۱۳۹۰ اردیبهشت ۳۰, جمعه

ضرب و شتم پدر زندانی سیاسی به دلیل مصاحبه

کانون حمایت ازخانواده جان باختگان و بازداشتی ها: ضرب و شتم آقای حاجی لویی توسط ماموران اداره اطلاعات بدلیل مصاحبه با صدای امریکا,بر اساس گزارشات دریافتی طی هفته جاری ماموران اداره اطلاعات آقای حاجی پدر زندانی سیاسی مریم حاجی لویی که محبوس در تبعیدگاه قرچک ورامین می باشد را احضار کرده و پس سئوال جواب هایی ایشان را مورد مواخذه قرار دادند.که چرا با صدای امریکا مصاحبه کرده است. گزارشات حاکی از آن است که ماموران اداره اطلاعات به این قناعت نکرده و در یک اقدام غیر انسانی وی را در حین سئوال و جواب مورد ضرب و شتم و اهانت قرار دادند.ایشان را تهدید کردند که حق برگزاری مراسم بزرگداشت چلهمین روز در گذشت فرزندش مسعود حاجی لویی که از قربانیان حمله و هجوم به قرارگاه اشرف در عراق بوده است را ندارد.

اتحاد برای ایران

اختلافات میان محافظه کاران و جریان انحرافی

در میان ما ایرانیان، یک ضرب المثل بسیار خودمانی رایج است؛ در این تمثیل اشاره به انجام عملی می شود که سه نفر یا سه جریان در آن نقش دارند. فردی به چیزی که حتما نباید مادی باشد نیازمند می شود؛ فرد دیگری که می تواند آن نیاز را برطرف بسازد به وی کمک می کند؛ و نفر سوم که از نزدیکان یا زیردستان فرد کمک کننده است؛ با بخشش نمودن آن فرد بخشاینده مخالفت می کند؛ یا در این پندار است که نفر اول شایسته گرفتن چنین امتیازی نبوده است!وی اگر بتواند به هر صورتی که شده باشد جلوی آن کار را می گیرد؛ در آن موقع نفر اول حق دارد که از ضرب المثل اشاره شده استفاده کرده و بگوید: ” شاه بخشید، اما شاه قلی خان نبخشید! ”تنشهای نیمی زرگری و نیمی واقعی موجود میان خامنه ای و احمدی نژاد، موجب شده که میان اطرافیان و هواداران این دو نفر اختلافاتی پدید بیاید.وقتی پس از چندین روز کشمکش لفظی غیر مستقیم و داخل لفافه، که میان خامنه ای و احمدی نژاد پیش آمد؛ و سپس به قهر کردن و رو پوشاندن آقای رئیس جمهور از بقیه منجر شد؛ و پس از شنیدن اهانت هائی که فرصت طلبان جهت به دست آوردن دل رهبر به احمدی نژاد نمودند؛ وی از قهر دو هفته ای خارج شد و دوباره به میدان آمد. اما این بار، با باج دادنهای لفظی به خامنه ای، به نوعی غلط کردم نامه اش را امضا نمود و به او تحویل داد.خامنه ای هم که برگ برنده را در دستان خودش می دید، به اصطلاح مرحمت رهبرانه نمود و طی سخنرانی با بافتن آسمان به ریسمان، کل قضیه را کتمان نمود و مانند همیشه همه رویدادها را به حساب دشمنان اسلام گذاشت که شایعه پراکنی می کنند!حالا که شاه بخشیده، شاه قلی خانها نمی بخشند. و این بدان معناست که طرفداران این دو نفر( که حتمأ بهره های فراوانی از این طرفداریها نصیبشان می شود.) به جان یکدیگر افتاده اند و هر یک برای منکوب کردن آن دیگری، به تلاشهای گسترده ای دست می زنند.کار این نزاع هوادارانه، از میان خودشان و از درون مجلس و از دیگر جاها گذشته و اکنون به میان رسانه هایشان راه یافته است.کیهان تهران، که توسط موجود خبیثی همچون حسین شریعتمداری ( نوکر چاپلوس و پشت هم انداز خامنه ای ) اداره می شود؛ در یکی از شماره های اخیرش، خبرگزاری ایرنا را وابسته به طیف جریانهای انحرافی ( غرض محمود احمدی نژاد و مشائی و …. است.) معرفی نمود و نوشت که خبرگزاری جمهوری اسلامی ( ایرنا ) به تریبون جریان انحرافی تبدیل شده است. ایرنا هم ساکت نماند و مدیرعاملش به مسؤل حقوقی این سازمان مأموریت داده؛ که تا شکوائیه ای مبنی بر وارد نمودن افترا و نشر اکاذیب از سوی کیهان به خودشان را تنظیم نموده و به دادستان تهران تسلیم بکند.