۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۳, سه‌شنبه

فرزند وزیر سابق اطلاعات به حبس و محرومیت از حقوق اجتماعی محکوم شد

حسن یونسی، فزرند علی یونسی وزیر اطلاعات دولت سید محمد خاتمی به حبس و محرومیت از حقوق اجتماعی محکوم شد.

به گزارش خبرنگار رسا، این حقوق دان اصلاح طلب که در جریان تجمعات روز اول اسفند دستگیر و پس از مدتها بازداشت در بند امنیتی ۲۰۹ به تازگی به بند ۳۵۰ منتقل شده است.

وی به یکسال حبس، جریمه نقدی و پنجسال محرومیت از حرفه وکالت محکوم شده است .

تغییر حکومت در ایران : تقدم ایالات متحده در خاورمیانه

کریستشن ساینس مانیتور :
تغییر رژیم در ایران باید تقدم نخست در خاورمیانه امروز باشد؛ این مسئله ای است که تمام همپیمانان ایالات متحده در منطقه و دیگر کشورها به صورت بالقوه می توانند بر آن اتفاق نظر داشته باشند. همه می خواهند حکومت ایران برود. تغییر در ایران وضعیت سیاسی، اجتماعی-اقتصادی و راهبردی ارتشی تمامی منطقه را دگرگون خواهد کرد. در واقع خبر از خاورمیانه ای نوین خواهد داد.چنین به نظر می رسد که خیزش های نفس گیر مردمی، در سراسر خاورمیانه هنوز با پایان فاصله دارد. پس از چندین دهه یخ زده و زمین گیر، اکنون تمامی چشم انداز خاورمیانه پیش چشمان ما تغییر می کند.با سرعت گرفتن جریان ها که در منطقه نمود گرفته، تمرکز توجه از روی ایران برداشته شده است. ولی ایران تمام مولفه هایی که جهان عرب را به خیزش واداشته در خود دارد، و بیش از آن ها نیز دارد. رشد و خیزش نسل جوان ایران به بزرگی دیگر کشورهای منطقه است و در واقع حتا ایران جوانانی دارد بسیار تحصیلکرده تر، بیشتر درگیرِ روند جهانی شدن، جامعه جهانی و جریان های سیاسی. چون دیگر جوانان بی قرارِ دیگر کشورهای منطقه، جمعیت جوان ایران نیز از مسائلی چون نرخ وخیم بیکاری، نبود فرصت رشد و سرکوب خفه کننده رنج می برد.
تغییر رژیم در ایران باید تقدم نخست در خاورمیانه امروز باشد؛ این مسئله ای است که تمام همپیمانان ایالات متحده در منطقه و دیگر کشورها به صورت بالقوه می توانند بر آن اتفاق نظر داشته باشند. همه می خواهند حکومت ایران برود. تغییر در ایران وضعیت سیاسی، اجتماعی-اقتصادی و راهبردی ارتشی تمامی منطقه را دگرگون خواهد کرد. در واقع خبر از خاورمیانه ای نوین خواهد داد.به جای امیدهای بیهوده برای گفتگو و قرار گذاشتن با حکومت تهران که دولت اوباما خود تصدیق می کند که بعید است راه به جایی ببرد، تلاشی به رهبری ایالات متحده مورد نیاز است تا حکومت از هم گسیخته شود، تلاشی دو جانبه: هم به صورت اجتماعی و هم نامحسوس. تغییر رژیم در ایران تنها از درون این کشور بی می خیزد، از میان مردمش. نمی توان از بیرون آن را تحریک کرد ولی می توان آن را تغذیه کرد، به آن پرو بال داد و مشوق هایی که برای پشتیبانی آنان امکان پذیر است را برایشان فراهم ساخت.


گام های کلیدی براندازی

با این که به تازگی این بحث را به تفصیل در ستون مرکز هاروارد بلتِر به انتشار رسانده ام، ولی به بازگویی چند نکته قابل توجه در این جا می پردازم:

