۱۳۹۰ آبان ۴, چهارشنبه

اعطا جایزه بنیاد تاریخ زنده سوئد به نرگس محمدی

نرگس محمدی، روزنامه‌نگار و نایب رئیس کانون مدافعان حقوق بشر ، برنده جایزه سال ۲۰۱۱ “دولت و بنیاد تاریخ زنده سوئد” شده است. این جایزه هر سال به نام یکی از فعالان تاریخی و دموکراسی خواهی سوئد به کسانی اعطا می‌شود که در نقاط مختلف جهان در حوزه حقوق بشر فعالیت می‌کنند.اسکیل فرانک، سخنگوی هیات داوران این جایزه در بیانیه منتشر شده اعلام کرد: “نرگس محمدی به عنوان یکی از فعالان حقوق بشر در جهان شایسته قدردانی است، او برای آزادی بیان و حقوق بشر در ایران هزینه داده و بارها دستگیر شده و از سوی بازداشت شدگان مورد بی احترامی قرار گرفته است و در حال حاضر در بازداشت خانگی است.خانم محمدی از سال ۱۳۸۸ ممنوع الخروج است و امکان خروج از ایران را ندارد. به درخواست هیات داوران این جایزه در ۱۴ نوامبر در مراسمی به شیرین عبادی حقوقدان ایرانی سپرده می‌شود.جایزه امسال این بنیاد به نام “پرآنگر” حقوقدان و فعال حقوق بشری در سال‌های جنگ جهانی دوم نام گذاری شده است.



بی بی سی



نوشته ای از مسعود نوری جاوید

مهدی کوهکن زندانی سیاسی:بی‌مهری بر فرزندان این مرز و بوم تا کی؟

مهدی کوهکن: بیست ماه از حقوق یک زندانی محروم ام

مهدی کوهکن زندانی سیاسی محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین با نگارش نامه‌ای از درون زندان می‌گوید در طی ۲۰ بازداشت خود یک روز هم مرخصی نداشته است و در پرونده دوم خود همچنان به صورت بلاتکلیف در زندان بسر می‌برد.این فعال فرهنگی در پرونده پیشین خود به همراه هفت تن دیگر محاکمه شده و به سه سال و شش ماه چهار روز حبس تعزیری، ۱۴۸ ضربه شلاق، دو میلیون پانصد هزار ریال جریمه نقدی محکوم شده است، وی ضمن برشمردن موارد مختلف در نقض حقوق خود جرم خود را پشتیبانی از اعتراضات پس از انتخابات می‌داند. متن این نامه کوتاه که در اختیار خبرگزاری هرانا قرار گرفته است به شرح زیر است:

بی‌مهری بر فرزندان این مرز و بوم تا کی؟ 

امروز که این چند خط را می‌نویسم، حدود ۲۰ ماه از بازداشتم توسط وزارت اطلاعات می‌گذرد. ۲۰ ماهی که حتی بدون یک روز مرخصی و با وجود بیماری‌هایم زندگی زندان را برایم دو چندان کرده.چندمین بار است که دادستان تهران با مجوز اعزام به بیمارستان جهت مداوای زانوی راستم مخالفت نموده. شدت درد زانویم تحمل را برایم غیر ممکن کرده و هم چنین با مصرف مداوم داروهای مسکن دچار بیماری‌های گوارشی شده‌ام. از آخرین مراحل دادرسی پرونده‌ام ۱۰ ماه است که می‌گذرد که تاکنون هیچ حکم و دادنامه‌ای به من ابلاغ نشده است و بلاتکلیف در زندان به سر می‌برم. در این خصوص در چند ماه گذشته بار‌ها برای دادستان تهران نامه نوشتم که هیچ گونه پاسخی دریافت نکرده‌ام و به دلیل بیماری مادرم که در شهرستان فیروزآباد ساکن است و توان آن را ندارد که به ملاقاتم بیاید و یا وجود قطع بودن تلفن ماه هاست که از مادرم بی‌خبرم.مگر شما نگفتید بهشت زیر پای مادران است؛ آیا بهشت او را تبدیل به دوزخ نکرده‌اید؟ این همه بی‌مهری برای یک فعال فرهنگی که جز برای سربلندی کشورش تلاش کرده، سزا نیست. بدانید که تنها گناهم پشتیبانی از خیزش سبز مردم آزادی خواه کشورم است که تا پایان در کنار آنان خواهم ایستاد. 

