خبرهای رسیده از زندان اوین حکایت از وضعیت وخیم جسمانی قاسم شعله سعدی ،نماینده سابق مجلس و زندانی سیاسی در بند ۳۵۰ دارد .به گزارش کلمه، در حالی شعله سعدی پنجمین ماه از بازداشت خود را می گذراند که پزشکان زندان اوین هم با توجه وضعیت وخیم جسمانی وی نسبت به سلامتی او هشدار داده و معتقد به عدم تحمل کیفر توسط وی هستند .دکتر قاسم شعله سعدی، استاد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران ، وکیل دادگستری و نماینده پیشین دوره های سوم و چهارم مجلس شورای اسلامی از ۵ ماه پیش به اتهام تبلیغ علیه نظام و توهین به رهبری در بند ۳۵۰ زندان اوین به سر می برد . او در سال ۸۱ نیز به اتهام توهین به رهبری بازداشت شده بود که بر اثر آسیبهای زمان بازداشت دچارضایعه نخاعی شد و هم اکنون دست چپ وی با توجه به بی حس بودن کامل در معرض فلج قرار گرفته است . در یک ماه و نیم گذشته نیز دو بار پزشکان متخصص مغز و اعصاب زندان اوین نسبت به این وضعیت هشدار داده اند، اما تاکنون هیچ اقدامی توسط مسوولان زندان اوین و قضایی برای درمان این زندانی سیاسی انجام نشده است .طبق گزارش های رسیده، این زندانی حتی برای درمان به بیمارستانی خارج از زندان هم منتقل نشده و تاکنون نیز مسوولان با مرخصی درمانی و اغلب اوقات با ملاقات حضوری او با خانواده نیز جلوگیری کرده اند .شعله سعدی که با توجه به حکم قبلی اش در سال ۸۱ بازداشت شده ، این بازداشت را کاملا غیرقانونی می داند چرا که حکم وی مشمول مرور زمان شده است . وی در سال ۸۱ در نامه ای به مراجع درباره پایه های مشروعیت ولایت فقیه سوالاتی را طرح کرد .طبق قانون جمهوری اسلامی حکم قضایی که مربوط به ده سال قبل است مشمول مروز زمان می شود و اجرای آن غیرقانونی و خلاف بین شرع است .بر این اساس حکم وی متوقف شده بود اما مشخص نیست با دستور چه مقامی حکم نقض و مشمول مرور زمان شده ، دوباره در مورد ایشان به مرحله اجرا گذاشته شده است . خانواده وی با تاکید بر وضعیت جسمانی بسیار نامناسب این استاد دانشگاه در زندان نسبت به وضعیت او ابراز نگرانی می کنند .همچنین یکی از اتهامات این زندانی سیاسی مصاحبه های او با رسانه های خبری اعلام شده است که پیش از این توسط شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی این اتهامات مورد بررسی قرار گرفت و بر اساس آن وی به ده سال محرومیت از وکالت و تدریس از دانشگاه محکوم شد . اما بار دیگر پس از دستگیری شعله سعدی همان پرونده به جریان افتاد و با وجود آنکه شعبه سوم بازپرسی این پرونده را مشمول قاعده منع تعقیب دانست و حکم برائت برای آن صادر کرد بر خلاف مقررارت بار دیگر نیروهای امنیتی پرونده را از بازپرس پس گرفته و این بار به دادیاری شعبه اول ارجاع کردند تا شعله سعدی برای انجام یک عمل واحد بار دیگر تحت محاکمه قرار بگیرد .دکتر قاسم شعله سعدی بارها به این روند غیرقانونی حبس و محاکمه اش اعتراض کرده و برای درمان خواستار دریافت مرخصی درمانی شده اما هر بار مسوولان نسبت به خواسته ها و اعتراض های وی بی توجهی نشان داده اند .وی برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری دهم ( در سال ۱۳۸۸) نیز ثبت نام کرده بود که توسط شورای نگهبان در کنار برخی دیگر از چهرههای شناخته شده طیف اصلاحات رد صلاحیت شد. او فروردین سال جاری بازداشت و روانه بند ۳۵۰ زندان اوین شد .
آزادی حق مسلم ماست (پدرام طنازی و مهرناز موسوی) Pedram Tannazi & Mehrnaz Mousavi زن زندگی آزادی 💚🤍♥️
۱۳۹۰ مرداد ۲۰, پنجشنبه
۱۳۹۰ مرداد ۱۹, چهارشنبه
احمد رونقی ملکی:حسین رونقی ملکی از همهی حقوق انسانی خود محروم است
احمد رونقی ملکی پدر این وبلاگنویس در خصوص آخرین وضعیت فرزندش به «خانه حقوق بشر ایران» گفت: «شب گذشته حسین را در حالی که همچنان وضعیت جسمی بسیار بدی دارد برای انجام یک سری آزمایشات به بیمارستان هاشمینژاد تهران منتقل کردن و بعد از انجام آزمایشها وی را بلافاصله به زندان اوین بازگرداند.»احمد رونقی با گلایه از اینکه هیچ کدام از مسئولین قضایی و نهادهای امنیتی که جلوی مرخصی این وبلاگنویس را گرفتهاند، گفت: «حسین را دیشب باید در بیمارستان بستری میکردند. در آخرین ملاقاتی که با حسین داشتیم، هنوز از ناحیه کلیه و کیسه صفرای خود دچار مشکل بود و خونریزی داشت. اما با وجودی که میدانند چقدر نیاز به رسیدگی پزشکی دارد، باز هم او را به زندان بازگرداند.»وی در ادامه در خصوص پیگریهای خود در خصوص مرخصی حسین رونقی به “خانه”ی ما گفت: «مسئولین قضایی پاسخی نمیدهند. ما به هر کجایی که بوده نامه نوشتیم و درخواست مرخصی استعلاجی برای حسین را مطرح کردهایم، اما تاکنون مثل قبل هیچ جوابی به ما ندادهاند. این یک کار انسانی است که فرزند من مورد درمان قرار گیرد، اما او را از همهی حقوق قانونی و انسانی خود محروم کردهاند و این میان کسی به داد ما نمیرسد.»عدم رسیدگی پزشکی به وضعیت زندانیان سیاسی همواره مورد اعتراض خانوادههای زندانیان سیاسی و گروههای مدافع حقوق بشر قرار گرفته است. طی هفته گذشته، سازمان عفو بینامللی با انتشار بیانیهای خواستار رسیدگی پزشکی به وضعیت زندانیان سیاسی در ایران از جمله حسین رونقی ملکی شده بود.حسین رونقی ملکی در تاریخ ۲۲ آذر ماه ۱۳۸۸ در شهر ملکان در نزدیکی تبریز بازداشت و بلافاصله به بند ۲ الف زندان اوین منتقل شد. وی مدت ۱۰ ماه را در سلولهای انفرادی این بند زندان اوین تحت فشارهای روحی و جسمی برای اخذ مصاحبه و اعترافات تلویزیونی قرار گرفت و سرانجام از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شد.این حکم از سوی دادگاه تجدید نظر استان تهران عینا به تأیید رسیده و این وبلاگنویس هم اکنون با وجود بیماری حاد و نیاز مبرم به درمان پزشکی در حال سپری کردن دوران محکومیت خود در زندان اوین است.
۱۳۹۰ مرداد ۱۸, سهشنبه
عیسی سحر خیز به دلیل انتقاد از خامنه ای در زندان نگه داشته اند
مهدی سحرخیز در واکنش به افزایش حکم دو سال حبس پدرش: به دلیل انتقادهای پدرم از خامنه ای می خواهند او را در زندان نگه دارند.مهدی سحرخیز، فرزند عیسی سحر خیز روزنامه نگاری که هم اکنون دوران سه سال زندان خود را در زندان سپری می کند به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت که بر اساس حکمی جدید دو سال دیگر بر مدت زندان پدرش افزوده شده است. او به کمپین گفت: « حکم جدید هم مانند بقیه حکم هاست. این حکم نشانگر کینه شخصی آقای خامنه ای به پدرم است، به دلیل انتقاد های که پدرم به او داشت حالا سعی دارند به هر طریقی شده او را اذیت کنند و بیشتر در زندان نگه دارند.»عیسی سحرخیز، فعال سیاسی و مدیرکل مطبوعات داخلی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت خاتمی که اکنون در زندان رجایی شهر کرج به سر می برد در ۱۴ مرداد طی حکمی به دو سال حبس بیشتر به دلیل فعالیت های مطبوعاتی سابقش محکوم شده است. او در حوادث پس از انتخابات جنجال برانگیز سال ۸۸ بازداشت شد و از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی به اتهام توهین به رهبری و تبلیغ علیه نظام به سه سال حبس محکوم شده بود. او طی دو سال حبس خود حتی یک روز هم مرخصی نداشته است و حالا به دو سال حبس بیشتر نیز محکوم شده است.مهدی سحرخیز، فرزند عیسی سحرخیز با مخاطب قرار دادن رهبر جمهوری اسلامی ایران گفت:« می خواهم به شخص آقای خامنه ای بگویم که از حسنی مبارک یاد بگیرد. روزی هم دقیقا شبیه این اتفاق برای دولت ایران می افتد، حالا در یکی، دو سال آینده یا چند سال بیشتر، ولی بالاخره دولتمردان ایرانی هم مثل صدام، قذافی و حسینی مبارک به نتیجه عملشان می رسند. می خواهم بگویم که از عاقبتی که قرار است در این دنیا به آن برسند، بترسند و بدانند که قدرت همیشه در دست آنها نخواهد بود.»پسر این روزنامه نگار و زندانی عقیدتی در خصوص مشکلات متعدد جسمی پدرش در زندان گفت:«آقای سحرخیز خیلی ضعیف شده است، مشکل فشار خون دارد، پرده گوشش پاره شده ، از ناحیه کمر در رنج است و مدتی حتی روی صندلی چرخ دار می نشست. باید تحت نظر پزشک متخصص باشد که چنین اتفاقی برای او نمی افتد. در روزهای اول زندان به پدرم چیزی شبیه توبه نامه داده اند که امضا کند، بهش گفته اند به شرط امضا، شرایط مناسب و راحتی برایش مهیا می شود اما پدرم گفته من به حرف های که زده ام اعتقاد دارم و توبه نامه امضا نمی کنم. به این دلیل او را دو سال در وضعیت بدی در زندان نگه داشته اند و هیچ وقت جوابی به درخواست مرخصی نداده اند. با این حال امیدوارم حداقل چند روزی پدر من هم به مرخصی بیاید.»مهدی سحرخیز درباره مشکلات دیگر گفت: « اول از همه باید پدرم در زندان تهران باشد. آقای اژه ای، کسی که پدرم را گاز گرفت خودش اعلام کرده که تمام زندانیان اهل تهران باید در زندان تهران باشند اما درباره پدر من و خیلی های دیگر این مسئله صادق نبوده و خود این موضوع بیشتر از همه اذیت می کند، خانواده من هر دو هفته یکبار که زمان ملاقات است باید از این شهر به شهر دیگری بروند ، نصف روز را در راه باشند تا بتوانند پدرم را چند دقیقه ببینند. موضوع دیگر این است که خانواده ام همیشه از کثیفی زندان می گویند. یکسال هم تلفن زندان رجایی شهر کرج قطع است و فقط خانواده می توانند دو هفته یکبار از حال پدرم باخبر شوند. همه اینها رنج آور است.»