آقای اوباما باید فراخوانی روشن به مردم ایران بدهد که در برابر حکومت برخیزند. اعلام حمایت نیمه و نصفه و نامستقیم از تغییر رژیم که تاکنون از سوی امریکا اعلام شده کافی نیست. این اعلام پشتیبانی باید با ترسیم آینده ای تازه و بهتر برای ایران، پس از تغییر حکومت همراه شود. اعلام از سر گیری روابط با ایالات متحده از جمله این پشتیبانی هاست. برای چنین فراخوانی شکی نیست که شیوه کنونی آقای بسیار ساکت و کم گوست؛ هر گونه شورش شاید با شدت تمام سرکوب شود. ولی آزادی با ترس به دست نمی آید و شاید دیگر هرگز فرصت بهتری پیش نیاید. رهبری معنوی امریکا بر خلاف حکومت ایران برای نسل جوان این کشور مهم است. جوانان ایران همچون حکومتشان امریکا ستیز نیستند و با دید مثبتی به امریکا می نگرند. آنان عمیقا امید دارند که جریان تغییر به سوی آن ها نیز وزیدن بگیرد و ایران را نیز در نوردد.باید برای تحریم هایی که به خاطر برنامه اتمی ایران بر این کشور وضع می شود، باید ضریب افزاینده ای به صورت عمده وجود داشته باشد تا اکنون رفتار سرکوب گرانه رژیم و اقدامات خشنی که برای سرکوب مخالفان از خود بروز می دهد را مشمول مجازات تحریم قرار دهد. تحریم های جدی، به غیر از رژیم مردم ایران را نیز زیر فشار قرار خواهد داد. ولی چنین گام هایی برای دستیبابی به تغییر ضروری است. تغییر رژیم شاید دردناک باشد ولی در نهایت به سود مردم ایران خواهد بود.باید برای گروه های مخالف حکومت، مستقیم و در زمان مناسب هر کجا که پنهان هستند پشتیبانی مالی و مادی فراهم کرد.باید از دانشجوانان ایرانی به اینترنت و علاقه شان به رسانه های جمعی که (با انتشار دانش و خبر) موجب گسستن مردم از متن حاکمیت می شوند بهره جست. برای نمونه می توان مستقیما ایران را از «آی پد» های رایگان و دیگر ابزار اینترنتی پر کرد. به جای شعار نخ نمای «برنامه صلح آمیز اتمی» یا «اتم برای صلح» می توان شعار «اَپل برای آزادی» را جایگزین کرد.


ایران لیبی نیست. بزرگی اندازه ایران و توانایی های تلافی جویانه اش، استفاده از گزینه های معتدل نظامی چون «منطقه ممنوعه پروازی» را ناممکن می سازد. ولی هنگامی که ناآرامی ها فراگیر شود، بسیاری از سنجه های محدود، امکان اجرا پیدا می کنند. قطع شبکه های ارتباطی حکومت از جمله آن هاست.

نیاز به رهبری امریکا در ایران

اگر زمانی را بتوان خاطر نشان ساخت که به رهبری امریکا برای طرح خاورمیانه ای نو نیاز باشد، آن زمان امروز است. امریکا به خاطر کارهایی که می کند متهم نخواهد شد. برخی خواهند گفت که امریکا به اندازه کافی مداخله نکرده و برخی دیگر نیز خواهند گفت که در مداخله زیاده روی کرده است. ایران صحنه ای است که رهبری ایالات متحده در آن می تواند تغییری به وجود آورد.شاید این اقدامات برای به ارمغان آوردن تغییر مطلوب به ایران کافی نباشند ولی سوی دلسرد کننده ماجرا همیشه پشت سکه است: چگونه می توان با توضیح درباره شکست (آن هم شکستی که هنوز به وقوع نپیوسته) از فرصتی بهره برد؟

چاک فرلیش جانشین رایزن امنیت ملی در اسراییل بوده است. وی اکنون یک مقام ارشد در «مرکز دانش و امور بین الملل بلفر» در «برنامه امنیت دانشگاه هاروارد کندی» است.

از: چاک فرلیش / در: کریستشن ساینس مانیتور

منبع خبر:ایران در جهان

تهدید اعضای کانون صنفی معلمان کردستان جهت تکذیب بیانیه ۱۹ اردیبهشت توسط وزارت اطلاعات

نیروهای امنیتی وابسته به وزارت اطلاعات جهت مجبور نمودن اعضای کانون صنفی معلمان به تکذیب بیانیه کانون در آن روز ۱۹ اردی بهشت ماه (سالروز اعدام فرزاد کمانگر معلم کرد) به عنوان «روز نفی خشونت سازمان یافته و دفاع از حق حیات» نامگذاری شده است؛ بر معلمان اخضار شده اعمال فشار می نمایند. بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران در چند روز اخیر آقایان بهاألدین ملکی، رامین زندنیا، علی قریشی، مختار اسدی، پیمان نودینیان، حیدر زمان، رضا حاتمی، کمال فکوریان، مصطفی سربازان، محمد صدیق صادقی، هیوا احمدی و عزت الله نصرتی از سوی اداره ی اطلاعات استان کردستان و بازجوهای این اداره که از تهران به سنندج آمده بودند احضارو مورد بازجویی و تهدید قرار گرفتندُ نیروهای امنیتی از آنان خواستند به لغو بیانیه ی صادر شده توسط این انجمن صنفی اقدام نمایند.البته اعضای انجمن تاکنون بر اجرای مراسم ۱۹ اردیبهشت ماه ، سالروز شهادت فرزاد کمانگر و ۴ تن دیگر پافشاری کرده اند.بنا بر این گزارش، نیروهای امنیتی بیشترین تهدیدات را متوجه آقایان پیمان نودینیان و مختاراسدی نموده اند چرا که آنها بعنوان فعالان صنفی به ترتیب نزدیک به ۳ سال در تبعید در استان زنجان و چندین ماه انفصال از خدمت و ۲ سال تبعید و ۶ ماه انفصال از خدمت را گذرانده اند.در بیانیه مورد اشاره، کانون صنفی معلمان کردستان از عموم معلمان ایران خواسته است در این روز با روشن کردن شمع و نفی خشونت سازمان یافته و دفاع از حق حیات در کنار آموزش صلح و انسان دوستی به دانش آموزانُ یاد و خاطره فرزاد کمانگر، معلم شهید را گرامی بدارند.