سبز‌ترین آرزو‌هایم، نثار سبز اندیشان

مهدی کوهکن (کوروش)

۱۲ / ۶ / ۹۰

زندان اوین، بند۳۵۰ 



پارس دیلی نیوز

۱۳۹۰ آبان ۳, سه‌شنبه

علنی‌ترین دروغ احمدی‌نژاد+عکس

در حالی که چند سال قبل و در حاشیه یکی از اجلاس‌های بین‌المللی محمود احمدی‌نژاد با قذافی دیدار «گرم و صمیمانه‌ای» داشته، و همچنین معاون اول وی هم در دی ماه سال ۸۶ با قذافی دیدار کرده، رییس جمهور امروز در بیرجند گفت در ۲۵ سال گذشته هیچ‌یک از روسای جمهور و معاونان کشور ایران با «دیکتاتور لیبی» دیدار نکرده‌اند.رییس جمهور با بیان اینکه «ما با مردم لیبی همواره دوست بوده‌ایم» گفت که در ‌‌٢٥ سال گذشته هیچ‌یک از روسای جمهور و معاونان جمهوری اسلامی با «دیکتاتور لیبی» دیدار نکرده‌اند.به گزارش خبرآنلاین محمود احمدی‌نژاد امروز در یک سخنرانی در بیرجند با انتقاد از مواضع غرب درخصوص لیبی گفت: «اما شما از روسای جمهور و نخست وزیرهای اروپایی یکی را به من نشان دهید که به کشور لیبی سفر نکرده باشد.»این سخن احمدی‌نژاد در حالی بیان می‌شود که رییس جمهور در حاشیه یکی از اجلاس‌ها دیداری «صمیمانه» با قذافی داشت که تصاویر آن دیدار نیز بطور گسترده روی فضای مجازی قرار دارد.همچنین در دی ماه سال ۸۶ هم پرویز داودی، معاون اول احمدی‌نژاد به لیبی رفت و با معمر قذافی دیدار کرد که تصاویر آن دیدار نیز روی رسانه‌ها منتشر شده است.به نظر می‌رسد همانطور که در سال ۱۳۸۸ و هنگام مناظره تلویزیونی میرحسین موسوی خطاب به احمدی‌نژاد گفت که «ما با پدیده‌ای روبرو هستیم که مسلط به دوربین نگاه می‌کند و دروغ می گوید» احمدی‌نژاد این بار هم در کمال خونسردی! سخن کذبی را بیان کرده است.احمدی‌نژاد در ادامه سخنرانی امروز خود گفت:‌«عده‌ای بر این عقیده هستند که قذافی را مانند بن‌لادن کشتند تا حرف‌ها را نزند؛ چرا که اگر قرار بود این آقا محاکمه شود و بگوید برای انتخابات به چه کسانی پول داده و از سوی چه کسانی حمایت می‌شده است، آن وقت خیلی از مسائل عوض می‌شد.»رییس جمهور در بخش دیگری از سخنرانی خود گفت «ملت‌ها حق دارند که حاکمان‌شان را خودشان انتخاب کنند و برای سرنوشت‌شان تصمیم بگیرند. انتخابات آزاد، حق تعیین سرنوشت، آزادی و عدالت از جمله حقوق ملت‌ها است و دولت‌ها باید با کمک ملت‌ها این حقوق اساسی را محقق کنند.»وی همچنین با اشاره به طرح اتهام اخیر آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران گفت:‌ «ترور کار آدم‌های جوان، ترسو، منافق و تجاوزطلب است. ملت ایران چه نیازی به این کار دارد؟ البته این‌ها همه بهانه است تا بتوانند از این ابزارها استفاده کنند و جلوی پیشرفت ایران را بگیرند.»احمدی نژاد در پایان هم با اشاره به منتقدان دولت گفت که «جواب این افراد را نمیدهد ولی هر زمان که وقتش برسد مردم آن‌ها را دو ثانیه‌ای از جلوی راه بر میدارند.»

اعلام آمادگی ایران برای کمک به ملت لیبی

در رویدادی دیگر علی اکبر صالحی، وزیر امورخارجه جمهوری اسلامی ایران با ارسال پیامی خطاب به مصطفی عبدالجلیل، رییس شورای انتقالی لیبی، با تبریک پیروزی مردم لیبی ابراز امیدواری کرد که «با آغاز مرحله نوین حیات سیاسی در لیبی، زمینه‌های اعمال حاکمیت ملی توسط مردم هموار گردیده و نظامی مبتنی بر پایه مردم‌سالاری دینی با حفظ استقرار و ثبات کشور و بدون نفوذ و دخالت هرگونه نیروی خارجی بر سر کار آید.»به گزارش انتخاب صالحی در این پیام آمادگی مجدد جمهوری اسلامی ایران برای کمک به ملت لیبی در همه زمینه‌ها را اعلام کرد.همچنین وزیر امور خارجه ایران در پایان پیام خود نیز خواهان همکاری رییس شورای انتقالی برای روشن شدن سرنوشت امام موسی صدر و همراهانش و یافتن محل نگهداری آنان شد.



