۱۳۹۰ دی ۲۵, یکشنبه

آرش صادقی بازداشت شد


آرش صادقی، عضو ستاد ۸۸ میر حسین موسوی و فعال دانشجویی دانشگاه علامه طباطبایی امروز بازداشت شد.این فعال دانشجویی که در ششم دیماه سال ۸۸ بازداشت و در نهایت به یکسال حبس تعزیری و چهار سال حبس تعلیقی محکوم شده بود ماه گذشته از زندان اوین آزاد شد.نامبرده صبح امروز در حالی که بهمراه پدر بزرگ و مادریزرگش به بهشت زهرا می رفتند در داخل کوچه توسط ماموران بازداشت شد.این بازداشت که با درگیری و فحاشی همراه بود موجب آن شد که آرش صادقی از ناحیه ی سر آسیب دیده و سر وی شکسته شود.در چند روز گذشته بازجوی آرش صادقی با تهدید وی او را از دیدن دوستانش منع می کرد و به وی تهمت می زد که قصد اغتشاش در زمان انتخابات را دارد.آرش صادقی که به تازگی از بند رهایی یافته هنوز حکم ۴ سال تعلیق را در پرونده دارد. لازم به ذکر است تا کنون از مکان نگهداری وی اطلاعی در دست نیست.
نوشته ای از فرزاد سلطانزاده نادری
اطلاع گزارشگران هرانا

بازداشت دو دانشجوی کرد دانشگاه مریوان پس از احضار به وزارت اطلاعات



دو دانشجوی کرد دانشگاه پیام نور مریوان بنام های ژیار سلامتیان و دانا لنج آبادی پس از احضار به ستاد خبری وزارت اطلاعات از سوی نیروهای امنیتی این شهر بازداشت شده اند.روز جمعه ۲۳ دی ماه، دو دانشجوی دانشگاه پیام نور مریوان به نام های ژیار سلامتیان دانشجوی رشته حقوق و دانا لنج آبادی دانشجوی رشته اقتصاد کشاورزی، در پی احضار به ستاد خبری اداره اطلاعات و برخورد توهین آمیز بطور جداگانه بازداشت شده اند.گفته می شود ژیار سلامتیان روز جمعه حدود ساعت ١٢ ظهر ازسوی ستاد خبری این شهر احضار گردیده که بنابر گفته‌های شهود عینی ، در هنگام مراجعه‌ی نامبرده به اداره‌ی اطلاعات مریوان به شیوه‌ای بسیار غیرانسانی و توهین آمیز با وی برخورد شده است.همزمان نیز خبرها حاکی ازآن است که راس ساعت ١۴ همان روز یک دانشجوی دیگر به نام دانا لنج‌آبادی که دررشته‌ی اقتصاد کشاورزی دانشگاه پیام نور مریوان مشغول به تحصیل می‌باشد، نیز پس از احضار به وزارت اطلاعات بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شده است.تا لحظه تنظیم این خبر هیچ گونه خبری از سرنوشت و محل بدوی نگهداری نامبردگان دردست نیست و نگرانی ها از سرنوشت این ۲ فعال دانشجویی افزایش یافته است.به گفته نزدیکان این ٢ دانشجوی بازداشتی، احتمال دستگیری آنها را مشارکت در مراسم اعتراضی علیه ترکیه به مناسبت کشتار ٣۵ نفر از کوردهای شمال کردستان که در در جریان حمله جنگنده های ارتش ترکیه به یکی از روستاهای مرزی صورت گرفت، بوده است.شایان ذکر است بازداشت این دو فعال دانشجویی همزمان با سالگرد جان باختن ابراهیم لطف‌اللهی دانشجوی دانشگاه پیام نور در شهر سنندج بوده که در بازداشتگاه نیروی انتظامی در ۲۵ دی ماه ۱۳۸۶ درگذشت. و گمانه زنی ها حکایت از کشته شدن وی زیر شکنجه ماموران امنیتی حکومت ایران بوده است.ابراهیم لطف الهی دانشجوی سال چهارم رشته حقوق دانشگاه پیام نور سنندج بود، که پس از دستگیری در جلوی دانشگاه به بازداشتگاه فرستاده شده بود. وی در همان بازداشتگاه جان باخته و بگفته مسئولان وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی در سنندج، علت مرگ او «خودکشی» اعلام شده است.مرگ او که توسط رسانه‌های خارج از ایران پوشش خبری یافته به مرگ زهرا کاظمی و زهرا بنی یعقوب تشبیه گردیده است.خانواده ابراهیم اعلام کرده بودند دلیل مرگ خودکشی ابراهیم از طرف نیروی انتظامی را مردود می‌دانند.
.دانشجونیوز
نوشته ای از فرزاد سلطانزاده نادری