کمپین بین المللی حقوق بشردرایران
کمپین بین المللی حقوق بشردرایران
مناجات نامه همسر یک زندانی سیاسی/ روز هشتم با طعم سلام
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم ارزقنی فیه رحمة الایتام و اطعام الطعام و افشاء السلام و صحبة الکرام بطولک یا ملجأالاملین
پروردگارا در این روز مهرورزی به ایتام و خوراک دادن به مردمان را روزی ام کن و سلام گفتن به عیان و هم صحبتی با کریمان را به فضل خودت ای پناه آرزومندان.
خدای یتیمان!
سلام این هشتمین روز از ضیافت مهر و کرمت را پذیرا باش از من که توفیق مهرورزی به ایتام را از تو طلب می کنم. چه فرق می کند این پدر و مادر از دست داده ها به کدامین کیش و آئین وابسته اند مهم این است که تو سفارششان را به ما کرده ای و حق و حقوقی که برایشان قائل شده ای فراتر از دیگر بندگان است. و آوخ از حق یتیمی که پدر یا مادرش به شهادت رسیده و امان از خون مظلوم و آه مظلوم!
خدای روزی ده روزی افزون!
سلام هشتمین روز مرا پذیرا باش کریمانه و به ما بیاموز سخاوت را و گشاده دستی را و انفاق را و اطعام را نه فقط اطعام مسکین بلکه گستردن سفره برای مردمان که خویشان از آنان در اولویت اند و دوستان و رفیقان نیز و باقی همه در بهره گیری از سفره طعام ذی حقند. خدایا آن کس را که تو جانش دادی بدون پیش داوری در مورد ایمانش ما را چه باک از نان دادنش؟! پس ما را گشاده دستی بیاموز نه فقط برای هم کیشان بلکه برای همه برادران و خواهرانمان که در خلق با ما برابرند!
خدای سلام آفرین سلامت بخش!
ما را سلام علنی و آشکار بیاموز با صدای بلند بدون لکنت بی هراس. خدایا به ما بیاموز که هر انسانی را که روح انسانیت در نهادش نمرده است سلام گوییم بی آن که خود را سروگردنی فراتر از او ببینیم و منتی بر او داشته باشیم و طعم خوش و گوارای سلام را بر ما بچشان و از قهر و بی محلی و عبوس بودن برحذرمان دار که خود پیامبرت را از آن بازداشتی تا مردمان ازگردش پراکنده نشوند.
ای خدای کریمان!
سلام هشتمین روز ما را بر اهل کرم و کریمان از بندگانت مبارک کن. و ما را با مصاحبت آنان کرامت بخش و روح خسته مان را با نزدیکی به آنان جلا بخش.
ای تنها پناه آرزومندان!
چون فضل تو ما را نشاید همه آرزوهامان باطل و نقش برآب است. پس ما را شایسته همه این بایسته ها بدان و محروممان مکن از این فضایل و دورمان کن از همه رذائل که فطرت خدایی مان آن را نمی پسندد و طبع سلامت خلایق آن را برنمی تابد.
ای خدای سلم و سلام و سلامتی!
ما را به سلام فاش بر بندگان خوبت عادت بده و سلام های قضا شده مان را چون سلام بر اهل قلم و روزنگاران و روزنامه نگاران به مرحمت خود ادا کن.
خدای قلم و سوگند خورنده بر مقام قلم!
ما را در پاس داشت اهل قلم یاری فرما و فرزانگان از این قوم را از بند و اسارت رهایی بخش که نیکو از بند تن رهیده اند و پای در راه تو، راه حقیقت نهاده اند و استواری و شکیبایی پیشه کرده اند و خانواده هایشان مفتخز به مقام عالی انسانی آنان صبوری می کنند و چشم انتظارشان بر درب خانه ها مانده به امید این که باز شود در این ماه برکت و رخ زیبای عزیزان شان بر چارچوب در آشکار شود.
با دعا برای رهایی همه زندانیان سیاسی خاصّه خبرنگاران دربند، دعای این روز را تمام می کنم.
اللهم ارزقنی فیه رحمة الایتام و اطعام الطعام و افشاء السلام و صحبة الکرام بطولک یا ملجأالاملین
پروردگارا در این روز مهرورزی به ایتام و خوراک دادن به مردمان را روزی ام کن و سلام گفتن به عیان و هم صحبتی با کریمان را به فضل خودت ای پناه آرزومندان.
خدای یتیمان!
سلام این هشتمین روز از ضیافت مهر و کرمت را پذیرا باش از من که توفیق مهرورزی به ایتام را از تو طلب می کنم. چه فرق می کند این پدر و مادر از دست داده ها به کدامین کیش و آئین وابسته اند مهم این است که تو سفارششان را به ما کرده ای و حق و حقوقی که برایشان قائل شده ای فراتر از دیگر بندگان است. و آوخ از حق یتیمی که پدر یا مادرش به شهادت رسیده و امان از خون مظلوم و آه مظلوم!
خدای روزی ده روزی افزون!
سلام هشتمین روز مرا پذیرا باش کریمانه و به ما بیاموز سخاوت را و گشاده دستی را و انفاق را و اطعام را نه فقط اطعام مسکین بلکه گستردن سفره برای مردمان که خویشان از آنان در اولویت اند و دوستان و رفیقان نیز و باقی همه در بهره گیری از سفره طعام ذی حقند. خدایا آن کس را که تو جانش دادی بدون پیش داوری در مورد ایمانش ما را چه باک از نان دادنش؟! پس ما را گشاده دستی بیاموز نه فقط برای هم کیشان بلکه برای همه برادران و خواهرانمان که در خلق با ما برابرند!
خدای سلام آفرین سلامت بخش!
ما را سلام علنی و آشکار بیاموز با صدای بلند بدون لکنت بی هراس. خدایا به ما بیاموز که هر انسانی را که روح انسانیت در نهادش نمرده است سلام گوییم بی آن که خود را سروگردنی فراتر از او ببینیم و منتی بر او داشته باشیم و طعم خوش و گوارای سلام را بر ما بچشان و از قهر و بی محلی و عبوس بودن برحذرمان دار که خود پیامبرت را از آن بازداشتی تا مردمان ازگردش پراکنده نشوند.
ای خدای کریمان!
سلام هشتمین روز ما را بر اهل کرم و کریمان از بندگانت مبارک کن. و ما را با مصاحبت آنان کرامت بخش و روح خسته مان را با نزدیکی به آنان جلا بخش.
ای تنها پناه آرزومندان!
چون فضل تو ما را نشاید همه آرزوهامان باطل و نقش برآب است. پس ما را شایسته همه این بایسته ها بدان و محروممان مکن از این فضایل و دورمان کن از همه رذائل که فطرت خدایی مان آن را نمی پسندد و طبع سلامت خلایق آن را برنمی تابد.
ای خدای سلم و سلام و سلامتی!
ما را به سلام فاش بر بندگان خوبت عادت بده و سلام های قضا شده مان را چون سلام بر اهل قلم و روزنگاران و روزنامه نگاران به مرحمت خود ادا کن.
خدای قلم و سوگند خورنده بر مقام قلم!
ما را در پاس داشت اهل قلم یاری فرما و فرزانگان از این قوم را از بند و اسارت رهایی بخش که نیکو از بند تن رهیده اند و پای در راه تو، راه حقیقت نهاده اند و استواری و شکیبایی پیشه کرده اند و خانواده هایشان مفتخز به مقام عالی انسانی آنان صبوری می کنند و چشم انتظارشان بر درب خانه ها مانده به امید این که باز شود در این ماه برکت و رخ زیبای عزیزان شان بر چارچوب در آشکار شود.
با دعا برای رهایی همه زندانیان سیاسی خاصّه خبرنگاران دربند، دعای این روز را تمام می کنم.
تجلیل خانه آزادی از بهمن احمدی امویی و اظهار نگرانی از ادامه حبس روزنامه نگاران زندانی
بزرگداشت روز خبرنگار در ایران در حالی برگزار می شود که هنوز بسیاری از خبرنگاران در زندان هستند
خانه آزادی بمناسبت روز خبرنگار نوشته است: بزرگداشت روز خبرنگار(هفده مرداد) در ایران در حالی برگزار می شود که این کشور از زمره خطرناک ترین مناطق برای گزارشگران محسوب می شود. خانه آزادی با محکوم کردن سرکوب بی وقفه خبرنگاران از سوی حکومت ایران ،خواهان آزادی بهمن احمدی امویی و دیگر خبرنگارانی شده است که به ناحق در زندانهای ایران اسیر هستند.دیوید جی. کریمر رئیس خانه آزادی عنوان کرده است:” زمانی که خبرنگاران نتوانند آزادانه به ایفای نقش خود از جمله ملزم کردن مسئولان به پاسخگویی بپردازند، دولت ها بدون در نظر گرفتن عواقب اعمال خود رفتار خواهند کرد. سرکوب بی وقفه خبرنگاران در ایران نشاندهنده خواست زننده حاکمان برای در پرده نگهداشتن حقیقت از نگاه شهروندان است . خانه آزادی همبستگی خود را با همه خبرنگاران ایرانی که به ناحق زندانی شده اند، اعلام می کند و خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط آنان است”.خانه آزادی خصوصا نگرانی خود را از ادامه بازداشت روزنامه نگار زندانی، بهمن احمدی امویی اعلام کرده است.این روزنامه نگار برجسته در بحبوحه وقایع بعد از انتخابات مناقشه برانگیز ریاست جمهوری در سی ام خرداد ماه سال هشتاد و هشت بازداشت شده است. حکومت ایران او را همراه همسرش ژیلا بنی یعقوب که خود نیز روزنامه نگار است پس از انتشار مقالاتی انتقادی بر ضد دولت محمود احمدی نژاد ، دستگیر و روانه زندان کرد. ژیلا بنی یعقوب پس از دو ماه از زندان آزاد شد اما بهمن احمدی امویی همچنان در زندان اوین دوران محکومیت خود را می گذراند.بهمن احمدی امویی به اتهام “توهین به رئیس جمهور” و “تبلیغ علیه نظام” به تحمل پنج سال حبس و سی و چهار ضربه شلاق محکوم شده است.این اتهام ها نشاندهنده نقض حق بنیادین آزادی بیان است.این روزنامه نگار که از بی عدالتی و تعدی که در حق او روا شده رنج می برد، از حق ملاقات و ارتباط با مادر مسنش منع شده و اجازه آزادی موقت با وثیقه نیز از او گرفته شده است که همه موارد نامبرده بر طبق قوانین ایران تخطی از قانون به حساب می آیند.در گزارش اخیر خانه آزادی، تحت عنوان آزادی مطبوعات ۲۰۱۱، ایران، این کشور یکی از آخرین کشورهایی عنوان شده است که در آن آزادی مطبوعات به رسمیت شناخته شده و به آن عمل می شود. وضعیت خبرنگاران ایرانی پس از انتخابات مناقشه برانگیز ریاست جمهوری سال هشتاد و هشت به طرز بی سابقه ای رو به وخامت گذاشته است، چنان که پس از آن بیش از صد خبرنگار دستگیر و پنجاه روزنامه نگار به اجبار کشور خود را ترک کرده اند.در حال حاضر در حدود چهل خبرنگار همچنان در زندان های ایران به سر می برند.خانه آزادی یک سازمان مستقل نگهبان است که از گذار به مردم سالاری حمایت می کند، میزان دسترسی به آزادی در سراسر جهان را رصد می کند و مدافع مردم سالاری و حقوق بشر است.
