۱۳۹۱ تیر ۱, پنجشنبه

تصویری: سفره پر برکت ولایت


بد نیست که کمی‌ تامل کنیم، شاید این تصویر که یک فتوشاپ است در دید اول کمی‌ غیر طبیعی بنظر برسد، اما آیا غیر از این است؟ آیا این جانیان و جنایتکارن، قدرت و منزلت خویش را جز بر پایه خونریزی‌ها و شکنجه ها، و جز بر گور جوانان این سرزمین و همچنین به تازگی بر گور جوانان سوری بنا کرده اند؟ هیولاهایی که تن‌ هر انسان فرهیخته و آزادیخواه را به لرزه میاندازند!؟ از این که چگونه میتوان چنین پست و خوار بود در شگفتیم، اما فقط در شگفتیم و در خیال آن که هیچ کاری از دستمان ساخته نیست! اما رسد روزی که صبح دولت این جانیان نیز بدمد....


نوشته ای از پدرام طنازی

نامه سرگشاده به مقام معظم الاغ ( خامنه ای)


محضر مبارک الاغ فرزانه سلام علیکم 


غرض از نگارش این نامه اصرار دوستان و آشنایانی است که از من خواسته اند تا به جنبش نامه نویسی خطاب به رهبری بپیوندم و مطالبی را خطاب به ایشان بنویسم اما از آنجایی که من شان و ارزش والای حضرتعالی را بمراتب بالاتر از مقام مزخرف رهبری میدانم و تذکر به ایشان را «خواندن یاسین در گوش خر» میدانم ترجیح دادم مصدع اوقات شریف حضرتعالی شوم و مطالبی را با نهایت فروتنی و احترام بیان دارم. 


الاغ گرامی


من با رعایت انصاف از محضر شما گله مندم و دل پر دردی از جنابعالی و دیگر حیوانات شریف مثل شما دارم. گله من از این است که ما مردم ایران چه بدی به شما خانواده الاغ ها و قاطرها کرده بودیم که خودتان را کنار کشیدید و گذاشتید یک «آخوند بیسواد کله شق» بشود آقا بالا سر ما و همه مملکت را به این وضع تباهی و بدبختی بکشد؟ چرا لااقل یکی از شما عزیزان که موجودات زحمتکش و سربزیر و صبوری هستید نشدید رهبر مسلمین که ما اینقدر از دست این عوضی ها ظلم و ستم نکشیم و آواره این کشور و آن کشور نشویم؟ والله بحضرت عباس اگر یک الاغ سوار این ملت شده بود بهتر از این بود که یک آخوند سوار بر گرده این کشور و این ملت بشود. اصولا الاغ جماعت در قبال کاه و یونجه ای که میخورد لااقل به ملت سواری میدهد  اما آخوند هم میخورد و هم میکند و وقتی هم که سوار شود دیگر پایین نمی آید مگر با زور و کتک.


الاغا


ای که دردو بلایت بخورد توی سر مقام رهبری ما که اندازه یک خر هم نمی فهمد و برای هفتاد میلیون تصمیم میگیرد و هرکس هم مخالف نظرش باشد به زندان می اندازد و یا آواره خارج از کشور میکند. ای کاش تو شده بودی رهبر ما. ای کاش سرمایه های کشورمان را داده بودیم دست حضرتعالی و خانواده محترمتان. من بر این باورم که اگر حضرتعالی و بیت مکرم شما هر روز بجای خوردن کاه و یونجه پولها و اسکناس های خزانه کشور را تناول میفرمودید باز رقم خسارات وارده به اقتصاد کشور کمتر از میزان اختلاسی بود که این آقایون از چیب ملت کردند و منافع ملی را به یغما بردند.


ای الاغ خوب و نازنین- سر بر هوا سم برزمین


کاش سی سال پیش به حرف خمینی ملعون گوش میکردیم و اقتصاد کشورمان را یکراست میدادیم بدست یک خر چون او گفته بود اقتصاد مال خر است و اقتصاد دانان چرت میگویند. ای کاش یکی از شما خران باشرف سکان اقتصاد کشور را در دست گرفته بودید و نمیگذاشتید اقتصاد کشور ما به این وضع اسفبار برسد. بدون شک اگر یک الاغ عزیز روزانه چند کیلو گلاب به رویتان پهن میکرد روی اقتصاد ما باز به اندازه گندی که این آقایون ظرف سی سال به ارزش پول ملی زدند نمیشد.


