۱۳۹۰ مرداد ۲۴, دوشنبه

یک سال و نیم حبس بدون مرخصی برای مهدی خدایی زندانی عقیدتی

پدر مهدی خدایی زندانی عقیدتی و فعال دانشجویی به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت که ۵۰۰ روز از زندانی شدن پسرش می گذرد و وی هنوز به مرخصی نیامده است. پدر مهدی خدایی به کمپین گفت: « بعد از بازداشت پسرم در اسفند هشتاد و هشت، مکررا به دادستانی تهران برای پیگیری وضعیت او مراجعه کردم اما به هیچ عنوان جواب صریحی که روشن کننده وضعیت مهدی باشد دریافت نکردم تا اینکه خود مهدی فروردین ۱۳۸۹ از بازداشتگاه بند دو الف اوین با ما تماس گرفت و فهمیدیم که حال وی خوب است.»مهدی خدایی، فعال حقوق بشر و دبیر سابق انجمن اسلامی دانشگاه آزاد شهرری، در دادگاه بدوی به اتهام تبلیغ علیه نظام و امنیت ملی از طریق عضویت در مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران در سال ۸۹ به سه سال زندان محکوم شد که حکم یاد شده در دادگاه تجدید نظر نیز تایید شد. وی در سال۸۸ نیز در پرونده جداگانه به علت فعالیت دانشجویی به ۴ سال زندان محکوم شد. با توجه به تایید هر دو حکم در دادگاه تجدیدنظر استان تهران وی هم اکنون در حال گذراندن د وره ۷ سال زندان خود می باشد.وی در خصوص وضعیت پسرش در طول بازداشت گفت: «چهارماهه اول بازداشت وی فقط هفته ای یک بار اجازه تماس داشت. بعد از چندبار مراجعه به دادستانی تهران بالاخره موفق شدیم خرداد ماه ۱۳۸۹ اولین قرار ملاقات را بگیریم،روحیه مهدی بسیار خوب بود.» اقای خدایی در خصوص پیگیری های خانواده برای مرخصی پسرش مهدی خدایی به کمپین گفت: «۱۷ ماه از بازداشت پسرم می گذرد اما هنوز مهدی از حق مرخصی محروم است،بارها در این خصوص پیگیری کردیم اما هیچ تاثیری نداشت وی اشاره کرد اخرین ملاقاتی که با پسرم داشتیم ۱۷ مرداد ماه ۱۳۹۰ بود،مهدی در این ملاقات گفته او وتمام زندانیان سیاسی از خبر مرخصی بهاره هدایت و احمد زید آبادی بسیار خوشحال شده اند .» وی افزود: « روحیه پسرش بسیار خوب است همچنین با توجه به مرخصی های اخیر برای بعضی از زندانیان بسیار امیدواریم که مهدی ما بعد از حدود یک و نیم بتواند به مرخصی بیاید.»اقای خدایی با اشاره به مدت محکومیت فرزندش، وضعیت خانواده و انتظارات خود برای مرخصی وی گفت: «هفت سال مدت زیادی است،برای اینده مهدی بسیار نگرانیم،هفت سال حکم بخاطر فعالیت در حوزه حقوق بشر،با توجه به این حکم سنگین این حق پسرم هست که مرخصی داشته باشد طی این مدت فقط توانستیم در اوین او را ملاقات کنیم ،مادرش خیلی از این وضعیت ناراحت است اما چه کنیم که با توجه به پیگیری های زیاد هنوز باید تنها منتظر باشیم و صبور.»

کمپین بین المللی حقوق بشردرایران

سعید مالمیریان از شهروندان معترض به نتایج انتخابات در بند ۳۵۰ زندان اوین

این زندانی سیاسی ۴۷ ساله به اتهام تبلیغ علیه نظام در ۱۴ اسفند ماه سال ۸۸ وقتی از سفر خارج از کشور به ایران باز می گشت در فرودگاه امام خمینی بازداشت شد . ماموران امنیتی فرودگاه به او گفتند که به دلیل شرکت در تجمع های اعتراضی پس از انتخابات و تبلیغ علیه نظام بازداشت   می‌ شود .سعید مال میریان یکی از شهروندان معترض به نتایج انتخابات سال ۸۸ از ۳۱ فروردین ماه سال جاری برای اجرای حکم به زندان اوین فراخوانده شده است .این زندانی سیاسی ۴۷ ساله به اتهام تبلیغ علیه نظام در ۱۴ اسفند ماه سال ۸۸ وقتی از سفر خارج از کشور به ایران باز می گشت در فرودگاه امام خمینی بازداشت شد . ماموران امنیتی فرودگاه به او گفتند که به دلیل شرکت در تجمع های اعتراضی پس از انتخابات و تبلیغ علیه نظام بازداشت می شود .اوپس از بازداشت مدتی را در بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات و تحت بازجویی گذراند تا اینکه سرانجام با قید وثیقه آزاد شد. او پس از برگزاری دادگاه به دو سال و شش ماه حبس محکوم شد که این حکم در دادگاه تجدید نظر به شش ماه کاهش یافت. او فروردین امسال برای اجرای این حکم به زندان اوین رفت .مال میریان دانش آموخته معماری در مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه شهید بهشتی است و سه فرزند پسر به نامهای محمد ، علی و مبین دارد .او هم اکنون در بند ۳۵۰ زندان اوین نگهداری می شود.