متن این شکوائیه هر چه که باشد، به زیان هر دو سوی این دعوا خواهد بود. چرا که همه این کارهایشان به ضرر نظام پوسیده شان و نوکران و فرصت طلبانی همچون محافظه کاران ( جامعه روحانیت مبارز، گروهی از بازاریان، که در مجموع و در کنار هم تشکیل دهند جمعیت موسوم به حجتیه می باشند) تمام خواهد شد. که البته هر چه اینها از هر قشر و گروه و طبقه ای که هستند ضرر و زیان ببینند به نفع ملت ایران خواهد بود.علی اکبر جوانفکر مدیر عامل ایرنا و سرپرست مؤسسه مطبوعاتی ایران، در این زمینه تصریح کرده و گفته است، تا کنون علیه هیچ رسانه ای شکایت نکرده؛ و از حق شخصی خود در مواجهه با اتهامات رسانه ای صرف نظر می کند. اما هر گاه حیثیت و اعتبار سازمان خبرگزاری جمهوری اسلامی، و روزنامه ایران هدف توهین ها و اتهامات بی اساس قرار بگیرند؛ در طرح شکایت از آن رسانه درنگ نخواهد کرد.چندی پیش حدود یک سال قبل، پس از ماجرای انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری، توسط برخی از سایت های پارسی زبان، مدارک جالبی در مورد محمود احمدی نژاد و اسفندیار رحیم مشائی رئیس دفتر مخصوص او منتشر شده بود. این مدارک از وابستگی شدید این دو نفر نسبت به یکدیگر حکایت می کردند. در میان این مدارک، میزان تأثیر پذیری احمدی نژاد از افکار و دستورات و راهنمائی های مشائی، و نیز دیدگاههای او مربوط به مسائل ماوراء الطبیعه مطرح شده بود. وقتی خامنه ای در اثر تلقینات اطرافیانش از رئیس جمهور خواسته بود مشائی را از سمتش که مشاور رئیس جمهور بود بردارد؛ احمدی نژاد به گونه ای عمل کرد که گویا می خواست دقیقا برخلاف خواسته خامنه ای عمل بکند. او رحیم مشائی را به کار مهمتری گمارد و وی را رئیس دفتر مخصوص ریاست جمهوری کرد!از همان هنگام، بر خامنه ای آشکار گشت که این عمل احمدی نژاد، یک نوع جبهه گیری در مقابل رهبری است. آقای رهبر هم شروع کرد به تیز کردن شمشیرش و ترمیم حیثیت به فنا رفته مقام عظمای خودش. ارهّ دادنها و تیشه گرفتن ها هم از همان موقع شدت گرفت. یکی وزیر را برکنار می کرد؛ آن دیگری همان وزیر را در پستش ابقا می نمود! یکی وزیر امور خارجه را هنگام مأموریت در خارج از کشور، از مقامش خلع می کرد؛ آن دیگری غیر مستقیم و در خلال سخنرانی این کار را به استهزاء می گرفت.گوش ندادن به دستورات و پیشنهادهای رهبری توسط رئیس جمهمور از یک سو، و دخالتهای مغایر با قانون اساسی جمهوری اسلامی در امورات دولتی توسط رهبری از سوئی دیگر، شرایطی را پدید آوردند؛ که همه روزه بر ازدیاد بافت سلولی عقده های میان این دو نفرافزوده بشود؛ اگر چه خامنه ای در سخنانی که در نماز جمعه بعد از آن انتخابات بیان کرده بود و ضمن ریختن اشک تمساح اشاره کرده بود که افکار احمدی نژاد به او نزدیک تر است؛ ولی ظاهرأ او اشتباه می کرد و افکار احمدی نژاد با رحیم مشائی نزدیکتر از خامنه ای بود!!در چنین حالتی مشهود بود که به زودی میان آنها شکری آب خواهد شد، که با هیچ ماده تجزیه کننده دیگری، به شکل اولشان برنگردند.فضای اختلاف میان این دو نفر، چنان حالت طرفدارانشان را منقلب نموده؛ که به سرعت مشغول نمایاندن چهره های واقعی خودشان شده اند. و این نشانه ای دلگرم کننده برای ملت ایران می باشد؛ که پیکره پوسیده نظام خونخوارشان، در حال اضمحلال و فرو پاشی است. موردی که اگر حتی یک لحظه به جلو بیفتد، به اندازه یک قرن به سود ملت ایران خواهد بود.هرگز نمی توان آب و روغن را در هم آمیخت. خمیره این مزدوران تازی از پلیدیها و ناشایستگی سرشته شده است؛ در حالی که ملت شریف ایران پاک نهاد و نیکو نژادند. چگونه یک نهاد پاک و نژادی والا هستند؛ که به لحاظ قومی کاملا با آن دیگری متفاوت می باشد. چگونه می تواند در کنار آنکه طینتی پلید و شیطانی دارد بماند و آسیب نبیند؟اگر به چهره های غمزده و افسرده هموطنان خودمان، به ویژه درونمرزیها بنگریم؛ به آسانی آثار آسیب حضور این نامردمان را مشاهده خواهیم کرد. چیزی که عیان است، چه حاجت به بیان است؟

