۱۳۹۰ آذر ۱۶, چهارشنبه

احمد شهید: انکار نقض حقوق بشر در ایران، نشانه وخامت اوضاع است

احمد شهید، گزارشگر ویژه وضعیت حقوق بشر در ایران در تور اروپایی خود با بسیاری از نخبگان و کنشگران ایرانی دیدار می‌کند تا به تصویر کامل‌تری از اوضاع ایران برسد. او در سفرش به فرانکفورت، با دویچه‌وله گفت‌وگو کرده است.
دکتر احمد شهید، گزارشگر ویژه سازمان ملل که مقامات ایرانی از ورودش به کشور جلوگیری کرده‌اند، برای بررسی وضعیت حقوق بشر در ایران، در حال گذراندن یک تور اروپایی برای دیدار با نخبگان، فعالان و کنشگران ایرانی است. او پس از سفرش به فرانسه، به فرانکفورت آمد تا با فعالان ایرانی ساکن آلمان هم دیدار کند؛ دیدارهایی که به گفته او با هدف «واقعیت‌یابی» انجام می‌شود.
احسان نوروزی، مهدی محسنی
تحریریه: فرید وحیدی
احمد شهید گزارش مقطعی خود درباره وضعیت حقوق بشر در ایران را اواخر ماه گذشته ارائه کرد و در پی آن سازمان ملل با رایی بی‌سابقه قطعنامه‌ای در محکومیت نقض گسترده حقوق بشر در ایران صادر کرد. او قرار است گزارش نهایی خود را اوایل ماه مارس به شورای حقوق بشر سازمان ملل ارائه کند و حالا در صدد است تا با ملاقات شبکه گسترده فعالان ایرانی در خارج از کشور، تصویر درست‌تر و کامل‌تری از اوضاع ایران را در گزارش خود منعکس کند.در فرانکفورت به گفت‌وگو با احمد شهید نشسته است که حاصل آن را در ادامه می‌خوانید.
دویچه‌ وله: بگذارید از تور اروپایی‌تان شروع کنیم. هدف‌تان از سفر به اروپا پیش از تدوین نهایی گزارش وضعیت حقوق بشر در ایران چیست؟ با چه افراد و گروه‌هایی دیدار می‌کنید؟
احمد شهید: سفر من به کشورهای اروپایی و ملاقات با نخبگان و فعالان ایرانی، واقعیت‌یابی است. با توجه به این‌که امکان سفر به ایران از من سلب شده، تلاش کرده‌ام تا با ایرانیان ساکن اروپا دیدار کنم، از جمله با کسانی که پس از انتخابات مجبور به ترک کشورشان شده‌اند و نیز کسانی که از مدت‌ها پیش ناظر تحولات و رویدادهای ایران بوده‌اند و با چهره‌های فعال در حوزه حقوق بشر در ایران ارتباط نزدیک دارند.ملاقات با شبکه گسترده‌ای از کنشگران، خانواده‌های زندانیان، بستگان قربانیان شکنجه و اعدام، روزنامه‌نگاران، بلاگرها و سازمان‌های فعال در حوزه‌های مرتبط با حقوق بشر، از اولویت‌های کار من در ارتباط با ایران است و پیش از ارائه گزارش به شورای حقوق بشر سازمان ملل در نقاط دیگری از دنیا از جمله آمریکای شمالی هم ادامه خواهد یافت.نمایندگان یا وابستگان دولت در این میان چه جایگاهی خواهند داشت؟ آیا برای برقراری ارتباط با آنها هم تلاش کرده‌اید؟ دیدگاه‌های دولت ایران و وابستگانش در این گزارش چه‌طور منعکس خواهد شد؟
اگر بخواهم تلاشی برای ملاقات با نمایندگان دولتی بکنم، ترجیح می‌دهم که چنین ملاقاتی در جایی مانند ژنو انجام شود که هیات رسمی ایران در سازمان ملل آنجا حضور دارد. هم‌چنان به تلاش‌هایم برای متقاعد کردن مقامات ایرانی برای سفر به این کشور هم ادامه خواهم داد. سفر به کشوری که حوزه ماموریت من است، ضرورتی است که توسط مقامات ایرانی نادیده گرفته شده. این می‌تواند سریع‌ترین راه برای ایجاد تغییرات مثبت باشد. کار کردن با دولت ضرورتی انکارناپذیر است، چون آنها در جایگاهی هستند که اگر بخواهند می‌توانند به بهترین نحو و با بیشترین سرعت، تغییرات لازم را اعمال کنند.پس از تدوین گزارش، پیش‌نویس آن را برای هیات رسمی ایران در ژنو ارسال خواهم کرد تا نظرات آنها را هم بدانم. اما همه این‌ها فقط در صورتی ممکن است که آنها بخواهند با من ارتباط داشته باشند.با توجه به اظهارات مقامات ارشد جمهوری اسلامی، فکر می‌کنید مهم‌ترین دلایل ممانعت آنها از سفر شما به ایران چیست؟
مساله این است که بسیاری از کشورها گمان می‌کنند انتصاب گزارشگر ویژه سازمان ملل، اقدامی تنبیهی علیه آنان است و به همین خاطر است که از همکاری با گزارشگران ویژه سر باز می‌زنند. اگر مثلا به سخنان محمدجواد لاریجانی در یک کنفرانس خبری در نیویورک درباره ماموریت من دقت کنید، می‌بینید که به اعتقاد او این ماموریت بخشی از سناریوی قدرت‌های بزرگ جهانی برای اعمال فشار بر ایران است. واقعیت این نیست. من یک گزارشگر مستقلم و گزارشم را به شورای حقوق بشر ارائه می‌کنم و همه زوایای کارم شفاف است؛‌ حتی باید همه منابعی که برای تدوین گزارش از آنها بهره گرفته‌ام را به‌صورت شفاف به شورا ارائه کنم.
شاید آنها از این می‌ترسند که گزارش نهایی، گزارشی منصفانه و متوازن نباشد. آقای لاریجانی گفته اگر من به ایران بروم و برگردم، ممکن است بگویم شرایط از آنچه گفته می‌شود بسیار وخیم‌تر و نگران‌کننده‌تر است. اگر وضعیت ایران واقعا از آنچه دیگران درباره این کشور می‌گویند بدتر و وخیم‌تر نیست، مسئولان جمهوری اسلامی نباید درباره آن نگرانی خاصی داشته باشند.
وقتی سازمان ملل قطعنامه‌ای در محکومیت نقض حقوق بشر در ایران صادر کرد، آقای لاریجانی گفت باید به گزارشگر ویژه وقت و فرصت بیشتری داد تا به دور از پیش‌داوری به کار خود ادامه دهد. این سخنان به نوعی پذیرش مشروعیت ماموریت من بود که پیش‌تر آقای لاریجانی آن را زیر سوال برده بود. اتفاقا یکی از کسانی که می‌توانند چنین فرصتی در اختیار من قرار دهد، شخص محمدجواد لاریجانی است. مقامات ایران باید اجازه سفر من را صادر کنند. در این سفر من باید بتوانم با هر کسی که می‌خواهم ملاقات داشته باشم، از هر مکانی که می‌خواهم دیدن کنم، از جمله زندان‌ها و زندانیان، قربانیان خشونت دولتی و تجاوزها و … همه این‌ها فرصت‌هایی است که دولت ایران باید در اختیار من قرار دهد اما از پذیرش آن امتناع می‌کند.