۱۳۹۰ خرداد ۲۵, چهارشنبه

سران مزدور جمهوری اسلامی مسئول مرگ زندانیان هستند

عبدالکریم لاهیجی، نایب رییس فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر و رییس جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران امروز گفت: «درگذشت هدی صابر در زندان اوین نشانه دیگری از خطر بروز فاجعه انسانی در زندان های ایران است. شرایط در زندان های ایران بسیار پایین تر از موازین بین المللی است و روز به روز نیز بدتر می شود. دولتمردان مسئول امنیت و جان تمام زندانیان هستند، اما پیوسته از رفتار منصفانه و انسانی با زندانیان ـ به ویژه زندانیان عقیدتی ـ کوتاهی می کنند. اکثر زندانیان از امکان رسیدگی پزشکی و امکانات بهداشتی محروم هستند. کارشناسان سازمان بین المللی نظارت بر زندان ها که در لیون مستقر است، سال هاست که خواهان بازدید از زندان های ایران شده اند، اما جوابی نگرفته اند. جامعه بین المللی باید مقامات ایرانی را به گشودن در زندان ها برای چنین بازدیدهای وادار کند.»آقای هدی صابر، یک زندانی سیاسی دیگر، پس از یک هفته اعتصاب غذا، در اعتراض به مرگ هاله سحابی که در اثر حمله ماموران امنیتی درگذشت، در تاریخ ۲۰ خرداد ۱۳۹۰ در زندان اوین در تهران جان خود را از دست داد.در شهادتنامه ای که به تاریخ ۲۳ خرداد منتشر شد، ۶۴ زندانی سیاسی که همگی از هم بندان هدی صابر هستند، اعلام کردند که او پس از احساس درد در ناحیه سینه و اختلال در سیستم گوارشی «در ساعت چهار بامداد جمعه ۲۰ خردادماه به بهداری مستقر در زندان اوین منتقل شد اما دو ساعت بعد در حالی که از درد به خود می پیچید و می گفت “در بهداری نه تنها هیچ رسیدگی به وضعیتم نشد بلکه مورد ضرب و شتم و توهین قرار گرفته ام.”» در پی وخامت حال او و بروز اسهال و تهوع، چند ساعت بعد او را بار دیگر بر روی برانکار بیرون بردند و او در شرایط نامعلومی در همان روز درگذشت.هدی صابر (زاده ۱۳۳۸)، روزنامه نگار و فعال سیاسی، طی یک دهه گذشته بارها بازداشت شده و هربار مدت های طولانی، از چندین ماه تا دو سال، را در زندان گذرانده بود. در هنگام فوت، او از ۲ مرداد ۱۳۸۹ در بازداشت به سر می برد.در دو سه دهه گذشته، تعداد زیادی از زندانیان ایرانی در نتیجه شکنجه و بدرفتاری های دیگر، محرومیت از رسیدگی پزشکی، کوتاهی مسئولان زندان و خط مشی احتمالا عمدی سر به نیست کردن بعضی از زندانیان سیاسی جان خود را در زندان از دست داده اند.فهرست زیر نام بعضی از زندانیان عقیدتی و سیاسی در ایران را در برمی گیرد که در یک دهه گذشته جان خود را در زندان از دست داده اند، اما این فهرست به هیچ وجه کامل نیست:

• زهرا کاظمی، عکاس خبری ایرانی ـ کانادایی، در نتیجه ضربه به جمجه در تیر ۱۳۸۲ در زندان اوین جان باخت.

• علی بترانی، عربِ ایرانی، در تظاهراتی در فروردین ۱۳۸۴ در اهواز (خوزستان) جان خود را از دست داد.

• اکبر محمدی، فعال دانشجویی، در مرداد ۱۳۸۵، در زندان اوین جان باخت.

• ولی الله فیض محمدی، زندانی سیاسی، در شهریور ۱۳۸۵ در زندان اوین جان خود را از دست داد.

• زهرا بنی یعقوب (نیز زهرا بنی عامری)، دانش آموخته پزشکی از دانشگاه تهران، در مهر ۱۳۸۶ پس از این به همراه نامزدش به وسیله گشتِ نهی از منکر بازداشت شد، در بازداشتگاهی در همدان جان خود را از دست داد.

