۱۳۹۰ آبان ۲۲, یکشنبه

نامه زندانیان سیاسی زندان تبریز به گزارشگر ویژۀ حقوق بشر سازمان ملل

 ایران، گوشه ای از وضعیت بغرنج زندان تبریز را برشمرده، و همزمان از بازجویی زندانیان پس از صدور و ارائه حکم شکایت کردند.به گزارش ارگان خبری فعالان حقوق بشر در ایران، این زندانیان در نامه خود به احمد شهید، هم چنین به خدمات پزشکی زندان، استفاده بیش از حد از ظرفیت زندان و مسائل بهداشتی زندان نیز به عنوان معضلات جدی زندان مرکزی تبریز اشاره کرده اند.

متن این نامه که به به شرح زیر است:

از: زندانیان سیاسی زندان تبریز
به: آقای احمد شهید و کلیه کسانی که در راه آزادی حقوق انسان می کوشند
موضوع: مختصری از اوضاع و احوالی که در زندان تبریز بر زندانیان سیاسی می گذرد

متن:
 سلامی پر از درد و رنج و اندوه را از پشت دیوارهای زندان تبریز بر تمامی فعالین حقوق بشر جهت احقاق این حق تقدیم می کنیم. باشد این سلام بی پاسخ نماند و صدایمان به گوش جهان برسد.تا ناقوسی هرچند کوچک برای شنیده شدن رنجهایمان بصدا در آمده و تسکینی بر دردهایمان باشد.بزرگوارن از زندان مرکزی تبریز و بندی با عنوان بند ۸ مالی که ما جمعی از زندانیان سیاسی این گیتی در آن محبوسیم برایتان سخن می گوییم. این بند در کل ظرفیتی حدود ۹۰ نفر جمعیت را دارد و این ظرفیت نیز طبق تختهای غیراستاندارد ۳ طبقه عنوان می شود، در حالی که اکنون که این نگاره نگاشته می شود بیش از ۱۸۰ زندانی در این بند محبوسند و در این میان ۴۴ زندانی سیاسی و ۶ زندانی اتباع خارجی که یک نفر بلغارستانی به نام ژیفکو استوانویچ و ۵ پاکستانی نیز حاضرند.این آمار در حالی است که برای این میزان جمعیت امکانات موجود عبارتند از ۳ دستگاه توالت که یکی از آنها همواره خراب است، ۳ دستگاه حمام که از ساعت ۶ صبح تا ۸ صبح آب گرم دارد، تلفنخانه ای با ۴ دستگاه تلفن که یکی از تلفنها معمولا خراب است و یکی از تلفنها تنها کارت تلفن ۵هزاری تومانی را پذیرش می کند، یک آشپزخانه جمعا به مساحت ۸ متر که ۵ اجاق ۳ شعله دارد یعنی کلا ۱۵ شعله اجاق گاز جهت آشپزی و حیاطی بسیار کوچک با مساحتی کمتر از ۶۰ متر مربع.و ای کاش تمام این امکانات اندک سروسامانی داشتند. سروسامان که چه عرض کنیم کمی بهداشت داشتند. آلودگی در تمام محیط بند سر به فلک گذاشته. حشرات مختلف و جانوران موزی از جمله موش و شپش و سوسک به شدت در محیط پراکنده اند و بیماریهای عفونی، ویروسی و میکروبی هر روز بیش از روزهای گذشته شایع می شوند. بدن اکثر زندانیان دچار مشکلات پوستی و جوشهای چرکین و آکنه شده است و تمام این مسایل از عدم وجود بهداشت است و این موضوعات در حالی است که زمانیکه به مسئولین زندان جهت رفع این معضلات چیزی گفته می شود، می خندند و با کمال شقاوت و تحقیر می گویند اینجا زندان است، نه خانه خاله.حال اگر بخواهیم از موضاعات کلی و وضعیت عمومی بند خارج شده و در احوال زندانیان سیاسی این زندان و بخصوص این بند برایتان بگوییم، بهتر است. چرا که زندانیان سیاسی در زندانهای جمهوری اسلامی حتی کمتر از فردی که قتل عمد نموده و یا تجاوز به عنف کرده و… حقارات و ستمهایی که در بسیاری اوقات تهدید و ضربت نیز همراهشان می شود از همان لحظه دستگیری تا لحظه آزادی و به نوعی تا پایان عمر نصیب زندانیان سیاسی می گردد. در زندان تبریز چنین است و در بسیاری موارد بدتر. همانگونه که پیشتر نیز اشاره شد اکنون ۵۰ زندانی سیاسی و اتباع خارجی در بند ۸ مالی زندان تبریز محبوسند و این در حالی است که فضای اختصاص یافته برای این تعداد یک اتاق ۱۲ متری و نمازخانه بند به مساحت حدود ۸ متر است و جمعا ۲۱ تخت برای این تعداد وجود دارد آنهم در اتاق مذکور و این یعنی ۲۹ نفر به همراه ۳ زندانی مالی که در اتاق نمازخانه کنار زندانیان سیاسی هستند مجبورند به صورت کف خواب، شب را به صبح برسانند.اتاق مسجد وضعیت بسیار وحشتناکی دارد، به طوریکه اولا درست روبروی سرویس بهداشتی واقع است و ثانیا در این فصل سرما و با وجود سرمای شبهای تبریز پنجره اتاق فاقد شیشه است و ناچارا برای اینکه حداقل جلوی باد گرفته شود تنها راه این بوده است که با کارتون پوشانده گردد و این راه نیز مانعی بر سرما نشده است از سوی دیگر وسیله گرمایشی یعنی شوفاژ نیز در این اتاق وجود ندارد و هنگامی که اعتراض می شود می گویند همین روزها مسئله را حل می کنیم ولی حتی از نصب شیشه بر پنجره نیز خودداری می نمایند و باز این در حالی است که برای خوابیدن ۱۴ نفر در این نمازخانه ۴*۲ متری که شبها به صورت زیگ زاگ و تودرتو خوابیده می شود تنها ۳۷ پتو وجود دارد و این باعث شده است تمامی این افراد دچار سرماخوردگی شوند و گلو و سینه و سینوس هایشان چرک کند.از رسیدگی پزشکی هم که خبری نیست. در اینجا پزشک هر ماه فقط یکبار هر فرد را معاینه می کند و داروهای جزئی و مختصری ارائه می نمایند، بنابراین طبیعی است که شیوع بیماری های ویروسی از جمله آنفولانزا اتفاق بیفتد و می افتد و شاهد بر عدم رسیدگی پزشکی به این بند و در کل در این زندان، فوت ۲ نفر از زندانیان در داخل بند ۸ مالی طی چند ماه گذشته است. حال بگذریم که هر ماهه چه آماری در کل آمار چنین است. حال اگر از وضعیت مذکور نیز بتوان گذشت از اقدامات غیرقانونی و پایمال شدن حقوق زندانیان که نمی توان گذشت.استفاده از مرخصی و آزادی مشروط که از حقوق زندانیان بشمار می رود در اینجا برای زندانیان سیاسی مفهومی دست نیافتنی یافته است.در سال ۱۳۹۰ تنها یک نفر از زندانیان سیاسی توانسته است به مدت ۱۰ روز از مرخصی استفاده کند و این در حالی است که این مدت مرخصی نیز از طرف زندان برایش صادر نشده بوده و با دوندگی و پیگری خانواده وی از طرف دادستان برایش در نظر گرفته شده است و اکنون نیز ۶ ماه است که از طرف دادستان هم موفق به کسب مرخصی نشده است.آزادی مشروط زندانیان سیاسی و مرخصی پابان حبسشان نیز هر چند در برخی از طرف زندان موافق می شود ولی معمولا در شعبه بدوی رد می شود و بدین صورت زندانیان سیاسی تبریز از حقوق خویش محروم می گردند.مسئولین زندان تبریز به آسانی به خود اجازه می دهند، زندانیان سیاسی و حتی زندانی سیاسی تبعه غیر ایرانی را به بندهای دیگر منتقل نمایند از جمله این انتقالها، انتقال جاوید هوتن کیان به بند متادون و انتقال نیهات تونجر تبعه ترکیه و عضو پ. ک. ک به بند ۱۲ محکومین تبریز است که حتی مغایر با آیین نامه سازمان زندانهای جمهوری اسلامی است.از دیگر اقدامات غیرقانونی و مغایر با حقوق بشر در اینجا بازجویی پس از ابلاغ حکم است. شاید برای بسیاری این موضوع باور کردنی نباشد ولی اتفاق حقیقی و تلخی است که در تبریز رخ می دهد.بدین صورت که پس از دستگیری بیست و نه نفری در اول شهریور ماه و بازجویی اولیه توسط اطلاعات نیروی انتظامی، ۱۵ نفر به زندان منتقل و پس از روند مثلا قضایی که در واقع روند فرمایشی است، توسط شعبه یک دادگاه انقلاب حکم صادر گردیده و پس از صدور حکم توسط اداره کل اطلاعات برای بازجویی از طرف زندان به این اداره منتقل گردیده اند و مدت ۳ روز بازجویی شده اند و در این میان نکته جالبتر اینکه در طی مدت این ۳ روز پرونده برای تجدید نظر ارسال گردیده و عینا حکم ۲۴ ماه حبس به صورت ۴ ماه تعزیری و ۲۰ ماه تعلیقی تایید شده است و این یعنی اینکه حکم تنها حکمی است که صادر شده است و حق تجدید نظر وجود ندارد. حال بگذریم که حدود ۴۵ روز مسئولین زندان، این زندانیان سیاسی را در بند قرنطینه و سه گانه نگاه داشته اند و این موضوع نیز خارج از قوانین و آیین نامه می باشد. شرح مفصلی از آنچه بر این ۲۹ نفر گذشته طی نامه ای که منتشر گردیده است، مشروح شرح شده و نیازی به توضیح مجمل نیست.درد بسیار است و قلم از نگاردن عاجز. و این نامه مختصری از دردهای ما در زندان تبریز بود که نگاشتیم. به امید اینکه مرهمی بر دردهایمان با همت فعالین راه انسان و انسانیت یافته شود.با سپاس از تلاش تمامی آنان که حداقل برای رساندن این نامه هایمان بر گوش دیگر دلسوزان حقوق بشر و مدافعین انسان و انسانیت، هر آنچه در توان دارند به کار می گیرند.