اما دست‌کم از پس از انتخابات پرشبهه و بحث‌برانگیز ریاست‌جمهوری در ایران، مقامات جمهوری اسلامی نشان داده‌اند که نه فقط برای شما، که برای هیچ شخص یا نهاد دیگری هم چنین امکانی را فراهم نخواهند کرد.به نظر من هنوز همه درها بسته نیست. ایران چندی پیش اعلام کرد که سال آینده از دو گزارشگر ویژه دعوت خواهد کرد، البته اشاره‌ای به هویت آنها نشد. اگر چنین دعوتی صورت گیرد و امکان فعالیت آزادانه به آنها داده شود، نشانه مثبتی است. آنها حتی هنوز در پاسخ درخواست‌های من، مستقیما آن را رد نکرده‌اند و گفته‌اند که می‌خواهند پیش از هرچیز درباره متدولوژی گزارش، در ژنو بحث کنند. سیگنال‌هایی که تا کنون آقای لاریجانی فرستاده، کمی آشفته و ترکیبی از سیگنال‌های مثبت و منفی بوده، اما آخرین سیگنال به نظرم مثبت بوده و قابل تامل.با بررسی‌هایی که تا کنون درباره وضعیت حقوق بشر در ایران انجام داده‌اید، آیا با واقعیت‌های شوکه‌کننده‌ای مواجه شده‌اید؟ به نظرتان اوضاع حقوق بشر در داخل کشور، تا چه اندازه با توصیفی که مقامات ایرانی در نشست‌های رسمی ارائه می‌دهند، تفاوت دارد؟
همه دولت‌ها تلاش می‌کنند که تصویر مثبتی از وضعیت کشورشان ارائه دهند و به همین خاطر بین ادعاهای آنان با واقعیت‌ها معمولا فاصله وجود دارد، به‌خصوص وقتی این ادعاها از سوی دولت‌هایی بیان می‌شوند که با باز شدن فضا در کشورشان به شدت مخالف‌اند. اما کشورهایی هم هستند که نواقص و کاستی‌ها را می‌پذیرند و اعتراف می‌کنند که مشکلاتی وجود دارد، اما می‌توان در یک فضای باز و آزاد برای حل آنها تلاش کرد. وقتی کشوری وجود مشکلات را انکار می‌کند، معمولا واقعیت این است که اوضاع در آنجا به‌شدت وخیم است.در سطح شخصی، من روایت‌های واقعا شوکه‌کننده‌ای از موارد نقض حقوق بشر در ایران شنیده‌ام. گزارش‌هایی که از شکنجه در زندان‌ها، اعدام‌ها، نقض حقوق اساسی متهمان در روند دادرسی، تهدید و بازداشت وکلا و فعالان حقوق بشر، نقض حقوق زنان و سرکوب فعالان زن، نقض حقوق اقلیت‌های دینی و قومی و محدودیت‌های عجیبی که برای بهاییان وجود دارد، واقعا نگران‌کننده است، اما همه این موارد نیازمند بررسی بیشتر است.نسبت به حاکمیت قانون و استقلال قوه قضاییه در ایران نیز تردیدهای جدی وجود دارد. گسترش روزافزون سرکوب و سانسور رسانه‌ها، فیلترینگ اینترنت، حمله به جریان اطلاع‌رسانی و کنشگران مدنی هم از موارد مهمی است که بسیار نگران‌کننده است.بخش عمده‌ای از موارد نقض حقوق بشر در ایران توسط نهادهای موازی غیررسمی یا نیمه‌رسمی انجام می‌شود. این نهادها که وابستگی مستقیم به مراکز قدرت دارند، امکانات گسترده‌ای در سراسر کشور در اختیار دارند؛ از جمله زندان‌های مخفی و بی‌نام و نشان و سرویس‌های اطلاعاتی و امنیتی زیرزمینی با کارکردهای خاص. برای بررسی این نهادهای موازی چه تدابیری اندیشیده‌اید؟
وجود چنین نهادهایی مانع از درک درست ساختار قدرت در ایران می‌شود. اگر دولت ایران واقعا درصدد این است که چهره مثبتی از خود به جامعه جهانی ارائه کند، باید با گشایش فضا برای بررسی‌های دقیق و عمیق، همه سوءتفاهم‌ها و نگرانی‌های موجود را برطرف کند. من هنوز به نتیجه مشخصی در این باره نرسیده‌ام، اما مطمئنا از موضوعات مهمی است که باید موشکافانه بررسی شود. همان‌طور که گفتید همین مراکز موازی در بسیاری از موارد، نقشی کلیدی در نقض حقوق شهروندان ایفا کرده‌اند و نیروی محرکه ماشین نقض حقوق بشر بوده‌اند.انتشار گزارش وضعیت حقوق بشر در ایران، از چه راه‌هایی می‌تواند به بهبود وضعیت حقوق بشر در داخل کشور کمک کند و چه پیامدهایی می‌تواند برای دولت ایران داشته باشد؟
مستندسازی موارد نقض حقوق بشر و ارائه راهکارها و توصیه‌هایی برای ارتقای وضعیت در داخل کشور، از جمله وظایفی است که بر عهده گزارشگر گذاشته شده. نتیجه این است که در ابعاد گسترده‌تری درباره نگرانی‌های موجود اطلاع‌رسانی می‌شود و توجه جامعه جهانی به نقض گسترده حقوق اساسی شهروندان در یک کشور خاص جلب خواهد شد. تا همین الان هم تاثیر زیادی گذاشته و اگر به پیامدهای تصویب قطعنامه بر ضد ایران نگاه کنید، دشواری‌های پدید آمده برای ایران را خواهید دید.درباره پیامدهای احتمالی، اگر موارد پیشین را در نظر بگیریم، مشخص است که اگر نقض حقوق بشر به‌صورت جدی در کشوری صورت گیرد، تحریم‌های سازمان ملل را به دنبال خواهد داشت. من در شرایط کنونی همه تلاشم را می‌کنم که به بهترین نحو با بهره‌گیری از معتبرترین منابع، اطلاعات را جمع‌آوری کنم و مشخصا نمی‌توانم به پیامدهای آتی اشاره کنم.با توجه به آنچه درباره نگرانی‌های موجود نسبت به گسترش فزاینده سانسور و سرکوب رسانه‌ها و تشدید فیلترینگ در ایران گفتید، مایلم بدانم برای مستندسازی موارد سرکوب اکتیویست‌های آنلاین چه اقداماتی انجام داده‌اید. مقابله جمهوری اسلامی با گردش آزاد اطلاعات در جهان آنلاین و آفلاین، موج گسترده‌ای از سرکوب و نقض حقوق اساسی فعالانی را به دنبال داشته که تمرکز فعالیت‌هایشان بر دنیای مجازی بود و خیلی از آنها حتی چندان شناخته‌شده نیستند. یکی از آنها حسین رونقی است، که چندی پیش در اثر برخوردهای سوء مسئولان زندان، یکی از کلیه‌هایش را از دست داده است.
بستن فضا برای فعالیت رسانه‌ها و رسانه‌نگاران، از جمله ژورنالیست‌ها، بلاگرها و همین‌طور اکتیویست‌های آنلاین، از نگرانی‌های جدی من است. در توصیه‌هایی که به ایران ارائه خواهیم کرد، بخشی را به ضرورت بهبود وضعیت در این زمینه اختصاص خواهیم داد. آزادی بیان و اندیشه و آزادی دسترسی به اطلاعات، از حقوق اساسی است که به فضای سایبر هم قابل تعمیم است. یکی از مواردی که در قطعنامه اخیرا صادرشده توسط سازمان ملل بارها تکرار شده، ضرورت آزادی رسانه‌ها است.

