۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۲, پنجشنبه

نامه تظلم‌خواهی زندانیان زن سیاسی منتقل شده به قرچک ورامین

در حالی که در روزهای گذشته اخباری مبنی بر انتقال تعدادی از زندانیان زن سیاسی به زندان قرچک ورامین منتشر شده است، این زندانیان با انتشار نامه‌ای سرگشاده خواستار بررسی وضعیت خود شدند. این زندانیان در نامه خود با اشاره به وضعیت دشوار در زندان قرچک و عدم رعایت حقوق اولیه زندانیان، خواستار توجه مقمات به وضعیت اسف بار خود در زندان شده‌اند. متن کامل این نامه به شرح زیر است:

ملت شریف ایران، وجدان های بیدار، آیات و مراجع عظام تقلید، مقامات مسئول جمهوری اسلامی، مجامع حقوق بشری در سراسر دنیا حدود یک هفته از انتقال ما زندانیان سیاسی زن زندان رجایی شهر به زندانقرچک ورامین می‌گذرد. آن‌چه ما را وادار به نوشتن این نامه کرده است، حجم عظیم اتفاقاتی ست که جز محیر العقول خواندنشان واژه‌ای دیگر برای توصیفشان نمی‌یابیم. از بدو ورود به این اصطلاح ندامتگاه چنان از آن‌چه در اطرافمان می‌گذرد، شگفت زده‌ایم که باور نمی‌کنیم سال‌هاست جمعی از زندانیان را در جمهوری اسلامی ایران به قصد تادیب به چنین مکانی می‌فرستند.ما که تجربه‌ی‌ اسارت در زندان رجایی‌شهر را نیز در کوله بار خود داریم، هرگز گمان نمی‌بردیم که پس از خروج از رجایی‌شهر شاهد چنین وضع اسف‌باری باشیم. در بند زنان زندان رجایی‌شهر، هر روز شاهد انواع و اقسام بی حرمتی‌ها، قانون شکنی‌ها، موارد متعدد تعدی به حقوق زندانیان و چه بسا در مواردی قتل زندانیان توسط مجرمین خطرناک بودیم. به هر روی پیگیری های مداوم اینجانبان، منجر به اختصاص دو اتاق مخصوص زندانیان به اصطلاح امنیتی گردید. تا این که زمزمه‌ی انتقال زندانیان زن به زندان کچویی کرج آغاز شد.با خود می‌پنداشتیم که هر جایی بهتر از رجایی شهر باشد، اما پس از انتقال بخش اعظم زندانیان به زندان کچویی کرج، از شرایط ناگوار زندانیانی شنیدیم که همه به قصد تادیب و تربیت بدانجا فرستاده شدند! از ابتدای این انتقال، شایعات گوناگونی نیز در رابطه با زندانیان سیاسی آغاز شد. دیری نگذشت که سه شنبه هفته گذشته ما را نیز با دست بند و پا بند و تحت شرایط فوق امنیتی‌ای که حتی در دوران بازجویی نیز به خود ندیده بودیم، در بد ترین وضع ممکن راهی جاده ورامین کردند، تا پس از گذران سه ساعت و نیم راه، که منجر به بدحال شدن تنی چند از زندانیان نیز گردید، ما را به زندان قرچک ورامین واقع در بیابان‌های اطراف تهران، منتقل کردند. در رابطه با جایگاه جغرافیایی این زندان، همین بس که ما همچنان در عجبیم از آن که خانواده‌های ما چگونه خواهند توانست برای ملاقات با ما به این ینگه دنیا بیایند؟ بگذریم از این که با گذشت چیزی حدود یک هفته هنوز نه حرفی از ملاقات هست و نه دیداری با خانواده‌ها. به هر روی ما از آنچه تحت عنوان حقوق زندانیان نامیده می شود می‌گذریم و تنها از بدیهی‌ترین حقوق انسانی آدمیانی می‌گوییم که در این زندان مدت‌هاست نگهداری می‌شده‌اند و هم اکنون ما نیز به لطف مسئولین سعادت تجربه ی چنین شرایطی را پیدا کرده‌ایم.زندان قرچک ورامین شامل هفت سوله است که هر سوله با تخت‌هایی به ظرفیت چند ده نفر تجهیز شده است. این در حالی است که در هر کدام از این سوله ها بیش از ۲۰۰ زندانی نگهداری می‌شوند. عدم وجود کوچک‌ترین سیستم، برای تهویه هوا، وضعیت اسف‌بار بهداشتی به نحوی که بوی فاضلاب و شدت گازهای ناشی از آن برای بسیاری از زندانیان ناراحتی های تنفسی جدی به وجود آورده است. دو سرویس بهداشتی برای بیش از ۲۰۰ نفر، دو اتاقک حمام برای همین تعداد از زندانیان در نظر گرفته شده.محدودیت‌های به وجود آمده به خاطر سرویس های بهداشتی، عملا باعث شده است تا بسیاری از زندانیان از محیط سوله و مابین تخت‌ها به عنوان سرویس بهداشتی استفاده کنند. لازم به ذکر است که به دلیل نبود حتی یک شیر آب جداگانه زندانیان برای شست‌وشوی لباس و ظروف خود باید از همین حمام و سرویس بهداشتی استفاده کنند. روزانه به اصطلاح سه وعده غذایی در سلف سرویس این زندان ارائه می‌شود. تنها در هفته گذشته به دلیل کمبود جیره غذایی، چندین بار وعده نامبرده به بسیاری از زندانیان نرسید. وعده مذکور نیز اغلب دو قرص نان خشک و یک سیب زمینی، و یا مقدار بسیار اندکی ماکارونی را شامل می‌شود. از آنجا که بسیاری از زندانیان کم سن و سال حتی زیر ۱۸ سال نیز در این زندان نگهداری می‌شوند، به وضوح می‌توان مشکل سوتغذیه جدی را در میان بسیاری از زندانیان مشاهده کرد.