که در امداد رسانی به زلزله زدگان آنقدر ضعیف بوده که اگر از اول اعلام میکردند مردم خودشان به یاری هموطنان زلزله زده شان بشتابند امروز زلزله زدگان آذربایجان اوضاع بسیار بهتری داشتند.حکومت در حالی پایان عملیات کمک رسانی و نجات را اعلام کرده و دست رد به سینه کمک کنندگان خارجی زده است که تمامی اخبار حاکی از نیاز شدید مردم به خون، آب، غذا، پوشاک؛ سرپناه، چادر و دیگر مایحتاج بعد از زلزله است. در چنین شرایط دهشتناکی بازماندگان نه تنها به اولیه ترین نیازهای زندگی محتاجند که به لحاظ روحی و یافتن آرامش اولیه ناشی از شوک از دست دادن عزیزانشان به کمک های انسانی و عواطف بشری نیز نیازمندند. اما مقامات حکومتی چه در مرکز و چه در استان ها، سرشان به کار خودشان گرم است. رهبرشان، خامنه اي چند روز پیش در ديدار صدها نفر از اساتيد، محققان و پژوهشگران دانشگاه ها، باز هم روضه خوانی های خودش را ادامه می دهد بدون حتی اشاره ای به این فاجعه ی طبیعی. رئیس جمهورشان با جمع کثیری از خانواده های وزرایش عازم سفر به عربستان شده و در این لحظات حساس سفرهای استانی پر ریخت و پاش و عوامفریبانه اش را از یاد برده است. و مقامات «پروازی» استان همچون فرمانداران نیز معلوم نیست کجا بوده اند. رسانه های خبری شان نیز در تلاشند در آستانه برگزاری اجلاس غیرمتعهدها در تهران، همه چیز را آرام و تحت کنترل نشان دهند. این گونه است که مردم داغدیده آذربایجان، در کنار فاجعه طبیعی، فاجعه انسانی حاکمیتی ضد مردمی را نیز تجربه می کنند. حکومت دزدان و تبه کارانی که هیچ گاه به فکر ساختن سرپناه های استواری برای مردم این دیار نبودند ونیستند بلکه با یک تکان زمین، چنین سرپناه های کاه گلی شان بر سرشان خراب میشود.
امروزه پیکر آذربایجان عزیزمان زخمی است و جان همه هموطنان غم دارد. 
آذربایجان تسلیت
ایران من، ایران ما، تسلیت

