۱۳۹۰ آبان ۱۹, پنجشنبه

تائید یکسال حبس ابوالفضل عابدینی، فعال حقوق بشری

با تایید یکسال حبس تعزیرى توسط دادگاه تجدید نظر استان تهران حبس ابوالفضل عابدینى روزنامه نگار وفعال حقوق بشر به ١٢ سال افزایش یافت.ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، شعبه ٢٨ دادگاه انقلاب تهران درتاریخ ١١ اردیبهشت سال جارى این روزنامه نگار و فعال حقوق بشر را درحالى که مشغول سپرى کردن دوران محکومیت ١١ ساله خویش بود به اتهام تبلیغ علیه نظام به یکسال حبس محکوم که بااعتراض ایشان پرونده به دادگاه تجدید نظر استان تهران ارجاع داده شد.ابوالفضل عابدینی نصر روزنامه نگار و فعال حقوق بشر در ۱۱ اسفند ماه سال ۱۳۸۸ در پی یورش اطلاعات سپاه پاسداران به منزلش بازداشت و به بند ۲ الف زندان اوین منتقل شد وی از سوی دادگاه انقلاب اهواز به ۱۱ سال حبس محکوم شده بود.

بررسی موارد حقوقی نقض شده در این گزارش:


بند ۱ ماده ۱۹ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی: هیچکس را نمی توان بمناسبت عقایدش مورد مزاحمت اخافه قرار داد.

بند ۲ ماده ۱۹ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی: هر کس حق آزادی بیان دارد. این حق شامل آزادی تفحص و تحصیل و اشاعه اطلاعات و افکار از هر قبیل بدون توجه به سر حدات خواه شفاهاً یا بصورت نوشته یا چاپ یا بصورت هنری یا به هر وسیله دیگر به انتخاب خود می باشد.

ماده ۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر: هر فردی حق آزادی عقیده و بیان دارد.




بنا به اطلاع گزارشگران هرانا

بی خبری از وضعیت بازداشت آریا آرام نژاد هنرمند در بابل

یک منبع مطلع گفت که وضعیت بازداشت آریا آرام نژاد خواننده و هنرمند جنبش سبز که روز سه شنبه ۱۷ آبان توسط مامورین اداره اطلاعات استان مازندران بازداشت شده بود، همچنان نامشخص است. ظهر روز سه شنبه ۱۷ آبان ماه چند مامور اداره اطلاعات استان جلوی درب منزل آقای آرام نژاد اقدام به دستگیری وی نمودند و پس از دستگیری وارد منزل شخصی وی شدند و کلیه دست نوشته ها، سی دی ها و کامپیوتر وی را توقیف کردند.این در حالی است که آریا آرام نژاد روز سه شنبه برای پیگیری وضعیت پرونده خود به دادگاه تجدید نظر استان مازندران در ساری مراجعه کرده بود که در هنگام بازگشت توسط مامورین امنیتی بازداشت شد.‏ تاکنون از علت بازداشت، اتهام و همچنین مکان نگهداری این هنرمند حامی جنبش سبز خبری در دست نیست.یک منبع نزدیک به خانواده آقای آرام نژاد به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت که قاضی محمد جعفری دادستان عمومی و انقلاب شهرستان بابل از پاسخ به خانواده در خصوص دلیل بازداشت و اتهامات آریا آرام نژاد خودداری کرده است.آریا آرام نژاد در تاریخ ۲۶ بهمن سال ۸۸ به اتهام خواندن ترانه ” علی برخیز” دستگیر شد و به مدت ۵۰ روز در بند انفرادی بازداشتگاه اداره اطلاعات استان مازندران در ساری و زندان متی کلای بابل بازداشت بود. وی از سوی شعبه صد و یک دادگاه انقلاب شهرستان بابل به اتهام اقدام علیه امنیت کشور و تبانی جهت امنیت ملی به نه ماه حبس تعزیری محکوم شد که این حکم هم اکنون در دادگاه تجدید نظر استان مازندران در حال بررسی است.سال گذشته آریا آرام نژاد در مجموعه دفاعیات خود در دادگاه انقلاب شهرستان بابل خطاب به قاضی باقریان گفت: « توهین به برادر جانبازم، بنده و خانواده ام از سوی مقامات امنیتی ، ایجاد رعب و هراس بنده مبنی بر بازداشت همسرم ، تهدید به اعدام از سوی مقامات زندان متی کلای بابل، نگهداری در سلول انفرادی ۵/۱ در ۲ بدون کوچکترین امکانات، سهل انگاری در دادن داروهای قلبی ، همجواری در کنار سلول کسی که مبتلا به بیماری ایدز بود و وادار نمودن برای عبور پا برهنه از روی خونهای که به واسطه خود زنی آن شخص در کف سلول ریخته بود، عریان کردن بدن به بهانه بازرسی در حالی که ماموری در دستش دوربین عکاسی بود. وی در جواب اعتراض مکرر و امتنای من، وقیحانه و با خنده می گفت : ” میترسی” ضرب و شتم بسیار شدید و غیر انسانی توسط مامور زندان متی کلا در جواب درخواست ملاقاتم با پزشک ٬ بگونه ای که تا مدتها آثارش روی بدنم قابل مشاهده بود – بستن دست و پایم با زنجیر به هم برای مدت طولانی در زندان متی کلا از مصداق های بارز شکنجه بنده در دورا ن بازداشت بوده است.» این هنرمند حامی جنبش سبز در ادامه دفاعیات خود گفته است : « بنده پس از حوادث عاشورا که منجر به کشته شدن تعدادی از هموطنان عزیزمان گردید و پس از دیدن تصاویر تکان دهنده و جانسوزش ٬ احساس وظیفه کردم که ضمن محکوم کردن این عمل غیر انسانی رسالت هنری ام را به بجای آورم ٬ لذا دست به انتشار ترانه و آهنگی زدم که به ” علی برخیز” معروف گردید. محتوای این آهنگ اشاره دارد به سو استفاده عده ای دغل باز از نام خدا و قرآن و ائمه برای رسیدن به مقاصدی شیطانی و استمداد خواستم از ائمه برای برچیدن و خشکاندن ریشه های دروغ و نیرنگ و ریا. عجبا که امروز گویا توسل به دین و ایمان نیز در کشور ما جرم محسوب می شود !” من رئیس جمهور را به رسمیت نمی شناسم. آیا این جرم است؟ » آرام نژاد در ادامه گفته است: « باید روشن شود که نقش قانون اساسی ما چیست ؟ قانون به من اجازه انتقاد می دهد ، قانون به من اجازه تجمع بدون حمل سلاح میدهد ، قانون به من آزادی بیان و عقیده می دهد و من به بواسطه همین قانون که پدران ما به آن رای داده اند آزادم که نسبت به سرنوشت کشورم و ملتم بی تفاوت نباشم. متاسفانه در گزارش اداره اطلاعات امده است که شعری توهین آمیز خطاب به معاویه در وبلاگ قرار داده ام ! آیا وزارت اطلاعات تبدیل به وکیل مدافع معاویه و یزید گردیده است؟” آریا آرام نژاد در پایان دفاعیاتش خطاب به قاضی باقریان گفت: « نگرانی بنده امروز از قضاوت شماست ! زیرا بازجوهایم قاطعانه گفتند که شما مهره آنها می باشید و هر آنچه آنها بخواهند شما اجرا می کنید ! امیدوارم که خداوند به شما حقیقت را آشکار نماید تا خدایی ناکرده در دنیای دیگر مجبور به پاسخگویی آنچه دیگران از شما خواسته اند، نشوید.»