تنگه هرمز و تنگناهای پیش روی ایران



هرچند اخبار این روزها درباره ایران و به خصوص تنگه هرمز به ظاهر متناقض جلوه می‌کند، نگاهی عمیق‌تر به موضوع، نشان‌دهنده سردرگمی مقام‌های جمهوری اسلامی در برابر افزایش تحریم‌های جهانی است. امروز جمهوری اسلامی چون مشت‌زنی است که پس از برخاستن از زمین، گیج از ضربات دریافت کرده، بی‌هدف به هر سویی مشت می‌اندازد. از این‌رو در حالی که برخی از مقام‌های ایران، به انکار تصمیم ایران درباب بستن تنگه هرمز پرداخته و گفته‌اند ایران قصد بستن این تنگه را ندارد، دیگرانی در سطوح بالای نظام بنا را بر تهدید نظامی و بستن تنگه هرمز نهاده‌اند.این سیاست، سیاستی نخ‌نما در تاریخ جمهوری اسلامی به شمار می‌آید. اساس این سیاست چنانکه رویترز از یک سخنگوی وزارت امورخارجه بریتانیا نقل کرده، بر بنیاد منازعات لفظی است. نکته جالب آنکه آغازگر این منازعات لفظی یک نظامی نیست. محمدرضا رحیمی، معاون اول رئیس جمهور ایران، گوی سبقت را از نظامیان برد و باب بستن تنگه هرمز را در منازعات موجود گشود. در ادامه، فرمانده نیروی دریایی ارتش ایران، حبیب‌الله سیاری، جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران، حسین سلامی و مسعود جزایری، معاون فرهنگی و تبلیغات دفاعی ستاد کل نیروهای مسلح ایران از نظامیانی بودند که درباره مسأله پیش آمده اظهارنظر کردند. پیش از این منازعات لفظی و یا تقریباً همزمان با آنها، جمهوری اسلامی، رزمایشی ده روزه را به نام ولایت در سواحل جنوبی ایران به وسعت دو هزار کیلومتر مربع اجرا کرده بود تا قدرت نظامی خود را به دنیا نشان دهد.چنانکه از قول یکی از مقام‌های بریتانیا نقل کردیم، امروز دنیای غرب می‌داند تمام این ادعاها، توخالی و بی‌بنیاد بوده و تنها جنبه تبلیغاتی دارد. از سوی دیگر به رغم تبلیغات فراوان درباره نیروی نظامی و انتظامی ایران، سران ایران خود نیز می‌دانند توانمندی‌های نظامی آنان در مقایسه با توان نظامی غرب در چه حد و پایه‌ای است و به فرض محال اگر توان نظامی‌اش حتی در حد قدرت‌های بزرگ دنیا باشد، تا چه اندازه می‌تواند در برابر اجماع جهانی تاب بیاورد. سیاست‌های مداخله‌جویانه حکومت ایران  نه تنها در سطح جهان که در سطح منطقه نیز دوستی برای آنان باقی نگذاشته الاّ کشوری چون سوریه که درگیر مطالبات به حق مردم خود است و گروهک‌هایی در فلسطین و لبنان که حیاتشان به نوعی در گرو کمک‌های جمهوری اسلامی است و از دستشان کاری برای کمک به تغییر شرایط ایران برنمی‌آید و این همه یعنی انزوا و تنهایی هر چه بیشتر ایران در عرصه‌های خارجی. افزون بر این موقعیت نظام در داخل نیز چندان با ثبات نیست. رهبران جمهوری اسلامی می‌دانند به سبب عملکرد سی ساله‌شان، امروز نیروهای وفادار به نظام نیز، چون جوانان اول انقلاب نیستند.نسل اول انقلاب هنوز چیزی از فساد موجود در نظام نمی‌دانست، وسایل ارتباط‌جمعی و رسانه‌ها چون امروز قدرتمند نبودند، از این‌رو رهبر و نظام موجود را مقدس می‌دانست و در گرماگرم ایمان انقلابی خود با تمام وجود و از جان و دل می‌کوشید، امّا نسل امروز می‌داند آنچه نظام ایران بر طبل آن می‌کوبد قرائتی خشن و خودکامه از دینمداری است درست  شبیه قرائت طالبان و القاعده. این نسل می‌داند به رغم تبلیغات فراوان روحانیون وابسته به نظام، رهبر و نظام ایران نشانی از تقدس در خود ندارند. امروز به برکت بالاتر رفتن سطح آگاهی‌های اجتماعی و سیاسی، تعقل و اندیشگی، تحلیل‌های مردم و از جمله سربازان و نظامیان مشغول در ارگان‌های نظامی ایران دگرگون شده است و از آنجایی که سران ایران نیز در خلأ زندگی نمی‌کنند خود از این موضوع با خبر هستند. آنها می‌دانند در صورت بروز جنگ این نسل چون نسل اول انقلاب در میدان مبارزه حاضر نخواهد شد. مشکل دیگر جمهوری اسلامی فرماندهانی است که از ثروت‌های نامشروع و از طریق قاچاق کالا فربه شده‌اند. این دسته منافع شخصی را رها نمی‌کنند تا به منافع ملی بپردازند.سران جمهوری اسلامی خود می‌دانند تهدید به بستن تنگه هرمز شاید تنها شوکی به بازار بین المللی وارد سازد، امّا در عمل بازنده اصلی ماجرا خودشان خواهند بود چرا که اقتصاد تک محصولی ایران وابسته به صادرات نفت است. سران ایران می‌دانند غرب توان آن را دارد برای تامین و گذار نفت مورد نیاز خود از راه‌های دیگر استفاده کند و کشورهای عربی صادر کننده نفت نیز با آنها همراهی خواهند کرد. کشورهایی که دل خوشی از سیاست‌های مداخله‌جویانه ایران ندارند.جمهوری اسلامی می‌داند امروز تنها و منزوی است، اما نمی‌پذیرد و یا نمی‌خواهد بپذیرد که  این انزوا محصول ندانم‌کاری‌ها و سیاست‌های غلطی بوده است که سی سال بر آن پای فشرده‌اند. سیاست‌های غلطی که همواره بر بنیاد تراشیدن دشمن و مبارزه با آنان بوده است حتی به قیمت از دست رفتن ارج و مقام ایران و ایرانی در جامعه بین‌المللی و از دست دادن دوستان. بنابر آنچه گفته آمد بستن تنگه هرمز تنها دروازه‌های نفت ایران را به روی بازارهای دنیا خواهد بست و جمهوری اسلامی از این موضوع آگاه است. در واقع حکومت ایران در صورت چنین اقدامی، دست به یک خودزنی بزرگ خواهد زد.
با این تفاصیل و مرور عمر سی ساله نظام جمهوری اسلامی در می‌یابیم  هرچند حاکمان ایران به قوانین بین‌المللی چندان پایبندی ندارند و به راحتی هنجارشکنی می‌کنند، در بزنگاه‌های خطر به آسانی از همه چیز گذشته و امتیازهای فراوانی به طرف‌های مقابل می‌دهند زیرا در نگاه آنان «حفظ نظام از اوجب واجبات است.» سال‌هاست مردم ستمدیده ایران تاوان ندانم‌کاری‌های نابخردانه دولتمردان خود را در دشمنی با غرب به خصوص آمریکا می‌دهند تنها به این دلیل که کسی یا کسانی از این کشور یا کشورها دل خوشی ندارند و می‌خواهند به دنیا اثبات کنند که می‌توانند پشت آمریکا  و هم پیمانانش را به خاک برسانند امّا چنانکه آمد در لحظه‌های خطر و درماندگی، سرمایه‌های ملی و میهنی را به هدر داده تا همچنان در دور قدرت باقی بمانند.درت و ثروت انگیزه‌هایی هستند که این بیگانگان با مردم و تاریخ و فرهنگ ایران را همچنان راغب به حفظ اریکه قدرت می‌کند. در این میان اگر ایران هم ویران شود و پشت مردم زیر بار تحریم‌های طاقت‌فرسا خم‌تر شود باکی نیست، زیرا اساساً بیگانه نسبت به هیچ کس و هیچ چیز تعلق خاطری ندارند جز خود.امروز پس از سی و سه سال، جمهوری اسلامی همچنان این دور باطل و نخ‌نما را ادامه می‌دهد؛ ستیزه، خالی کردن میدان و امتیاز دادن به هنگام خطر. دنیا باید بداند به حاکمانی که ایران را به تاراج داده، سرنوشت مردم را به بازی گرفته، و برای ماندن بر تخت قدرت دست به هر کاری می‌زنند و معمولاً از جیب مردم ایران هم خرج می‌کنند، امید و اطمینانی نیست. کژی در این نهاد بی‌بنیاد اساساً اصلاح‌پذیر نیست. دنیا باید بداند که نظام حاکم بر ایران، تناسبی با گفتمان‌های دنیای امروز و منش مردم ایران ندارد مردمی که به رغم شایستگی‌ها و خردورزی‌ها و سطح آگاهی مثال زدنی در چنگال دیومنش‌هایی خودکامه اسیر آمده‌اند.ردم ایران هم می‌دانند جمهوری اسلامی امتحان‌های خود را پس داده و مردود شده است. از این‌رو صبح دیگری را در سرزمینی آزاد چشم انتظارند. من نیز همچون مردم ایران برآنم این روزگار نامراد چندان به طول نخواهد انجامید و ایرانیان به آنچه شایستگی‌اش را دارند یعنی آزادی و دموکراسی، خواهند رسید. برای رسیدن به این مهم نیز همدلی‌ها و پیوستگی‌ها لازم است.ایرانیان آگاه می‌دانند هرچند بسیاری از فرماندهان نظامی فاسد هستند، انسان‌های پاک و شریف نیز در میان آنها کم نیستند، کسانی که در دام ثروت اندوزی‌های نامشروع نیفتاده و هنوز دلی در سینه دارند که به عشق ایران می‌تپد.
 آنها در جستجوی دستان دوستانی هستند که  آزادی ایران را رقم بزنند و من بر این باورم که آن روز دور نیست.
بهروز بهبودی
8 ژانویه 2012 / ونکوور
بنیانگذار شورای دموکراسی برای ایران

