۱۳۹۰ فروردین ۱۹, جمعه

از سرنوشت امیر حسین فتوحی از فعالان ستاد مهدی کروبی خبری در دست نیست


تحول سبز: بنا به گزارش منابع حقوق بشری، امیر حسین فتوحی عضو کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی و مسئول ستاد شهروند آزاد مهدی کروبی در استان هرمزگان، که چندی پیش به دلیل فشارها و تهدیهای فزآینده نیروهای سرکوبگر به ناچار ترک وطن کرده و در دفتر امور پناهند گان سازمان ملل در آنکارا درخواست پناهند گی کرده بود مدتی است ناپدید گشته و از وضعیت وی خبری در دست نمی باشد.

به گزارش کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی، فتوحی در دیدار با دوستانش از تهدید نیروهای امنیتی ایران و تلفن های مکرر از سوی بازجوی دوران اسارتش خبر داده و خاطرنشان کرده بود که پلیس ترکیه نیز هیچگونه وقعی به چنین تهدیدهایی ننهاده بود. این وضعیت در حالی است که امیر حسین همراه همسرش در ترکیه به سر می برد.

لازم به ذکر است در روزهای اخیر خبرهایی از تهدید و فشارهای فزآینده بر فعالان سیاسی مقیم ترکیه گزارش شده اما پلیس امنیت ترکیه حفاظت جان فعالان ایرانی را به عهده خود آنها دانسته است.

این منبع خبری می افزاید طی سوابق قبلی پلیس ترکیه، که همکاری نزدیکی با وزارت اطلاعات ایران دارد، این موضوع می تواند ناپدید شدن امیر حسین فتوحی را بغرنج تر کند.

تلفن زندانیان سیاسی برای سهمیه سالانه فقط سه دقیقه

 زندانیان بند سیاسی زندان اوین می توانند در طول سال ۳ دقیقه و آن هم با حضور یک نفر از ماموران حفاظت اطلاعات، تماس تلفنی داشته باشند.
به گزارش کلمه، پس از مدت ها پی گیری زندانیان سیاسی و خانواده های آنها برای برقراری تماس های تلفنی بند ۳۵۰ اوین، محل نگهداری زندانیان سیاسی، “رشته احمدی” معاون دادستان تهران و سرپرست دادسرای اوین طی دستوری به بزرگ نیا رییس این بند اعلام کرده “زندانیان این بند می توانند در طول سال ۳ دقیقه و آن هم با حضور یک نفر از ماموران حفاظت اطلاعات تماس تلفنی داشته باشند” .
این در حالی است که زندانیان غیرسیاسی در سایر بندها در طول شبانه روز دسترسی نامحدود به تلفن دارند.
همچنین زندانیان سیاسی در سایر زندان ها به خصوص در زندان رجایی شهر نیز همانند زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ اوین از حق تماس تلفنی محرومند.
تلفن های بند سیاسی ۳۵۰ از ۴ مرداد ماه سال ۸۹ در حالی که روزانه ۴ تا ۵ دقیقه به هر یک از زندانیان سیاسی اختصاص داشت، در پی برخورد توهین آمیز مامور سالن ملاقات با زندانیان که ادامه ی آن تنش، زندان انفرادی و اعتصاب غذای ۱۵ نفر از زندانیان سیاسی را در پی داشت، قطع و تاکنون وصل نشده است.
این تصمیم در امتداد مجازات های غیر قانونی و تشدید فشارها بر زندانیان سیاسی و خانواده های آنهاست که پس از انتخابات ۲۲ خرداد بازداشت شده اند.