بهار ۱۳۹۰ هلند

محترم مومنی روحی

ابوالفضل قدیانی، مسن ترین زندانی حامی جنبش سبز در بند ۳۵۰ زندان

ابوالفضل قدیانی، زندانی سیاسی با ۶۵ سال سن مسن ترین زندانی حامی جنبش سبز دربند ۳۵۰ زندان اوین محسوب می شود.ابوالفضل قدیانی از اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و رییس کمیته تشکیلات این حزب است. وی از جمله زندانیانی است که در دادگاه نسبت به کودتای انتخاباتی ودروغگویی های احمدی نژاد اعتراض کرد .او در تاریخ ۱۹ دی ماه سال گذشته برای گذراندن حکم یک سال زندانش به اتهام تبلیغ علیه نظام و توهین به رییس جمهور به بند ۳۵۰ اوین رفت .وی پیش از بازگشت به زندان در گفتگو با رسانه ها گفت : برای ما مشکلی نیست که به زندان برویم مشکل این ها است که زورگویی می کنند. ما به زندان می رویم و خیلی هم خوب است.وی همچنین حاضر نشد تقاضای تجدیدنظر در حکمش کند چون معتقد است اگر قاضی عادل بود باید حکمش را پسمی گرفت .به گفته خانواده قدیانی، پرونده جدیدی برای وی به خاطر نوشتن نامه از داخل زندان و امضای بیانیه در دادسرای اوین باز شده و وی بار دیگر با اتهام تبلیغ علیه نظام مواجه شده است.محسن دانشپور مقدم ،۶۸ ساله محکوم به اعدام به اتهام محاربه نیز یکی دیگر از زندانیان سیاسی این بند است و احمد رشیدی نیا با ۶۱ سال سن نیز با محکومیت ده ساله از مسن ترین زندانیان سیاسی این بند به حساب می آیند.