کمیپن بین المللی حقوق بشر 

۱۳۹۰ آبان ۱۸, چهارشنبه

ادامه ی حملات به بهائیان همزمان با بررسی کارنامه حقوق بشر ایران در سازمان ملل

ژنو – اخبار روز- همزمان با این که یکی از هیئت¬های سازمان ملل متّحد به این نتیجه رسید که آزار بهائیان در ایران نقض فاحش یکی از معاهدات جهانی و عمده ی حقوق بشر است، جامعه ی جهانی بهائی از موج تازه¬ای از حملات به بهائیان و اموال آنها اطّلاع یافته است.در رشت، پس از یورش¬های هول¬آور به خانه¬های ۱۶ بهائی، سه زن به اتّهام اقدام علیه امنیت ملّی دستگیر شدند. در سمنان حدود ۱۰ مغازه ی متعلّق به بهائیان توسط مقامات تعطیل و دو جواز کسب باطل شد. گزارش شده مقامات در شهر سنندج کوشیده¬اند گروه¬های بهائیان را به امضای تعهّدی مبنی بر شرکت نکردن در نشست¬های معروف به ضیافت نوزده روزه که در خانه¬های هم¬دینان¬شان برگزار می¬شود، وادار کنند. دیان علائی، نماینده ی جامعه ی جهانی بهائی در سازمان ملل متّحد، گفت: «به نظر می¬رسد همه ی رویدادهای اخیر با مجوّز مرکزی هماهنگ می¬شوند و این رویدادها با اظهاراتی، که اغلب از مقامات ایرانی می¬شنویم، مبنی بر این که بهائیان از همان حقوقی که دیگران دارند برخوردارند، و اجازه ی فعالیت¬های مربوط به عقاید شخصی و امور جامعه را دارند، آشکارا مغایرت دارد.» بیش از ۱۰۰ بهائی در حال حاضر در زندان¬های ایران به سر می¬برند. از جمله هفت مدیر جامعه که هر یک به اتّهامات خلافِ واقع، برای گذراندن احکام ۲۰ ساله ی خود، در زندان به سر می¬برند؛ و نیز هفت مدرّس که به خاطر شرکت در اقدامی غیر رسمی برای کمک به جوانان بهائی، که توسط حکومت از تحصیلات عالیه محروم شده¬اند، به زندان افتاده¬اند. امّا این تمام ماجرا نیست.علاوه بر کسانی که اکنون پشت میله¬های زندان هستند، بیش از ۳۰۰ بهائی که پیشتر دستگیر و سپس آزاد شده¬اند، یا منتظر محاکمه و یا در انتظار احضار برای آغاز دوران محکومیت خود هستند. مبالغی که برای وثیقه – اغلب در قالب اسناد ملکی یا جواز کسب – از آنها خواسته شده، بسیار بالا هستند. خانه¬های صدها بهائی مورد یورش قرار گرفته و وسایل شخصی – از جمله کتاب¬ها، کامپیوترها، تلفن¬های همراه، عکس¬ها و اسناد – ضبط شده¬اند.اینها همه فشارهای مضاعفی بر بهائیان است که اکنون با تلاش¬های گسترده و روشمند برای فقیر کردن جامعه ی خود مواجه هستند: راهکارهایی مانند محروم کردن از داشتن – یا اشتغال به – بیش از ۲۵ نوع شغل؛ باطل کردن خودسرانه ی جوازهای کسب؛ تعطیل کردن مغازه¬های متعلّق به بهائیان؛ تهدید کارفرمایان نسبت به استخدام بهائیان؛ و محروم کردن جوانان بهائی از آموزش عالی.دیروز، کمیته ی حقوق بشر سازمان ملل متّحد – هیئتی متشکل از ۱۸ کارشناس مستقل – از عدم پایبندی ایران به میثاق بین-المللی حقوق مدنی و سیاسی که ایران آن را امضا و تصویب کرده، انتقاد کرد.یافته¬های کمیته، دو هفته پس از یک دادرسی، که در آن هیئت نمایندگان حکومت ایران در صدد دفاع از کارنامه ی حقوق بشری خود بر آمد، منتشر شد. در گزارش کتبیِ ۲۷ صفحه¬ایِ این هیئت ایرانی، ادعا می¬شود که «هیچ شهروند ایرانی به خاطر نژاد، دین یا زبان خاص خود بر دیگران ارجحیت ندارد.» طی این دادرسی، سوالات بی¬شماری توسط کمیته درباره ی رفتار ایران با بهائیان مطرح شد. یکی از اعضای کمیته، احمد فتح¬اللّه از مصر، گفت که چون در میثاق بین¬المللی حقوق مدنی و سیاسی، دین و عقیده یا باور از جایگاه یکسانی برخوردارند، ایران باید به بهائیان حق ابراز عقاید خود را «هم به صورت فردی و هم جمعی با دیگران، هم به صورت عمومی و هم خصوصی» بدهد؛ حتی اگر مقامات، آئین بهائی را یک دین به حساب نیاورند.درباره ی گستره ی وسیعی از موارد دیگر نقض حقوق بشر، از جمله نرخ بالای مجازات¬های اعدام، نبود زنان در جایگاه-های بالای حکومتی و استفاده ی گسترده از شکنجه نیز ابراز نگرانی شد.کمیته به عنوان بخشی از نتیجه¬گیری خود از ایران خواست «برای تضمین حمایت از اعضای جامعه ی بهائی در برابر تبعیض در هر زمینه¬ای، و رسیدگی فوری به نقض حقوق آنها، و پیگرد مسئولانِ این نوع برخوردها، و جبران خسارت¬های وارده به بهائیان، به نحو موثر، گام¬های فوری بردارد.» دیان علائی ضمن استقبال از گزارش کمیته گفت: «کمیته ی حقوق بشر سازمان ملل به ایران می¬گوید بهانه¬آوردن را متوقف کند و به تعهدات خود مبنی بر حفظ حقوق همه ی شهروندانش در برخورداری از آزادی کامل دینی پایبند باشد.»