• ابراهیم لطف اللهی، دانشجوی جوان کُرد، در دی ماه ۱۳۸۶ در زندان سنندج جان خود را از دست داد.

• عبدالرضا رجبی، زندانی سیاسی، در مهر ۱۳۸۷ در زندان رجایی شهر جان باخت.

• امیر حسین حشمت ساران، فعال سیاسی، در اسفند ۱۳۸۷ پس از انتقال از زندان رجایی شهر به بیمارستان جان باخت.

• امیدرضا میرصیافی، وبلاگ نگار، در فروردین ۱۳۸۸ در زندان اوین درگذشت.

• حداقل سه بازداشتی، به نام های امیر جوادی فر، محسن روح الامینی و محمد کامرانی، در تابستان ۱۳۸۸ در بازداشتگاه به شدت غیر استاندارد کهریزک جان باختند. چند تن دیگر نیز پس از آزادی در نتیجه شکنجه ها و بدرفتاری های دیگری که در همان بازداشتگاه متحمل شده بودند درگذشتند.

• غلامرضا بیات، جوان کُرد، در مرداد ۱۳۸۹ پس از ضرب و شتم در بازداشتگاهی در کامیاران در گذشت.

ریاض سبحانی، شهروند بهائی بازداشت شد

ریاض سبحانی، شهروند بهائی ساکن تهران صبح امروز در منزل خود بازداشت شد.به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، نیروهای امنیتی،ساعت شش و سی دقیقه بامداد امروز ۲۴ خرداد‌ماه بدون ارائه حکم، به منزل مسکونی آقای سبحانی، وارد شده و اقدام به بازداشت این شهروند بهائی کردند. این در حالی است که هیچ دلیل خاصی برای این بازداشت اعلام نشده است.گفتنی است، ریاض سبحانی پدر ژینوس سبحانی، منشی پیشین دفتر کانون مدافعان حقوق بشر است که دو بار در طی سال‌های ۱۳۸۷ و ۱۳۸۸ بازداشت شده بود.آرتین غضنفری همسر ژینوس سبحانی نیز که در دی‌ماه سال ۸۸ و پس از وقایع ششم دی ماه (عاشورا) به همراه همسرش و تعدادی دیگر از شهروندان بهائی بازداشت شده بود، در حال سپری کردن دوران محکومیت یک ساله خود در زندان اوین است.

محمد حسین سهرابی راد در زندان اوین دست به اعتصاب دارویی زد

محمدحسین سهرابی راد، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین، در اعتراض به عدم رسیدگی مسئولان زندان به وضعیت درمانیش اقدام به اعتصاب دارویی کرد.همزمان مادر محمدحسین سهرابی‌راد در نامه‌ای به عباس جعفری دولت‌آبادی، دادستان تهران نسبت به وضعیت فرزنش که در زندان اوین به سر می برد ابراز نگرانی کرد و خطاب به این مقام ارشد قضایی نوشته است "شنیدم در جبهه جنگ تحمیلی رزمنده های ما اسرای مجروح عراقی را مداوا می کردند،آیا انسانهایی که شما آنها را در بند کردید از سربازان عراقی برای این مملکت خطرناکترند؟ به گزارش جرس، محمدحسین سهرابی راد که در سال ۱۳۸۸ توسط قاضی مقیسه به تحمل چهار سال کیفر در بازداشتگاه اوین محکوم شده، در اعتراض به عدم رسیدگی مسئولان زندان به وضعیت درمانیش اقدام به اعتصاب دارویی کرد.وی در نامه ای به رئیس بند ۳۵۰ با اعلام اعتصاب دارویی اش، علت اصلی این اقدام را عناد و یکسونگری جعفری دولت آبادی دادستان عمومی و انقلاب تهران در پیگیری درمان بیماری قلبی اش عنوان کرده است.گفتنی است با وجود تاکید چند باره پزشکی قانونی و متخصصان زندان اوین مبنی بر عدم تحمل کیفر سهرابی راد،دادستان عمومی و انقلاب تهران ضمن اجتناب از اعطای مرخصی استعلاجی یا درمان در یکی از بیمارستانهای تخصص تهران(تحت نظر دادستانی و وزارت اطلاعات) خانواده وی را از هرگونه ملاقات حضوری محروم کرده است.شایان ذکر است سهرابی راد در طول دوران بازجویی و بازداشت دچار بیماری قلبی شده و امکان دارد عدم استفاده از دارو بیماری وی را تشدید کرده یا دچار بحران کند.نامه مادر محمدحسین سهرابی‌راد به دادستان تهران,همزمان مادر محمدحسین سهرابی‌راد در نامه‌ای به عباس جعفری دولت‌آبادی، دادستان تهران نسبت به وضعیت فرزنش که در زندان اوین به سر می برد ابراز نگرانی کرد.