دیدار مخفیانه سردار رادان با مقامات امنیتی سوریه همزمان با سرکوب معترضان

همزمان با شدت گرفتن سرکوب معترضین و مخالفین حکومت بشار اسد در سوریه و افزایش تلفات انسانی ناشی از بحران سیاسی این کشور، منابع موثق از دیدار مخفیانه سردار رادان جانشین فرماندهی نیروی انتظامی ایران خبر می دهند.یک منبع موثق در این باره به ندای سبز آزادی گفت: " ملاقات سرتیپ احمدرضا رادان، جانشین فرماندهی نیروی انتظامی ایران با مقامات امنیتی سوریه طی دو هفته گذشته و همزمان با شدت گرفتن سرکوب مخالفان و معترضان به زمامداری بشار اسد در این کشور رخ داده است.به گفته این منبع موثق همزمانی وقایع اخیر در کشور سوریه گمانه زنی ها درباره نقش مستقیم سردار رادان در سرکوب معترضین در سوریه را تقویت می کند.این همه در حالی اتفاق می افتد که ارتش سوریه روز دوشنبه، ۵ اردیبهشت، با سه تا پنج هزار نفر نیروی نظامی و به همراه چندین تانک به شهر درعا یورش برده و این شهر را به محاصره خود درآورده است. در حال حاضر آب و برق در این شهر قطع شده است.همزمان دولت باراک اوباما، سه نفر از مقام‌های بلندپایه سوری و همچنین نیروی قدس سپاه پاسداران را به دلیل «نقش داشتن» درسرکوب اعتراض‌های اخیر سوریه هدف تحریم خود قرار داده است.سوریه از اواسط ماه مارس شاهد اعتراضات ضدحکومتی است و به نوشته خبرگزاری فرانسه، از زمان آغاز ناآرامی‌های تا کنون، حدود ۶۰۰ نفر در شهرهای مختلف سوریه کشته شده‌اند.در اعتراض به این سرکوب‌ها، ایالات متحده تحریم‌هایی را علیه حکومت سوریه به اجرا گذاشته و ضمن مسدود کردن اموال برادر بشار اسد و چند تن از مقامات ارشد و افراد وابسته به سرویس‌های اطلاعاتی سوریه، تمامی شهروندان ایالات متحده را از انجام معاملات تجاری با مقامات ارشد دولت سوریه بر حذر داشته است.اتحادیه اروپا نیز روز جمعه بر سر منع فروش اسلحه و تجهیزاتی که امکان دارد برای سرکوب داخلی مورد استفاده نیروهای سوری قرار بگیرد و همچنین قطع تجارت با دولت سوریه به توافق اولیه رسید. قرار بر این است این موارد طی روزهای آینده به طور رسمی به تصویب برسند.

شوخی گوگل با مشایی + عکس

موتور ترجمه گوگل Google Translate ابزاری است برای ترجه کلمات مختلف به زبانهای گوناگون توسط گوگل ارائه شده است.

در یکی از تازه‌ترین این موارد، وقتی کلمه Initiation به معنی آغاز کردن را وارد کنید، با معنی عجیبی روبرو خواهید شد، مترجم گوگل این کلمه را “معارفه رسمی رحیم مشایی” ترجمه کرده است.

نکته قابل توجه آن است که اگر حرف اول را با حروف کوچک درج کنید، معنی واقعی آن قید خواهد شد.