جرس
خانه آزادی بمناسبت روز خبرنگار نوشته است: بزرگداشت روز خبرنگار(هفده مرداد) در ایران در حالی برگزار می شود که این کشور از زمره خطرناک ترین مناطق برای گزارشگران محسوب می شود. خانه آزادی با محکوم کردن سرکوب بی وقفه خبرنگاران از سوی حکومت ایران ،خواهان آزادی بهمن احمدی امویی و دیگر خبرنگارانی شده است که به ناحق در زندانهای ایران اسیر هستند.دیوید جی. کریمر رئیس خانه آزادی عنوان کرده است:” زمانی که خبرنگاران نتوانند آزادانه به ایفای نقش خود از جمله ملزم کردن مسئولان به پاسخگویی بپردازند، دولت ها بدون در نظر گرفتن عواقب اعمال خود رفتار خواهند کرد. سرکوب بی وقفه خبرنگاران در ایران نشاندهنده خواست زننده حاکمان برای در پرده نگهداشتن حقیقت از نگاه شهروندان است . خانه آزادی همبستگی خود را با همه خبرنگاران ایرانی که به ناحق زندانی شده اند، اعلام می کند و خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط آنان است”.خانه آزادی خصوصا نگرانی خود را از ادامه بازداشت روزنامه نگار زندانی، بهمن احمدی امویی اعلام کرده است.این روزنامه نگار برجسته در بحبوحه وقایع بعد از انتخابات مناقشه برانگیز ریاست جمهوری در سی ام خرداد ماه سال هشتاد و هشت بازداشت شده است. حکومت ایران او را همراه همسرش ژیلا بنی یعقوب که خود نیز روزنامه نگار است پس از انتشار مقالاتی انتقادی بر ضد دولت محمود احمدی نژاد ، دستگیر و روانه زندان کرد. ژیلا بنی یعقوب پس از دو ماه از زندان آزاد شد اما بهمن احمدی امویی همچنان در زندان اوین دوران محکومیت خود را می گذراند.بهمن احمدی امویی به اتهام “توهین به رئیس جمهور” و “تبلیغ علیه نظام” به تحمل پنج سال حبس و سی و چهار ضربه شلاق محکوم شده است.این اتهام ها نشاندهنده نقض حق بنیادین آزادی بیان است.این روزنامه نگار که از بی عدالتی و تعدی که در حق او روا شده رنج می برد، از حق ملاقات و ارتباط با مادر مسنش منع شده و اجازه آزادی موقت با وثیقه نیز از او گرفته شده است که همه موارد نامبرده بر طبق قوانین ایران تخطی از قانون به حساب می آیند.در گزارش اخیر خانه آزادی، تحت عنوان آزادی مطبوعات ۲۰۱۱، ایران، این کشور یکی از آخرین کشورهایی عنوان شده است که در آن آزادی مطبوعات به رسمیت شناخته شده و به آن عمل می شود. وضعیت خبرنگاران ایرانی پس از انتخابات مناقشه برانگیز ریاست جمهوری سال هشتاد و هشت به طرز بی سابقه ای رو به وخامت گذاشته است، چنان که پس از آن بیش از صد خبرنگار دستگیر و پنجاه روزنامه نگار به اجبار کشور خود را ترک کرده اند.در حال حاضر در حدود چهل خبرنگار همچنان در زندان های ایران به سر می برند.خانه آزادی یک سازمان مستقل نگهبان است که از گذار به مردم سالاری حمایت می کند، میزان دسترسی به آزادی در سراسر جهان را رصد می کند و مدافع مردم سالاری و حقوق بشر است.
جرس
بزرگداشت روز خبرنگار در زنجان با حضور در منزل پدری "سعید متین پور"
تجلیل روزنامه نگاران و فعالین مدنی از سعید متین پور و برگزاری روز خبرنگار در زنجان
جمعی از فعالین فرهنگی، مدنی، خبرنگاران و اصحاب مطبوعات زنجان و نیز برخی فعالان فرهنگی و مدنی دیگر شهرهای آذربایجان، به مناسبت روز خبرنگار با حضور در منزل پدری سعید متینپور ضمن بزرگداشت مقام خبرنگار، از خبرنگاران دربند و زندانیان عقیده به ویژه «سعید متینپور»، روزنامهنگار و فعال حقوق بشر آذربایجانی، تجلیل کردند. در این دیدار که عصر روز یکشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۰ به مناسبت روز خبرنگار صورت گرفت، در ابتدا «مرتضی متینپور» (پدر سعید متینپور) از آخرین وضعیت وی چنین سخن گفت: سعید در ابتدا هفت ماه در بدترین شرایط در انفرادی بود و از اثرات زندان و شکنجههای این مدت است که اکنون مشکلات و بیماری متعدد جسمی، وی را آزار میدهد. سعید دچار رماتیسم مفصلی شده است و مفاصل گردنش درد میکند. سردرد و سرگیجههای شدید به وی دست میدهد، ناراحتیهای قلبی و گوارشی پیدا کرده است و نیاز شدید به درمان توسط پزشکان متخصص دارد. او با بیان وضعیت جسمی فرزندش، تنها خواستهاش را مرخصی برای فرزندش عنوان کرد و گفت: سخن من است که حداقل چند روزی به سعید مرخصی دهند تا بتواند به پزشک متخصص مراجعه کند. در مدت بیش از دو سالی که از اجرای حکم هشت ساله متینپور میگذرد، حتی اجازه ارتباط تلفنی وی با همسرش «عطیه طاهری» نیز ممکن نبوده و تنها ارتباط آنها به ۲۰ دقیقه دیدار از پشت شیشههای کابین و شنیدن صدا از سیمهای تلفن در دقایق کوتاه ملاقاتهای روز دوشنبه محدود است. عطیه مقاومتر و استوارتر از قبل در مورد همسرش سخن میگوید: مسئولان امنیتی هر آنچه را که میخواستند در برابر سعید انجام دادهاند و بیشتر از این نمیتوانستند یک نفر را مورد اذیت و شکنجه قرار دهند و بلاهایی که نباید بر سر سعید میآمد، آمده است و اکنون ستون فقرات، معده و قلب سعید مشکل شدید پیدا کرده است، طی دو سال گذشته سه بار حمله قبلی داشته است و تلاش ما برای گرفتن مرخصی برای سعید از بابت این است که بیماریها و مشکلات جسمی مشکلات اساسیتری برای سعید ایجاد نکنند. آنها برای مرخصی سعید، یک میلیارد تومان وثیقه خواستند، هر چند که ما حاضر شدیم این وثیقه را تامین کنیم ولی در نهایت گفتند برای سعید متینپور هیچ گونه کاری انجام نخواهیم داد چنانچه اکنون نیز با مرخصی وی شدیداً مخالفت میکنند و حتی از معاینه پزشک متخصص در زندان نیز مانع میشوند. سپس علی محمدبیانی (مدیرمسئول ماهنامه بایرام) با تبریک روز خبرنگار به خبرنگاران، از سعید متینپور به عنوان خبرنگار دربند و اهل قلم یاد کرد و گفت: سعید خبرنگار و اهل قلمی است که زندانی بودنش به خاطر فرهنگ و کارهای فرهنگی اوست نه چیز دیگر و میتوان گفت که زندان سعید، تاوان عشق به فرهنگ، مردمی بودن و جریمه عاطفه انسانی اوست. وی با بیان اینکه روز خبرنگار، روز قلم، روز نوشتن و روز اهل تفکر و فرهنگ است، ضمن قرائت شعر «ایش دوشوبدور اوخومازلار الینه/ اوخویانلار الی قالیب بئلینه» گفت: ما باید وضعیت سعید و نیز افکار سعید را به عنوان یک خبرنگار، اهل قلم و نویسنده در همه جا با صراحت بیان کنیم. محمدبیانی با ذکر این نکته که خانواده متینپور خانواده همه اهالی قلم است، با قرائت شعری از حکیم هیدجی (کؤنلوم توتولوبدور، بیری یوخ دیل بیلن اولسون/ آچ بو قاپینی، منزله شاید گلن اولسون...) و نیز شعری از خودش که به خانواده سعید متینپور تقدیم کرده بود (تبریز-زنگان آراسیندا هر گول بیتر سنه بنزر/ اورکله جان آراسیندا هر گول بیتر سنه بنزر...)