۱۳۹۰ شهریور ۱۹, شنبه

بانگ بلند مرگ بر جمهوری اسلامی در تبریز طنین انداز شد

بعد از ۳۲ سال فریاد بلند مرگ بر جمهوری اسلامی در مغز سیاسی ایران ، تبریز به صدا در آمد و این آغاز یک پایان است…  اخبار رسیده از مناطق مختلف تبریز ،منطقه ۴۰ متئیر ،نصف راه ،خیابان آزادی تبریز در چند نقطه به محل درگیری‌های مردمی با نیروی انتظامی تبدیل گشت. در این درگیری‌ها ابتدا نیروی انتظامی اجازه ورود مردم به چهار راه آبرسانی را ندادند و مردم خشمگین شده و در چند نقطه با نیروی انتظامی درگیر شدند و در آنسو در ۴۰ مئتیر نیز بین مردم و نیروهای پلیس و یگان ویژه بر اثر درگیری چند ماشین پلیس خرد شد. درگیری‌های نسبتا شدیدی بین مردم و نیروی انتظامی در تقاطع «گلگشت» و «گلباد» با خیابان «آزادی» در تبریز به وقوع پیوست.مردم تبریز که بعد از برد تیم «تراکتورسازی» به خیابان‌ها آمده بودند با برخورد شدید نیروی انتظامی مواجه شده که این علت باعث به‌وجود آمدن درگیری‌هایی پراکنده در این نقاط گردید. پلیس برای متفرق کردن مردم از همان شروع از گاز اشک‌آور استفاده کرد.

خبرگزاری آذربایجان  

جاسوسی اینترنتی را به عنوان فاجعه جدید در جمهوری اسلامی محکوم می‌کنیم

ناامن کردن فضای جامعه با از دست رفتن حقوق شهروندی و حتا بدتر از آن پایمال کردن حق اولیه انسان برای داشتن حداقل امنیت در حریم خصوصی خود یکی از زشت‌ترین دستاورد‌های جمهوری اسلامی ایران است که در کارنامه حقوق بشری آن برای همیشه ثبت خواهد ماند.دستگیری‌ها، شکنجه‌ها و اعدام‌های فله‌ای‌ مخالفان از یک سو و از دیگر سو گسترش ناامنی عمومی توسط نهادهای دولتی در ایران با ورود بدون مجوز و غیرقانونی به محوطه‌‌ی منازل (مشاع یا غیرمشاع) و اماکن خصوصی، دستگیری و فشار بر شهروندان در خیابان‌ها به بهانه پوشش و آرایش و مدل مو و غیره، لگدمال کردن حقوق بشر است که نه تنها جمهوری اسلامی بدان بسنده نکرده بلکه امروز با انتشار خبر جاسوسی در اینترنت* دوباره نشان داد که برای بی‌حرمتی به حقوق اولیه انسان‌ها از نقض هیچ تعهدی فروگذار نیست.«خانه حقوق بشر ایران» خبر منتشره از سوی دولت هلند** مبنی بر راهزنی اینترنتی که از داخل ایران سامان داده شده است را بسیار جدی و خطرناک می‌داند. «خانه حقوق بشر» چنین راهزنی‌ها را برای سرقت شناسه‌های کاربری شهروندان ایرانی بر روی اینترنت به عنوان عملی وحشیانه و حربه‌ای تازه برای ناامن کردن فضای آزاد در شبکه‌های اجتماعی قویاً محکوم می‌کند.«خانه‌ حقوق بشر ایران»‌ مسئولیت سنگین از دست رفتن تمامی حقوق کاربران و دست‌اندازی به تمامی مکاتبات، مکالمات و دزدی رمز‌های عبور کاربران ایرانی را متوجه جمهوری اسلامی دانسته و چنین حمله‌ی سایبری را اعلام جنگی علنی علیه امنیت فضای مجازی می‌داند.از آنجا که طبق اعلامیه جهانی حقوق بشر،‌ دولت‌ها‌ی امضا کننده، از جمله ایران، خود را متعهد به «عدم مداخله در زندگی خصوصی افراد و یا مکاتبات شخصی» کرده‌ و همچنین به «حق جستجو، دریافت و انتشار اطلاعات و افکار بدون ملاحظات مرزی» گردن نهاده‌اند، «خانه حقوق بشر ایران»‌ از دولت مستقر در ایران می‌خواهد تا مسئولیت‌پذیر بوده و جلوی این افسارگسیختگی امنیتی را بگیرد. و همچنین این «خانه»‌ از تمامی نهاد‌های حقوق بشری می‌خواهد که چنین حمله‌ی بی‌سابقه‌ به صدها هزار کاربر اینترتی در ایران را به عنوان نقض فاحش حقوق بشر محکوم کنند و علیه آن موضع بگیرند.تمامی کسانی که به نحوی در طرح و اجرای چنین فاجعه‌ای نقش داشته‌اند از جمله ناقضان حقوق بشر بوده و آمران و عاملان آن باید به دست عدالت سپرده شوند. همچنین «خانه حقوق بشر ایران» چنین فاجعه‌ای را نه تنها متوجه شهروندان ایرانی بلکه تهدیدی برای امنیت تمامی کاربران در جهان شمرده و به همین دلیل خواستار پی‌گیری نهاد‌های بین‌المللی در انتشار و جمع‌آوری اسناد در ارتباط با ابعاد این فاجعه اینترنتی و تسلیم آن‌ها به مجامع قضائی بین‌المللی است.