نویسنده: پدرام طنازی 

۱۳۹۱ مرداد ۲۰, جمعه

سیاستهای غلط خامنه ای و محاصره اقتصادی جمهوری اسلامی

امروز هر انسان آگاهی میداند که نظام سود جوی سرمایه داری برای تامین منافع سرمایه، زمینه ساز عللی میشود که زندگی مردم و کارگران زحمتکش به یک جهنم واقعی تبدیل نماید.واقعیت اینست که حکومت اسلامی ایران و در راس آن علی خامنه ای، کشور ما را تبدیل به زندان بزرگی به وسعت تمام ایران نموده است. در این زندان بزرگ، حداقل بیش از ۵۰ میلیون نفر از شهروندان کشور زیر خط فقر زندگی میکنند. زندگی این بخش عظیم مردم ستمدیده کشور ما مانند مرگ تدریجی است٬حکومت اسلامی ایران مرتبا مشغول ساختن زندان های مخفی برای سرکوب بیشتر مردم است. اما خود رژیم هم بخوبی میداند که همه مردم را نمیتوان زندانی کرد. همه مردم را نمیتوان کُشت. لذا رهبر و صاحب منصبان رژیم و همه جناح های رنگارنگ رژیم که در ابعاد متفاوت در ایجاد اوضاع اسفبار کنونی سهم داشته و یا دارند به هزیان گوئی افتاده اند. شاید به این امید که به اصطلاح از این ستون به آن ستون فرجی حاصل شود.احمدی نژاد هزیان میگوید و مدعی میشود که: «امروزه …… جمهوری اسلامي ايران در مسير شکوفايی و صعود قرار دارد.». علی خامنه ای فیل هوا میکند و میخواهد با نفی واقعیات  صورت مسئله را از بیخ و بُن نفی نماید و میگوید: «من اوضاع کشور را از همه آقایان بهتر خبر دارم، می دانم که بسیاری از این مطالبی که به عنوان انتقاد در مورد وضع کشور و وضع اقتصاد می گویند، خلاف واقع است، اشتباه می کنند» و مدتی بعد جهت بی اهمیت جلوه دادن خطر تحریم ها اقتصادی گفت : مردم ایران در برابر تحریم ها واکسینه شده اند٬ و پس از آنکه دیگر قادر نیست خسارات خانمان برانداز تحریم ها را نفی نماید، از مردم میخواهد که به «اقتصاد مقاومتی» رو بیاورند.در صورتی که مردم و کارگران زحمتکش آگاه کشور ما با تعمیق آگاهی و سازمان یابی در سطح سراسری، با تلفیق مبارزه مخفی و علنی، سامان دادن به حمایت از بخش های مختلف ستمدیدگان، بهره وری از همه شیوه های مبارزه و سامان دادن به اعتصابات در محل های زیست و کار پا به میدان بگذارند و چرخ تولید را متوقف نمایند، آنگاه نه تنها حکومت اسلامی ایران به زباله دان تاریخ رهسپار خواهد شد، بلکه در صورت پایداری مردم و کارگران زحمتکش در سنگرهای خویش، علاوه بر اینکه حق تعیین سرنوشت٬ در کفایت اکثریت مردم آزادیخواه و برابری طلب ما قرار خواهد گرفت و تا فرارسیدن آن روز،در خدمتگزاری به انسان و انسانیت موفق و کوشا و پیروز باشید.

نویسنده: پدرام طنازی

۱۳۹۱ مرداد ۱۵, یکشنبه

همبستگی‌ و یک صدا علیه جمهوری اسلامی


آخوندها از نظر ژنتیکی‌ هیچ تفاوتی با هم ندارند، چرا که ژنهای پایه آنها نیز از تازیان و تازی زاده گان گرفته شده و آنها نیز در عمل تخم تازی بشمار میروند! که این امر در خیانت به ملّت ایران از سوی این نوع آخوندها ذوب شده در فضولات ولایت، دزد، متجاوز، مزدور، بیسواد، مرتجع و کثیف بشمار می آیند.رژیم در مقابله با مردم گرسنه نیشابور که به خیابان ها آمده بودند  و فریاد می زدند ما گرسنه ایم» هاج و واج مانده بود . هاج واج مانده بود تا از کدام نیروی سرکوبگرش برای پراکنده کردن این اعتراض جدید استفاده کند و آنها را روانه خانه هایشان کند.تورم افسارگسیخته و کمبود مواد غذایی آنچنان بر مردم فشار می آورد که چاره ای جز به خیابان آمدن ندارند .صف های طولانی مرغ و گوشت و تخم مرغ تبدیل به تظاهرات ناگهانی می شود . خشم و نفرت و ذوق شعری ایرانی هم گل می کند ، قافیه جور می شود و شعار ها یکی پس از دیگری تمامیت رژیم را نشانه می گیرند .(ننگ بر گرانی) پیش در آمد شعار هایی هستند که مراسم به خاک سپردن رژیم سیاه سرمایه و مذهب را تمرین می کنند.مردم اتوموبیل های یک میلیارد تومانی آقازاده ها را در خیابان ها می بینند و غارتگرانی فربه  را که به پشتگرمی ماشین سرکوب رژیم جمهوری اسلامی با زندان ها و شنکجه گاه ها و بیدادگاه هایش به راحتی در این اتوموبیل های مرفه  بی اعتنا به رنج و فلاکت مردم لم داده اند . و به سفره و جیب خالی خود نگاه می کنند و نگاه های پر از سوال فرزندان .  نمی دانند با این همه شرمساری جلوی زن و بچه، چه کنند.آمدن به خیابان ، اگرچه خود بخودی است ولی به زحمتکشان می آموزد که در قرار گرفتن در این فقر و بدبختی تنها نیستند . به آنها می آموزد که آنها اکثریت جامعه هستند .آنها ۹۹ درصدی که همه جا صحبتش هست همین ها هستند.دخترک کوچک ، نگران نباش که ما انتقام همه شما مستضعفان را از آخوندها و بسیجی ها و آقا زاده های شکم گنده که میلیاردها دلار ثروت شما  وما فرزندان ایران را به جیب زده اند خواهیم گرفت.