نوشته ای از فرزاد سلطانزاده نادری 

رئیس ستاد فرهنگی نهاد ریاست جمهوری ایران توسط سپاه پاسداران بازداشت شد

منابع موثق به العربیه.نت خبر دادند که امیرفر یکشنبه توسط یکی از نهادهای امنیتی به شکل تلفنی احضار شده بود اما پس از آن که از مراجعه امتناع کرد، نیروهای امنیتی، او را در منزل بازداشت کردند. امیری فر تاکید کرده بود که احضار او باید به صورت کتبی صورت گیرد.این در حالی است که تا کنون بسیاری از احضارهای فعالین اصلاح طلب به نهادهای امنیتی حتی وزارت اطلاعات که نهادی دولتی است به صورت تلفنی صورت می گرفت.امیری فر یکی از مدافعان سر سخت مشایی چهره جنجالی دولت احمدی نژاد است.او پیشتر خود را به عنوان گزینه احمدی نژاد برای تصدی پست وزارت اطلاعات و جانشینی حیدر مصلحی در این وزارتخانه معرفی کرده بود.هنوز منابع رسمی این بازداشت را تایید نکرده اند. حتی برخی از منابع اصولگرایان از آزادی امیری فر خبر دادند که منابع موثق تایید کرده اند او همچنان در بازداشت به سر می برد.علت بازداشت امیری فر تا کنون مشخص نیست اما خبرهای رسیده به “العربیه.نت” حاکی از آن است که سی دی “ظهور نزدیک است” علت بازداشت اوست.در این سی دی، رهبر و رئیس جمهوری ایران به یاران امام دوازدهم شیعیان تشبیهشده اند. انتشار این سی دی واکنش‌های مختلفی را در ایران در پی داشته است.بسیاری از روحانیون، مراجع تقلید و مردم خشم خود را از انتشار این سی دی ابراز کرده و آن را “خرافات” توصیف کردند.برخی از فعالان سیاسی ایران از احتمال وجود سناریویی از سوی اسفندیار رحیم مشایی سخن گفته اند که قصد دارد با “اپوزیسیون” نشان دادن جریان خود، زمینه را برای حضور این جریان به طور مستقل از جریان اصولگرا در عرصه سیاسی فراهم کند.پیشتر زمزمه هایی از احتمال نامزدی مشایی در انتخابات ریاست جمهوری آینده ایران مطرح شده بود. مواضع مشایی که گفته می شود نزدیکترین شخص دولت به احمدی نژاد است، خشم اصولگرایان حاکم بر ایران را تا کنون بارها بر انگیخته است.بازداشت امیری فر در حالی صورت می گیرد که در روزهای اخیر اختلاف در راس قدرت ایران به اوج خود رسیده بود.احمدی نژاد به مدت ۱۰ روز از حضور در دفتر کار خود در نهاد ریاست جمهوری در اعتراض به تاکید آیت الله خامنه ای بر ادامه حضورمصلحی در راس وزارت اطلاعات امتناع کرده دوشنبه با رهبر ایران دیدار کرد اما از نتایج این دیدار خبری منتشر نشده است.در پی اختلاف های داخلی مصلحی از سمت خود استعفا داد که فورا مورد پذیرش احمدی نژاد قرار گرفت. بنا بر گزارش ها آیت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی خواستار ابقای مصلحی شد.

سرانجام احمدی نژاد در جلسه یکشنبه هیات دولت حضور یافت اما مصلحی غایب این جلسه بود.

دادستان تهران توسط جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی تحریم شد

به گفته ایشان دولت آبادی نه فقط به عنوان دادستان تهران به خواسته های زندانیان و خانواده هایشان هیچ توجهی ندارد، بلکه مسوولان دفتر وی با رفتارهای تحقیرآمیز و نامناسب با این خانواده ها برخورد می کنند. جمعی از این خانواده ها اعلام کرده اند که دادستان تهران عملکردی را در مدت مسوولیتش ارایه کرده است که به هیچ عنوان با مسوولیتهای یک دادستان همخوانی ندارد. عباس جعفری دولت آبادی مانند قضات دادگاه انقلاب کاملا مطابق خواست بازجویان وزارت اطلاعات عمل می کند و کمترین توجهی به خواسته های قانونی و به حق زندانیان سیاسی و خانواده هایشان ندارد، برای همین هم مدتی است تعداد زیادی از خانواده ها تصمیم گرفته اند که با تحریم وی بگویند که دیگر وی را به عنوان دادستان تهران قبول ندارند و برای هیچ درخواستی به وی مراجعه نمی کنند.دولت آبادی در مدت انتخابش به عنوان دادستان تهران هر روز با عملکرد منصفانه یک دادستان بیشتر فاصله گرفته است. وی اکنون زندانیان سیاسی و خانواده هایشان را به ناحق از حق مرخصی و ملاقات محروم می کند و هم صدا با بازجوهای وزارت اطلاعات می گوید که این حقوق تنها در صورتی به زندانیان داده می شود که آنها نادم و پشیمان باشند و یا درخواست عفو و بخشش کنند.تعدادی از زندانیان سیاسی همچون احمد زید آبادی،سعید متین پور، حمید رضا محمدی، مهدی محمودیان، ضیا نبوی، مجید دری، عماد بهاور، مسعود باستانی، عیسی سحرخیز، رسول بداغی و …تاکنون به مرخصی نیامده اند اما دادستان تهران این موضوع را کاملا نادیده گرفته یا اصلا به آن اهمیتی نمی دهد. او به خانواده این زندانیان در این باره هیچ پاسخ مشخصی نمی دهد. تعدادی از زندانیان بیمار مانند منصور اسانلو نیز برای مرخصی درمانی بارها ازدادستان تهران درخواست مرخصی کرده اند اما او باز هم این مرخصی ها را به دلیل عدم موافقت بازجویان نپذیرفته است.تعدادی از زندانیان سیاسی مانند حمزه کرمی، عبدالله مومنی و غلامحسین عرشی در نامه هایی سرگشاده شرح شکنجه هایی را که در بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات توسط بازجویان بر آنها رفته بازگو کردند اما دادستان تهران از همه این موارد چشم پوشی کرد و کوچکترین و اکنشی به هیچ کدام از این نامه ها نشان نداد. خانواده های زندانیان سیاسی نیز بارها در این مدت خواستار ملاقات با دادستان تهران شده اند اما همواره دادستان نسبت به این درخواست ها، شکواییه ها و تظلم خواهی ها بی تفاوت بوده است و هیچ واکنشی به آنها نشان نداده است. در همین حال اغلب کارمندان دفتر جعفری دولت آبادی برخوردهایی نامناسب با خانواده های زندانیان دارند و حتی تعدادی از خانواده ها معتقدند که برخوردها کادر اداری دفتر دولت آبادی در مواقعی از برخوردهای کادر دفتر مرتضوی، دادستان قبلی بدتر است چرا که حداقل کارمندان و مسوولان دفتر مرتضوی از جمله رییس دفتر وی برخورد مودبانه و محترمانه تری را با مراجعان بویژه خانواده های زندانیان داشتند.چندی پیش، مادر مهدی محمودیان که فرزندش نزدیک به دوسال است از مرخصی محروم است در نامه ای مفصل که در سایت های سبز منتشر شد، بخشی از برخوردهای نامناسب همکاران دادستان تهران را شرح داد.خانواده های زندانیان سیاسی معتقدند عباس جعفری دولت آبادی هرگز صدای آنان را به عنوان مظلومانی که تحت ستم قرار گرفته اند به گوش مسوولان قضایی و اطلاعاتی نمی رساند و مراجعه و هر نوع درخواست از او بی فایده است.