بگذریم از نحوه برخورد مسوولین سلف سرویس، نگهبانان و ... که با توهین آمیزترین شکل ممکن زندانیان را خطاب کرده و مرتب نهیب می‌زنند. و باز بگذریم از عدم وجود امنیت جانی در سلف سرویس، به خاطر درگیری‌های زیادی که بر سر غذا به وجود می‌آید. تا جایی که غذاخوری زندان از جانب زندانیان به طعنه «کتک‌خوری» نامیده می‌شود. در زندان‌های دیگر اغلب مکانی تحت عنوان فروشگاه جهت تهیه مایحتاج ضروری زندانیان از مواد خوراکی تا بهداشتی در نظر گرفته می‌شود که ما چنین چیزی را نیز در این زندان ندیده‌ایم. محیط هواخوری زندان نیز فضایی ست که در حالت ایده‌آل ظرفیت چند ده نفر را داراست که همیشه به عنوان محل هواخوری بیش از ۴۰۰ نفر استفاده می‌شود. محیطی با دیوار های سیمانی بلند که هیچ شباهتی با هواخوری زندان‌هایی همچون اوین و رجایی شهر ندارد. بزرگ‌ترین لطف مسوولین این زندان به زندانیان اجازه‌ی دوبار استفاده از آب جوش جهت نوشیدن چای است، که در هفته گذشته و بر اثر پرتاب ظرف آب جوش به سمت یکی از زندانیان، چند تن از ایشان دچار جراحت جدی گردیدند.تنبیهات بسیار شدید و برخوردها و درگیری‌های میان زندانیان بسیار دور از شان و مقام و منزلت انسان است. چرا که از خود می‌پرسیم در کجای دنیا نتیجه ی درگیری بر سر آب جوش و تنبیه متعاقب آن کشیدن ناخن های دستان یک زندانی باشد؟ در کجای دنیا عده ای مرد باتوم به دست را به بند نگهداری زنان زندانی به قصد ضرب و شتم می فرستند؟ در کجای دنیا کودکان ۱۴ و ۱۵ ساله را در چنین شرایطی نگهداری می‌کنند؟ دریغا که شرمساریم از آنچه دراطرافمان می‌گذرد و دو چندان شرمساریم از آن که نظیر چنین فجایع غیر انسانی در مملکت ما به وقوع می‌پیوندد. کشوری که کباده‌ی تاریخ و فرهنگ و هنرش، دبدبه‌ی اسلام‌گرایی و انسان‌دوستی‌اش گوش فلک را کر کرده است.ما زندانیان سیاسی زن زندان قرچک ورامین پس از مشاهده‌ی شرایط فعلی تلاش های بسیار کرده‌ایم تا موارد مذکور را که تنها به مثابه‌ی قطره‌ای از دریای بی‌عدالتی‌ها و بی قانونی‌های موجود در این زندان بوده است را به عرض مقامات زندان برسانیم. تا به امروز تنها صحبت از انتقال به بند زندانیان مالی، در راستای «کنترل تراکم جمعیت سوله‌ها» بوده است. اگرچه بند زندانیان مالی نیز تنها سوله‌ای ست با شرایط مشابه، که کاملا با محل نگهداری فعلی مرتبط بوده و هیچ برتری بر جایگاه فعلی ندارد، اما مشکل ما تنها اجرای حقوق زندانیان نیست، که اگرچه آن را نیز حق مسلم خود می‌دانیم اما با توجه به آنچه ذکر شد، سخن از بدیهی‌ترین حقوق انسانی، زندانیانی ست که جملگی به قصد تادیب و تربیت بدین جا فرستاده شده‌اند. مگر آنکه مسوولین قضایی کشور، تمام آنچه شرع و قانون و اخلاق بدان معتقد است را به گوشه‌ای افکنده باشند، و سیستم نظارتی خود را بر این اصل استوار کرده باشند که تمامی مجرمین، از کوچک‌ترین مرتکبین به جرم تا بزرگ‌ترین‌شان مستحق مرگ‌اند. که اگر چنین بود امر به معروف و نهی از منکر به چه منظور به عنوان یکی از اساسی ترین مبانی شریعت اسلام شناخته شده است؟ قانون اساسی، آیین دادرسی کیفری و قانون مجازات را برای چه و که تدوین کرده‌اند در ابتدای این عریضه، وجدان‌های بیدار را خطاب قرار دادیم، دگرباره از مقامات جمهوری اسلامی ایران، مجامع حقوق بشری، آیات و مراجع عظام تقلید، خواهشمندیم، تا به وظیفه‌ی شرعی، انسانی و اخلاقی خود عمل نمایند و خواستار رسیدگی به وضعیت نگهداری زندانیان زن در زندان قرچک ورامین شوند. در پایان خاطر نشان می‌کنیم که در ابتدای مشاهده این وضعیت و هتاکی‌ها و برخوردهای غیرقانونی‌ای که با زندانیان می شد، تصمیم به اعتصاب غذا گرفتیم، و کماکان بر این حق خود اصرار می‌ورزیم که در صورت تداوم شرایط فعلی، بیمی برای گذشتن از جان خود نداریم که اگر داشتیم هیچ‌کدام امروز در این جا نبودیم. اگرچه تجربه به ما ثابت کرده است که بی‌ارزش ترین چیزها در زندان، جان آدمی است. آن هم چنین زندانی، که اساس وجودش نه قانون، نه نظام جمهوری اسلامی، نه مقامات قضایی که اصل انسانیت را به زیر سوال می‌برد. به هر روی دست به دامان وجدان های بیدار شده‌ایم تا اگر ذره‌ای انسانیت در وجودمان باقی مانده باشد، در برابر این بی حرمتی‌ها به شان و منزلت انسانی که ملائک بر او سجده برده‌اند، سکوت نکنیم.