مقام گرامی


سخن بسیار است و گفتن این چیزها دردی را دوا نمیکند. اینها اینقدر جفتک پرانی به ملت ما و به فرهنگ باستانی و اصیل ما کردند که حتی مغول ها هم نکردند. اینقدر به دنیای آزاد لگد زدند و دیگر ادیان را گاز گرفته اند که امروز دور از شما مثل خر توی لجن گیر کیرده اند. نه راه پس دارند و نه راه پیش. اینها رفتنی اند منتها دارند زور میزنند چند روزی بیشتر بر گرده این ملت سواری بگیرند.بهرحال امیدوارم موفق و پیروز باشید و درد و بلایت بخورد توی سر مقام مزخرف رهبری


نوشته ای از پدرام طنازی

۱۳۹۱ خرداد ۲۹, دوشنبه

وبلاگ نویسی بهترین راه برای انهدام رژیم فاشیست جمهوری اسلامی است


رژیم سرکوبگر جمهوری اسلامی که سه ده است مانند کفتار سرمایه های مادی ومعنوی ایران زمین را به تاراج می برد هم اکنون وارد دور جدیدی از فشارهای بین المللی شده است و آنچه که رژیم از آن واهمه دارد مساله ی رسانه ها و مطبوعات آزاد است.سالهاست که رژیم ایران در تلاش است با سانسور مطبوعات بسیاری از اطلاعات مهم را که می تواند به عنوان مدارک علیه رژیم استفاده شود را پنهان سازی کند.در این میان شخصیتهای مضحک و ویرانگر مانند رامین مهمان پرست سخنگوی امور خارجه ی رژیم ایران که بیشتر به عنوان ابزار کاری خامنه یی (رهبر فاشیست جمهوری اسلامی) مورد استفاده قرار می گیرند در تلاش هستند تا با حمایت از ارتش سایبری حزب الله تک تک رسانه های افشاگر را مورد هجوم قرار دهند.اما آنچه مسلم است در زمانی که رژیم ایران منابع خبری و سایتهای افشاگر را مورد هجوم ارتش سایبری قرارداده وخانواده های خبرنگاران را تحت فشار قرار می دهد باید بسیاری از فعالین سیاسی در خارج از مرزهای ایران همسو با ملت بی دفاع ایران که در مرداب جمهوری اسلامی هستند برای رسوا کردن رژیم گام بردارند.اما اینجانب بر این باورم که فعالین سیاسی در خارج کشور و دیگر کشورهای اروپایی باید بسی بیشتر از مردم ایران در داخل کشور برای انهدام رژیم فعالیت کنیم.با فعالیتهایی چون وبلاگ نویسی برای انهدام رژیم فاشیست جمهوری اسلامی اقدام کند.امروز مردم ایران بیشتر به آنکه به دعا نیازمند باشند نیازمند به حضور قلمهای افشاگر و دوربینهای خبرنگاران هستند.گاهی اوقات نوشتن یک مطلب در یک وبلاگ بیش از هزاران شعار تئوری می تواند برای بهبود وضعیت کشور اثرگزار باشد.راستی آیا ما در سده ی بیست ویک معنای واقعی آزادی را درک نموده ایم؟آیا وبلاگ نویسی ودیگر فعالیتهای مطبوعاتی می تواند به سهم خود در افشانمودن جنایتهای ضد بشری رژیم ایران اثرگزار باشد؟هزاران زن وکودک بی دفاع در سوریه قربانی سیاستهای ضد بشری خامنه  ای وجیره خوران وی می شوند.آیا من وشما که این وضعیت نابسامان ملت سوریه وایران در رنج هستیم شهامت این را داریم که قلمی به دست بگیریم وبرای رسوا نمودن ریشه ی ولایت فقیه قلمی به حرکت درآوریم؟
یک وبلاگ میتوانیم باز کنیم ودر این وبلاگ به نوبه ی خود جنایتهای رژیم سرکوبگر آخوندی را علیه کودکان بی دفاع سوریه محکوم کنیم؟
تنها در صورتی که بتوانیم با خودمان صادق باشیم می توانیم به جامعه ی جهانی ثابت کنیم. پس چرا نشسته ایم؟برخیزیم که خامنه یی ویروس خاورمیانه ثروتهای مادی ومعنوی کشورهای خاورمیانه را به تاراج می برد ودر پس عبایش خون هزاران کودک سوری وایران زمین ریخته شده است...برخیزیم که بدون موضع گیری علیه ولایت فقیه وبلاگها را بیاراییم که خامنه ای دشمن قلم و آزادی است...


با سپاس فراوان.....پدرام طنازی

۱۳۹۱ خرداد ۲۶, جمعه

هیجده تیر و قوه قضاییه استبداد زده جمهوری اسلامی


سالروزجنبش دانشجویی هیجدهم تیرماه نزدیک است ودانشجویان همراه سایر گروهای سیاسی واجتمایی همچنان فشار ها وسرکوب ها را به جان خریده ودر راه اسقرارفضای دمکراتیک تلاش میورزند.واقعه ی اسفناک حمله به کوی دانشگاه بار ها تکرار شده ودر نزد قوه ی قضاییه ی جمهوری استبداد زده ی اسلامی که در تاریخ ایران شرم آورترین وننگین ترین دوران خود را سپری میکند؛دانشجوی مضروب وشهید شده از زمره ی مجرمین هستندومستحق احکام زندان وتعلیق و…وحمله کنندگان که از نیروهای امنیتی لباس شخصی ونیروی انتظامی وپاسداران گوش بفرمان ولایت وقیح اند؛مبری از هرگونه جرم وجنایتی اعلام میگردند.جنبش دانشجویی که در طول تاریخ بعنوان پیشقراول مبارزات اجتمایی هموره در صف مقدم بوده است،امروزه نیز درجنبش سبز اجتماعی مردم ایران نقش بایسته وشایسته خود را ایفا مینماید.زندانهای مخوف پیدا وپنهان جمهوری استبداد زده دانشجویان بسیاری را در خود جای داده که در شرایط دشوار به مقاومت خود ادامه میدهند وبا نزدیک شدن به سالروز هیجدهم تیرماه باز هم تعداد بیشتری از دانشجویان خود را در میان سلولها میابند.حکومت شبه قرون وسطایی اسلامی که هرروز نقطه ی پایان را نزدیک ترمیبیند بر شدت سرکوبها وایجاد فضای رعب ووحشت میفزاید وبا دست زدن به مانور های خیابانی بر علیه زنان مقاوم وتکرارتجاوزات که این اواخر شکل علنی تری بخود گرفته وکوشش برای قطع تمامی امکانات اطلاع رسانی میکوشد این نقطه ی پایان را کمی دورتر نماید.جنبش مردمی ایران علیرغم انکه از نمود های گسترده ی خیابانی آن کاسته شده؛همچنان پر قدرت واستوار ودر حال تعمیق بیشتر؛بزودی بساط ننگین استبداد مذهبی را در هم خواهد پیچید .انروز دیر نیست.