با سپاس
جمعی از زندانیان سیاسی زندان مرکزی تبریز



تحول سبز

۱۳۹۰ آبان ۲۰, جمعه

مراسم تولد علی جمالی عضو زندانی سازمان ادوار تحکیم‬

مراسم تولد سی و یک سالگی علی جمالی عضو زندانی شورای مرکزی سازمان دانش آموختگان ایران(ادوار تحکیم وحدت) با حضور اعضای این سازمان ، خانواده های زندانیان سیاسی ، خانواده و دوستان وی ، در منزل شخصی ایشان برگزار شد.به گزارش خبرنگار ادوارنیوز، عبدالله نوری نیز در تماسی تلفنی تولد این عضو دربند سازمان ادوار تحکیم وحدت را به خانواده وی تبریک گفت و آرزوی آزادی وی و تمام زندانیان سیاسی به ویژه بازداشت شده های بعد از انتخابات را کرد.علی جمالی، عضو شورای مرکزی سازمان دانش آموختگان ایران (ادوار تحکیم وحدت) ۳۱ مرداد ماه ۱۳۸۹ بازداشت شد. وی در دادگاه بدوی به ۴ سال حبس محکوم شد که این حکم در دادگاه تجدید نظر به ۲ سال کاهش یافت.وی به جرم اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت داخلی،تبلیغ علیه نظام و توهین به رهبری محاکمه شد.