وضعیت ناگوار پناه‌جویان ایرانی در اروپا

در حالی که برخی خبرها حکایت از اعتصاب غذای تعدادی از پناه‌جویان ایرانی درسوئد و انگلستان دارد، انجمن پژوهشگران ایرانی مستقر در اروپا با صدور بیانیه‌آی خواستار آن شده‌آند که دولت‌های اروپایی پرونده پناه‌جویان ایرانی را با دیدی مثبت بررسی کند. انجمن پژوهشگران ایرانی مستقر در اروپا با انتشار بیانیه‌ای در پشتیبانی از پناهجویان ایرانی که در لندن اعتصاب غذا کرده‌اند، از دولت‌های اروپایی خواسته است با دیدی مثبت پرونده پناهجویان ایرانی را بررسی کنند. بیانیه این انجمن در حالی صادر شده است که برخی از پناه‌جویان ایرانی در لندن و گوتنبرگ دست به اعتصاب غذا زده‌اند. در لندن هفت نفر از پناه‌جویان در مقابل ساختمان عفو بین الملل در لندن با دوختن لب‌های خود نسبت به آنچه که آن را عدم رسیدگی به پرونده‌هایشان می‌خوانند، دست به اعتصاب زده‌اند.بیش از پنجاه نفر از پناه‌جویان ایرانی در سوئد که حدود شصت روز است در اعتراض به چگونگی بررسی پرونده‌های مهاجرت در این کشور دست به تحصن زده‌اند، با چادر زدن در مرکز شهر گوتنبرگ دست به اعتصاب غذا زده‌اند.پیش از این نیز خبری منتشر شده بود که براساس آن یکی از پناه‌جویان ایرانی در هلند پس از عدم پذیرش در این کشور و عدم موفقیت در اخذ اقامت دست به خودسوزی زده بود. اکنون انجمن پژوهشگران ایرانی که دفتر مرکزی آن در لندن است در بیانیه خود با یادآوری انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال ۱۳۸۸، نوشته سرکوب وحشیانه اعتراض‌های بعد از این انتخابات باعث شد بسیاری از مردان جوان و فعالان جنبش زنان پس از آن مجبور به فرار از میهن خود شدند و به دنبال پناهندگی به کشورهای مختلف اروپایی رو آوردند.به همین دلیل انجمن پژوهشگران ایرانی از دولت‌های اروپایی خواسته است تا با دیدی مثبت پرونده این مهاجران را بررسی کنند.سازمان ملل متحد چندی پیش در گزارشی اعلام کرد که پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران در خردادماه ۱۳۸۸ و اعتراضات گسترده به نتایج آن که با سرکوب حکومت ایران همراه شد، شمار پناهجویان ایرانی رشدی قابل ملاحظه داشته است.این گزارش که از زمان انتشار آن بیش از یک سال می گذرد، در آن زمان شمار کسانی را که بر اثر فشارهای حکومت ایران کشور خود را ترک کرده‌اند، حدود چهار هزار نفر اعلام کرده بود. برخی منابع خبری همچنین اعلام کرده بودند که در دو سال گذشته جدود ۴۵۰ روزنامه‌نگار و وب‌نگار نیز از ایران خارج شده‌اند. 
آرش بهمنی 

مصوبه پیشنهادی کنگره آمریکا برای حمایت از زندانیان سیاسی در ایران

تعدادی از نمایندگان کنگره آمریکا، پیش‌نویس مصوبه‌ای را ارائه کرده‌اند که براساس آن، نماینده ویژه‌ای از ایالات متحده آمریکا برای امور حقوق بشر و دموکراسی ایران تعیین می‌شود.سناتور مارک کرک، نماینده جمهوری‌خواه ایلینویز در تارنمای شخصی‌اش در این‌باره نوشته است که وی طرحی را برای آگاه‌سازی مخالفان ایران ارائه داده تا اعضای کنگره ایالات متحده هم بتوانند همراه مردم ایران باشند.آقای کرک هدف از این طرح را معرفی اسم‌ها و چهره‌های دربند و آسیب دیده سیاسی در ایران عنوان کرده، و گفته است باید داستان آزاردیده‌ها، معترضان و زندانیان سیاسی را روایت کنیم.وی اضافه کرده که دو جناح سیاسی دموکرات و جمهوری‌خواه در آمریکا این امکان را دارند تا از مخالفان و آسیب‌دیدگان و زندانیان سیاسی دفاع کنند.این سناتور جمهوری‌خواه با بیان اینکه «نمی‌توانیم چشمان‌مان را روی مبارزات مردم ایران ببندیم» گفته است رژیم ایران هیچگاه حقوق اساسی و شان مردم خود را به رسمیت نخواهد شناخت و بازیگر صادقی در جامعه بین‌المللی هم نخواهد بود.تقدیر از زندانیان سیاسی پس از انتخابات:مارک کرک همچنین از حسین رونقی ملکی، و بسیاری دیگر از زندانیان سیاسی و آسیب دیدگان و جان باختگان حوادث پس از انتخابات نام برده و از آنها یاد کرده است.وی با اشاره به ندا آقا سلطان و اینکه وی به خاطر اعتراض به نتایج دزدیده شده انتخابات کشته شد از حسین رونقی یاد کرد و در مورد این وبلاگ‌نویس زندانی گفت: «حسین رونقی مالکی، جوانی ۲۵ ساله است که جزو اولین و جوانترین وبلاگ‌نویس‌هایی بود که سانسور اینترنتی حاکمیت را به چالش کشید. امروز او در زندان مخوف اوین، حبسی ۱۵ ساله را می‌گذراند. سلامت او نیز به دلیل داشتن عفونت کلیوی به خطر افتاده است.آقای کرک همچنین با یاد کردن از نسرین ستوده، وکیل ایرانی و محکومیت ۱۱ ساله وی و نیز محکومیت جعفر پناهی به دلیل ساختن فیلم‌هایی که مورد قبول جمهوری اسلامی نیست به نوید خانجانی اشاره کرد و گفت: «نوید خانجانی، ۲۳ ساله و دانشجوی محروم از تحصیل و پیرو آیین بهایی برای رفع محرومیت از تحصیل دانشجویان فعالیت می‌کرد. او که عضوی از بزرگترین و تحت ستم ترین جوامع دینی در ایران است، به ۱۲ سال زندان محکوم شده است که طولانی‌ترین مدت محکومیت برای یک فعال حقوق بشر است.»این سناتور آمریکایی با اشاره به وضعیت شوروی در جنگ سرد، و اینکه رونالد ریگان در آن زمان مساله‌ی حقوق بشر شوروی را در اولویت قرار داد، خواستار آن شد که به پرونده حقوق بشر ایران نیز در محور مرکزی قرار گیرد.وی در پایان نیز گفت: «ما امریکایی‌ها با کمک یکدیگر می‌توانیم ارزشهای اساسی خود مانند آزادی بیان، حقوق زنان و ارزشمند بودن هر فرد را با حمایت از حسین و نسرین و مردم ایران و بیانیه جهانی حقوق بشر بسط و توسعه دهیم.
سروش جعفری