کاریکاتور

نیک آهنگ کوثر

ماه ها زندان به خاطر شعار نویسی برای تجمع ۲۵ بهمن

احسان شیرزادی به جرم شعار نویسی برای تجمع ۲۵ بهمن ماه سال ۸۹ از روز ۲۳ بهمن ماه زندانی است .

این زندانی ۲۷ ساله که هنوز بلاتکلیف در بند ۳۵۰ زندان اوین به سر می برد به اتهام تبلیغ علیه نظام از طریق شعار نویسی برای تجمع ۲۵بهمن ماه سال گذشته بازداشت شده است . ۲۵ بهمن ماه هواداران جنبش سبز در همبستگی با مردم مصر و تونس و به دنبال درخواست رهبران جنبش سبز میر حسین موسوی و مهدی کروبی از میدان امام حسین تا میدان آزادی دست به تظاهرات زدند در این روز تعداد زیادی از تجمع کنندگان دستگیر و به زندان منتقل شدند .به گفته خانواده شیرزادی ، وی روز ۲۳ بهمن ماه سال ۸۹ بازداشت شد و مدتی را در بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات گذراند آنها می گویند اتهام شعار نویسی به فرزندشان تفهیم شده اما تاکنون دادگاهی برای وی برگزار نشده است و او همچنان بلاتکلیف در زندان به سر می برد . مقامات قضایی از تبدیل قرار بازداشت وی به قرار وثیقه خودداری می کنند .


هرانا 

بیانیۀ وزارت امور خارجه آمریکا دربارۀ نقض حقوق بشر در ایران

ایالات متحده از این بابت که دولت ایران به سلب حقوق انسانی شهروندان خود و دیگر کسانی که در ایران اقامت دارند ادامه می دهد عمیقاً نگران است. پرونده های قضایی، دادرسی ها و صدور احکام همچنان بدون شفافیت و رعایت تشریفات قانونی که در کنوانسیون حقوق مدنی و سیاسی و نیز قانون اساسی خود ایران گنجانیده شده است، صورت می گیرد. در همین هفته دو شهروند ایرانی، عبدالله و محمد فتحی در میان پرسش های جدی دربارۀ این که آیا حقوق این زندانیان رعایت گردیده، اعدام شدند. ما همچنین از این جهت که حبیب الله لطیفی، فعّال کُرد، با وجود مطرح بودن پرسش هایی دربارۀ انگیزۀ دولت ایران و اتهامات اقامه شده علیه وی ممکن است بزودی اعدام شود، احساس نگرانی می کنیم.ایالات متحده مُصراً از دولت ایران توقف این اعدام ها، آزاد ساختن زندانیان سیاسی و تضمین کامل برخورداری از حقوق انسانی را برای همۀ اشخاص در ایران طبق الزامات بین المللی و قانون اساسی خود خواستار است. ما همچنین از دولت ایران می خواهیم تا به وعدۀ خود دایر بر فراهم آوردن موجبات دسترسی گزارشگر ویژۀ سازمان ملل متحد به کشور، همانگونه که امروز توسط محمد جواد لاریجانی، رئیس شورای عالی حقوق بشر ایران اعلام گردید، عمل کند.
وزارت امور خارجه ایالات متحده

توطئه جديد وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی

توطئه جديد اطلاعات: معرفي خود به جاي مسئولين كانون جان باختگان و درست كردن پاپوش براي آنها,بر اساس اخبار و گزارشات دريافتي عناصر اطلاعات حكومتي درتماس با خانواده هاي جانباختگان و بازداشتي ها خودشان را بنامهاي صالحي و يا ازهمكاران وي جا زده و با خانواده ها تماس ميگيرند كه ازاين طريق براي اين خانواده ها پاپوش درست كنند.اين عمل كثيف و ضد انساني در تهران و شهرستانها صورت ميگيرد و با چند خانواده با نام صالحي تماس گرفته اند و خود را از مسئولين كانون حمايت ازخانواده هاي جانباختگان و بازداشتي ها و يا از همكاران آقاي صالحي جا زده اند.آنان قصد دارند كه با اين عمل اعتمادي كه بين مردم ميهنمان و بطور خاص خانواده هاي جانباختگان و زندانيان و كانون وجود دارد خراب كرده و نهايتا براي افراد نيز پرونده سازيهاي دروغين ايجاد بنمايند.