احسان نوروزی، مهدی محسنی

تحریریه: فرید وحیدی

دویچه‌وله

اطلاعیه شماره ۲ کمیته دفاع از رضا شهابی

امروز ۱۵ روز از اعتصاب غذای رضا شهابی،کارگر زندانی در بند ۲۰۹ زندان اوین میگذرد.و هنوز هیچ خبری از وضعیت رضا شهابی در دست نداریم. آخرین بار که صدای رضا را شنیدیم روز یکشنبه،۱۳ آذر بود که او با صدای بسیار لرزان که حکایت از حال وخیم او میداد،صحبت میکرد.رضا ممکن است فلج شود و ما هنوز بی اطلاعیم که آیا او را به بیمارستان منتقل کرده اند یا خیر.دادستان تهران تاییدیه ی پزشک قانونی را به زندان ارسال کرده که در آن تاکید شده رضا شهابی باید به سرعت برای عمل جراحی به بیمارستان منتقل شود.روز یکشنبه به هنگام صحبت کردن رضا با همسر و فرزندانش،از آن سوی خط دائم رضا را تحت فشار قرار میدادند که باید گوشی را بگذارد و تماس را قطع کند.این در حالی است که تماس تلفنی هر یکشنبه سهمیه ی زندانیان بند ۲۰۹ است.اما ماموران برای ایجاد فشار روانی بر رضا با وجود اینکه او از امکان معمول و همگانی تلفن هفتگی استفاده می کرده،وی را ناچار میکردند که هرچه زودتر مکالمه را پایان دهد.خانواده ی رضا مدت هاست که موفق نشده اند رضا را ملاقات کنند.زیرا در ملاقات دو هفته یک بار و در آخرین نوبت ملاقات، رضا شهابی به دلیل ضعف مفرط جسمی در اثر بیماری و نیز بیحالی ناشی از اعتصاب غذا نتوانسته بود به سالن ملاقات بیاید.ماموران اطلاعات برای تخریب روحیه ی خانواده به آنها گفته بودند رضا خودش میگوید دوست ندارم خانواده ام را ببینم!
شهابی کارگری است که از حقوق صنفی خود و دیگر کارگران دفاع کرده است و اکنون ۱۹ ماه است بیگناه و اکنون در شرایطی که احتمال فلج شدنش وجود دارد و جانش نیز در خطر است در زندان اوین و در شرایط دشواری محبوس است.کمیته دفاع از رضا شهابی از تمام تشکل ها و افرادی که حمایت یا عضویت خود را به ما اعلام داشته اند تشکر نموده و به زودی اسامی اعضای جدید کمیته اعلام خواهد شد.این کمیته خواهان اقدام فوری و هرچه بیشتر برای آزادی بی قید و شرط و فوری رضا شهابی است.

کمیته دفاع از رضا شهابی – ۱۶ آذر ۹۰

جمعی از دانشجویان و فارغ التحصیلان دانشگاه امیرکبیر: مجید توکلی به جرم نفی استبداد و ستایش آزادی در زندان است

جمعی از دانشجویان و فارغ التحصیلان دانشگاه صنعتی امیرکبیر (پلی تکنیک تهران) در دومین سالروز بازداشت مجید توکلی، با صدور پیامی ضمن محکومیت بازداشت وی، خواستار آزادی فوری مجید توکلی از زندان شدند.در بخشی از این نامه که با قسمتی از پیام مجید توکلی به مناسبت مهرماه آغاز شده، آمده است: “دو سال گذشت… از آن روز که مجید از عشق به آزادی سخن گفت و بر سر استبداد بی صبرانه فریاد کشید. گفته بود که هر چه فریاد در گلو دارد، بر سر استبداد می کوبد. از آن روز که به قصد تحقیرش برخاستند، و ندانستند که همه ما “مجید توکلی” هستیم و شرافت او زاییده شجاعتش بود، نه جامه اش. این روزها مجید در حبس، نماد نسلی است که سخنی جز آزادی بر زبان نداشت و سلاحی جز قلم در دست.در حالی که دو سال از بازداشت غیرقانونی مجید توکلی در سالگرد روز دانشجو در دانشگاه امیرکبیر می گذرد، وی هم چنان از حق مرخصی محروم و کلیه تماس های تلفنی وی نیز با خارج از زندان مسدود شده است. مادر مجید توکلی که به دلیل بیماری قادر به سفر نیست، بیش از دو سال است که فرزندش را ملاقات نکرده است. وی همچنین نزدیک به یازده ماه است که به دلیل قطع تماس های تلفنی زندانیان سیاسی در زندان رجائی شهر کرج با پسرش سخن نگفته است. مجید توکلی به هشت سال و نیم زندان و محرومیت مادام العمر از تحصیل محکوم شده است.
متن کامل نامه جمعی از دانشجویان و دانش آموختگان دانشگاه امیرکبیر به شرح زیر است:
چنین است که امید مردم به دانشگاه است و گویا مردم از دانشجویان پیمانی گرفته اند. آن ها پیمان گرفته اند که آزادی باید زنده بماند، شادی میهمان هر خانه شود، خشونت چنان رسوا شود که اجازه ی حضور و بروز نیابد، زنجیر های عقاید و بیان و اندیشه ها پاره شود، دوستی و همدلی افزون گردد، به جای برتری جویی ها، روا داری و احترام به همدیگر نشانده شود و آزادی و عدالت، دموکراسی و رفاه و حقوق بشر و زیست اخلاقی و انسانی و همه با هم محقق گردد. مردم پیمانی سخت گرفته اند و کاری سخت پیش رو دارید. اما می دانم که با همت تان پیروز می شوید و احترام مردم را بر می انگیزید. آن گاه اگر استبداد همه ی توان اش را به خشونت و سرکوب تبدیل کند، باز شکست خواهد خورد.” (بخشی از پیام مجید توکلی به دانشجویان در مهرماه ١٣٨٩)
آذر ارمغان طلب آزادی و آزادگی است، که با خون و زندان درآمیخته است. یادآور سه آذر اهورایی است و هزاران آذرخش دیگر. آذر برای پلی تکنیک یادآور مجید توکلی، شرف جنبش دانشجویی، است.دو سال گذشت… از آن روز که مجید از عشق به آزادی سخن گفت و بر سر استبداد بی صبرانه فریاد کشید. گفته بود که هر چه فریاد در گلو دارد، بر سر استبداد می کوبد. از آن روز که به قصد تحقیرش برخاستند، و ندانستند که همه ما “مجید توکلی” هستیم و شرافت او زاییده شجاعتش بود، نه جامه اش. این روزها مجید در حبس، نماد نسلی است که سخنی جز آزادی بر زبان نداشت و سلاحی جز قلم در دست.دو سال گذشت. ١۶ آذر سال ١٣٨٨، تریبون “برای آزادی”، سالگرد روز دانشجو در دانشگاه پلی تکنیک تهران، مجید توکلی جز “برای آزادی” سخن نگفت. وی در حالی پس از ضرب و شتم ماموران امنیتی بازداشت شد، که در دو دادگاه مختلف، به دلیل سخنان و نوشته هایش در مجموع به نه سال زندان محکوم شد و مادام العمر از ادامه تحصیل محروم شد.مجید اکنون در حالی در زندان رجایی شهر کرج در حال گذراندن دوران حبس خود در تبعید به سر می برد، که مادر بیمار وی بیش از دو سال از دیدار فرزند محروم مانده و با قطع کلیه تماس های تلفنی زندانیان سیاسی توسط زندانبانان، بیش از ده ماه است که با مجید سخن نگفته است. این ها تنها گوشه ای از ظلم هایی است که بر وی و خانواده اش رفته است.دانشگاه خانه آزادی است. در جامعه ای که در دانشگاهش نتوان آزادانه سخن گفت و ابراز عقیده نمود، نمی توان به انتظار شکوفایی و توسعه نشست. در چنین جامعه ای فساد رشد می کند و مداحی جایگزین نقادی می شود. بی خردان و چاپلوسان بر مسند امور می نشینند و حکم می رانند، و آگاهان و دل سوزان یا در بند جاهلانند و یا در بند سکوت.ما جمعی از دانشجویان و دانش آموختگان دانشگاه صنعتی امیرکبیر (پلی تکنیک تهران) ضمن محکومیت مجدد بازداشت و صدور حکم ناعادلانه نه سال حبس برای مجید توکلی، خواستار آزادی هر چه زودتر وی از زندان هستیم؛ که تنها در سخنان و نوشته هایش از نفی استبداد و ستایش آزادی سخن گفته است. و اگر جرم اینست ما همه گناهکاریم و مستحق مجازات.