نگرانی پدر حسین رونقی ملکی: حال فرزندم هر روز بدتر می‌شود، کسی هم پاسخگو نیست

 حسین رونقی ملکی، وبلاگ‌نویس و فعال حقوق بشر که به خاطر ناراحتی کلیه در وضعیت جسمی بسیار بدی در زندان اوین به سر می‌برد، همچنان از مرخصی استعلاجی و رسیدگی پزشکی محروم است.
خانواده حسین رونقی ملکی که امروز با وی در زندان دیدار کردند، در گفت و گو با خبرنگار کلمه، از حاد شدن وضعیت جسمی وی خبر دادند و گفتند: هر هفته که او را در زندان می‌بینیم، دارای وضعیت بدتری نسبت به گذشته است.
پدر حسین رونقی ملکی گفت: «مثل دو سه ماه اخیر، باز هم به مراجع قضایی و زندان مراجعه کرده و درخواست مرخصی حسین را مطرح کردیم، اما باز هم کسی پاسخگوی ما نیست. نمی‌گذارند حسین درمان شود، نمی‌دانیم دیگر باید چه کاری انجام دهیم.»
پدر این وبلاگ‌نویس اضافه کرد: «برای ملاقات او هر هفته به تهران می‌آییم، نگرانیم که با این وضعیت سلامتش به خطر بیفتد، کلیه‌هایش عفونت کرده‌اند و پزشکان گفته‌اند هر چه سریع‌تر باید مورد عمل جراحی قرار بگیرد، اما اجازه این کار را نمی‌دهند. باز هم در این روزها در تهران می‌مانیم تا شاید بتوانیم کاری برای فرزندم انجام دهیم.»
لازم به ذکر است که اواخر دی ماه به خاطر وخامت حال جسمی، رونقی را شبانه از زندان به بیمارستان مدرس تهران منتقل کردند و پزشکان بیمارستان مدرس گفتند که وضعیت وی اورژانسی است و هرچه سریع‌تر باید مورد عمل جراحی قرار بگیرد.
همچنین در بهمن ماه نیز بار دیگر با توجه به وضعیت نامناسب جسمی که این وبلاگ‌نویس زندانی پیدا کرده بود، بار دیگر او را به بیمارستان بقیه‌الله در خیابان ملاصدرا منتقل کردند، که پزشکان بیمارستان بقیه‌الله درخواست عمل فوری وی را مطرح کردند، اما به علت بالا بودن هزینه عمل، او را به زندان بازگرداندند.
مسئولان زندان در آن زمان گفته بودند که نمی‌توانند هزینه عمل این زندانی را تامین کنند. این در حالی است که خانواده حسین رونقی ملکی هزینه درمان وی را تقبل کرده و به مسئولین اعلام کرده‌اند که خودشان هزینه درمان را پرداخت خواهند کرد، با این وجود همچنان از درمان و رسیدگی پزشکی نسبت به وضعیت وی خودداری می‌شود.
حسین رونقی ملکی در تاریخ ۲۲ آذر ماه ۱۳۸۸ در منزل پدری بازداشت و به زندان اوین تهران منتقل شد. وی حدود ۱۰ ماه را در سلول‌های انفرادی بند ۲ الف سپاه پاسداران در زندان اوین، تحت فشارهای جسمی و روحی شدید گذراند. در مهر ماه سال گذشته، وی در یک پروسه قضایی غیر شفاف از طرف دادگاه انقلاب به ۱۵ سال زندان محکوم شد که این حکم در دادگاه تجدیدنظر عینا مورد تایید قرار گرفت. وی هم اکنون در بند ۳۵۰ زندان اوین نگهداری می‌شود

همسر تقی رحمانی،نرگس محمدی : پنجشنبه هر هفته به اوین می روم اما او را نمی بینم

آژانس ايران خبـــــــــــــر: نرگس محمدی، همسر تقی رحمانی، نویسنده و فعال سیاسی که شامگاه ۲۰ بهمن ماه ۸۹ در خانه اش بازداشت و روانه زندان اوین شد با اظهار نگرانی از وضعیت او به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت: « هشتم فروردین ماه بود که تقی به خانه زنگ زد و در تماس یک دقیقه ای سلام و احوالپرسی کرد و گفت به من فرصت حرف زدن نمی دهند و خداحافظی کرد. من چند پنجشنبه است که به زندان اوین می روم تا بلکه بتوانم ملاقاتی بگیرم که نمی شود . ما از او هیچ خبری نداریم. من از این وضعیت هم نگران هستم و هم معترض. هیچ خبری از وضعیت نگهداری تقی و سیر قضایی پرونده اش ندارم چون ارتباطی با هم نداریم.»

نرگس محمدی، سخنگوی کانون مدافعان حقوق بشر و همسر تقی رحمانی در خصوص پیگیری هایش گفت: « چندین بار به دادستانی مراجعه کردم اما نتیجه خاصی نگرفتم، یعنی هنوز نمی دانم که همسرم به چه دلیل بازداشت شده، تکلیفش چیست و اکنون پرونده اش در چه مرحله است. من همین طور از وقایع شب بازداشت همسرم هنوز معترضم . اصلا اولین نامه من به دادستانی هم درباره نوع بازداشت همسرم و نوع رفتار ماموران و ورود غیر قانونی شان به خانه ام بود، بدون حکم قضایی در خانه ای را بشکنند و فردی را از خانه اش ببرند هیچ کدام توجیه قانونی ندارد.»

نرگس محمدی گفت: « البته نامه من به دادستان دستور پیگیری خورد اما هنوز جوابی به من داده نشده است چندین بار هم به دفتر دادستانی مراجعه کردم اما نتیجه خاصی نگرفتم.»
نرگس محمدی، که پس از بازداشتش در شب ۲۰ خرداد ۸۹ دچار بیماری های شد که هنوز درمان نشده است با اشاره به اینکه خانواده های زندانیان فقط می خواهند در آرامش زندگی کنند، گفت: « من واقعا امیدوارم همه بدیها و وقایع بد سال های اخیر امسال تمام شود. من دو بچه کوچک دارم، سال گذشته سال سختی برای من بود، اول من بازداشت شد و بعد همسرم . فشار روانی به بچه هایم وارد شد. من هم فقط در این شرایط نیستم، افراد زیادی در موقعیتی مثل من هستند. من امیدوارم با برخورد اخلاقی و قانونی این رفتارها اصلاح شود و ما شاهد روزگار بهتری در ایران باشیم و بتوانیم فقط زندگی کنیم. ما فقط می خواهیم در آرامش کنار خانواده هایمان زندگی کنیم. بیشتر از این هم نمی خواهیم. این آرزوی من در سال جدید است. بچه های من مشتاق دیدن پدرشان هستند و در سنی هم نیستند که من برایشان توضیح دهم که او کجاست . این ظلم مضاعف است به ما.»