، به سخنان خویش پایان داد. در ادامه هوشنگ جعفری(شاعر زنجانی) با تقدیم قطعه شعری به سعید متینپور، گفت: سعید همواره در یادهاست و در یادها خواهد ماند. ملت همواره انسانهای والا و متفکر را تشخیص میدهد و اینگونه انسانها هستند که ماندگارند و فکر آنها مانند چراغی، راهنمای ما و آیندگان خواهد شد. وی نیز به مناسبت روز خبرنگار شعری با عنوان «قلم» را خواند. (الیمی قویدوم تئز اورک باشینا/ دئدیم یارالییام، یارام دریندی...) سپس علیرضا اسکندریون(روزنامهنگار زنجانی) با تاکید بر این نکته که سعید متینپور یک روزنامهنگار واقعی است، گفت: ویژگی بارز این روزنامهنگار صداقت اوست چنانکه در جریان اعتراضات به کاریکاتور روزنامه ایران در سال ۸۵، وی از جمله افرادی بود که برای آزادی مانا نیستانی تلاش کرد و این نشان دهنده منش انسانی و روح مهربان اوست. وی در ادامه با آرزوی آزادی برای سعید و همه زندانیان افزود: امیدوارم آنهایی که سعید را به بند کشیدهاند، بیدار شوند و بفهمند که این راه صحیحی نیست و بتوانیم چهره همیشه خندان سعید را دوباره ببینیم. در ادامه مراسم بزرگداشت روز خبرنگار در زنجان، ابراهیم رشیدی(ساوالان) روزنامهنگار آذربایجانی ضمن تبریک روز خبرنگار، سخنانش را با شعر «اودلار وطنی، بابکی- ستاری بجرمیش قوجاغیندا/ ایللر بویو اولساندا آزادلیق سوراغیندا/ یوخ ایندی آدین، ائللرین عصیان واراغیندا» آغاز کرد و گفت: اگر آنها سعید را زندانی میکنند و به صورت فیزیکی او را از ما دور نگه میدارند، باکی نیست، نام سعید بر فراز سبلان(اشاره به اجتماع عظیم مردمی در ششم مرداد ۹۰) و در سرتاسر آذربایجان گرامی داشته میشود و اندیشه سعید در بین جوانان آذربایجان تقویت میگردد. وی حقوق ملی تورکهای ایران، سعید متینپور و خبرنگاری را سه بحث به هم تنیده و غیر قابل تفکیک دانست و گفت: بعضاً وقتی از حقوق ملی سخن گفته میشود، عدهای بر این تصورند که انگار از موضوع کوچک و پیش پا افتادهای سخن گفته میشود طوری که وانمود میگردد مسائل مهمتر، چیزهای دیگری است و مسئله حقوق ملی از اهمیت کمتری برخوردا میباشد و هنوز زمان پرداختن به این گونه مسائل غیر مهم نیست. وی با ارائه آمارهای بینالمللی به اهمیت موضوع اشاره کرد و افزود: اینک در دنیا، دو میلیارد و ۶۰۰ میلیون نفر از انسانها در کشورهایی زندگی میکنند که زبان، فرهنگ و هویتی غیر از فرهنگ خودشان بر آنها حاکم است و این تعداد افراد، انسانهای درجه دوم به حساب میآیند و بدتر اینکه ۶۰۰ میلیون نفر از این تعداد هنوز در تلاش برای اثبات موجودیت و به رسمیت شناخته شدن هستند. این آمارها نشان میدهد که حقوق ملی امری بسیار مهم و حیاتی در جهان کنونی است. رشیدی با مثال فوق از حقوق ملی در ایران سخن گفت و افزود: درد این انسانها، درد سه چهارم از جمعیت ایران نیز هست. یعنی در ایران فرهنگ، تاریخ، باورها و داشتههای یک چهارم، بر اکثریت سه چهارم حاکم شده است. وی با بیان این آمارها و تشریح وضعیت موجود ایران، به بیان این پرسش پرداخت: آیا درک اهمیت مسئله حقوق ملی در ایران کار سختی است؟ و سپس خودش پاسخ داد: اینک پاسخ ما منفی است ولی ۱۸ سال قبل و در شرایط سیاسی- اجتماعی آن روز ایران، درک حقوق ملی تورکها و دیگر ملل غیرفارس ایران مشکل بود و دقیقا اهمیت فعالیتهای سعید متینپور نیز در این نکته نهفته است که وی آن روز به اهمیت مسئله پی برد و از آن زمان بیوقفه در راستای حقوق ملی و انسانی جامعه آذربایجانی تلاش نمود. وی با تشریح وضعیت اسفناک موجود برای اتنیکهای غیرفارس گفت: ۸۰ سال است که مردم آذربایجان را از حق آموزش به زبان خویش محروم کردهاند، ۸۰ سال است که آنان از حق داشتن صدا و سیما، مدرسه و مهد کودک محرومند، ۸۰ سال است که آنان را از صحنه دور نگه داشتهاند و نام آنان را پنهان نگه میدارند و از هر گونه آموزش بیبهرهاند. این فعال آذربایجانی سخنانش را چنین ادامه داد: ۱۸ سال است که سعید متینپور از انسانهایی که در پس پردهها در خفا نگه داشته شدهاند، سخن میگوید، انسانهایی که فریادهاشان فراتر از کنج خانهشان نمیرود، انسانهایی که از بیان نامشان و تبارشان شرم دارند و برای بیان کوچکترین عواطف انسانی به زبان مادری خویش خجالت میکشند و از بدیهیترین حقوق انسانی محروم گشتهاند. سعید متینپور خبرنگار این انسانها است. انسانهایی که در دایرههای رسمی جایی نداند و در تلاش برای پوشیده و پنهان نگه داشته شدن هستند. که امروز خود سعید نیز به یکی از این انسانها تبدیل شده است لذا همین انسانها نیز مدافع سعید گشتهاند. رشیدی با بیان این نکته که به دلیل فعالیتهای چشمگیر سعیدها، امروز حقوق ملی برای خیلیها در ایران اثبات گشته، افزود: امروز اکثر انسانها به حقوق ملل غیرفارس و مسئله هویت آنان و تاثیر غیر قابل انکار مسئله هویت بر همه امورات و تفکرات این انسانها واقفند و اذعان دارند که همه مشکلات اجتماعی- فرهنگی و سیاسی آنان به طور مستقیم با مسئله هویت پیوند خورده است و حل آنها نیز در گرو پرداختن به مسئله هویت و حقوق ملی غیرفارسها میباشد. در ادامه رئوف طاهری فعال سیاسی- اجتماعی زنجانی به ابعاد شخصیتی سعید اشاره کرد و ضمن یادآوری حکم هشت سال زندان وی، گفت: برای جاسوسان به نام موساد نیز چنین حکمی صادر نمیکنند، بارها و بارها توریستهای انگلیسی یا آمریکایی را در خاک ایران به اتهام جاسوسی دستگیر میکنند ولی بلافاصله مشمول رأفت اسلامی قرار میدهند و با احترام و سلام و صلوات آزاد میکنند. پس دلیل حکم سنگین سعید چه میتواند باشد؟ یا چرا برای وی حتی از دادن مرخصی چند روزه نیز دریغ میکنند؟ طاهری ضمن گرامیداشت یاد برخی زندانیان از جمله میردامادی، عرب سرخی، تاجزاده، بهاره هدایت و زیدآبادی، به بیانیه جوانان اصلاح طلب در دفاع از سعید و زیدآبادی در روز اول ماه رمضان اشاره کرد و گفت: این بیانیه ناشی از تاثیر شخصیت و تفکر والای انسانی سعید متینپور است و ادامه داد: شاید آنان تا کنون برخی دروغپراکنیهای بخش مغرض اطلاعاتی را در مورد فعالیتهای سعید و سعیدها باور میکردند ولی این گونه بیانیهها نتیجه رفتار، گفتار، کردار و پندار سعید در زندان است که توانسته افکار و اندیشه خود را بیان کند و اصلاحطلبان را به حمایت از اعتقادات خویش متقاعد سازد و همین ویژگی سعید است که عدهای را چنان خشمگین میکند که برخوردهای احمقانهای با وی میکنند و به تکرار، سخنان دروغ و کذبی که لایق خودشان است را متوجه جوان با شرافتی چون سعید میکنند. در ادامه این دیدار رضا عباسی(از فعالان مدنی زنجان و فعال سابق دانشجویی) با اشاره به حکم هشت سال زندان سعید متینپور، آن را خارج از چهارچوبهای قانونی قوه قضاییه دانست و گفت: تا کنون هیچ گونه توجیه حقوقی برای هشت سال زندان بیان نکردهاند و این حکم حتی بر اساس قوانین خودشان نیز، هیچ توجیه، تفسیر و جایگاه حقوقی ندارد. این مراسم با خواندن نوشتهای از خود سعید متینپور توسط یکی از حاضرین، با عنوان «تورکجه» که در دوم شهریور ۱۳۸۹ در بند ۳۵۰ اوین نوشته شده بود، دنبال شد. در این نوشته متینپور با بیان لطافتها و زیباییهای زبان ترکی به بیان این پرسش میپردازد که «چرا خواندن و نوشتن زبان ترکی آموزش داده نمیشود؟ چرا تاریخ ملتی که به این زبان سخن میگویند، گفته نمیشود؟» سپس متن ادبی ترکی که در تجلیل از مقام قلم به صورت لوح یادبود آماده گشته بود، قرائت گشت و این لوح توسط علیرضا اسکندریون از طرف جمع حاضر به پدر متینپور اهدا گردید. در خاتمه برخی شاعران زنجانی که به یاد سعید و دیگر زندانیان اشعاری سروده بودند، به خواندن اشعار خود پرداختند و ضمن آرزوی آزادی همه زندانیان آذربایجانی و دیگر زندانیان راه آزادی، با گرفتن عکس دسته جمعی به مراسم پایان دادند.