خانه حقوق بشر ایران

۱۳۹۰ شهریور ۱۶, چهارشنبه

پیراهنی با پیام و امضای زندانیان اوین - عکس سمت دیگر پیراهن اضافه شد


یک سمت پیراهن امضاء دوستان در بند 240 را در بر میگیرد و پشت آن امضاء دیگر دوستان در قرنطینه اندزگاه هفت میباشد








جرس 

تهدید خانواده وحید بنانی، درویش جانباخته توسط ماموران امنیتی

در پی جانباختن وحید بنانی یکی ار دراویش سلسله نعمت الهی گنابادی توسط ماموران حکومتی، خانواده آن مرحوم توسط برخی نیروهای امنیتی مورد تهدید واقع شده اند که در صورت حرکت دراویش از سایر شهرستانها برای مراسم تشییع جنازه، راه های ورودی به شهر سروستان را مسدود کرده، با آنها برخورد می نمایند و جنازه آن مرحوم را در مکان نامعلومی دفن می کنند.به گزارش سایت مجذوبان نور، در ادامه این گزارش آمده است که تا کنون زمان و مکان مشخصی برای مراسم تشییع جنازه وحید بنانی از سوی خانواده ایشان مشخص نگردیده است.گفتنی است وحید بنانی یکی از دراویش سلسله نعمت اللهی که در مورخه سیزدهم شهریورماه نود (عصر روز یکشنبه) توسط مامورین امنیتی و انتظامی مورد اصابت گلوله قرار گرفت؛ پس از سه روز ، در شامگاه سه شنبه پانزدهم شهریورماه در بیمارستان نمازی شیراز جان باخت.همزمان با جانباختن وحید بنانی، این منبع خبری گزارش داده است که سه تن از دراویش گنابادی به نامهای ابراهیم فضلی، اصغر کریمی، محمد علی سعدی نیز که به علت اصابت گلوله ی نیروهای انتظامی و امنیتی مجروح شده اند، در وضعیت وخیمی در بیمارستان به سر می برند .در حال حاضر بر اثر فشارهای نیروهای امنیتی در روند بهبود و رسیدگی به وضعیت جسمانی مجروحین اخلال ایجاد شده به نحوی که به آنها دستبند زده و به خانواده های آنها اجازه داده نمی شود از فرزندان خویش عیادت نموده یا به بیمارستان دیگر منتقل نمایند . ضمن آنکه مجروحین از عدم رسیدگی به شکایتشان از مأمورین مبنی بر ایراد جرح عمدی و عدم رعایت موازین قانونی معترض اند .در ادامه این گزارش آمده است خانواده های ایشان از احتمال انتقال مجروحین به زندان با این وضعیت وخیم جسمانی ابراز نگرانی نموده اند .گفتنی است در پی حمله نیروهای بسیجی و لباس شخصی های جمهوری اسلامی، ظهر روز جمعه ۱۱ شهریور با شعار “مرگ بر درویش آمریکایی” به دراویش نعمت اللهی گنابادی در شهرستان کوار از توابع استان شیراز حمله کرده و با شلیک گازاشک‌آور و گلوله تعدادی از دراویش را دستگیر و زخمی کردند.