خودنویس

احضار و بازجویی دوباره عبدالله مومنی، زندانی سیاسی توسط حفاظت اطلاعات زندان اوین

عبدالله مومنی زندانی سیاسی و فعال دانشجویی، دوشنبه به حفاظت اطلاعات زندان اوین احضار و به صورت کاملا غیرقانونی مورد بازجویی قرار گرفت.هدف از این بازجویی مشخص نیست، اما طبق قوانین جمهوری اسلامی بازجویی از زندانی که حکمش را دریافت کرده و در حال گذراندن آن است کاملا خلاف مقرارت است. این در حالی است که گزارش های رسیده به کلمه همچنین حاکی از آن است که هر روز فشارهای بیشتری بر زندانیان سیاسی به ویژه زندانیان بند ۳۵۰ زندان اوین وارد می شود. چند روز قبل محمد داوری، روزنامه نگار زندانی به خاطر نگارش نامه ای درباره وضعیت بازداشتگاه کهریزک به دادسرا احضار، بازجویی و تهدید شد. همچنین سید محمد ابراهیمی از دیگر زندانیان سیاسی نیز به دلیل اطلاع رسانی درباره آنچه در بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات به سرش آمده بود و افشای شکنجه هایش در این بند توسط بازجویان وزارت اطلاعات توسط مسوولان قضایی تهدید و بازجویی شده است.مسوولان قضایی، مدام زندانیان سیاسی را که از هر گونه حق قانونی چون مرخصی، ملاقات حضوری و دسترسی به وکیل محروم هستند به تشدید حکم زندان تهدید می کنند.اکنون سیستم قضایی کشور مدتهاست شاکیان را به جای ظالمان مورد تهدید و بازجویی قرار می دهد و مصداق بارز آن عبدالله مومنی، فعال سیاسی است که به دلیل نوشتن نامه اش به رهبری و شرح شکنجه هایش دوباره بازجویی و پرونده جدیدی برایش تشکیل شد و اکنون نیز به دلایل نامعلوم توسط حفاظت اطلاعات زندان اوین بازجویی و تهدید شده است.عبدالله مؤمنی سخنگوی سازمان دانش آموختگان (ادوار تحکیم وحدت) سی خردادماه ۱۳۸۸ پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران در ساختمان ستاد شهروندان آزاد (حامیان مهدی کروبی، از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری) بازداشت و به مدت سه ماه در سلول های انفرادی بند ۲۰۹ و ۲۴۰ محبوس و بازجویی شد. این فعال دانشجویی در دادگاههای نمایشی و محاکمه های غیرقانونی بعد از انتخابات به تحمل چهار سال و ۱۱ ماه حبس محکوم شد. اما این حکم غیرعادلانه هرگز باعث نشد که او از اعتقادات و مواضع خود دست بردارد و در شهریور ماه ۸۹ با انتشار نامه ای سرگشاده خطاب به رهبری با شرح شکنجه ها و شرایط اسف بار زندان های جمهوری اسلامی خواستار تشکیل کمیته حقیقت یاب پیرامون رخدادهای صورت گرفته، شد. اما به جای تشکیل کمیته حقیقت یاب بار دیگر عبدالله مومنی احضار و با اتهام تشویش اذهان عمومی و نشر اکاذیب روبرو شد.عبدالله مومنی پیش از این نیز در پی انتشار نامه ۲۶ زندانی سیاسی، نامه ۱۴ زندانی سیاسی در خصوص لزوم تشکیل کمیته حقیقت یاب و همچنین اعتصاب غذای ۱۲ نفره به دادسرای اوین فراخوانده شده بود. اما پاسخ عبدالله مومنی به مقامات قضایی در جریان این احضارها که گاه با درخواست انصراف از شکایت و یا تغییر مواضعش نیز همراه بوده، این بوده است که “پیش از هرچیز باید به ظلم ها و شکنجه هایی که بازجوها مرتکب شده اند رسیدگی کنید و این تنها خواستۀ من است.