۱۳۹۰ دی ۲۴, شنبه

مردم ایران در برابر شیطان بزرگ خامنه ای می ایستند…(زندانی سیاسی رضا شریفی بوکانی)


متن پیاده شده پیام صوتی زندانی سیاسی رضا شریفی بوکانی که جهت انتشار در “اختیار فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران” قرار گرفته شده است. پیام صوتی وی بزودی انتشار خواهد یافت. متن پیام پیاده شده صوتی این زندانی سیاسی به قرار زیر می باشد:


من یک زندانی سیاسی کرد،


ما زندانیان سیاسی در زندان رجایی شهر مشکلی با مسئولین زندان نداریم مشکل ما مسئولین زندان نیستد بلکه مشکل اساسی زندانیان سیاسی ، رژیم است که تا کی می خواهد به این وضعیت ادامه بدهد .جمهوری اسلامی با این شرایطی که در پیش روی دارد با این همه فشارها و تحریمها از سوی جهان غرب تا کجا می خواهد پیش برود که خوشبختانه به بن بست کشیده شده است.تمامی سازمانها ، احزاب و گروهها و فعالین سیاسی ، مدنی،کارگری و غیره و همچنین بخشی از اصلاح طلب ها، انتخابات نمایشی را تحریم کرده اند چون انتخابات هیچ مشکلی را حل نمی کند بلکه مشکلات کنونی مردم را بیشتر می کند .رژیم نه به حقوق شهروندان و نه به حقوق بشر و نه به میثاق ها و نهادهای بین المللی ارزشی قائل است .او فکر می کند با زندانی کردن مردم بیگناه ، اعدام و کشتار گره ای از مشکلات خود را باز می کند که این طور نیست. امیدوارم که مردم ایران و همه قومیت هایی که به آنها ظلم شده این را بدانند که ۳۳ سال ظلم ، بیدادگری ، خیانت و شکنجه و اعدام های ناعادلانه بر مردم ایران روا رفت.من خوش بین هستم به اینکه همه احزاب ، سازمانها ،گروهها و تشکل های سیاسی در کنار مردم ایران هستند که برای نجات مردم ایران در برابر شیطان بزرگ خامنه ای می ایستند و جوانان این مملکت را از چنگ دشمنان رها می کنند و به امید روزی که ایران آزاد و آباد و سرزمینی دموکراتیکی داشته باشیم و حکومتی که به اصول آزادی بیان ، حقوق بشر ، آزادی مطبوعات و آزادی فعالان و احزاب سیاسی پایبند باشد و مردمان سخت کوش قومیت ها به حق و حقوق قانونی خودشان برسند .مخصوصا مردمان کرد که ۳۳ سال است زیر سلطه حاکمان خودکامه و استبدادگر جمهوری اسلامی ظلم ها و ستم های وحشیانه آنان روبرو بوده اند. همچنین کسانی که الان بیش از ۱۱ سال است که در زندان هستند و هیج اقدامی در وضعیت پرونده آنان صورت نگرفته از جمله سعید ماسوری مبارز مجاهد ، افشین بایمانی ، خالد حردانی و غیره که سالهاست از سوی مسئولین برای آنها اقدامی انجام نگرفته است وهر چند که الان حدود ۱۰۰ نفر از دوستان مسلمان اهل تسنن که فعال مذهبی هستند که در زندان رجایی شهر بسر می یرند که تنها به خاطر عقاید ، فکر و باورهایی که به اسلام دارند روانه زندان شده اند که اکثر آنها از هفت سال به بالا حکم دارند و عده ای هم به حکم اعدام و محارب محکوم شده اند .چرا اعدام ؟ چون کشتن انسانها برای رژیم جمهوری اسلامی خیلی آسان است. به خاطر اینکه این عده یا این جماعت اهل تسنن مسلمان به اصول و شیوه خودشان نماز می خوانند و برایش مبارزه می کنند واقعا جای تاسف است که این رژیم پایبند به هیچ عقاید و باوری نیست.متاسفم برای آقای خامنه ای که بارها ادعا کرده که اتحاد میان شیعه و سنی ، یک اتحاد نادری ست .ولی کاملا دروغ محض است فقط بین آنها تفرقه می اندازد که با همه آیین و مذهبی مشکل دارد هیج مذهبی را در ایران به رسمیت نمی شناسد بلکه دائم با آنها و گروههای مذهبی را روانه زندان می کند .مسئولین رژیم که بی شرمانه ولایت فقیه را همان ولایت محمد نامیده که این ولایت، ولایت استبدادی است و حقی و ناحقی بوده و قانونی وجود داشته نان و ارزشهای انسانی بوده ولی ظلم و دروغگویی نبوده خیانت به مردم وجود نداشته .من درود می فرستم به همه سکولارها ،مذهبی ها ،سازمانها و احزاب سیاسی ، دموکراسی خواهان و آزادی خواهان و فعالین حقوق بشر ، میثاق های بین المللی راهی برای نجات مردم ایران به دست بیاورند.


به امید آزادی همه زندانیان سیاسی


مرگ بر رژیم که به مردم ایران خیانت کرده است


رضا شریفی بوکانی زندانی سیاسی کرد


شهریور ۱۳۹۰


http://hrdai.net


info@hrdai.net