نامه تکان دهنده ضیاء نبوی از زندان: آیا فریادرسی هست؟

ضیا نبوی که تنها ۲۶ سال دارد در نامه‌ای خطاب به محمدجواد اردشیر لاریجانی، دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه بخشی از شرایط زندان کارون اهواز را توصیف کرده است. شرایطی دشوار و به قول خودش «ورای حد تقریر» که قابل بازنمائی نیست!ضیا نبوی، دانشجوی محروم از تحصیل و ستاره دار، از زندانیان حوادث پس از انتخابات است که پس از محاکمه‌ای ناعادلانه به زندان کارون اهواز تبعید شد و اکنون نیز در این زندان به سر می‌برد.این دانشجوی محروم از تحصیل در ابتدای نامه‌اش با اشاره به اینکه مدت‌هاست برای نوشتن نامه تردید داشته و اکنون نیز نمی‌داند آیا این نامه موثر خواهد بود یا خیر نوشته است «آنچه در این جا می‌گذرد حقیقتا ورای حد تقریر است و قابل بازنمائی نیست من چنین وضعیتی را نه پیش از این تجربه کرده بودم و نه جائی خوانده یا شنیده بودم. هیچ فیلمی یا داستانی تاکنون زندان را این گونه تصویر نکرده بود و هرگز در مخیله‌ام هم نمی‌گنجید که چنین جایی ممکن است وجود داشته باشد!آقای نبوی بزرگترین و اساسی‌ترین مشکل در زندان کارون اهواز را ازدحام و تراکم وحشتناک جمعیت در آن دانسته و نوشته است به دلیل تعداد زیاد زندانیان نزدیک به یک سوم جمعیت بند «حیاط خوابند.وی تصریح کرده که حیاط خواب به این معنی است که تمامی هواخوری زندان توسط پتوهای زندانیان مفروش شده و تعدادی از زندانی ها روز و شب را در گرما و سرما در حیاط به سر می برند.این دانشجوی موسوم به «ستاره‌دار»،بزرگترین دلخوشی خود در زندان را حیاط خواب نبودن‌اش عنوان کرده و اضافه کرده است که به دلیل تراکم جمعیت بسیار زیاد در زندان، اصل تفکیک جرایم هم رعایت نشده و از این رو زندانیان با جرایم مختلف از قبیل سیاسی، سرقت، مواد مخدر و غیره در یک بند هستند.ضیا نبوی با بیان وضعیت اسفبار بهداشت و سلامتی در این زندان نوشته است که به دلیل مشکل فاضلاب، «موش و سوسک به سادگی از سیستم فاضلاب بیرون می آیند و دیدن آنها دیگر جز معمول زندگی زندانیان شده است.وی همچنین با اشاره به اینکه وضعیت تغذیه و غذای زندان هم بسیار نامناسب و نگران کننده است اضافه کرده که برای مثال «آشپز محترم حتی زحمت پوست کندن سیب زمینی‌های استفاده شده در غذا را هم به خود نمی‌دهد.این دانشجوی محروم از تحصیل در مورد امکانات ارتباطی هم گفته است که هیچ روزنامه، مجله و کتابی در زندان وجود ندارد و امکان وارد کردن آن نیز میسر نیست و برای تماس تلفنی، هر زندانی تنها ۳ دقیقه در هفته می‌تواند از تلفن استفاده کند.آقای نبوی در نامه‌ی خود خطاب به محمدجواد اردشیر لاریجانی، دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه نوشته است که بجای اینکه به نویسنده نامه نگاه کند، به محتوای نامه بنگرد.وی در بخشی از این نامه پر درد نوشته است: «در این چند ماهی که در این زندان به سر می‌برم گاهی وقتی افکار و رفتارم را در طول شبانه روز مرور می‌کنم به نتایج عجیبی می‌رسم، احساس من این است که کم کم زندگی‌ام از محتوای انسانی تهی می‌شود و به خلق و خوی حیوانی رجعت می‌کنم! منظورم این است که غریزه ی صیانت نفس و میل به زنده ماندن، کم کم به اصلی ترین محرک و دغدغه ام بدل شده است و گوئی جز زنده ماندن هیچ مساله ی مهمی برایم وجود ندارد!ضیاء نبوی از دانشجویان ستاره دار است که از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب با حکم قاضی عباس پیر عباسی به ۱۵ سال زندان در تبعید و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شد؛ این حکم در دادگاه تجدید نظر به یازده سال زندان در تبعید کاهش یافت.

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۱, چهارشنبه

نامه مهدی کوهکن، زندانی سیاسی به دادستان تهران

مهدی کوهکن، زندانی سیاسی در نامه‌ای به دادستان تهران ضمن اشاره به مشکلات جسمی خود و مجموعه اقداماتی که در جهت درمان بیماری‌های خود کرده است خواهان رسیدگی پزشکی در بیمارستانی در خارج از زندان شده است.مهدی کوهکن زندانی سیاسی محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین در بهمن ماه ۱۳۸۸ توسط وزارت اطلاعات بازداشت و روانه بند ۲۴۰ زندان اوین شد.