وعده آزادی اشکان ذهابیان

اشکان ذهابیان، دانشجوی رشته شیمی محض دانشگاه فردوسی، مشهد، در دوران تحصیل در دانشگاه، از اعضای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه فردوسی و علوم پزشکی مشهد بود. به علت فعالیت های دانشجویی ابتدا در سال ۸۷ به مدت یک ترم از تحصیل محروم شد. وی در ایام انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸، عضو ستاد مهدی کروبی بود و تنها ۴ روز پس از انتخابات توسط وزارت اطلاعات بازداشت شد. بار دیگر در حوادث ۱۳ آبان (روز دانش آموز) سال ۸۸ به اتهام اقدام علیه امنیت ملی به واسطه تشکیل انجمن های اسلامی شمال کشور بازداشت شد. اشکان ذهابیان در شعبه صد ویک دادگاه انقلاب شهرستان بابل به صورت غیابی به شش ماه حبس تعزیری محکوم شد.این فعال دانشجویی که در روز دوشنبه دوازدهم اردیبهشت سال جاری در پی درخواست اداره اطلاعات برای اجرای حکم شش ماهه خود به اداره اطلاعات ساری مراجعه کرده بود، در همان محل بازداشت شد. او هم اکنون نیمی از دوران محکومیت خود را گذرانده و طبق قوانین سازمان زندان ها باید آزاد گردد.پدر اشکان ذهابیان با بیان اینکه طی یکی و دو روز دیگر اشکان باید آزاد گردد به “جرس” می گوید: “الان اشکان در بند عمومی نگهداری می شود و ملاقات کابینی با او داریم. حالا به ما وعده داده اند که با عفو مشروط طی یکی و دو روز دیگر اشکان را آزاد می کنند. خوب الان اشکان نیمی از حبس خود را کشیده و از نظر قانونی قطعا باید “آزاد” شود. دادستان و وزرات اطلاعات و رئیس زندان اینطور به ما گفته اند که دارند تلاش می کنند که اشکان آزاد شود. پناه بخدا! ببینیم چه می شود ما تلاشمان را کردیم و آقایان هم قول آزادی او را داده اند، انشالله که هر چه زودتر اشکان آزاد شود. ما با صداقت با اینها صحبت کردیم همه گفتگوهایی که داشتیم با صداقت بودیم انشالله که آنها هم به وعده خود عمل کند و طبق قانون اشکان را آزاد کنند.گفتنی است در طی مدت سومین بازداشت اشکان ذهابیان بارها خانواده وی تهدید به عدم اطلاع رسانی در خصوص وضعیت فرزندشان شدند و مادر اشکان در اثر این فشارها یکبار به بیمارستان منتقل شد.پدر اشکان ذهابیان با اشاره به دردها و دلتنگی های خود و همسرش ادامه می دهد: “از حال و روز خودمان چه بگویم! من خودم ناراحتی قلبی دارم و مادرش ناراحتی اعصاب و خیلی بی تابی می کند. خوب جگرگوشه امان در زندان است. کسانیکه فرزند دارند می دانند من چه می گویم و چه دردی می کشم. خوب چه کاری جز تحمل می توانیم بکنیم. هر وقت که به ملاقاتش می رویم و برمی گردیم تا دو روز حالمان بد است. وقتی حال و روحیه اشکان را می بینیم مادرش افسرده می شود و غصه می خورد حالا من باز با این قضیه یکجوری کنار آمدم و تحمل می کنم اما مگر یک مادر می تواند جگرگوشه اش را در آن وضعیت ببیند و تحمل کند.”این پدر رنج دیده در پایان از همه کسانیکه طی این روزهای سخت نسبت به اشکان و خانواده اش لطف داشته اند، تشکر می کند و می گوید: “من آدم سیاسی نیستم اما می شنوم که می گویند مثلا در این رسانه نسبت به وضعیت اشکان ابراز نگرانی کرده یا در فیس بوک برای آزادی اش دعا می کنند یا کمپین آزادی برایش تشکیل داده اند یا پیامها و محبتها و ابراز همدردی های دیگر. ما هم دست بدعا می بریم تا همه زندانیان بی گناه آزاد شوند. نه تنها اشکان بلکه همه زندانیان آزاد شوند آنها همه فرزندان و عزیزان ما هستند.”گفتنی است، اشکان در بهمن ماه سال ۸۸ در حالیکه همچنان در تعلیق از تحصیل به سر می برد، سرانجام بنا به نظر وزارت اطلاعات از تحصیل محروم و در نهایت در حالیکه ۱۰۹ واحد را گذرانده و تنها ۲۴ واحد (معادل یک ترم) از تحصیلش باقی مانده بود از دانشگاه اخراج شد.

تشکیل جلسه دادگاه هیلا صدیقی

هیلا صدیقی شاعر جوان که شعرهای انتقادی او با استقبال گسترده ای در عرصه های عمومی و مجازی مواجه شده و پس از انتخابات سال ٨٨ نیز، بارها احضار و مورد بازجویی قرار گرفته بود، فردا سه شنبه بیست و پنجم امرداد ماه، در شعبه بیست و شش دادگاه انقلاب محاکمه خواهد شد. این شاعر جوان و منتقد در صفحه فیس بوکِ خود در این زمینه نوشته است “فردا صبح، شعبه ٢۶ دادگاه انقلاب، من و ایمان قلبی و قاضی و اتهام و خدای ناظر و دعای خیر شما…

گفتنی است خبرنگار جرس چندی پیش از قول یک منبع مطلع گزارش داده بود که “پس از آنکه در چند ماه گذشته ماموران امنیتی به خانه هیلا صدیقی رفته و وسایل شخصی او را با خود بردند، این شاعر به مدت بیش از ده روز و به صورت متوالی هر روز به مدت طولانی ۸ الی ۹ ساعت توسط وزارت اطلاعات مورد بازجویی قرار می گرفت اما به تازگی پرونده این شاعر جوان از وزارت اطلاعات به دادسرا انتقال یافته است.چند ماه پیش نیز یک منبع مطلع به جرس گفت “به تازگی و در روز شنبه دهم اردیبهشت ۹۰، جلسه تفیهم اتهام برای هیلا صدیقی در شعبه سوم بازپرسی دادسرای اوین برگزار و در نهایت آزادی هیلا صدیقی منوط به ارائه سند ملکی شد.هیلا صدیقی در ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی نیز فعال بوده و این شاعر جوان و فعال مدنی و سیاسی بعد از انتخابات و پس از اتفاقاتی که برای معترضان انتخاباتی رخ داده بود، شعرهایی با مضامین اجتماعی – سیاسی سرود و در محافل ادبی قرائت کرد.

بخشی از شعر او که پس از شهادت معترضان انتخاباتی سروده بود چنین است:

هر چند که باغ از غم پائیز تکیده
از خون جوانان وطن لاله دمیده
صد گل به چمن در قدم باد بهاران
می روید وصد بوسه دهد بر لب باران
قفنوس به پا خیزد و با جان هزاره
پر می کشد از این قفس خون و شراره
با برف زمین آب شود ظلم و قساوت
فرداش ببینند که سبز است دوباره

امروز در صفحۀ فیس بوکِ آریا آرام نژاد، هنرمند جنبشِ سبز نیز پیرامون صدیقی آمده بود: دوست و خواهر عزیزم هیلا صدیقی، فردا در دادگاه حاضر خواهد شد تا پاسخگوی اتهاماتی باشد که برایش نوشته اند!
او در دادگاه حاضر خواهد شد تا بیت به بیت شعرش را واکاوی کنند تا ثابت شود که سرودهایش تبلیغ علیه نظام بوده است !!!
در عجبم که چطور یک هنرمند می تواند با چند بیت شعر و یا چند سکانس فیلم و یا چند آهنگ امنیت حکومتی را به خطر بیاندازد که این روزها مدعی «مدیریت جهانی» است ؟هیلا صدیقی فردا به دادگاه می رود تا در برابر قاضی تمام قد بایستد و بگوید که نسل ما نسلی است که راهش را شناخته ، اگر چه لگد کوب می شود ، اگر چه محروم و تعلیق می شود ، اگرچه به زندان می افتد، اما به طلوع آفتاب و رسیدن بهار معتقد است …

فردا نگاه هایمان به به شعبه ٢۶ دادگاه انقلاب خواهد بود.

۱۳۹۰ مرداد ۲۳, یکشنبه

نامه حسین رونقی به دادستان در مورد نقش نهادهای فراقانونی در زندانها وقتی سپاه مخالف است، دادستانی کاری نمی‌تواند بکند

حسین رونقی ملکی در نامه ی خطاب به دادستان تهران جعفری دولت آبادی از مشکلات بند ۳۵۰ و زندان اوین گلایه کرده و با برشمردن آن خطاب به دادستان گفت: "سکوت من تا امروز نشانه نجابت من بود و تلاش می‌کردم تا با پرهیز از توسل به اهرم رسانه‌ها و افکار عمومی، حقوقی که شما نیز بر حقانیت آن تاکید فرموده‌اید را تحصیل نمایم.به گزارش هرانا، وی هم چنین به اقدامات فراقانونی و دخالت های سپاه پاسداران در مورد مرخصی استعلاجی خود اشاره کرده است که علی رغم موافقت پزشکی قانونی تا کنون از حق مرخصی محروم مانده است.