تحول سبز 

جمعه ۱۸ شهریور؛ تولد محمد مختاری در بهشت زهرا

جمعی از حامیان جنبش سبز، اعلام کردند مراسم زادروز شهید محمد مختاری، دانشجوی جوان جانباخته در راهپیمایی ٢۵ بهمن ماه ۸۸ روز جمعه ۱۸ شهریور در کنار خانواده مختاری در بهشت زهرا برگزاری می شود. صفحه فیس بوک «به یاد محمد مختاری» اعلام کرد روز جمعه ۱۸ شهریور خانواده مختاری مراسمی را برای زادروز جانباخته راه آزادی محمد مختاری که نوزده شهریور است، پر با خواهند کرد.از همگان دعوت شده است این خانواده داغدار را همراهی کنند و ساعت ۵ بعد ازظهر در بهشت زهرا قطعه ۲۴۹، ردیف ۸۳، قبر ۶، حضور به عمل بیاورند.محمد مختاری ۲۲ ساله، دومین جان‌باخته‌ در جریان اعتراض‌های روز ۲۵ بهمن‌ماه سال گذشته، به ضرب گلوله ماموران حکومتی جان باخت.این حامی چنبش سبز، در آخرین پست های فیس بوک خود نوشته بود “خدایا ایستاده مردن را نصیبم کن که از نشسته زیستن در ذلت خسته ام.