امضا کنندگان
پیمان احمدپور
آیلین اسدی نژاد
فرناز اسلامی
مهدی اشراقی
علی افشاری
میلاد ایران نژاد
احسان ایری
امیررضا آهویی
هادی باقری
بهنام برهمن
ایمان بهرام زاده
ناهید پرویزی
هادی پلاور
بیژن پوریوسفی
ناصر پویافر
یاسر ترکمن
عابد توانچه
دلارام جلیلی
آیدا حاجی زاده
سید امیر حسینی پرور
عباس حکیم زاده
حسین خائفی
مقداد خلیل پور
حمید خوانین
مسعود دهقان
وحید دولت آبادی
میثم رزم آرا
محمد یوسف رشیدی
پدرام رفعتی
فرشته رفیعیان
فواد سجودی فریمانی
مهدی سعیدی پور
محمد اسماعیل سلمانپور
محسن سهرابی
ثمره شاه صفی
سامان شاه محمدی
حامد شجاعی
مریم شعبانی
مجید شیخ پور
علی صابری
احد صراف شیرازی
بیتا صمیمی زاد
آروین طاهائی
هومن طاهری
توحید علی اشرفی
مصطفی غفوری ورزنه
مهرداد فرنوش
شکوفه قاسمی
علیرضا قراگزلو
احمد قصابان
محسن قمری
مازیار کریمی
میثم محمد
کورش محمودکلایه
پویان محمودیان
سید نریمان مصطفوی
البرز ملیحی
مهسا مهرداد
بهزاد نبوی
بتسابه نبی ییان
سیاوش نیشابوری
حامد ورمزیار
سجاد ویس مرادی
علی هنری
حسین یکتایی
محمد یوسفی
رضا یونسی

گزارش دانشجونیوز

برگزاری مراسم روز دانشجو در ترکیه به دعوت جبهه متحد سبز برای آزادی ایران

امروز همزمان با روز دانشجو عده ای از پناهجویان ایرانی مقیم ترکیه در جلوی سفارت ایران دست به اعتراض زده و با شعارهایی حمایت خود را از دانشجویان در بند اعلام کردند.در پی فراخوان گسترده چبهه متحد جنبش سبز برای آزادی ایران ، درایران وکشور ترکیه درخصوص برگزاری تجمع اعتراضی روز شانزدهم آذر درشهرهای تهران ، اصفهان ، قم ، نجق آباد و شیراز ، و در مقابل سفارت جمهوری اسلامی در آنکارا وبا اخذ مجوزبصورت شفاهی و گرو گداشتن کیملک چند تن از پناهجویان ، این مراسم از ساعت ۱۴ بعد از ظهر تحت تدابیر امنیتی برگزار شد.به گزارش روابط عمومی جبهه متحد جنبش سبز ، تجمع کنندگان که از ابتدا در پارک مجاور سفارت ایران گرد هم آمده بودند راس ساعت ۱۴ برای حرکت به سمت سفارت جمهوری اسلامی آماده شدندد اما در زمان مقرر برای حرکت به سوی سفارت ، با ممانعت پلیس ترکیه مواجه گردیده و نهایتا مجبور به اجرای مراسم در همان پارک” قو “شدند .ابتدا تجمع کنندگان با خواندن سرود “یار دبستانی من” آغاز نموده و درادامه، معترضان با سر دادن شعارهایی همچون: “مرگ بر دیکتاتو = دانشجوی زندانی آزاد باید گردد” ؛ ”رفراندوم رفراندوم این است شعار مردم = دیکتاتورا بدونن، بزودی سرنگونن” ؛ “زندانی سیاسی آزاد باید گردد این قانون اساسی ملغی باید گردد =پیروزی نهایی، دموکراسی آزادی” ؛ “نه شرقی نه غربی دولت سبز ملی = ستاره دانشجو، مدال افتخاره مراتب” و … اعتراض شدید خود را نسبت به زندانی شدن هموطنانشان و دیگر اعمال ضدبشری حاکمیت ابراز کردند.بر اساس این گزارش، درحالی که معترضان تصاویر دانشجویان دربند از جمله ضیائ نبوی. بهاره هدایت. مجید توکلی…. وشهدای جنبش سبز و پلاکاردهایی با مضمون آزادی زندانیان سیاسی و نه به جمهوری اسلامی و نه به جنگ را در دست داشتند ، ماموران سفارت نیز که در پارک قو حضور داشته و با فیلمبرداری مستقیم و چهره به چهره ، سعی در شناسایی تجمع کنندگان داشتند با اعتراض شدید شرکت کنندگان در این تظاهرات مجبور به ترک محل گردیدند .در ادامه یکی از معترضین و از فعالان جامعه کارگری ایران، متنی اعتراضی را قرائت نمود که همزمان در مقابل دوربین های رسانه های مختلف به زبان ترکی نیز ترجمه گردید. در این متن با اشاره به تاریخ مبارزات جنبش دانشجویی ایران قبل و بعد از انقلاب، روش استبدادی حاکمیت جمهوری اسلامی در به زندان کشیدن دانشجویان محکوم گردید.این فعال کارگری در پایان اعلام کرد: “ما در راه آزادی همه زندانیان سیاسی تا آخر ایستاده ایم”. و متذکر شده خط قرمز ما موسوی و کروبی هستند اگر از جانب حکومت کوچکترین مشکلی برای آنان پیش آید از راه دیگری وارد مبارزه با حاکمان خواهیم شد.گزارش مذکور همچنین خاطرنشان کرد در پایان مراسم روز دانشجو در آنکارا، تجمع کنندگان با شعار “زندانی سیاسی آزاد باید گردد” و خواندن سرود ای ایران محل تجمع را ترک نمودند.طی روزهای اخیردر اکثر کشورهای جهان فعالین سیاسی و دانشجویی ایرانی و همچنین کنشگران حقوق بشری، مراسم مختلفی را به مناسبت بزرگداشت روز دانشجو و گرامیداشت دانشجویان زندانی در ایران برگزار نمودند.



گزارش رهسا نیوز

۱۳۹۰ آذر ۱۵, سه‌شنبه

پیمان عارف به بهداری زندان اوین منتقل شد

پیمان عارف، فعال سابق دانشجویی که در زندان اوین به سر می‌برد، به دلیل شرایط نامساعد جسمی‌اش به بهداری زندان منتقل شده است.ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشز در ایران، پیمان عارف که هفتم آذر ماه ۱۳۹۰ به بند ۲۰۹ اطلاعات منتقل شده بود، به دلیل ناراحتی قلبی در روز پنجشنبه به بهداری زندان منتقل و بعد از رسیدگی‌ جزئی به بند ۲۰۹ بازگردانده شده است.این فعال سابق دانشجویی بعد از گذراندن دو و نیم سال حبس در ادوار مختلف در اوایل مهرماه سال جاری پس از اجرای حکم ۷۴ ضربه شلاق به جرم توهین به رئیس جمهوری آزاد شد.این در حالیست که که بعد از گذشت حدود تنها ۲ هفته از آزادی به‌علت مصاحبه با رسانه‌های خارجی و هم‌چنین حضور بر مزار ندا آقا سلطان، بازداشت و در زندان اوین نگهداری گردید.



