۱۳۹۰ شهریور ۱۴, دوشنبه

زخمی و بازداشت شدن تعدادی از دراویش کوار توسط نیروهای امنیتی

در پی حمله نیروهای بسیجی و لباس شخصی، ظهر روز جمعه ۱۱ شهریور با شعار "مرگ بر درویش آمریکایی" به دراویش نعمت اللهی گنابادی در شهرستان کوار از توابع استان شیراز با شلیک گازاشک‌آور و گلوله تعدادی از دراویش را دستگیر و زخمی کردند.ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، موج بازداشت دراویش ساکن کوار از شب گذشته شنبه ۱۲ شهریور آغاز شد و لباس شخصی‌ها بدون مجوز قانونی به منازل دو تن از دراویش با نام‌های شهباز زارع و امان‌الله چراغی هجوم بردند و پدران آن‌ها با نام‌های منوچهر زارع و حسنقلی چراغی را بازداشت کرد‌ند.هم چنین ساعت ۵ بامداد روز یکشنبه نیز ۱۳ نفر لباس شخصی به همراه دو سرباز، به خانه عبدالرضا آرایش از دراویش گنابادی حمله‌ور شده و او را دستگیر و به محلی نامعلوم منتقل کردند. در این حملات لباس شخصی‌ها مدارک شخصی و اقلام فرهنگی موجود در خانه‌های این دراویش را نیز با خود بردند. ماموران لباس شخصی و نیروی انتظامی، مجددا عصر یکشنبه به منازل برخی از دراویش کوار به اسامی کاظم دهقان، غلامعلی بیرمی، محمد علی صادقی و مهرداد کشاورز نیز مراجعه کردند.از سوی دیگر هم در ظهر یکشنبه ۱۳ شهریور جمعی از دراویش سیرجان و شهر کرد که به سوی کوار در حرکت بودند، توسط نیروهای لباس شخصی و انتظامی در جاده شیراز کوار به نام های احمد رضا حسینی، اکبر احمدی، مهدی عزیزی، محمد موسوی، جمال حسینی، خسرو دری، حسن ویس قلی، حسین اسدی، مجید متقیان و حمید پوررضا قلی دستگیر شدند.ساعت ۵ بعدازظهر روز یکشنبه ۱۳ شهریور نیز نیروهای یگان ویژه و لباس شخصی‌ها به دراویش که برای تشکیل مجلس عبادی شب دوشنبه در حال اجتماع بودند حمله کردند و چندین تن از دراویش مورد اصابت گلوله قرار گرفتند که حال یک تن از آن‌ها وخیم گزارش شده است. برخی از دراویش دستگیر و به مکانی نامعلوم منتقل شدند حجت ولی‌زاده ازجمله دستگیرشدگان است. ابراهیم فضلی، اصغر کریمی، محمد علی سعیدی و وحید بنانی نیز چند تن از زخمی شدگان هستند که حال آقای بنانی وخیم گزارش شده است.دراویش گنابادی ساکن کوار در واکنش به حملات مسلحانه نیروهای امنیتی و نظامی به دراویش ضمن اطلاعیه‌ای با تقبیح حمله نیروی انتظامی و لباس شخصی‌ها به دراویشی که برای شرکت در مجلس فقری شب دوشنبه عازم بودند پایداری و همبستگی خود را اعلام نمودند.این در حالیست که در عصر روز یکشنبه موج دستگیری دراویش گسترش یافت و تعداد زیادی از دراویش بازداشت شدند. اسامی بازداشت شدگان به شرح زیر است: 
۱- کاظم حسین‌زاده از شهرستان سروستان
۲- حجت کشاورز از شهرستان سروستان
۳- رحیم‌پور رستم از شهرستان کازرون
۴- یدالله پارسیان از شهرستان نورآباد
۵- علی اصغر سعیدی از شهرستان سروستان
۶- نصرالله حیدری از شهرستان نورآباد
۷- سعید کریمایی از شهرستان کرج
۸- مسعود احمدی از شهرستان کرج
۹- امین صفاری از شهرستان کرج
۱۰- ایمان کرمی از شهرستان شیراز

گفتنی است صبح روز یکشنبه غلامرضا شیرزادی‌نژاد استادیار مدعو دانشگاه آزاد همراه دو تن از وکلای دراویش به نامهای افشین کرمپور و امیر اسلامی که برای پی گیری حقوقی غائله کوار، به فرمانداری کوار مراجعه کرده بودند بازداشت شدند. لباس شخصی‌های مسلح کنترل کوار را به دست گرفتند و نیروهای نظامی و لباس شخصی‌ها کنترل شهر را به دست دارند و با کنترل عبور و مرور در خیابان‌ها وجاده‌های اطراف کوار و استقرار در ورودی‌های شهر علاوه بر ممانعت از ورود دراویش به کوار، از آن‌ها فیلمبرداری کرده و کارت شناساییشان آن‌ها را ضبط می‌کنند. و انتهای انتظامی حامل تیربار در شهر و جاده‌های مواصلاتی کوار تردد می‌نمایند و ونهای نیروی انتظامی و آمبولانس‌ها در کلانتری کوار مستقر شده‌اند. شایان ذکر است که علیرغم فشارهای وارده مجلس درویشی شب دوشنبه در جو امنیتی کوار برگزار شد و دراویش مطابق برنامه‌های همیشگی به خواندن کتب عرفانی پرداختند.