تقی رحمانی روزنامه‌نگار، نویسنده و فعال سیاسی بیش از یک سوم عمرش را در زندان به سر برده است. در سال ۱۳۶۰ به جرم نویسندگی در نشریهٔ زیرزمینی “پیشتاز” متعلق به گروه پیشتازان، گروهی متأثر از اندیشه‌های علی شریعتی، به سه سال حبس محکوم شد. در سال ۱۳۶۵ بخاطر نوشته‌هایش در روزنامه زیرزمینی “موحد” متعلق به گروه موحدون در زمینه نوگرایی دینی دستگیر و این بار برای ۱۱ سال به زندان محکوم شد. پس از آزادی از زندان در سال ۱۳۷۶ با ماهنامه ایران فردا و هفته‌نامه امید زنجان همکاری ‌کرد. که ۲۰ اسفند ۱۳۷۹ در یک حمله شبانه به منزل محمد بسته‌نگار به همراه تعداد دیگری از اعضای جریان ملی مذهبی دستگیر شد و در ۲۷ فروردین ۱۳۸۱ با سپردن وثیقه از زندان آزاد شد. دوباره او به همراه دو همکارش هدی صابر و رضا علیجانی در ۲۵ خرداد ۱۳۸۲ بازداشت و ۲۲ ماه در زندان به سر برد.

تقی رحمانی بلافاصله پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ مدتی را در بازداشت گذراند. این فعال سیاسی آخرین بار در شامگاه ۲۰ بهمن ۸۹ با حمله نیروهای امنیتی به منزلش در حضور همسر و دو بچه اش دستگیر شد. در حالیکه ماموران شبانه در ورودی خانه را شکسته و بدون اطلاع وارد خانه شده بودند. رحمانی در سال ۱۳۷۸ با نرگس محمدی ازدواج کرد. محمدی روزنامه‌نگار و نایب رئیس کانون مدافعان حقوق بشر است.

روزنامه‌نگار و وبلاگ‌نویس,مسعود لواسانی کماکان از مرخصی محروم است

علی‌رغم نیاز پزشکی مسعود لواسانی، مقامات زندان حق مرخصی را از این روزنامه‌نگار و وبلاگ‌نویس دریغ کرده‌اند.
مسعود لواسانی، روزنامه‌نگار و وبلاگ‌نویسی که از پاییز سال ٨٩ تا کنون در بدون مرخصی در زندان به سر می برد، کماکان از مرخصی محروم است.
به گزارش جرس، لواسانی روزنامه نگار و فعال مطبوعاتی که پس از انتخابات ٨٨ توسط سپاه دستگیر و در دادگاه بدوی به هشت سال و نیم زندان و محرومیت مادام العمر از حرفه روزنامه نگاری و طی دادگاه تجدید نظر به شش سال و نیم زندان و ده سال محرومیت، محکوم شده بود، از آذر ٨٩ که برای دومین بار به زندان فراخوانده شد، تا کنون اجازه مرخصی چند ساعته نیز نداشته است.
بر اساس این گزارش، تلاش های مستمر خانواده این روزنامه نگار برای مرخصی مجدد وی نتیجه ای نداشته و نه تنها برای دومین سال ایام نوروز را در زندان و به دور از خانواده سپری کرد، بلکه ملاقات های حضوری ویژه ایام عید که روز اول فروردین داده می شود نیز، برای دومین سال از او و خانواده اش دریغ شد.
گفتنی است فرزند خردسال وی مبتلا به اوتیسم است که از تولد دو سالگی تا تیر ٨٩ از پدر دور بود و دوباره و طی وابستگی شدید به پدر در ایام مرخصی باز هم از او دور است و از پشت شیشه های قطور ملاقات های کابینی زندان اوین هفته ای یک بار پدر را می بیند.
مسعود لواسانی در زندان به بیماری پوستی مبتلا شده که بعلت نبود بهداشت این بیماری تشدید شده و درمان نتیجه نداده است.