بنا به اطلاع گزارشگران هرانا  

نامه مجید دری از زندان: ۱۶ آذر روزی است که دانشگاه در مقابل استبداد ایستاد

گامی ست پیش از گامی دیگر که جاده را بیدار می کند تداومی ست که زمان مرا می سازد لحظه هایی است که عمر مرا سرشار می‌کند “احمد شاملو”  
متن این نامه مجید دری، فعال دانشجویی و زندانی در تبعید به شرح زیر است:
۱۶ آذر روزی است که دانشگاه در مقابل استبداد ایستاد. ایستاد و کشته داد؛ ایستاد و به خاک و خون کشیده شد. اما نرفت، ماند؛ لرزید اما از پا نایستاد؛ سست شد اما کمر خم نکرد. این است که دانشگاه همیشه قدمی از جامعه اش، از مردمش جلوتر است و چشم مردمان به دستهای دانشجویانش. وظایفی را به دوش می نهد، خواسته یا ناخواسته. از او می خواهد که از حقوقش دفاع کند. واندهدو چرایش چیز دیگری است اما درست یا غلط از او می خواهد.پایین ترین قشرها چشم به دانشگاه دارند و خبرهایش را دنبال می‌کنند. حتی بالاترین قشرهم پیگری وضعیتش است. بماند که با تمامی این توقعات همیشه در بزنگاه تنهایش می گذارند. چه می شود کرد، قرعه فال به نام “دانشجو” زدند.رنجیده بودند کسانی که گفته بودم دانشگاه با مدرسه فرق دارد و دانشجو با محصل. خرده گرفتند که نمی دانی! شرایط بد است. اما آیا جز این است که شرایط را ما می‌سازیم! اگر شرایط جور باشد چه نیازی به تلاش است برای عوض کردن؟! حافظه تاریخی، نه، حافظه دیروزی به ما می گوید شرایط همیشه نامناسب بوده و هست. زمانی را سراغ دارید که شرایط بر وفق مرادمان بوده باشد؟ اگر بود پس چرا دانشگاه و دانشجو همیشه زیر هجمه سرکوب ها و تهدید ها می زید؟ و چرا این اندازه سعی در مهارش دارند؟ می بندند اما جرات بازگو کردنش را ندارند و انکار هم می کنند؟
مجیزگفتن آسان است اگر حس دلسوزی نباشد. من هم میتوانم متملق گویم و به قول دوستان، کسی را آزرده و رنجیده نکنم. اما آیا درست رفته ام؟!
اگر اشتباه می کنم بگویید. این سخن که چون زندانی ای پس کسی نباید نقدی بگویدت، توهین است. اگر زندانم در وهله اول برای خودم است. برای آزادی ام که با شرایط حاکم، قدرت سازگاری ام نبود و تحملش سخت. نه منتی برسر کسی می گذارم و نه اجازه منت گذاشتن را به کسی می دهم. زندانی، آری این منتی نیست برکسی. حتی آن هنگام که دوستان نزدیکم از درک شرایط بغرنج و اسفبارم عاجز ماندند و رفتند، رنجیده نشدم. چرا که میدانستم بی گمان زندگی در بیرون از این دیوارها همچنان با فراز و فرودهایش جاری است و آنان هم حق دارند از این لحظات استفاده کنند و لذت ببرند تا اینکه لحظه هایشان را صرف من کنند، تلف کنند. پس اشتباهاتم را بگویید. نقد کنید تا راه را بهتر بشناسیم و با دید بازتری به حرکت ادامه دهیم. بگویید تا حرف یکدیگر را بهتر بفهمیم، تا نقاط مثبت و مشترک یکدیگر را دریابیم.شرایط نا مناسب است، درست. هزینه ها بالارفته، درست. فشارها دو چندان شده، درست… کسی هم نمی گوید حرکتهای آنچنانی انجام دهید. آما آیا اعتراض های صنفی به تحمیل های چپ و راست هم جز برنامه کاریتان نیست؟
تفکیک جنسیتی توهین به شعور و شخصیت دانشجو که تنها مانده است بگوید دانشگاه مرکز فساد است قابل تحمل است؟ آیا تحمل نوع پوشش آنسان ها که در خیابانها صورت می گیرد زیر سوال بردن شخصیت دانشجو نیست؟ تغییر عناوین کتابهای دانشگاهی که تعیبر به انقلاب فرهنگی دوم می شود را می توان در مقابلش سکوت کرد؟ نمی دانم؟!
شاید چون از جامعه دورم و از همه جا بی خبر و چون جزیره ای شده ام بی سرنشین و هنوز در توهمات و فضای خودم غوطه ورم. شاید می توان ساکت ماند و چیزی نگفت، چه اگر نمی شد بی گمان خروش بر می آوردید.به هر روی این آخرین پیام من است بعنوان یک دانشجو. چرا که اخراج شده ام و از ملک شما که جز افتخاراتم بود بیرون رانده شده ام. دیگر دانشجو نیستم که بخواهم بعنوان یک دانشجو هرچند محروم از تحصیل و ستاره دار دست کم درد دلی بکنم، پیامی بدهم و عرض ارادتی نمایم. تنها گفتم در این روز سلامی کنم به هم کلامی و هم دانشگاهیانم هرچند حتی یک نفرشان هم نماینده. وداعی کنم با آنانی که روزگاری هرچند دور از ایشان عنوانشان را به یدک می کشیدم و خود را جزوشان می پنداشتم. پوزشی بخواهم اگر حرفهایم کسی را رنجاند و یا تکدر خاطری را سبب شد. اما این را هم بدانید که دلم جز برای سربلندی دانشگاه و دانشجو نتپید و قلمم جز برای بزرگی و پیشگامیش ننوشت. گفتم و رانده شدم چه مصلحت پیشه در آخر برای یکایکتان پیشرفت روز افزون و موفقت توام با سربلندی آرزو می کنم. در هر دانشگاهی هستید و دانشجوی هر رشته ای سلام مرا پذیرا باشید از دورها، از پس این دیوارها و رابطه ای که سالیان فاصله انداخته. با امید روزهای بهتر، آینده ای درخشان و سرزمینی سبز. همه می‌دانند دانشگاه هنوز زنده است و دانشجو همچنان پیشرو. “دانشجو روزت مبارک”.

من و تو یکی شویم از هرشعله‌یی برتر که هیچگاه شکست را برما چیرگی نیست چرا که از عشق رویینه تن ایم….

“احمد شاملو”

مجید دری دانشجوی سابق (اخراجی) دانشگاه علامه / آذر

سحام‌نیوز

درخواست از رضا شهابی برای پايان دادن به اعتصاب غذا

گروهی از شخصيت‌های ملی ـ مذهبی از رضا شهابی، فعال کارگری که هم‌اکنون در زندان به‌سر می‌برد خواستند تا به اعتصاب غذای خود پايان دهد.به‌گزارش تارنمای ندای آزادی، احمد صدر حاج‌سيدجوادی، حبيب‌الله پيمان، حسين شاه‌حسينی، اعظم طالقانی و لطف‌الله ميثمی، پنج تن از فعالان ملی ـ مذهبی در ايران خواهان پايان دادن به اعتصاب غذای رضا شهابی در زندان شدند.رضا شهابی، عضو هيأت مديره سنديکای کارگران شرکت واحد و اتوبوسرانی تهران و حومه، از آغاز آذرماه جاری در زندان دست به اعتصاب غذا زده است.اين فعالان سياسی در پيام خود خطاب به رضا شهابی نوشته‌اند: "با توجه به نگرانی خانواده، دوستان و دوستداران‌تان نسبت به سلامت جسمی شما؛ اين جانبان تقاضا می‌کنيم که به اعتصاب خود پايان داده و با حفظ سلامتی‌تان پیگير وضعيت حقوقی خود شويد.آن‌ها اظهار اميدواری کرده‌اند که هر چه سريع‌تر به وضعيت اين فعال سنديکايی رسيدگی شده و خانواده‌ وی از نگرانی بيرون آيند.اعتصاب غذای اين فعال کارگری به دليل وضعيت جسمانی وی می‌تواند پيامدهای ناگواری برای سلامتی او داشته باشدرضا شهابی بيش از ۱۵ ماه است که همچنان در بازداشت موقت و در بلاتکليفی به‌سر می‌برد.وی در آخرين تماس تلفنی با خانواده‌اش اعلام کرده بود که ديگر توان تحمل چنين شرايطی را ندارد و دست به اعتصاب غذا خواهد زد.اعتصاب غذای اين فعال سنديکايی در حالی آغاز شده است که وضعيت جسمانی وی بسيار وخيم گزارش شده و به گفته پزشکان، غضروف بين تعدادی از مهره‌های ستون فقرات‌اش از بين رفته و به دليل فشار مهره‌ها روی اعصاب نخاعی، احتمال از کار افتادن دست و پای چپ او وجود دارد.رضا شهابی از درد شديد در ناحيه گردن، کمر و دست رنج می‌برد و قلب و کليه‌اش در وضعيت مناسبی قرار ندارند.در چنين شرايطی اعتصاب غذای اين فعال کارگری می‌تواند پيامدهای ناگواری برای سلامتی او داشته باشد.رضا شهابی پيش از اين يک بار ديگر نيز در آذرماه سال گذشته در اعتراض به وضعيت پرونده خود به‌مدت دو هفته دست به اعتصاب غذا زده بود.وی تنها به درخواست عده‌ای از فعالان کارگری و سياسی و همين‌طور خانواده‌اش که از وضعيت او نگران بودند پس از يک هفته اعتصاب غذای خشک خود را به اعتصاب تر تبديل کرد و سپس به آن پايان داد.رضا شهابی، خزانه‌دار سنديکای شرکت واحد، در روز ۲۲ خردادماه سال گذشته پس از فراخوانده شدن به دفتر مرکزی شرکت واحد، توسط نیروهای امنیتی دستگیر شد و در مدت نزديک به شش ماه در بند ۲۰۹ زندان اوين تحت بازجويی قرار گرفت.وی از جمله کسانی است که طی اعتصاب شش سال پيش کارگران شرکت واحد، حکم تعلیق از کار دریافت کرد. او چند هفته پیش از دستگیری، پس از چهار سال بیکاری و قطع دستمزد، با رأی دیوان‌عدالت اداری به سر کار بازگشته بود.مدافعان حقوق بشر سال گذشته گزارش دادند که شهابی تحت انواع فشارهای روحی و جسمی قرار گرفته است تا اتهامات طرح‌شده عليه خود را بپذيرد.با بازداشت رضا شهابی، گروه‌های مختلف در داخل ايران و خارج از اين کشور خواهان آزادی وی شدند.