گزارش جرس  

۱۳۹۰ شهریور ۱۵, سه‌شنبه

مادر رامین یعقوبی: تمام بدن پسرم از ضرب و شتم کبود بود

برخوردهای خشونت بار، ضدانسانی و غیرقانونی نیروهای انتظامی و امنیتی جمهوری اسلامی، جان جوان مظلوم و بی گناه دیگری را در ایران گرفت؛ این بار درود لرستان.روز 23 تیرماه نیروی انتظامی در شهرستان درود به عده ای جوان غیرسیاسی که در خانه ای جمع بوده اند مشکوک می شود و آنها را دستگیر می کند. بعد از مدتی همه ی بازداشت شدگان –جز یک نفر- با قید وثیقه آزاد می شوند. رامین (محمد) یعقوبی که توانایی وثیقه را نداشته در حبس می ماند. صبح روز بعد، یگان ویژه آگاهی این جوان را برای بردن نزد قاضی از نیروی انتظامی تحویل می گیرند اما بعد از ضرب و شتم شدید او را تحویل زندان می دهند. رامین یعقوبی از آنجا به بیمارستان منتقل می شود و بعد از پنج ساعت در بیمارستان جان خود را از دست می دهد.خانم یعقوبی در حالی که بشدت منقلب است در گفتگو با "جرس" از جان باختن مظلومانه ی فرزندش سخن می گوید. وی با تاکید بر این نکته که "دو ساعته بچه ام را بدون هیچ جرمی بردند و کشتند"، به "جرس" می گوید: «ابتدا رامین را که مهمان دوستش بود با دیگر رفقایش دست جمعی می گیرند و به کلانتری 11می برند. همه را آزاد می کنند به غیر از رامین که او را در بازداشتگاه نگه می دارند. ساعت چهار بعدازظهر رامین به من زنگ زد و گفت دستگیرش کرده اند. من برایش آب‌میوه بردم و ساعت دوازده هم براش غذا و میوه بردم و تا ساعت دو هم پیش او بودم؛ پسر بی گناهم سر حال بود. صبح ساعت هشت از یگان ویژه آگاهی می آیند و او را تحویل می گیرند. تا زمانی که او را پیش قاضی ببرند این قدر او را کتک زده بودند که اصلا پیش قاضی نای حرف زدن نداشته است. بعد قاضی می گوید یک هفته در بازداشتگاه زندان نگهداری شود. وقتی رامین را به بازداشتگاه می برند، رئیس زندان می گوید این فرد اصلا حالش خوب نیست. قاضی هم می گوید به دستور قوه قضاییه باید او را تحویل بگیرید. رامین در زندان حالش بهم می خورد و ساعت چهار و نیم او را به بیمارستان منتقل می کنند. ناراحتی من هم این است که آنها به ما خبر نمی دهند و یازده شب به ما می گویند؛ و ما می رویم بیمارستان و جنازه بچه ام را تحویلمان می دهند.»این مادر داغدیده با اشک و آه ادامه می دهد: «دلم از این می سوزد که رامین بچه ی ساده ای بود؛ او نه جرمی کرده بود، نه سیاسی بود، نه معتاد و قاچاقچی بود، نه پرونده ای در قوه قضاییه داشت؛ فقط به جرم اینکه در خانه دوستش مهمان بوده او را گرفتند و این قدر کتکش زدند که جان خود را از دست داد. به خدا دارم دیوانه می شوم که چرا این بچه بی گناه باید کشته شود؟ وقتی رفتم بیمارستان جنازه رامین را دیدم اصلا او را نشناختم. کمر و سر و صورتش یک تکه کبود و سیاه بود. شب پیش، برایش شام برده بودم ؛ صحیح و سالم بود. اما فردا شب با این وضعیت جنازه اش روی تخت بیمارستان بود.»این مادر داغدیده می افزاید: «ده دقیقه قبل از مرگش به ما گفتند پول آی سی یو را به حساب بیمارستان بریزید و ما هم ریختیم. ده دقیقه بعد گفتند بچه تان فوت شد! فقط هم او را بردند آی سی یو که بگویند آنجا فوت شده در صورتی که خودشان هم می دانستند با او چکار کردند و خواهد مرد.»وی در خصوص علت مرگ فرزندش توضیح می دهد: «ما در شهرستان درود در استان لرستان زندگی می کنیم. دادستان اینجا به ما گفت برای پزشک قانونی جنازه یک هفته باید تهران یا اهواز برود که آن موقع اینقدر حالمان بد بود که گفتیم یک هفته جنازه عزیزم سرگردان نشود و پدرش اجازه نداد. این در حالی بود که خرم آباد و بروجرد پزشک قانونی دارد! اینقدر عرصه را به ما تنگ کردند و ما را ترسانند و اذیت کردند که ناچار شدیم سریع دفنش کنیم. در بیمارستان هم یک پزشک نوشت که تشنج کرده یکی دیگر نوشت مسمومیت دارویی و یک پزشک دیگر نوشته بود ایست قلبی. اما ما از جنازه پسرم عکس داریم که تمام بدنش از ضرب و شتم کبود و سیاه بود...»خانم یعقوبی در خصوص پیگیری هایش برای مجازات عاملان قتل فرزندش می گوید: «از دو تا مامور آگاهی که پسرم را صحیح و سالم تحویل گرفتند و این بلا را به سرش آوردند شکایت کرده ایم اما هنوز هیچ جوابی نگرفته ایم. جز صبر هم کاری از دستمان برنمی آید؛ ما که آنقدر قدرت نداریم با دولت طرف شویم؛ توان مالی هم نداریم که وکیل بگیریم، فقط دادمان را از خدا می خواهیم...»مادر رامین با اندوه فراوان، و با آه و فریاد، سخنان خود را اینگونه به پایان می برد: «جوان 23 ساله من را که از من گرفتند، خواهش می کنم مسئولین کاری کنند که این بلاها سرجوانان دیگر نیاید. قاتل را هم باید طبق قانون رفتار کنند . بچه بی گناه من که هیچ جرمی مرتکب نشده بود. چقدر باید ناامنی تحمل کنیم؟ تا کی جوانان ما را بزنند و بکشند و جنازه شان را تحویل دهند؟! این معنای امنیت است؟ فقط داغی بر دل من مانده که عزیزم را کشتند آنهم بی گناه! دیگر چه بگویم خودتان می دانید حال پدر و مادری که پسرشان را اینجوری بکشتند چه جور است. فقط تا سر قبرش می رویم و آرام می گیریم دوباره برمی گردیم و دادمان را از خدا می خواهیم...»