متن این نامه به شرح زیر است:

سلام و عرض احترام
 جمعه ٩٠/۵/٧ مرا احضار کردید تا به سخنانم درباره وضعیت جسمی و بیماری خودم گوش کنید، قول دادید که ظرف دو سه هفته آینده حتما از بند ٣۵٠ دیدار خواهید کرد و مشکلات زندانیان سیاسی را از نزدیک بررسی می‌نمائید. خیلی دوست داشتم به قول خود عمل می‌کردید تا این نامه را به حضورتان تقدیم می‌کردم و مجبور نبودم نامه را غیر مستقیم به سمعتان برسانم. اما من و سایر هم بندیانم چشم به راه شما ماندیم شما مانند برخی مسعولان جمهوری اسلامی به قول خود عمل نکردید.آقای دادستان، یادم می‌آید شما در ابتدای تصدیتان در مصاحبه‌های که در روزنامه‌های حمایت و اطلاعات و مردمسالاری به چاپ رسیده بود تاکید می‌کردید که نفوذ دستگاه‌های امنیتی بر قوه قضائیه را بی‌اثر خواهید کرد.در آن هنگام این سخن تحول بزرگی در دستگاه قضایی محسوب می‌شد، چرا که در هیچ یک از قوانین آمره کشور، راهی برای اعمال نفوذ دستگاه‌های پلیسی و امنیتی بر دستگاه قضایی تمهید نشده است. اما وقتی در مرداد ماه ٨٩ حکم آزادی من به قید وثیقه ٣٠٠ میلیون تومانی که از سوی شعبه ٢۶ دادگاه انقلاب صادر شده بود، با اعمال نفوذ سپاه لغو شد، تردیدهای در مورد به حقیقت پیوستن اظهارت شما به وجود آمد. این تردید‌ها، البته بعدا به یقین تبدیل شد؛ آنجا که شما درمورد اعزام من به مرخصی استعلاجی تصریح کردید که دادستانی با آن موافقت کرده اما سپاه تاکید کرده که حتی در صورت تعیین وثیقه یک میلیارد تومانی نیز، من (حسین رونقی ملکی) نمی‌توانم به مرخصی اعزام شوم. یادتان هست گفتید وقتی سپاه مخالف است، دادستانی کاری نمی‌تواند بکند. یادتان هست وقتی از شکنجه زندانیان در بازداشت‌گاه سپاه و اطلاعات برایتان گفتم و از زیر پا گذاشته شدن آئین نامه سازمان زندان‌ها، قانون اساسی و قانون مجازات اسلامی در بازداشتگاه‌های فوق خبر دادم، گفتید این مسایل به شما (دادستان) مربوط نیست و شما نمی‌توانید در این باره کاری بکنید؟ یادتان هست گفتید ما دخالتی در این زمینه نداریم؟

آقای دولت آبادی یادتان هست در مورد وضعیت وخیم جسمی‌ام به خاطر دو عمل جراحی کلیه، داشتن سنگ کیسه صفرا، آنژین قلبی و شکستگی دندان که هدیه بازجویان است برایتان گفتم. یادتان هست تاکید کردم که با وجود هشدار پزشکان متخصص بیمارستان هاشمی‌نژاد، تاکید دکتر رضوانی رئیس اداره پزشکی قانونی غرب تهران در نامه شماره ١۶٨٢٠ به تاریخ ٩٠/٢/٢١ برای خروج من از زندان و ادامه درمان من در محیطی خارج از زندان و نیز تائیدیه‌های مکرر پزشکی قانونی در تاریخ‌های ٩٠/۴/٧ و ٩٠/۵/٩ در همین باره، من باز هم به زندان باز گردانده شدم.یادتان هست گفتم شرایط دسترسی به تغذیه مناسب و دارو، کلینیک تخصصی و محیط‌های آرام برای استراحت من فراهم نیست. در مقابل شما چه گفتید؟
تنها پاسخ دادید که به دلیل مخالفت سپاه نمی‌توانید مرا به مرخصی اعزام کنید. یادتان هست در ملاقات‌های پیشین گفته بودید که اگر پزشکی قانونی با اعزام تو به مرخصی موافقت کند، تو را به مرخصی می‌فرستیم. بعد از صحبت‌های شما تحقیق کردم و دیدم که سه ماه قبل از اظهارات جنابعالی، پزشکی قانونی موافقت خویش را با اعزام من به مرخصی اعلام کرده و برای شما فرستاده بود‌‌ همان وقت هم به‌تان گفتم که این نهادهای امنیتی هستند که تشخیص می‌دهند چه کسی و چگونه تحت درمان قرار گیرد.