به دادستان محترم استان تهران جناب آقای جعفری دولت آبادی
با سلام و احترام، به استحضار می‌رسانم، اینجانب مهدی کوهکن (کوروش) زندانی بند ۳۵۰ اوین که از ۱۶ ماه پیش به دلیل فعالیت‌های فرهنگی بازداشت و در حبس بسر می‌برم، در بهمن ماه سال ۱۳۸۸، در جریان بازجویی در بازداشتگاه شمارهٔ ۲۴۰ وزارت اطلاعات دچار پارگی می‌نیسک زانوی راست شده و رسیدگی درمانی در این رابطه تا کنون بدون نتیجه مانده است، از سوی به دلیل مصرف مداوم داروهای مسکن جهت درد زانو دچار بیماری گوارشی نیز گردیده‌ام.یادآوری می‌کنم، در رابطه با رسیدگی درمانی مکاتیاتی با رئیس اندرزگاه، رئیس زندان، رئیس بهداری، قاضی پرونده‌ام و جنابعالی داشته‌ام با پیگیری‌های مکرر مادر کهنسال و بیمارم که در شهرستان فیروز آباد فارس ساکن و رفت و آمد به تهران برایش مشکل است.جنابعالی با عمل جراحی زانو در بیمارستان مشروط به تقبل هزینهٔ درمان و عمل جراحی از سوی خانواده موافقت فرموده‌اید، اما از آنجا که اینجانب از کار اخراج شده و فاقد بیمه نامهٔ معتبر می‌باشم و هم چنین تامین هزینهٔ سنگین درمان از سوی خانواده‌ام غیر ممکن است و اینجانب نیز از درد شدید و قفل شدن زانویم در زندان رنج می‌برم لذا با عنایت مادهٔ ۱۱۴ آئین نامهٔ سازمان زندان‌ها، معاینه و عنداللزوم معالجهٔ زندانیان بیمار به عهدی زندان است و ماده‌های ۱۱۳، ۱۰۰، ۹۹، ۲۰، صراحتا به بیمهٔ درمانی زندانیان اشاره شده است.یادآوری می‌کنم که طبق مادهٔ ۱۰۰ آئین نامه زندان که گفته شده هزینهٔ درمان عوارض و بیماری‌های که ضروریت و فوریت درمان ندارد و یا در اثر تقصیر ناشی شده است به عهدهٔ زندان و یا مقصر می‌باشد این در حالی است که من در بازداشتگاه ۲۴۰ هنگام بازجویی دچار پارگی می‌سنیک زانو شده‌ام با توجه به توضیحات داده شده از آن مقام محترم تقاضا دارم با توجه به اینکه بار‌ها درخواست ملاقات با جنابعالی را داشته‌ام و این امر می‌سر نشده است با ملاقات اینجانب جهت ارائهٔ توضیحات لازم در خصوص وضعیت مالی و بیماری‌ام و نیز دستورات فوری برای اعزام به مرکز درمانی و تامین هزینهٔ درمان توسط سازمان زندان‌ها، موافقت فرمائید.

با تشکر فراوان
مهدی کوهکن

مادر رونقی ملکی: امیدوارم بگذارند حسین به مرخصی بیاید تا بقیه درمانش را پیگیری کنیم

حسین رونقی ملکی به خاطر فشارهای وارد شده در طول مدت بازداشت وی دچار ناراحتی‌های جسمی از جمله عفونت شدید کلیه شد که نهایتا بعد از تاخیر چهار ماهه برای درمان به بیمارستان منتقل و تحت عمل جراحی قرار گرفت. اما روز شنبه وی به زندان منتقل گردید و تاکنون نسبت به درخواست مرخصی استعلاجی برای وی پاسخی داده نشده است. مادر حسین رونق ملکی با اشاره به نیاز مبرم فرزندش به مرخصی برای پیگیری درمانش می گوید: "الان نگران وضعیت حسین هستم . او باید تحت درمان قرار بگیرد. کیسه صفرایش هم سنگ دارد البته پزشک ها گفته اند چهل روز دیگر دوباره باید به بیمارستان برگردد. برای مرخصی هم درخواست دادیم تا ببینیم چه جوابی می دهند.گفتنی است، حسین رونق ملکی که در زمینه برنامه‌نویسی و ساخت وبلاگ و عبور از فیلترینگ تخصص داشته و در مبارزه با سانسور در فضای سایبری ایران تلاش‌های گسترده‌ای را انجام داده است، از تاریخ ۲۲ آذر ماه ۱۳۸۹ بازداشت و مدت هیجده ماه را در سلول‌های انفرادی بند دو الف زندان اوین زیر نظر سپاه پاسداران و خارج از نظارت سازمان زندان‌ها سپری کرد و از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیرعباسی به ۱۵ سال زندان محکوم شد که این حکم در دادگاه تجدید نظر عینا به تأیید رسید.

متن گفتگوی  با زلیخا موسوی مادر حسین رونقی در پی می آید:

خانم موسوی با خبر شدیم فرزندتان را بعد از عمل جراحی به زندان بازگردانند .می توانید در این خصوص صحبت بفرمایید؟

بله روز شنبه ظهر حسین را به زندان برگردانند. عمل جراحی هم انجام شده و قرار شده بعد از چهل روز دوباره در بیمارستان درمانش را ادامه دهد.

در حال حاضر وضعیت جسمانی ایشان چطور است و برگرداندنشان به زندان خطرساز نیست؟

والله چه بگویم، درخواست مرخصی دادیم اما هنوز جواب نداده اند.

در بیمارستان توانستید با او ملاقات داشته باشید؟

هفده روز بود که حسین در بیمارستان بستری بود و من خودم شانزده روز است که از آذربایجان به تهران آمدم و در بیمارستان بودم تا بالاخره توانستم او را ببینم.

آن لحظه که پسر بیمارتان را از بیمارستان به زندان می بردند چه حسی داشتید؟

حس یک مادر، مثل همان حسی که وقتی حسین را بازداشت کردند و زندان بردند. حالم خوب نبود البته حال من هم مثل دیگر مادرها است اما حسین مریض و خیلی ناراحت بود و به او گفتم مرد باش. حتی وقتی شنیدم به دست و پایش زنجیر زده اند و ناراحت است گفتم عیبی ندارد چرا ناراحت می شوی به دست یک مرد زنجیر می زنند مثل یک مرد سرت را بالا بگیر برو زندان.

از نگرانی های خودتان بگویید؟

الان نگرانم باید تحت درمان قرار بگیرد کیسه صفرایش هم سنگ دارد. البته پزشک ها گفته اند چهل روز دیگر دوباره باید به بیمارستان برگردد. برای مرخصی هم درخواست دادیم تا ببینیم چه جوابی می دهند.

تا قبل از اینکه به بیمارستان منتقل شوند به مرخصی آمده بودند؟
نخیر هیجده ماه که در انفرادی بود و ملاقات نداشتیم و بعد که از انفرادی بیرون آمد ملاقات کابینی داشتیم. حسین هم این مدت را با صبر و توکل به خدا تحمل کرد.