گزارش ارسالی از كانون حمايت ازخانواده های جان باختگان و بازداشتي ها 


۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۹, پنجشنبه

خامنه ای : گفتم کلاه بیار ، سر آوردی!

مهران

انتقال مهوش ثابت و فریبا کمال آبادی به زندان اوین

کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی: خانم ها مهوش ثابت و فریبا کمال آبادی دو تن از مدیران جامعه بهایی ایران که در تاریخ سیزدهم اردیبهشت ماه سال ۹۰ به زندان قرچک ورامین منتقل شده بودند، به زندان اوین تهران منتقل شدند.به گزارش جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی، امروز چهارشنبه بیست و هشتم اردیبهشت ماه، خانم ها مهوش ثابت و فریبا کمال آبادی که به تازگی به زندان قرچک ورامین منتقل شده بودند به زندان اوین انتقال یافتند.لازم به توضیح است که وضعیت زندان ورامین بسیار نگران کننده گزارش شده است و زندانیان سیاسی و عادی در شرایط طاقت فرسا و در محیطی فاقد از استانداردهای رایج یک زندان در حال سپری کردن دوران محکومیت خود هستند.خانم مهوش ثابت از تاریخ ۱۵ اسفند ماه ۱۳۸۶ و خانم فریبا کمال آبادی از تاریخ ۲۵ اردیبهشت ماه ۱۳۸۷ بازداشت شده اند و هم اکنون دوره ی ۲۰ ساله ی محکومیت خود را می گذرانند.