گزارش کلمه  

اعزام حسین رونقی ملکی، وبلاگ نویس زندانی از اوین به بیمارستانی در تهران

حسین رونقی ملکی، وبلاگ نویس زندانی،، که در اعتراض به عدم اعزام خود به بیمارستان دست به اعتصاب دارو و درمان زده بود، ظهر روز دوشنبه دوم آبان ماه، سرانجام به بیمارستان هاشمی‌نژاد در تهران منتقل شد.حسین رونقی ملکی در اعتراض به عدم اعزام خود به بیمارستان و عدم رسیدگی پزشکی به خود در زندان اوین از هفته گذشته دست به اعتصاب دارو و درمان زده و درخواست کرده بود بدون دست‌بند و پابند به بیمارستان منتقل شود که این مساله اعزام وی را به مدت سه هفته به تأخیر انداخته بود.بر اساس این گزارش، روز دوشنبه با قبول خواسته‌ این وبلاگ‌نویس و فعال حقوق بشر، وی بدون دست‌بند و پابند برای درمان به بیمارستان هاشمی‌نژاد در تهران منتقل و در آن‌جا بستری شد.طی ماههای گذشته، دادستان تهران دستور انتقال حسین به بیمارستان را صادر کرده بود اما وی که باید برای ادامه درمان و عمل جراحی به بیمارستان منتقل می‌شد، همچنان در زندان به سر می‌برد و از درمان وی جلوگیری شده بود.این زندانی سیاسی، طی نامه‌ای از دادستان خواسته‌ کرده بود که هنگام انتقال وی به بیمارستان و پس از آن در بیمارستان به وی دست‌بند و پابند زده نشود. همچنین او خواسته است که بعد از عمل جراحی در زندان به مرخصی استعلاجی بیاید تا بتواند درمان خود را تکمیل کند.حسین رونقی ملکی وبلاگ‌نویس و فعال حقوق بشر هم اکنون نزدیک به ۶۷۰ روز است که در زندان اوین به سر می‌برد و علی‌رغم این مدت طولانی و رنج بردن از بیماری همچنان از مرخصی محروم است و مقامان قضایی و امنیتی با مرخصی وی مخالفت می‌کنند.وی در تاریخ ۲۲ آذر ماه ۱۳۸۸ در شهر ملکان در نزدیکی تبریز بازداشت و بلافاصله به بند ۲ الف زندان اوین منتقل شد. وی مدت ۱۰ ماه را در سلول‌های انفرادی این بند زندان اوین تحت فشارهای روحی و جسمی برای اخذ مصاحبه و اعترافات تلویزیونی قرار گرفت و سرانجام از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شد.این حکم از سوی دادگاه تجدید نظر استان تهران به تأیید رسیده و این وبلاگ‌نویس هم اکنون با وجود بیماری و نیاز مبرم به درمان پزشکی در حال سپری کردن دوران محکومیت خود در بند ۳۵۰ زندان اوین است.