نوشته ای از پدرام طنازی

۱۳۹۱ خرداد ۲۵, پنجشنبه

این، یک برگ از ادعانامه یک ملت است، علیه خامنه ای


عبای آقای خامنه ای آلوده است به رویدادهائی که در 25 سال گذشته، اگر بوی خیانت نمی داده، رنگ جنایت داشته است.مقاومت او برای عقب ننشستن، نه از سر اقتدار، بلکه از سر وحشت است. وحشت از فرو ریختن آوار پاسخگوئی بر سرش. اما این مقاومت بی فایده است.بهانه بزرگ که همانا بازی با برگ اتمی است و به صف کردن سپاه پاسداران پشت سر خود، سرانجام پایان می یابد و آنگاه است که باید به آن ادعانامه ای پاسخ بگوید که دادستانش یک ملت است! بقول مولوی «چون که صد آید، نود هم پیش اوست». تکلیف امثال جنتی و اژه ای و رئیسی و کوچک ابدال هائی نظیر نقدی و مرتضوی و …. در قوه قضائیه و مجلس و دولت و زندان و… که نام همه آنها در پرونده اتهامی آقای خامنه ای ثبت است در رسیدگی به همین ادعانامه روشن می شود. از کودتاچی تا شکنجه چی، از آقای مجتبی تا آقا وحید، از منشی تا رئیس دفتر بیت. بیتی که لانه توطئه و نماد استبداد و احیای نظام سلطنتی در جمهوری اسلامی است. در ریز و درشتی حوادث شوم و خونینی که طی 25 سال گذشته در ایران روی داده او اگر نقش آفرین اصلی نبوده، نقش آفرین و هموار کننده جاده بوده است. شاید روزی معلوم شود که در بسیاری از رویدادهای منجر به نابودی دستآوردهای انقلاب 57 نیز او سهم مهمی داشته است.