دادستان محترم،
نمی‌دانم چرا ولی فکر می‌کنم اطلاعات شما از بند ٣۵٠ چندان دقیق نیست. یادتان هست وقتی در مورد ملاقات حضوری صحبت کردم و گفتم ملاقات حضوری برای من و دوستانم بیشتر به رویا شبیه شده، شما گفتید که دوشنبه‌ای قبل، من (حسین رونقی ملکی) ملاقات حضوری داشته‌ام. یادتان هست به شما گفتم کسی که برایتان خبر می‌آورد دوستتان ندارد، چرا که من بیش از پنج ماه بود که ملاقات حضوری نداشته و تاکنون نیز نداشته‌ام. یادم هست که به سادگی گفتید خب الان بنویس تا موافقت کنم! مقام عالی دادستان تهران، یادتان هست از وضعیت افتضاح غذای زندان گفتم و تاکید کردم پنج درصد از آنچه که در آئین نامه سازمان زندان‌ها در موردغذای زندانی گفته شده رعایت نمی‌شود؟ شما در پاسخ گفتید که خودتان سفره‌های رنگین می‌اندازید و حتی پسته می‌خورید! یادتان هست‌‌ همان موقع از وضعیت نابهنجار بهداشتی ٣۵٠ برایتان صحبت کردم و گفتم به ازای هر ٣٠ نفر، تنها یک حمام و یک توالت سالم وجود دارد؟ یادتان هست گفتم حالا که با هزینه خودمان، غذا را تامین می‌کنیم اجازه بدهید که با پول خودمان دستشویی، حمام ووسایل بهداشتی تامین کنیم؟ یادم هست پاسخ دادید که اگر اجازه دهیم بیرون (مردم) به ما چه می‌گویند. یادم هست.گفتید خودمان پیگیری می‌کنیم. تا امروز پیگیری‌‌هایتان نتیجه‌ای در بر نداشته است آقای دولت آبادی یادتان هست وقتی شما گفتید همه زندانیان سیاسی به مرخصی می‌روند، برایتان گفتم تنها تعداد انگشت شماری فرصت رفتن به مرخصی را دارند؟ یادتان هست از شما پرسیدم که هر ماه ٣٠ تا ۴٠نامه خطاب به شما ارسال می‌شود. چرا این نامه‌ها جواب دریافت نمی‌کند؟ شما پاسخ دادید که کجای دنیا دادستان مستقیما با زندانیان ملاقات می‌کند؟ من هم گفتم در همه دنیا، دادستان یک عنصر دست نیافتنی نیست بلکه شهروندان می‌توانند آزادانه به دفترش بروند و با وی ملاقات کنند. یادم هست این را هم گفتید که در پرونده‌های شما (مته‌مان سیاسی – امنیتی) تصمیم گیرنده نهایی دستگاه قضایی نیست. البته تعجب می‌کنم که شما چطور از من خواستید که نامه عفو بنویسم تا از میزان محکومیت من کم کنید. یادتان هست در مورد درخواست شما پاسخ دادم که هم من و هم شما می‌دانیم که حکم ١۵ سال زندان من ناعادلانه و سیاسی است و حداکثر مجازات من طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران، شش سال حبس است. یادتان هست گفتم تنها خواسته من محاکمه عادلانه و دور از نفوذ سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات است.آقای دادستان محترم تهران، یادتان هست گفتم ما فرزندان این مملکت هستیم و با ما نباید مثل دشمنان کشور برخورد شود. یادم هست‌‌‌ همان موقع برایتان تعریف کردم که وقتی خارج از زندان بودیم متهم به سیاه نمایی و تبلیغ علیه نظام شدیم و این در حالی است که ما هیچ چیزی خارج و فرا‌تر از قوانین جمهوری اسلامی نمی‌خواهیم. دادستان محترم تهران می‌خواستم به بند ٣۵٠ بیائید و ببینید که سرانه حیاط برای زندانیان کمتر از ٢ متر مربع برای هر نفر است. نمی‌دانم چگونه برای شما تعریف کرده‌اند که در این کمتر از ٢ متر مربع هم هواخوری، هم باشگاه و هم زمین بازی وجود دارد. یادتان هست برایتان گفتم که آنچه را باشگاه می‌نامید چند وزنه در کنار حیاط است و تمام امکانات بند ٣۵٠ برای بدن سازی است. یادتان هست برایتان گفتم که زندانیان سیاسی علی رغم پتانسیل و توان بالای فرهنگی و علمی از تمام امکانات معمول فرهنگی که برای محکومان مالی و مواد مخدر قرار داده می‌شود، محروم هستند. یادتان هست برایتان تعریف کردم که بسیاری از روزنامه‌هایی که برای زندانیان مالی اوین برده می‌شود به دلایل نا‌مشخص و نا‌معلوم برای بند ٣۵٠ آورده نمی‌شود. ‌ای کاش خودتان به بند ٣۵٠ می‌آمدید و این اجحاف را در حق ما می‌دیدید.جناب آقای دادستان؛ برای من خیلی جالب بود که شما از من تعهد گرفتید که هزینه‌های عمل جراحی، بیمارستان و مراقبت بعد از عمل را با هزینه شخصی پرداخت کنم. آن موقع از خودم پرسیدم که اگر زندانی بیمه زندان و سازمان زندان هاست چرا باید خودش پول بدهد؟ البته وقتی دیدم که بیمارستان شهید هاشمی‌نژاد که من برای عمل جراحی‌ام به آن ١۴ میلیون تومان پرداخت کرده‌ام، طرف قرارداد با بیمه سازمان زندان هاست، موضوع برایم جالب‌تر هم شد. واقعا تحت فشار قرار دادن خانواده‌ها برای پرداخت پول، آن هم به بیمارستانی که طرف قرارداد سازمان زندان هاست چه معنایی دارد؟دادستان محترم تهران، سکوت من تا امروز نشانه نجابت من بود و تلاش می‌کردم تا با پرهیز از توسل به اهرم رسانه‌ها و افکار عمومی، حقوقی که شما نیز بر حقانیت آن تاکید فرموده‌اید را تحصیل نمایم. آیا مجموعه اظهارات جنابعالی نشانه آن نیست که شیوه کنونی بی‌اثر بوده و معطوف به نتیجه نخواهد بود. آیا این‌ها مرا به تغییر روش سوق نخواهد داد؟ به دلایل مختلف امیدوارم که چنین نباشد.

حسین رونقی ملکی

بند ۳۵۰ زندان اوین

ادامه بی خبری از کوهیار گودرزی، فعال حقوق بشر

ادامه بازداشت خودسرانه کوهیارگودرزی و سکوت مطلق مقامات قضایی وامنیتی درمورد دستگیری وی موجب نگرانی دوستانش شده است. یکی از بستگان کوهیار گودرزی فعال حقوق بشر و دانشجوی محروم از تحصیل که از روز نهم مرداد در تهران توسط افرادی ناشناس دستگیر و به مکانی نامعلوم منتقل شد به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت:« کوهیار در حالیکه در منزل یکی از دوستانش مهمان بوده همراه وی و یکی دیگر از مهمان های دوستش بازداشت شده است. برخی منابع غیر رسمی به ما گفته اند که کوهیار و دو همراهش توسط ماموران وزارت اطلاعات بازداشت شده اند ، با این حال مقامات قضایی و امنیتی تا کنون در این باره سکوت کرده اند و ما همچنان در بی خبری کامل هستیم و نمیدانیم که بازداشت توسط چه افرادی و به چه نیتی بوده است. برخی از همسایه های منزلی که کوهیار در ان بازداشت شده ، گفته اند افرادی که لباس شخصی بر تن داشته اند بدون نشان دادن حکمی و به زور وارد منزل شده و پس از مدتی انها را با خود برده اند. نحوه بازداشت کوهیار گودرزی و مادرش خانم مخترع از مصادیق بارز بازداشت های خودسرانه و نقض حقوق شهروندی در بهره مندی از نحوه دادرسی عادلانه به شمار می رود و نمونه ای دیگر از اصرار نیروهای اطلاعاتی و امنیتی دولت ایران برای نادیده گرفتن تعهدات و قوانین داخلی و بین المللی.این فرد نزدیک به خانواده گودرزی که به علت مسائل امنیتی نخواست نامش فاش شود همچنین به کمپین گفت : «همچنین برخی منابع غیر رسمی به ما گفته اند که کوهیار هم اکنون در سلولهای انفرادی بند ۲۴۰ زندان اوین تهران نگهداری میشود، با این حال عنایت به اینکه تا کنون هیچ دستور قضایی برای بازداشت این فعال حقوق بشری در پرونده اش در دادستانی تهران وجود ندارد و هیچ نهادی مسئولیت بازداشت خودسرانه وی را نپذیرفته است، نگرانی در مورد محل نگهداری و وضعیت سلامتی کوهیار همچنان پابرجاست و از نظر ما وی ربوده و ناپدید شده است.وی با ابراز نگرانی از نحوه بازداشت وبی خبری مطلق در مورد محل نگهداری و وضعیت او به کمپین گفت:«اگر بازداشت کوهیار قانونی بوده و هم اکنون سالم است ، چرا تا کنون امکان ملاقات با بستگانش رانداشته است ؟ و چرا مسئولان قضایی صراحتا در مورد علت بازداشت احتمالی و مکان نگهداری اش اظهار نظر نکرده اند؟ علت بازداشت غیرقانونی مادر کوهیار و نگهداری اش در بند زندانیان خطرناک زندان کرمان چیست؟ منبع نزدیک به خانواده این فعال حقوق بشر همچنین افزود:« بازداشت غیرقانونی خانم پروین مخترع مادر کوهیار و ادامه نگهداری وی در زندان کرمان نیز این نگرانی را دامن زده است که بازجوها درصدد پرونده سازی و اعمال فشار بر کوهیار از طریق ادامه بازداشت مادرش هستند. امیدواریم مسئولان قضایی از اعمال خلاف قانون دستگاه های امنیتی جلوگیری نمایند و با خاتمه دادن به این روند غیرقانونی ، هر چه سریعتر کوهیار گودرزی و مادرش را ازاد کنند.