بعد از هیجده ماه انفرادی اولین بار که با پسرتان حرف زدید به او چه گفتید؟

با وجودی که حالم بد بود به حسین گفتم مرد باش ببین بچه های کوچکتر از تو هم آنجا هستند و به خدا توکل کن و من هم هر روز دعا می خوانم. به او می گفتم زندان جای مردان است و این جوری به او دلداری می دادم. بخدا بعد از اینکه با او حرف می زدم خودم زار زار گریه می کردم. همه مادرها که من را می دیدند می گفتند با این همه رنجی که کشیدید اینجور به حسین روحیه می دهید نمی دانیم چه بگوییم!

در پایان صحبتی با مسئولین ندارید؟
من از همه مسئولین خواهش می کنم به حسین مرخصی بدهند. از آقای دادستان و مسئولین زندان خواهش و تمنا دارم بگذارند حسین به مرخصی بیاید تا بقیه درمانش را پیگیری کنیم. بخدا بعد از درمانش مثل یک مرد او را به زندان تحویل می دهم. من از همین جا از همه مسئولینی که گذاشتند حسین به بیمارستان بیاید و عمل کند تشکر می کنم و امیدوارم دادستان با درخواست مرخصی موافقت کند.

دانشگاه پادگان نیست: ۲۵ اردیبهشت، روز اعتراض و آگاهی سبز

-- کاری ازدوست سبز --

جهنمی به نام زندان قرچک/ ضرب و شتم و شکنجه زنان سیاسی در زندان ورامین

خانواده های زنذانیان سیاسی زن در زندان رجایی شهر که به تازگی به زندان قرچک ورامین منتقل شده اند می گویند که این زندان کهریزکی دیگر است .گفته می شود که به زودی زندانیان سیاسی زن در اوین نیز به قرچک ورامین منتقل خواهند شد.این زندانیان زن در تماس های تلفنی با خانواده هایشان اعلام کرده اند این زندان کهریزک دیگری است که در آن به زندانیان حتی آب و غذا به موقع داده نمی شود و مسوولان زندان هر زمان دلشان بخواهد به زندانیان غذا می دهند .آب این زندان نیز در بیشترین ساعات روز قطع است .این زندانیان گفته اند روز گذشته وقتی به این شرایط اعتراض کرده اند، ماموران زندان با باتوم آنها را کتک زده اند که این ماجرا موجب شکستن ناخن چند تن از این زندانیان شده است .زندانیان این زندان شرایط این زندان را با یک” مرغدانی “مقایسه کرده و گفته اند اگر این شرایط تا فردا پایان نیابد و این زندانیان به زندان دیگری منتقل نشوند و یا به وضعیت شان رسیدگی نشود دست به اعتصاب غذای نامحدود خواهند زد.شبنم مددزاده و جمع دیگری از زندانیان سیاسی زن در رجایی شهر از جمله زندانیان انتقال یافته به زندان قرچک هستند.این زندان همچون زندان کهریزک در حاشیه تهران واقع است و با توجه به وضعیت نامناسب و نگهداری زندانیانی با جرایم سنگین از قبیل اعتیاد و توزیع مواد مخدر، سرقت و تخلفات اجتماعی، شرایط سختی را برای زندانیان سیاسی که به آنجا منتقل می شوند به وجود می آورد.خانواده های زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر نیز پیش از این با انتشار نامه‌ای نسبت به شرایط دهشتناک و غیرانسانی موجود در بند زنان زندان رجایی شهر اعتراض کرده بودند ، اما به جای رسیدگی به این شرایط اکنون این زندانیان به زندانی به مراتب بدتر از زندان رجایی شهر منتقل شده اند ، زندانی که استانداردهای لازم برای زندانی کردن افراد را ندارد و به بازداشتگاه کهریزک شباهت دارد.آنها در این نامه نوشته بودند : «طبق آیین‌نامه سازمان زندان‌ها و قوانین موجود، مسئولیت جان زندانی، با سازمان زندانها و تمامی نهادهای مرتبط با‌ آن است، در زندان رجایی‌شهر کرج، تنها چیزی که ارزش نداشت جان آدمیزاد بود. دسترسی به امکانات پزشکی و بهداری در این زندان به شدت محدود بوده و در مواردی غیرممکن بود. زندانیان در صورت ابتلا به بیماری، نه تنها از سوی تیم پزشکی مستقر در زندان مورد معالجه قرار نمی‌گرفتند بلکه در مواردی به بخش قرنطینه منتقل می‌شده تا خودشان بهبود پیدا کنند.آنها در این نامه از ریاست قوه قضاییه ، صادق لاریجانی پرسیده بودند :«آیا هدف از تبعید زندانیان سیاسی و به خصوص زنان به زندان​های خارج از محل زندگی​شان، ایجاد شرایطی برای مرگ تدریجی آنان است؟ آیا قصد دستگاه قضایی بر این است که این افراد پس از بازگشت دوباره به جامعه، دچار بیماری‌های مختلف جسمی و روحی باشند و هرگز در قامت یک انسان سالم به جامعه بازنگردند؟ زنان و دختران محبوس در تبعیدگاه​ها نیز، مادران امروز و فردای جامعه هستند، آیا آنچه در در این زندان​ها بر عزیزان ما می‌گذرد، نادیده گرفتن جزئی‌ترین اصول انسانیت نیست؟آنها تاکید کرده بودند :«هیچ​گونه اطلاعی از سرنوشت عزیزان شان ندارند و تصور انتقال آنان به زندانی بدتر از زندان رجایی​شهر، بر نگرانی​های آنها افزوده است. »اکنون این تصور خانواده ها به واقعیت پیوسته است و عزیزان شان به زندانی که به بازداشتگاه کهریزک شباهت دارد منتقل شده اند آیا این زندان مانند کهریزک قربانیان جدیدی خواهد گرفت ؟