گفت‌وگو: مژگان مدرس علوم

جرس

دلنوشتۀ خواهر شهید مصطفی کریم بیگی به سبزترین برادردنیا

خواهر شهید مصطفی کریم بیگی، از جانباختگان حوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری، طی یادداشتی برای برادرش، از دلتنگی های خود و خانواده برای آن جوان شهید نوشته و خاطرات وی را یادآور می سازد.به گزارش سایت «سرخ سبز»، خواهر شهید کریم بیگی، با گذشت ۶١٨ روز از کشته شدن برادرش نوشته است: 

۶١٨روز است که دلتنگم ... ۶١٨ روز بی تو نفس کشیدم ....۶١٨ روز خورشید بی تو طلوع کرد ...من ۶١٨ بار غمگینم ....

چگونه تاب آوردم ...چگونه بخشیدم دستانی که تورا از من گرفتند.پدر سنگین بغض می کند... مادر آهسته گریه می کند ... و من تنها صبوری .... چوب لباسی بی تابی پیرهنت را می کند و خانه در جستجوی عطر توست.یاد خنده هایت آتش به تمام ایمانم می کشد . به دستانی که با اسلحه آشناست فکر می کنم , به دستانی که لقمه بر دهان فرزندش می گذارد که رنگ خون تورا دارد .... کاش فرزندان او سالم باشند ... کاش...به لحظه های آخر بودنت فکر می کنم ... به روز های آخر ... روز هایی که شانه به شانه می رفتیم ... به شب آخر... به نگاه آخر به لباست فکر میکنم که غرق خون بود به لباس هایی که هنوز در چوب لباسی انتظار آمدنت را می کشند... چگونه به آنها بگویم آمدنی در کار نیست...به شانه هایت فکر می کنم که تکیه گاهم بود ... به شب هایی که به تو تکیه کردم و اشک ریختم و نترسیدم از غرورم .توی بهترین روز های زندگیم بدجوری جای خالیت فریاد می زند...گاهی دلم می خواد همه ی روزها عادی باشند .. تولدی نیاید...عیدی نشود ...درختی میوه ندهد...برفی نیاید...خورشیدِ هیچ روزی زیبا تر از روز قبل طلوع نکند ...دلم می خواهد همه چیز همان جوری باشد که تو دیدی.روزهای خاص کوه بغض می شوم ...از روزهای ساکت و پر بغض خودم می ترسم ... از تاریکی ای که دورم را گرفته می ترسم ... از این همه نبودنِ تو می ترسم .... از خنده ای که بدونِ تو قراره روی لبام بنشیند می ترسم ...از سالهایی که قراره بی تو باشم... از هر بودنِ بی تو می ترسم ... از این کابوس ندیدن های تو که هر روز قراره تکرار بشود، می لرزم ... گاهی از عکست فرار می کنم ... دلم هیچ وقت به اون عکست که توی قاب, با یک پارچه مشکی تزئین شده صاف نشد... هنوز از اون عکست که روبان مشکی داره دلگیرم.هنوزم وقتی صدای پا می آید وجودم می لرزد ... هنوز هم به آمدنت فکر می کنم هنوز هم می توانم عطرتو حس کنم ... هنوز هم دلتنگم ... مثل روزهای اول


۶١٨روز خواهرانه

جـــرس 


سرکوب و توقیف رسانه‌ها را متوقف کنید! همه‌ی روزنامه‌نگاران و وب‌نگاران زندانی را آزاد کنید