pejvak_zendanyan10@yahoo.com


pejvakzendanyan@gmail.com


Tel.:0031620720193
نوشته ای از مسعود نوری جاوید

۱۳۹۰ دی ۲۳, جمعه

خانواده پروین مخترع: اجازه تماس تلفنی کوهیار و مادرش را ندادند


روز دوازدهم دی ماه اولین جلسه رسیدگی به اتهامات کوهیار گودرزی بدون حضور وکیل برگزار شد. این فعال حقوق بشر از دادگاه درخواست استمهال کرد تا رسیدگی به پرونده، با معرفی و حضور وکیل برگزار شود. دادگاه نیز جلسه رسیدگی خود را به تعویق انداخت. پروین مخترع مادر کوهیار نیز که یک روز پس از بازداشت فرزندش، در کرمان دستگیر شده بود اخیرا از سوی دادگاه به تحمل ۲۳ ماه حبس تعزیری محکوم شده است.خانواده پروین مخترع در خصوص آخرین وضعیت این مادر و فرزند در حبس به “جرس” می گوید: “روز دوازدهم دی ماه دادگاهی برای کوهیار تشکیل دادند اما به علت اینکه ایشان وکیل نداشتند تاریخ برگزاری دادگاه را به تعویق انداختند و قرار است در هفته آینده جلسه ای را برای رسیدگی به اتهامات وی برگزار کنند. برای پروین هم ۲۳ ماه حبس تعزیری به اتهام توهین به رهبری و مصاحبه با رسانه های بیگانه در دادگاه بدوی صادر کردند. خود پروین هم بعد از اینکه از این حکم غیرعادلانه باخبر شد خیلی ناراحت شد و الان از نظر روحی شرایط زیاد خوبی ندارد. دیروز وکیل پروین اعتراض خود را روی پرونده گذاشتند و قرار است طی بیست روز آینده دادگاه تجدید نظر تشکیل شود. حالا منتظریم ببینیم نتیجه تجدید نظر چه خواهد بود؟ البته خبرهایی به ما رسیده که کم کم یازده ماه را برای او صادر خواهند کرد و هنوز نمی دانیم داستانش چیست؟
کوهیار گودرزی، ، روزنهم مردادماه بازداشت و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد. این عضو کمیته گزارشگران حقوق بشر بیش از دو ماه را در سلول انفرادی به سر برده و با گذشت شش ماه هنوز از ملاقات با بستگان خود محروم است. وی پیش از این بازداشت، در آذرماه سال ۸۸، در راه عزیمت به شهر قم جهت شرکت در مراسم تشییع پیکر آیت‌الله منتظری بازداشت شده و به مدت یکسال در زندان به سر برده بود. در طی این یکسال، مادر وی در خصوص وضعیت و شرایط نگهداری فرزندش با رسانه ها مصاحبه و اطلاع رسانی می کرد.خانواده مخترع ادامه می دهد: “کوهیارالان در زندان اوین است و ملاقات ندارد و فقط می تواند هفته ای یکبارتلفن بزند که البته تلفنهایش هم کنترل است و مراقب هستند که به کجا زنگ می زند. اما با این حال کوهیار از نظر روحی وضعیت خوبی دارد علی رغم اینکه خودش احتمال می دهد بین چهار تا شش ماه برایش حبس صادر کنند. به هرحال آدم قوی است و مقاومت خودش را در مقابل این شرایط حفظ کرده است. پروین هم در زندان کرمان و ممنوع المکالمه است اما ملاقات کابینی دارد. او در بند عمومی و با دزدها و قاچاقچیان در یکجا نگهداری می شود و شرایط مناسبی نیست. به علت اینکه پروین حق تماس تلفنی ندارد و نگران پسرش است به یکی از همین همبندی هایش شماره ما را داده بود که او هم به ما گفته بود پروین پول احتیاج دارد و شماره حساب خودش را به جای شماره پروین به ما داده بود و به این شکل از ما مبلغی را کلاهبرداری کردند. خلاصه همین را گفتم تا بدانید یک زندانی سیاسی با چه کسانی باید در یک بند نگهداری شود و چه مشکلاتی دارد…این منبع نزدیک به خانواده با تاکید بر نگرانی خانواده برای آنها بیان می کند: “خلاصه شرایطی است که خانواده بشدت نگران آنها است بویژه مادر پروین خیلی ناراحت است. سعی هم کردیم پروین از وضعیت کوهیار چیزی نفهمد و نگران شود. خیلی هم تلاش کردیم که این مادر و فرزند با هم تلفنی صحبت کنند اما متاسفانه اجازه ندادند. وضعیت اصلا خوبی نیست کوهیار تنها فرزند پروین است و با هم زندگی می کردند و به شدت به هم وابستگی عاطفی دارند و به روی هر دو فشار عاطفی زیادی است و برای هم خیلی دلتنگ و نگران هستند.گفتنی است، برخورد با فعالان حقوق بشر در حالی صورت می گیرد که طبق گزارش مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، طی سال ۲۰۱۱ میلادی، از مجموع ۲۷۵۱ گزارش منتشره، ۱۱۲۰۰۷۷ مورد نقض حقوق بشر و حقوق شهروندی در ایران صورت گرفته است.