نام عباس جعفری دولت آبادی به تازگی در لیست ناقضان حقوق بشر اتحادیه اروپا قرار گرفته است.

۶۵ پناه‌جوی ایرانی در سوئداعتصاب غذا کردند

این پناه‌جویان به تازگی اعلام کرده‌اند که با خروج از محل تحصن در کلیسا و برپایی چادر در مرکز این شهر دست به اعتصاب غذای تر خواهند زد و این اقدام را تا حصول نتیجه برای احقاق حقوق انسانی خود که «همانا حق ادامه زندگی در امنیت» است، ادامه خواهند داد‌.به گزارش ستاد خبری کمیته پناه‌جویان ایرانی متحصن و اعتصاب‌کننده در گوتنبرگ این دسته از پناه‌جویان به دلیل عدم پاسخ‌گویی از نهاد مسوول در وضعیت نامشخصی به‌سر می‌برند.این پناه‌جویان چنین عنوان کرده‌اند که «به هیچ عنوان حاضر به بازگشت به ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی نیستند حتا اگر به قیمت جان آن‌ها تمام شود‌.این اعتراض از ۲ مای با اعتصاب غذای گروهی از این ۶۵ نفر آغاز و در صورت عدم پاسخ مناسب از سوی اداره مهاجرت همه روزه بر تعداد افراد آن اضافه خواهد شد.

این گزارش می‌افزاید این پناه‌جویان بیانیه‌ای را برای آغاز دور جدید اعتراض و اعتصاب غذای خود صادر کرده‌اند که به شرح زیر است‌:

سال‌ها سکوت کردیم و غم دل‌ را غصه بر جان ساختیم. چشم‌ها به دور دست‌ها و آرزوها همیشه بر با‌د. مردمان سرزمینمان زیر تیغ جلادان و ما درتکاپوی فریاد آزادی و آزادگی. سال‌ها می‌آمد و هرچه می‌گفتیم که گرفتند و کشتند و حتا جنازه‌ها را ‌بردند، تنها نگاهی‌ سرد از پشت عینک‌های ته استکانی شان به ما می‌‌انداختند و سکوتی به علامت تعجب.

انگار چون همیشه بر ما باور نداشتند. تا سال یک هزار سیصد و هشتاد و هشت. انتخاباتی بود در وطن‌، و ما بیش از ده سال بود که گفته بودیم، اما آن‌جا بود که غارت کردن افکار مردمانمان را دیدند و دیکتاتوری را با دیکتاتور لمس کردند. باز هم آرامش و طمأنینه، می‌دیدند و سکوت را بهترین راه یافتند. راه‌روهای اداره مهاجرت پر شده بود از بوی تلخ واژه‌های نه!نه!نه! غریبه نمی‌خواهیم.خود به حرکت آمدیم مردان آهنین دهه ۶۰ و ۷۰ را به کمک طلبیدیم، شصت روز به اعتصاب و اعتراض نشستیم. اعتصابی با آداب خود میزبان‌، آرام و متین. چه بسیار یاری‌ها دیدیم و قاصدک‌ها رها کردیم به اداره مهاجرت قاصدک‌هایی با صدای آه مظلومانه‌ی ما.قاصدک‌هایی از جنس سیاست، قانون‌، طبیب‌، عشق و درک سخت بیماری‌های سال‌های ناباوری و انتظارمان را گفتیم. گفتیم وطنمان به دست غارت‌گران است.

ما سال‌هاست هجرت کردیم و در غربتیم حتا مارا راهی‌ به وطن نیست و ما را ایرانی‌ نمی‌دانند. پس تا کی‌‌ ای اهل دمکراسی‌؟

اما بازهم هیچ پاسخی نیافتیم‌، دیگر در چنته تنها چیزی که برایمان باقی‌ مانده جانیست که آن را به بازی می‌گیریم هرچه بادا باد.