تحول سبز

۱۳۹۰ آبان ۱۹, پنجشنبه

احضار ‍ژيلا كرم زاده، ليلا سيف‌اللهي و نادر احسنی به اجراي احكام زندان اوين

ژیلا کرم‌زاده مکوندی، نادر احسنی و ليلا سيف اللهي بر طبق احضاري‌‌اي كه در روزهاي گذشته دريافت كرده‌اند، مي‌بايست ظرف مدت 20 روز خود را به دايره اجراي احكام زندان اوين معرفي كنند.این احضاریه در حالی صادر شده که هنوز حکم تجدید نظر دادگاه به نامبردگان ابلاغ نشده بود. پس از پيگيري وكلاي اين سه نفر، مشخص شد كه ژيلا كرم‌زاده و ليلا سيف اللهي در دادگاه تجديدنظر به 2 سال حبس تعزيري و 2 سال حبس تعليقي به مدت 5 سال محكوم شده‌اند.ليلا سیف‌اللهی و ژيلا کرم‌زاده مکوندی روز 19 بهمن سال 1388 در منازلشان دستگیر شده و مدت 34 روز را در بند 209 زندان اوین به سر بردند و سپس با قرار کفالت 50 میلیون توماني آزاد شدند. در بهمن سال 1389 دادگاه بدوی آنها تشکیل و در 20 فروردین 1390 حکم چهار سال تعزیری برای آنها صادر شد.نادر احسنی نیز در سال گذشته حدود یک سال در زندان بود که پس از آزادی پرونده دیگری در رابطه با فعالیت های دانشجویی برای ایشان گشوده شد که دو سال حکم ایشان نیز تایید شده است.همچنين دادگاه منصوره بهکیش نیز قرار است در روز 4 دي ماه در شعبه 15 دادگاه انقلاب به رياست قاضي صلواتي برگزار شود. دادگاه وي قرار بود پيش تر در تاريخ 18 مهرماه برگزار شود كه به دليل عدم حضور نماينده دادستان به تعويق افتاده بود.

منبع : کمیته گزارشگران حقوق بشر

پناهجویان ایران بعد از زلزله: برای خروج از شهر وان هیچ وسیله نقیله ای وجود ندارد، مانده ایم که چه کنیم

علی نظری، فعال دانشجویی و یکی از پناهجویانی که اکنون در شهر وان ترکیه به سر می برد با اظهار اینکه هیچ وسیله نقلیه ای برای خروج از شهر وان برای پناهنده ها وجود ندارد گفت:«هیچ اتوبوسی نیست حتی بلیط هواپیما هم گیر نمی آید. ما پناهنده ها هیچکدام ماشین هم نداریم، همین طور با وسایلمان مانده ایم که چه کنیم. بدتر از همه اینکه هنوز اجازه خروج مان به دست پلیس شهر وان نرسیده است و مجبوریم صبر کنیم تا اجازه نامه خروج را بگیریم.» کمتر از سه هفته پس از وقوع زمین‌لرزه‌ای سهمگین در شهر وان ترکیه، شامگاه سه‌شنبه ۱۷ آبان ماه زمین‌لرزه‌ای به شدت ۵.۷ ریشتر بار دیگر شرق ترکیه را لرزاند. پناهجویان ساکن در شهر وان به دلیل سرمای شدید، نداشتن سرپناه و وسیله نقلیه برای خروج سریع از شهر با شرایط بسیار دشواری روبرو هستند.علی نظری با اشاره به اینکه چند روز پس از زلزله اول شهر وان او به همراه پناهجویان های دیگری شهر را ترک کرده بودند به کمپین گفت:« بعد از آنکه دولت احتمال زلزله بعدی را داد و خواست تا مردم شهر را دو هفته ترک کنند ما هم به جای دیگری رفتیم. تازه برگشته بودیم که دوباره زلزله آمد و حالا وسایلمان را جمع کردیم که دوباره برویم.»این فعال دانشجویی ساکن با اظهار اینکه هیچ نهادی به برای اسکان موقت به پناهنده ها کمک نمی کند، گفت:« هر پناهنده ای که می خواهد شهر را ترک کند به راحتی می تواند ثبت نام کند، برگه خروج را بگیرد و برود به شهری که احیانا دوست و فامیلی آنجا دارد. مشکل خروج وجود ندارد. اما مسئله این است که خیلی از ما آشنایی در ترکیه نداریم و نمی دانیم کجا برویم. خیلی ها اصلا از لحاظ مالی در شرایط مناسب برای جابه جایی نیستند. هیچ نهادی هم به پناهنده ها برای اسکان موقت کمکی نکرده است، حتی سازمان یون. مسئولیت زندگی موقت با خود پناهنده ها است.»علی نظری همچنین گفت که کسی از پناهجویان ایرانی آسیبی ندیده است:« تا حدی که من اطلاع دارم کسی آسیبی ندیده است اما ساختمان های بسیاری اطرافمان خراب شده اند و ساختمان های هم که در زلزله قبلی تخریب شده بودند دیگر چیزی از آنها باقی نمانده است.»



کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران  

بازداشت دو درویش دیگر در کوار

درادامه آزار و اذیت و بازداشت دراویش گنابادی ساکن در کوار صبح امروز دو تن از پیروان این سلسله بازداشت شد .نیروهای امنیتی و لباس شخصی صبح امروز ۱۹ آبان ماه با تفتیش و بازرسی منزل علی جان دهقان و یحیی دهقان از دراویش گنابادی ساکن کوار ٬ ایشان را بدون ارائه حکم قانونی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل کردند .گفتنی است ٬ این ۲ درویش پدر و برادر مهدی دهقان هستند که در روز گذشته توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد .یاد آور می شود تا کنون در طی یکماه گذشته ۴ تن از دراویش گنابادی ساکن در کوار بازداشت شده اند ٬ این بازداشتها و آزار اذیت ها از نیمه شهریور ماه سال جاری آغاز شد که از اوایل آبان ماه شدتی دوباره یافته است .



مجذوبان نور 

شاهزاده رضا پهلوی به ملّت ایران: اقدام ملی برای اجتناب از حمله نظامی به کشورمان

هم میهنان عزیزم،

هوشیار باشیم، از آتش زیر خاکستر خشم جامعه بین المللی نسبت به رفتار حاکمان جمهوری اسلامی، احتمال بروز جنگ دیگری کشورمان را تهدید می کند.نظام مستبد و تمامیت خواه اسلامی، بدلیل سیاست های غلط و غیرانســانی در عرصه داخلی و سیاست های مداخله جویانه و تنش آفرین در عرصه خارجی، از یکسو، ساختارهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی کشور را به نابودی کشانده و از سوی دیگر، باعث ایجاد بحران و آشوب در کشورهای منطقه و به خطر انداختن صلح و آرامش جهانی شده است.دیکتاتوری جمهوری اسلامی، با نقض مستمر حقوق بشر، سرکوب خواسته های به حق و آزادی های بدیهی و اولیه مردم کشورمان، حیف و میل سرمایه های ملی، اختلاس های کلان، نادیده گرفتن معاهدات بین المللی و همچنین حمایت همه جانبه از گروه های تروریستی و اسلامگرایان افراطی در منطقه، با سوء استفاده از ثروت های ملی مردم ایران، کشورمان را با بحرانی عمیق روبرو ساخته و به انزوای کامل بین المللی کشانده است.حکومت اسلامی برای انحراف اذهان عمومی از مشکلات اجتماعی و فرهنگی، فقر و گرانی های کمرشکن، سرکوب و شکنجه زندانیان سیاسی-عقیدتی و مشکلات عدیده ایی که مردم کشورمان با آن دست و پنجه نرم می کنند، بدنبال برافروختن آتش جنگی دیگر است.حاکمان جمهوری اسلامی، همانند گذشته جنگ را نعمتی برای ادامه بقای حکومتشان می دانند و بر این اساس، با اتخاذ سیاست های ماجراجویانه و تحریک آمیز، خشم جامعه بین الملل را بر افروخته و کشورمان را با خطر حمله گسترده نظامی روبرو کرده اند.

هم میهنانم،

در این شرایط حساس تاریخی که سرزمینمان ایران با آن روبروست، وظیفه همه بخش های جامعه بویژه نیروهای مسلح مدافع و مطیع حقوق و خواسته ملت است تا دست در دست یکدیگر، در چارچوب یک جنبش نافرمانی مدنی و با ایجاد شبکه های وسیع اجتماعی، برای اجتناب از بروز یک حمله نظامی که می تواند آغازگر یک سیر قهقرایی و پرهزینه برای مردم ایران باشد، به پا خیزیم.بر همین اساس، از همه نیروهای سیاسی و مدنی ایرانی داخل و خارج از کشور، بار دیگر دعوت بعمل می آورم، تا با همبستگی، همدلی و اتحاد، حول یک هدف مشترک یعنی دستیابی به حقوق بشر و دموکراسی، کشورمان را از این شرایط بحرانی نجات دهیم.تمام تلاش خود را بکار خواهم بست تا خواست صلح جویانه مردم کشورم را به گوش جامعه جهانی برسانم و خطاب به آنان تاکید نمایم که سرنوشت ایران نه با دخالت نظامی خارجی بلکه تنها باید توسط مردم ایران و با حمایت جامعه بین المللی تعیین شود.توجــه داشته باشیم که حملــه نظامی الــزاما منجر به سقوط رژیم جمهوری اسلامی نخـواهد شــد و می تواند هزینه های گزاف و جبران ناپذیری را برای مردم کشورمان و منطقه در بر داشته باشد. مشروع ترین و کم هزینه ترین راه برای گذر از نظام جنگ طلب جمهوری اسلامی، آزادی ایران به دست خود مردم ایران است. 

خداوند نگهدار ایران باد

رضا پهلوی

سیدمصطفی تاج زاده پس از یک سال و نیم حبس انفرادی، ممنوع الملاقات هم شد

لذا ما جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی که در بیانیۀ قبلی اعلام کرده بودیم در هر نامه در خصوص وضعیت عزیزانمان اطلاع رسانی خواهیم کرد، ضمن محکوم کردن این اعمال ضد انسانی و غیر اسلامی از مسئولان نظام می خواهیم با بررسی دقیق وضعیت آقای تاجزاده و سایر عزیزانی که در زندانها و بازداشتگاه های غیر قانونی به سر می برند، تدبیری اندیشیده و تا اوضاع بیش از این وخیم نشده اقدام به آزادی زندانیان سیاسی نموده و تا دیرتر از این نشده به آغوش ملت بازگردند.جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی با انتشار بیانیه ای اعلام کردند که سیدمصطفی تاج زاده که از یک سال و نیم گذشته در قرنطینه و انفرادی به سر می برد و حدود یک سال است که در اعتراض به شرایط غیر قانونی دوران محکومیتش روزه دار است، در حال حاضر از ملاقات با خانواده نیز محروم و از سوی مسئولین بند غیرقانونی دو-الف سپاه، این ممنوعیت به خانوادۀ ایشان اعلام شده است.در این بیانیه آمده است: ما جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی که در بیانیۀ قبلی اعلام کرده بودیم در هر نامه در خصوص وضعیت عزیزانمان اطلاع رسانی خواهیم کرد، ضمن محکوم کردن این اعمال ضد انسانی و غیر اسلامی از مسئولان نظام می خواهیم با بررسی دقیق وضعیت آقای تاجزاده و سایر عزیزانی که در زندانها و بازداشتگاه های غیر قانونی به سر می برند، تدبیری اندیشیده و تا اوضاع بیش از این وخیم نشده اقدام به آزادی زندانیان سیاسی نموده و تا دیرتر از این نشده به آغوش ملت بازگردند که اگر این پشتوانه را از دست دهند دیگر نه سرمایه ای برایشان خواهد ماند و نه راه بازگشتی خواهند یافت.