علیرغم ژست‌های ظاهری "گشایش فضا" از سوی رژیم اما سرکوب رسانه‌ها و روزنامه‌نگاران ادامه دارد. هفته نامه شهروند امروز و روزنامه روزگار در تاریخ ١٤ شهریور توقیف شدند. گزارش‌گران بدون مرز سرکوب آزادی بیان و تظاهرات‌ مسالمت‌آمیز و بازداشت روزنامه‌نگاران و وب‌نگاران را در ارومیه و تبریز محکوم می‌کند.هفته‌نامه شهروند امروز در تاریخ ١٤ شهریور به دستور هیات نظارت بر مطبوعات ارگان سانسور وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به اتهام " توهین و افترا به مقامات مسئول " توقیف شد. این هفته‌نامه وزین پیش از این در تاریخ ١٥ آبان ماه ١٣٨٧ توقیف شده بود و در تیرماه سال جاری فعالیت مجدد خود را اغاز کرده بود.در همین روز روزنامه روزگار به دستور "شعبه نهم بازپرسی دادسرای فرهنگ و رسانه" به مدت دو ماه توقیف شده است. سایت دادسرای تهران علت توقیف این روزنامه را " اعلام جرم دادستان عمومی و انقلاب تهران به اتهام تبليغ عليه نظام و انتشار مسايل محرمانه كشور" اعلام کرده است. روزگار دوره‌ی جدید انتشار خود را از دی ماه ١٣٨٩ آغاز کرده بود.در دو هفته‌ی اخیر رد طرح احیای دریاچه اورمیه از سوی مجلس شورای اسلامی، اعتراضات و تظاهرات‌های متعددی را در شهرهای مختلف آذربایجان از جمله ارومیه و تبریز در پی داشته است. از سوی یونسکو بعنوان یکی از ذخیره‌های بیوسفری جهان ثبت شده است. اعتراض مسالمت‌جویانه‌ی شهروندان از سوی نیروی‌های انتظامی و سپاه پاسداران به شدت سرکوب شده است. در همین مدت صدها شهروند از جمله روزنامه‌نگاران و وب‌نگاران بازداشت شده اند. رحیم غلامی در تاریخ ٨ شهریور ماه در شهر اردبیل برای انتشار اعتراض‌نامه‌ای به بی‌عملی مسئولان رژیم در برابر فاجعه خشک شدن دریاچه ارومیه به همراه تعدادی دیگر از فعالان مدنی این شهر بازداشت شد. این روزنامه‌نگار پیش از این در فروردین ١٣٨٧ توسط ماموران امنیتی در اردبیل بازداشت شده بود. همکار نشریه‌های "مهر اردبیل"،"فروغ آذربایجان"،"یاشیل مغان" و "یارپاق" از ۶ آبان ١٣٨٨تا آبان‌ماه ١٣٨٩ را درزندان آزاد سپری کرده بود.فرانک فرید نویسنده مترجم، عضو کمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیض آمیز نسبت زنان و همکار سایت مدرسه فمینیستی در تاریخ ١٢ شهریور در یکی از خیابان‌های تبریز دستگیر شده است. دلایل این بازداشت‌ها از سوی مقامات قضایی اعلام نشده است.با آنکه گزارش‌گران بدون مرز از آزادی ده‌ها زندانی سیاسی در ایران استقبال می‌کند. اما خواهان آزادی بدون قید و شرط همه‌ی روزنامه‌نگاران و وب‌نگاران زندانی است. علیرغم اعلام " عفو" ده‌ها زندانی سیاسی از سوی رهبر جمهوری اسلامی به مناسبت عید فطر، اما ایران همچنان با ٢٥ روزنامه‌نگار و ١٧ وب‌نگار زندانی یکی از بزرگترین زندان‌های جهان برای حرفه‌کاران رسانه‌هاست. تعداد زیادی از زندانیان آزاد شده به پایان مدت محکومیت خود نزدیک بودند و یا به شکل قانونی می‌توانستند از آزادی مشروط بهره‌مند شوند. از لیست زندانیان گزارش‌گران بدون مرز محمد پورعبدالله، امیر اصلانی و کیوان فرزین آزاد شده‌اند.محمد پورعبدالله دانشجو و وب‌نگارپیشرو در تاریخ ٢٤ بهمن ماه ١٣٨٧ بازداشت و در تاریخ ٢٣ آذر ماه ١٣٨٨ از سوی شعبه ١٥ دادگاه انقلاب اسلامی تهران با اتهاماتی چون " اجتماع و تبانی و تبلیغ علیه نظام" به شش سال زندان محکوم شد. شعبه ٣٦ دادگاه تجدیدنظر این محکومیت را به سه سال تقلیل داد. در آبان‌ماه ١٣٨٩ مقامات قضایی با درخواست آزادی مشروط علیرغم گذشت نیمی از محکومیت و مخالفت کردند. امیر اصلانی، دانشجوی رشته برق دانشگاه علم و صنعت و مدیر یک شرکت نرم‌افزاری در تاریخ ١٧ مرداد ١٣٨٨ در برابر محل کارش بازداشت شد. وی بیش از ٢٥٠ روز را در سلول‌های انفرادی زندان اوین بسر برد. در مهرماه همان سال به چهار سال زندان محکوم شده بود. کیوان فرزین روزنامه‌نگار فرهنگ و آهنگ در تاریخ ١٥ دی ماه ١٣٨٨ بازداشت و در مرداد ماه شعبه ٢٨ دادگاه انقلاب اسلامی به دوسال زندان محکوم شده بود.