اسامی پناه‌جویان :

۱- محمود راکی ۲- بهیه نادری حکاکیان‌ ۳- فاطمه‌نرگس آهو‌چشم ۴- سید‌علی فاطمی‌امره ۵- فیروز سلیمان‌زاده ۶- علی حسینی ۷- رامین صیادی ۸- کریم پور‌ماه ۹- غلامحسین صالحی‌کولایی ۱۰- فرزانه حدادیان ۱۱- ساسان فرخنده‌محقق ۱۲- اکبر فرخنده‌محقق ۱۳- خسرو جدیدی ۱۴ – کتایون خدا‌دوست ۱۵- احمد بهرامی ۱۶- سعید علیجانی‌مرزونی‌ ۱۷- مهدی شیخ‌نجدی‌‌ ۱۸-‌ مرضیه رسول‌زاده‌ ۱۹- عباس تکلو‌بی‌غش ۲۰- اعظم یوسفی ۲۱- غلامرضا یکه‌زارع‌‌ ۲۲- موسی حسنی‌ ۲۳- علی امینی‌ ۲۴- فریبا نیشابوریان‌ ۲۵- محمد بهزادی‌ ۲۶- ‌رضا موذنی‌ ۲۷- ‌ندا نایب‌الصدری‌ ۲۸- آیدا نجفی‌‌ ۲۹- منیژه قاسمی ۳۰- شهلا وکیلی‌تجره ‌۳۱- آویشن نجفی‌ ۳۲- قمر‌السادات قائم‌مقامی‌ ۳۳- ‌لیلا پورعبدل‌فضل ‌۳۴- رامین عباسی‌ ۳۵ – فلورت معارفی ۳۶-‌ خدیجه مهابادی ۳۷- ‌رضا طاقت فرسا‌فرد‌ ۳۸- ‌مهدی طاقت‌فرسا‌فرد ۳۹- ایمان جلیلی‌ ۴۰- جمیس اودا‌تولکی‌ترگور ‌۴۱- ‌منیژه گودرزی‌ ۴۲-‌ امید خدادادی‌ ۴۳-‌ مازیار زیتون ۴۴- مریم طاقت‌فرسا‌فرد‌ ۴۵- ‌سعید کریمی ‌۴۶- ‌ناصر کریمی‌‌ ۴۷- ‌نشمیل فتاحی‌ ‌۴۸-‌ جواد رحیمی‌ ۴۹-‌ مریم فتاحی ‌۵۰- بهزاد جوادیان‌ ۵۱- بهرام تورانی‌ ۵۲- ‌یعقوب امیری ‌۵۳- رژین ایران‌پرست‌اسکویی‌ ۵۴- علیرضا شفیع‌زاده‌ ۵۵- ‌محمد اولاد‌ربیعی‌ ۵۶- لیلا طاقت‌فرسا‌فرد‌ ۵۷- پونه خائف‌ ۵۸- مهرداد کریمی‌ ۵۹- مریم بانیا‌ ۶۰- مهناز مسیری‌منجی ‌۶۱- صمد اسکندری‌ ۶۲- نصیر لازم‌پور‌ ۶۳- محمد محمدی‌ ۶۴- بابک قنبری کندری ۶۵- رسول شادمن

۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۲, دوشنبه

حسین شریعتمداری گفت هرکه پیرو بی چون و چرای ولی فقیه نباشد یک شهروند ساده و معمولی خواهد بود.

این بخش از یادداشت وی در روزنامه کیهان است. مشروح این یادداشت به شرح زیر می‌باشد:

دیروز آقای دکتر احمدی نژاد بعد از یک غیبت ۱۱ روزه که از ایشان انتظار نمی رفت و تعجب همراه با تاسف دوستان واقعی رئیس جمهور محترم را در پی داشت، به دفتر کار خود بازگشت و با این اقدام- هرچند دیرهنگام- خویش، خواب خوش دشمنان بیرونی و دنباله های داخلی آنها را به کابوس تبدیل کرد. در فاصله ۱۱ روز گذشته آنچه در میان مردم دیده می شد، نگرانی توام با دلخوری از رئیس جمهوری بود که با اعتقاد به پیروی بی چون و چرای ایشان از رهبر و مقتدای خویش انتخاب کرده بودند و او نیز در خدمت به خلق خدا و ایستادگی در مقابل باج خواهی نظام سلطه جهانی، سنگ تمام گذاشته بود و اکنون در پی ماجرای اخیر، دلشوره داشتند که مبادا در گزینش خود به خطا رفته باشند! در دیگر سوی این میدان، دشمنان تابلودار اسلام و انقلاب و دنباله های حقیر و شکست خورده آنها ایستاده بودند که با توهم حاکمیت دوگانه، آرزوی بیش از سه دهه بر زمین مانده خود را – دستکم به ظاهر- برآورده شده تلقی می کردند و با ذوق زدگی- یا تظاهر به ذوق زدگی- این «آرزو» را به «خبر» تبدیل کرده و به شیپور فریب و پر سر و صدای خود سپرده بودند. و اما، در این میان گروه دیگری نیز بودند که ماجرای پلشت اخیر را خود آفریده بودند و یا در پیدایش آن نقش برجسته و پررنگی داشتند. این جماعت که با استناد به مواضع و عملکرد چند ساله شان در میان مردم و نزد دوستداران واقعی رئیس جمهور محترم، «جریان انحرافی» نام گرفته اند، طی ۱۱ روز گذشته، به گواهی آنچه بر زبان و قلم آورده اند، نه دغدغه نظام را داشتند و نه سرنوشت رئیس جمهوری که لاف دوستی و نزدیکی با او را می زدند برایشان اهمیت داشت! آنها فقط نگران خود بودند. در این گزاره ها- که اندکی از بسیارهاست- همه روزه از سوی گروه انحرافی و به صورت پیامک برای این و آن ارسال می شد، دقت کنید؛ «باند قدرت و ثروت، آقای مشایی را هدف حمله و هجوم ناجوانمردانه خود قرار داده اند»! «مخالفان ولایت فقیه به احمدی نژاد و آقای مشایی هجوم آورده اند»!و… اعضای جریان انحرافی توضیح نمی دادند؛ کسی که ۱۸ پست حساس دولتی و هزاران میلیارد تومان پول بی حساب و کتاب را در اختیار خود دارد و بدون احساس نیاز به پاسخگویی در برابر قانون، دست به هر کاری که مایل باشد می زند و مبالغ نجومی از بیت المال را هرجا که بخواهد هزینه می کند و… صاحب ثروت و قدرت است، یا آن بسیجی پاکباخته و تهی دست که تاراج بیت المال و حضور غریبه ها در کانون های حساس نظام را برنمی تابد و علیه گروه منحرف خروش برمی دارد؟!…