او ایستاد و روزی دیگر خواهد آمد…

من از روزهای زندان و حصر و ایستادگی آمده ام. من از روزهای سیاه و مردم سبزی آمده ام که آرمان زندگی همه، سربلندی کشورم بود و من سر افراز از حقی که به پایش ایستاده بودم همچنان آمده ام تا اعتلای میهن اسلامیمان و دوباره زنجیره های سبز جوانان است که یاد آور روزهای سخت مقاومت خواهد بود و دوباره مشت های گره کرده از اتحاد است که در دست هایمان جوانه خواهد زد.او آمد. آمد و ایستاد. ایستاد تا تلخ ترین لحظه های مقاومت در کشورش را مزه مزه کند. ایستاد تا از سیاه ترین روزهای زندگی در کشورش را عبور کند.و روزی دیگر خواهد آمد که می گوید: من آمدم تا انسانیت انسان ها را پاس بدارم. من ایستادم تا حق ملتم پایمال نشود.روزی دیگر خواهد آمد که می گوید: من از روزهای زندان و حصر و ایستادگی آمده ام. من از روزهای سیاه و مردم سبزی آمده ام که آرمان زندگی همه، سربلندی کشورم بود و من سر افراز از حقی که به پایش ایستاده بودم همچنان آمده ام تا اعتلای میهن اسلامیمان و دوباره زنجیره های سبز جوانان است که یاد آور روزهای سخت مقاومت خواهد بود و دوباره مشت های گره کرده از اتحاد است که در دست هایمان جوانه خواهد زد.روزی دیگر خواهد آمد.بازخوانی پیام موسوی در سالروز ثبت نام در انتخابات ریاست جمهوری امروز معنایی تازه دارد.

بسم الله الرحمن الرحیم

با عرض سلام به محضر ملت شریف ایران و یکایک حضار گرامی؛ ایام سوگواری حضرت فاطمه اطهر (س) را به شما و همه پیروان و دوستداران اهل بیت پیامبر (ص) تسلیت می‌گویم.به جاست از فرصتی که توجه رسانه‌های جمعی و در ورای آن دقت ملت عزیز فراهم آورده است استفاده کنم و کلماتی چند درباره آنچه اینجانب را به حضور در صحنه انتخابات ریاست جمهوری واداشته است، بیان کنم و پیمانی را که به امید ادای آن در این راه قدم گذاشته‌ام، تشریح نمایم.مردم سربلند ایران، پروردگار شما نعمت را بر این زاد و بوم تمام کرد. آن را به ثروت‌های بسیار تجهیز کرد و به فرهنگ و معنویت آراست. آن را چهار سوی تمدن‌ها قرار داد، آن را سرزمین میانه و سرپل اتصال ملت‌ها، آن را پناهگاه آیین‌های آسمانی و زادگاه مفاخر بشری پسندید تا جایی که امام (ره) ما فرمود، ایران موجودی آسمانی است که هیچکس نمی‌تواند به آن لطمه بزند.آنچه اینک مردم ما را از دیگر ملل ممتاز می‌کند نه خودپسندی و مباهات به گذشته‌ای سپری شده بلکه میل به بهترین‌ها و ظرفیت نیل به آنهاست. این خصوصیتی است که در سرشت ما نهادینه شده است و در تمامی رفتارهای شخصی و اجتماعی ما آثار آن را می‌توان جست‌وجو کرد.آیا ممکن است ملتی وجود داشته باشد که به چیزی کمتر از بهترین قناعت کند یا در محقق کردن چشم‌اندازی از بهروزی که در پیش‌رویش قرار می‌گیرد، سستی به خرج دهد؟ شرایطی که امروزه در آن به سر می‌بریم بی‌تردید بهترین نیست.در وضعیتی هستیم که شایسته و شان ملت و مردم ما نیست. سرمایه‌هایی که حاصل تاریخ پر فراز و نشیب ماست به ویژه انقلاب عظیم اسلامی و بذل خون‌های گرامی بوده‌اند، در خطرند. آنچه امروز می‌بینیم آن چیزی نیست که می‌خواستیم، آن چیزی نیست که می‌تواند باشد.من میرحسین موسوی، فرزند کوچک انقلاب اسلامی به صحنه آمده‌ام چون روندهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی موجود را نگران‌کننده یافتم.آمده ام تا کرامت انسان‌ها را پاس بدارم.آمده‌ام تا از حق ملت برای اطلاع از امور کشور دفاع کنم و حامی گردش آزادانه و شفاف اطلاعات برای مردم، این ولی‌نعمتان دولت‌ها باشم.آمده‌ام تا از آزادی اندیشه و بیان پاسداری کنم و مدافع آزادی‌های مصرح در قانون اساسی باشم.آمده‌ام تا با دستور کار قرار دادن فرمان هشت ماده‌ای امام خویش، آن را از نو چراغی تابنده در مسیر تحقق حقوق شهروندی و حفظ حریم خصوصی قرار دهم.آمده‌ام تا وسیله‌ای باشم برای بازگرداندن اقتدار، عزت و هویت ایرانی.آمده‌ام تا با تنش‌زدایی و تعامل سازنده روابط بهتری میان کشورمان ایران و جهان برقرار کنم تا فضا را برای توسعه کشور بگشایم و احترام به ایرانیان را در جهان تامین کنم.آمده‌ام تا راهی و همراهی باشم برای رفتن به سوی ایرانی مستقل، آباد، آزاد، پیشرفته و سربلند.آمده‌ام در حالی که راهی ساده و یک‌شبه برای مشکلات اقتصادی کشور و مردم نمی‌شناسم و معضلات امروز را ناشی از چاره‌جویی‌های شتاب‌زده، یک‌شبه و یک‌نفره می‌بینم.آمده‌ام تا ساختار آسیب‌خورده اداره کشور را از طریق احیای دستگاه برنامه‌ریزی و مدیریت، استقرار شوراهای مهمی که نماد خرد جمعی مردم ما بوده‌اند و تعطیل شدند، ترمیم کنم.آمده‌ام تا به صورت صریح و روشن از تولید ملی در کشاورزی و صنعت و همه فعالیت‌های مفید اقتصادی پشتیبانی کنم.آمده‌ام تا حامی مستضعفین باشم. آنانی که فشار تورم قامت‌شان را خم کرده و سیاست‌های نادرست اقتصادی عزت‌شان را نشانه رفته است.آمده‌ام تا اشتغال را دغدغه هر روزه دولت قرار دهم. آمده‌ام تا با گسترش بیمه‌های همگانی قدمی در جهت آزادی اقشار مردم از فقر و رهایی آنها از نیاز بردارم. اقشاری که استقلال کشور و عظمت جمهوری اسلامی مرهون فداکاری و فضیلت‌های آنهاست و هیچکس نیست که بتواند نقش آنان را در استقرار نظام فراموش کند یا حماسه‌هایی را که فرزندان مرزدارشان در دفاع مقدس آفریده‌اند از یاد ببرند.آمده‌ام تا با تشکیل دولتی فرهنگی مدافع فرهنگ غیردولتی و غیر دستوری باشم و میان دولت و گروه‌های مرجع هنرمندان و روشنفکران، دانشگاهیان، روحانیان و تمامی نخبگان رابطه‌ای دوستانه و خلاق در جهت اهداف و آرمان‌های کشور برقرار کنم و آمده‌ام تا با الهام از شهیدان در خدمت اعتلای میهن اسلامی باشم.اینجانب آمده‌ام تا با کمک و همراهی همگان در جهت تحقق جامعه‌ای پر از امید و نشاط تلاش کنم. این آرمانی است که همه در برابر آن مسوولند. شرایط و حوادث، خواستی عمومی و مستقل از تمایلات گروهی و صنفی برای بهبود فراهم آورده است که بزرگ‌ترین سرمایه ما در مسیر پیش‌روست. ما نمی‌توانیم این سرمایه بزرگ را نادیده بگیریم و نباید با سرایت دادن تفاوت‌های خود به متن جامعه آن را از دست بدهیم؛ لذاست که اینجانب با اعلام گفتمانی که از همان روز نخست آن را در معرض نگاه ملت شریف قرار داده‌ام و همواره پذیرای اصلاح اصولگرایانه در آن هستم، در عین دوستی با طیف‌های متنوع سیاسی و سپاسگزاری از تمام احزاب و تشکل‌هایی که به حمایت از پشتیبانی از این خدمتگزار مردم پرداختند، مستقل پا به صحنه می‌گذارم تا مرزبندی‌های جناحی، این راه روشن را مسدود نکند.استقلال اینجانب نه از سر تک‌روی یا استغنا که از روی استمداد از تمامی توان‌هایی است که سعادت کشور منوط به همکاری آنان است. امیدوارم نتیجه فعالیت‌های عادی‌ای که به مدد همه شایستگان کشور از زنان و مردان و از تمامی گرایش‌ها، اقشار، اقوام و مذاهب و ادیان حاصل خواهد شد، پاسخی مناسب به اعتماد تمامی کسانی باشد که اینجانب را در خور حمایت یافتند. می‌دانم که طی این طریق جز با توکل بر الطاف الهی و همدلی، همفکری و همگامی مردم عزیز و یاری رهبر فرزانه انقلاب میسر نمی‌شود. اطمینان دارم که ملت شریف ایران هوشمندانه تحولات کشور را دنبال می‌کنند و با شرکت مسوولانه در انتخاباتی که آینده این سرزمین را رقم خواهد زد به وظیفه انسانی، ملی و دینی خود عمل خواهم کرد و راهی را برخواهند گزید که خیر عمومی در آن است. همچنین ایمان دارم که خداوند همه تلاشگران در مسیر حق را که ملت مجاهد ما بی‌تردید از جمله آنانند با حمایت‌های خود یاری خواهند فرمود.