متن کامل این بیانیه که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:

به نام خدا

ماه ذی الحجه را در حالی آغاز کردیم که کشورمان دستخوش بحران ها و آماج تهدیدهای مختلف داخلی و خارجی فراوانی است؛ و متأسفانه در همین زمان که نیاز شدید به وجود نیروهای خدوم و صدیق، برای حفظ کیان و منافع میهن عزیزمان بیش از پیش احساس می شود، شاهد در بند بودن این نیروها بوده و با رفتارها و برخوردهایی مواجهیم که شرایط را سخت تر کرده و هر روز فشارها را بر زندانیان سیاسی و خانواده هایشان بیشتر می نمایند به گونه ای که جای شکی باقی نمی ماند که دست های پشت پرده اینک بیرون شده و بی پرواتر از گذشته، تیشه را بر ریشۀ این مملکت و سرمایه های آن فرود می آورند.شرایط سخت زندانها، بازجوئی ها، شکنجه و انفرادی ها که در سه سال اخیر خانواده های بسیاری را در گیر کرده و مورد آسیب های جبران ناپذیر قرار داده است، نه تنها کاهش نیافته که متأسفانه هر روز شاهد پیچیده تر شدن و سخت تر شدن آن هستیم و برخورد با آقای مصطفی تاجزاده یکی از وخیم ترین آنهاست. این اسیر جنبش سبز که از یک سال و نیم گذشته در قرنطینه و انفرادی به سر می برد و حدود یک سال است که در اعتراض به شرایط غیر قانونی دوران محکومیتش روزه دار می باشد، در حال حاضر از ملاقات با خانواده نیز محروم گشته و از سوی مسئولین بند غیرقانونی دو-الف سپاه، این ممنوعیت به خانوادۀ ایشان اعلام گردیده است. لازم به ذکر است که ایشان در سال گذشته نیز به دلایل نامعلوم، حدود دو ماه ممنوع الملاقات بوده است.لذا ما جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی که در بیانیۀ قبلی اعلام کرده بودیم در هر نامه در خصوص وضعیت عزیزانمان اطلاع رسانی خواهیم کرد، ضمن محکوم کردن این اعمال ضد انسانی و غیر اسلامی از مسئولان نظام می خواهیم با بررسی دقیق وضعیت آقای تاجزاده و سایر عزیزانی که در زندانها و بازداشتگاه های غیر قانونی به سر می برند، تدبیری اندیشیده و تا اوضاع بیش از این وخیم نشده اقدام به آزادی زندانیان سیاسی نموده و تا دیرتر از این نشده به آغوش ملت بازگردند که اگر این پشتوانه را از دست دهند دیگر نه سرمایه ای برایشان خواهد ماند و نه راه بازگشتی خواهند یافت.