نوشته ای از پدرام طنازی

مذاکرات هسته‌ای يا ادامه جنگ سرد؟


شگفت‌آور است که دولتمردان جمهوری اسلامی وانمود می‌کنند که پافشاری‌شان بر سر مسائل هسته‌ای برای عزت ايران است در حالی که برای اين پافشاری به خفت‌ها و پستی‌های نابخشودنی در برابر چين و روسيه تن در می‌دهند؛ درست در همان روزهايی که مذاکرات ايران و گروه پنج + يک در بغداد در جريان بود تحريم های ديگری در سنای آمريکا عليه ايران وضع شد و اين موضوع دو نتيجه عمده داشت که در روزهای اخير خود را نشان داد. بی شک ايران برای کاستن از فشار تحريم ها پس از وقفه ای طولانی حاضر گرديد تا به پای ميز مذاکره برود و سرکشی در برابر افکار عمومی دنيا را به ظاهر کنار بگذارد. از آنجا که حفظ غرور و وجهه ـ البته نداشته ـ برای دولتمردان ايران بسيار اهميت دارد، برای جبران غروری که شکسته بود تبليغات زيادی نيز به راه انداختند تا غرب را نيازمند به اين مذاکرات نشان دهند و چنين وانمود کنند که ايران با قدرت تمام پا به ميدان نهاده است. رسانه های داخلی و وابسته نيز برای اثبات اين موضوع کوشيدند تا سنگ تمام بگذارند.افزايش تحريم ها و بی اعتنايی غرب به شوی سياسی ايران باعث شد دولتمردان ايران آشفته و عصبانی گردند و به نوعی خود را بازی خورده ببينند. به همين دليل زمزمه های ناسازگاری آنان کم کم به گوش رسيد. بنابراين برخلاف طرح از پيش تعيين شده و انديشيده خود مبنی بر طولانی کردن مذاکرات و پيش کشيدن مسائل حاشيه ای و بدون اهميت برای منافع ايران، به يکباره حمله های لفظی را چون گذشته آغاز نمودند و به اصطلاح هر چه را رشته بودند به دست خود پنبه کردند .البته سياست دولتمردان ايران، سياستی نخ نما در تاريخ جمهوری اسلامی است بنابراين انتظار نمی رفت کسی شوی تبليغاتی آنان را باور کند شايد به همين دليل بود که آمريکا پيش از اتمام مذاکرات، تحريم های ديگری را وضع کرد اما چنانکه پيش از اين هم گفتم دليل سکوت غرب در برابر شوی سياسی ايران نيازمندی اش به بازيابی خود به سبب مشکلات اقتصادی بود.به هرحال ايران از سر عصبانيت کوزه خيالات خود را شکست و نماينده اش را در آژانس بين المللی انرژی اتمی وادار ساخت تا سخنانی را بر زبان براند که حتی اگر در عرف ديپلماتيک پذيرفته! و در زبان انگليسی معنايی زشت نداشته باشد در زبان و فرهنگ ايرانی پذيرفته نيست و به نظر می رسد مخاطبان آن سخنرانی نيز اين موضوع را می دانند.
علی اصغر سلطانيه آژانس را به سگ نگهبان و بازرسی تشبيه کرد که در مسائل داخلی کشورها و يا محدوه امنيت ملی کشورهای عضو مداخله می نمايد و به تعبيری دست به جاسوسی می زند. اين اتهام در آستانه مذاکرات ايران و آژانس برای باری ديگر چه معنايی می توانست داشته باشد؟ سلطانيه از خود نپرسيد علت حساسيت همان کشورهای جاسوس چيست و اگر چيزی در ميان نيست و ايران فعاليتی غيرقانونی انجام نمی دهد چرا آنها بايد به جاسوسی دست بزنند؟ مطالبی که ميان سعيد جليلی، نماينده ايران در مذاکرات، و علی باقری، معاون دبير شورای عالی امنيت ملی ايران، با کاترين اشتون و سخنگوی او رد و بدل شد باز نشان از آن داشت که اختلاف ها همچنان بر جای خود باقی است و آنها نيز اگرچه با نرمش بيشتر همان راه سلطانيه را می روند.هرچند گرايش به شرق و بخصوص دو کشور روسيه و چين در سياست خارجی جمهوری اسلامی کاملاً آشکار بوده و هست، به نظر می رسد پس از حوادث پيش آمده ايران با گرايشی افراطی به دو کشور روسيه و چين در حال خودزنی و به عبارت بهتر ايران زنی است. سخنان بی بنياد محمود احمدی نژاد در اجلاس سازمان همکاری شانگهای نشان داد که ايران مصمم است با کنار گذاشتن غرب تنها به اين دو کشور متکی باشد و با اين وابستگی دم از استقلال بزند!. سخنان رئيس جمهور ايران درباره گسترش هرچه سريعتر مبادلات تجاری دو کشور نشان داد که دولتمردان جمهوری اسلامی تصميم دارند بيشتر از پيش ايران را به بازاری برای کالاهای بی کيفيت چينی تبديل کنند و صنعت به آتش کشيده شده داخلی را با اين کار به نابودی مطلق بکشانند. احمدی نژاد در حالی با چاپلوسی از روابط رو به گسترش ايران با چين و دنبال کردن اين مسير به عنوان راهبرد اصولی در روابط ايران و چين ياد می کند و در حالی از نبودن حتی يک نقطه منفی در کارنامه روابط ايران و چين سخن می گويد که چين به همراه روسيه در راستای تامين منافع خود با تصويب قطعنامه های سازمان ملل عليه ايران همراهی کرده است. احمدی نژاد البته با ذوق زدگی درباره روابط ايران و روسيه نيز می گويد بنابر اقتضائات منطقه ای و بين المللی روسيه و ايران بايد همکاری و روابط گسترده تری با هم داشته باشند و يک لحظه با خود نمی انديشد که روابط گسترده با روسيه تا کنون چه فايده ای داشته که روابط گسترده تر داشته باشد. احمدی نژاد از خود نمی پرسد چرا پس از هفت سال از حضور ايران در اجلاس همکاری شانگهای هنوز همين روسيه يا چين کاری برای عضويت جمهوری اسلامی در آن نکرده است؟ و از خود يا آنان نمی پرسد دليل اين سرباز زدن چيست؟
شگفت آور است که دولتمردان جمهوری اسلامی وانمود می کنند که پافشاريشان بر سر مسائل هسته ای برای عزت ايران است در حاليکه برای اين پافشاری به خفت ها و پستی های نابخشودنی در برابر چين و روسيه تن در می دهند. اين تناقض تنها نشان دهنده روح بيمار سران ايران و اصرار بر سياستی نادرست به سبب تبعيت از توهمات يک نفردر کشور است. بی شک روسيه و چين نيز ايران را وسيله ای برای قرار گرفتن در برابر غرب بخصوص آمريکا قرار داده اند. يعنی علاوه بر امتيازات فراوانی که از ايران می گيرند، در سوءاستفاده ابزاری از آن در بازی های قدرت کوتاهی نمی کنند و متاسفانه اين همه تنها به سبب دشمنی ايران با غرب و بخصوص آمريکا از سوی سران جمهوری اسلامی ناديده گرفته می شود.حاکمان ايران به سبب جلب حمايت روسيه و چين از شادی در پوست خود نمی گنجند و به همين دليل به آنچه در مسير مذاکرات می گذرد بی اعتنا هستند. بی شک ايران و غرب هر دو می دانند از آتش مذاکرات مسکو نيز آبی گرم نخواهد شد. در چنين شرايطی در دو سوی ميز مذاکره تنها روسيه نشسته است، روسيه ای که ايران می کوشد تا چين را نيز با او سهيم سازد و از اين خوان نعمت بهره مند. بی شک روسيه و چين هم چون ايران خواهان طولانی تر شدن روند مذاکرات هستند زيرا در اين ميان ايران هرچه بيشتر از غرب فاصله می گيرد و اين يعنی گرفتن ماهی بيشتر از اين آب گل آلود. آيا سران جمهوری اسلامی روی شاهان قاجار را سفيد نکرده اند؟