فرزندم هفت سال است که بدون حق مرخصی در زندان است

دادستان تهران بر اساس فهرستی که بازجوهای وزارت اطلاعات به او داده اند، جمعی از زندانیان سیاسی زندان های اوین و رجایی شهر را از سال گذشته تاکنون از حق ملاقات حضوری محروم کرده است. این فهرست که به مثابه یک دستورالعمل توسط وزارت اطلاعات به دادستان تهران ابلاغ شده، شامل فهرستی از زندانیان سیاسی محبوس در اوین و رجایی شهر است که برخی از آنان به طور دائمی از ملاقات حضوری ممنوع و برخی دیگر به صورت دوره های چند ماهه از این حق اولیه و قانونی خود محروم شده اند.
این ممنوعیت نه فقط زندانیان سیاسی حوادث پس از انتخابات که حتی تعدادی از زندانیان سیاسی را که بیش از پنج سال در زندان به سر می برند، نیز شامل می شود. حمیدرضا محمدی زندانی سیاسی که هم اینک در بند ۳۵۰ زندان اوین نگهداری می‌شود مدت هفت سال است که از حق مرخصی محروم و از بعد از انتخابات هم ملاقات حضوری و تماس تلفنی وی قطع شده است.
مادر این زندانی سیاسی در گفتگو با وبسایت جرس می گوید:«الان سی و یک سال است که همسرم فوت کرده و یک زن شصت و سه ساله هستم و حمید رضا پسر بزرگ و سرپرستم بود. خود مسئولین زندان هم می بینند چه حال و روزی دارم و با موهای سفید فقط یک صدا از من باقی مانده و بیست و چهار ساعت در زندان اوین و دادگاه هستم. من یک مادرم و شب و روز در دادگاه و زندان و اینور و آنور هستم تا بلکه یک مرخصی به پسرم بدهند اما تا اسم پسرم را در کامپیوتر می زنند می گویند زندانی سیاسی است و دیگر جوابم را نمی دهند. چقدر برای مرخصی مراجعه کردم اما دریغ از یک جواب…. این در حالی است که مرخصی حق پسرم است. پسرم بعنوان یک شهروند زندانی حق و حقوقی دارد و باید مرخصی بیاید.»
حمیدرضا محمدی نوروز امسال نیز مشابه سال‌های قبل نتوانست به مرخصی بیاید و خانم محمدی می‌گوید بعد از انتخابات جنجال برانگیز سال ۸۸ حتی حق ارتباط تلفنی با خانواده و ملاقات حضوری نیز از او دریغ شده است. خانم محمدی می‌گوید که برای مصاحبه نکردن در مورد وضعیت فرزندش تحت فشار نیروهای امنیتی قرار دارد و می‌افزاید:«من از کسی که دلش واقعا برای ملت می سوزد، یک خواهشی دارم و آن این است که حق و حقوق این جوانها را بدهند. من که چیزی از اینها نمی خواهم فقط یک مرخصی و تماس تلفنی که حق پسر من بعنوان یک شهروند است را بدهند. بالاخره بعنوان یک شهروند یک حق و حقوقی داریم (که نداریم) یک مرخصی بدهند. پسرم که جوانی اش گرفته شد حداقل حقوق اولیه اش را به او بدهند.»
حمیدرضا محمدی  در تاریخ ۱۷ اسفند ماه ۱۳۸۳ بازداشت شد. او به اتهام ارتباط با انجمن پادشاهی ایران به ۱۱ سال و ۶ ماه زندان محکوم شده است.

قاسم شعله سعدی، نماینده پیشین مجلس جمهوری اسلامی دستگیرشد

جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی : قاسم شعله سعدی نماینده شیراز در مجالس سوم و چهارم، روز ۱۴ فروردین ماه دستگیر شد.

ایشان هنگام بازگشت از سفر شیراز در فرودگاه مهرآباد دستگیر و به زندان اوین منتقل شد.

آقای شعله سعدی علاوه بر نماینده دو دوره مجلس، استاد روابط بین الملل دانشکده حقوق و علوم سیاسى دانشگاه تهران، سرپرست دفتر خدمات حقوقى بین المللى ایران در اروپا و وکیل پایه یک دادگستری هستند و دارای مدرک دکترای علوم سیاسى از دانشگاه پاریس هستند.

این نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی پیش از این نیز یکبار بازداشت و پس از ۳۶ روز و به دلیل مشکلات جسمانی به قید وثیقه آزاد شده بود.

.............
زندگينامه دكتر قاسم شعله سعدى

قاسم شعله سعدى در سال ١٣٣٣ در خانواده اى كشاورز در جوار آرامگاه سعدى در شهر علم و ادب, شيراز ديده به جهان گشود و دوران مدرسه را همراه با كار در مزرعه سپرى كرد. وقتى كه سه ساله بود پدرش با اتهامى ناحق روانه زندان شد و موقتا" از حضور پدر محروم ماند, بالاخره پس از گذشت ١٨ ماه مشاهده محاكمه پدر و مدافعات مؤثروكيل مدافع وى كه منجر به صدور حكم برائت گرديد, اولين جرقه را در ذهن او براى وكالت دادگسترى زد بدين ترتيب قاسم ٥/٤ ساله تصميم گرفت كه در آينده وكيل مدافع شود و اين رؤيايى بود كه به واقعيت پيوست. او كه از دانش آموزان موفق كلاس بود به محض اخذ ديپلم متوسطه در سال ١٣٥٢ از طريق آزمون سراسرى در رشته حقوق دانشگاه ملى ايران پذيرفته شد و در كمتر از سه سال موفق به اخذ دانشنامه ليسانس حقوق قضائى گرديد. شعله سعدى با رد پيشنهاد دادستانى انقلاب شيراز براى ادامه تحصيل باتفاق همسر و فرزند خود روانه فرانسه شد و مدرك فوق ليسانس خود را از دانشگاه حقوق پاريس در مدت يكسال اخذ و سپس به كسب دكتراى خود در سال ١٣٦٢ در رشته علوم سياسى از دانشگاه پاريس نايل گرديد و متعاقبا" در دوره دكتراى حقوق در دانشگاه حقوق پاريس ادامه تحصيل داد ونه تنها موفق به كسب پروانه وكالت پايه يك دادگسترى گرديد بلكه با تكيه به دانش حقوقى و تجارب ارزشمند حضور و دفاع در دادگاه هاى بين المللى و كسب مهارتهاى حقوقى بين المللى به عنوان يكى از برجسته ترين و موفق ترين وكلاء دادگسترى ايران شهرت يافت .