انجمن جهانی دفاع از حقوق بشر درایران

در نظر سنجی در باره حمله به ایران شرکت کنید

لذا خواهشمنديم اکنون که جامعه جهانی برای رفع نگرانی هايش به فکر مداخله نظامی برای حل پرونده هسته ای جمهوری اسلامی برآمده است و تندروهای اقتدارگرای درون نطام نيز گويی بی ميل نيستند برای حفظ قدرت و حيات خود تن به رويارويی نظامی با کشورهای غربی دهد، برای مشخص شدن نظرات بخشی از جامعه با دقت در اين نظر سنجی مشارکت نموده و ديگران را نيز برای شرکت در اين نظر سنجی مهم، ترغيب نمایید.

خبرنگاران سبز/نظرسنجی:
 وب سايت خبرنگاران سبز به منظور دستيابی به نظرات کاربران اينترنتی که بخشی از جامعه ايرانی را تشکيل می دهند، در پی آن برآمد که در اين برهه حساس که رسانه های غربی صحبت از حمله نظامی به ايران زمين را به اوج خود رسانيده اند، نظرسنجی انجام دهد تا با کنکاشی دقيق بتواند آماری دقيق از دقدقه های حال حاضر جامعه ايرانی را به دست آورد.ضمناً بايد توجه داشت که نتايج به دست آمده پيش رو در اين نظرسنجی اگرچه بيانگر يک جامعه آماری نسبتاً وسيع و در برگيرنده سلايق مختلف است و طبيعتاً در جای خود می‌تواند مورد تحليل و بررسی قرار گيرد، اما به هيچ وجه مدعی اعلام نظر قطعی جامعه ايرانی نيست چراکه شرکت در نظرسنجی مجازی (اينترنتی) عمدتا توسط افراد تحصيلکرده، نخبگان و عموم افرادی که دسترسی به شبکه اينترنت دارند، صورت می‌گيرد و بديهی است که همه مردم به اينترنت دسترسی ندارند به همين دليل خواشهمند است با اطلاع رسانی خود از آنچه که در حال وقوع است و آخرين اخبار روز ايران و جهان که مهمترین آن خطر حمله احتمالی به کشور است، ديگران را نيز مطلع و آگاه و شريک خود بدانيد.لذا خواهشمنديم اکنون که جامعه جهانی برای رفع نگرانی هايش به فکر مداخله نظامی برای حل پرونده هسته ای جمهوری اسلامی برآمده است و تندروهای اقتدارگرای درون نطام نيز گويی بی ميل نيستند برای حفظ قدرت و حيات خود تن به رويارويی نظامی با کشورهای غربی دهد، برای مشخص شدن نظرات بخشی از جامعه با دقت در اين نظر سنجی مشارکت نموده و ديگران را نيز برای شرکت در اين نظر سنجی مهم، ترغيب نمایید.«خبرنگاران سبز» ضمن قدردانی و تشکر از احساس مسئوليت کاربران وب فارسی نسبت به اوضاع حساس سياسی کشور و شرکت در نظرسنجی ،خواهشمند است هر نفر تنها یکبار رای دهد تا آماری به نسبت دقیق به دست آید و با اشتراک گذاری خبر این نظرسنجی در شبکه های اجتماعی نظیر « فیسبوک و گوگل پلاس »، ما را یاری نمایید. شایان ذکر است، در تاريخ ۲۵ آبان ماه نتايج اين نظرسنجی اعلام خواهد شد.برای شرکت در این نظر سنجی به آدرس زیر مراجعه بفرمائید . گفتنی است آدرس مذکور در صفحه اصلی سایت نیز گنجانده شده است.