مژگان مدرس علوم
جرس
نوشته ای از مسعود نوری جاوید

۱۳۹۰ دی ۲۲, پنجشنبه

پیام رضا شهابی به خانم بئاتریس، یکی از اعضای جنبش ضد سرمایه داری ۹۹%


با خبر شدم که یکی از دانشجویان جنبش ضد سرمایه داری ۹۹% انگلیس به نام خانم بئاتریس پیام پرمهر و حمایت آمیزی برای من ارسال کرده اند. این پیام بسیار من را شاد کرد و بر خود لازم دیدم تا از این دوست جنبش کارگری تشکر کنم و بدین وسیله بار دیگر حمایت و همبستگی خود را با تمامی کارگران و مردمی که تحت این جنبش، علیه استثمار و ستم های سرمایه داری در نقاط مختلف جهان اعتراض می کنند اعلام کنم.


بئاتریس گرامی و دیگر کارگران!


سال هاست که کارگران به شکل های گوناگون اعتراض خود را علیه این سیستم استثمارگر اعلام میکنند.و خوشحالم که اکنون نیز در جنبش ۹۹% مردم علیه ستم فریاد میزنند.من و همکاران دیگرم نیز از حدود ۶ سال پیش که فعالیتمان را شروع کردیم همین حرف ها را می زدیم: می گفتیم که تمام کارها و زحمت ها را ما اکثریت جامعه می کشیم و سودش تنها به جیب عده ای اندک می رود و شرایط و گرفتاری امروز من نیز دقیقا به دلیل دفاع از حقوق همکارانم است. برای رهایی از ستمهای سرمایه داران، کارگران و مردم زحمت کش در سراسر جهان باید با هم متحد شوند و برای گرفتن حق و حقوق خود مبارزه کنند؛ حقوق بشر واقعی از دیدگاه من چیزی نیست جز حقوق ۹۹% زحمت کش جامعه که تمام ثروت ها را تولید می کنند اما خودشان بهره ای از آنها نمی برند، نه حقوق کذایی معدود انسان های سرمایه داری که هیچ کاری نمی کنند ولی همه چیز در اختیارشان است.به گرمی دست شما دوست عزیز و دیگر انسان هایی که در سراسر جهان از حقوق کارگران و زحمتکشان دفاع کرده و علیه مناسبات استثمارگرایانه ی سرمایه داری مبارزه می کنند، می فشارم.


علیه سرمایه داری بجنگیم که پیروزی از آن ماست !


با بهترین درودها


کارگر زندانی رضا شهابی – ۱۸ دیماه ۱۳۹۰


عضو هیئت مدیره و خزانه دار سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه


اصل پیام خانم بئاتریس دانشجوی ساکن لندن و عضو جنبش ضد سرمایه داری:
بئاتریس دانشجوی جامعه شناسی دانشگاه متروپولیتن لندن در روایت چهل و هشتم کمپین ۹۹ (جنبش اشغال ضد سرمایه داری) در حالی که پیامش و عکس رضا شهابی را در دست دارد و بالای این نوشته آمده است : ” یک جهان، یک نبرد “
این پیام را برای رضا شهابی ارسال کرده است :
من دوست دارم به تو بگویم تو یکی از جسورترین مردانی هستی که درباره ات شنیده ام. مایلم تا همبستگی خود را با تو اعلام کنم . حتی اگر این تنها کاری باشد که می توانم انجام دهم. امیدوارم پیام من از رنج تو و خانواده ات بکاهد. من زمانی که روایت هایی چون تو را می شنوم از این که انسانم به خود می بالم. آرزو می کنم ، مبارزات مختلف ما، همه ی ما ، جهان را به جای بهتری تبدیل کند.
شماره تلفن سخنگوی کمیته دفاع از رضا شهابی ، آقای محمود صالحی : ۰۹۱۸۸۷۴۷۱۰۴