دکتر بهروز بهبودی

۱۳۹۱ خرداد ۲۳, سه‌شنبه

تشدید فشارها و تهدیدها علیه خانواده دکتر رویا عراقی


خانواده خانم رویا عراقی، معاون آقای کاظمینی بروجردی برای حضور ایشان در دادگاه ویژه روحانیت(سرکوب روحانیون آزادیخواه)، تحت فشارها و تهدیدهای شدیدی قرار دارند.پیرو احضارهای پی درپی خانم دکتر رویا عراقی، معاون آقای کاظمینی بروجردی، برای سومین بار به دادگاه ویژه روحانیت، تهدیدها بر خانواده ایشان همچنان ادامه دارد. به دلیل ادامه فعالیت های حقوق بشری و سیاسی خانم دکتر عراقی، خانواده ایشان شدیدا در معرض تهدیدهای جانی و مالی قرار گرفته اند. روز شنبه مورخ 13 خرداد خودروی خواهر ایشان، خاطره عراقی، از داخل پارکینگ منزل ربوده شد، که این موضوع بر نگرانی این خانواده مبنی بر عملی شدن تهدیدها به شدت افزوده است.در اثر افزایش فشارهای روحی و تهدیدهای دادگاه ویژه روحانیت بر خانم هما قازانچایی 59 ساله مادر خانم رویا عراقی، باعث شدت بیماری ایشان شده است . بر اساس این گزارش، دادگاه ویژه روحانیت خانواده او را تحت فشار قرار داده اند، تا جایی که حتی در روزی که مادر ایشان  تحت عمل جراحی قرارگرفته است، از سوی مامورین دادگاه ویژه، تهدید تلفنی شده، تا خانم رویا عراقی در دادگاه حضور یابد.طی چند ماه اخیر این چندمین بار است که عده ای را به دلیل حمایت از آقای کاظمینی بروجردی احضار و یا تهدید می کنند، لازم به ذکر است که مامورین دادگاه ویژه علاوه بر تهدید، احضار و بازداشت هوادارن آقای کاظمینی بروجردی، فشار و آزار و اذیت مضاعفی بر خانواده های این افراد نیز اعمال میدارند.لازم به ذکر است که  اعضای خانواده آقای کاظمینی بروجردی پس از دستگیری ایشان در مهر 1385 بطور پیوسته بازداشت و تهدید و شکنجه شده اند. همسر و فرزندان اقای کاظمینی بروجردی  درطول این شش سال  بعنوان گروگان برای  گرفتن اعتراف و یا توبه نامه از آقای کاظمینی بروجردی مورد آزار و اذیت واقع شده اند که عوارض غیر قابل جبرانی را بر این خانواده وارد کرده  است. در هفته گذشته  همسر آقای بروجردی خانم اکرم ولی دوستی نیز بخاطر شدت یافتن عارضه قلبی اش  برای سومین بار در بیمارستان بستری گردید.سرقت اموال و تشدید فشارها علیه خانواده های هوداران آقای بروجردی را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر و گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد خواستار ارجاع پرونده جنایت علیه بشریت رژیم ولی فقیه علی خامنه ای به شورای امنیت سازمان ملل متحد می باشد.