کلمه

مادر مجید دری: بیست و هشت ماه زندان اما دریغ از یک ساعت مرخصی

مجید دری دانشجوی محروم از تحصیل دانشگاه علامه طباطبایی در حالی وارد بیست و نهمین ماه از دوران زندان خود می‌شود که تاکنون پیگیری‌های خانواده او برای مرخصی و انتقال وی از زندان بهبهان به زندان تهران بی‌نتیجه مانده است. منور هاشمی مادر مجید دری در خصوص آخرین وضعیت فرزندش به جرس می‌گوید: «مجید می‌گرن و کم خونی دارد. سرگیجه می‌گیرد و به حالت کما در می‌آید و می‌افتد و تا سه و چهار روز نمی‌تواند از سرجایش بلند شود. همه این‌ها را به مسئولین گفته‌ایم پیش از عید او را دکتر بردند که دکتر گفته بود باید اسکن کند اما دیگر پیگیری نکردند و او را برای اسکن نبردند.در ملاقات آخر هم سرما خورده بود و خیلی ضعیف شده بود بطوریکه نمی‌توانست حرف بزند اما بعد که تلفن زد حالش کمی بهتر شده بود. حتی ناراحتی‌های جسمانی مجید را به دادستان گفتم اما جوابی نگرفتیم و دستمان به جایی نمی‌رسد و فقط می‌گویند نامه برای مرخصی رفته استعلام! از چهار ماه قبل از ماه رمضان تا الان رفته برای استعلام! من هر هفته مراجعه می‌کنم اما می‌گویند هیچ خبری نشده اگر خبری شد با شما تماس می‌گیریم. تقریبا بیست روز پیش بود که به بهبهان رفتیم و با مجید ملاقات کردیم و الان از وضعیت او خبری نداریم.»خانواده مجید دری بار‌ها برای مرخصی و انتقال او به تهران درخواست داده‌اند اما پیگیری‌هایی که هیچ‌گاه به نتیجه نرسیده است. مادر مجید دری با گلایه از عدم اعطای مرخصی و انتقال مجید به زندان تهران ادامه می‌دهد: «ما باید از کرج تا بهبهان برویم و مسافت راه خیلی زیاد است و متاسفانه نمی‌توانیم هر هفته به ملاقات مجید برویم خودش هم ما را می‌بیند که این همه مسافت را طی می‌کنیم ناراحت می‌شود. برای مرخصی هم خیلی پیگیری کردیم و این ماه مجید وارد بیست و نهمین ماهی می‌شود که زندان است اما دریغ از یک ساعت مرخصی! حتی اینقدر درخواست دادیم و پیگیری کردیم که او را از زندان بهبهان به تهران برگردانند اما قبول نکردند حتی گفتیم برای ما سخت است که برای ملاقات او تا بهبهان برویم اما باز قبول نکردند.» مجید دری روز هیجدهم تیرماه سال ۸۸ در منزل خواهرش در قزوین بازداشت شد. این دانشجوی محروم از تحصیل به اتهامات واهی محاربه، اقدام علیه امنیت ملی و بر هم زدن نظم عمومی در دی ماه‌‌ همان سال به ده سال زندان محکوم شد که طبق حکم، پنج سال از آن را باید در تبعید بگذراند.مجید دری بعد از صدور رای دادگاه بدوی در نامه‌ای به رئیس قوه قضاییه نوشت: «جناب قاضی القضات؛ سی ماهی که از عمر من در زندان‌های جمهوری اسلامی گذشت، هرگز قابل بازگشت نیست اما شاید اگر جناب‌عالی بخواهید، هنوز بتوان آینده را نجات داد. من از شما نمی‌خواهم که آزادم کنید، تنها درخواست من داوری شما در پرونده‌ای است که نام مجید دری را روی آن نوشته‌اند. تنها یک بار برای چند ساعتی این فرصت را به من و خود بدهید و با مرور پرونده، ببنید که بر من چه گذشته، قربانی کدامین» سناریو «شدم و دستگاه عدالت‌پرور جناب‌عالی چگونه حق مظلوم را کف دستش می‌گذارد. شاید بازبینی قاضی‌القضات این کشور، خواب سنگین وجدان‌ها را تلنگری زند. این‌ آخرین تلاش من است؛ نه برای خودم که برای آن‌که به شما ثابت شود، چه بسیار جوانان و نیروهای ارزنده‌ این مملکت که اسیر توطئه و سناریوسازی شده‌اند. پرونده‌سازی برای من چنان سخیف، ناشیانه و به‌دور از حقیقت بود که قاضی پیرعباس رییس شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب، در پایان رسیدگی به اتهام من و در زمان ابلاغ حکم، در حضور چند شخص بالغ و عاقل از صدور حکم یازده سال زندان برای من ابراز تاسف کرد و گفت که اگر دست من بود و اتهام امنیتی نداشتی، این حکم را صادر نمی‌کردم. شاید اکنون به سود قاضی شما نباشد که این جمله را به یاد آورد اما منشی دادگاه و وکیل من، این جمله را در خاطر دارند، خداوند نیز بی‌شک آن را در بایگانی اعمال مخلوقات خود ثبت کرده است.» اما چند ماه بعد و در سی اردیبهشت ماه ۸۹ وکیل مجید دری از تایید شش سال حبس او در دادگاه تجدید نظر خبر داد و در آغاز پاییز‌‌ همان سال مجید دری با دستبند و پایبند از بند ۳۵۰ اوین به زندان بهبهان انتقال یافت.مادر مجید دری بعد از تایید حکم شش سال حبس برای فرزندش گفته بود: «مجید که در دادگاه بدوی به ده سال و تبعید به ایذه محکوم شده بود بعد از دوندگی‌های زیاد در دادگاه تجدید نظر به شش سال تبعید محکوم شد که در اصل هیچ تغییری نکرد چون اعتراض ما و مجید به اتهام محاربه بود و در دادگاه تجدید نظر به همین اتهام به پنج سال زندان محکوم شده است. حتی خودش نامه انزجار نوشت و ما به همه جا مراجعه کردیم اما کسی پاسخی نمی‌دهد. هم مجید و هم ما بصورت کتبی و شفاهی رد کردیم و آن اتهام ارتباط با گروهک منافقین است که ما بشدت این را تکذیب کردیم حتی زمانیکه دادستان کل آقای دولت آبادی که داخل زندان آمده و با مجید صحبت کرده بود خود مجید به صورت کتبی اعلام کرد که با هیچ گروهک و حزبی همکاری نداشته است و این یک اتهام دروغین است فقط برای اینکه حکم زندان بتوانند صادر کنند این اتهام دروغین را وارد کرده‌اند، وگرنه هیچ مدرکی دال بر این موضوع ندارند و خودشان هم می‌دانند این» دروغ محض «است. حتی در دادگاه حق دفاع از این اتهام دروغین به فرزندم داده نشد. وکلا هم که پرونده را مطالعه کرده‌اند هر سه متفق القول هستند که این اتهام و حکمی که صادر کرده‌اند ناعادلانه است. حتی در آخرین ملاقات مجید بسیار بر روی این نکته تاکید داشت که او به هیچ عنوان این اتهام را قبول ندارد و به همین علت هم از بازپرس و قاضی پرونده شکایت کرده است. اما متاسفانه هیچ گوش شنوایی نیست ما به چندین جا هم مراجعه کردیم حاضر به ملاقات ما نیستند.» گفتنی است، مجید دری در تیرماه سال جاری از دانشگاه علامه طباطبایی اخراج شد. این دانشجوی دربند که از سال ۸۷ تاکنون با تعلیق‌های پی در پی از سوی کمیته انضباطی دانشگاه علامه مواجه بود، بار‌ها و بار‌ها در تجمعات قبل ار انتخابات به احکام خود و دیگر دانشجویان محروم از تحصیل اعتراض کرد. اعتراضی که پاسخی جز بازداشت و صدور حکم برای او در بر نداشت. این درحالی است که احمدی‌نژاد در مناظره انتخاباتی با صراحت وجود دانشجوی ستاره دار را در دولت خود رد کرده است! یکی از دوستان مجید و دانشجوی محروم از تحصیل می‌گوید: «چند ماه پیش دانشگاه علامه اعلام کرد که مجید از دانشگاه اخراج است. البته به پایان رسیدن سنوات تحصیلی بهانه‌ای بیش نیست و اصلا حضور مجید و دانشجویانی امثال او را نمی‌توانند تحمل کنند. خود مجید قبل از زندانی شدنش بار‌ها از سوی کمیته انضباطی تعلیق شده بود.»اما علی رغم این شرایط سخت و ظالمانه این دانشجوی دربند از درون زندان با روحیه‌ای محکم و استوار به آینده‌ای روشن برای ایران و مردم آن امیدوار است و می‌نویسد: «از ابتدا فریاد زدیم» ما همه با هم هستیم «شعار ما این بود و پیاممان همواره امید بود و تلاش. یأس و دلسردی خواست استبداد است که بر ما مستولی گردد، که در این راه از هیچ کاری دست بردار نیست. اما ما مأیوسشان می‌کنیم و با ادامه راه سبزمان به سبزی فردا‌ها می‌اندیشیم.‌ای کاش اینان می‌فهمیدند با حبس و تبعید نمی‌توان جلوی سیل خروشان را گرفت و مسکن این کار‌ها چون آتشی زیر خاکس‌تر خواهد شد که تدبیرش را نمی‌توانند،‌ای کاش می‌فهمیدند نه فقط در بهبهان که در همه جا بسیارند کسانی که تن به ذلت ندهند و سرافرازانه پای حرفشان بمانند.‌ای کاش می‌دانستند شمال و جنوب و شرق و غرب خواسته‌هایی دارند که اگر امروز داده نشوند فردا نخواهند پذیرفت که نوشدارویی خواهد شد پس از مرگ سهراب.‌ای کاش…»