گزارشگران هرانا

حسین زمان: زندان جای شکستن زنان و مردان با ایمان نیست

 حسین زمان در یادداشتی با اشاره به دیدارش با سیدمصطفی تاج زاده به روحیه بالا و عزم راسخ این فعال سیاسی پرداخته و تاکید کرده که زندان جای شکستن زنان و مردان با ایمان نیست.وی در این یادداشت نوشته است: جمعه یازدهم شهریور توفیقی پیدا کردم تا به همراه خانواده به دیدار سید مصطفی تاجزاده ، دوست عزیزم بروم . شب خوب و زیبایی بود ، مضافا اینکه حضور جناب آقای نوری زاد و دیگر دوستان نیز باعث آرامش خاطر همه حضار گردیده بود .صحبت های گرم و شیرین عزیزان لذت حضور در آن جمع را بسیار افزوده بود و دلهایمان نمی خواست تا این لحظات خوش سپری شود . نکته بسیار حائز اهمیت و قابل ذکر برای دوستان روحیه بسیار بسیار قوی یاران زندان کشیده بویژه سید مصطفی تاجزاده بود . وقتی با شور و حرارت از خاطراتشان در زندان می گفتند ، به صراحت می توانستیم افتخار و سربلندی را در تمامی وجودشان مشاهده کنیم . آنچنان از فرصت خودسازی پیش آمده در زندان می گفتند که انسان حسرت می خورد.به نظر می رسد زندان با همه بدی ها ، رنج ها ، مشقات و دلتنگی هایش بویژه برای خانواده های زندانیان ، برای زنان و مردان با ایمان و استوار همچون نسرین ستوده ، سید مصطفی تاجزاده و نوری زاد و …. تبدیل به فرصتی طلایی شده تا عزمشان را جزم تر و اراده شان را محکم تر کنند و بوضوح مشخص است که زندان جای شکستن زنان و مردان با ایمان نیست و این انسان های پولادین را آبدیده تر می کند . البته این توفیقی است که نصیب ایشان شده و به برکت وجود با شرف و غیرتمند خودشان به این درجه از رشد رسیده اند و دیدن این انسانهای فرهیخته و خود ساخته و مشاهده این همه صبوری و صلابت و استواری ، بار سنگین مسئولیت دفاع از حقوق انسانها را از دوش ما بر نمیدارد .