پدرام طنازی

۱۳۹۱ خرداد ۲۰, شنبه

«توپول ام»: موشک قاره پیمای روسی بر فراز چند شهر ایران


هیچ مقام مسئول دولتی در ایران به مردم نمی گوید، آن شی نورانی که در آسمان ایران شامگاه پنجشنبه دیده شد و مردم را وحشت زده کرد، چه بوده است؟ اگر هم بگویند، مشتی دروغ و فریب را سر هم می کنند و آنقدر چنین کرده اند که مردم به هیچ حرفی از دهان امام جمعه ها و سخنگویان حکومتی در می آید باور ندارند. حساب صدا و سیما هم بکلی پاک است.به این ترتیب است که مردم خود به حدس و گمان درباره این شی نورانی که حداقل در آسمان سه شهر ایران دیده شده سرگرم حدس و گمان اند و به چرندیاتی که سازمان پدافند غیر عامل اعلام کرده اعتنائی ندارند. این سازمان گفته این شی نورانی بخشی از رزمایش سراسری است! این درحالی است که وزارت دفاع روسیه اعلام کرد، آن شی نورانی که در آسمان ایران دیده شده موشک قاره پیمای روسیه بوده که آن را بصورت آزمایشی شلیک کرده اند!
شی نورانی و یا به گفته مقامات روسیه، موشک قاره پیمای روسی در شهرستان سلماس نیز دیده شده و چنان نورانی بود که مردم وحشت زده شده اند.خبرگزاری ریانووستی به نقل از وادیم کوال، رئیس بخش حفاظت اطلاعات نیروهای استراتژیک موشکی در وزارت دفاع روسیه نوشت: شی نورانی یک موشک قاره‌پیمای «توپول ام» بوده که پنج‌شنبه با موفقیت آزمایش شده است. این موشک از استان آستراخان پرتاب شده و مکان از پیش مشخص شده‌ای را در قزاقستان هدف قرار داده است.موشک‌های «توپول ام» قادر به حمل کلاهک اتمی هستند و پس از قرار گرفتن در مدار کره زمین می‌توانند هدف‌هایی در فاصله‌ی ۱۱ کیلومتری بزنند.سرعت زیاد و ارتفاع بالای این موشک علت دیده شدن تقریبا همزمان آن در شرق و غرب ایران و در چند کشور دیگر منطقه بوده است.موشک بالستیک «توپول ام» از نوع موشک‌های چند مرحله‌ایست که پس از شتاب گرفتن در مدار زمین و هنگام ورود مجدد به جو، کلاهک آن از بدنه جدا می‌شود. نور شدید و انفجار مانندی که در آسمان ایران دیده شده مربوط به این مرحله بوده است.