شعله سعدى كه دفتر خدمات حقوقى بين المللى جمهورى اسلامى ايران در اروپا مركز پاريس را تأسيس نموده بود و مديريت آن را بعهده داشت, به دفاع از حقوق ملت ايران در محاكم بين المللى پرداخت و همزمان با قبول مسئوليت معاونت حقوقى دفتر مزبور در لاهه تلاش كرد با دفاع از حقوق ملت ايران در ديوان لاهه از تأ ثيرات زيانبار بيانيه ننگين الجزاير كه به دنبال اشغال سفارت آمريكا در ايران توسط بعضى از مديران اصلاح طلب امروز !! به مردم ايران تحميل شده بود بكاهد .

شعله سعدى در اواخر سال ١٣٦٢ به ايران مراجعت و در دانشكده حقوق دانشگاه شيراز به تدريس حقوق بين الملل پرداخت. در همان حال در انتخابات مجلس دوم شركت نمود و با رأى گسترده مردم شيراز روبرو گرديد, ولى تقلبات وسيع در انتخابات مانع ورود او به مجلس شد .

چهار سال بعد در انتخابات مجلس سوم شركت كرد و عليرغم تمهيدات مشترك جناح چپ و راست آن روز يا به اصطلاح محافظه كار و اصلاح طلب امروز وارد مجلس شد و به كمك همفكران خود فراكسيون مستقل ها را پايه گزارى كرد. گويى كه دريافته بود تفكر چپ و راست و اصلاح طلب و محافظه كار دو روى يك سكه هستند و كشور را به ورطه نابسامانى خواهند برد و لذا از همان زمان در مقابل آن دو جناح راه سومى را گشود كه در فراكسيون مستقل ها تبلور مى يافت .

افشاگريهاى شجاعانه دقيق و صريح او به زودى چهره اى بيدار گر و تسليم ناپذير از او ارائه نمود و نطقهاى او به سكوت مرگبارى كه مجلس را فرا گرفته بود پايان داد فريادهاى شعله سعدى كه می گفت :

شعار بر شعورمان پيشى گرفته .

مشكل ما ارزنيست, عُرضه است.

كارهاى بزرگ را بدست افراد كوچك سپرده ايم.

چهار پنج ميليون ايرانى تحصيل كرده را عملا از كشور اخراج و بجاى آنها چهار پنج ميليون عراقى و افغانى وارد كشور كرده ايم

آن آخوندى كه با پنج تومان منبر مى رفت اكنون بنز ١٥ ميليون تومانى از كجا آورده ؟

بجاى آنكه نيروى انتظامى و پرسنل اطلاعات ضابطين دادگسترى باشند دادگسترى ضابط آنان شده است .

هنوز در گوش مردم ايران طنين انداز است .

آرى مردم شيراز كه مواضع شعله سعدى را در مجلس سوم تجربه كرده بودند در مجلس چهارم نيز با آراى چشمگير خود مجددا" او را به مجلس فرستادند و البته به همان اندازه كه به محبوبيت شعله سعدى اضافه ميشد, به توطئه هاى گوناگون عليه او توسط محافل خودسر افزوده ميگرديد.

محافل خودسر با تهيه طرحى خطرناك از يك طرف توسط عوامل خود تلاش كردند اعتبار نامه شعله سعدى در مجلس رد شود, از طرف ديگر با تعقيب قضايى او به اتهام اقدام عليه امنيت كشور وى را تا چند قدمى اعدام بردند. حزب الله قم نيز تهديد نمود كه چنانچه اعتبار نامه شعله سعدى در مجلس تصويب شود, طلبه هاى قم مى آيند و او را از مجلس بيرون مىكنند. اما به لطف خداوند همه توطئه ها به شكست انجاميد و شعله سعدى كه با مفهوم ترس بيگانه بود, در مجلس چهارم مواضع گذ شته خود را ادامه داد اولين بار او بود كه گفت در قانون اساسى موارد متضاد وجود دارد و گفت در زمان گذشته از شاه نمى ترسيده و در زمان آيت الله خمينى نيز از او نترسيده و اكنون از آقاى خامنه اى نمى ترسد. اگر چه اين مواضع سبب شد كليه نمايندگان فارس طى اطلاعيه اى رسمى او را محكوم كنند و در مجلس به برخورد فيزيكى تهديد شود و هم چنين امام جمعه شيراز و بخش عظيمى از روحانيت كشور عليه او بسيج شوند و در نماز جمعه هاى تهران و شيراز عليه او شعار مرگ سردهند و راهپيمايى هايى عليه او برگزاركنند و حتى گروه انصار حزب الله به سر كردگى حاج بخشى به مجلس آمدند تا او را از پاى در آورند اما شعله سعدى چون بنيانى مرصوص پايدارى کرد و با افشاىهرچه بيشتر نامردمى ها رسالت مردمى خود را ايفا نمود .