گزارش‌گران بدون مرز

رییس سازمان حقوق بشر کردستان خواهان پایان دهی به حصر منازل آقایان میر حسین موسوی و مهدی کروبی شد

محمد صدیق کبودوند در زندان طی بیانیه کوتاه خواستار پایان دهی به حبس خانگی میرحسین موسوی و مهدی کروبی از رهبران جنبش سبز شد.کبودوند رییس سازمان حقوق بشر کردستان و سردبیر نشریه پیام مردم است که دهم تیرماه ۱۳۸۶ بازداشت و به ۱۱ سال زندان محکوم شد.محمد صدیق کبودوند در طول دوره‌ی زندان دچار مشکلات عدیده‌ی جسمی و بیماری شد، فشارهای وارده بر وی در طول دوران بازداشت و بودن در سلول‌های انفرادی وی را در معرض خطر جدی سلامتی قرار داده است.کبودوند هم اکنون در بند ۳۵۰ زندان اوین به سر می‌برد که محل نگهداری زندانیان سیاسی است، عدم مرخصی به وی در سه سال گذشته که امکان درمان را برای وی غیر ممکن کرده است. اما باز هم مسئولین قضایی و امنیتی مانع مرخصی او برای درمان در خارج از زندان شده‌اند.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی کردوند در این بیانیه آمده است:

نزدیک به ۷ ماه است که رهبران جنبش سبز توسط دستگاه های امنیتی و قضایی در خانه هایشان حبس و زندانی شده اند. آقایان میرحسین موسوی و مهدی کروبی متهم اند به اعتراض به برگزاری انتخابات ناسالم و حمایت از حقوق و مطالبات مردم و مطالبه آزادی و دموکراسی، انتخابات سالم و احترام به قانون و اراده مردم.بطوری که گفته می شود رهبران جنبش سبز از تاریخ بازداشت خانگی تاکنون از کلیه ارتباطات با خانواده هایشان و دوستان، اطرافیان و دنیای خارج از چاردیواری منازلی که درآن زندانی شده اند محروم گردیده اند که این وضعیت به مثابه سلب و محروم کردن شهروندان از حقوق و آزادی های اساسی و مصداق آشکار و بسیار جدی نقص حقوق بشر است.از این رو از مردم ایران و از احزاب و سازمان های سیاسی، سازمانها و نهادهای حقوق بشری، فعالان سیاسی و مدنی و وجدان های بیدار درخواست می شود نسبت به ادامه حبس خانگی رهبران جنبش سبز، اعتراض خود را به هر نحو ممکن اعلام نموده و آزادی آنان را خواستار شوند.من، محمد صدیق کبودوند، کوشنده حقوق بشر زندانی نیز به سهم خود، خواهان پایان دهی به حصر منازل آقایان میر حسین موسوی و مهدی کروبی و رهایی بدون قید و شرط آنها از بند و زندان خانگی هستم.

تهران، زندان اوین/۱۴ شهریور

گزارش کلمه

رژیم جمهوری اسلامی: یک حکومت فاسد و بحران‌زده در آستانه فروپاشی

آشفتگی داخلی و بحران مشروعیت رژیم جمهوری اسلامی: سقوط قریب‌الوقوع رژیم ننگین جمهوری اسلامی به کجراهه‌ای کشیده شده است که دیگر قادر به حفظ ظا...