k.d.shahabi@gmail.com


www.k-d-shahabi.blogspot.com
نوشته ای از مسعود نوری جاوید

دستگیری اعضای کمیته دفاع از رضا شهابی کارگر و عضو اتحادیه آزاد کارگران ایران


شریف ساعد پناه و مظفر صالح نیا از اعضای کمیته دفاع از رضا شهابی، کارگر و عضو اتحادیه آزاد کارگران ایران در شهر سنندج برای چندمین روز در بازداشت به سر میبرند و دستگاه قضایی برای آزادی موقت آنها قرار وثیقه ی 80 میلیونی صادر کرده است.تنها جرم شریف ساعد پناه که یکی از فعالان کارگری خوشنام و زحمت کش در شهر سنندج می باشد و نیز تنها گناه مظفر صالح نیا دفاع از حق و حقوق انسانی و ابتدایی برای خود و دیگر هم طبقه ای هایشان می باشد.ادامه ی بازداشت ساعد پناه  و  صالح نیا به هر بهانه و انگ واهی از سوی تمامی اعضای کمیته دفاع از رضا شهابی محکوم میباشد و ما خواستار آزادی ایشان و پایان دادن به پرونده ی قضایی ایشان هستیم.همچنین لازم به ذکر است که رضا شهابی کاملا بلاتکلیف در بخش جراحی اعصاب در بیمارستان امام خمینی به حال خود رها شده است و چندین بار دچار خونریزی از بینی شده است.پزشکان متوجه شده اند که این خونریزی ها در اثر صدمه دیدن رضا در دوران بازجویی در اوین میباشد.و مشخص شده که در اثر ضربات شدیدی که به سر او وارد آورده اند ضایعات و صدمات جبران ناپذیری در ناحیه ی سر و در اعصاب و مغز او به جا گذاشته اند.پزشکان اعلام کرده اند که اکنون متوجه شده اند برای آمادگی برای عمل جراحی ضروری است علاوه بر دیگر بهبودی ها، این ضایعات مغزی ایجاد شده در اثر ضربه زدن به سر رضا نیز بهبود یابد.بدین ترتیب هر روزه مشکل جسمی حاد ِ جدیدی توسط پزشکان کشف میشود که همگی مربوط به آزار و اذیت هایی است که در بازجویی ها و در زندان بر سر رضا شهابی آورده اند.
منبع : کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری

آغای خامنه ای؛ شتر در خواب بیند پنبه دانه، ایرانیان پاک سرشت دیگر گول شیادی شما را برای رأی دادن نخواهند خورد