نویسنده: پدرام طنازی

۱۳۹۱ مرداد ۱۲, پنجشنبه

خوابهای آشفته پرور علی خامنه ای

هفته گذشته آیت‌الله خامنه‌ای با کارگزاران نظام دیدار کرد.  علی خامنه ای در سخنان خود با سیاست‌های کنترلی جمعیت در ایران مخالفت کرد و مدعی شد که براساس «بررسی علمی و دقیق» تا چند سال دیگر نسل جوان ما کم خواهد شد و در این سیاست تجدید نسل حتما باید تجدید نظر بشود. بعد هم این را به گردن آقای خمینی انداخت که «رقم صد و پنجاه و دویست میلیون را اول امام گفتند.اگر این سخنان را کنار هم بگذاریم، در پشت سخنان علی خامنه ای در دفاع از جمعیت ۲۰۰میلیونی، آن هم در وسط بحث بحران اتمی، این فکر خطرناک به چشم می‌خورد که حکومت ایران می‌خواهد آماده کشته شدن چند صد هزارتن از جمعیت ایران شود و ادامه حکومت خود را برای شرایط بعد از آن تدارک ببیند. اینکه توهم ادامه حکومت پس از یک هولوکاست اتمی تا چه اندازه پایدارهست یک بحث است و پیامدهای این توهم؛ هم برای مردم و جامعه ما بحثی دیگر. تبلیغات مداوم خامنه ای درباره نزدیکی ظهور امام زمان یا بحث‌های هر روزه مربوط به زمین لرزه در تهران و کشته شدن چند صد هزار تن در آن، همه نشان از نوعی تلاش برای آمادگی افکار عمومی برای یک کشتار چند صد هزار تنی دارد بنابراین در شرایطی که بحران اقتصادی و بیکاری و ناتوانی در تامین خوراک همین جمعیت هفتاد و چند میلیونی روز به روز آشکارتر شده و تاکید بر افزایش جمعیت نشان از گرایشی خطرناک دارد که نمی توان آن را نادیده گرفت. مقاومت علی خامنه ای برای حفظ قدرت و به قیمت کشتار چند چند صد هزارنفر بیگناه که نام آن را عدم عقب نشینی گذاشته، ریشه در این افکار عقب ماندگی و مخرب نیز دارد.هر چند که پاچه خواری‌های علی‌ خامنه ای به عنوان آخرین تیر رژیم در تاریکی‌ نیز بدون جواب ماند، هنوز هم زبان رژیم زبون کوتاه نمیشود و ادعا پشت ادعا؛ رژیم هنوز هم پر قدرت بر سر مواضع خود ایستاده است!
درخواست کمک از مردم برای مقابله با تحریم‌ها
در خبری تازه منتشر شده که رژیم از مردم فقیر ایران طلب کمک می‌کند.... 
حال ما نمی‌دانیم، دم خروس را باور کنیم، یا قسم روباه را؟
در آستانه تحریم ها دیده و شنیده می شد که دجالان آخوندی و در رأس آنها، کلان اهریمن حضرت روضه خوان بزرگ خامنه‌ای ادعا میکنند که تحریم‌ها هیچ اثری بر اقتصاد جمهوری اسلامی نداشته است و حتی در جهت تقویت آن نیز موثر بوده است!
آخر یکی‌ نیست به این آقایان بگوید که آخوند را چه به مملکت داری