متن کامل این نامه به این شرح است:

بسمه تعالی

حضور دادستان محترم جناب آقای جعفری دولت آبادی

سلام علیکم

با احترام اینجانب مادر محمد حسین سهرابی راد زندانی بند ۳۵۰ اوین هستم.آقای دادستان آنچه سبب شد مصدع اوقات شریف شما شوم اینکه مطلع شدم فرزندم در زندان دچار حمله شدید قلبی شده،به طوری که امکانات درمانگاه زندان به تشخیص پزشکان مستقر در آنجا برای فرزندم کافی نبوده و از شما اجازه اعزام او را به بیمارستان خواسته اند و با کمال تعجب شنیدم که جنابعالی موافقت ننموده اید!از شنیدن این قضیه دلم به درد آمد و نگران شدم،نه فقط برای فرزندم و سلامتی او.بلکه اینکه فکر کرده ام که خداوندا چه شده که فرد مسئولی در مقابل جان دادن یک جوان ۲۵ ساله اینقدر بی تفاوت است! آیا واقعا برای شما مهم نبود که فرزند من بمیرد؟!همان گونه که صابرها.می گویند شما اهل جبهه و جنگ بودید. شنیدم در جبهه جنگ تحمیلی رزمنده های ما اسرای مجروح عراقی را مداوا می کردند،آیا انسانهایی که شما آنها را در بند کردید از سربازان عراقی برای این مملکت خطرناکترند؟ آقای دادستان بسیاری از معترضین سیاسی که در بند هستند ضد انقلاب و اسلام نیستند.بلکه ضد انقلاب و ضد اسلام مسئولینی هستند که با عملکردشان معترض آفرینند.و شما به عنوان دادستان اگر میخواهید به وظیفه واقعی خود عمل نموده و در مقابل خون شهدا ،به حق پاسدار باشید لازم است بدون مصلحت طلبی آنها را شناسایی و علیه آنها اعلام جرم نمایید.خواهش میکنم نگویید با این حرف ها دارم پایم را از گلیمم درازتر میکنم.چرا که من و امثال من برای پیروزی این انقلاب بهای سنگینی پرداخت کرده ایم و اگر پاسدار ارزشهای واقعی آن نباشیم فردا در مقابل شهدایمان شرمنده خواهیم بود.جناب دادستان خواهشمند است در زندان سری به فرزند من و امثال ایشان بزنید.از آنها دلجویی فرموده .اگر امکان معالجه آنها را ندارید رهایشان ساخته تا خانواده هاشان به مداوای عزیزانشان بپردازند.بنده نمیدانم چرا با اینکه حدود دو سال از زندانی شدن فرزندم میگذرد و بارها برای او تقاضای مرخصی شده ولی هنوز او حتی یک روز هم به مرخصی نیامده. من همین یک فرزند را دارم و او هم فقط خدا را دارد.