گزارش جرس

پایان موقت اعتصاب غذای اشکان ذهابیان

اشکان ذهابیان دانشجوی محروم از تحصیل زندانی پس از ملاقات حضوری با خانواده‌اش با توجه به اوضاع وخیم جسمانی و وعده های مساعد مسئولان برای رسیدگی به وضعیت وی، موقتا به اعتصاب غذای خود پایان داده است.اشکان ذهابیان، عضو شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت، که از سحرگاه سه شنبه ۸ شهریورماه در اعتراض به کارشکنی در فرآیند آزادی مشروط و ادامه غیرقانونی بازداشت و همچنین وضعیت وخیم زندان و شرایط غیر انسانی نگهداری اش در زندان متی کلا بابل، دست به اعتصاب غذا زده بود پس از موافقت مسئولان امنیتی با ملاقات حضوری خانواده اش در روز شنبه ۱۲ شهریور ماه، موقتا به اعتصاب غذای خود پایان داده است. خانواده این فعال دانشجویی امیدوارند که با خاتمه اعتصاب غذا، مسئولان، مطابق وعده های مساعد داده شده، اقدامات لازم را جهت بهبود وضعیت فرزندشان و ایجاد زمینه آزادی وی به عمل آوردند.با توجه به اینکه در هفته های اخیر و پس از روزه داری در ماه رمضان در شرایط نامساعد زندان، اشکان ذهابیان دچار خونریزی معده و ضعف عمومی بود، این اعتصاب غذا به ویژه برای خانواده وی، نگرانی های شدیدی را درباره وضعیت جسمی و سلامتی اش ایجاد کرده بود. گفتنی است که از روز دوم اعتصاب نیز، حال وی رو به وخامت گذاشته بود و بدون دریافت مراقبت پزشکی به سلول انفرادی منتقل شده بود و در نهایت منجر به بیهوشی اش شد. مادر این فعال دانشجویی پس از ملاقات حضوری روز شنبه، در گفتگو با جرس از ضعف شدید فرزندش بر اثر اعتصاب غذا و فشارهای روحی و جسمی، شدیدا ابراز نگرانی کرده بود، وی در عین حال اظهار داشته بود که امیدوار است که مسئولان با تحقق وعده های خود زمینه آزادی فرزندش را فراهم آورند.اشکان ذهابیان در حال حاضر با گذراندن بیش از نیمی از ۶ ماه حکم غیرقانونی حبس در زندان متی کلا بابل، قانونا حق استفاده از آزادی مشروط را دارد که تاکنون با مانع تراشی مسئولان از این حق خود محروم مانده است. علاوه بر این، وی مدت دو ماه اول نگهداری اش در زندان متی کلا در بند سارقین این زندان محبوس بوده و سپس به بند قاتلین این زندان منتقل شده و همراه با زندانیان محکوم به اعدام نگهداری می شد. در هر دو این بندها وی از هر گونه امکانات رفاهی محروم بوده، با محدودیت تماس های تلفنی روبرو بوده، حق دریافت کتاب از خانواده اش را نداشته و بارها مورد آزار و اذیت دیگر زندانیان قرار گرفته است. این در حالی است که زندان بابل یک بند مخصوص زندانیان سیاسی دارد که پیش از این توسط خود زندانیان سیاسی تجهیز شده است.اشکان ذهابیان، دانشجوی محروم از تحصیل دانشگاه فردوسی مشهد و عضو شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت، ۱۲ اردیبهشت ماه سال جاری در پی احضار و مراجعه به اداره اطلاعات ساری برای بار سوم بازداشت شد. وی برای اولین بار در ۲۶ خرداد سال ۸۸ تنها چهار روز پس از کودتای انتخاباتی، در جریان تجمع دانشجویان دانشگاه مازندران، در اثر ضرب و شتم شدید نیروهای انصار بی هوش و سپس توسط ماموران وزارت اطلاعات بازداشت شده بود. اشکان ذهابیان در ۱۲ آبان سال ۸۸ نیز به اتهام اقدام علیه امنیت ملی به خاطر فعالیت های دانشجویی اش، مجددا بازداشت و در حالیکه از حق دفاع از خویش و حق داشتن وکیل محروم بود، با حکم غیابی به ۶ ماه حبس غیرقانونی از سوی دادگاه انقلاب شهرستان بابل محکوم شد.‏پس از بازداشت اخیر این دانشجوی محروم از تحصیل برای وی پرونده جدید قضایی تشکیل شده است ولی همچنان رای ان رسما ابلاغ نشده است. اتهام های جدید اشکان ذهابیان در پرونده جدید وی، دیدار با آیت الله صانعی ، آیت الله وحید خراسانی و دیگر مراجع تقلید در قم عنوان شده است.

گزارش جرس  

۱۳۹۰ شهریور ۱۳, یکشنبه

خواسته مردم ارومیه از دیگر شهرهای ایران؛ مردم دیگر شهرهای ایران بپاخیزید

اوضاع در ارومیه به شدت بحرانی است. تقریباً می توان گفت که سراسر شهر درگیر قیام شده است. هر طرف شهر مملو از فریاد و خون و آتش است. مردم در برابر نیروهای رژیم در حال مقاومت هستند. ضروری است برای کمک به ارومیه تمام شهرهای ایران وارد قیام شوند

دهها نفر در اورمیه در اثر شلیگ گلوله یا ساچمه زخمی شده اند

حداقل سیزده مجروح با گلوله در بیمارستان مطهری ارومیه که حال چهار نفرشان وخیم است، آماری از دیگر بیمارستانها در دست نیست.شاهدان عینی میزان خشونت به کار رفته توسط مامورین را غیرقابل توصیف و حضور مردم را بیش از تظاهرات هفته پیش اعلام کردند.هم اکنون نیروهای بسیج که عمدتا نوجوان و جوانان حداکثر تا ۲۵ سال سن هستند با لوله های پلیکا در دست در خیابانهای ارتش ، امینی ، باکری، خیام ، دانشکده و خیابانهای دیگر شهر مستقر هستند.ده ها نفر از بازداشت شدگان تظاهرات خشونت بار امروز به یکی از ساختمانهای وابسته به بسیج در فلکه مخابرات ابتدای خیابان برق که تا چهارسال پیش یکی از خانه های امن اداره اطلاعات ارومیه بود منتقل شده اند.دقایقی پیش ماموران لباس شخصی با حضور در بیمارستان مجروحانی که حالشان وخیم نبود را به مکانی نامعلوم منتقل کردند . یکی از پرستاران بیمارستان مطهری از انتقال احتمالی این مجروحان به بیمارستان عارفیان که متعلق به سپاه است خبر داد.سپاه پاسداران مسئولیت حفاظت از ساختمان استانداری و صدای و سیمای آذربایجان غربی را در دست دارد و یکساعت پیش حداقل ده دستگاه تویوتا لندکروزهای سیاه رنگ سپاه که بر پشت آنها سلاح دوشکا قرار دارد در محوطه استانداری و صدا و سیما مستقر شده اند.سابقه حضور خودروهای سپاه مجهز به دوشکا به سال ۸۵ در شهرستان نقده در جریان تظاهرات اعتراضی مردم به کاریکاتور روزنامه ایران بازمیگردد که متاسفانه در اثر شلیک گلوله مستقیم به مردم در آن سال توسط این خودروها ۱۳ نفر از اهالی نقده به شهادت رسیدند.