رادیو زمانه

پنج دانشجوی زندانی به مناسبت 16 آذر : بر سر مواضع خود ایستاده ایم

پنج زندانی دانشجویی بیانیه ای از داخل زندان اوین به مناسبت 16 آذر روز دانشجو منتشر کردند و در آن ضمن گرامیداشت یاد و خاطره دانشجویان جانباخته، نوشته اند که بررسی تاریخ پر فراز و نشیب جنبش دانشجویی ایران به عنوان حاملان گفتمان تجدد خواهی و آزادی طلبی این نکته را به اثبات می رساند که همواره دانشگاه و دانشگاهیان پیشگام مبارزات استبداد ستیزانه مردم ایران بوده اند و در این راستا هزینه های سنگینی چون 16 آذر 1332 ،1 بهمن 40 ،18 تیر 78، خرداد 82 ، 25 خرداد 88 را متحمل شده اند.به گزارش کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی، جواد علیخانی، آرش صادقی، مصطفی نیلی، سید مهدی خدایی، پیمان عارف در بیانیه ای از زندان اوین به مناسبت روز دانشجو تاکید کرده اند بر سر مواضعی که به زندان افتاده اند ایستاده اند. متن این بیانیه به شرح زیر است.

"خودت بگو

زنجیر اگر برای گسستن نبود

پس این دستهای بسته را

برای کدام روز خسته آفریده اند."

16 آذر نقطه عطف مهمی در مبارزات دانشجویی برای دستیابی به دموکراسی،آزادی و برقراری حکومت قانون بوده است.روزی که سه آذر اهورایی آذر شریعت رضوی،ناصر قندچی ،مصطفی بزرگ نیا سکوت را در گلو شکستند و در دانشگاه وحشت زده فریاد بر آوردند..اینانی که سکوت شب را شکستند و خود نشکستند و جاودانه شدند و هوا را از بوی خون خویش غصه دار کردند و سر منشا تحولات بعدی ایران معاصر گردیدند.به همین مناسبت ما فعالان دانشجویی در بند، ضمن گرامیداشت یاد و خاطره ستارگان سپهر دانشجویی ایران بر آن شدیم در این مقطع حساس از تاریخ معاصر ایران نکاتی چند را با یاران دبستانی مان در میان بگذاریم:

1 بررسی تاریخ پر فراز و نشیب جنبش دانشجویی ایران به عنوان حاملان گفتمان تجدد خواهی و آزادی طلبی این نکته را به اثبات می رساند که همواره دانشگاه و دانشگاهیان پیشگام مبارزات استبداد ستیزانه مردم ایران بوده اند و در این راستا هزینه های سنگینی چون 16 آذر 1332 ،1 بهمن 40 ،18 تیر 78، خرداد 82 ، 25 خرداد 88 را متحمل شده اندو خم به ابرو نیاورده و برای نیل به آزادی و دموکراسی با تمام توان به کارکرد نقادانه خود در مواجهه با قدرت ادامه داده است. اما وضعیت دانشگاه در سال های اخیر نشان از رویکرد سرکوبگرانه و مهندسی شده حکومت در قبال دانشگاه دارد تا بلکه به تصورواهی خویش از این طریق بتواند فریاد آزادی خواهی مردم ایران را خاموش بنماید.از اخراج و بازنشسته کردن پیش از موعد اساتید مستقل و دگر اندیش گرفته تا فراخوان گسترده فعالان دانشجویی به کمیته های انضباطی و تعلیق های بلند مدت و ستاره دار کردن دانشجویان؛ از اخراج و زندانی کردن فعالین دانشجویی تا پلمپ تشکل های سیاسی،فرهنگی، صنفی دانشجویی و غیر قانونی اعلام کردن آنها؛از لغو امتیاز نشریات دانشجویی گرفته تا تفکیک جنسیتی در دانشگاه ها؛از اعمال تبعیض های مذهبی در گزینش دانشجویان گرفته تا مباحثی چون اسلامی کردن علوم انسانی و حذف برخی رشته های علوم انسانی در دانشگاه هاو... .
حال روی سخنمان با شما یاران دبستانی مان است تا بدانید تمامیت خواهان به خوبی نقش نقادانه و استبداد ستیز انه نهاد دانشگاه پی برده اند و از این حیث تمام توان خود را صرف تهی کردن معنا و کارکرد ذاتی دانشگاه و دانشجو خواهند کرد تا بلکه دانشگاه به ابزاری برای رسیدن به مطامع ایدئولوژیک و سیاسی انحصارطلبان تنگ نظر مبدل گردد.با آگاهی نسبت به این امر است که مسئولیت خطیر شما در حفظ استقلال دانشگاه و پای فشاری بر آزادی آکادمیک برای نیل به جامعه ای آزاد می تواند نقشه های شوم تمامیت خواهان را نقش بر آب کند.و شما یاران دبستانی مان بدانید و باور کنید که شب از ستارگان می هراسد.

2 . یاران دبستانی با توجه به اینکه حوادث پس از انتخابات 88 ، فصل نوینی از تاریخ معاصر ایران را رقم زده و فضلی عمومی جامعه بیش از پیش امنیتی شده است ؛ و نیز انتخابات مجلس نهم را در پیش داریم که به نظر می رسد مهمترین انتخابات مجلس تاریخ جمهوری اسلامی می باشد.از این رو ما بر آنیم تا پاره ای از مطلوبیت ها و خواسته های خود را پیرامون اولین انتخابات پسا- کودتا بیان نماییم.برگزاری انتخابات آزاد مبتنی بر موازین اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق حقوق سیاسی-مدنی که تحقق مولفه های زیر را ضروری می سازد: 1.آزادی بی قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی 2. لغو هر گونه سازو کار نظارتی غیر دموکراتیک برای کاندیداهای انتخابات پیش رو3. آزادی مطبوعات و سایر رسانه های جمعی و امکان برخورداری برابر و عادلانه تمامی کاندیداها از رسانه های جمعی 4. عذرخواهی و جبران خسارت وارده به آسیب دیدگان حوادث پس از انتخابات 88 به ویزه خانواده جان باختگان و محاکمه عاملان آن فجایع غیر انسانی 5. آزادی تمام احزاب سیاسی قائل به فعالیت در یک چارچوب دموکراتیک 6. تمکین حکومت به رای مردم به مثابه صاحبان اصلی قدرت سیاسی و اجتماعی 7. آزادی سبک زندگی برای تمام مردم ایران به عنوان مقدمه ای برای ورود به انتخابات آزاد.