پارس دیلی نیوز 

شکستگی دست یک زندانی سیاسی در زندان مرکزی سنندج

شکستگی دست یک زندانی سیاسی در زندان مرکزی سنندج و آزادی سه بازداشتی کامیارانی

بنا به گزارش اعضای کمپین دفاع از زندانیان و مدنی، در پی نا آرامیها و درگیریهای نظامی در مناطق کامیاران در دو هفته گذشته که موجب کشته و زخمی شدن چند تن از اعضای احزاب کرد مخالف رژیم و دستگیری جمعی از اهالی این مناطق و انتقال و آنها به اداره اطلاعات شهر کامیاران و سنندج شد که دیروز سه تن از بازداشت شدگان به ناهمهای ناسیح امینی ، هیمن پسر خسروخان و حمزه حسینی به طور موقت و با قید وثیقه ازاد شدند.شایان ذکر است در پی این درگیریها میان اعضای حزب کومله زحمتکشان کردستان و نیروهای سپاه پاسدارن که در مابین روستایی بوریر و چشمیر شهرستان سروآباد مریوان که در ساعات اوایل بامداد صورت گرفته ، دو تن از پیشمرگان کومله به نامهای کیوان ظفری و چنگیز قدم به شهادت میرسند و دو تن دیگر به نامهای شورش رزایی و فردین فرجی که به شدت زخمی شده بودند به دست نیروهای سپاه پاسداران افتاده اند.از طرفی دیگر نعمت اسحاقی زندانی سیاسی کرد در زندان مرکزی سنندج که هفته پیش از طرف ماموران این زندان مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود از ناحیه دست راست دچار شکستگی شده و تنها در بهداری زندان مورد مداوای ابتدائی قرار گرفته است.“نعمت اسحاقی” که در تاریخ ۱۳۸۸/۹/۱۳ در شهر کامیاران توسط اداره اطلاعات این شهر دستگیر شده بود، از سوی دادگاه انقلاب سنندج به اتهام همکاری با یکی از احزاب اپوزیسیون در دادگاه اولیه به ۱۲ سال و در دادگاه تجدید نظر استان کردستان به 9 سال زندان محکوم گردید.