نظر سنجی‌های خبرنگاران سبز



نظر سنجی درباره حمله به ایران 



http://www.greencorrespondents.com/p/blog-page_07.html

نامه سرگشاده به گزارشگر کمیساریای حقوق بشر سازمان ملل متحد

جناب آقای دکتر احمد شهید

با سلام و تحیات

به دنبال انتشار گزارش مقطعی حضرت عالی درباره وخامت باورنکردنی نقض مستمر حقوق بشر، ایادی و عُمّال دستگاه جبار حاکم بر ایران با کمال اَسف بر فشارهای پیشین به اَضعافِ مضاعف افزودند تا مگر به این ترتیب به سرکار عالی و کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد و افکار عمومی مردم دنیا یک دهن کجی جدید بنمایند.در این میان هربار که فشارهای ناقض حقوق بشر نسبت به شهروندان افزایش می یابد فشار بر دگراندیشان عقیدتی و فکری و تنوعهای قومی و دینی بطور مضاعفی تشدید میشود.اکنون فریاد و فغان هموطنان اهل تسنن ایران از هرکوی و برزن به گوش میرسد چرا که درروز عید قربان ، این مسلمانان را از خواندن نماز به طور دستجمعی حتی درخانه های شخصی متعلق به خودشان در تهران و بسیار شهرستانهای دیگر منع کرده اند. در همین حال فشار نسبت به پیروان طرایق تصوف و عرفان نیز بسیار بالا گرفته است.تحقیق و پژوهش در کتابهایی مانند "درکوی صوفیان" و "حسن بصری" که در هفت ساله اخیر بطور ناپخته ای انتشار یافته و در بسته های ده ها هزار عددی بطور رایگان در ایستگاه های مترو و اتوبوس تهران و در سطح خیابانهای تهران و شهرستانها توزیع میشود نشان میدهد که بهانهء ایرادگیری و مشکل تراشی دستگاه های سرکوبگر "امنیتی- قضایی" در ایران برعلیه پیروان طرایق درویشی و تصوف از آن رو است که گردانندگان سیستم ایدئولوژیک "ولایت مطلقه فقیه" حاکم بر ایران ، مکتب"تصوف" را شاخه ای از "مذهب تسنن" میشمارند و از آنجا که به طور علنی با" مذهب تسنن" سر ستیزه دارند، به طریق اولی با "تصوف" نیز اعلان جنگ داده و هرجا که به درویش وصوفئی میرسند تا او را از پا نیندازند یا از کار بیکار ننمایند یا خانه خراب نکنند دست بردار نیستند.نمونه بیّن آن نیز همان ماجرای هجوم مسلحانه به شهرستان کوچک کوار و سرکوب گسترده درویشان در این شهر با استفاده از سلاحهای سرد و گرم و تیراندازی با اسلحه های جنگی برروی مردم بیدفاع بود که منجر به جراحت شدید شش نفر از درویشان و شهادت شهید درویش وحید بنانی در اثر شدت خونریزی در بیمارستانی در شیراز گردید. اما متاسفم که باید به اطلاع سرکار برسانم که این حملات خونبار پایان نیافته است. با این که حدود دوماه از فاجعه کوار میگذرد بسیجیها و طلبه های مهاجم و سازماندهی شده با هدایت اداره اطلاعات و سپاه پاسداران در محل همچنان به یورش به منازل دراویش ادامه داده و آنها را به عنف دستگیر و به زندانهای مخوف استان فارس یا تهران منتقل میکنند.در همین حال مسئولان سایت خبری مجذوبان نور که عده ای روشنفکر فرهیخته و مسلمان مومن و از زمره نویسندگان و چهره های برجسته حقوقی و از وکلای مورد وثوق دادگستری بوده اند همزمان با فاجعه حمله به کوار در تهران و شیراز و سروستان دستگیر شده و بعد از گذشت دوماه غالبا از ملاقات با خانواده های خود هم معذور بلکه از صحبت کوتاه تلفنی از درون زندان هم ممنوعند. آقایان افشین کرمپور و حمیدرضامرادی سروستانی و صالح مرادی سروستانی وفرشید یداللهی و امید بهروزی و امیر اسلامی از این جمله اند. علاوه بر این از سه هفته قبل آقای صالح پازوکی را در حین خدمت سربازی دستگیر و زندانی کرده اند و خانواده ایشان را زیر فشار شدید قرار داده اند. پدر ایشان آقای دکتر شهرام پازوکی از اساتید صاحب نام فلسفه و عرفان در سطح بین المللی میباشند. با کمال تاسف تنها خطای محسوس این افراد گرانقدر که در حبس و زندان دستگاه سرکوب ولایت مطلقه فقیه قرار دارند چیزی جز اعتقاد به مکتب تصوف و درویشی نیست.همچنان که در ملاقاتهای حضورای هم به عرض عالی رسانده بودم باز هم مجدداً یادآور میشوم که ملایی به اسم "مدنی گنابادی" در گفتگو با خبرگزاریهای زنجیره ای امنیتی – اطلاعاتی مانند "جوان آنلاین" و "جهان نیوز" و" فارس نیوز" و"رجا نیوز"به صراحت گفته بود که تکلیف نظام حاکم بر ایران با جماعت درویشان روشن است و "درویشها مثل موش خانگی هستند که باید با سم مهلک آنها را به هلاکت رساند". اظهارنظر بسیار فاجعه باری که یادآور صحبتهای معمرقذافی دیکتاتور معدوم لیبی در مورد مردم ستمکشیده لیبی میباشد که آنها را مشتی موش میخواند که باید از میان برداشته شوند. از جانب دیگر مجددا یادآوری میکنم که ملاهایی که به اسم مراجع حکومتی از آنها نام برده میشود مانند آخوند حسینعلی نوری همدانی بطور کتبی فتوا در رد تصوف و پیروان مکتب تصوف و درویشی صادر کرده و از تصوف و عرفان به عنوان "فرقه ضاله" نام برده و ازدواج شیعیان را با پیروان مکتب تصوف حرام و شرکت در مجالس صوفیان را حتی برای شنیدن و استماع قرآن تحریم کرده اند. مدارکی که پیش از این حضوراً خدمتتان تقدیم شد. بازهم مجددا یادآوری میکنم که در تهران و در چهارچوب معاونت فرهنگی وزارت ارشاد به سرپرستی فردی به اسم محمدعلی رامین که از او به عنوان "طراح نفی هولوکاست" نام میبرند نمایشگاهی زیر عنوان "شیطان پرستی" ترتیب یافته بود که همه طرایق تصوف و عرفان مورد سیاهنمایی قرار گرفته بودند. علاوه براین با تجدید سازمان مراکز پژوهشی "مطالعات ادیان" در قم و نیز "انجمن پژوهش حکمت و فلسفه" در تهران و اخراج اساتید صاحبنام از این مرکز و انتصاب آخوندهای کم سن و سال و بیسواد مانند "عبدالحسین خسروپناه" این مراکز را کانون مغزشویی توده های بی اطلاع و متعصب بسیجی قرار داده اند و حتی با فرستادن ملاهای مُبّلغ که از این مراکز فارغ التحصیل میشوند به متروها در سطح تهران و به مساجد و حسینیه های شهرستانها ، بطور برنامه ریزی شده بر علیه طرایق طریقت و تصوف سخن پراکنی میکنند و همه تلاش خود را به کار میگیرند تا مردم و عابرین و مخاطبان را برعلیه پیروان تصوف و عرفان تحت مغزشویی قرار داده و تعصب آنهارا بر علیه صوفیان و اهل طریقت تحریک کنند و امنیت جانی و مالی و ناموسی آنها را در سطح کشور دستخوش آشوب نمایند. بازهم مجددا یادآوری میکنم که برنامه های صدوبیست گانه ای در تلویزیون رسمی جمهوری اسلامی (صدا و سیما) بطور هفتگی و منظم به نمایش در مِیآید که عنوان آن "آرماگدون" است. در این برنامه ها کلیه رشته های عرفانی نه فقط در ایران بلکه درجهان شیطان پرست خوانده میشوند. هدف از تولید و انتشار این فیلمهای فاجعه بار تلویزیونی چیزی جز شستشوی مغزی بسیجیها و آماده سازی آنها برای حمله و برچیدن مراکز تصوف و درویشی و ضرب و شتم و حبس و نقص عضو و خدای ناکرده به شهادت رساندن درویشان و پیروان طرایق تصوف و عرفان نیست.درپایان مجددا به عرض عالی میرسانم که جماعت بسیجیهای آموزش یافته و متعصب پس از آتش زدن حسینیه پیروان یکی از رشته های درویشی در شهر بروجرد، در تهران و سایر شهرستانها به راه پیمایی پرداخته و با بالابردن بنرها و پلاکاردهایی که روی آن نوشته شده " صوفیه را شکستیم، صهیونیسم منتظر تو هستیم" خواهان تدارک کاروانهایی برای انجام عملیات انتحاری در سایر نقاط دنیا شده بودند.از تطویل نامه معذورم. اگرچه به قول عارف بزرگ ایران شیخ شمس الدین حافظ شیرازی آنچه گفته شد "حرفی است از هزاران کاندر عبارت آمد .

دکتر سیدمصطفی آزمایش

مسئول روابط بین المللی انجمن جهانی حقوق بشر

بروکسل – بلژیک

نهم نوامبر دوهزار و یازده میلادی

تشديد فشارها و تهديدها عليه دکتر پيمان : بازجویی چند ساعته از خواهر ۷۰ ساله حبیب الله پیمان