آرى او باز هم فرياد زد اين چه معنى دارد كه از وزارت اطلاعات تا حوزه علميه , ... , به تجارت , كارخانه دارى و معدن دارى مشغولند ؟!!!!! گوئى ميدانست كه سربازان گمنامى كه به تجارت روى آورده اند از تجارت به آدم كشى كشيده خواهند شد و فاجعه نفرت انگيز قتل هاى زنجيره اى را بوجود خواهند آورد. بهر حال وى با علم به اينكه اين مواضع محافل خود سر و روحانيت ذينفع را عليه او تحريك خواهند كرد, به اين شيوه عمل مى نمود زيرا به درگاه خداوند و نزد مردم تعهداتى داشت كه ايفاى آن تعهدات جز با استقبال از مرگ ميسر نمى شد و با لاخره با دخالت عوامل خود سر و از طريق احمد جنتى دبير شوراى نگهبان و همكارانش صلاحيت او رد شد تا از ورود مجدد او به مجلس جلوگيرى شود و خواب آنها با نطقهاى آتشين او آشفته نشود البته محافل خود سر تنها به رد صلاحيت وى بسنده نكردند و در چندين اقدام مذبوحانه براى ترور شعله سعدى تلاش كردند و بالاخره , افشاى قتل هاى زنجيره اى موقتا پروژه ترور او را متوقف نمود .

شعله سعدى كه از سال ١٣٦٢ در دانشكده حقوق دانشگاه شيراز به تدريس حقوق بين الملل پرداخته بود, با دانشگاه تربيت مدرس و سپس دانشگاه تهران همکارى و در گروه آموزشي روابط بين الملل دانشكده حقوق و علوم سياسى دانشگاه تهران بصورت معلم رسمي به تدريس دروسى از قبيل مديريت بحرانهاى بين المللی و استراتژى قدرتهاى بزرگ ادامه داد و حتى در دوره ٨ ساله نمايندگى مجلس تدريس را رها نكرد .

فعاليتهاى او در امر كشت و زراعت از وى كشاورزى موفق ساخته و حضور او در صحرا روحيه اى بى باك به او بخشيده است .

پيوند شعله سعدى با شاعر گرانقدر ايران شيخ اجل سعدى قريحه شاعرى او را پرورش داده اگر چه بسيارى از اشعار او كه متضمن نقد اوضاع اسفبار سياسى مى باشد امكان انتشار نيافته است .

شعله سعدى تلاش ميكرد از طريق اصلاحات مطالبات مردم برآورده شود, ولى چون دريافت كه نه آقاى خاتمى توان اين مبارزه را دارد و نه مديران جنبش اصلاح طلب- كه البته در مواردى از پيشتازان زورمدارى و فاشيسم بوده اند- صلاحيت چنان مديريتى را دارند و نه ساختار قدرت اجازه تحقق آنرا مى دهد, اولين كسى بود كه با طرح تئورى مرحوم اصلاحات خبر از شكست جنبش اصلاح طلب ايران داد وبراي نجات كشور تولد راه سوم و نيروى سوم را اعلام نمود .

سه ایرانی در نروژ از کارکنان سفارت جمهوری اسلامی در اسلوشکایت کردند

گزارش ارسالی از کمیته ی نروژی- ایرانی حمایت از مبارزات مردمی ایران
خبرگزاری رسمی نروژ NTB اعلام کرد:
سه ایرانی در نروژ بخاطر اعمال خشونت
از سفیر و دو تن از کارکنان سفارت جمهوری اسلامی در اسلو
به پلیس و مقامات قضایی نروژ شکایت کردند.
پیشینه:
روزچهارشنبه 10 فروردین فیلمی با عنوان "چگونه جمهوری اسلامی در نروژ فعالیت جاسوسی می کند." در پر بیننده ترین ساعت، از تلویزیون سراسری نروژ NRK پخش شد.  فیلم گوشه های ناچیزی از فعالیت های گسترده جاسوسی سفارت جمهوری اسلامی در نروژ را نشان داد. که به طور مستند به افشای نقش سفارت جمهوری اسلامی در فعالیت های جاسوسی علیه فعالین سیاسی درنروژ، پرداخته بود.