اعتصاب غذای گسترده زندانیان سیاسی

اعتصاب غذای گسترده زندانیان سیاسی در اعتراض به انتقال زندانی سیاسی ارژنگ داودی به سلول انفرادی:بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" اعتصاب غذای بیش از 35 نفر از زندانیان سیاسی در اعتراض به انتقال زندانی سیاسی ارژنگ داودی به سلولهای انفرادی بند 1 زندان گوردشت کرج.روز سه شنبه 27 اردیبهشت ماه زندانی سیاسی ارژنگ دودی از سالن ایزوله شده 12 بند 4 به سلولهای انفرادی بند 1 زندان گوهردشت کرج منتقل گردید.از زمان انتقال او به سالن 12 تا به حال چندین بار وی را به سلولهای انفرادی بند 1 منتقل کرده اند. هدف از انتقال مستمر او به سلولهای انفرادی بند 1 جهت تحت فشار قرار دادن او و مرعوب و مسکوت کردن سایر زندانیان سیاسی می باشد. روز سه شنبه 27 اردیبهشت ماه همزمان با انتقال زندانی سیاسی ارژنگ داودی به سلولهای انفرادی بند 1 بیش از 35 نفر از زندانیان سیاسی سالن ایزوله شده 12 بند 4 در اعتراض به اعمال سرکوبگرانه و ضدبشری و همچنین انتقال آقای داودی به سلول انفرادی دست به اعتصاب غذا زدند. آنها اعلام کردند تا زمانی که زندانی سیاسی ارژنگ داودی به بند زندانیان سیاسی بازگردانده نشود و شرایط قرون وسطایی و رفتارهای غیر انسانی در این سالن پایان نیابد به اعتصاب غذای خود ادامه خواهند داد. نام تعدادی از زندانیان سیاسی سالن 12 بند 4 که در اعتصاب غذا بسر می برند عبارتند از:دکتر سعید ماسوری، حشمت الله طبرزدی، بهروز جاوید طهرانی، افشین بایمانی،علی اعجمی،صالح کهندل،میثاق یزادان نژاد،ماشالله حائری،محمدرضا پور شجری (سیامک مهر)،رضا جوشن،فرزاد مددزاده،الله وردی روحی ،رضا شریفی بوکانی،خالد حردانی،حسن طفاح،کریم عزیز معروف،محمدعلی منصوری،منصور رادپور،محمود ناجی،معین محمد بیگی،فرهنگ پور منصوری ،شهرام پور منصوری،امیر قرائی،جعفر اقدامی و ... می باشند.زندانی سیاسی ارژنگ داودی از زمان انتقال به سالن 12 تاکنون از داشتن هرگونه تماسی با خانواده اش محروم بوده است او حتی از ملاقاتهای کابینی محروم می باشد و خانواده او بطور مستقیم از وضعیت و شرایط وی در بی خبری مطلق بسر می برد.زندانی سیاسی ارژنگ داودی بدستور شورای عالی امنیت نظام و توسط علی مردانی رئیس جدید زندان و فرجی رئیس اطلاعات زندان به سلولهای انفرادی انتقال یافته است.در این شکنجه گاه افرادی مانند ؛افسر پاسدار میرزاآقایی،پاسداربند سلیمانی و پاسداربند مرادی شکنجه های قرون وسطایی را علیه زندانیان بکار می برند که تا به حال منجر به قتل و نقض عضو چند زندانی بی دفاع شده است.سلولهای انفرادی سالن 2 بند 1 زندان گوهردشت محل شکنجۀ زندانیان سیاسی و عادی می باشد . زندانیان بی دفاع در این بند تحت وحشیانه ترین شکنجه ها قرار می گیرند. شیوۀ شکنجه هایی که علیه زندانیان در این بند بکار برده می شود به قرار زیر می باشد ؛ابتدا به زندانی پابند ،دست بند و چشم بند می زنند سپس چند شکنجه گر حول او دایره می زنند ،پس از آن او را از هر طرف آماج ضربات باتونهای خود قرار می دهند. این ضربات برای مدت طولانی ادامه می یابد و گاها شدت ضربات بحدی شدید است که منجر به شکسته شدن باتون می گردد . ضربات باتون در اکثر مواقع منجر به شکسته شدن دست ،پا ،دندانها،،سر ، دنده ها ، زخمی و کبودی شدن زندانی می گردد. شکنجه گران همچنین شوکرهای برقی با ولتاژ زیاد علیه زندانی بکار می برند که در موارد متعدد منجر به سوختگی پوست زندانی می گردد. پاسداربندها از شکنجه های جنسی مانند ،تجاوز و استعمال باتون استفاده می کنند.آنها همچنین برای مدت طولانی مانع خواب زندانی می شوند،ایجاد محدودیت برای استفاده از سرویسهای بهداشتی و حمام،محدود کردن جیره غذایی زندانی تا حد گرسنگی شدید و موارد متعدد دیگر می باشد.فعالین حقوق بشر و دموکراسی در ایران، انتقال این زندانی سیاسی را به سلول انفرادی به منظور افزایش فشارها و ایجاد شرایط طاقت فرسا علیه وی را محکوم می کند و نسبت به جان زندانیان سیاسی در اعتصاب غذا شدیدا ابراز نگرانی می کند وکمیسر عالی حقوق بشر و سایر مراجع بین المللی خواستار ارجاع پرونده جنایت علیه بشریت رژیم ولی فقیه علی خامنه ای به شورای امنیت سازمان ملل متحد برای گرفتن تصمیمات لا زم اجرا می باشد.

فعالین حقوق بشرو دمکراسی در ایران

28 اردیبهشت 1390 برابر با 18 می 2011

گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:

کمیساریای عالی حقوق بشر

کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا

سازمان عفو بین الملل

رژیم خون ریز جمهوری اسلامی، ماشین اعدام همچنان قربانی می گیرد

  موج اعدام‌ها در جمهوری اسلامی ادامه دارد. همزمان شماری از معترضین و زندانیان سیاسی نیز به اعدام محکوم شده‌اند. نگاهی به آمار نیز این وضعیت...