بررسی موارد حقوقی نقض شده در این گزارش:

• بخش دوم ماده ۲۲ کنوانسیون حقوق زندانیان: زندانیان بیماری که نیاز به معالجات ویژه و تخصصی دارند باید به موسسات تخصصی یا بیمارستان‌های غیرنظامی در خارج زندان منتقل شوند. بیمارستان مورد اشاره باید تجهیزات لازم، تخت کافی، لوازم دارویی مناسب و پزشک متخصص و آموزش دیده برای مراقبت‌های پزشکی و درمانی از زندانی بیمار را داشته باشد.

• ماده ۲۴ کنوانسیون حقوق زندانیان: پزشک زندان موظف است همه گونه آزمایش پزشکی را به محض ورود هر زندانی به زندان و همینطور در صورت لزوم به عمل آورد. بنابراین چنانچه زندانی مبتلا به بیماری جسمی یا روانی باشد، در اسرع وقت باید کشف شود و اقدامات لازم نظیر جداسازی زندانیان مشکوک به بیماریهای عفونی یا مسری و باقی اقدامات درمانی و پزشکی در مورد آن‌ها به انجام برسد. در مورد زندانیانی که مبتلا به نقص فیزیکی (جسمی) یا روانی هستند خدمات توانبخشی باید ارائه شود. پزشک زندان همچنین موظف است میزان ظرفیت فیزیکی هر زندانی را برای کار و فعالیتهای جسمانی تعیین کند.
• ماده ۲۵ کنوانسیون حقوق زندانیان: پزشک زندان موظف است مراقبت سلامت جسمی و روانی زندانیان باشد و باید بصورت روزانه و با دقت تمام زندانیان بیمار را ویزیت کند، اعم از همه کسانی که از بیماری شکایت دارند و یا حتی زندانیانی که تصور می‌شود تمارض می‌کنند.




هرانا

تائید یکسال حبس ابوالفضل عابدینی، فعال حقوق بشری

با تایید یکسال حبس تعزیرى توسط دادگاه تجدید نظر استان تهران حبس ابوالفضل عابدینى روزنامه نگار وفعال حقوق بشر به ١٢ سال افزایش یافت.ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، شعبه ٢٨ دادگاه انقلاب تهران درتاریخ ١١ اردیبهشت سال جارى این روزنامه نگار و فعال حقوق بشر را درحالى که مشغول سپرى کردن دوران محکومیت ١١ ساله خویش بود به اتهام تبلیغ علیه نظام به یکسال حبس محکوم که بااعتراض ایشان پرونده به دادگاه تجدید نظر استان تهران ارجاع داده شد.ابوالفضل عابدینی نصر روزنامه نگار و فعال حقوق بشر در ۱۱ اسفند ماه سال ۱۳۸۸ در پی یورش اطلاعات سپاه پاسداران به منزلش بازداشت و به بند ۲ الف زندان اوین منتقل شد وی از سوی دادگاه انقلاب اهواز به ۱۱ سال حبس محکوم شده بود.

بررسی موارد حقوقی نقض شده در این گزارش:


بند ۱ ماده ۱۹ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی: هیچکس را نمی توان بمناسبت عقایدش مورد مزاحمت اخافه قرار داد.

بند ۲ ماده ۱۹ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی: هر کس حق آزادی بیان دارد. این حق شامل آزادی تفحص و تحصیل و اشاعه اطلاعات و افکار از هر قبیل بدون توجه به سر حدات خواه شفاهاً یا بصورت نوشته یا چاپ یا بصورت هنری یا به هر وسیله دیگر به انتخاب خود می باشد.

ماده ۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر: هر فردی حق آزادی عقیده و بیان دارد.