گزارش دریافتی از ساوالان سسی
جمعی از فعالین فرهنگی، مدنی، خبرنگاران و اصحاب مطبوعات زنجان و نیز برخی فعالان فرهنگی و مدنی دیگر شهرهای آذربایجان، به مناسبت روز خبرنگار با حضور در منزل پدری سعید متینپور ضمن بزرگداشت مقام خبرنگار، از خبرنگاران دربند و زندانیان عقیده به ویژه «سعید متینپور»، روزنامهنگار و فعال حقوق بشر آذربایجانی، تجلیل کردند. در این دیدار که عصر روز یکشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۰ به مناسبت روز خبرنگار صورت گرفت، در ابتدا «مرتضی متینپور» (پدر سعید متینپور) از آخرین وضعیت وی چنین سخن گفت: سعید در ابتدا هفت ماه در بدترین شرایط در انفرادی بود و از اثرات زندان و شکنجههای این مدت است که اکنون مشکلات و بیماری متعدد جسمی، وی را آزار میدهد. سعید دچار رماتیسم مفصلی شده است و مفاصل گردنش درد میکند. سردرد و سرگیجههای شدید به وی دست میدهد، ناراحتیهای قلبی و گوارشی پیدا کرده است و نیاز شدید به درمان توسط پزشکان متخصص دارد. او با بیان وضعیت جسمی فرزندش، تنها خواستهاش را مرخصی برای فرزندش عنوان کرد و گفت: سخن من است که حداقل چند روزی به سعید مرخصی دهند تا بتواند به پزشک متخصص مراجعه کند. در مدت بیش از دو سالی که از اجرای حکم هشت ساله متینپور میگذرد، حتی اجازه ارتباط تلفنی وی با همسرش «عطیه طاهری» نیز ممکن نبوده و تنها ارتباط آنها به ۲۰ دقیقه دیدار از پشت شیشههای کابین و شنیدن صدا از سیمهای تلفن در دقایق کوتاه ملاقاتهای روز دوشنبه محدود است. عطیه مقاومتر و استوارتر از قبل در مورد همسرش سخن میگوید: مسئولان امنیتی هر آنچه را که میخواستند در برابر سعید انجام دادهاند و بیشتر از این نمیتوانستند یک نفر را مورد اذیت و شکنجه قرار دهند و بلاهایی که نباید بر سر سعید میآمد، آمده است و اکنون ستون فقرات، معده و قلب سعید مشکل شدید پیدا کرده است، طی دو سال گذشته سه بار حمله قبلی داشته است و تلاش ما برای گرفتن مرخصی برای سعید از بابت این است که بیماریها و مشکلات جسمی مشکلات اساسیتری برای سعید ایجاد نکنند. آنها برای مرخصی سعید، یک میلیارد تومان وثیقه خواستند، هر چند که ما حاضر شدیم این وثیقه را تامین کنیم ولی در نهایت گفتند برای سعید متینپور هیچ گونه کاری انجام نخواهیم داد چنانچه اکنون نیز با مرخصی وی شدیداً مخالفت میکنند و حتی از معاینه پزشک متخصص در زندان نیز مانع میشوند. سپس علی محمدبیانی (مدیرمسئول ماهنامه بایرام) با تبریک روز خبرنگار به خبرنگاران، از سعید متینپور به عنوان خبرنگار دربند و اهل قلم یاد کرد و گفت: سعید خبرنگار و اهل قلمی است که زندانی بودنش به خاطر فرهنگ و کارهای فرهنگی اوست نه چیز دیگر و میتوان گفت که زندان سعید، تاوان عشق به فرهنگ، مردمی بودن و جریمه عاطفه انسانی اوست. وی با بیان اینکه روز خبرنگار، روز قلم، روز نوشتن و روز اهل تفکر و فرهنگ است، ضمن قرائت شعر «ایش دوشوبدور اوخومازلار الینه/ اوخویانلار الی قالیب بئلینه» گفت: ما باید وضعیت سعید و نیز افکار سعید را به عنوان یک خبرنگار، اهل قلم و نویسنده در همه جا با صراحت بیان کنیم. محمدبیانی با ذکر این نکته که خانواده متینپور خانواده همه اهالی قلم است، با قرائت شعری از حکیم هیدجی (کؤنلوم توتولوبدور، بیری یوخ دیل بیلن اولسون/ آچ بو قاپینی، منزله شاید گلن اولسون...) و نیز شعری از خودش که به خانواده سعید متینپور تقدیم کرده بود (تبریز-زنگان آراسیندا هر گول بیتر سنه بنزر/ اورکله جان آراسیندا هر گول بیتر سنه بنزر...)، به سخنان خویش پایان داد. در ادامه هوشنگ جعفری(شاعر زنجانی) با تقدیم قطعه شعری به سعید متینپور، گفت: سعید همواره در یادهاست و در یادها خواهد ماند. ملت همواره انسانهای والا و متفکر را تشخیص میدهد و اینگونه انسانها هستند که ماندگارند و فکر آنها مانند چراغی، راهنمای ما و آیندگان خواهد شد. وی نیز به مناسبت روز خبرنگار شعری با عنوان «قلم» را خواند. (الیمی قویدوم تئز اورک باشینا/ دئدیم یارالییام، یارام دریندی...) سپس علیرضا اسکندریون(روزنامهنگار زنجانی) با تاکید بر این نکته که سعید متینپور یک روزنامهنگار واقعی است، گفت: ویژگی بارز این روزنامهنگار صداقت اوست چنانکه در جریان اعتراضات به کاریکاتور روزنامه ایران در سال ۸۵، وی از جمله افرادی بود که برای آزادی مانا نیستانی تلاش کرد و این نشان دهنده منش انسانی و روح مهربان اوست. وی در ادامه با آرزوی آزادی برای سعید و همه زندانیان افزود: امیدوارم آنهایی که سعید را به بند کشیدهاند، بیدار شوند و بفهمند که این راه صحیحی نیست و بتوانیم چهره همیشه خندان سعید را دوباره ببینیم. در ادامه مراسم بزرگداشت روز خبرنگار در زنجان، ابراهیم رشیدی(ساوالان) روزنامهنگار آذربایجانی ضمن تبریک روز خبرنگار، سخنانش را با شعر «اودلار وطنی، بابکی- ستاری بجرمیش قوجاغیندا/ ایللر بویو اولساندا آزادلیق سوراغیندا/ یوخ ایندی آدین، ائللرین عصیان واراغیندا» آغاز کرد و گفت: اگر آنها سعید را زندانی میکنند و به صورت فیزیکی او را از ما دور نگه میدارند، باکی نیست، نام سعید بر فراز سبلان(اشاره به اجتماع عظیم مردمی در ششم مرداد ۹۰) و در سرتاسر آذربایجان گرامی داشته میشود و اندیشه سعید در بین جوانان آذربایجان تقویت میگردد. وی حقوق ملی تورکهای ایران، سعید متینپور و خبرنگاری را سه بحث به هم تنیده و غیر قابل تفکیک دانست و گفت: بعضاً وقتی از حقوق ملی سخن گفته میشود، عدهای بر این تصورند که انگار از موضوع کوچک و پیش پا افتادهای سخن گفته میشود طوری که وانمود میگردد مسائل مهمتر، چیزهای دیگری است و مسئله حقوق ملی از اهمیت کمتری برخوردا میباشد و هنوز زمان پرداختن به این گونه مسائل غیر مهم نیست. وی با ارائه آمارهای بینالمللی به اهمیت موضوع اشاره کرد و افزود: اینک در دنیا، دو میلیارد و ۶۰۰ میلیون نفر از انسانها در کشورهایی زندگی میکنند که زبان، فرهنگ و هویتی غیر از فرهنگ خودشان بر آنها حاکم است و این تعداد افراد، انسانهای درجه دوم به حساب میآیند و بدتر اینکه ۶۰۰ میلیون نفر از این تعداد هنوز در تلاش برای اثبات موجودیت و به رسمیت شناخته شدن هستند. این آمارها نشان میدهد که حقوق ملی امری بسیار مهم و حیاتی در جهان کنونی است. رشیدی با مثال فوق از حقوق ملی در ایران سخن گفت و افزود: درد این انسانها، درد سه چهارم از جمعیت ایران نیز هست. یعنی در ایران فرهنگ، تاریخ، باورها و داشتههای یک چهارم، بر اکثریت سه چهارم حاکم شده است. وی با بیان این آمارها و تشریح وضعیت موجود ایران، به بیان این پرسش پرداخت: آیا درک اهمیت مسئله حقوق ملی در ایران کار سختی است؟ و سپس خودش پاسخ داد: اینک پاسخ ما منفی است ولی ۱۸ سال قبل و در شرایط سیاسی- اجتماعی آن روز ایران، درک حقوق ملی تورکها و دیگر ملل غیرفارس ایران مشکل بود و دقیقا اهمیت فعالیتهای سعید متینپور نیز در این نکته نهفته است که وی آن روز به اهمیت مسئله پی برد و از آن زمان بیوقفه در راستای حقوق ملی و انسانی جامعه آذربایجانی تلاش نمود. وی با تشریح وضعیت اسفناک موجود برای اتنیکهای غیرفارس گفت: ۸۰ سال است که مردم آذربایجان را از حق آموزش به زبان خویش محروم کردهاند، ۸۰ سال است که آنان از حق داشتن صدا و سیما، مدرسه و مهد کودک محرومند، ۸۰ سال است که آنان را از صحنه دور نگه داشتهاند و نام آنان را پنهان نگه میدارند و از هر گونه آموزش بیبهرهاند. این فعال آذربایجانی سخنانش را چنین ادامه داد: ۱۸ سال است که سعید متینپور از انسانهایی که در پس پردهها در خفا نگه داشته شدهاند، سخن میگوید، انسانهایی که فریادهاشان فراتر از کنج خانهشان نمیرود، انسانهایی که از بیان نامشان و تبارشان شرم دارند و برای بیان کوچکترین عواطف انسانی به زبان مادری خویش خجالت میکشند و از بدیهیترین حقوق انسانی محروم گشتهاند. سعید متینپور خبرنگار این انسانها است. انسانهایی که در دایرههای رسمی جایی نداند و در تلاش برای پوشیده و پنهان نگه داشته شدن هستند. که امروز خود سعید نیز به یکی از این انسانها تبدیل شده است لذا همین انسانها نیز مدافع سعید گشتهاند. رشیدی با بیان این نکته که به دلیل فعالیتهای چشمگیر سعیدها، امروز حقوق ملی برای خیلیها در ایران اثبات گشته، افزود: امروز اکثر انسانها به حقوق ملل غیرفارس و مسئله هویت آنان و تاثیر غیر قابل انکار مسئله هویت بر همه امورات و تفکرات این انسانها واقفند و اذعان دارند که همه مشکلات اجتماعی- فرهنگی و سیاسی آنان به طور مستقیم با مسئله هویت پیوند خورده است و حل آنها نیز در گرو پرداختن به مسئله هویت و حقوق ملی غیرفارسها میباشد. در ادامه رئوف طاهری فعال سیاسی- اجتماعی زنجانی به ابعاد شخصیتی سعید اشاره کرد و ضمن یادآوری حکم هشت سال زندان وی، گفت: برای جاسوسان به نام موساد نیز چنین حکمی صادر نمیکنند، بارها و بارها توریستهای انگلیسی یا آمریکایی را در خاک ایران به اتهام جاسوسی دستگیر میکنند ولی بلافاصله مشمول رأفت اسلامی قرار میدهند و با احترام و سلام و صلوات آزاد میکنند. پس دلیل حکم سنگین سعید چه میتواند باشد؟ یا چرا برای وی حتی از دادن مرخصی چند روزه نیز دریغ میکنند؟ طاهری ضمن گرامیداشت یاد برخی زندانیان از جمله میردامادی، عرب سرخی، تاجزاده، بهاره هدایت و زیدآبادی، به بیانیه جوانان اصلاح طلب در دفاع از سعید و زیدآبادی در روز اول ماه رمضان اشاره کرد و گفت: این بیانیه ناشی از تاثیر شخصیت و تفکر والای انسانی سعید متینپور است و ادامه داد: شاید آنان تا کنون برخی دروغپراکنیهای بخش مغرض اطلاعاتی را در مورد فعالیتهای سعید و سعیدها باور میکردند ولی این گونه بیانیهها نتیجه رفتار، گفتار، کردار و پندار سعید در زندان است که توانسته افکار و اندیشه خود را بیان کند و اصلاحطلبان را به حمایت از اعتقادات خویش متقاعد سازد و همین ویژگی سعید است که عدهای را چنان خشمگین میکند که برخوردهای احمقانهای با وی میکنند و به تکرار، سخنان دروغ و کذبی که لایق خودشان است را متوجه جوان با شرافتی چون سعید میکنند. در ادامه این دیدار رضا عباسی(از فعالان مدنی زنجان و فعال سابق دانشجویی) با اشاره به حکم هشت سال زندان سعید متینپور، آن را خارج از چهارچوبهای قانونی قوه قضاییه دانست و گفت: تا کنون هیچ گونه توجیه حقوقی برای هشت سال زندان بیان نکردهاند و این حکم حتی بر اساس قوانین خودشان نیز، هیچ توجیه، تفسیر و جایگاه حقوقی ندارد. این مراسم با خواندن نوشتهای از خود سعید متینپور توسط یکی از حاضرین، با عنوان «تورکجه» که در دوم شهریور ۱۳۸۹ در بند ۳۵۰ اوین نوشته شده بود، دنبال شد. در این نوشته متینپور با بیان لطافتها و زیباییهای زبان ترکی به بیان این پرسش میپردازد که «چرا خواندن و نوشتن زبان ترکی آموزش داده نمیشود؟ چرا تاریخ ملتی که به این زبان سخن میگویند، گفته نمیشود؟» سپس متن ادبی ترکی که در تجلیل از مقام قلم به صورت لوح یادبود آماده گشته بود، قرائت گشت و این لوح توسط علیرضا اسکندریون از طرف جمع حاضر به پدر متینپور اهدا گردید. در خاتمه برخی شاعران زنجانی که به یاد سعید و دیگر زندانیان اشعاری سروده بودند، به خواندن اشعار خود پرداختند و ضمن آرزوی آزادی همه زندانیان آذربایجانی و دیگر زندانیان راه آزادی، با گرفتن عکس دسته جمعی به مراسم پایان دادند.