علی کریمی پیراهن اش را به اشکان سهرابی تقدیم کرد

علی کریمی بازیکن برجسته فوتبال ایران پیراهن خود را به شهید جنبش سبز اهدا کرد.علی کریمی، کاپیتان تیم فوتبال پرسپولیس تهران، و برجسته ترین بازیکن ده سال اخیر فوتبال ایران -به تعبیر فرهاد مجیدی، کاپیتان تیم فوتبال استقلال تهران- در اقدامی معنادار و جوانمردانه، پیراهن ورزشی خود را در که در جام باشگاه های اروپا بر تن داشته، به شهید جنبش سبز، اشکان سهرابی، و خانواده اش تقدیم کرده است.اشکان سهرابی، دانشجوی مهندسی در جریان اعتراضات خیابانی سال ۸۸ در روز ۳۰ خرداد هدف سه گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید.علی کریمی و برخی دیگر از بازیکنان تیم ملی فوتبال ایران، در جریان اعتراض های پس از انتخابات، به شکل آشکار از جنبش سبز حمایت کردند. اوج این حمایت در بازی ایران و کره جنوبی بود؛ کریمی و چند ملی پوش دیگر مثل مهدی مهدوی‌کیا از دستبند سبز به نشانه حمایت از جنبش سبز استفاده کرد.حمایت کریمی از جنبش سبز چنان برای اهالی فوتبال معنادار بود که در روز قدس ۸۸ و پس از اعتراض میلیونی سبزها، در بازی استقلال و استیل آذین که به دلیل همین اعتراضات با تاخیر پخش شد هنگامی که علی کریمی برای زدن ضربه کرنر به طرف دروازه استقلال پشت توپ قرار گرفت مورد تشویق شدید تماشاگران استقلال (تیم رقیب) قرار گرفت؛ تا جایی که کریمی با دست زدن متقابل از ابراز احساسات آنها تشکر کرد.علی کریمی، کاپیتان سابق تیم ملی فوتبال ایران، سابقه بازی در الاهلی امارات، القطر قطر، بایرن مونیخ و شالکه آلمان را در کارنامه دارد.

گزارش جرس 

ادامه اعتراضات در شهرهای شمال غربی کشور,درگیری های گسترده میان مردم غیور تبریز و ارومیه با نیروهای امنیتی

تظاهرات مسالمت آمیز هزاران نفر از مردم غیور تبریز و ارومیه با یورش نیروهای امنیتی و ضرب و شتم و دستگیری معترضین مواجه شد. حضور گسترده معترضین در شهرهای تبریز و ارومیه که در اعتراض به عدم تصویب طرح دو فوریتی آبرسانی به دریاچه ارومیه به خیابانها آمده بودند با خشونت شدید از سوی نیروهای امنیتی و پلیس ضدشورش مواجه شد.گزارشهای رسیده به تحول سبز حکایت از درگیری های شدید در نقاط مختلف این دو شهر و برخی دیگر از شهرهای استانهای شمال غربی کشور در روز شنبه دوازدهم شهریور ماه دارد.بنا بر این گزارشها با وجود جو امنیتی شدیدی که از صبح امروز در تبریز حاکم بود، مردم موفق به شکل دادن تجمعات خود در خیابانها و مراکز اصلی شهر شدند و با اقدام به سر دادن شعارهایی در اعتراض به بی توجهی حکومت به خشک شدن دریاچه ارومیه کردند.این اعتراضات مسالمت آمیز با حمله شدید نیروهای امنیتی مواجه شد و ماموران با شلیک گاز اشک آور و استفاده از باتوم به سرکوب مردم معترض پرداختند. گزارشها همچنین حاکی از مجروح شدن و دستگیری تعداد زیادی از شرکت کنندگان در تظاهرات امروز بود.برخی از گزارشهای رسیده به تحول سبز خبر از به آتش کشیده شدن موتورهای یگان ویژه توسط مردم در نقاطی از شهر همچون چهار راه شریعتی (شهناز) و درگیر شدن معترضین با ماموران امنیتی در بر خی نقاط شهر مانند بازار تبریز، خیابان تربیت، باغ گلستان و چهار راه شریعتی می دهند.همچنین استقرار ماشینهای سپاه پاسداران که اسلحه دوشکا بر روی آنها نصب شده است در مراکز حساس دولتی نشان از ترس حکومت از اعتراضات مردمی در این شهرها و عزم آنها برای ادامه برخوردهای خشونت آمیز با اعتراضات مسامت آمیز مردم بی گناه منطقه دارد.