تارنمای گویانیوز از منابه موثق گزارش داده است که شنبه‌ی این هفته، پنج تن از ماموران امنیتی نهادهای اطلاعاتی و قضایی و جمهوری اسلامی در شیراز به منزل شخصی خواهر دکتر پیمان رفته، برای چند ساعت به تفتیش منزل این خانم ۷۰ ساله اقدام می کنند.ماموران امنیتی و قضایی استان فارس، سپس مجموعه ای از کتاب ها و جزواتی را که نویسنده ی آنها دکتر حبیب الله پیمان، صاحب‌نظر و نواندیش دینی بوده، و نیز مجموعه آثار دکتر علی شریعتی و دفتر تلفن صاحب خانه را ضبط کرده با خود منتقل می کنند.خواهر دکتر پیمان روز گذشته (سه شنبه ۱۷ آبان ۱۳۹۰) به دادسرای انقلاب شیراز احضار شده، مورد بازجویی ۵ ساعته قرار می گیرد. پرسش از اقدامات و روابط شخصی دکتر پیمان در شیراز و به خصوص سئوال از دیدارهای اخیر این فعال ملی مذهبی در سفر ماه گذشته اش به شیراز، یکی از محورهای اصلی این بازجویی بوده است.این خانم ۷۰ ساله تهدید می شود که در صورت ادامه یافتن این دست مناسبات و آمد و شدها در منزل مسکونی اش، بازداشت خواهد شد. تهدید مزبور در حالی صورت می گیرد که دکتر پیمان دبیر کل جنبش مسلمانان مبارز متولد شیراز است و در سفر به زادگاه‌اش، به گونه ای مفروض در منزل بستگان درجه اول خود مستقر شده و سکونت می یابد.تهدیدهای امنیتی علیه دکتر حبیب الله پیمان، عضو ارشد شورای فعالان ملی –مذهبی در ماه های اخیر، و پس از درگذشت مهندس عزت الله سحابی، شدت یافته است. این متفکر دینی در ماه های گذشته به اشکال گوناگون مورد احضار و تهدید قرار گرفته است. تهدیدها و احضارهای مزبور همچنین شامل حال همسر وی، مینو مرتاضی لنگرودی، شده است. مرتاضی لنگرودی از فعالان ملی مذهبی و عضو شورای مادران صلح ایران و از صاحب نظران و کنشگران فعال در زمینه حقوق زنان است.گفتنی است، جمعه گذشته نیز مقام های امنیتی اهواز، مانع از سخنرانی دکتر پیمان در این شهر شدند. این نویسنده و پژوهشگر که به دعوت یک انجمن فرهنگی و برای یک سخنرانی در حوزه عرفان و نواندیشی دینی به مرکز خوزستان سفر کرده بود، اجازه صحبت نیافت.دکتر حبیب الله پیمان فعال ملی مذهبی ۷۶ ساله، در جریان بازداشت گروهی فعالان ملی مذهبی در اسفندماه ۱۳۷۹ برای ماه ها در سلول های انفرادی بازداشتگاه های سپاه پاسداران (ازجمله بازداشتگاه ۵۹ عشرت آباد) محبوس بود. وی بعدتر در فروردین ۱۳۸۱ به قید وثیقه چند صد میلیون تومانی آزاد شد. ماه گذشته اعلام شد که این اندیشمند نوگرای دینی از سوی نهادهای امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی، ممنوع الخروج شده است.



خانه حقوق بشر ایران

محرومیت همه‌ی زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ اوین از ملاقات هفتگی با خانواده

بار دیگر همه زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین از ملاقات هفتگی با خانواده شان محروم شدند.مسوولان زندان اوین باز هم به بهانه همزمانی عید سعید قربان با روز ملاقات زندانیان سیاسی و تعطیلی رسمی این روز، همه زندانیان سیاسی را از ملاقات هفتگی با خانواده های شان محروم کردند. زندانیان بند ۳۵۰ زندان اوین دوشنبه هر هفته برای بیست دقیقه و آن هم به صورت کابینی با خانواده شان ملاقات می کنند.مسوولان زندان اوین هر بار به بهانه تعطیلات رسمی کشور، زندانیان را از دیدار با خانواده شان محروم می کنند. این در حالی است که طبق قانون، مسوولان زندان حق ندارند به هیچ بهانه ای زندانیان را از ملاقات محروم کنند. در آیین نامه سازمان زندانها نیز قید شده است که زندانی باید در هر شرایطی از حق ملاقات بهره مند باشد.حتی در دوران نظام ستمشاهی، زندانیان سیاسی نه تنها در اعیاد مذهبی و ملی از حق ملاقات هفتگی خود محروم نمی شدند، بلکه در اینگونه مناسبت ها ملاقات فوق العاده نیز دریافت می کردند، و به عنوان مثال اعضای دورتر خانواده نیز اجازه ملاقات آن هم به صورت حضوری پیدا می کردند. این موضوع در خاطرات و نوشته های منتشر شده‌ی تعدادی از زندانیان سیاسی آن زمان به ثبت رسیده است. این اما مقامات قضایی و امنیتی جمهوری اسلامی نه تنها در ایام خاص مذهبی و روزهای تعطیل، ملاقات ویژه ای برای زندانیان در نظر نمی گیرند، که زندانیان را از حقوق عادی خود هم محروم می کنند.خانواده های زندانیان سیاسی بارها به این وضعیت ناعادلانه اعتراض کرده اند، اما مسوولان قضایی و به خصوص دادستان تهران تاکنون به این اعتراض ها هیچ توجهی نشان نداده اند. از آنجایی که تلفن های بند ۳۵۰ زندان اوین هم قطع است، زندانیان با این روند برای دو هفته کامل از خانواده شان بی خبر هستند.این مدت زمان طولانی بی خبری، زندانی و خانواده را دچار مشکلات روحی می کند و به نوعی شکنجه روحی برای هر دو طرف تبدیل می شود، اما تاکنون مسوولان به این موضوع توجهی نشان نداده اند. این موضوع درباره زندانیانی که فرزندان کوچک دارند، بسیار سخت تر هم هست و زندانی و خانواده را تحت فشار بیشتری قرار می دهد.برخی از خانواده زندانیان سیاسی می پرسند: آیا بیمارستانها در روزهای تعطیل، ملاقات بیماران با خانواده هایشان را لغو می کنند که مسوولان زندان به خود اجازه می دهند هرگونه که مایل‌اند با زندانی سیاسی و خانواده اش رفتار کنند؟ آنها تاکید می کنند که حق ملاقات بیست دقیقه ای خانواده ها با زندانی شان همواره به بهانه های گوناگون از زندانی و خانواده اش گرفته می شود، بدون اینکه هیچ توضیح قانع کننده ای درباره آن داده شود. همان گونه که حق تماسهای تلفنی زندانیان سیاسی و ملاقات حضوری آنان نیز به صورت غیر قانونی از آنها گرفته می شود و مسوولان در این باره هیچ توضیحی نمی دهند.جعفری دولت آبادی، دادستان تهران، بارها به بهانه های مختلف، زندانیان را از ملاقات حضوری با خانواده شان محروم کرده است؛ چرا که اجازه ملاقات حضوری خانواده با زندانی را منوط به دستور کتبی خود ساخته است. وی اخیرا با رفتن به سفر حج و تغییر ندادن دستور قبلی خود، یکباره همه زندانیان سیاسی را برای مدتی طولانی از ملاقات با خانواده شان محروم کرد، و مسوولان دادستانی هم به خانواده ها اعلام می کردند که دادستان تهران در سفر است و نمی تواند نامه های ملاقات را تایید کند و بنابراین خانواده ها از ملاقات محروم هستند.


خبرنگار کلمه

با عوض کردن پالان چهارپا ، موجودیت او تغییر نخواهد کرد!