گزارش ارسالی کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی

در خلسه تحمیلی سیاست آخوندی

هوشیاری و آگاه بودن یک ملت، در کشورهائی که با سیستم دموکراتیک اداره می شوند؛ موجب افتخار دولتمردان آن ممالک است. اما هوشیاری ملتی مانند ایرانیان، که اسیر چنگال ظالمانه گرگهای حکومت جلادها و خون آشامان و خودکامگان رژیم آخوندی هستند؛ برای این ددمنشان غیرقابل تحمل می باشد. به همین خاطر هم ایشان پیوسته می کوشند، که تا ملتی بیدار را، به خوابی مصنوعی ببرند؛ و خود تا می توانند، بر خر مراد سوار باشند. به همین دلیل هم، جباران جمهوری اسلامی در سرزمین ما، همواره تلاش می کنند که تا در مردم، یک نوع خلسه مصنوعی ایجاد بکنند؛ و بهره های فراوانش را هم به دست بیاورند.آیا گاهی مشاهده کرده اید که مادران نوزدان خودشان را چگونه به خواب می برند؟ نوزادان وقتی که در دوران جنینی خودشان در بطن مادرهایشان هستند؛ با طنین یکنواخت تپش قلب مادر خود، به خواب می روند. وقتی هم که متولد می شوند، چون دیگر از آن صدای خوش طنین تپشهای یکنواخت قلب مادرشان خبری نیست؛ به خواب رفتنشان مشکل می شود. ولی مادران ایشان، روشی را می شناسند؛ که برای به خواب بردن طفلشان، همان صدای یکنواخت قلب خویش را در گوشهای کودک تداعی می کند و آرام آرام او را به خواب می برند.روال کار مادر نوزاد چنین است، که آنها با دستشان، ضربات سبک و یکنواختی را، به گونه ای منظم بر بدن کودک، به طور مثال بر شانه های او می نوازند؛ و طفل خودشان را به خواب می برند. شنیدن آن ضربه های یکنواخت، که مادر بر پشت کودکش می زند؛ همان صدای تپش های یکواخت قلب وی را، مانند دوران زندگی جنینی کودک، برایش تداعی می کند و او را به خواب می برد.این حالت در مورد به خواب مصنوعی بردن وجدان آگاه و بیدار آدمها نیز مدخلیت دارد. کسی که دزد قهاری می شود، ابتدا با ترس و وحشت بسیار، و با تخم مرغ دزدی شروع به انجام دادن چنین خلافی می نماید؛ اما همینکه دزدی های کوچک، پشت سرهم تکرار و تکرار شوند؛ دیگر شتردزدی هم برایش آسان می شود و او را نمی ترساند! چرا که وجدان آگاهی که قبلأ داشته، و او را موقع تصمیم گرفتن برای انجام دادن یک کار بد، مورد شماتت و مؤآخذه قرار می داد؛ دیگر در اثر ضربات یکنواخت تکرار شدنهای اعمال خلاف، در وجود فرد خطاکار، به خواب و خلسه ای مصنوعی که بر آن تحمیل نموده اند می رود؛ تا جائی که نمی تواند صاحبش را، از انجام دادن آن تخلفات متعدد منع بکند. چونکه خودش هم در خوابی عمیق فرو رفته و تکرار عملیات خلاف پی در پی، برای وجدان آن خاطی، همان ضربات یکنواختی است که کودک درون وجودش را، از منع کردن وی و آگاه بودنش منفعل نموده است.مزدوران حاکم بر میهنمان، از آغاز حکومت ننگین و شومشان، از همین ترفند سود جسته اند؛ اینها با به کار بردن روش ایجاد خواب مصنوعی در میان مردم، توان مقابله های سیاسی آنان را، در وجود ایشان به خوابی مصنوعی واداشته اند؛ و مزورانه به منفعفل نمودن نیروهای فعال جامعه پرداخته اند.این جنایتکاران، برای تحقق چنین امر مهمی، و مصون نگه داشتن خود از فعالیت های نیروهای هوشیار در میان ملت، به طور دائم و همه روزه، تعدادی از آن بی گناهان را، یا می کشند و یا ناحق و بدون وقوع هر گونه جرمی، به زندانهای سیاه خودشان می افکنند. منظورشان هم این است، که با وارد ساختن این ضربات یکنواخت بر پیکره جامعه و مردم آن، و با تکرار نمودن مصیبت هائی که به طور عمد، برای ایشان به وجود می آورند؛ می کوشند که جلوی تحرک داشتن و فعال بودنشان را مسدود کنند. تا دیگرکسی نتواند به اعمال شنیع و وحشیانه کارگزاران این رژیم سفاک معترض گشته و صدایش را به گوش جهانیان برساند.هنوز از کشته شدن هاله سحابی به دست مزدوران جمهوری اسلامی، در هنگام خاکسپاری پدرش، ومراسم خاکسپاری شبانه وی، و آئین های ترحیم و سوگواری برای آن پدر و دختر، چیزی نگذشته است؛ که یک مظلوم دیگر، فردی از تبار معترضان بر ستمگری های رژیم شقاوت پیشه اسلامی را نیز به قتل می رسانند؛ تا این ملت، همه وقتش به انجام دادن مراسم مذهبی مربوط به خاک سپردن نخبه های میهنشان سپری بشود؛ تا دست آقایان برای هر غلطی که می خواهند بکنند باز بماند.غم جانگداز شهادت هاله سحابی، هنوز در دل مردم داغ و تازه است؛ که این نامردمان، یکی دیگر از هم میهنان ما را، به قتل می رسانند. در حالی که شادروان هدی صابر، در اعتصاب غذای اعتراضی خود، در ارتباط با کشته شدن هاله سحابی بیمار شده بود؛ به همین سبب هم درد شدیدی را در ناحیه قلبش احساس نموده بود؛ درد می کشید و درد می کشید؛ تا جائی که دژخیمان رژیم منفورملاها در زندان، او را به بهداری آنجا می برند. در همان اتاق بهداری نیز، دست از شکنجه نمودن وی برنمی دارند؛ مأمورانی که در لباس زندانبانان در آن اتاق بوده اند؛ هدی صابر را، که درد امانش نمی داده، مورد ضرب و شتم خویش قرار می دهند.او را به درمانگاه نبردند که مداوایش کنند؛ بلکه بردند تا با ضرب و شتم وی، زبان اعتراضاتش را بند بیاورند؛ و همان زندگی درون محبس را هم از او بگیرند.هدی صابر، هاله سحابی، برادران فتحی و ......... نه اولین ستمدیدگان و به قتل رسیدگان در این تیره روزهای حکومت سیاه آخوندی بوده اند؛ و نه آخرین آنها خواهند بود. چرا که مارهای گرسنه ی روی شانه های ضحاک زمانه، سیرائی ندارند و روز به روز با هجوم سپاهیان حمله ور قدرت خانم بر وجود ملعونش، گرسنه تر هم می شوند.تا وقتی که، از میان در خلسه فروشدگان کشورمان، کاوه ای برخیزد و پیشبند چرمین اش را درفشی کند و دیگر خواب شدگان را نیز هوشیار بسازد؛ که تا همگی شان مصمم و کوبنده، همانند طوفانی توفنده و خشمگین، بر این ضحاک ماردوش زمانه بتازند و از هستی ساقط بکنند.کسی برخیزد که درهای امید را، بر روی ملتی رنجدیده بگشاید؛ و دشمنش را از اوج رفیعی که هم اکنون بر آن جلوس نموده، پائین بکشاند و به حضیض ذلت بیفکند.