گنداب های بويناك جمهوری اسلامی!

 در خاطرات پدربزرگم آمده كه در دوران پيش از لوله كشي كردن آب شهر ، كنار هر آبريزگاه عمومي مردي مي نشسته كه مسوول پركردن آفتابه ها و تحويل آن به مراجعان بوده است . اين « مسوول محترم » گاهي چنان روزگار را پيش چشم مراجعه كننده تيره و تار مي كرد كه عاقل نشنود ، بي عقل نبيند . موضوع از اين قرار است كه اگر بخت برگشته اي بي خبر از همه جا مي آمد و بي اعتنا به جناب « مسوول محترم » دست دراز مي كرد تا آفتابه اي را چنگ بزند و خود را شتابان به « مبال » برساند ، ناگهان از عرش عظيم نعره اي بر مي خاست كه او را در جا ميخكوب مي كرد . نعره اي كه مي گفت : « آهاي عمو ! كجا ؟ » 

مراجعه كننده كه هاج و واج ِ خطاي ناكرده اش بود ، مي ماند كه چه بگويد . چون با خود فكر مي كرد: « خب معلومه كجا ! اينجا كه واسه عروسي نمي يان » ولي كار دست خودش مي داد اگر صدايش را بلند مي كرد تا پاسخ صاحب نعره را بدهد. پس ملتمسانه رو مي كرد به سوي « مسوول محترم » و منتظر توضيح بيشتر او مي شد . « مسوول محترم » هم بادي در غبغب مي انداخت و با ابرو اشاره مي كرد كه : « اين آفتابه نه ، اون آفتابه !» و گاهي هم اگر از نگاه هاي پرسشگرانه مراجعه كننده خوشش نمي آمد ، آفتابه سوم و چهارمي را نشانه مي رفت كه گرفتار ِ يك نياز طبيعي بشري را درسي جانانه داده باشد . مراجعه كننده هاي نابلد و بي خبر از حضور « مسوول محترم » ، همواره به خواست او تن مي دادند و چون و چرا نمي كردند . چون جر و بحث همان و كار خرابي همان . كنجكاو هم اگر مي شدند ، فرونشاندن عطش كنجكاوي را نگاه مي داشتند براي دقايق پس از رفع حاجت . آن جا بود كه « مسوول محترم » مكارانه توضيح مي داد كه اگر من نمي گفتم كدام آفتابه را برداري ، تو از كجا متوجه حضور من مي شدي ؟! دست به آفتابه مي چپيدي توي خلا و بعد هم كه كار ات تمام شد ، سرت را مي انداختي پايين و مي رفتي پي زندگيت . من آفتابه ها را نشان مي دهم تا تو بداني يكي مثل من نشسته اينجا كه كارش آفتابه داري است و از اين راه نان مي خورد !

پدربزرگ در پايان اين بخش نوشته : « برخي حرف نمي زنند كه سخن شان شنيده شود ، حرف مي زنند كه ديده شوند ! »

اكنون حكايت برخي از « مسوولان » رژيم اسلامي و مديران بندها و قسمت هاي زهوار درفته اش ، از جمله گردانندگان پايگاه هاي مجازي آنان در اينترنت است . مسوولان و مديران و گردانندگاني كه آفتابه بازي مي كنند كه ديده شوند نه آن كه سخني براي گفتن دارند . اين است كه توجه به وراجي هاي آنان محلي از اِعراب ندارد . اينان خدمتگزاران به اَعراب هزار و چهارصد سال پيش اند و مردم مان مي دانند ديگر كاري ازشان ساخته نيست جز آفتابه داري و پوشاندن نجاسات دست اندركاران رژيم اسلامي ؛ و نيز زورگويي به مردم مستاصل و گرفتار در بند روضه خوان ها و ملايان و حمايل بندهاي كهريزك ساز . زورگويي تا آنجا كه اين ملت نفهمد در اين سي و دو سال چگونه نسل به نسل روزگارشان به تباهي گذشته و مي گذرد !

باري ، من يكي كه چندان دستم به قلم نمي رود براي نوشتن درباره مسوولان آفتابه دار رژيم بويناك اسلامي . ولي اتفاق جالبي افتاد كه نشد دو سه خطي ننويسم درباره آن . دوستي برايم لينك نوشته اي را فرستاد كه درآن آمده : « پيشنهادي كه سلطنت طلبان را به ... » . (منظور تیتر این رسانه ذوب شده در فقیه این خبر پارس دیلی نیوز است)سري به آدرس فرستاده شده زدم . واي كه چه بلاهتي مي بارد از اين سايت و لابد سايت هايي از اين دست . باور كنيد بايد كفاره داد به هنگام ديدن شان . نخست اين كه پيدا نيست چرا آفتابه داران نامحترم قياس به نفس كرده و گفته اند : « سلطنت طلبان » ؟ زيرا « سلطنت » از « سلطه » مي آيد كه اين امر فقط از عهده ملاعلي روضه خوان و امثال دين فروشاني چون او بر مي آيد و بس . « سلطه » از ويژگي هاي خدشه ناپذير حكومت هاي ايدئولوژيك است و چه حكومتي سلطه گرتر از يك رژيم مذهبي كه حتا با چگونگي مستراح رفتن افراد هم كار دارد ؟! 

آخوند و روضه خوان و اعوان و انصار و تفاله هايشان اگر با « سلطه » بر جا نمانند كه يك روزه سرنگون در فاضلاب تاريخ اند ! اكنون چه شده كه گشاده دستي مي كنند و صفات ناپسند و نكوهيده خود را اينگونه سخاوتمندانه به ديگران نسبت مي دهند ، بايد از نكته سنجان و طنزپردازان پرسيد !