خانه حقوق بشر ایران 

۱۳۹۰ آبان ۲, دوشنبه

تجمع مجدد مادران عزادار در پارک لاله تهران و درخواست از گزارشگر ویژه حقوق بشر

در ادامۀ واکنش ها نسبت به گزارش احمد شهید، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد در امور ایران، تشکل مدنی «مادران عزادار»، با صدور بیانیه ای، خواستار مشخص شدن جایگاه جانباختگان سه دهه گذشته و همچنین آزار و اذیت ها و فشارهای حکومت بر خانواده های آنان شدند.به گزارش تارنمای «مادران پارک لاله» (مادران عزادار ایران)، در این بیانیه که همزمان با تجمع گروهی از مادران جانباختگان حوادث بعد از انتخابات و حامیان و نزدیکان آنان در پارک لاله تهران (شنبه سی مهر ماه) منتشر شده، سه خواستۀ زیر مطرح و علنی گردیده است:
۱- خواهان لغو مجازات اعدام و کشتار انسانها به هر شکلی هستیم.
۲- خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی هستیم.
 ۳- خواهان محاکمه عادلانه و علنی آمران و عاملان تمامی جنایت های صورت گرفته توسط حکومت جمهوری اسلامی از ابتدای تشکیل آن هستیم. ما مادران پارک لاله، اعدام های فردی و دسته جمعی در زندان ها؛ کشتارها و ترور های قومی، ملیتی، دینی، سیاسی، عقیدتی در خیابان ها؛ حمله به خانه ها، خوابگاه ها و محل های کار؛ ربودن، زندانی کردن و آسیب رساندن افراد برای کشتن اندیشه انسانی؛ شکنجه، اعتراف گیری، تجاوزو در نهایت سنگسار و قصاص را جنایت می دانیم و برای جلوگیری از تکرار جنایت و برای بهروزی انسان ها مبارزه می کنیم.ما مادران پارک لاله امروز دوباره در پارک لاله جمع شدیم تا نشان دهیم که هنوز هستیم و پیگیرانه خواسته های خود را تا تحقق تمامی آنها دنبال می کنیم.در بیانیه «مادران پارک لاله» آمده است: “یک بار دیگر مادران پارک لاله در بعداز ظهر شنبه ای پاییزی در میان بهت و حیرت مردم حاضر در پارک، میدان آب نما را در سکوتی اعتراض آمیز دور زدند. آنان این بار نه با لباس سیاه که با لباس های رنگین به نشانه شور و اشتیاق به ادامه مبارزه تا رسیدن به خواسته های خود به میعادگاه خود در پارک لاله بازگشتند. آنان باور دارند که برای رهایی باید راه های ناهموار و پر سنگلاخ را پیمود و در این راه هیچ هراسی به دل راه نمی دهند زیرا به انتخاب راه خود ایمان دارند…
پس از ماه ها انتظار، اولین گزارش گزارشگر ویژه آقای احمد شهید در مورد نقض آشکار حقوق بشر در ایران ارایه شد. هرچند خوشحالیم که در این گزارش به حقوق از دست رفته بسیاری از انسان های آزادی خواه اعتراض شده است، ولی دریغ و درد که باز خودی و غیر خودی و تبعیض نقش خود را بازی کرد و با کمبودهای بسیار منتشر شد. مواردی که شاید بتوان گفت از مهم ترین و آشکارترین موارد نقض حقوق بشر حداقل در دو سال اخیر بوده است. مواردی چون کشتار انسان های بی دفاع و مورد تعرض قرار دادن خانواده ها و حامیان آنها.در این بیانیه پیرامون نواقص گزارش احمد شهید آمده است: “آقای شهید در روش کار خود تاکید کرده که تمرکز اصلی تلاش‌هایش تهیه گزارش عادلانه و دقیق از وضعیت حقوق بشر در ایران است، آیا این عادلانه است که فقط در دو سال گذشته، تعداد زیادی انسان به جرم اعتراض به نقض اولیه ترین حقوق خود کشته، مجروح یا بیمار شده اند؛ تعدادی دست به خودکشی زده اند؛ تعداد زیادی به زندان افتاده و تحت بازجویی های پیاپی قرار گرفته و یا برای اعتراف گیری شکنجه شده و یا مورد تجاوز قرار گرفته اند و هیچ اشاره ای به آن ها نشود؟ آیا این عادلانه است که مادران و خانواده های کشته شده ها حتی اجازه برگزاری مراسم یادبود فرزندان شان را ندارند و باز هیچ اشاره ای به آنها نشود؟ آیا این عادلانه است که حامیان مادران داغدار تنها به جرم حمایت از انسانیت و حقوق بشری(حمایت از مادران عزادار) دایم تحت فشار نیروهای امنیتی قرار گیرند، زندانی شوند و تحت بازجویی و احضارهای مکرر قرار گیرند و هم اکنون نیز دو تن از آنها به نام خانم ها لیلا سیف اللهی و ژیلا کرم زاده مکوندی در دادگاه بدوی به چهار سال زندان محکوم شوند ولی هیچ جایگاهی در گزارش آقای شهید نداشته باشند؟!همچنین خاطرنشان شده است: “ما مادران پارک لاله انتظار داریم، صدای دادخواهی ما مادران و حامیان در گزارش های بعدی گزارشگر ویژه سازمان ملل شنیده شود. همچنین انتظار داریم به موارد گسترده و آشکار نقض حقوق بشر که در طی این سی و سه سال بر مادران و خانواده و حامیان رفته است و احتمالا در گزارش های قبلی گزارشگران ویژه از جمله آقای گالیندوپل موجود است و به بایگانی سپرده شده است، نیز پرداخته شود.گفتنی است تجمع و تشکل موسوم به “مادران عزادار” و حامیان آنها، از آخرین شنبه خرداد ماه دو سال پیش و پس از جانباختن تعدادی از جوانان در حوادث خونین بعد از انتخابات ریاست جمهوری شکل گرفت. در جریان این تجمعات که شنبه ها عصر مقابل میدان مرکزی پارک لاله تهران برگزار می شد، مادرانی که فرزندان خود را از دست داده یا ناپدید شده و همچنین گروهی از فعالان مدنی و حقوق زنان – به خصوص مادرانی که در سال های پیشتر فرزندانشان اعدام یا ناپدید شده اند- نیز شرکت داشتند. بعدتر نیز، مادرانی که فرزندانشان در بازداشت قرار گرفتند، به این جمع مادران پیوسته بودند. آنها خواستار حقیقت یابی در مورد کشته، ناپدید و بازداشت شدن فرزندان خود و پاسخگویی مقامات در برابر این موارد بودند.تجمع “مادران عزادار”، برگرفته از تجمعات اعتراضی مادران آرژانتینی درسالهای دهه ۱۹۷۰ است که تعدادی از مادران مفقود شدگان و جانباختگان، مدتهای مدیدی با روسری های سفید و شمع در دست، در یکی از میادین بوئنوس آیرس (پلازا دُمایو) تجمع کرده و خواستار “حقیقت یابی در مورد فرزندان خود بودند.