گزارش دریافتی از ساوالان سسی
«نگرانِ جانِ کوهیار هستیم»
هفته گذشته، کوهیار گودرزی عضو کمیته گزارشگران حقوق بشر و روزنامه نگار و پروین مخترع، مادر وی به دلایلی نامعلوم بازداشت شدهاند و با گذشت چندین روز همچنان مقامات قضایی در خصوص دلایل بازداشت و آخرین وضعیت وی هیچ اعلام نظری نکردهاند.
گفتوگو با وکیل و خانواده کوهیار گودرزی:
پارس دیلی نیوز:به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر ، مینا جعفری وکیل کوهیار گودرزی با ابراز نگرانی از بیخبری از وضعیت کوهیار به کمیته گزارشگران حقوق بشر گفت: «پیگیریهای من و خانوادهٔ کوهیار گودرزی و مادر وی پروین مخترع در خصوص بازداشت آنها، از مقامات قضایی و دادستانی تا کنون به هیچ نتیجهای نرسیده است. ما هیچ اطلاع دقیقی نداریم که کجا و چه زمانی بازداشت شده و محل نگهداری او کجاست و همینطور در مورد علت بازداشت او هم هیچ خبری نداریم. در شرایط فعلی تنها خانوادهٔ ایشان هستند که میتوانند پیگیری کنند و تنها راه پیگیری مراجع قضایی هستند که تا زمانی که اطلاع ندارم کدام مرجع قضایی مسئول بازداشت اوست نمیتوانم کاری صورت بدهم و اعلام وکالت کنم.»وکیل کوهیار گودرزی در ادامه با اشاره به شرایط چسمی نامناسب کوهیار پیش از بازداشت و عدم پاسخگویی مقامات قضایی ادامه میدهد: «طبق رویهای که وجود دارد در حال حاضر خانواده مشغول پیگیری هستند که به آنها هم هیچ پاسخی داده نمیشود. ما نگران وضعیت جسمی و جانی او هستیم و ظاهراً تنها مادر کوهیار موضوع بازداشت او را در تماس تلفنی کوتاهی با خواهر خود به وی اطلاع داده است و به فاصلهٔ کوتاهی، خود او نیز بازداشت شده و در زندان مرکزی کرمان در شرایط نامناسبی به سر میبرد. با توجه به اینکه کوهیار شرایط جسمی مناسبی هم نداشت و بیمار بود ما به شدت نگران از این موضوع هستیم و امیدواریم حداقل دادستانی اعلام کند که او زنده و در بازداشت است.»در عین حال، تلاشهای خانواده کوهیار گودرزی و پروین مخترع نیز تا کنون بینتیجه مانده است. در همین رابطه یکی از بستگان کوهیار که پیگیر وضعیت او و مادرش بوده است با اظهار بیاطلاعی از علت و مقام مسئول این بازداشت به کمیته گزارشگران حقوق بشر گفت: «در روزهای اخیر به دادسرای انقلاب در میدان ارگ مراجعه کردیم که گفتند حکم بازداشتی از اینجا صادر نشده است. به دو سه مرکز بایگانی سر زدیم و باز هم پاسخی ندادند. اجازه ملاقات با دادستان هم به ما داده نشد و در نهایت ما را به دادسرای شهید مقدس در اوین ارجاع دادند. متاسفانه سوالات ما در دادستانی اوین نیز بیپاسخ ماند و گفتند که شما از کجا میدانید که کوهیار به اینجا منتقل شده و بعد هم اجازه ورود به ما ندادند. یکی از ماموران این دادسرا نیز پیشنهاد کرد که از طریق کلانتری محل پیگیری کنیم و اعلام مفقود شدن و آدم ربایی کنیم.»وی در ادامه با اشاره به اینکه مقامات قضایی هیچ توضیحی در خصوص محل نگهداری کوهیار نمیدهند گفت: «اصرار زیادی کردیم و گفتیم این موضوع که نمیدانیم کوهیار زنده است یا نه و چه نهادی او را به چه شکلی بازداشت کرده بسیار نگران کننده است اما پاسخگو نبودند.» او هم چنین از نحوه بازداشت کوهیار و مادرش اظهار بیاطلاعی کرده و گفت: «یک شنبه هفته قبل ظاهرن به منزل کوهیار در خیابان جمالزاده هجوم برده و او را بازداشت کردهاند. کوهیار هنوز هیچ تماسی با خانواده نگرفته که بدانیم کجاست. متاسفانه صبح روز دوشنبه نیز به منزل مادر کوهیار هجوم برده و ضمن تفتیش منزل ایشان، برخی از وسایل از جمله کتابهایی که در منزلشان بوده است را با خود برده و خود خانم مخترع را هم به زندان کرمان منتقل کردهاند.در پی بازداشت کوهیار گودرزی، پروین مخترع مادر او نیز که هیچ گونه سابقه فعالیت سیاسی و اجتماعی ندارد در کرمان بازداشت شده است و این در حالی است که تا کنون هیچ دلیلی برای بازداشت وی ارائه نشده است. آقای بشیرزاده پسر خاله کوهیار گودرزی در خصوص بازداشت خانم مخترع به کمیته گزارشگران حقوق بشر گفت: «هیچ اطلاعی از اتهامات خانم مخترع در دست نداریم. ایشان یک بار تماس گرفتند ولی ما پیگیری کردیم و قرار است خواهر خانم مخترع در کرمان پیگیری بیشتری کنند که شاید بتوانند وقت ملاقات بگیرند یا اطلاعات بیشتری از دلیل بازداشت ایشان به دست بیاورند. ایشان وکیل هم ندارند. هنوز هیچ دلیلی برای بازداشت ایشان اعلام نشده است و نمیدانیم چه مقام قضایی وی را بازداشت کرده؟ ما نمیدانیم که آیا اطلاعات یا اطلاعات سپاه یا سایر مقامات قضایی خانم مخترع را بازداشت کردهاند و هیچ اطلاعی هم نداریم که به چه شکلی ایشان را بازداشت شده است.»کوهیار گودرزی، دانشجوی محروم از تحصیل و فعال حقوق بشر، بعد از انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸ در ماه آذر بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. او پس از گذراندن یک سال حبس تعزیری خود در آذرماه گذشته از زندان اوین آزاد شد.
پارس دیلی نیوز
گفتوگو با وکیل و خانواده کوهیار گودرزی:
پارس دیلی نیوز:به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر ، مینا جعفری وکیل کوهیار گودرزی با ابراز نگرانی از بیخبری از وضعیت کوهیار به کمیته گزارشگران حقوق بشر گفت: «پیگیریهای من و خانوادهٔ کوهیار گودرزی و مادر وی پروین مخترع در خصوص بازداشت آنها، از مقامات قضایی و دادستانی تا کنون به هیچ نتیجهای نرسیده است. ما هیچ اطلاع دقیقی نداریم که کجا و چه زمانی بازداشت شده و محل نگهداری او کجاست و همینطور در مورد علت بازداشت او هم هیچ خبری نداریم. در شرایط فعلی تنها خانوادهٔ ایشان هستند که میتوانند پیگیری کنند و تنها راه پیگیری مراجع قضایی هستند که تا زمانی که اطلاع ندارم کدام مرجع قضایی مسئول بازداشت اوست نمیتوانم کاری صورت بدهم و اعلام وکالت کنم.»وکیل کوهیار گودرزی در ادامه با اشاره به شرایط چسمی نامناسب کوهیار پیش از بازداشت و عدم پاسخگویی مقامات قضایی ادامه میدهد: «طبق رویهای که وجود دارد در حال حاضر خانواده مشغول پیگیری هستند که به آنها هم هیچ پاسخی داده نمیشود. ما نگران وضعیت جسمی و جانی او هستیم و ظاهراً تنها مادر کوهیار موضوع بازداشت او را در تماس تلفنی کوتاهی با خواهر خود به وی اطلاع داده است و به فاصلهٔ کوتاهی، خود او نیز بازداشت شده و در زندان مرکزی کرمان در شرایط نامناسبی به سر میبرد. با توجه به اینکه کوهیار شرایط جسمی مناسبی هم نداشت و بیمار بود ما به شدت نگران از این موضوع هستیم و امیدواریم حداقل دادستانی اعلام کند که او زنده و در بازداشت است.»در عین حال، تلاشهای خانواده کوهیار گودرزی و پروین مخترع نیز تا کنون بینتیجه مانده است. در همین رابطه یکی از بستگان کوهیار که پیگیر وضعیت او و مادرش بوده است با اظهار بیاطلاعی از علت و مقام مسئول این بازداشت به کمیته گزارشگران حقوق بشر گفت: «در روزهای اخیر به دادسرای انقلاب در میدان ارگ مراجعه کردیم که گفتند حکم بازداشتی از اینجا صادر نشده است. به دو سه مرکز بایگانی سر زدیم و باز هم پاسخی ندادند. اجازه ملاقات با دادستان هم به ما داده نشد و در نهایت ما را به دادسرای شهید مقدس در اوین ارجاع دادند. متاسفانه سوالات ما در دادستانی اوین نیز بیپاسخ ماند و گفتند که شما از کجا میدانید که کوهیار به اینجا منتقل شده و بعد هم اجازه ورود به ما ندادند. یکی از ماموران این دادسرا نیز پیشنهاد کرد که از طریق کلانتری محل پیگیری کنیم و اعلام مفقود شدن و آدم ربایی کنیم.»وی در ادامه با اشاره به اینکه مقامات قضایی هیچ توضیحی در خصوص محل نگهداری کوهیار نمیدهند گفت: «اصرار زیادی کردیم و گفتیم این موضوع که نمیدانیم کوهیار زنده است یا نه و چه نهادی او را به چه شکلی بازداشت کرده بسیار نگران کننده است اما پاسخگو نبودند.» او هم چنین از نحوه بازداشت کوهیار و مادرش اظهار بیاطلاعی کرده و گفت: «یک شنبه هفته قبل ظاهرن به منزل کوهیار در خیابان جمالزاده هجوم برده و او را بازداشت کردهاند. کوهیار هنوز هیچ تماسی با خانواده نگرفته که بدانیم کجاست. متاسفانه صبح روز دوشنبه نیز به منزل مادر کوهیار هجوم برده و ضمن تفتیش منزل ایشان، برخی از وسایل از جمله کتابهایی که در منزلشان بوده است را با خود برده و خود خانم مخترع را هم به زندان کرمان منتقل کردهاند.در پی بازداشت کوهیار گودرزی، پروین مخترع مادر او نیز که هیچ گونه سابقه فعالیت سیاسی و اجتماعی ندارد در کرمان بازداشت شده است و این در حالی است که تا کنون هیچ دلیلی برای بازداشت وی ارائه نشده است. آقای بشیرزاده پسر خاله کوهیار گودرزی در خصوص بازداشت خانم مخترع به کمیته گزارشگران حقوق بشر گفت: «هیچ اطلاعی از اتهامات خانم مخترع در دست نداریم. ایشان یک بار تماس گرفتند ولی ما پیگیری کردیم و قرار است خواهر خانم مخترع در کرمان پیگیری بیشتری کنند که شاید بتوانند وقت ملاقات بگیرند یا اطلاعات بیشتری از دلیل بازداشت ایشان به دست بیاورند. ایشان وکیل هم ندارند. هنوز هیچ دلیلی برای بازداشت ایشان اعلام نشده است و نمیدانیم چه مقام قضایی وی را بازداشت کرده؟ ما نمیدانیم که آیا اطلاعات یا اطلاعات سپاه یا سایر مقامات قضایی خانم مخترع را بازداشت کردهاند و هیچ اطلاعی هم نداریم که به چه شکلی ایشان را بازداشت شده است.»کوهیار گودرزی، دانشجوی محروم از تحصیل و فعال حقوق بشر، بعد از انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸ در ماه آذر بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. او پس از گذراندن یک سال حبس تعزیری خود در آذرماه گذشته از زندان اوین آزاد شد.