در خبرها آمده که سید علی خامنه ای ، تیمی را برای بررسی ایرادات قانون اساسی جمهوری اسلامی مأمور کرده است . گویا در نظر دارند که تا کاستی های آنرا اصلاح بکنند !
یعنی در طول این سی و سه سال ، کشور با یک دنیا ایراد قانونی اداره می شده است ؟ یعنی هنوز بعد این همه سال ، در متن قانون اساسی جمهوری اسلامی که همه ارگانهای آن بر مبنای این متن باید برنامه ریزی شده و کار بکند ؛ همواره دارای کاستی بوده و رژیم آخوندی به آن هیچ بهائی نداده بوده است ؟!
ازمیان ارگانهائی که زیر مجموعه حکومت جمهوری اسلامی است ، می توان به مهمترین آنها اشاره کرد . یکی از سه قوه که عهده دار مسأله بسیار پر اهمیت قانونگذاری و بررسی لوایح پیشنهادی کارگزاران دولت می باشد ؛ مجلس شورای اسلامی است . اینکه چگونه اینهمه نمایندگانی که در طول این سالها کرسی های مجلس را اشغال نموده اند ؛ نفهمیده بودند که اصیل ترین قانون جاری مملکتشان مملو از ایراد و کاستی های بسیار بوده است ؟
پس در اینجا باید گفت آقای رهبر ، صبح عالی به خیر ، چقدر زود از خواب بیدار شده اید ! صبر می کردید که خجسته خانم همسر نازنین تان ، چند تا سفر پر هزینه دیگر هم به خارج از کشور می فرمودند ؛ بعد شما به خاطر می آوردید که قانون اساسی رژیمتان هزار تا ایراد دارد .حتما حالا هم که به این صرافت افتاده اید ، صرفا به خاطر در دست گرفتن اختیارات بیشتر و کسب قدرت زیادتراست . سه دهه متوالی کشور و ملت را فریب داده اید ؛ هر کاری که تا کنون بر اساس همین قانون اساسی سرتا پا ایراد به انجام رسانده اید ؛ همان دیوار کجی بوده که خشت اولش را معمارش کج بنا نموده و تا ثریا هم کج خواهد رفت !
در پیشنهادی که در این اواخر در یکی از سخنرانی های سید علی خامنه ای ، توسط رهبر حکومت اسلامی ، به ملت و دولتمردان رژیم ارائه گردید ؛ نوسازی نظام جمهوری اسلامی ، و اصلاح ساختار سیاسی نظام ، از ریاستی به پارلمانی بود ! اما به گفته یکی از اعضای هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی به نام محمد دهقان ، از سال پیش دستور بازبینی قانون اساسی به طور خصوصی از سوی خامنه ای به یک تیم متخصص داده شده بوده است .تیم مربوطه هم گزارشات خودشان را به ایشان تقدیم می کرده اند ؛ و ایرادهای قانون اساسی کشور توسط این تیم به خامنه ای گزارش شده بوده اند . از بعد از اتخابات جنجالی سال ۸۸ ، پس از استقرار محمود احمدی نژاد در جایگاه تقلبی دوره دهم ریاست جمهوری ، و بعد از تمرد های عدیده او از فرامین رهبری ، و تعدادی دیگر از اختلافاتی که میان رهبر و رئیس جمهور وجود دارند ؛ اندیشه عزل احمدی نژاد از مقام رباست جمهوری کشور ، در ذهن خامنه ای شکل گرفته ، و از همه مهمتر بیم آنکه در دوره های دیگر ریاست جمهوری هم ، با چنین موارد مشابهی روبرو بشود ؛ تدبیر حذف ریاست جمهوری و جایگزینی آن با نخست وزیر که برگزیده مجلس باشد ؛ در تخیلات او نشست .از آنجائی که چنین تغییراتی نیاز مبرم به بازنگری قانون اساسی کشور دارد ، و نیز تعویض و جابجائی پست نخست وزیری با جایگاه ریاست جمهوری هم از مقوله مستثنی نمی باشد ؛ ناچار شد که مأموریت دادن به چنین تیم متخصصی جهت بررسی قانون اساسی کشور را ، در اختیار همگان بگذارد .سپس نتایج بررسی از سال پیش تا کنون مبنی بر ایراد دار بودن قانون اساسی را ، علنی نموده و به مردم بگوید که تیم متخصص مورد نظر ، در بازبین که از قانون اساسی جمهوری اسلامی به عمل آورده ؛ به ایرادهائی برخورد کرده که ناچار بوده موضوع را به خامنه ای گزارش داده و در این باره کسب تکلیف بکنند .نیاز به اشاره نیست ، که رهبر انقلاب هم که اوضاع را پس می بیند ؛ ناگزیر می شود که تصمیمش در ارتباط با به وجود آوردن این تغیرات در ساختار سیاسی جمهوری اسلامی را اشکار نموده و به همه اعلام بکند ؛ که چنین تیمی مشغول بررسی قانون اساسی کشورند .اگر هر از چند گاهی ، با توجه به شرایط مورد نیاز ملت ، اینگونه بازبینی هائی در همه امور، به ویژه در متن قانون اساسی به وجود بیاید ؛ چنانچه فقط به خاطر تأمین منافع ملت باشد ؛ کاری پسندیده است .ولی اگر براساس یک اختلاف ” خاله زنکی ” بخواهند در هر فرصتی چهر قانونشان را با دستکاری های غیر متعهدانه مغشوش بسازند ؛ باید خیالمان کاملا تخت تخت باشد ، دیوار که کج به بالا رفته ، هیچ معماری آنرا نخواهد توانست ترمیم بکند . به ویژه دیوار حکومت اسلامی ، که به صورت طبیعی خودش کج و نامناسب است ؛ با این دستکاری ها و در آوردن یک آجر از جائی ، و گذاشتن یک آجر دیگر در آن جای خالی ، نه فقط خود دیوار را فرو خواهد ریخت ؛ بلکه پایه های آنرا نیز متزلزل خواهد نمود .چرا که ارتفاع صبوری مردم ایران ، از ستمهائی که از چنین حکومت جلادی متحمل می شوند ؛ درسطح بالاترین نقطه آن رسیده ، و این ملت مظلوم بیش از این نمی توانند این ظلمها و نامردمی ها را به جان خود و خانواده شان بخرند .ازاین رو ، وقتی که با کوچکترین تزلزلی در پایه ستون پوسیده رژیم مواجه بشوند ، به میزان زبونی این قوم شیاد و ستمگر پی خواهند برد ؛ و می دانند که با یک یورش دسته جمعی خواهند توانست آن کاخ جور و آزار دستگاه حکومتی را منهدم بسازند و بر حضیض ذلت سرنگونش بکنند .سرکردگان حکومت آخوندی ، بهتر و بیشتر از همه می دانند ، که چیزی به انتهای عمر حکومت منحوسشان باقی نمانده است ؛ و چون در موقعیتی که اکنون با آن مواجه اند ، کوچکترین ثباتی در پیکره نظامشان ، و هیچگونه انسجامی در میان ایده ها و عملکردهای مهره های آن وجود ندارد ؛ با این تدبیر که می خواهند به نوسازی نظام بپردازند ؛ و یک ساختار سیاسی جدید از نوع حکومت پارلمانی به ملت ارائه بدهند . درصدد آنند که باری دیگر یک کلاه بزرگ اسلامی بر سر مردم ایران بگذارند !
با بررسی دیدگاههای ایرانیان ، که از طریق برنامه های سیاسی رسانه های گروهی درخارج از کشور به آنها دسترسی دارند ؛ اطمینان یافته اند که اگر بگویند مشغول بررسی قانون اساسی حکومتشان هستند و می خواهند ساختار سیاسی رژیمشان را از ریاستی به پارلمانی تغییر بدهند ؛ همچنان بر خر مراد سوار خواهند بود .بدبختها غافلند و نمی دانند ، که مردم هشیار ایران ، دست کم بعد از اینهمه رنجی که طی این سه دهه از جور همین مزدوران کشیده اند ؛ آنقدر بینش سیاسی یافته اند که بدانند ؛ حتی اگر این کار هم صورت بگیرد و به جای رئیس جمهور ، نخست وزیر به امور کشور رسیدگی بنماید : ” خر ، همان خر است ؛ فقط پالانش عوض شده است .!!