بهار 2719 آریائی هلند

محترم مومنی روحی

امشب ،پخش فیلم مستند ، روایت شاهدان عینی قیام 2009مردم ایران از تلویزیون آرت

"روایت ایران ممنوع" ، برنامه مستند تهیه شده توسط "منون لوازو" خبرنگار فرانسوی

این فیلم مستند همراه با بحثی در پی نمایش، امشب ساعت هشت و چهل دقیقه شب از تلویزیون آرت پخش می شود.فیگارو با تیتر "ایران، تصاویر دزدیده شده" می نویسد که این فیلم فوق العاده و مبهوت کننده روایت شاهدان عینی قیام سال2009 است که "منون لوازو" بصورت مخفیانه آنها را جمع آوری کرده است.فیگارو تأکید می کند که این فیلم از آن نظر استثنائی است که قاعدتاً نباید وجود می داشته است. نویسنده فیگارو با اشاره به خروج مخفیانه فیلم جعفر پناهی از ایران برای نمایش در فستیوال کن، می افزاید امروزه فقط سینمای ایران است که وقتی می تواند مخفیانه خارج شود، تصاویری از زندگی در داخل ایران را نشان می دهد. می خوانیم که این فیلم حاصل دو سال کار تهیه کننده است. این کار بدون همکاری ایرانی هایی که به قیمت جان خود آن ها را تهیه کرده اند امکان پذیر نمی بوده است، کسانی که چه در داخل و چه در خارج از ایران با نام های مستعار از آنها یاد می شود. خانم "منون لوازو" خبرنگار فرانسوی، برای تهیه فیلمی در مورد جوانان و موزیک در زمان انتخابات ریاست جمهوری به ایران رفته بود اما با هیجان و حرکت مردمی روبرو شده و از آن لحظه دوربینش مرتب صحنه ها را ضبط کرده، تا وقتی که ناچار به ترک ایران شده بود. اما وی جمع آوری فیلم های مستند را از طریق امکانات شبکه های اینترنتی ادامه داده است. لیبراسیون معرفی این فیلم مستند را با عنوان" فریادهایی از درون" آغاز کرده و اسناد نشان داده شده در این فیلم، را نمایانگر شهامت معترضانی می داند که به بیان آنچه دیده اند، پرداخته اند. جوانانی که به نظر خبرنگار لیبراسیون دانه های بهار عرب را کاشتند و خود از وزیدن نسیم آزادی روحیه گرفته اند.لاکروا مجله مسیحیان فرانسه با تیتر "گفتاری از ایران بسته" از این فیلم یاد می کند.لاکروا می نویسد علیرغم سرکوب و سانسور قیام مردم ایران هنوز زنده است و شهادت های عینی این فیلم گواه آنست.فیگارو، لیبراسیون و لاکروا، از "بهار"، "ابراهیم"، "پروین"، "سهراب" و نام های آشنا و ناشناس دیگری که در این فیلم آورده می شود با تحسین و احترام یاد می کنند و آن ها را نمونه نسلی می دانند که شجاعانه در برابر سرکوب مقاومت می کنند و نقاب از چهره جمهوری اسلامی بر می دارند. 