تحول سبز

تماشای این تصاویر به پاستورنشینان توصیه میشود شاید درس عبرتی شود

انقلابيون ليبی ديکتاتور ديوانه را راهی برزخ کردند تا موج شادی در سراسر ليبی سرازير شود و مردم برای ديدن جسد ديکتاتوری که چهل سال از منافع ملی به سود خود و خانواده اش منفعت می برد، به صف شده اند تا عکسی يادگاری برای آيندگان به يادگار بگذارند که آری با مقاومت و اتحاد ملی می شود هرديکتاتور خودخواهی را به بخش تاريک تاريخ سپرد.شايد قاطبه مردم ايران که خود تجربه انقلاب و سرنگونی يک حکومتی را دارند دلسوزانه تر از مردم ليبی به فردای آنان دلنگرانند چرا که در ابتدای انقلاب خودشان وعده و شعارهای فريبنده و دلنشين زیادی شنيده بودند و اگر مردم مصر و ليبی نيز اشتباهاتی که ايرانيان انجام دادند و در برابر گمراهی و کج روی آرمان ها و شعارهايشان در ابتدای سالهای انقلابشان توجه نشان ندهند و به جای اعتراض و ايستادگی با بی تفاوتی به روزمردگی قناعت کنند، همان بازخورد و نتيجه ای را خواهند داشت که کشور ایران با آن مواجه شده است.قذافی مردم کشورش را موش خطاب کرد همانند رهبری و سردمداران جمهوری اسلامی که مردم ايران را تحقير کرده و خواست و نظرشان را ناديده گرفتند و با پادگانی کردن فضای جامعه در خيابانهای ايران و خصوصا تهران با تکبر راه رفتند و به جای شنيدن صدای اعتراض مردم هل من مبارز طلبيدند مردم بزرگوار ايران را خس و خاشاک،ميکروب و بزغاله ناميدند و هر غلطی خواستند با سرمايه های مادی و منافع ملی کردند تا جايی که تحريم ها دو چندان شد و ايرانی در جهان تروريست معرفی شد .نه رهبر اين نظام، نه رئيس جمهور و نه نمايندگان مجلسی که فرمايشی تصميم گيری ميکنند، درمقابل قانون اساسی که ميثاق ملی ملت است، سر تعظيم فرو نبردند و در برابر هر ظلم، جنايت و اختلاس و مفسده اقتصادی اعتراض نکردند و يک نوع مصونيتی برای خود قائل شدند ولی بايد بدانند مردم ايران ، يعنی همان مردمی که تاريخ کشورشان به خود ديکتاتورهای بسياری ديده است و در مقابل جباران زيادی در طول تاريخ مبارزه کرده و آنها را وادار به کرنش در مقابل قدرت فرهنگی ايران کرده، تاب اينهمه تحقير از جانب مسلمان نماهای پرمدعا که بوی تعفن جنايتهايشان همه جا را فرا گرفته ندارند و با تداوم شرايط امنيتی و سخت اقتصادی از نو برخواهند خواست و اينبار با تجربه تلخ اعتر اضات سال ۸۸، تا به رسيدن به هدفشان ساکت نخواهند نشست. یادمان نرفته است شعار " میکشم میکشم آنکه برادرم کشت "، دولت کودتا استعفا استعفا، دیکتاتور حیا کن رهبری رو رها کن " که در خیابان های تهران و دیگر شهرهای کشور طنین انداز شده بود.بهتر است تا اين تصاوير را پاستور نشينان و حاميان مسلح نظام با دقت تماشا کنند و به مراسم نمایشی « 9 دی » که نمونه آن را نیز معمر قذافی تنها چند ماه قبل از مرگش به راه انداخته بود، دل خوش نکنند چرا که واقعیات جامعه با آنچه مجیزه گویان منفعت بر بیت رهبری می گویند، زمین تا آسمان تفاوت دارد. مردمی که جانشان از ديکتاتوری قذافی به لب رسيده بود، برای ديدن و به يادگار عکس گرفتن از جنازه وی به صف شده اند تا به دنيا نشان دهند ديکتاتور هرچقدر هم پرمدعا و قدرتمند باشد، سرانجام مجبور است در برابر خواست و اراده ملت زانو بزند. آقای رهبر، آقای مسئول : کمی از تار خود تنيده اتان بيرون بياييد و واقعيات جامعه را باور کنيد. 





خبرنگاران سبز

تهدید سیدمحمد ابراهیمی به خاطر افشای شکنجه‌هایش در بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات

سید محمد ابراهیمی، زندانی سیاسی، چند روز پیش از بند ۳۵۰ زندان اوین به دادگاه انقلاب احضار شد و به خاطر افشای شکنجه هایش در بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات که در سایتهای خبری بازتاب گسترده ای یافت، تهدید و بازجویی شد.این زندانی سیاسی توسط معاونت دادگاه انقلاب که یک روحانی است، تهدید و بازجویی شد. این مسئول قضایی از وی خواست خبرهایی را که در سایتهای خبری درباره شکنجه اش منتشر شده، تکذیب کند؛ وگرنه حکم سنگینی در انتظارش خواهد بود، اما ابراهیمی از تکذیب این خبرها سر باز زد و این مساله موجب فحاشی و هتاکی معاون دادگاه انقلاب به او شد.این مقام قضایی، ابراهیمی را تهدید کرد که به خاطر این عدم همکاری آینده بدی در انتظارش است و سال ها در زندان خواهد ماند. او همچنین به این زندانی سیاسی وعده داد که اگر این خبرها را تکذیب کند، هرچه زودتر شرایط آزادی اش را فراهم می کند؛ درخواستی که از سوی ابراهیمی رد شد.سید محمد ابراهیمی ۲۲ آذرماه سال گذشته در محل کار خود بازداشت شد. وی هفت ماه را در سلول‌ انفرادی و تحت شکنجه های شدید جسمی و روانی گذراند. شکنجه هایی که در نهایت موجب انتقال او به آسایشگاه روانی امین آباد شد.اتهام اصلی این زندانی سیاسی، ارتباط با مادران عزادار پارک لاله و ترتیب دادن جلسه دیدار این مادران با مهندس میرحسین موسوی بوده است. مادران عزادار، مادرانی هستند که طی سالهای گذشته و به ویژه حوادث بعد از انتخابات سال ۸۸ عزیزان خود را از دست داده اند و یا فرزندانشان مفقود و زندانی شده اند. آنها خواسته ای جز آزادی همه زندانیان عقیدتی و مجازات آمران و عاملان کشتار و شکنجه فرزندانشان در دادگاههای علنی ندارند.خواهر سید محمد ابراهیمی چند روز پیش در گفت‌و‌گویی با جرس از شکنجه برادر خود در بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات پرده برداشت، حقایقی که اکنون به تهدید این زندانی سیاسی و فحاشی به او منجر شده است.وی در آن گفت‌و‌گو تاکید کرد: «پدرم وقتی برادرم محمد را در آسایشگاه روانی با وضعیت بسیار بدی دید، بعد از دو هفته از غصه فوت کرد. او وقتی از دیدن برادرم آمد تا قبل از مرگش فقط گریه می کرد و می گفت بروید ببینید با محمد چه کرده اند؟ با او چه کردند که به این حال و روز افتاده است؟ دکترها گفتند از غصه و فشار زیاد فوت کرده است. الان چهار ماه است که از فوت پدرم می گذرد و وضعیت مادرم هم خوب نیست.»خانم ابراهیمی گفت: «از دستگیری برادرم هفت ماه می گذشت اما ما هیچ اطلاعی از وضعیت او نداشتیم، بعد از هفت ماه فهمیدیم که چه بلایی سرش آورده اند خودش تعریف می کرد در انفرادی بوده و کتکش می زدند و آن قدر بر سرش کوبیده اند که الان حافظه اش ضعیف شده و نمی تواند بر هیچ موضوعی تمرکز کند.»ابراهیمی هفت ماه اول بازداشتش را دریکی از سلول های انفرادی بند ۲۰۹ گذارند. وی دو ماه پیش دوباره برای بازجویی به همین سلول انفرادی منتقل شد. این در حالی است که بعد از اتمام تحقیقات و انتقال به بند عمومی، بازگرداندن دوباره متهم به سلول انفرادی و بند امنیتی تحت نظر وزارت اطلاعات کاملا خلاف قانون است.هنوز حکمی برای این زندانی سیاسی صادر نشده است و او به صورت کاملا بلاتکلیف در بند ۳۵۰ زندان اوین به سر می برد. محمد به گفته همبندانش از نظر جسمی و روحی شرایط بسیار نامناسبی دارد.





گزارش خبرنگار کلمه  

محاکمه تروریست نیروی قدس پاسداران در واشنگتن

خبرگزاری فرانسه اعلام کرد که امروز نخستین دور محاکمه جنجالی متهم به ترور سفیر عربستان در واشنگتن برگزار خواهد شد.
دادستان کل آمریکا گفت که جلسه دادگاه منصور ارباب‌ سیار امروز (دوشنبه) در نیویورک برگزار می‌شود.آمریکا مدعی است که منصور ارباب‌ سیار متهم به همکاری با نیروی قدس سپاه پاسداران برای ترور سفیر عربستان سعودی در واشنگتن است.رئیس دادگستری و رئیس پلیس فدرال آمریکا ارباب‌ سیار را متهم به همدستی با غلام شکوری یک ایرانی دیگر کردند و اعلام داشتند وی می خواسته با همکاری مافیای مواد مخدر در مکزیک سفیر عربستان در آمریکا با ترور کند.مقام های آمریکا همچنین مدعی هستند که ارباب سیار به جرم خود اعتراف کرده و قرار است در جلسه دادگاه تقاضای فرجام کند.آمریکا، اتحادیه اروپا، انگلیس، و کانادا پنج نفر را در ارتباط با این پرونده تحریم کرده‌اند.