نویسنده: پدرام طنازی

۱۳۹۱ مرداد ۸, یکشنبه

خامنه ای خطاب به مرغ: سیاست٬ سیاست چماق است


همزمان با جهانی شدن بحران مرغ که ابتدا از ماشین لباسشوئی مرغ و پخش کارتون «خانوم حنا و مرغ ماشین لباسشوئی طلا» شروع شد ، رهبری بطرز خشنی با تنی چند از دیدار و علاوه بر قد قدهای همیشگی و پرتاب قارت ، مقداری هم رهنمودهای لازم ارائه کرد . بر این اساس ستاد هماهنگی رهنمودهای لازم ضمن صدور مقدار دیگری فحش اونجوری به سید محمد خاتمی و صرفاً برای تکمیل قارت معظم له مبنای قد قد اخیر ایشان را بر پایه بنا نهاد...
خامنه ای قد قد: نظام تسلیم تحریم‌ها نخواهد شد.بنده(خامنه ای) با همین جسم ناقصم تا حالا صد دفعه به شما گفته‌ام که نظام یک جائی است که با مردم فرق می‌کند و طی این سالها اینقدری که من این قضیه را به شما رهنمود لازم داده‌ام اگر به خر خودم رهنمود داده بودم الآن خودش پشت چراغ قرمز وایمیستاد و بنابراین من واقعاً نمی‌فهمم شماها چرا هنوز روی تأثیر تحریم‌ها بر ملت کلید کرده‌اید و حتی قدر یک برگ چغندر نمی‌فهمید که تحریم‌ها هر بلائی سر ملت بیاورد باز هم ما می‌توانیم سینه مرغ دستمالی کنیم و از وسط لنگ مرغ وارد سفره‌مان بشویم و کلاً گور پدر ملت .رهبرننگین جمهوری اسلامی که در سخنرانی روزگذشته خود نیز کوشید تاثیر مخرب تحریم های بین المللی بر اقتصاد ایران را کمرنگ معرفی کند، از اعلام نتایج و تاثیرات این تحریم ها بدجوری حال پریشان است و به نظر می رسد خامنه ای که به دلیل نقش سیاست های غلط و دروغ در محاصره اقتصادی و سیاسی ایران مورد انتقادات گسترده ای قرار دارد، به طرز فریبکارانه ای می کوشد تا از عملکرد خود به نوعی مرموزانه ای دفاع کند.


نویسنده: پدرام طنازی

۱۳۹۱ مرداد ۴, چهارشنبه

نیروهای سرکوبگرسپاه در اسارت پنج بحران سیاسی اقتصادی


اگر این روزها کسی بخواهد در یک جمله بنویسد که اوضاع در ایران از چه قرار است، آن جمله بنظر من چنین است: حکومت به دلیل فسادی که سراپای سپاه پاسداران را گرفته بر سر کار است.البته اگر بخواهید بیشتر این جمله توضیح بدهم، آن توضیح نیز چنین است٫ فرماندهان سپاه با چنگ و دندان از حکومت دفاع می کنند و از هیچ جنایتی علیه مردم رویگردان نیستند و به همین دلیل نیز حکومت هنوز بر سر پاست. سپاه حکومت را حفظ می کند، تا به چپاول ادامه بدهد و حکومت دست آنها را برای این چپاول بازگذاشته تا موجودیتش به خطر نیفتد.همزمان با تشدید بحران سیاسی و اقتصادی در کشور، سپاه پاسداران نیز درگیر بزرگترین بحران تاریخ پس از انقلاب ننگین خود شده است. این بحران پس از کودتای ۲۲ خرداد شدت یافته و هر روز بیشتر بالا می گیرد. مشروعیت نداشته سپاه براثر نقش آن در کودتا از یکسو و دخالت در نابسامانی‌های اقتصادی از سوی دیگر و بحران هسته ای و خطرهایی که برای کشور بوجود آورده و سپاه در آنها نقش کلیدی را داشته از هر سو به چالش کشیده شده است.این سرنوشتی است که حتی موافقان ولایت فقیه هم می دانند که پس از بیش از دو دهه رهبری بی کفایت علی خامنه ای گریبانگیر همه ارگان های انتخابی و انتصابی جمهوری اسلامی شده است. کافی است نگاهی به سطح و عمق بحران همه جانبه ای که کشور را فرا گرفته انداخته شود تا تمام گنده گوئی ها و ادعاهای پوچ علی خامنه ای نقش برآب شود. او که در تمام مسائل کشور دخالت مستقیم و غیر مستقیم دارد، مسئول اصلی وضع کنونی در ایران است. از صف طویل مرغ یخ زده تا صف بندی نظامی در کل منطقه.