اين آفتابه داران نمي دانند كه آنچه آتش به خرمن خود و نجاسات سازان رژيم اسلامي شان مي زند « پادشاهي خواه » بودن بخشي از مردم ايران است . اينان بالا بروند و پايين بيايند و خود را به در و ديوار بكوبند و آسمان و ريسمان ببافند و « رطب و يابس » سر هم كنند ، به هر روي بخشي از مردم ايران سيستم پادشاهي را ترجيح مي دهند . حتا اگر در سالهاي ِ نخست حمله تازي انديشان عصر كنوني به ايران – در سال هزار و سيصد و پنجاه و هفت خورشيدي – به سركردگي دجال بزرگ ، سيد روح الله هندي ، شمار مردمي كه سيستم پادشاهي را نمي خواستند به اندازه امروز نبود ، ولي به همت حضور رهبران و مسوولان بي لياقت دستاربند و وطن فروشي چكمه پوشان آخورپسند ، چنان شد كه بخش چشمگيري دريافتند چه كلاه عظيمي بر سرشان رفته كه بوي كشان در پي روح الله بويناك رفته اند و فريب خردباختگاني را خورده اند كه خود را روشنفكر مي ناميدند . از اين روست كه باز به اصل خويش بازگشته اند و سيستم پادشاهي پارلماني را در خواست مي كنند. آري ، آنچه بخشي از مردم ايران مي خواهند همانا نوع حكومتي است كه در بسياري از كشورهاي توسعه يافته و مدرن هم وجود دارد : كشورهايي همچون بلژيك ، هلند ، كشورهاي اسكانديناوي و انگليس و غيره . همه اين كشورها داراي حكومت پادشاهي اند . همين هم آتش به خرمن « سلطنت طلبان اسلامي » و «ريزه خواران روضه خوان ها » مي زند . نكته در خور توجه آن كه گردانندگان سايت مزبور چنان در ناداني غوته ورند كه به عنوان تصوير در كنار نوشته كپك زده شان ، آرم و نشانه سايت مورد انتقاد – در اينجا پارس ديلي نيوز – را گذاشته اند . يكي نيست به آنان بگويد : 

نادانان عصر دانايي و جا ماندگان در اعصار تاريك !

چه تبليغي بهتر از اين ؟ آيا دمي با خود نمي انديشيد كه كافيست مراجعه كنندگان به مطلب و نوشته شما، سري به سايت مورد انتقاد شما بزنند و پس از آشنايي با نوشته هاي خردورزانه سايت يا رسانه مغضوب شما ، براي هميشه پايگاه و دخمه تارعنكبوت گرفته تان را كنار بگذارند ؟ خيال مي كنيد اين اتفاق كم روي داده است ؟ افسوس كه در خواب اصحاب كهف فرو رفته ايد و هنگامي بيدار مي شويد كه سرود « اي ايران » را بر سر هر كوي و برزن جار مي زنند و پرچم بي همتاي شير و خورشيد نشان از فراز هر ساختمان و پنجره اي به اهتزار درآمده است !

صد افسوس برسرنوشت شما !

راستش هميشه با خود فكر مي كنم بازديد كنندگان گنداب هاي رژيم روضه خوان ها تا چه زمان مي توانند بوي ترشيدگي و تعفن اين پايگاه هاي جعلي و تقلبي رژيم اسلامي را تاب بياورند و احساس خفقان نكنند ؟ واي براين بازديد كنندگان . من كه آني به آنجا سرك كشيدم دچار اين دل آشوبي شدم كه احتمالا از قلمم هم پيداست . به راستي واي بر انديشه و ذهن و جان آناني كه به طور مستمر اين گنداب ها را بو مي كشند . بويي كه با هيچ عطر « شاه عبدالعظيمي » هم نمي شود آن را پوشاند و نابوييده انگاشت ! 

نوشته:كاوه روشنگر زاده 
 
منبع:پارس دیلی نیوز

نامه جمعی از فعالان سیاسی به احمد شهید در آستانه تخستین گزارش از بررسی وضعیت حقوق بشر در ایران

در آستانه ارائه نخستین گزارش بررسی وضعیت حقوق بشر در ایران توسط گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد در امور ایران در اجلاس عمومی سازمان ملل متحد، جمعی از فعالان سیاسی، دانشجویی و زندانیان سیاسی سابق زندان های جمهوری اسلامی طی بیانیه ای خطاب به احمد شهید، با اشاره به وضعیت فاجعه بار زندان های جمهوری اسلامی و برخوردهای خلاف قانون صورت گرفته در زندان های کشور بر علیه زندانیان عقیدتی و سیاسی، با اعلام آمادگی برای حضور در مراجع بین المللی قضایی و ارائه تجربیات خود از زندان های این کشور، خواستار بررسی موارد نقض حقوق بشر در ایران شدند.

متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:

جناب آقای احمد شهید

گزارشگر ویژه شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در امور ایران

با عرض سلام

ما امضا کنندگان این نامه، زندانیان سیاسی پیشین در ایران، از طیف های گوناگون، مصرانه توجه سازمان ملل متحد را به نقض گسترده حقوق بشر در ایران جلب می کنیم. ما بخصوص از شما می خواهیم به دقت بدرفتاری با زندانیان سیاسی در سرتاسر ایران را مورد توجه قرار دهید، چون در نبود هر نوع قانون در ارتباط با جرم سیاسی، با زندانیان سیاسی رفتاری غیر انسانی صورت میگیرد.زیرپا نهادن غیر قانونی حق زندانی و شرایط رقت برانگیز زندانها در سراسر ایران بویژه از سال 1388 و به دنبال انتخابات ریاست جمهوری به سطح هشدار دهنده ای رسیده است. ایران از امضا کنندگان اعلامیه جهانی حقوق بشر است، با وجود این مقامهای ایرانی در جریان بازجوئی و محاکمه زندانیان سیاسی، بطور مداوم به اصول این اعلامیه و نیز قانون اساسی این کشور بی توجهی نشان می دهند. اغلب زندانیان ایران را فعالان سیاسی صلح طلبی تشکیل می دهند که به اتهامات نفرت برانگیزی چون تروریسم و جاسوسی به زندان افتاده اند. فعالان جامعه مدنی، روزنامه نگاران و شهروندان عادی به اتهام به خطر انداختن امنیت ملی زندانی می شوند. حریم خصوصی زندگی این افراد مورد هجمه قرار گرفته و برای اعتراف های اجباری علیه خود و دیگر افراد و گروهها مورد شکنجه روانی و بدنی قرار می گیرند. از جمله شکنجه های رایج در زندانهای ایران کتک زدن، حبس طولانی مدت در سلول انفرادی، تهدید اعضای خانواده های زندانی و تهدید به اعدام را می توان نام برد. زندانیان از حق داشتن وکیل در زمان بلند بازجوئی محرومند. حتی وکلای مدافع زندانیان سیاسی تنها به خاطر انجام وظیفه تهدید و زندانی می شوند. دادن مرخصی و نیز آزادی زندانی در دست بازجو - شکنجه گر - است. به بعضی از زندانیان اجازه ملاقات با خانواده شان داده نمی شود چون با شکنجه گرشان همکاری نکرده اند. ما گواهی می دهیم که در خیلی از موارد بازجو متن رای محکومیت را به قاضی دیکته می کرد. این نظام قضائی مبتنی بر بازجوئی موجب تضعیف دستگاه قضائی ایران شده و به فلاکت و رنج بسیاری از قربانیان بی گناه منجر شده است.شرایط سرکوب در زندانهاموجب شده است تا شماری از زندانیان دست به اعتصاب غذا بزنند و بدین وسیله اعتراض خود به بی عدالتی را نشان دهند. اما حتی همین اقدام که نشانه سرخوردگی کامل زندانی است کارگر نیفتاده و حس انسان دوستی را در میان مقامهای قضائی ایران برنیانگیخته است. در مواردی زندانی به دلیل اعتصاب در بدترین وضعیت سلامت جسمی قرار می گیرد اما مقامات، از ارائه مجوز درمان و جلوگیری از فاجعه امتناع می ورزند. همان طور که می دانید در ماه ژوئن رضا هدی صابر در اعتراض به کشته شدن هاله سحابی در مراسم تشییع جنازه پدرش دست به اعتصاب غذا زد و تازه ترین زندانی سیاسی بود که قربانی بی عدالتی حکومت ایران شد. 64 زندانی گواهی داده اند که هدی صابر در همان روزی که درگذشت از سوی ماموران امنیتی مورد حمله قرار گرفت. او به خاطر وخیم شدن وضعیت سلامتش برای درمان به درمانگاه زندان مراجعه کرده بود.