به گزارش خبرگزاری مهر، رهبر حکومت جنایتکار اسلامی انتخابات را عرصه نمایش حضورمردم دانست و تاکید کرد: از مدت ها قبل از مرکز و قرارگاه فرماندهی جبهه کفر و استکبار تا پادوها و پیاده نظام این جبهه تلاش کردند تا حضورمردم درانتخابات کمرنگ باشد، اما به لطف و فضل الهی، حضور مردم در این انتخابات دشمن شکن خواهد بود.سید علی خامنه ای رهبر شیره ای انقلاب اسلامی، صبح روز دوشنبه در دیدار هزاران نفر از علما، فضلا، طلاب و قشرهای مختلف مردم قم تأکید کرد که بر خلاف تصور و تحلیل های جبهه استکبار، نظام جمهوری اسلامی امروز نه تنها در شرایط شعب ابی طالب نیست بلکه در شرایط بدر و خیبر قرار دارد و به لطف و فضل الهی حضور مردم در انتخابات آینده مجلس به عنوان یکی از مظاهر دخالت مردم در سرنوشت کشور، حضوری پرشور و دشمن شکن خواهد بود و همه مسئولان و نامزدها نیز وظیفه دارند که با پایبندی کامل به قانون، زمینه یک انتخابات سالم و رقابتی را بوجود آورند.سید علی آغای پایین خیابانی، همچون همیشه در توهمات و دنیای خیالی خود به سر می برد و عشق به قدرت، او را کر و کور ساخته و ایشان توانایی شنیدن، دیدن و حس کردن هیچ چیزی به غیر از توهم اینکه حکومت ستمکارش در بهترین شرایط وجود دارد و هیچ خطری تهدیدش نمی کند، را ندارد. سخنان صد یا یک غاز ملا خامنه ای در رابطه با انتخابات و حضور پر شور مردم، انسان را به یاد آن ضرب المثل مشهور فارسی می اندازد که می گوید: شتر در خواب بیند پنبه دانه/ گهی لُپ لُپ خورد، گه دانه دانه.باید به امام شیره ای گفت که تو چگونه از مردمی که آنان را به دریوزگی کشاندی، جوانان  را زدی و شکنجه کردی و کشتی، دختران را به جرم بد حجابی بازداشت کردی و به وسلیه سربازان گمنام امام زمانت و نیروی بی شرافت انتظامی ات به آنان تجاوز کردی، نه تنها پول نفت بر سر سفره هاشان نیاوردی که بلکه هر آنچه در سفره داشتند نیز غارت کردی، انتظار داری که در انتخابات فرمایشی که حضورشان در آن، تو آخوند خونخوار را خشنود خواهد کرد، شرکت کنند؟. زهی بیشرمی و انتظار بی جا!.
دیگر اینکه آغای خامنه ای؛ همه مردم ایران می دانند، انتخاباتی در کار نیست، بلکه هر چه هست انتصابات است و مزدورانی  را که از پیش تعیین کرده اید، می خواهید سر کار آوردید تا بیشتر و بیشتر، مردم را بچاپید و اموال شان را چپاول کنید و هویت و فرهنگ و احترام شان را نزد جهانیان له و لورده کنید.مگر ما انتخابات  ساختگی و تحمیر مردم در دو سال گذشته یادمان رفته است؟. با یک ترفند و حقه کثیف سیاسی و استفاده از مزدوران اصلاح طلب اتان برای گرم کردن تنور انتخابات، مردم را به پای صندوق های رأی کشاندید و همه جا از حضور میلیونی مردم در انتخابات استفاده ابزاری و تبلیغاتی کردید.شما بیشرمانه حضور مردم را نشانه ای از مشروعیت دادن به حکومت جهل و فسادتان دانستید و سپس دوستداران اصلاح طلبتان با یک نقشه دیگر، جوانان دلاور ایران زمین را به کشتن دادند و تخم ترس را در دل مردمان کاشتند و خودشان در سنگرهای سکوت اشانو شاید در خدمت خودتان از نظرها پنهان شدند و لال مانی گرفتند.تمامی مردم ایران می دانند که حضور در هر گونه انتخابات دولتی به معنای اعتبار و مشروعیت بخشیدن به حکومت اسلامی جنایتکار است؛ بنابراین هر آنکس که کم ترین قدمی در راه داغ کردن تنور این انتخابات بردارد، هر کس که برای انتخابات تبلیغ کند، هر شخصی که در انتخابات شرکت کرده و رأی دهد، پا بر روی خون تمامی کشته شدگان راه آزادی گذاشته است و در مقابل مردم و خواسته های شان ایستاده است و دشمن تمامی ایرانیان آزادی خواه می باشد و باید منتظر حضور در یک دادگاه ملی برای محاکمه به جرم خیانت به آرمان های مردمی، بماند.در حال حاضر و شرایط موجود در جامعه درمانده ایران زمین، دو گروه و حزب سیاسی بیشتر نداریم؛ یا کسی طرفدار جمهوری اسلامی و ولایت فقیه است و یا خواستار سرنگونی حکومت اسلامی و محاکمه سران و دست اندرکاران دزد و ستمکار نظام جنایتکار در دادگاه های بین المللی است. اصلاح طلب و اصولگرا، هر دو نقاط مشترک بسیار پر رنگی دارند؛ هر دو دوستدار و سر سپرده ولایت فقیه هستند و به جهموری اسلامی ایمان و باور قلبی دارند و هرگز خواستار سقوط این نظام اهریمنی نیستند، بلکه مشکل شان دعوا بر سر لحاف ملاست و هر کدام شان دوست دارند که به تنهایی سر سفره نفتی پهن سید علی آغا بنشینند.از دیرباز گفته اند که یا زنگیِ زنگ، ویا رومیِ روم . اکنون نیز زمانی است که جوانان و مردم ایران زمین باید جبهه سیاسی خود را مشخص کرده و با تحریم انتخابات و نشستن در خانه هایشان در روز انتخابات ضمن اثبات ایرانی بودن و آزادی خواهی اشان، خامنه ای و دوستداران سبز اللهی و مزدوران بسیجی اش را نیز بدین باور رسانند که مردم خواستار سرنگونی رژیم اسلامی و برقراری یک نظام دموکراتیک و سکولار هستند که در آن همگان با هر باور و عقیده ای و با هر لهجه و زبانی از عدالت اجتماعی یکسانی برخوردار بوده و در آسایش و رفاه و امنیت زندگی کنند.نکته قابل تذکر این که خامنه ای ۲ سال پیش به کردستان رفت تا مردم آن سامان را تشویق به شرکت در انتخابات نماید. او در سخن رانی های خود بارها گفته بود که شرکت کردن مردم  در جلو صندوق های رأی مهم است وگرنه رأی دادن آنان مهم نیست. خامنه ای به خوبی دا نست آن صحنه ها برای فیلم برداری و تبلیغ مطبوعات خارجی مورد نیاز بود.نکته پایانی آن که، شرکت در انتخابات فرمایشی علی خامنه ای تأیید رژیم اسلامی است.ملت ما دیگر دریافته است که اگر شرکت کند، حتی جلو صندوق رأی ظاهر شود، آب به آسیاب دشمن ریخته است. از این روی به جرأت می توان گفت که نهایت بی شرافتی، بی غیرتی و کینه توزی و عداوت با ملت و کشور ایران است اگر بخواهیم در این انتصابات فرمایشی شرکت نماییم. تنها امت خردباخته و مزدوران و کاسه لیسانند که می توانند مانند همیشه در این انتخابات شرکت نمایند.
برگرفته از سایت همکار فضول محله، نوشتۀ سیروس پارسا
نوشته ای از فرزاد سلطانزاده نادری

جاوید هوتن کیان وكيل سكينه آشتياني = اورا با سيگار سوزانده اند و ...