نوشته ای از رضا صالحی

۱۳۹۰ آبان ۱, یکشنبه

"اميرعلی علامه‌زاده در هنگام ملاقات گريه می‌کرد"

خانواده اميرعلی علامه‌زاده، روزنامه‌نگار زندانی در ايران نسبت به وضعيت وی ابراز نگرانی کرده‌اند.زينب علامه‌زاده، خواهر اين روزنامه‌نگار روز شنبه ۳۰ مهر ۱۳۹۰ به تارنمای "خانه حقوق بشر ايران" گفت برادرش در نخستين ملاقاتی که داشته، " از وضعيت روحی خوبی برخوردار نبوده و مدام گريه می‌کرده است.اميرعلی علامه‌زاده، يکشنبه ۲۷ شهريور سال جاری توسط سه مأمور امنيتی در تهران بازداشت شد.حکم بازداشت وی از سوی شعبه ۱۴ دادسرای فرهنگ و رسانه صادر شده است. اين روزنامه‌نگار در بند ۲ الف زندان اوين که زير نظر سپاه پاسداران است، نگهداری می‌شود.خواهر اين روزنامه‌نگار گفت اتهامات علامه‌زاده به‌طور دقيق مشخص نيست و فقط اعلام شده که اتهامات وی "امنيتی" است.وی نحوه بازداشت برادرش را اين‌گونه اعلام کرد: "روز ۲۷ شهريور ماه، صبح که داشت می‌رفت سر کار‬، گويا نزديک منزل جلویش را در خيابان می‌گيرند. ‫من خود هم داشتم حاضر می شدم بروم سر کار‬. اميرعلی زودتر از من برگشت و گفت لباس بپوشيد حکم دارند خانه را بگردند و من را هم با خودشان می‌برن‬د. سه نفر بودند که مشغول بازرسی منزل شدند. هيچ صحبتی نکردند و اجازه هم ندادند که ما با هم صحبت کنيم."

"مأموران به دنبال يک هارد هزار گيگ"

زينب علامه‌زاده افزود: "همان روز بازداشت به اميرعلی در خانه گفتند که يک هارد هزار گيک هم داری، آن را هم بياور. اميرعلی در پاسخ‌شان گفت که آن در هارد در خانه‌مان در بابل هست. همين مسأله باعث شد که يک ماه بعد برای پيدا کردن آن هارد به خانه‌مان در بابل بروند و آن‌جا را بازرسی کنند. در بابل ريسور ماهواره و ال‌ان‌بی و ديگر وسائل را برداشتند و با خود بردند و ما را هم تهديد کردند.وی در مورد تهديد خودش و برادرش در بابل گفت: "در بابل وقتی خانه را به هم ريختند و هارد را پيدا نکردند، با بردار ۱۷ ساله‌ام که در مدرسه بود، تماس گرفتند و گفتند بيايد خانه. برادرم را تهديد کردند که هم خودش و هم خواهرش، يعنی من را بازداشت می‌کنند. آن‌ها حق نداشتند که چنين کاری انجام دهند. اين کار غيرقانونی بود که بخواهند خانواده من را تهديد کنند. آن‌ها جو خانه ما را متشنج کردند و بعد هم رفتند.خواهر اين روزنامه‌نگار گفت: "پدر و مادر من از ناراحتی وضعيت بسيار بدی دارند و خانواده ما دارد رنج می‌کشد. ما می‌خواهيم که هر چه زودتر وضعيتش مشخص شود و آزاد شود.وی افزود: "برادرم مبتلا به ديسک کمر شديد است. نمی‌توانست بنشيند و خيلی سخت بود انجام کارها به خاطر مريضی‌اش. اما حالا مشخص نيست در بند ۲ الف زندان اوين چه وضعيتی دارد. ما نگرانش هستيم.چندی پيش نيز کمپين بين‌المللی حقوق بشر در ايران با ابراز نگرانی از بی‌خبری از وضعيت اميرعلی علامه‌زاده، خواهان اعلام موارد اتهامی وی و برخورداری اين روزنامه‌نگار از يک دادرسی عادلانه شده است.علاوه بر علامه‌زاده، "محمد حيدری، مهدی افشارنيک، علی اکرمی و محسن حکيمی" چهار روزنامه‌نگار ديگری هستند که در تهران بازداشت شده‌اند.در شيراز نيز فرزاد صدری، سردبير خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا) در منطقه فارس، هخامنش يونسی، عکاس ايسنا و سعيد نظری و علی نظام‌الملکی دو خبرنگار ايسنا در فارس بازداشت شده‌اند. با اين حال هخامنش يونسی يکشنبه ۲۴ مهر آزاد شد.حميد موذنی، روزنامه‌نگار و نويسنده بوشهری از ديگر بازداشت‌شدگان هفته‌های اخير است.موج تازه بازداشت روزنامه‌نگاران در ايران پس از پخش مستند "خط و نشان رهبر" از تلويزيون بی‌بی‌سی فارسی آغاز شد. اين مستند درباره زندگی شخصی و سياسی آيت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی ايران است.

منبع: رادیو زمانه

رژیم خون ریز جمهوری اسلامی، ماشین اعدام همچنان قربانی می گیرد

  موج اعدام‌ها در جمهوری اسلامی ادامه دارد. همزمان شماری از معترضین و زندانیان سیاسی نیز به اعدام محکوم شده‌اند. نگاهی به آمار نیز این وضعیت...