پخش این فیلم، جامعه نروژ را دچار شوک و ناباوری کرد. بویژه هنگامی که رئیس پلیس امنیتی نروژ خانم یانه کریستیانسن در مصاحبه با تلویزیون دولتی که بخشی از همین فیلم و خبر بود اظهار داشت: "من با موضوع فعالیت های جاسوسی دولتها در بین مهاجرین بویژه در مورد  دولت ایران آشنایی  دارم"
اظهارات خانم یانه کریستیانسن، مهر تائیدی بود بر گفته های یک پناهجو ایرانی که با علنی کردن این خبر، پرده از جنایات جمهوری اسلامی در نروژ برداشت.

دراین فیلم با پناهجویی ایرانی مصاحبه شد. وی اظهار داشت که عوامل جمهوری اسلامی در نروژ با وی مخفیانه تماس گرفته بودند و از ایشان تقاضای همکاری با جمهوری اسلامی را نموده بودند. این پناهجو در مصاحبه با خبرنگار تلویزیون دولتی نروژاظهار داشت که:
" عوامل سفارت به من پیشنهاد پول نقد، پرداخت هزینه وکیل پرونده پناهندگی نمودند و قول دادند  در صورت عدم موفقیت در پرونده پناهندگی، آنها مرا با هزینه سفارت به کشور دیگری بفرستند. این فرد در یکی از این ملاقاتها به من یک وسیله ضبط صدا داد و من به آنها گفتم که کار استراق سمع در نروژ عملی غیر قانونی و به نوعی فعالیتی جاسوسی محسوب می شود و اگر پلیس مرا دستگیر کند، چه می شود و چه کسی به من کمک می کند. آنها در جواب به من گفتند که در این رابطه سفارت همه جانبه مرا حمایت می کند.  عوامل سفارت از من خواستند که با فعالین سیاسی و مخالفین شناخته شده جمهوری اسلامی در اسلو در ارتباط باشم واطلاعات در مورد فعالیت های آنها را در اختیار جمهوری اسلامی قرار دهم."  

تظاهرات در مقابل سفارت جمهوری اسلامی
در همین رابطه جمعی از فعالین سیاسی ایرانی با گرایشات سیاسی مختلف که سالها در کشور نروژ تحت کنترل شدید نیروهای وابسته و جاسوسان سفارت جمهوری اسلامی بوده اند، روز پنجشنبه 31 مارس ، ساعت 14.00 مقابل سفارت جمهوری اسلامی در اسلو گرد هم آمدند  و از دولت نروژ، بویژه وزیر دادگستری نروژ خواستند تا با استناد به اطلاعات موجود در فیلم پخش شده در تلویزیون نروژ، بیدرنگ سفارت جمهوری اسلامی ایران در اسلو را تعطیل نماید و اقدامات لازم و قانونی، جهت پایان دادن به اینگونه فعالیت های غیر قانونی و ضد انسانی جمهوری اسلامی در نروژ را بکار گیرد. بعد از اتمام تظاهرات ، کارمندان سفارت به تعقیب برگزار کنندگان تظاهرات پرداختند و از آنها عکس و فیلم گرفتند. هنگامی که تظاهرکنندگان متوجه تعقیب خود شدند، سفارتی ها به این موضوع پی بردند و مسیر خود را تغییر دادند  اما اینبار تظاهرکنندگان آنها را تعقیب کردند تا پی ببرند که چه افرادی و با چه هدفی آنان را تعقیب می کنند. کارمندان سفارت ، بسوی سفارت رفتند و تظاهر کنندگان نیز به دنبال آنها رفتند چونکه، آنها  تصور می کردند که هنوز پلیس در منطقه سفارت باشد و آنها می توانند این موضوع را با پلیس در میان بگذارند، تا پلیس آنها را کمک کند و آنها در این باره اقدام های قانونی لازم را انجام دهند. اما متاسفانه پلیس در محل نبود. کارمندان سفارت در مقابل درب سفارت اتومبیل خود را پارک کردند. تظاهر کنندگان نیز پشت اتومبیل سفارت اتومبیل خود را پارک نمودند  و از کارکنان سفارت سوال کردند که چرا، از آنها فیلم و عکس گرفته می شود  و آنها را تعقیب می کنند. آنها باز هم شروع به عکس برداری و فیلمبرداری نمودند. هنگامی که تظاهر کنندگان به این عمل آنان اعتراض کردند و می خواستند مانع فیلم گرفتن آنها شوند، کارمندان سفارت به تظاهر کنندگان حمله کردند و وارد درگیری فیزیکی شدند و وحشیانه، به تظاهر کنندگان حمله ورشدند. یکی از آنها تمام کارمندان سفارت را صدا زد که بیرون بیایند. فردی از طبقه دوم دستورمی داد که تظاهر کنندگان را کتک بزنند و تلاش کنند که آنها را به داخل سفارت بکشانند. تظاهر کنندگان بر این باورند که احتمالا این فرد سفیرجمهوری اسلامی بوده است.  تقریبا بین 10 تا 15 دقیقه سفارتی ها با اعمال خشونت تلاش کردند که تظاهرکنندگان را سرکوب و آنها را به داخل سفارت بکشانند. 

پس از این دو پلیس به محل حادثه رسید. در این هنگام تعداد سفارتی ها دو برابر شده بود و پلیس شاهد اعمال خشونت کارمندان سفارت بود. در این رابطه اسناد و مدارک فراوانی وجود دارد که در فرصت های مناسب این اسناد انتشار بیرونی پیدا خواهد کرد.