تداوم بازداشت خانگی، ادامه محرومیت از حقوق اولیه، ملاقات یک ساعته با یکی از فرزندان

در طول تمام هفته های گذشته محدودیت تماسهای تلفنی خانواده با این زوج سبز همچنان به قوت خود ادامه داشته است. همچنین به اطلاع می رساند اولین ملاقات پس از عید تنها بین دختر بزرگتر به همراه خانواده ایشان در حضور ماموران امنیتی به مدت یک ساعت در محلی غیر از منزل مسکونی آنها با مهندس موسوی و دکتر رهنورد انجام شده است. براساس این گزارش وضعیت روحی و جسمی مهندس موسوی و همسرشان خوب و رضایت بخش بوده...با گذشت حدودسه ماه از بازداشت خانگی غیر قانونی میر حسین موسوی و زهرا رهنورد ابهام‌ها در مورد شرایط زندگی، دسترسی به حقوق قانونی وانسانی آنها همچنان باقیست.با توجه به تماس مکرر علاقمندان به میرحسین موسوی و زهرا رهنورد با کلمه و جویا شدن از وضعیت ایشان، به اطلاع می رساند، اولین ملاقات پس از عید تنها بین دختر بزرگتر به همراه خانواده ایشان در حضور ماموران امنیتی به مدت یک ساعت در محلی غیر از منزل مسکونی آنها با مهندس موسوی و دکتر رهنورد انجام شده است. براساس این گزارش وضعیت روحی و جسمی مهندس موسوی و همسرشان خوب و رضایت بخش بوده است. به جز ملاقات ذکرشده در طول تمام هفته های گذشته محدودیت تماسهای تلفنی خانواده با این زوج سبز همچنان به قوت خود ادامه داشته است.غیر از ملاقات هفته پیش و در طول مدت حصر نیز فقط یکی دیگر از دختران خانواده موسوی در اسفند ماه سال گذشته توانسته بود ملاقات کوتاهی با والدین خود داشته باشد.مهندس موسوی و همسرش دکتر زهرا رهنورد پس از ۲۵ بهمن در زندان خانگی قرار گرفتند و از بامداد ۲۷ بهمن کلیه ارتباطات آنها نیز قطع شد. در ایام نوروز پدر مهندس موسوی دار فانی را وداع گفت که مهندس موسوی مجال حضور در مراسم سوگواری پدر و نیز چهلم آن مرحوم که در روز شنبه همین هفته بود را نیافت.پاسخ گو نبودن مقامات قضایی، امنیتی و دیگر مقامات زیربط و تصمیم گیرندگان اصلی، در مورد وضعیت حقوقی و قضایی ایشان و نقض آشکار و مستمر حقوق اولیه و آزادی های آنها و همچنین اصرار در بی توجهی به قوانین و مقررات جاری کشور نگرانی ها را از این زندان خانگی غیر قانونی بیشتر می کند.

رژیم جمهوری اسلامی: یک حکومت فاسد و بحران‌زده در آستانه فروپاشی

آشفتگی داخلی و بحران مشروعیت رژیم جمهوری اسلامی: سقوط قریب‌الوقوع رژیم ننگین جمهوری اسلامی به کجراهه‌ای کشیده شده است که دیگر قادر به حفظ ظا...