رادیو فرانسه

۱۳۹۰ خرداد ۲۴, سه‌شنبه

وحشت رژیم دیکتاتور اسلامی از قصد آمریکا برای مقابله با سانسور ،«اینترنت چمدانی»

جمهوری اسلامی روز سه‌شنبه به ایالات متحده هشدار داد تا اقدام به ایجاد شبکه اینترنت موازی و شبکه مخفی تلفن همراه در ایران نکند.به گزارش واحد مرکزی خبر ایران، رامین مهمان‌پرست، سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی، روز سه‌شنبه در نشست هفتگی خود با خبرنگاران داخلی و خارجی که در محل وزارت خارجه برگزار شد گفت: «آمریکایی‌ها با وارد شدن به فضای سایبری، جریان بسیار قوی را علیه خودشان به راه می‌اندازند.»رامین مهمان‌پرست در پاسخ به پرسش خبرنگاری مبنی بر اینکه موضع وزارت امور خارجه ایران درخصوص برنامه اینترنتی وزارت خارجه آمریکا برای کشورهای سوریه، ایران و لیبی با عنوان «اینترنت در چمدان» چیست؛ افزود: «آمریکایی‌ها و دیگر کشورهای غربی تلاش زیادی کردند تا با عزم و اراده ملت ما و دیگر ملت‌های مستقل منطقه مقابله کنند؛ حرکت برخلاف حقوق ملت‌ها، پاسخ دندان‌شکنی خواهد داشت.»اشاره سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی به گزارش روز یکشنبه روزنامه «نیویورک تایمز» در مورد طرح مورد حمایت وزارت خارجه آمریکا به نام «اینترنت در چمدان» است؛ طرحی که قصد دارد با دور زدن سانسور در کشورها، به کاربران اجازه وصل شدن به شبکه‌های بی‌سیم مستقل را بدهد.رامین مهمان‌پرست در این باره اظهار داشت که آمریکایی‌ها و دیگر کشورهای غربی «از همه روش‌ها در فضای جنگ نرم از جمله اینترنت استفاده کردند.»وی افزود که ملت‌های مناطق مختلف و «مسلمانانی که در منطقه ما هستند از قدرت و دانش بالایی در زمینه آی‌تی برخوردارند و اگر آنها می‌خواهند صحنه نبرد را به عرصه جنگ‌های سایبری و فضای مجازی بکشانند باید دید در نهایت غالب می‌شوند و یا دچار بزرگ‌ترین شکست خواهند شد مانند دیگر زمینه‌هایی که تاکنون اقدام کرده‌اند.»روزنامه نیویورک تایمز روز یکشنبه نوشت که دولت آمریکا می‌کوشد با هزینه کردن رقمی نزدیک به ۷۰ میلیون دلار اقدام بین‌المللی برای ایجاد شبکه‌های اینترنت و تلفن‌های همراه «جایگزین» را در کشورهای استبدادی رهبری کند.بنا بر این گزارش، هدف از این اقدامات «فراهم کردن امکانات برای مردم و مخالفان چنین رژیم‌هایی است که به خاطر ماهیت سرکوبگر حکومت‌ها از حداقل آزادی ارتباطات برخوردار نیستند.»وزارت خارجه آمریکا از بسیاری از این طرح‌ها حمایت مالی می‌کند. به نوشته «نیویورک تایمز» ارزیابی‌های موجود نشان می‌دهد که تا پایان سال میلادی جاری دولت آمریکا رقمی نزدیک به ۷۰ میلیون دلار را صرف این طرح‌ها خواهد کرد.روزنامه «نیویورک تایمز» گزارش داد که در چارچوب پروژه «اینترنت در چمدان»، گروهی از کارشناسان اینترنت زیر نظر مقامات وزارت خارجه آمریکا در حال ساخت و توسعه ابزاری هستند که می‌تواند هر وسیله ارتباطی معمولی مثل یک دستگاه تلفن همراه و یا یک رایانه شخصی را به مرکز یا موتور یک شبکه مستقل و نامرئی اینترنت بدل کند.«نیویورک تایمز» می‌گوید که این اطلاعات را از مصاحبه‌های مقامات دولت، اسناد مربوط به طراحی این شبکه‌ها و پیام‌های دیپلماتیک محرمانه‌ای که به دست این روزنامه افتاده به‌دست آورده‌است.ایالات متحده ماه گذشته نیز اعلام کرد که تصمیم دارد چند میلیون دلار به فناوری جدیدی اختصاص دهد که قادر است سانسور شبکه اینترنت در کشورهایی مانند چین و ایران را «بی‌اثر» کند.مقام‌های وزارت خارجه آمریکا می‌گویند قرار است ۱۹ میلیون دلار به این امر اختصاص داده شود که این مبلغ، بخشی است از ۳۰ میلیون دلاری که کنگره آمریکا در سال مالی جاری برای پیشبرد آزادی اینترنتی تصویب کرده‌ است.بر پایه ارزیابی سازمان گزارشگران بدون مرز، نام ایران در فهرست ۱۰ کشوری است که دشمن اینترنت به شمار می‌روند و هم‌اینک ۱۱ نفر از فعالان ایرانی فضای مجازی در زندان‌ به سر می‌برند.سازمان گزارشگران بدون مرز هم‌چنین بر تشدید سانسور در اینترنت ایران از طریق راه‌اندازی پلیس سایبری تأکید می‌کند.