گزارش تحول سبز

در واکنش به وقایع تبریز و ارومیه, اکبر اعلمی: دولت حق سرکوب اعتراضات مدنی را ندارد

اکبر اعلمی نماینده مردم تبریز در مجلس ششم و هفتم ضمن انتقاد به کوتاهی حکومت در رسیدگی به وضعیت دریاچه ارومیه در خصوص وقایع رخ داده در تبریز و ارومیه نیز موضع گیری کرد.وی در مطلبی که با عنوان “بدون اعتراض چگونه می توان از نابودی عروس و نگین سرخ آذربایجان جلوگیری کرد!؟” در سایت شخصی خود منتشر نموده، آورده است:”دولت تاکنون نشان داده است که استفاده از ظرفیت های موجود در اصول ۸، ۹ و ۲۷ قانون اساسی مبنی بر امر به معروف و نهی از منکر به عنوان یک وظیفه شرعی و قانونی و تشکیل اجتماعات و راهپیمائی را تنها هنگامی می پذیرد و با ولع زیاد از آن استقبال می کند که با هدف جانبداری از دولت و رویکرد حکومت نسبت به مسائل مختلف باشد!

متن کامل نوشته اکبر اعلمی در پی می آید:

دولت تاکنون نشان داده است که استفاده از ظرفیت های موجود در اصول ۸، ۹ و ۲۷ قانون اساسی مبنی بر امر به معروف و نهی از منکر به عنوان یک وظیفه شرعی و قانونی و تشکیل اجتماعات و راهپیمائی را تنها هنگامی می پذیرد و با ولع زیاد از آن استقبال می کند که با هدف جانبداری از دولت و رویکرد حکومت نسبت به مسائل مختلف باشد!و این درحالیست که اصل ۲۷ قانون اساسی صراحتا بیان می دارد: ” تشکیل اجتماعات و راه پیمایی ها، بدون حمل سلاح ، به شرط آن که مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است”.

به موجب این اصل، تشکیل اجتماعات و راهپیمائی تنها در دو صورت ممنوع است:

۱-راهپیمائی کننده ها حامل سلاح باشند

۲-برگزاری اجتماعات و راه پیمائی ها به مبانی اسلام خلل وارد کند.

در صورت رعایت قیودات فوق از سوی اجتماع کنندگان، مستفاد از اصل نهم قانون اساسی که اعلام می دارد:”…هیچ مقامی حق ندارد به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور آزادیهای مشروع را، هر چند با وضع قوانین و مقررات ، سلب کند.”، دولت نه تنها مجاز به جلوگیری از برگزاری اجتماعات و راهپیمائی ها نیست، بلکه به تصریح صدر اصل یاد شده، حفظ آزادی های قانونی و مشروع از جمله آماده کردن مقدمات راهپیمائی وظیفه دولت و آحاد ملت است.از طرفی به موجب اصل ۵۰ قانون اساسی، ”در جمهوری اسلامی ، حفاظت محیط زیست که نسل امروز و نسلهای بعد باید در آن حیات اجتماعی رو به رشدی داشته باشند، وظیفه عمومی تلقی می گردد. از این رو فعالیتهای اقتصادی و غیر آن که با آلودگی محیط زیست یا تخریب غیر قابل جبران آن ملازمه پیدا کند، ممنوع است.”

بر این پایه:

یک-دریاچه ارومیه از مهمترین و منحصر بفردترین دریاچه های دنیاست که نقش بسیار مهم و بی بدیل آن در حفظ محیط زیست، تعدیل اقلیم منطقه و اقتصاد کشور بر کسی پوشیده نیست.اما این دریاچه هم اکنون رو به احتضار است و اگر در اسرع وقت برای نجات آن چاره ای جدی اندیشیده نشود دیر یا زود از جغرافیای کشور حذف و به یک شوره زار وسیع مبدّل خواهد شد که آثار و عوارض زیانبار این پدیده هم همگان آشکار است.بنابراین به موجب قسمت اخیر اصل ۵۰ قانون اساسی، نه تنها استمرار هرگونه فعالیتی که با تخریب غیرقابل جبران این بخش از محیط زیست ملازمه پیدا کند ممنوع است، بلکه انجام هرگونه تلاش و اقدامی که سرانجام به حفاظت از دریاچه ارومیه و جلوگیری از میرائی آن منجر شود، یک “وظیفه عمومی” به شمار می آید.دو- درک این واقعیت و هراس از وقوع فاجعه مورد اشاره در آذربایجان، هزاران نفر از اهالی غیرتمند ارومیه را بر آن داشت تا طی روزهای گذشته با هدف متوجه کردن افکار عمومی به رویداد تلخی که در شرف گسترش است و همچنین وادار کردن دولت به انجام وظایفش در حفاظت از محیط زیست، به راهپیمائی بپردازند که متاسفانه این راهپیمائی مسالمت آمیز توسط ماموران دولتی به خشونت کشیده شد و جمعی از معترضین مورد ضرب و شتم واقع و بازداشت و روانه زندان شدند.پرواضح است که در چنین شرایطی مردم سایر نقاط آذربایجان و بویژه مردم تبریز نیز نمی توانستند با بی تفاوتی نظاره گر مرگ دریاچه ارومیه و آزار و اذیت آندسته از برادران و خواهران ارومیه ای خود باشند که تنها در اعتراض به کوتاهی دولت در نجات دریاچه زیبای آذربایجان، به صورت مسالمت امیز به خیابان ها آمده و با ضرب و شتم و خشونت پراکنده و بعضا دستگیر و روانه زندان شده اند .لاجرم همچنانکه انتظار می رفت چون راه دیگری برای وادار ساختن دولت به حفاظت از دریاچه ارومیه باقی نمانده و هشدارهای ماه های اخیر مردم و کارشناسان در این زمینه بی نتیجه مانده است، غروب امروز(شنبه) صدها نفر از مردم تبریز هم در حمایت از هموطنان ارومیه ای خود و اعتراض به بی توجهی دولت نسبت به فاجعه ای که عروس و نگین سرخ آذربایجان را تهدید می کند، بصورت پراکنده در نقاط مختلف تبریز آمیز گرد آمدند که شوربختانه اجتماع مسالمت آمیز آنها هم با شدت عمل و پرتاب گاز اشک آور ماموران دولتی متفرق و در مواردی به تنش و خشونت کشیده شد.در حالیکه اگر دولت پیش از این به هشدارهای دلسوزانه وقعی می گذاشت و یا در واکنش به اجتماعات مذکور از خود کمی بردباری بخرج می داد و همچون کشورهای متمدن خود امنیت و اداره و هدایت راهپیمائی معترضین را بر عهده می گرفت، یقینا کوچکترین حادثه تلخی رخ نمی داد و اجتماع و راهپیمائی ها هم کاملا بصورت مسالمت آمیز برگزار و بپایان می رسید.اکنون این پرسش مطرح می شود در شرایطی که مقتضی(تخریب محیط زیست و حق قانونی برای برگزاری اجتماع و راهپیمائی مسالمت آمیز) موجود و موانع(حمل سلاح و خلل به مبانی اسلام) مفقود است، دولت با کدام مجوز و استدلال نه تنها از تشکیل راهپیمائی و اجتماعات جلوگیری می کند بلکه با خشونت زیاد به سرکوب، ضرب و شتم و بازداشت راهپیمائی کنندگان هم می پردازد؟و اساسا در شرایطی که محیط زیست در معرض تخریب است، مردم بجز بیان اعتراضات قانونی، چگونه می توانند به شرح اصل ۵۰ قانون اساسی برای انجام وظیفه قانونی خود در جهت حفاظت از محیط زیست و جلوگیری از نابودی عروس آذربایجان اقدام کنند!؟وانگهی اگر مردم حتی برای انجام وظیفه قانونی و حفاظت از محیط زیست خود و اعتراض مدنی به بی توجهی دولت هم مجاز به استفاده از حق مسلم برگزاری مسالمت امیز اجتماعات و راهپیمائی نمی باشند، چرا برای همیشه اصول ۲۷ و ۵۰ از قانون اساسی حذف نمی شود تا هم محمل قانونی معترضین از میان برود و هم دولت جواز و دلیل قانع کننده ای برای سرکوب معترضین در اختیار داشته باشد، مگر آنکه استدلال شود؛ تخریب محیط زیست و مرگ دریاچه ارومیه جزئی از مبانی اسلام و هرگونه اجتماع اعتراضی به این روند به منزله اخلال به مبانی اسلام است!مادامی که اصول مذکور در قانون اساسی وجود دارند، دولت نه تنها حق سرکوب اعتراضات مدنی را ندارد، بلکه لازم است افرادی را که دغدغه اجرای قانون و حفاظت از محیط زیست در سر دارند مورد تشویق و حمایت خود قرار دهد.از اینرو امیدوارم که به موازات آزادی همه معترضین بازداشت شده روزهای اخیر، تدابیر لازم برای جلوگیری از روند خشک شدن دریاچه ارومیه اتخاذ و در اولین فرصت به مرحله اجرا درآید که فردا دیر است!