نوشته ای از پدرام طنازی

۱۳۹۱ خرداد ۱۹, جمعه

خامنه ای جواب مردم را چگونه می دهید؟


 برمبنای آخرین گزارش ها نتیجه سفر یوکیا امانو رئیس آژانس بین المللی انرژی هسته ای از وین به تهران امید بخش توصیف شده است. با آنکه هنوز کوچکترین مطلبی در باره موارد توافق احتمالی فاش نشده، فضای خوشبینی بر اساس شایعات حاکم است.چندی پیش در این ستون درمقاله ای تحت عنوان " شعبده بازی در محور استانبول – بغداد" متذکر شدیم که این اولین بار نیست که جمهوری اسلامی به خاطر فریبکاری و وقت کشی به میدان آمده است تا بار دیگر با شیطان بزرگ ودیگرشیاطین پشت میز مذاکره بنشیند در حالی که هیچگونه قصد و نیتی در مورد ترک برنامه تسلیحاتی خود نداشته باشد. ولی آیا آمریکا و کشورهای غربی تا این حد ساده لوح هستند که بدون داشتن هیچگونه امیدی به موفقیت باز هم به دور دیگری از مذاکرات بی حاصل تن در دهند؟ مسلماً بسیاری از داده های بین المللی مسئله طی ماه ها و هفته های اخیردچار دگرگونی شده است. در آن نوشته متذکر شدیم که دولت پرزیدنت اوباما برای مشارکت در این گفتگو دلائل "انتخاباتی" خود را دارد و این دور جدید مذاکرات برای هردو طرف از اهمیتی ویژه برخوردار است.سرگرم کردن مردم پیرامون این نشست و برخاست ها هاهم برای جمهوری اسلامی و هم برای اوباما.فرصتی خواهد بود برای وقت خریدن و در انتظار فرصت نشستن بدون آن که هیچیک از دو طرف امید چندانی به سودمند بودن این نوع گفتگو را در سر بپروراند.
شرایط بحرانی جهان
به عبارت دیگر هم اوباما و هم خامنه ای هر دو به برگذاری این دور مذاکرات نیازمندند. پرواضح است که رهبر جمهوری اسلامی در محاسبات خود محظورات انتخاباتی اوباما را از نظر دور نخواهد داشت. استنباط درست آنها این است که اوباما علاقه مند است که احتمال هر نوع حمله نظامی را چه از سوی اسراییل و چه از طرف آمریکا تا بعد از انتخابات ماه نوامبر آینده به تعویق بیاندازد ودر ضمن راه هرگونه بحث و انتقاد ازسیاست خارجی دولتش را در باره مسئله ایران برای رقیب جمهوریخواه خود مسدود کند. جمهوری اسلامی نیز به نوبه خود این محظورات دولت اوباما را در دور جدید مذاکرات مورد استفاده قرار خواهد داد. متقابلاً غربی ها نیز از اوضاع وخیم اقتصادی و سیاسی رژیم آخوندها بی اطلاع نیستند و می دانند که تهران نیازمند بهانه ای است برای گریز هر چند موقت از شرایط بحرانی کنونی. پر واضح است که آمریکایی ها نخواهند توانست به خاطر چند دور گفتگوی بی حاصل همه تجارب تلخ و نا امید کننده خودرا در ادوار گوناگون مذاکره و داد و ستد با رژیم اسلامی به فراموشی بسپارند.مسلماً هر نوع تحلیل و بحث در مورد این معضل جهانی را نمی توان بدون در نظر گرفتن مجموعۀ شرایط بحرانی دنیای امروز انجام داد زیرا طرفین مذاکره سعی خواهند کرد از همه امکانات ،رویداد ها و مخاطرات به سود خود بهره برداری کنند.بحران اقتصادی و مالی روز افزون در اروپا که هر روز پیچیده تر میشود،نتیجه انتخابات ریاست جمهوری در فرانسه واحتمال تعدیل موضع این دولت در خاور میانه، بی ثباتی سیاسی دریونان واحتمال اخراج آن کشور از حوزه یورو اندک پاره ای هستنداز مسائلی که رهبران سیاسی اروپا و بویژه آلمان را به چالش طلبیده است. مبارزات انتخاباتی در آمریکا،سردرگمی سیاست غرب در افغانستان و آینده نامعلوم مصر و یمن نیزتنها گوشه ای از نگرانی های دولت اوباما راتشکیل میدهند. جمهوری اسلامی سعی خواهد کرد تا آنجا که ممکن است دراین مذاکرات ازاختلافات ونقاط ضعف غربیها بهره برداری کند. متقابلاً مذاکره کنندگان غربی هم ازمیزان تنفر وبی اعتمادی مردم نسبت به رژیم واوضاع وخیم اقتصاد کشور و تبعات روز افزون تحریمها کاملاً آگاهند. در هفته پیش ازشروع مذاکرات بغداد برگذاری ملاقات های واشنگتن، کامپ دیوید و شیکاگو یک فرصت استثنائی برای سعی درایجاد نوعی هم آهنگی میان سران کشورهای غربی ودیگر اعضای گروه پنج به اضافه یک بود.
آیارژیم آماده عقب نشینی وتسلیم است؟
از ظواهر امروآنچه جسته گریخته به مطبوعات درزکرده است چنین بر می آید که رژیم تهران احتمالا از روی ناچاری سرانجام آماده نوعی عقب نشینی و یکصد و هشتاد درجه تغییر موضع است. در تائید این این استنباط گفته میشودکه خامنه ای سرانجام پس ازاطمینان خاطراز قبضه کردن تمامی قدرت در دست خود آماده انعطاف پذیری (بخوانید تسلیم و عقب نشینی) شده است تا بلکه بتواند یکبار دیگر رژیم را از مهلکه نجات دهد.اگر این برداشت با واقعیات سیاسی روز منطبق باشد باید دید چه امکاناتی برای حصول نوعی توافق میان دو طرف مذاکره وجود دارد. پاره ای از دست اندرکاران مسائل سیاسی ایران معتقدند که بر خلاف همه تبلیغات و مبالغه گویی ها جمهوری اسلامی دستیابی به بمب اتمی را برای اعتلای اسلام و جنگ با کفار تعقیب نمی کند.زیرا با همه نادانی و جهالت منتسب به رژیم آخوندی نمی توان باور کرد که حضرات آماده انهدام متقابل و خودکشی محتمل باشند. اگر قبول کنیم که بمب اتم را برای جهان گشایی و سلطه جویی نمی خواهند آنگاه تِز دوم، یعنی استفاده از بمب برای حفظ موجودیت نظام مطرح می شود. سال ها است جمهوری اسلامی کره شمالی را به عنوان نمونه موفقیت در برابر هر نوع تهاجم خارجی ستایش می کندواحتمالا خامنه ای از سرنوشت قذافی هم درس عبرت گرفته است و معتقد است که اگر قذافی تسلیحات هسته ای خود را تسلیم نکرده بوداین چنین با شدت مورد تهاجم قرار نمی گرفت. شاید بشوداین سؤال را مطرح کرد که آیا راهی وجود دارد که هم جمهوری اسلامی و هم غربی ها بدون جنگ و خونریزی به اهداف خود نایل آیند؟ در تحلیل نظری پاسخ به این سوال مثبت است، یعنی غرب دارای امکانات و وسایلی هست که بتواند چنین "تضمینی" را به جمهوری اسلامی بدهد و یا حداقل آیت الله را مطمئن کند که اگر دست از بازی با اتم بردارد غربی ها نیز به نوبه خود رژیم را اندک اندک تطهیر خواهند کرد و بدون هیچگونه توجهی به مسائل حقوق بشر با نظام جمهوری اسلامی ساخت وپاخت خواهند کرد.از سوی دیگر اگر هدف جمهوری اسلامی برای دستیابی به انرژی هسته ای حفظ موجودیت نظام باشد دسترسی به این هدف از مجرای دیپلماسی هم کم خطر تر است هم می توان بدون کمترین هزینه نظامی و سیاسی به آن دست یافت.اگر این شایعات و حدثیات به واقعیت نزدیک باشدباید از رهبر معظم پرسید اکنون که آماده تسلیم شده اید پاسخ مردم را چگونه خواهید داد؟غنی سازی محدود و استفاده صلح امیز از انرژی هسته ای هرگزمورد سوال جامعه بین المللی نبوده است. آنچه امروز به خاطر آن سر به آستان بیگانه میسائید ده و شاید حتی بیست سال پیش به سهولت امکان پذیر بود. به مردم حقیقت را بگوئید. نشان دهید که امروز چه به دست آورده اید که درگذشته امکان پذیر نبود؟ هزینه این همه رنج و مصیبت، محرومیت و فرصت های فناشده را چه کسی خواهد پرداخت؟از این همه مصیبت، تحریم،تحمل حقارت ومحرومیت از پیشرفت اقتصادی و اجتماعی چه سودی حاصل ملت ایران شده است؟ چگونه تصور می کنید که بتوانید باز هم حقایق را از مردم پنهان کنید؟ 
هنوز دقیقاً روشن نیست که در نتیجه این تسلیم شرم آور چه شرایطی به ملت ایران تحمیل خواهد شد.اما حکومت جمهوری اسلامی نخواهد توانست حقایق را برای مدتی طولانی از مردم پنهان کند. روزی که حقایق بر ملا شود پاسخ مردم را چگونه خواهند داد؟ بازهم با کشتار دستجمعی جوانان واعدامهای بی پایان؟این بار فضاحت شکست آنقدر واضح است که نخواهید توانست حقایق رادر پس پرده اسرار نظام برای همیشه مدفون سازند.همانگونه که در ماجرای شوم گروگانگیری و یا در مورد پایان جنگ با عراق کسی دروغ های رژیم را باور نکرد، این بار هم قادر نخواهند بود مردم را فریب دهند.