پائیز ۱۳۹۰ هلند

محترم مومنی روحی

۱۳۹۰ آبان ۱۷, سه‌شنبه

آزار خانواده و ۱۲ ساعت بازجویی از خواهر یک زندانی سیاسی

خواهر فریدون صیدی راد فعال سیاسی زندانی، گزارشی از آزار و اذیت خود و خانواده اش توسط ماموران امنیتی جمهوری اسلامی را منتشر کرده است.آقای فریدون صیدی راد از اعضای فعال ستاد انتخاباتی مهدی کروبی است که در روز دهم اسفند ماه سال گذشته بازداشت شد. این فعال سیاسی بعد از بازداشت مدت چهل و دو روز در بند دو الف سپاه در سلول انفرادی و تحت بازجویی قرار داشت.فرانک صیدی راد خواهر فریدون در گفت و گویی که با وبسایت جرس داشته با بیان اینکه در این نه ماه بخاطر تهدیدها و اینکه می ترسیدیم شرایط برادرم بدتر از این شود کاملا سکوت کردیم، به فشارهایی که بر او و خانواده اش وارد شده اشاره می کند می گوید: "برادرم بعد از بازداشت چهل و سه روز در انفرادی تحت بازجویی قرار گرفته است و حتی خود من و دوستان فریدون را بخاطر برادرم مورد بازجویی قرار دادند در صورتیکه اصلا این اقدام درست نیست. اولین باری که من به ملاقات فریدون رفتم به ما زنگ زدند و گفتند حکم جلب برای من آمده که ما گفتیم ما الان تهران هستیم و نمی توانیم به اراک بیاییم و گفتند اگر نیایی با حکم جلب می بریمت و اینکار را مخصوصا و از روی عمد روزی که تهران بودیم کردند. ما وقتی به اراک رفتیم از من پنج ساعت بازجویی کردند و شناسنامه پدرم را گرفتند و تعهد گرفتند که دوباره فردا به آنجا مراجعه کنم، فردا دوباره دوازده ساعت تحت بازجویی قرار گرفتم. زمانی هم که می خواستند از من بازجویی کنند ما را به یکجای پرت در خارج از شهربردند و پدرم دوازده ساعت توی آن محیط در اضطراب و نگرانی بسر برد و حتی به ما ایراد گرفتند که برای چی پدرت همراهت آمده است؟ او با اشاره به اینکه پدر و مادرم در این چند ماه خیلی سختی کشیدند، می افزاید: "در آن چهل و دو روزی که برادرم در انفرادی بود پدرم تنها در تهران مانده بود و منتظر شنیدن خبری از برادرم بود. مادرم هم آن روزی که برای من احضاریه آمده بود اینقدر ترسیده بود که غش کرد و خیلی حالش بد شد. خلاصه این فشارها ادامه داشت و روزی هم که من را برای بازجویی بردند یک تلفن مشکوکی به یکی از اقوام ما زده شد که فریدون را به اراک آورده اند در صورتیکه چنین عملی اصلا قانونی نیست و متهم را قبل از اینکه محاکمه کنند به یک شهر دیگر ببرند و همان زمان که ما را برای بازجویی برده بودند برادرم را هم دوباره به انفرادی برده بودند و تمام مدت فریدون را تهدید می کردند که مثلا به این موضوع اعتراف می کنی یا خواهرت را می گیریم.برگزاری دادگاه فریدون صیدی راد چندین بار به تعویق افتاد و نهایتا در مردادماه سال نود در شعبه 28 دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه در مجموع به سه سال حبس تعزیری، یکسال به اتهام تبلیغ علیه نظام و دو سال به اتهام شرکت در تشییع جنازه آیت الله منتظری و تجمع اعتراضی عاشورا در اراک محکوم شد.فرانک صیدی راد با بیان اینکه برادرش در خصوص حکم صادر شده گفته است که حکم "غیرعادلانه" و دور از انصاف است، می گوید: "سه بار برای فریدون تاریخ دادگاه تعیین شد که هر بار به بهانه های مختلف از جمله مسافرت قاضی به تعویق افتاد و نهایتا بعد از سومین بار حکم سه سال حبس تعزیری را به اتهامات واهی برای او صادر کردند. که این حکم را در 5 مهرماه سال جاری در شعبه 54 دادگاه تجدید نظر تایید کردند اما به فریدون و وکیل و خانواده این تایید حکم را ابلاغ نکردند. علی رغم اینکه ما خیلی پیگیری کردیم و بارها به دادگاه انقلاب و دادستانی و شعبه تجدید نظر مراجعه کردیم اما هیچوقت به ما جواب ندادند. حتی به ما نتیجه دادگاه تجدید نظر را نگفتند که ما این همه مسافت را از شهرستان برای پیگیری طی نکنیم.او به رد اتهامات برادرش پرداخته و اینچنین ادامه می دهد: "حکم سه سال بخاطر دو اتهام برای او صادر شد یکی تبلیغ علیه نظام بخاطر وبلاگ انقلاب سبز اراک که حکم حداکثری یعنی یکسال را برای او تعیین کردند. دو سال هم به اتهام دوم هم تجمع و تبانی بخاطر شرکت در تظاهرات عاشورای اراک و شرکت در تشییع جنازه آیت الله منتظری بوده است. این اتهام دوم را در صورتی به برادر من می زنند که برادر من اصلا در آن تجمع اعتراضی نبوده است و در محل کار خود بوده است که حتی معاون احمدی نژاد هم به اراک آمده بود و برادرم در آنجا حضور داشته است. ما دو نامه داریم که این اتهام را رد می کند و اگر هم اعتراضی بوده در صبح بوده که برادر من تا ساعت دو بعد از ظهر در محل کار بوده و بعدازظهر می رود قم تا یک فاتحه برای آیت الله منتظری بخواند و برگردد و هیچ شلوغی نبود. در ثانی مگر شرکت در تشییع جنازه چنین شخصیت بزرگی که مرجع تقلید مردم کثیری بودند جرم محسوب می شود؟
فریدون صیدی راد در وبلاگ خود بنام "انقلاب سبز اراک" اخبار سایت های سبز و اعتراضات دانشجویی و کارگری را پوشش می داد.فرانک صیدی راد در خصوص وبلاگ "انقلاب سبز اراک" می گوید: "اخباری که در وبلاگ انقلاب سبز نوشته می شد اخبار سایت های دیگر از جمله کلمه بود و چند خبر نیز از اعتصابات دانشجویی و کارگری منتشر شده بود. متاسفانه آنها هم من و هم دوستان فریدون را مورد بازجویی قرار می دادند این در حالی است که خود من اصلا فعالیت سیاسی نداشتم جز سال 88 که در ستاد انتخاباتی آقای مهدی کروبی فعالیت تبلیغی می کردم که حمایت از یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری اصلا جرم محسوب نمی شود و کاملا "قانونی" است. زشت تر از این اقدامات این بود که از دوستان فریدون بازجویی کردند. ما حاضر بودیم هر کاری می خواهند با ما انجام دهند اما پای دیگران را وسط نکشند. تمام این اقدامات غیرقانونی است، زیرا طبق اصول کلی حقوقی که در همه جای دنیا پذیرفته است اصل بر شخصی بودن جرایم مجازات است و درست نیست که زمانیکه کسی را دستگیر می کنند خانواده او و دوستانش را مورد بازجویی قرار دهند و تهدیدشان کنند.خواهر این فعال سیاسی در بند با اشاره به اینکه برادرش از حقوق اولیه یک زندانی سیاسی از جمله مرخصی محروم است، ادامه می دهد: "بعد از اینکه فریدون از سلول انفرادی به بند 350 منتقل شده ما می توانیم او را دوشنبه ها ملاقات کنیم که البته ملاقات ها کابینی است. در این مدت نه ماه فقط دو بار توانسته ایم او را حضوری ملاقات کنیم. تلفن های بند 350 هم که قطع است و این خود مشکل بزرگی است زیرا در طول هفته از وضعیت او بی خبر می مانیم. برای مرخصی ها هم خود فریدون و هم ما اقدام و پیگیری کرده ایم اما متاسفانه تاکنون هیچ پاسخ مثبتی نگرفته ایم. این در حالی است که پدرم کمر درد شدید دارد و فیزیوتراپی می رود و مادرم هم همینطور مشکلات جسمانی و پادرد دارد و در ماشین نشستن به مدت طولانی خیلی اذیتشان می کند اما با تمام این مشکلات بخاطر اینکه فریدون را ببینیم و با توجه به اینکه تلفن های بند 350 قطع است هر هفته به ملاقاتش می رویم.فرانک صیدی راد سخنان خود را با آرزوی آزادی همه زندانیان سیاسی به پایان برده و می گوید: " تمام این شرایط سخت را با امید و آرزوی آزادی همه زندانیان سیاسی تحمل می کنیم. من قبلا اخبار زندانیان سیاسی را پیگیری می کردم و الان با تمام وجودم آن درد و رنجی که خانواده ها می کشند را حس می کنم و امیدوارم بزودی این فضا تغییر کند و همه زندانیان سیاسی آزاد شوند.