بنا به اطلاع گزارشگران هرانا

بی خبری از وضعیت بازداشت آریا آرام نژاد هنرمند در بابل

یک منبع مطلع گفت که وضعیت بازداشت آریا آرام نژاد خواننده و هنرمند جنبش سبز که روز سه شنبه ۱۷ آبان توسط مامورین اداره اطلاعات استان مازندران بازداشت شده بود، همچنان نامشخص است. ظهر روز سه شنبه ۱۷ آبان ماه چند مامور اداره اطلاعات استان جلوی درب منزل آقای آرام نژاد اقدام به دستگیری وی نمودند و پس از دستگیری وارد منزل شخصی وی شدند و کلیه دست نوشته ها، سی دی ها و کامپیوتر وی را توقیف کردند.این در حالی است که آریا آرام نژاد روز سه شنبه برای پیگیری وضعیت پرونده خود به دادگاه تجدید نظر استان مازندران در ساری مراجعه کرده بود که در هنگام بازگشت توسط مامورین امنیتی بازداشت شد.‏ تاکنون از علت بازداشت، اتهام و همچنین مکان نگهداری این هنرمند حامی جنبش سبز خبری در دست نیست.یک منبع نزدیک به خانواده آقای آرام نژاد به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت که قاضی محمد جعفری دادستان عمومی و انقلاب شهرستان بابل از پاسخ به خانواده در خصوص دلیل بازداشت و اتهامات آریا آرام نژاد خودداری کرده است.آریا آرام نژاد در تاریخ ۲۶ بهمن سال ۸۸ به اتهام خواندن ترانه ” علی برخیز” دستگیر شد و به مدت ۵۰ روز در بند انفرادی بازداشتگاه اداره اطلاعات استان مازندران در ساری و زندان متی کلای بابل بازداشت بود. وی از سوی شعبه صد و یک دادگاه انقلاب شهرستان بابل به اتهام اقدام علیه امنیت کشور و تبانی جهت امنیت ملی به نه ماه حبس تعزیری محکوم شد که این حکم هم اکنون در دادگاه تجدید نظر استان مازندران در حال بررسی است.سال گذشته آریا آرام نژاد در مجموعه دفاعیات خود در دادگاه انقلاب شهرستان بابل خطاب به قاضی باقریان گفت: « توهین به برادر جانبازم، بنده و خانواده ام از سوی مقامات امنیتی ، ایجاد رعب و هراس بنده مبنی بر بازداشت همسرم ، تهدید به اعدام از سوی مقامات زندان متی کلای بابل، نگهداری در سلول انفرادی ۵/۱ در ۲ بدون کوچکترین امکانات، سهل انگاری در دادن داروهای قلبی ، همجواری در کنار سلول کسی که مبتلا به بیماری ایدز بود و وادار نمودن برای عبور پا برهنه از روی خونهای که به واسطه خود زنی آن شخص در کف سلول ریخته بود، عریان کردن بدن به بهانه بازرسی در حالی که ماموری در دستش دوربین عکاسی بود. وی در جواب اعتراض مکرر و امتنای من، وقیحانه و با خنده می گفت : ” میترسی” ضرب و شتم بسیار شدید و غیر انسانی توسط مامور زندان متی کلا در جواب درخواست ملاقاتم با پزشک ٬ بگونه ای که تا مدتها آثارش روی بدنم قابل مشاهده بود – بستن دست و پایم با زنجیر به هم برای مدت طولانی در زندان متی کلا از مصداق های بارز شکنجه بنده در دورا ن بازداشت بوده است.» این هنرمند حامی جنبش سبز در ادامه دفاعیات خود گفته است : « بنده پس از حوادث عاشورا که منجر به کشته شدن تعدادی از هموطنان عزیزمان گردید و پس از دیدن تصاویر تکان دهنده و جانسوزش ٬ احساس وظیفه کردم که ضمن محکوم کردن این عمل غیر انسانی رسالت هنری ام را به بجای آورم ٬ لذا دست به انتشار ترانه و آهنگی زدم که به ” علی برخیز” معروف گردید. محتوای این آهنگ اشاره دارد به سو استفاده عده ای دغل باز از نام خدا و قرآن و ائمه برای رسیدن به مقاصدی شیطانی و استمداد خواستم از ائمه برای برچیدن و خشکاندن ریشه های دروغ و نیرنگ و ریا. عجبا که امروز گویا توسل به دین و ایمان نیز در کشور ما جرم محسوب می شود !” من رئیس جمهور را به رسمیت نمی شناسم. آیا این جرم است؟ » آرام نژاد در ادامه گفته است: « باید روشن شود که نقش قانون اساسی ما چیست ؟ قانون به من اجازه انتقاد می دهد ، قانون به من اجازه تجمع بدون حمل سلاح میدهد ، قانون به من آزادی بیان و عقیده می دهد و من به بواسطه همین قانون که پدران ما به آن رای داده اند آزادم که نسبت به سرنوشت کشورم و ملتم بی تفاوت نباشم. متاسفانه در گزارش اداره اطلاعات امده است که شعری توهین آمیز خطاب به معاویه در وبلاگ قرار داده ام ! آیا وزارت اطلاعات تبدیل به وکیل مدافع معاویه و یزید گردیده است؟” آریا آرام نژاد در پایان دفاعیاتش خطاب به قاضی باقریان گفت: « نگرانی بنده امروز از قضاوت شماست ! زیرا بازجوهایم قاطعانه گفتند که شما مهره آنها می باشید و هر آنچه آنها بخواهند شما اجرا می کنید ! امیدوارم که خداوند به شما حقیقت را آشکار نماید تا خدایی ناکرده در دنیای دیگر مجبور به پاسخگویی آنچه دیگران از شما خواسته اند، نشوید.»



کمیپن بین المللی حقوق بشر 

رژیم خون ریز جمهوری اسلامی، ماشین اعدام همچنان قربانی می گیرد

  موج اعدام‌ها در جمهوری اسلامی ادامه دارد. همزمان شماری از معترضین و زندانیان سیاسی نیز به اعدام محکوم شده‌اند. نگاهی به آمار نیز این وضعیت...