جاوید هوتن کیان، وکیل سکینه محمدی آشتیانی، زن محکوم به سنگسار آذربایجانی بود که سال گذشته به اتفاق سجاد قادرزاده، فرزند سکینه محمدی آشتیانی و دو خبرنگار آلمانی بازداشت شد.خبرنگاران المانی آزاد شدند و به کشورشان بازگشتند، سجاد قادرزاده نیز از اتهامات منتسبه تبرئه شد اما جاوید هوتن کیان ابتدا به یازده سال حبس تعزیری و 5 سال محرومیت از وکالت محکوم شد؛ حکمی که در دادگاه تجدید نظر به 6 سال حبس تعزیری کاهش یافت.او در زندان مرکزی تبریز در حال سپری کردن محکومیت خود است و آقای محمودی که پیش از این وکالت او را برعهده داشته می گوید: آقای هوتن کیان از اتهاماتی چون ارتداد و جاسوسی تبرئه شد اما در نهایت به اتهام تبلیغ علیه نظام به یک سال حبس تعزیری و به اتهام جعل عناوینی چون وکیل بین المللی و نماینده حقوق بشر و... به 5 سال حبس تعزیری محکوم شد. او در حالی محکومیت خود را سپری می کند که همچنان اجازه داشتن وکیل ندارد و او را به بند متادون زندان تبریز منتقل کرده اند و ممنوع الملاقات و ممنوع التلفن است.آقاي محمودي كه نسبت به اين موضوع اشراف كافي دارد، در اين باره گفته است، من فروردین ماه او را در زندان تبریز دیدم و وکالتنامه را امضا کرد اما قاضی پرونده به شدت مخالفت کرد و آقای هوتن کیان عملا نتوانست وکیلی داشته باشد؛ هنوز هم وکیلی ندارد خانواده اش به شدت تحت فشارند و امکان مصاحبه ندارند. خودش هم در وضعیت بدی در زندان تبریز به سر می برد. واقعا بی انصافی است اگر فعالین حقوق بشرو رسانه ها نسبت به وضعیت او که یک وکیل شریف بود بی توجه باشند.او سپس به شکنجه هایی که آقای هوتن کیان متحمل شده اشاره می کند و می گوید: من فروردین ماه وقتی او را دیدم آثار سوختگی با سیگار بر روی دستها و پاهای او بود؛ به شدت شکنجه شده بود و اصلا حالش خوب نبود. بینی و چند دندانش شکسته و بیضه هایش آسیب دیده بود، اما متاسفانه آنطور که باید نهادهای حقوق بشری به وضعیت او توجهی نکردند تا جایی که الان هم او در حالیکه محکومیت خود را سپری می کند از همه حقوق عادی و بدیهی و قانونی خود محروم است و در شرایط بسیار بدی به سر می برد.


روزآنلاين

آریا آرام نژاد؛ هنرمند سبز با دست بند و پابند در دادگاه


آریا آرام نژاد، هنرمند جوان و آهنگ‌ساز نام‌آشنای هوادار جنبش سبز است که پس از عاشورای ۱۳۸۸ ترانه‌ای با عنوان «علی برخیز» منتشر کرد. او چندی بعد، در پی استقبال قابل توجه از این اثرش در فضای مجازی، در ۲۶ بهمن ماه ۱۳۸۸ توسط اداره اطلاعات بابل به اتهام اقدام علیه امنیت ملی دستگیر شد.همسر آریا آرام نژاد خبر داد که این هنرمند سبز با دستبند و پابند به دادگاه آورده شده است.عادله ضیایی همسر این هنرمند سبز در صفحه فیس بوکش نوشته است:
امروز برای بررسی مواردی از پرونده دوم آریا به دادگاه آمد هرچند همشهریانش از دیدنش خوشحال شدند و با ادب ومهربانی واحترام با او برخورد می کردند: اما” فرزند خلف پدر ،با دستبند وپابند به دادگاه آورده شد.هرچند او با لبخندی به لب ،آرام بود و می گفت :این لباس به من احساس بدی نمی دهد .این نظام ماست که باید ، از اینکه یک هنرمند را در این وضعیت قرار داده است احساس بدی داشته باشد.


من اما، دلگیرم


من بغض دارم


معترضم ،معترضم


به این همه هتاکی


به هتک حرمت انسان


به هتک حرمت هنر


به هتک حرمت هنرمند…


گفتنی است، آبان ماه جاری، پنج مامور اداره اطلاعات استان مازندران با ورود به منزل این هنرمند جوان هوادار جنبش سبز در بابل، او را بازداشت کردند. این در حالی است که او در همین روز برای برای پیگیری پرونده خود در مرحله تجدیدنظر، به شهر ساری و دادگاه استان مازندران مراجعه کرده و در زمان هجوم ماموران، تازه از ساری برگشته بود.دستگیری این فعال جنبش سبز با ضرب و شتم همراه بوده و ماموران در داخل منزل به آقای آرام نژاد دستبند زده اند. آنها همچنین ضمن تفتیش منزل، بخشی از دست نوشته های آریا و مدارک کاری و همچنین کامپیوتر شخصی او را نیز توقیف کرده و با خود برده‌اند.آریا آرام نژاد ماه پیش، از بند انفرادی بازداشتگاه شهید کچوئی اداره اطلاعات ساری به بند انفرادی زندان متی کلای شهرستان بابل منتقل شد. با توجه به شرایط زندان و وضعیت آریا خانواده وی از سلامتش ابراز نگرانی می کنند.آریا آرام نژاد، هنرمند جوان و آهنگ‌ساز نام‌آشنای هوادار جنبش سبز است که پس از عاشورای ۱۳۸۸ ترانه‌ای با عنوان «علی برخیز» منتشر کرد. او چندی بعد، در پی استقبال قابل توجه از این اثرش در فضای مجازی، در ۲۶ بهمن ماه ۱۳۸۸ توسط اداره اطلاعات بابل به اتهام اقدام علیه امنیت ملی دستگیر شد.او پس از گذراندن نزدیک به ۵۰ روز انفرادی و زندان که تمام این مدت را در بند انفرادی زندانهای متی‌کلا شهرستان بابل و بازداشتگاه اداره اطلاعات شهرستان ساری سپری کرده بود، به قید وثیقه آزاد و در دادگاه انقلاب شهرستان بابل به نه ماه حبس تعزیری محکوم شد.از این آهنگ ساز و خواننده ی مردمی تا به حال آهنگ هایی چون علی برخیز، دلتنگی و برای لمس آزادی منتشر شده است.


گزارش خبرنامه ملّی ایرانیان از  کلمه
نوشته ای از مسعود نوری جاوید

رژیم جمهوری اسلامی: یک حکومت فاسد و بحران‌زده در آستانه فروپاشی

آشفتگی داخلی و بحران مشروعیت رژیم جمهوری اسلامی: سقوط قریب‌الوقوع رژیم ننگین جمهوری اسلامی به کجراهه‌ای کشیده شده است که دیگر قادر به حفظ ظا...