پدرام طنازی

پیش بینی شکست مذاکرات اتمی در مسکو


تا آغاز مذاکرات اتمی در مسکو، کمتر از دو هفته باقی مانده است، اما نشانه هائی از هم اکنون به رسانه های خارج و داخل ایران راه یافته که نشان دهنده نا امیدی و شکست این سومین دوره از مذاکرات تازه اتمی با جمهوری اسلامی است.رسانه های حکومتی بیش از رسانه های غربی اخبار نشانه های این شکست را منتشر می کنند و این ناشی از بیم و هراس از سرانجام روندی است که در 7 سال گذشته طی شده است. آقای خامنه ای در دیداری که بمناسبت سالگرد در گذشت آیت الله خمینی داشت، مدعی شد که ایران در دامنه قدرت است و زمانی که به قله قدرت برسد همه دشمنی ها خاتمه خواهد یافت و به همین دلیل نباید متوقف شد. اما، همزمان با همین سخنان سفیر جمهوری اسلامی در آلمان «شیخ عطار» در مصاحبه با فایننشنال تایمز گفته است: ما در استامبول به توافق رسیده بودیم. ما قبول کردیم که غنی سازی 20 در صدی را کاملا متوقف کنیم، اما در مذاکرات بغداد 1+5 مسائل دیگری را مطرح کرد و شرایط دیگری را پیش کشید و مذاکرات بغداد به نتیجه نرسید. حالا باید دید در مذاکرات مسکو چه می شود.48 ساعت پس از سخنرانی خامنه ای و مصاحبه شیخ عطار، رسانه های دولتی فاش ساختند که غرب زیر توافق بغداد برای پیش مذاکره مسکو زده است. یعنی حاضر نیستند گروه معاونان دو طرف دیدار کرده و دستور کار مذاکرات مسکو را تهیه کنند. همآهنگ کننده سیاست خارجی اتحادیه اروپا با تاخیر، به دو درخواست جلیلی برای این پیش مذاکرات سرانجام پاسخ کتبی داده و در آن تاکید کرده که نیازی به پیش مذاکره نیست، شرایط همان شرایطی است که در بغداد به شما اطلاع داده شد و منتظر پاسخ کتبی شما برای قبول آن شرایط و سپس آغاز مذاکرات مسکو هستیم.این، جان کلام پرنویسی های سایت های ایسنا و فارس و رجا نیوز و … بقیه است که سعی کرده اند آن را لابلای انواع حاشیه ها و با لغات و اصطلاحات رهبر پسند مطرح کنند.
بدین ترتیب است که آن سئوال هاشمی رفسنجانی از احمدی نژاد در جریان افتتاح مجلس نهم و هنگام ارائه گزارش جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی به حاضران معنای خود را پیدا می کند. هاشمی از احمدی نژاد پرسید: این حرف هائی که جلیلی می زند را شما قبول داری؟ و احمدی نژاد بی آن که دهان باز کند، فقط خندید!
فشار سنگینی که به دولت سوریه وارد می آید و ساعت به ساعت نیز سنگنین تر می شود، نشان میدهد که دیگر روی جمهوری اسلامی برای حل مسئله سوریه هم حساب نمی کنند و این برگ نیز در مذاکرات با جمهوری اسلامی را می خواهند هرچه زودتر بسوزانند. سقوط بشار اسد معنای دیگری ندارد جز قیچی شدن پروبال حزب الله لبنان. روندی که حماس خیلی زودتر از دیگران آن را حدس زد و حساب خود را فورا از سوریه و جمهوری اسلامی جدا کرده و به دامن وحدت ملی در خود فلسطین بازگشت!


نوشته از پدرام طنازی

رژیم جمهوری اسلامی: یک حکومت فاسد و بحران‌زده در آستانه فروپاشی

آشفتگی داخلی و بحران مشروعیت رژیم جمهوری اسلامی: سقوط قریب‌الوقوع رژیم ننگین جمهوری اسلامی به کجراهه‌ای کشیده شده است که دیگر قادر به حفظ ظا...