پارس دیلی نیوز
بازداشت مدیر صفحه فیس بوک "جنگ تفنگ آب پاش" در شیراز
مدیر صفحه "جنگ تفنگ آب پاش" در فیس بوک در شیراز دستگیر و به محلی نا معلوم توسط نیر وهای امنیتی جمهوری اسلامی منتقل شد.آرش عطرسایی مدیر صفحه "جنگ تفنگ آب پاش" در شیراز توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مگان نامعلومی منتقل شده است. "آب بازی" برنامه ای است که در هفته های گذشته به صورت دست جمعی در تهران توسط جوان ها اجرا شد. قرار این برنامه از در فیس بوک گذاشته شد. پس از آن شماری از جوانان شهرستانی با راه اندازی صفحاتی در فیس بوک، اقدام به دعوت جوانان شهرشان برای حضور در برانامه ای مشابه برنامه تهران کردند. پارس دیلی نیوز :به گزارش العربیه ، یک منبع مطلع به "العربیه.نت" گفته است که آرش عطر سایی دانشجوی مهندسی مکانیک دانشگاه شیراز است و این صفحه ای با عنوان "جنگ تفنگ آب پاش" را در فیس بوک راه اندازی کرده است. این صفحه بیش از 3 هزار عضو دارد. از زمان دستگیری آرش عطرسایی، اطلاع دقیقی در دست نیست. راه اندازی برنامه "آب بازی" در ایران جنجال آفرین شد. این برنامه تفریحی با خشم اصولگرایان مواجه شد به گونه ای که برخی نمایندگان اعلام کردهاند این مسئله را در مجلس پیگیری خواهند کرد.هفته گذشته شماری از سازماندهان و شرکت کنندگان در برناته تفریحی آب بازی در تهران را دستگیر کرد. نهادهای امینی سازماندهی چنین برنامه هایی را نگران کننده خوانده بودند. سایت امنیتی "بولتن نیوز" نیز این برنامه های تفریحی را جنگ نرم و سازماندهی شده از سوی جنبش سبز توصیف کرده بود.
پارس دیلی نیوز
پارس دیلی نیوز
۱۳۹۰ مرداد ۱۷, دوشنبه
بيانيه اعلام موجوديت و فراخوان انجمن بينالمللی روزنامهنگاران ايرانی
انجمن بينالمللی روزنامهنگاران ايرانی؛ در آستانه سالروز انقلاب مشروطيت؛ فعاليت رسمی خود را آغاز میکند, تشکيل انجمنی برای گردهم آئی روزنامهنويسان ايرانی با هر انديشه و اعتقاد و سليقه، برخاسته از نياز روز جامعه ايران است که اکنون در سراسر جهان پراکندهاند.هيات موسس انجمن بينالمللی روزنامهنگاران ايرانی (که تا زمان برگزاری نخستين مجمع عمومی وظيفه شورای دبيران موقت را هم بعهده دارد)؛ ترکيبی از چند نسل روزنامه نويسان ايرانی است. روزنامهنگارانی که از نحلههای فکری متفاوت و افقهای سياسی – اجتماعی ناهمگون میآيند و برپائی انجمن را ادامه تلاش روزنامهنويسان ايران برای داشتن نهادی مدنی و مستقل میدانند...سنديکای نويسندگان و خبرنگاران مطبوعات ايران و انجمن صنفی روزنامهنگاران ايرانی دو نهاد مدنی شکل گرفته توسط روزنامهنگاران ايرانی در دو دوره مختلف تاريخیاند که هر دو با بنبست استبداد روبرو شدند و راه فعاليت را بسته ديدند. اعضای هيات موسس انجمن بين المللی روزنامهنگاران ايرانی، که اکثريت قريب به اتفاق آنها عضو يکی ازاين دو نهاد و يا ديگر نهادهای بينالمللی روزنامهنگاری هستند و يا بودهاند، با بزرگداشت همه تلاشهای پيشين، سازماندهی جديدی را بر اساس شرايط نوين ضروری يافتهاند. در شرايط کنونی، متاسفانه ميهن ما براساس بيانيههای متعدد سازمان گزارشگران بدون مرز به بزرگترين زندان روزنامهنويسان تبديل شده و چنانچه استناد کميته حفاظت از خبرنگاران حاکی است، بسياری از روزنامهنويسان ايرانی بندی استبداد هستند. استبدادی که سبب شدهاست تا جمع کثيری از روزنامهنگاران ايرانی کشور را ترک کنند و به فعاليت در نقاط مختلف جهان و در رسانههای گوناگون مشغول شوند. به اين جمع متکثر از نظر عقايد و نظريات و سليقهها بايد روزنامهنگاران ايرانی الاصل را هم افزود که روز بروز حضور بيشتری در رسانه های غير فارسی زبان پيدا میکنند.هيات موسس انجمن بين المللی روزنامهنگاران ايرانی با اين باور که همه روزنامهنگاران ايرانی با تمامی سلايق و علائق زير نام ايران و آزادی ايران و در متن حقوق بشر، قوانين مدنی و اصول حرفهای روزنامهنگاری به هم میرسند، از يک سال پيش فعاليت خودرا برای تشکيل انجمن آغاز کرد.اکنون، پايه های تشکيلاتی انجمن ريخته شده، تدابير برای نامزدی آن درانجمن بين المللی روزنامهنگاران به ثمر نشسته، و نسخه پيشنهادی اساسنامه و فرم درخواست عضويت آماده شدهاست.هيات موسس برخود فرض می داند از فدراسيون بين المللی روزنامه نگاران، سنديکای روزنامه نگاران ايتاليا، سنديکای روزنامه نگاران دانمارک، سازمان گزارشگران بدون مرز، خانم گلنوش نيک نژاد و آقای اميد حبيی نيا برای همکاری در شکل گيری انجمن سپاسگزاری کند.هيات موسس با احترام به همه جانباختگان راه آزادی بيان و قلم در ايران و به ياد بلندروزنامهنويسان دربند، از همه اهالی رسانههای ايرانی دعوت میکند به انجمن خود بپوندند.
هيئت موسس موقت انجمن بين المللی روزنامه نگاران ايرانی:
نوشابه اميری (رئيس
عليرضا نوری زاده (نايب رئيس
احمد رافت (خزانه دار
نيک آهنگ کوثر (بازرس
هوشنگ اسدی
کامبيز فروهر
روزبه امير ابراهيمی
August 7, 2011 03:31 PM
http://www.iaijournalists.com/
http://www.nourizadeh.com/archives/006012.php#more
هيئت موسس موقت انجمن بين المللی روزنامه نگاران ايرانی:
نوشابه اميری (رئيس
عليرضا نوری زاده (نايب رئيس
احمد رافت (خزانه دار
نيک آهنگ کوثر (بازرس
هوشنگ اسدی
کامبيز فروهر
روزبه امير ابراهيمی
August 7, 2011 03:31 PM
http://www.iaijournalists.com/
http://www.nourizadeh.com/archives/006012.php#more
بیانیه ۱۴ روزنامه نگار زندانی: جمهوری اسلامی مسوول جان رهبران جنبش سبز و همه زندانیان سیاسی است
جمعی از روزنامه نگار زندانی در زندان های اوین و رجایی شهر به مناسبت فرا رسیدن ۱۷ مرداد، روز خبرنگار، بیانیه ای را خطاب به ملت ایران صادر کردند. این روزنامه نگاران که تنها به دلیل نوشتن و گزارش کردن واقعیت های حاکم بر جامعه ایران هم اکنون در بندند، در ابتدای این بیانیه با تحلیل شرایط و وضع فعالان رسانه ای زندانی و همچنین جو حاکم بر مطبوعات تاکید کرده اند: «هم اکنون بیش از ۴۰ نفر از روزنامه نگاران و فعالان رسانه ای کشور در زندان به سر می برند. تعدادی از آنها با احکام غیر قانونی برای همیشه و یا برای چندین ده سال از ادامه کار بازمانده اند و برخی نیز با نا امن بودن فضای کار حرفه ای زندگی در غربت و تبعید خود خواسته را به رغم میل خویش در پیش گرفتند. در دو سال گذشته دادگاه های جمهوری اسلامی دست کم ۴۰ سال حکم زندان برای روزنامه نگاران و فعالان عرصه رسانه ها صادر کرده است »این روزنامه نگاران زندانی همچنین در ادامه بیانیه خود با اشاره به تعطیلی دو روزنامه کلمه سبز” و” اعتما د ملی” که آنها این دو روزنامه را به عنوان دو روزنامه شاخص جنبش سبز ایران عنوان کرده اند نوشته اند: «تعطیلی دو روزنامه اعتماد ملی و کلمه سبز به عنوان دو روزنامه شاخص جنبش سبز ایران و دستگیری و در حصر خانگی قرار دادن مدیران مسوول و سیاستگذاران این دو روزنامه که از رهبران جنبش نیز هستند، اوج فشارهایی بوده که بر فضای جامعه ایران سنگینی کرده و آن را به سوی یک استبداد همه جانبه سوق داده است.»آنها در ادامه بار دیگر نسبت به وضعیت سلامت رهبران جنبش سبز و همسران شان ابراز نگرانی کرده و به مسوولان جمهوری اسلامی حفاظت از جان آنان و دیگر فعالان جتماعی و سیاسی را هشدار داده اند.