جناب آقای شهید

ما قربانیان بی عدالتی در ایران، تصمیم سازمان ملل در تعیین گزارشگر ویژه حقوق بشر برای ایران را به فال نیک می گیریم و از شما موکداً می خواهیم موارد زیر پا نهاده شدن حقوق بشر در ایران را بی درنگ و بصورت پیگیر و بی وقفه بررسی کنید تا از بروز چنین ضایعه های اندوهناک انسانی پیشگیری شود.ما امضا کنندگان این نامه آماده ایم در هر دادگاه درباره تجربه خود از زندان گواهی و مشاهدات و تجربیات خود را در اختیار شما قرار دهیم .

با احترام

رضا اشرف پور- مرتضی اصلاحچی - علی افشاری - احمد باطبی - مازیار بهاری – آرش بهمنی - سعید پورحیدر- سپیده پور آقایی - پویا جهاندار - فرزاد حمیدی - عباس حکیم زاده - عباس خرسندی - مصطفی خسروی – فریبا داوودی مهاجر - ایمان رضایی - حسن زارع زاده اردشیر - محسن سازگارا - کیانوش سنجری - سلمان سیما - تارا سپهری فر- کاوه شیرزاد - محمد صادقی - کوروش صحتی - بیژن صف سری - حمید رضا ظریفی نیا - ماشاالله عباس زاده - حمید علیزاده - روزبه فراهانی پور - سعید قاسمی نژاد - کاوه کرمانشاهی - سعید کلانکی - مهرداد ماجدی - رضا مبین - احمد مدادی - پویان محمودیان - منوچهر محمدی - سیمین محمدی - بهزاد مهرانی - صباح نصری - مجید نیکنام - رضا ولی زاده

امیر ارجمند: اخبار ضد و نقیض محاکمه "رهبران جنبش سبز" نشانه به بن‌بست رسیدن دستگاه قضایی است

به گفته یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، مسئولان قضایی ایران، درصد قابل توجهی از پرونده‌های موسوم به "سران فتنه" را کاملا رسیدگی و آن‌ها را مختومه اعلام کرده‌اند. لاله افتخاری نماینده مجلس، روز شنبه (۲۲ مرداد/ ۱۳ اوت) با اشاره به جلسه مشترک نمایندگان مجلس و آيت‌الله آملی لاريجانی، همچنین درباره محاکمه موسوم به "سران قتنه" از قول رئیس قوه قضاییه ایران گفته است: «رسيدگی به تعداد كمی از پرونده‌ها باقی مانده است كه بعضا نياز به برخی مسائل و زمان دارد.»در همین رابطه و در اظهار نظری دیگر، حسن الله وردی‌نژاد، دبیر کل حزب اسلامی رفاه در ۱۷ مرداد گفته بود: «آقای موسوی به دادگاه نرفته است، اما آقای کروبی با تشریفات خاص به دادگاه رفت و بازجویی شد و همه کار‌هایش هم در حضور شخص دادستان کل انجام شد. اگر نیاز باشد روزی این‌ها را محاکمه کنند، این کار را می‌کنند.»پیرامون این اخبار ضد و نقیض اردشیر امیرارجمند، مشاور ارشد میرحسین موسوی در گفت‌و‌گویی که با دویچه وله انجام داده است، انتشار اخبار ضد و نقیض درباره محاکمه سران جنبش اعتراضی ایران را فاقد ارزش رسمی دانسته و این سخنان را نشانه به بن‌بست رسیدن دستگاه قضایی ایران می داند. او همچنین خواستار محاکمه سران جنبش سبز در دادگاه علنی است.

متن کامل این گفتگو به شرح ذیل است:

آقای امیرارجمند، خبر مختومه اعلام شدن درصد قابل توجهی از پرونده‏های سران جنبش اعتراضی ایران، به‏نظر کمی مبهم است. فکر می‌کنید آقایان کروبی و موسوی مثلا در دادگاهی غیرعلنی محاکمه شده‏اند که درصد قابل توجهی از پرونده‏های آن‏ها مختومه اعلام شده است؟نشر اخبار ضد و نقیض، مدت‏های مدیدی است که یکی از ویژگی‏های حکومت ایران است. نه تنها در قوه‏ی قضاییه، بلکه در سایر بخش‏ها نیز همین روند مشاهده می‏شود. مسئله‏ی قضایی دارای یک روند روشن و واضحی است. اگر کسی مورد اتهام قرار دارد، باید اتهام به او تفهیم شود و طبق ضوابط آیین دادرسی، محاکمه‏ی عادلانه‏ای صورت بگیرد، حق دفاعی وجود داشته باشد و سرانجام آن پرونده مختومه بشود یا حکمی صادر گردد.تا ‏جایی که مشخص است، هیچ‏کدام از این اتفاقات رخ نداده است. عدم شفافیت مراجع حکومتی، به‏ویژه مراجع قضایی و این‏که به وظایف قانونی خودشان عمل نمی‏کنند ویژگی بارز مسئولان قضایی ایران است. تا به‏حال هیچ فردی، به صورت قانونی و شفاف، مسئولیت ناپدید شدن و به گروگان گرفته شدن رهبران جنبش را نپذیرفته و از هیچ فرایند قانونی مشخصی در این‌باره صحبت نشده است. تمام اطلاعاتی که داده می‏شود، فاقد ارزش رسمی است. مراجع رسمی باید به صورت علنی و شفاف در این مورد اتخاذ موضع کنند و اگر به هر دلیلی، بخش مهمی از پرونده‏ها مختومه شده، چرا این افراد هم‏چنان در زندان هستند.سئوالات بسیار زیادی در این‌باره فراروی مسئولان حکومت قرار دارد که باید پاسخ بدهند. افرادی را بدون مجوز قانونی و بدون طی مراحل قانونی، زندانی کرده‏اند که از امکانات زندانی‏های عادی هم برخوردار نیستند. نگرانی‏های اساسی و عمده در خصوص سلامتی آن‏ها وجود دارد و هیچ کس پاسخ‏گو نیست.این نشان‏دهنده‏ی آن است که مقامات حکومت ایران، به‏ویژه مقامات قضایی ایران، در یک بن‏بست مشخص و معینی قرار گرفته‏اند و نمی‏توانند پاسخ‏گو باشند. لذا به انتشار شایعه‏های بی‏اساس، بی‏پایه و ضد و نقیض مبادرت می‏کنند که افکار عمومی را راضی نخواهد کرد.در روزهای اخیر و در اظهارنظر دیگری دبیرکل "حزب اسلامی و رفاه" گفته که آقای موسوی به دادگاه نرفته، ولی آقای کروبی با تشریفات خاص به دادگاه رفته و در حضور دادستان کل بازجویی شده است. اگر فرض گیریم آقای کروبی فقط بازجویی شده پس چه‌طور اکثر پرونده‌ها مختومه اعلام شده است؟ درباره تناقض این گفته با گفته اخیر نماینده مجلس چه فکر می‌کنید؟مسئله‏ی قضایی مسئول مشخص دارد. نه رؤسای احزاب و نه حتی نمایندگان مجلس نمی‏توانند خبر دقیق رسمی در این زمینه اعلام کنند. هرکسی هرچیزی بگوید، فاقد اعتبار قانونی است. این مراجع قضایی هستند که باید مشخص کنند چه اتفاقی افتاده است. تا جایی که ما می‏دانیم، هیچ‏گونه فرایند قانونی مشخصی صورت نگرفته و آقایان از پاسخ‏گو بودن ابا دارند. اگر کسی را بازجویی کرده‏اند، باید مشخص و معین به افکار عمومی اعلام کنند که این فرد دارای این اتهامات بوده و بازجویی شده‌اند یا نه. وگرنه این‏که یک نفر با هر نیتی بیاید صحبتی در این زمینه بکند، نمی‏تواند ملاک قرار بگیرد.فکر می‏کنید با فروکش کردن حرکت‌های اعتراضی در ایران، حداقل در شکل خیابانی آن، آیا حکومت جمهوری اسلامی زمان حال را زمان مناسبی برای محاکمه‏ی سران جنبش اعتراضی ایران می‏داند؟اولا اعتراضات فروکش نکرده و تغییر شکل داده است. اعتراضات در دل تمام مردم ایران و مطالبات آنان است. به همین خاطر است که حکومت از هر اندک چیزی می‏ترسد. از هر واقعه، حادثه یا جریانی که بتواند زمینه‏ی اندک ابراز نظر و حرکت مردم را فراهم کند، می‏ترسد. تمام وقایعی که این چند وقته اتفاق افتاده، صدق مدعای ماست.اما در رابطه با محاکمه کردن، بسیار خوب خواهد بود که اگر اتهامی وجود دارد، علنا عنوان شود، دادگاه علنی باشد و رهبران جنبش هم فرصت داشته باشند از خودشان دفاع کنند. قطعا اگر چنین اتفاقی بیافتد، حادثه‏ی بسیار بزرگی برای اقتدارگرایان و کسانی است که در دو سال گذشته مبادرت به قتل مردم، نقض حقوق اساسی و بنیادین آن‏ها و امنیتی کردن و بستن جامعه کرده‏اند، خواهد افتاد.البته نه تنها این مسئله، بلکه مسئولیت معضلاتی که در زمینه‏های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی با آن‏ها مواجهه هستیم، بر عهده‏ی آن‏هاست. چنین محاکمه‏ای زمینه‏ی افشاگری بسیار خوبی خواهد بود، بیان حقایق از زبان رهبران جنبش خواهد بود و این‏جا مردم هستند که به قضاوت خواهند نشست. امیدواریم اگر اتهامی هست، علنی باشد، دادگاه علنی باشد و آن‏ها فرصت دفاع از خودشان را داشته باشند. قطعا آن‏ کسی که حقیقت را می‏گوید، سرافراز و سربلند از میدان خارج خواهد شد.

حسین کرمانی
تحریریه: داود خدابخش

نامه نسرین ستوده به رییس قوه قضاییه در مورد برخورد زننده ماموران با همسر و فرزندان خردسالش

نسرین ستوده، حقوقدان و زندانی سیاسی به مسوولان قوه قضاییه و سرپرست دادسرای زندان اوین اعلام کرده است که در اعتراض به برخوردهای صورت گرفته با فرزندان و خانواده اش در ملاقات هفته گذشته که موجب بازداشت چند ساعته همه آنها شد، از این به بعد از آمدن به ملاقات خودداری می کند.به گزارش خبرنگار، ستوده در نامه‌ای به رییس قوه قضاییه و سرپرست دادسرای اوین، اعلام کرده است چون خوفناک‌ترین دادسرای ایران به طورغیر قانونی هفته گذشته خانواده‌اش را به اتفاق دو کودک خردسالش ساعاتی به گروگان گرفته است از این پس ترجیح میدهد برای آسیب نرسیدن به فرزندانش از انجام چنین ملاقاتی خودداری کند.وی همچنین در نامه خود تاکید کرده است: طی یک سال گذشته بارها خانواده‌ ام نیز مورد مجازات قرار گرفته‌اند که نمونه‌اش پرونده‌ی همسرم است. بنابراین به نشانه‌ی اعتراض به هتک حرمت خانواده‌ام و مجازات خانوادگی و از آنجایی که این نحوه‌ی ملاقات‌های امنیتی با حضور ماموران وزارت اطلاعات را باعث آسیب بیشتر به فرزندانم میدانم به نشانه‌ی اعتراض تا اعاده‌ی حیثیت کامل از خانواده‌ام و وصل کردن تلفن بند زنان که در عصر ارتباطات حق هر زندانی و کودکانشان است از ملاقات با آنها خودداری می‌کنم.یکشنبه ۱۶ مرداد، مسئولان زندان اوین در حین ملاقات همسر، فرزندان و خواهر نسرین ستوده با وی که به صورت کابینی انجام می شد، به بهانه بازرسی دفترچه یادداشت، با خانواده او درگیرشده و همگی آن ها را حدود ۵ ساعت در سالن ملاقات و محل دادسرای اوین به طور غیرقانونی بازداشت کردند.این ماجرا تا ساعت ۵ عصر ادامه داشت و این در حالی بود که مهراوه و نیما کودکان نسرین، تمام این مدت شاهد کشاکش میان مسئولان و پدر و خاله اشان بودند و تمام این مدت خسته و گرسنه در سالن ملاقات و دادسرا، سرگردان بودند. به طوری که برای اولین بار در طی یازده ماه بازداشت نسرین ستوده، مهراوه یازده ساله نتوانست از گریه اش در حضور مادر جلوگیری کند. و سرانجام با صدور حکم قضایی مبنی بر بازرسی وسایل شخصی خانواده ستوده، هر چهار نفر آزاد شدند.نسرین ستوده، حقوقدان نزدیک به یک سال است که بدون استفاده از هر گونه مرخصی در زندان به سر می برد. او در این مدت فقط از طریق ملاقاتهای هفتگی کابینی و گاه حضوری بیست دقیقه ای توانسته فرزندان خردسالش را ملاقات کند .پیش از این همسر وی رضا خندان نیز که هیچ فعالیت سیاسی ندارد فقط به خاطر پی گیری وضعیت همسرش یکشب بازداشت و سپس با قید وثیقه از زندان آزاد شد. این حقوقدان و فعال حقوق بشر به یازده سال زندان محکوم شده است.

رژیم جمهوری اسلامی: یک حکومت فاسد و بحران‌زده در آستانه فروپاشی

آشفتگی داخلی و بحران مشروعیت رژیم جمهوری اسلامی: سقوط قریب‌الوقوع رژیم ننگین جمهوری اسلامی به کجراهه‌ای کشیده شده است که دیگر قادر به حفظ ظا...