منبع : ندای سبز آزادی

احضار و بازجویی از حمزه کرمی و عبدالله مومنی به خاطر افشای شکنجه‌هایشان

حمزه کرمی و عبدالله مومنی، دو زندانی سیاسی محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین، هفته گذشته بار دیگر به حفاظت اطلاعات زندان اوین احضار شدند.این چندمین بار است که این دو زندانی سیاسی به خاطر انتشار نامه های سرگشاده و شرح شکنجه هایشان در بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات، احضار می شوند. این در حالی است که تاکنون به شکایات آنها از شکنجه گران رسیدگی نشده است.
این زندانیان سیاسی، هر دو در نامه های جداگانه ای از شکنجه هایی که در دوران بازداشت موقت بر آنها رفته بود، سخن گفتند و خواستار رسیدگی مسوولان به اعمال خودسرانه بازجویان وزارت اطلاعات شدند.عبدالله مومنی نامه اش را خطاب به رهبری نوشت و حمزه کرمی نیز در نامه ای به دادستان کل کشور شرح شکنجه هایش را داد، اما از آن جا که حمزه کرمی سالها مدیرکل سیاسی دفتر هاشمی در زمان ریاست جمهوری وی بوده است، هاشمی توانسته بود این نامه را به شخص رهبری نیز برساند.
این دو زندانی سیاسی در نامه هایشان فاش کرده بودند که بازجویان وزارت اطلاعات، برای اینکه آنها را به اجبار به اعتراف علیه خود و دیگران وادار کنند، بارها سر آنان را در کاسه توالت فرو برده اند، تا جایی که حلق و بینی آنان آغشته به کثافات شده است. بعد از این شکنجه های بی سابقه نیز این دو زندانی ماه ها در بی خبری کامل در سلول انفرادی رها شده اند؛ شکنجه هایی که به اعتراف دروغین این دو زندان علیه خود منجر شده است.دستگاه قضایی مدتهاست شاکیان را به جای ظالمان مورد تهدید و بازجویی قرار می دهد و یکی جدیدترین مصادیق بارز این وضعیت، عبدالله مومنی و حمزه کرمی هستند که به دلیل نوشتن نامه و شرح شکنجه هایشان و درخواست برای مجازات ظالمان و شکنجه گران، دوباره مورد بازجویی قرار گرفته اند و پرونده جدیدی برایشان تشکیل شده است.عبدالله مؤمنی سخنگوی سازمان دانش آموختگان (ادوار تحکیم وحدت) سی خردادماه ۱۳۸۸ پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران در ساختمان ستاد شهروندان آزاد (حامیان مهدی کروبی، از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری) بازداشت و به مدت سه ماه در سلول های انفرادی بند ۲۰۹ و ۲۴۰ محبوس بود.حمزه کرمی، دیگر زندانی سیاسی نیز از بازداشت شدگان حوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری است. او طی سال های ۶۸ تا ۷۴ فرماندار ورامین و از سال ۷۴ تا ۸۰ مدیرکل سیاسی دفتر رییس جمهور (هاشمی و خاتمی) بوده است. وی همچنین در سالهای دفاع مقدس از فرماندهان جنگ بوده است.هر دوی این زندانیان سیاسی، اکنون در بند ۳۵۰ زندان اوین در حال گذراندن دوران محکومیتشان هستند.



گزارش کلمه  

رژیم جمهوری اسلامی: یک حکومت فاسد و بحران‌زده در آستانه فروپاشی

آشفتگی داخلی و بحران مشروعیت رژیم جمهوری اسلامی: سقوط قریب‌الوقوع رژیم ننگین جمهوری اسلامی به کجراهه‌ای کشیده شده است که دیگر قادر به حفظ ظا...