 3. با توجه به وضعیت حساس منطقه خاورمیانه و تحولات اخیر منطقه که به سقوط دیکتاتورها منجر شده است. می بایست به یک تحلیل واقع گرایانه از مسائل منطقه و جایگاه جمهوری اسلامی ایران بپردازیم.متاسفانه حاکمبت جمهوری اسلامی ایران از روزهای آغازین استقرار این نظام سیاسی مدام از صدور انقلاب سخن گفته بی آنکه بداند لوازم آن چیست و چه توانی را می طلبد.البته به نظر می رسد که این رفتارهای واکنشی و ماجراجویانه بیشتر برای سر پوش گذاشتن بر بحران های اقتصادی-سیاسی - اجتماعی داخل کشور بوده است.و در واقع بیش از آنکه جنبه واقعی داشته باشد طنزگونه بوده است. متاسفانه در سالهای روی کار آمدن دولت نهم و شخص احمدی نژاد این ماجراجویی ها پررنگ تر شده است تا از این طریق بتواند عدم مدیریت دولت متبوعش را توجیه بنماید. از این رهگذر بوده است که با سخنان کارشناسی نشده و نسنجیده و موضع گیری های بی پایه و اساس ،چندین بار کشور را تا آستانه جنگ پیش برده است. لذا ما فعالان دانشجوی زندانی، از همه دانشگاهیان خواستاریم تا به جنگ به عنوان خطری بالقوه در این شرایط حساس منطقه ای نگاه کرده و اجازه ندهند که با فضاسازی های رسانه ای، مردم عزیزمان را نسبت به خطرات و عواقب خانمان سوز و ویرانگر جنگ فریب دهند.در پایان ضمن اطمینان از اینکه دوستان خارج از زندان خود به نیکی به تحلیل شرایط و بهترین عمل سیاسی ممکن دست خواهند زد، همراهی خویش را با مبارزات جنبش دانشجویی و کوششهای دموکراسی خواهانه و حقوق بشر طلبانه مردم ایران در خارج از ابراز داشته ، ایستادگی خویش را بر سر مواضع ای که بدان خاطر در زندان به سر می بریم ،اعلام می داریم .

جواد علیخانی

آرش صادقی

مصطفی نیلی

سید مهدی خدایی

پیمان عارف

  کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی  

بیانیه دفتر تحکیم وحدت به مناسبت ۱۶ آذر: دانشگاه فریادگر آزادی است

دفتر تحکیم وحدت با انتشار بیانیه ای به مناسبت روز دانشجو، ۱۶ تا ۲۳ آذر را به عنوان “هفته دانشجو” اعلام کرد.
اتحادیه انجمن‌های اسلامی سراسر کشور در این بیانیه ضمن اشاره به “ناپایداری این دوره ی سیاه و ظلمانی تاریخ میهن مان”، بر تلاش مداوم دانشجویان جهت انداختن طرحی نو و آغاز راهی جدید تأکید کرده و گفته است: “دانشگاه فریادگر آزادی ست و ندای آزادی خواهی را پرشورتر از همیشه بر فراز تمامیت خواهی مستبدین این دیار سر خواهد داد.دفتر تحکیم وحدت در بیانیه خود همچنین از تمامی دانشجویان خواسته است تا ایام تاسوعا و عاشورا را به عنوان فرصتی مغتنم جهت یادآوری ” سیاه روزی ظالمان در طول تاریخ” و اصرار بر راه حق خواهی در نظر بگیرند.

متن این بیانیه به شرح زیر است:

ساعتی نیست که گفتگوهایمان خالی از اخباری چون حبس، شکنجه، بازداشت، سرکوب و حتی اعدام هموطنانمان باشد. توقیف و فیلترینگ مطبوعات، سایت ها و وبلاگ های مستقل و منتقد و در محبس انداختن نخبگان سیاسی-فکری جامعه، خواب راحت را از چشمانمان گرفته است. با آنکه به تجربه دیده ایم و شنیده ایم و می دانیم که این رفتارها در جمهوری اسلامی بی سابقه نیست و به نوعی ذاتی این حکومت شده است، اما شدت بی سابقه ی آن در این برهه از زمان و پس از انتخابات متقلبانه ی خرداد ١٣٨٨، هم باعث حیرت از این همه ددمنشی و هم موجد نفرت هرچه بیشتر از این حکومت گشته است و البته هزینه هایی بس سنگین برای خود حکومت و وجاهت شخص رهبری در پی داشته است.در ادامه ی چنین بی خردی هایی ست که حکومت، فشار همیشگی خود بر جنبش همیشه بیدار دانشجویی نیز دوچندان کرده و با تأکید بر همان رویه پیشین اجرای احکام زندان بی سابقه برای فعالان دانشجویی، به زعم خود قصد خط و نشان کشیدن برای این تاریخ سازان را دارد. احکام ظالمانه‏ و طویل‏ المدت زندان برای فعالین شاخص دانشجویی همچون بهاره هدایت، عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت، مجید توکلی، ضیا نبوی، مهدیه گلرو، مجید دری و و ده‏ ها دانشجوی زندانی دیگر که در بند استبداد دینی گرفتار آمده ‏اند، نشان از عمق کینه ی نظام ستمگر از جریان زنده و بالنده ی دانشجویی ست که در سخت ترین شرایط هم، خواب خوش سرکوبگران را آشفته می ساخت و می سازد.اگر عصاره و برآیند فکری و نخبگی یک جامعه را در قشر پیشرو و آگاه دانشجو تعریف کنیم و خصایص این قشر را محور بحث خود قرار دهیم، خواهیم دید که آزادی را در کنار آبادی جستجو می کنند و اصل خدشه ناپذیر عدالت را سرلوحه ی کنش های انتقادی خود قرار می دهتد و البته که عدالت را در عدالت اقتصادی خلاصه نکرده و صدالبته که عدالت اقتصادی را هم مترادف با صدقه پراکنی و گداپروری نمی دانند. آزادیخواهی، عدالت طلبی و توسعه گرا بودن دانشجویان تحول خواه ایرانی سابقه ای بس درخشان دارد و در حرکت ها، اعتراضات و ادوار مختلف خود را نشان داده است و تاریخ این مرز و بوم را مفتخر به فخر مبارزات ضد استبدادی کرده است که این استبداد است که هم آزادی را سلب می کتد، هم توسعه را به تعویق می اندازد و هم منافع شخصی را بر عدل ورزی ارجح می داند. پس باید که درود فرستاد بر پایداری چنین دانشجویانی که با تمام تضییق ها و تحدید ها، با شجره ی خبیثه ای به نام استبداد و به طور خاص با دستگاه مخوف امنیتی اش چنین مبارزه و مقابله کرده است. با این وصف و با این سابقه باز هم این پرسش در ذهن آدمی نقش می بندد که عقلانیت و دور اندیشی در سیستم جمهوری اسلامی چه نقشی بازی می کند که رای و نظر چنین دانشجویانی با چنین پیشینه ی درخشانی را به هیچ گرفته و آن گاه انتظار دارند که آب از آب تکان نخورد؟!
در این روزهای سخت، که فعالیت دانشجویی هزینه های بسیار بر دوش دانشجویان تحمیل کرده و بسیاری از آنان را با تهدید تعلیق و محرومیت از تحصیل و زندان رو به رو می سازد، بایسته است که فعالان دانشجویی با تغییر رویکرد اعتراضات از مسائل صرفا سیاسی به مسائل صنفی و دانشگاهی، به زنده نگاهداشت اصل اعتراض در سطح دانشگاه اهتمام داشته باشند و این مهم می تواند با تغییر رویکرد اعتراضات و کنترل هزینه ی فعالیت تحقق پذیرد. در واقع، در این برهه از زمان و با توجه به مختصات خاص سیاسی – امنیتی حاکم بر فضای دانشگاه ها، به جاست که از پتانسیل سرفصل های غیر سیاسی کنشگری در دانشگاه ها، بهره ی لازم گرفته شود. از جمله ی این سرفصل ها می توان به موضوعاتی مانند مسائل صنفی، علمی، ادبی، ورزشی اشاره کرد که می توانند کانون هایی برای فعالیت جمعی دانشجویان بوده و اصل همبستگی را تقویت کنند. همبستگی ای که می تواند در بزنگاه های تاریخی، از عوامل بسیار موثر ظفر های احتمالی بوده و به جبهه ی نیروهای دموکراسی خواه در تقابل با حاکمیت نالایق و ستمگر، یاری برساند.در کنار این مهم، شایسته است خود دانشجویان دانشگاه های مختلف از ارتباط گیری با یکدیگر غافل نبوده و دامنه ی این روابط را به حوزه های غیرسیاسی مانند برگزاری اردوهای مشترک تفریحی خارج از بستر دانشگاه نیز تعمیم دهند. در کنار لزوم ارتباط مستمر و مداوم و نه لزوما سیاسی، بین خود دانشجویان دانشگاه های مختلف کشور، ضروری به نظر می رسد که با توجه به خروج جمع قابل توجهی از فعالان دانشجویی از کشور، تعریف نوینی از رابطه ی دانشجویان داخل و خارج داده شود و تجربیات دانشجویان خارج از کشور در کنار آزادی عمل آنان در ابعاد رسانه های نوشتاری، دیداری و شنیداری، با تجارب عملی دانشجویان داخل ممزوج شده و این دو دسته بتوانند، به صورتبندی نوینی از فعالیت دانشجویی، ظهور و بروز ببخشند.با لحاظ کردن این هوشمندی هاست که جنبش دانشجویی می تواند باردیگر نقش حساس و غیرقابل انکار خود را به درستی ایفا کند. در واقع جنبش دانشجویی بایستی مقتضیات شرایط جدید فعالیت را درک کرده و با تحلیل دقیق مختصات سیاسی-امنیتی این دوره، فعالیت های خود را سامان و سازمان دهد تا بار دیگر نشان دهد، جنبش دانشجویی که در دهه‌های اخیر همواره در میان دیگر جنبش‌های اجتماعی ایران پیشرو و گفتمان‌ساز بوده است اکنون نیز می تواند و باید به عنوان یکی از بازیگران اصلی، نقش خود را در جنبش دموکراسی‌خواهی مردم ایران که امروز در جنبش سبز ظهور و بروز دارد، بازی کند و البته نبایستی فراموش کند که در عین تعامل با دیگر گروه ها و جنبش های آزادیخواهانه و عدالت طلبانه، هویت مشخص و مستقل خود را در دل جنبش کلان دموکراسی خواهی داشته باشد.تاریخ گواه صادقی ست بر فراز و نشیب حرکات استبداد ستیزانه که در نهایت به پیروزی و کامیابی رسیده و شاهد روشنی ست بر این مدعا که چگونه مرام استبدادی، در مقام ناپایداری قرار داشته است. پس نباید این دوره ی سیاه و ظلمانی تاریخ میهن مان را دوره ای پایدار و ماندنی انگاشته و با تاثیر پذیری از فضای یاس انگیز حاکم بر کشور، منفعل شده و از مبارزه با استبداد دست بشوییم. از این شایسته است که شور و شوق ایران فردا و میهنی سربلند را در خود تجدید کرده و فراموش نکنیم که نشاط از مقوّمات و مقدّمات کنشگری ست. از داغ و درفش سرکوبگران خانمان سوز نهراسیم، امید به ایرانی آباد و آزاد را در خودمان تزریق کنیم و بر آن باشیم ققنوسی که از خاکستر خویش بر می خیزد، داغ آتشی جانسوز را بر خود خریده است.دفتر تحکیم وحدت ضمن گرامیداشت یاد و خاطره ی شهدای اهورایی و روز دانشجو، در نظر دارد که روزهای ۱۶ تا ۲۳ آذر را هفته ی دانشجو اعلام نموده و بر یادآوری حقوق حقه ی دانشجویان در این مدت تاکید موکد ورزد. در این هفته نیز شایسته است که یاد و نام دانشجویان زندانی بیش از پیش سرلوحه قرار گرفته و بر کسب آزادی های سلب شده ی سیاسی و دانشگاهی تاکید بیشتری شود. همچنین مصادف شدن روز دانشجو با ایام تاسوعا و عاشورای حسینی نه تنها یادآور یاد کشته شدگان عاشورای سال ۸۸ و همه درگذشتگان راه آزادی پس از انتخابات است، که فرصتی مغتنم برای دانشجویان است تا از این برهه زمانی جهت زنده نگاه داشتن آن ایام و سیاه روزی ظالمان در طول تاریخ اصرار ورزیده و بیش از گذشته بر راه حق خواهی بپویند.اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان سراسر کشور بر تلاش مداوم دانشجویان جهت انداختن طرحی نو و آغاز راهی جدید اصرار ورزیده و در این مسیر هر آنچه که در توان دارد به عرصه خواهد آورد تا این بار بساط استبداد برای همیشه از این سرزمین برچیده شود که فراموش نمی کنیم، دانشگاه فریادگر آزادی ست و ندای آزادی خواهی را پرشورتر از همیشه بر فراز تمامیت خواهی مستبدین این دیار سر خواهد داد.

اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان سراسر کشور
دفتر تحکیم وحدت
 آذرماه۱۳۹۰ 

دانشجونیوز

یادداشت بهاره هدایت از زندان اوین به مناسبت روز دانشجو

بهاره هدایت، فعال سرشناس دانشجویی و عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت، به مناسبت روز دانشجو شعری از دکتر شفیعی کدکنی را با دست خط خود از زندان اوین به بیرون فرستاده است.

 متن این شعر به شرح زیر است:

گفتم :‏
‏ این باغ ار گلِ سرخ بهاران بایدش ؟
گفت‏ :‏
‏ صبری تا كرانِ روزگاران بایدش
تازیانه ی رعد و نیزه ی آذرخشان نیز هست‏‏,‏
گر نسیم و بوسه های نرمِ باران بایدش
گفتمش :‏
‏خالی ست شهر از عاشقان , وینجا نماند,‏
مردِ راهی تا هوایِ كویِ یاران بایدش
گفت :‏
‏ چون روحِ بهاران آید از اقصای شهر
‏مردها جوشد ز خاك‏
‏آنسان كه از باران گیاه
و آنچه می باید كنون
صبرِ مردان و دلِ امیدواران بایدش"‏"

"شانزدهم آذر گرامی باد"
زندان اوین-آذرماه نود
بهاره هدایت

گفتنی است که بهاره هدایت اخیرا در دادگاهی به شش ماه حبس تعزیری دیگر به اتهام «تبلیغ علیه نظام» محکوم شده است. بر اساس این حکم که در زندان به وی ابلاغ شد، حکم حبس بهاره هدایت در مجموع به ده سال زندان افزایش می یابد.



گزارش دانشجونیوز

رژیم خون ریز جمهوری اسلامی، ماشین اعدام همچنان قربانی می گیرد

  موج اعدام‌ها در جمهوری اسلامی ادامه دارد. همزمان شماری از معترضین و زندانیان سیاسی نیز به اعدام محکوم شده‌اند. نگاهی به آمار نیز این وضعیت...