خوشبختانه رئیس جمهور محترم، همانگونه که از ایشان انتظار می رفت با حضور دیروز خود در ریاست جمهوری و شرکت در جلسه هفتگی هیئت دولت، از یکسو، به دلشوره و نگرانی مردم که بی علت نبود، پایان داد و ان شاءالله در ادامه مسیر رگه های باریک احتمالی از تکرار رخداد پلشت یاد شده را نیز محو خواهد کرد و از سوی دیگر، خواب خوش دشمنان بیرونی و دنباله های حقیر و بارها شکست خورده داخلی آنها را نه فقط آشفته، که به کابوس تبدیل کرد و می ماند جریان انحرافی که امید است رئیس جمهور محترم و مردمی، توصیه دلسوزانه دوستان واقعی خویش را نادیده نگیرد و از کنار دغدغه آنان که نشان داده اند، نه سودای سود دارند و نه غم بود و نبود، آسان عبور نفرمایند.و اما، در این وجیزه، سخن دیگری نیز در میان است که می تواند و باید برای همگان درس آموز و عبرت انگیز باشد و آن، این که تقریبا، بلافاصله پس از انتشار خبر ابقای وزیر اطلاعات از سوی رهبر معظم انقلاب که با استقبال چندانی از سوی آقای رئیس جمهور روبرو نشده بود- و یا اینگونه تبلیغ شده بود- تمامی دشمنان بیرونی با بهره گیری از ماشین عظیم و پردامنه تبلیغاتی و رسانه ای خود به تقدیر و تمجید از آقای احمدی نژاد پرداختند و در حمایت و قدردانی! از ایشان کمترین تردیدی به خود راه ندادند. چرا…؟! این حامیان تازه به میدان آمده! دقیقا همان قدرت های استکباری و دشمنان تابلوداری بودند که تا چند روز قبل تمامی محافل خبری، سیاسی خود را با اختصاص هزینه های کلان و نجومی علیه ایشان به کار گرفته بودند و از هیچ تهمت و افتراء و بدگویی و ناسزایی به آقای احمدی نژاد دریغ نمی کردند. آیا غیر از این است؟! بنابراین، پای این پرسش منطقی در میان است که چرخش یکصد و هشتاد درجه ای مورد اشاره از کدام نقطه آغاز شده و در کجا ریشه داشته است؟

پاسخ این سؤال نه پیچیده است که برای فهم آن به اذهان ژرف اندیش نیازی باشد و نه پنهان و رازآلود است که بدون دسترسی به اخبار و گزارش های سری و طبقه بندی شده قابل درک نباشد. این چرخش یکصد و هشتاد درجه ای دقیقا هنگامی آغاز شد که دشمن احساس کرد- و یا در این توهم افتاد- که آقای احمدی نژاد، حکم و توصیه رهبر معظم انقلاب را نادیده گرفته و از تن دادن به آن خودداری کرده است! به بیان دیگر، دشمن احساس کرد آرزوی دیرینه اش که سه دهه برزمین مانده بود، یعنی «حاکمیت دوگانه» تحقق یافته و یا نشانه های آغاز آن دیده می شود!

خب! اکنون سؤال دیگری در میان است که پاسخش اگرچه روشن و بدیهی ولی بیان دوباره و حتی چندباره آن خالی از فایده نیست و آن سؤال این که، چرا دشمنان تابلودار بیرونی پس از احساس- به زعم خود- «حاکمیت دوگانه» بدون کمترین تردیدی حمایت از آقای احمدی نژاد و تقدیر و تمجید از ایشان را برگزیدند و حال آن که می توانستند به جای آقای احمدی نژاد، حمایت و تقدیر خود را نثار رهبر معظم انقلاب کنند؟! مگر نه این که به خیال خام آنان، در حاکمیت نظام اسلامی «ترک افتاده»! و نشانه های حاکمیت دوگانه پدید آمده است؟! بنابراین آنچه برای آنان در نگاه اول، ضروری به نظر می رسد، حمایت و تقدیر از یک سوی این به اصطلاح حاکمیت دوگانه است، چرا که هدف نهایی دشمن، دوسویه شدن حاکمیت است و چه فرقی می کند که کدام سو در مقابل سوی دیگر مورد حمایت قرار گرفته و تقدیر و تمجید شود؟! بنابراین چرا در این میان حمایت از آقای احمدی نژاد را برگزیدند و بی درنگ به سوی آن رفتند؟!