گزارش تحول سبز  

نامه‌ی زندانیان بند ۳۵۰ اوین برای عباس نامی، از زندانیان سبز, آزاد شده : زندانیان تازه آزاد شده؛ سبز تر از گذشته به جامعه بازگشته اند تا جوانه های امید را دوباره در میان مردم شکوفا کنند

چند روز قبل و به مناسبت فرا رسیدن عید سعید فطر، جمعی از زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین آزاد شدند؛ زندانیانی که بیشتر آنها بیش از نیمی از مدت محکومیت‌شان را گذرانده بودند و طبق قانون آزادی مشروط باید به صورت قانونی از زندان آزاد می‌شدند.
در بین این زندانیان، کسانی بودند که یک هفته بیشتر تا پایان حکمشان باقی نمانده بود و خود به خود باید به زودی از زندان آزاد می‌شدند. اما مسئولان قضایی ایران و از جمله دادستان تهران محمود جعفری دولت‌آبادی تلاش کردند تا آزادی این زندانیان را بر مبنای تقاضای عفو و بخشش آنها از مقام رهبری قلمداد کنند و تلاش کنند به جامعه القا کنند که این دسته از زندانیان به دلیل ندامت از جرم ناکرده‌شان از زندان آزاد شده‌اند؛ تا جایی که حتی دادستان تهران در مصاحبه‌هایش صراحتا ادعا کرد: «عفو این دسته از محکومان بر اساس تقاضای عفو و نیز ابراز ندامت و پشیمانی از ارتکاب جرائم ارتکابی توسط آنان صورت گرفته است.»این در حالی است که زندانیان سیاسی، تنها به جرم ابراز عقیده و فکرشان در زندان به سر می‌بردند و حتی یک روز از حبس آنها غیر قانونی است. و اینها همه در حالی است که بیشتر آزاد شده ها، ماه ها در حبس بوده و طعم شکنجه و سلول انفرادی را چشیده بودند.اکنون جمعی از زندانیان بند ۳۵۰ زندان اوین با ارسال یاداشتی به بیرون از زندان تاکید کرده‌اند که تعداد زیادی از زندانیان تازه آزاد شده از اوین نه تنها از هیچ مقامی تقاضای عفو و بخشش نکرده‌اند، که طبق قانون و با توجه به سپری شدن دوران حکمشان از زندان آزاد شده‌اند. آنها تاکید کرده‌اند که با چنین تبلیغاتی، مقامات قضایی خواسته‌اند بر بی‌گناهی این جوانان سرپوش بگذراند و آزادی آنان را یک لطف و مرحمت عنوان کنند.این زندانیان سیاسی نوشته‌اند: “ما زندانیان بند ۳۵۰ که از نزدیک با این جوانان زندگی کرده ایم به خوبی آگاهیم که بر این جوانان چه گذشته است و این زندانیان حتی سبز تر و مقاوم تر از گذشته به جامعه بازگشته اند تا جوانه های سبز امید را دوباره در میان مردمان این سرزمین شکوفا کنند.آنها، تنها به عنوان یک نمونه، درباره یکی از همین زندانیان سبز به نام “عباس نامی” نوشته‌اند؛ جوانی سبز و مقاوم که تنها به جرم شعارنویسی مدتها در زندان بوده و این روزها سبز تر از همیشه به جامعه بازگشته است.

متن یادداشت جمعی از زندانیان بند ۳۵۰ در باره عباس نامی، به شرح زیر است:

به نام خدا

به یاد آزادگان سبزی که اکنون از جمع ما ۳۵۰ ای ها رفته اند اما جای سبزشان برای همیشه در قلب ما باقی است.