متن کامل این بیانیه که در اختیار سایت کلمه قرار گرفته را می خوانید:
در ۱۰۵ سال گذشته ملت ایران چندین گام و خیز بلند تاریخی برای قانون گرایی، آزادی خواهی و دمکراسی طلبی برداشته است، اما دو سال اخیر را می توان نقطه عطفی در این مبارزات تاریخی دانست ، دو سالی که با انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸ و تولد جنبش سبز آغاز و سر فصلی شد برای تعیین روند جدید کوشش های مسالمت جویانه و عاری از خشونت مردم ایران برای دستیابی به رویای دیرین آزادی و قانون گرایی.در دو انقلاب و چهار جنبش اصلاحی صورت گرفته در این ۱۰۵ سال، روزنامه نگاران ایران یکی از گروه های پیشرو و خط شکن مبارزه با استبداد، جهل، فساد و زیاده خواهی های حکومتها و صاحبان قدرت بوده اند. طی دو سالی که از آغاز جنبش سبز می گذرد و همچنانکه انتظار می رفت، روزنامه نگاران ایران از یک آزمون سخت دیگر نیز سر بلند بیرون آمدند.هم اکنون بیش از ۴۰ نفر از روزنامه نگاران و فعالان رسانه ای کشور در زندان به سر می برند. تعدادی از آنها با احکام غیر قانونی برای همیشه و یا برای چندین ده سال از ادامه کار بازمانده اند و برخی نیز با نا امن بودن فضای کار حرفه ای زندگی در غربت و تبعید خود خواسته را به رغم میل خویش در پیش گرفتند.در دو سال گذشته دادگاه های جمهوری اسلامی دست کم ۴۰ سال حکم زندان برای روزنامه نگاران و فعالان عرصه رسانه ها صادر کرده است. تعدادی دیگر نیز در انتظار صدور حکم برای خود هستند.انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران بدون برگزاری هیچ دادگاهی تعطیل شده است و طی این مدت چند تن از اعضای هیات مدیره آن نیز زندانی شده اند.روزنامه ها، هفته نامه ها و سایتها و وبلاگ های بسیاری توقیف، تعطیل و فیلتر شده اند.نشریات غیر فارسی زبان در مناطقی چون آذربایجان و کردستان وضعیت شان به جایی رسیده که تقریبا دیگر اثری از آنها دیده نمی شود و تقریبا همه ی این نشریات با اعمال فشار به محاق رفته اند .اقدامی که صریحا بر خلاف اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی است .احضار، تهدید و بازداشت روزنامه نگاران و فعالان رسانه ای کشور در طول این دو سال هرگز متوقف نشده و همچنان هم ادامه دارد.با تعطیلی روزنامه ها و مراکز اطلاع رسانی و تعطیلی دفاتر خبرگزاری های خارجی و اخراج خبرنگاران و روزنامه نگارانی که قادرند واقعیت های موجود ایران را در داخل و خارج از کشور منعکس کنند ،عملا جریان آزاد اطلاعات و حق دسترسی شهروندان به اطلاعات مسدود شده است.تعطیلی دو روزنامه اعتماد ملی و کلمه سبز به عنوان دو روزنامه شاخص جنبش سبز ایران و دستگیری و در حصر خانگی قرار دادن مدیران مسوول و سیاستگذاران این دو روزنامه که از رهبران جنبش نیز هستند ، اوج فشارهایی بوده که بر فضای جامعه ایران سنگینی کرده و آن را به سوی یک استبداد همه جانبه سوق داده است.این دو رهبر جنبش سبز و همسران گرامی شان در ۱۷۵ روز گذشته در حصر خانگی قرار دارند، زندانی که به مراتب بدتر از زندانی است که ما روزنامه نگاران و فعالان رسانه ای امضا کننده این بیانیه در آن قرار داریم . اخبار رسیده حاکی از شرلیط بد جسمانی آنهاست .شرایطی که برخی پزشکان و دیگر آزادی خواهان کشور را بر آن داشته که نسبت به سلامت آنها به مقامات جمهوری اسلامی هشدار دهند.ما روزنامه نگاران و فعالان رسانه ای امضا کننده این بیانیه با گرامی داشت روز خبرنگار و تبریک آن به اهالی رسانه اعتراض خود را نسبت به در حصر قرار دادن آقایان موسوی ،مهدی کروبی و خانمها زهرا رهنورد و فاطمه کروبی اعلام و از نحوه نگهداری آنها در حصر که بی شباهت به زندان بدون برگزاری هیچ دادگاه صالحه ای نیست ابراز تاسف کرده و خواهان آزادی آنها هستیم . بدیهی است جمهوری اسلامی ایران مسوول مستقیم جان رهبران جنبش سبز و تمامی زندانیان سیاسی و مطبوعاتی کشور و معترضان اجتماعی و سیاسی است.
امضا کنندگان بیانیه:
۱-سید علیرضا بهشتی شیرازی
۲-علی ملیحی
۳-سیامک قادری
۴-علیرضا رجایی
۵- بهمن احمدی امویی
۶-مسعود باستانی
۷- مسعود لواسانی
۸- نادر کریمی جونی
۹- سعید متین پور
۱۰-محمد صدیق کبود وند
۱۱-محمد داوری
۱۲-سام محمودی سرابی
۱۳-کیوان صمیمی
۱۴-عیسی سحرخیز
متن کامل این بیانیه که در اختیار سایت کلمه قرار گرفته را می خوانید:
در ۱۰۵ سال گذشته ملت ایران چندین گام و خیز بلند تاریخی برای قانون گرایی، آزادی خواهی و دمکراسی طلبی برداشته است، اما دو سال اخیر را می توان نقطه عطفی در این مبارزات تاریخی دانست ، دو سالی که با انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸ و تولد جنبش سبز آغاز و سر فصلی شد برای تعیین روند جدید کوشش های مسالمت جویانه و عاری از خشونت مردم ایران برای دستیابی به رویای دیرین آزادی و قانون گرایی.در دو انقلاب و چهار جنبش اصلاحی صورت گرفته در این ۱۰۵ سال، روزنامه نگاران ایران یکی از گروه های پیشرو و خط شکن مبارزه با استبداد، جهل، فساد و زیاده خواهی های حکومتها و صاحبان قدرت بوده اند. طی دو سالی که از آغاز جنبش سبز می گذرد و همچنانکه انتظار می رفت، روزنامه نگاران ایران از یک آزمون سخت دیگر نیز سر بلند بیرون آمدند.هم اکنون بیش از ۴۰ نفر از روزنامه نگاران و فعالان رسانه ای کشور در زندان به سر می برند. تعدادی از آنها با احکام غیر قانونی برای همیشه و یا برای چندین ده سال از ادامه کار بازمانده اند و برخی نیز با نا امن بودن فضای کار حرفه ای زندگی در غربت و تبعید خود خواسته را به رغم میل خویش در پیش گرفتند.در دو سال گذشته دادگاه های جمهوری اسلامی دست کم ۴۰ سال حکم زندان برای روزنامه نگاران و فعالان عرصه رسانه ها صادر کرده است. تعدادی دیگر نیز در انتظار صدور حکم برای خود هستند.انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران بدون برگزاری هیچ دادگاهی تعطیل شده است و طی این مدت چند تن از اعضای هیات مدیره آن نیز زندانی شده اند.روزنامه ها، هفته نامه ها و سایتها و وبلاگ های بسیاری توقیف، تعطیل و فیلتر شده اند.نشریات غیر فارسی زبان در مناطقی چون آذربایجان و کردستان وضعیت شان به جایی رسیده که تقریبا دیگر اثری از آنها دیده نمی شود و تقریبا همه ی این نشریات با اعمال فشار به محاق رفته اند .اقدامی که صریحا بر خلاف اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی است .احضار، تهدید و بازداشت روزنامه نگاران و فعالان رسانه ای کشور در طول این دو سال هرگز متوقف نشده و همچنان هم ادامه دارد.با تعطیلی روزنامه ها و مراکز اطلاع رسانی و تعطیلی دفاتر خبرگزاری های خارجی و اخراج خبرنگاران و روزنامه نگارانی که قادرند واقعیت های موجود ایران را در داخل و خارج از کشور منعکس کنند ،عملا جریان آزاد اطلاعات و حق دسترسی شهروندان به اطلاعات مسدود شده است.تعطیلی دو روزنامه اعتماد ملی و کلمه سبز به عنوان دو روزنامه شاخص جنبش سبز ایران و دستگیری و در حصر خانگی قرار دادن مدیران مسوول و سیاستگذاران این دو روزنامه که از رهبران جنبش نیز هستند ، اوج فشارهایی بوده که بر فضای جامعه ایران سنگینی کرده و آن را به سوی یک استبداد همه جانبه سوق داده است.این دو رهبر جنبش سبز و همسران گرامی شان در ۱۷۵ روز گذشته در حصر خانگی قرار دارند، زندانی که به مراتب بدتر از زندانی است که ما روزنامه نگاران و فعالان رسانه ای امضا کننده این بیانیه در آن قرار داریم . اخبار رسیده حاکی از شرلیط بد جسمانی آنهاست .شرایطی که برخی پزشکان و دیگر آزادی خواهان کشور را بر آن داشته که نسبت به سلامت آنها به مقامات جمهوری اسلامی هشدار دهند.ما روزنامه نگاران و فعالان رسانه ای امضا کننده این بیانیه با گرامی داشت روز خبرنگار و تبریک آن به اهالی رسانه اعتراض خود را نسبت به در حصر قرار دادن آقایان موسوی ،مهدی کروبی و خانمها زهرا رهنورد و فاطمه کروبی اعلام و از نحوه نگهداری آنها در حصر که بی شباهت به زندان بدون برگزاری هیچ دادگاه صالحه ای نیست ابراز تاسف کرده و خواهان آزادی آنها هستیم . بدیهی است جمهوری اسلامی ایران مسوول مستقیم جان رهبران جنبش سبز و تمامی زندانیان سیاسی و مطبوعاتی کشور و معترضان اجتماعی و سیاسی است.
امضا کنندگان بیانیه:
۱-سید علیرضا بهشتی شیرازی
۲-علی ملیحی
۳-سیامک قادری
۴-علیرضا رجایی
۵- بهمن احمدی امویی
۶-مسعود باستانی
۷- مسعود لواسانی
۸- نادر کریمی جونی
۹- سعید متین پور
۱۰-محمد صدیق کبود وند
۱۱-محمد داوری
۱۲-سام محمودی سرابی
۱۳-کیوان صمیمی
۱۴-عیسی سحرخیز
اشتراک در:
پستها (Atom)
رژیم جمهوری اسلامی: یک حکومت فاسد و بحرانزده در آستانه فروپاشی
آشفتگی داخلی و بحران مشروعیت رژیم جمهوری اسلامی: سقوط قریبالوقوع رژیم ننگین جمهوری اسلامی به کجراههای کشیده شده است که دیگر قادر به حفظ ظا...
-
گزارش دریافتی زندانيان و بازداشتي هاي شيراز در استان فارس مختصري از وضعيت و فضاي امنيتي و ضد قوانين و موازين حقوق بشري كه در بازداشتگاه پلاك...
-
رضا رسايي را كشتند. او يكي از معترضان شجاعي بود كه پس از كشته شدن وحشيانه مهسا ژينا اميني براي اعتراض به خيابانها آمده بود. او در تاريخ ١٦...