پاسخ به این سؤال است که درس آموز و عبرت انگیز است و می تواند یک بار دیگر و برای چندمین بار در عمر پربرکت و مقدس جمهوری اسلامی ایران، آویزه گوش و دل همگان باشد. دقت کنید! دشمن می داند و کمترین تردیدی ندارد که دشمن واقعی نظام سلطه بین الملل و سد مستحکم در مقابل باج خواهی، زورگویی و غارتگری و خونریزی جهانخواران، «ولی فقیه» است و دیگران، از جمله رئیس جمهور و یا هر مقام برجسته و بلندپایه دیگر، فقط در حد و اندازه و در نقش «بازوی ولی فقیه» در میدان حضور دارند که توان و قدرت خود را از آن وجود مبارک و ملکوتی می گیرند. دشمن می داند که گرچه تیغ از کمان همی گذرد… از کمان دار بیند اهل خرد.به بیان دیگر، دشمنان بیرونی و نظام سلطه جهانی، اگر از نظام اسلامی در هراسند و اقتدار آن را سد راه خود می دانند، این هراس از اقتدار ولی فقیه است نه رئیس جمهور محترم و یا هر مقام بلندپایه و محترم دیگر، چرا که مردم براساس باورهای دینی عمیق خود گوش به فرمان ولی امر خویشند و همواره از او به یک اشاره بوده و هست و از مردم به سر دویدن. رئیس جمهور، رئیس قوه قضائیه، رئیس قوه مقننه و… تنها هنگامی برای دشمن خطرساز و برای مردم آرامش آفرین هستند که پیرو بی چون و چرای ولی فقیه، یعنی نایب حضرت بقیه الله الاعظم- ارواحنا له الفداء- باشند و به هر اندازه که پای از این حلقه بیرون گذارند- ولو به توهم دشمن- هرچه باشند و هرکه باشند یک شهروند ساده و معمولی مانند سایر شهروندان خواهند بود. بنابراین، اگر سخنان توفنده برادر عزیزمان جناب آقای دکتر احمدی نژاد در اجلاس عمومی سازمان ملل متحد، لرزه بر اندام نظام سلطه می اندازد و خروش ایشان علیه رژیم صهیونیستی، سردمداران این رژیم جعلی و کودک کش را به وحشت فرو می برد و… تنها به این علت است که آنها، زبان ولی فقیه را در کام ایشان می بینند وگرنه… مگر همین دشمنان تابلودار بلافاصله پس از آن که به خیال خود احساس جدایی احمدی نژاد از ولی امر مسلمین را دیدند، به جای خروش علیه ایشان، زبان و قلم به حمایت و تعریف و تمجید از وی نگشودند؟!و بالاخره، با توجه به شرایط حساس کنونی و خیزش ها و انقلاب های اسلامی ملت های مسلمان منطقه که چشم و دل به ایران اسلامی دوخته اند، آیا برادر عزیز و بزرگوارمان جناب آقای دکتر احمدی نژاد، احتمال نمی دهند ماجرای اخیر، توطئه ای – اگرچه با چند واسطه- تحمیل شده به ایشان باشد؟! رئیس جمهور محترم بارها نشان داده و همین دیروز نیز با صراحت بر این باور قلبی خود، تاکید ورزیده است که پیرو بی چون و چرای ولی فقیه است. بنابراین، ماجرای پلشت چند روز گذشته را چه کسانی رقم زده اند؟!

الزام پوشش چادر برای دختران دانشگاههای قم

 این شرط در دفترچه کنکور سراسری امسال قید می‌شود.
نسیم: فرمانده انتظامی استان قم از الزامی شدن پوشش چادر برای دختران در دانشگاه‌های قم خبر داد. این شرط در دفترچه کنکور سراسری امسال قید می‌شود.

سردار مهدی توکلی در دیدار با تعدادی از طلاب و در پاسخ به انتقاد یکی از حاضران در خصوص وضعیت نامناسب پوشش دانشجویان دختر دانشگاه‌های قم، ضمن اعلام این مطلب اظهار داشت: جلساتی هم با روسای دانشگاه‌ها و نمایندگان ولی فقیه در دانشگاه‌های استان برگزار و مسائل مورد نظر به آنها ابلاغ شده است که امیدواریم وضعیت پوشش دانشجویان در دانشگاه‌های استان بهبود یابد.

رژیم جمهوری اسلامی: یک حکومت فاسد و بحران‌زده در آستانه فروپاشی

آشفتگی داخلی و بحران مشروعیت رژیم جمهوری اسلامی: سقوط قریب‌الوقوع رژیم ننگین جمهوری اسلامی به کجراهه‌ای کشیده شده است که دیگر قادر به حفظ ظا...