نامش عباس بود، عباس نامی

نجیب بود و زلال و با شیطنتهای خاص هم سالانش. ۲۲ یا ۲۳ سال داشت و تنها و تنها به جرم نوشتن شعار بر دیوار و انتقاد صادقانه و اعتراض به تقلب در انتخابات، ریاکاری، دروغ و نفرت پراکنی به دو سال حبس تعزیری محکوم شده بود. نظر به سن و سالش و مقایسه با پرونده های مشابه، حکمش واقعا سنگین بود.در زندان لحظه لحظه بزرگ شدنش را می دیدیم. با چشمهایی پرسشگرو ذهنی خلاق و جستجوگر که همیشه در حال آموختن بود. به قول خودش “زندگی جدید و متفاوتی را آغاز کرده بود”. بیش از همه تحت تاثیر شهید ” هدی صابر” بود و ضایعه شهادت هدی برایش سنگین بود و غیر قابل باور. آخر سن و سالی نداشت که بخواهد این همه بیداد را تاب بیاورد. یکبار در جمع بچه ها گفت: “شاید تا پایان عمر چنین موقعیتی نیابم، موقعیتی طلایی برای من، زندگی با این همه ی نخبه درد آشنا.البته عباس یکی از جوانانی است که این روزها ما در بند شناختیم و مثل عباس بسیار بودند. جوانان پاک و زلالی به سان آینه هایی درخشان که نور پاک سیرتان را به نیکویی بازتاب می دادند و بدین سان ادامه خواهند یافت.عباس یک شهروند معترض به نتایج انتخابات و ظلم هایی بود که این روزها در حق ملت شده بود.او با کیمیای درد و رنج و حرمان در روزهای زندان به جوانی دغدغه مند و اندیشه ورز بدل شد که جوانه های عشق، ایثار، گذشت و نوعدوستی را تنها در عمق وجودش محکمتر کرد. او به یمن ماه خدا اکنون در کنار ما نیست و آزادشده اما همه ما ۳۵۰ ای ها براین باوریم که او امروز کنشگری سبزتر، آگاهتر و آزاده تر از گذشته است که به دامان اجتماع بازگشته تا جوانه ها ی امید را بارورتر از گذشته به همه نشان دهد.ما درباره عباس نامی فقط به عنوان یک نمونه از دهها زندانی سبز نوشته ایم، اگرنه، اغلب زندانیان آزاد شده، سبزتر و آگاه تر از گذشته شده اند و امیدهای فردای جنبش سبز هستند. تعداد زیادی از زندانیان تازه آزاد شده از اوین نه تنها تقاضای عفو و بخشش از هیچ مقامی را نکرده که طبق قانون و با گذراندن حکم شان از زندان آزاد شده اند. مقامات قضایی با به راه انداختن تبلیغات این چنین خواسته اند بر گناه خود در محبوس کردن این جوانان بی گناه سرپوش بگذارند و آزادی آنان را یک لطف و مرحمت عنوان کنند، در حالی که آزادی حقی بوده که بی دلیل از آنها سلب شده بود.ما زندانیان بند ۳۵۰ که از نزدیک با این جوانان زندگی کرده ایم به خوبی آگاهیم که بر این جوانان چه گذشته است و این زندانیان حتی سبز تر و مقاوم تر از گذشته به جامعه بازگشته اند تا جوانه های سبز امید را دوباره در میان مردمان این سرزمین شکوفا کنند.

جمعی از زندانیان جنبش سبز در بند ۳۵۰ زندان اوین

 گزارش کلمه

اظهار نگرانی همسر احمد قابل از وضعیت جسمی وی در زندان مشهد

همسر احمد قابل، از ملاقات با او در زندان وکیل آباد مشهد خبر داد و وضعیت جسمی او را نگران کننده عنوان کرد. احمد قابل که پیش از ماه مبارک رمضان برای اجرای حکم خود به زندان فراخوانده شد، از بیماری قلبی رنج می برد.مرضیه پاسدار، ضمن ابراز نگرانی از وضعیت سلامتی احمد قابل گفت که برای سلامتی او دعا کنید.وی همچنین بیان داشت که احمد قابل در هفته گذشته چند مرتبه تعادل جسمی خود را از دست داده و حتی حضور ایشان جهت ملاقات نیز به کمک یک نفر از همبندهای ایشان ممکن شده است.به گفته ی همسر آقای قابل پیگیری های لازم جهت مرخصی استعلاجی استاد قابل در حال انجام است.احمد قابل روشنفکر دینی و از شاگردان برجسته مرحوم آیة الله منتظری یازدهم مرداد ماه سال جاری برای سومین بار طی دو سال گذشته بازداشت و به زندان وکیل آباد مشهد منتقل شد.لازم به ذکر است در ۲۹ آذر ۱۳۸۸ احمد قابل در حالیکه که بعد از فوت آیت الله العظمی منتظری برای مراسم تشییع او از مشهد به قم سفر می‌کرد، در بین راه و در شهر نیشابور بازداشت و ۲۱ خرداد ۱۳۸۹ پس از تحمل حدود ۱۷۰ روز زندان، با قرار وثیقه ۵۰۰ میلیون ریالی و با حکم رییس شعبه ۵ دادگاه انقلاب مشهد آزاد شده بود.وی در تاریخ ۲۳ شهریور ۸۹ و در پی افشای اعدام های پنهان زندان وکیل آباد مشهد مجددا بازداشت شد.از دیگر موارد اتهامی احمد قابل، سخنرانی های وی در مشهد، نجف آباد و فریمان و همچنین مصاحبه های ایشان با رسانه های خبری و به چالش کشیدن سیاست های نظام را می توان نام برد.آقای قابل در دیماه سال ۸۹ مجددا از زندان وکیل آباد آزاد شد و هم اکنون با تایید حکم زندانش در زندان وکیل آباد مشهد به سر می برد.

گزارش کلمه  

رژیم جمهوری اسلامی: یک حکومت فاسد و بحران‌زده در آستانه فروپاشی

آشفتگی داخلی و بحران مشروعیت رژیم جمهوری اسلامی: سقوط قریب‌الوقوع رژیم ننگین جمهوری اسلامی به کجراهه‌ای کشیده شده است که دیگر قادر به حفظ ظا...