سپاه با پنج اتهام و پنج بحران دست به گریبان است:


۱- سازماندهی کودتای ۲۲ خرداد علیه رای مردم، به میدان کشیدن نیروها، سازماندهی اوباش و سرکوب تظاهرات مسالمت آمیز مردم.


۲- تشکیل امپراتوری اقتصادی، خصوصی سازی اموال دولتی و چنگ انداختن بر آنها و دخالت در همه امور اقتصادی و تبدیل شدن نه تنها به رقیب بخش خصوصی کوچک و متوسط، بلکه به رقیب دولت و بخش دولتی اقتصاد.


۳- دخالت در امور سیاسی کشور، تقسیم پست و مقام و منصب میان سرداران در همه ارکان سیاسی کشور از دولت گرفته تا مجلس و قوه قضاییه.


۴- داشتن نقش در تحریم اقتصادی و زیان هایی که از این بابت به اقتصاد کشور وارد شده.


۵- دست داشتن در پروژه و بحران اتمی و به خطر انداختن امنیت مردم ایران و منطقه


نویسنده: پدرام طنازی

۱۳۹۱ تیر ۳۰, جمعه

به ارث بردن خامنه ای از خمینی٬جملگی حکایت از نوشیدن جام زهر


درخصوص ماجرای جنگ و علت تداوم و جاه‌طلبی‌های هاشمی و خمینی برای ادامه‌ جنگ بسیار نوشته‌اند؛ اما چیزی که امروزه مشخص شده و تقریبا همگان به آن باور دارند این است که این جنگ می‌توانست خیلی زودتر به پایان برسد، اما نرسید و با خیره‌سری و ندانم کاری‌ها ادامه یافت و همین جنگ، دردهایی را برجای گذاشت که هیچگاه درمان نخواهد شد.با رهبری خامنه‌ای، تاریخ این بار به‌ صورتی مضحک و در عین حال تراژیکی مجددا تکرار شد. جنگی دیگر مابین ایران و غرب با موضوع پرونده هسته‌ای درگرفت. هرچقدر آن جنگ هشت ساله محبوب خمینی بود؛ این یکی محبوب این یکی آیت‌الله بود. سال‌هاست که گوش همه‌ ما به شنیدن شعارها و قداره‌کشی‌های خامنه‌ای که همراه با رییس جمهور محبوب و کوتوله‌اش علیه غرب و در جهت حقوقی که هیچگاه مشخص نشد کجا مسلم گشت٬ حق همه‌ مردم ایران است شعار می‌دهند، عادت کرده‌ است.درست به مانند خمینی که جنگی بیست ساله را در ذهن بیمار خود تصویر کرده بود و در آرزوی رهایی قدس می‌خواست کربلا را بگیرد، خامنه‌ای نیز در خصوص پرونده هسته‌ای ایران از آینده‌ای روشن سخن گفت و در راه رسیدن به این آینده مبهم، از شعب ابی‌طالب‌ها و ریاضت‌های اقتصادی و ذره‌ای پاپس نکشیدن‌ها سخن گفت و غرب هم فشارها را اندک اندک بالا برد و چیزی که در نهایت ملموس می‌گشت هواپیمایی بود که سقوط می‌کرد یا قیمت دلاری که ناگهان سربه فلک می‌کشید.اما این فشار که به در خانه‌ حضرات رسید (تحریم نفت و تحریم مبادلات بانکی)، ناگهان آنان بازهم با دیوار محکم برخورد کردند و جا زدند. اخباری که طی این یکی دو روز منتشر می‌شود، جملگی حکایت از نوشیدن جام زهری دارد،که تفاوتش با جام زهر خمینی اینست که این بار بی‌سروصدا نوشیده می‌شود.


نویسنده: پدرام طنازی

رژیم جمهوری اسلامی: یک حکومت فاسد و بحران‌زده در آستانه فروپاشی

آشفتگی داخلی و بحران مشروعیت رژیم جمهوری اسلامی: سقوط قریب‌الوقوع رژیم ننگین جمهوری اسلامی به کجراهه‌ای کشیده شده است که دیگر قادر به حفظ ظا...