رادیو فردا

حوزه علمیه سوسمار و مارمولک قم

نیک آهنگ کوثر

شصت زندانی سیاسی درباره نحوه کشته‌شدن شهید هدی‌ صابر شهادت دادند

شصت زندانی سیاسی در خصوص نحوه شهادت شهید رضا هدی‌صابر خبر داد. به نوشته سایت کلمه زندانيان سياسی بند ۳۵۰ زندان اوين امروز در ملاقات با خانواده هايشان اعلام کرده اند که هدی صابر روزنامه نگاری که در اين بند دست به اعتصاب غذا زده بود، وقتی توسط ماموران زندان به درمانگاه منتقل می شده است مورد ضرب و شتم شديد نيروهای امنيتی قرار گرفته است، در حالی که وضعيت جسمانی او به شدت وخيم و در اعتصاب غذا بوده است.هدی صابر همچنين پس از بازگشت از درمانگاه با حال جسمانی وخيم از اين نحوه برخورد نيروهای امنيتی با خود به هم بندانش گلايه کرده است به گزارش خبر نگار کلمهامروز روز ملاقات زندانيان بند۳۵۰ با خانواده هايشان بوده است همان بندی که هدی صابر ، فعال ملی – مذهبی و روزنامه نگار نيز در آن نگهداری می شد .به زودی شهادت نامه ۶۰ زندانی سياسی بند ۳۵۰ در اين باره در همين سايت منتشر می شود . شهادت نامه ای که دلايل مرگ مظلومانه اين روزنامه نگار پس از اعتصاب غذا و ضرب و شتم ماموران امنيتی هنگام انتقال وی به بيمارستان را توضيح می دهد .هدی صابر و اميرخسرو دلير ثانی دو فعال ملی – مذهبی در پی شهادت هاله سحابی اعلام کرده بودند که در اعتراض به فاجعه روز چهارشنبه ۱۱ خرداد ماه ۹۰ و تهاجم منجر به مرگ فرزند اول سحابی بزرگ که مادرصفت و خواهرگونه در خدمت مردمان و آسيب ديدگان وقايع دو سال اخير ميهن بود، از‌ غروب پنجشنبه ۱۲ خرداد ماه در بند ۳۵۰ زندان اوين بدون طرح هيچ گونه مطالبه و خواسته شخصی، دست به اعتصاب غذای‌تر می‌زنند.اين اعتصاب غذا منجر به مرگ هدی صابر ، روزنامه نگار و فعال ملی –مذهبی شد. رضاهدی صابر روزنامه نگارو فعال سياسی که از زندانيان سياسی در بند ۳۵۰ زندان اوين بود در پی اعتصاب غذا و حمله قلبی سه روز قبل درگذشت

مرگ طبیعی هدی صابر

طرحی از مانا نیستانی

رژیم خون ریز جمهوری اسلامی، ماشین اعدام همچنان قربانی می گیرد

  موج اعدام‌ها در جمهوری اسلامی ادامه دارد. همزمان شماری از معترضین و زندانیان سیاسی نیز به اعدام محکوم شده‌اند. نگاهی به آمار نیز این وضعیت...