خبرگزاری رسمی نروژ NTB
اعلام کرد: تظاهر کنندگان ایرانی رسما از دیپلماتهای جمهوری اسلامی در اسلو به پلیس نروژ شکایت کرده اند.
این خبرگزاری در خبر خود نوشت: ایرانیان تبعیدی در نروژ از سفیر و دو دیپلمات دیگر جمهوری اسلامی در اسلو به مقامات قضایی و پلیس شکایت کردند.

خبر گزاری رسمی نروژ در خبر خود می نویسد، بنابه اطلاعاتی که خبرگزاری نروژ از آقای رحمان ساکی سخنگوی کمیته نروژی-ایرانی حمایت از مبارزات مردم ایران دریافت کرده است،  دو ایرانی که درحادثه حمله کارکنان سفارت جمهوری اسلامی ، در اثر ضرب و شتم سفارتی ها مضروب شده بودند، شکایت نامه خود را به پلیس مرکز ارائه داده اند.

بر اساس اطلاعات رحمان ساکی، دو نفر از ایرانیان توسط  کارمندان سفارت به شدت زخمی شده بودند به گونه ای که می بایست با آمبولانس به اورژانس منتقل شوند.

این حادثه زمانی رخ داد که سفارتی ها با اتومبیل خود، برگزار کنندگان تظاهرات را تحت تعقیب قرار دادند و هنگامی که آنها از تعقیب سفارتی ها مطلع شدند، این بار آنها ماشین سفارتی ها را دنبال نمودند. که نهایتا در مقابل سفارت توسط 5 تا 6 کارمند سفارت مورد ضرب و شتم قرار گرفتند.

خبر گزاری رسمی نروژ در پی مطلع شدن، شکایت ایرانیان از سفیر و کارمندان سفارت جمهوری اسلامی، با کارمندان سفارت جمهوری تماس برقرار نمود  تا نظر آنها را نسبت به این شکایت جویا شوند، آنها به این خبرگزاری اعلام کردند : "سفارت در حال حاضر نسبت به این موضوع اظهار نظر نمی کند و بعدا به این موضوع پاسخ خواهند داد".

لازم به توضیح است که، اعضای کمیته نروژی- ایرانی حمایت از مبارزات مردم ایران، از بدو شروع حادثه از صحنه درگیریهای فیزیکی بین تظاهرکنندگان و کارمندان سفارت عکس و فیلم تهیه  نموده اند. فیلمی که ضمیمه این گزارش می باشد تنها گوشه ای از اعمال خشونت کارمندان سفارت را نشان می دهد

پناهجویی که پرونده پناهندگی اش در هلند بسته شده بود خودش را به آتش کشید+ فیلم

پناهجوی 36 ساله ایرانی که دیروز در میدان مرکزی آمستردام خود را به آتش کشید در اثر شدت جراحات جان باخت. این پناهجو تقاضای پناهندگی اش رد و پرونده اش بسته شده بود. بسیاری از پناهندگان ایرانی در حال حاضر در خطر بازگرداندن به رژیم بربر ایران قرار دارند.دولت هلند امروز نیز یک هواپیما پر از پناهندگان عراقی را به آن کشور بازگرداند. برای هر خانواده سه پلیس و برای هر مجرد دو پلیس همراه این پناهندگان در هواپیما حضور داشتند. دولت هلند در تلاش است تا مقام اول نقض حقوق بشر در اروپا را به دست آورد.

تسلیت وبلاگ نویسان به میر حسین موسوی


ما همه از خداییم و به او باز میگردیم، با درود بر مهندس میرحسین موسوی رییس جمهور منتخب ملت ایران در انتخابات سال ۱۳۸۸ که برای احقاق حقوق مردم تسلیم مستبدین نشد و به زیر پرچم خود فروختگان نرفت و اکنون در بند استبداد و دژخیمان به ظاهر ایرانیانی به سر میبرد که هیچگونه ارزشی برای ایرانیان قایل نیستند و همچنین با درود فراوان به خانواده ی موسوی که در راه مبارزه برای آزادی مردم ایران از گزندهای گوناگون بی نصیب نمانده اند. ما وبلاگ نویسان سبز که با امکانات حداقلی خودمان و به درجات گوناگون در پی بیانیه ی شما مبنی بر گسترش آگاهی شروع به فعالیت و خبر رسانی و گهگاهی تحلیل و رایزنی در مورد مسایل خبری پرداخته ایم و همچنین در این راه برخی از ما از گزند نیروهای خود فروخته ی حکومتی هم بی نسیب نبوده ایم، درگذشت پدر گرامیتان مرحوم سید میراسماعیل موسوی را به شما و خانواده محترمتان تسلیت عرض مینماییم و از خداوند منان برای آن مرحوم طلب آمرزش و برای شما طول عمر با عزت روز افزون را طلب می کنیم.

میرحسین عزیز!

همه می دانیم که استبداد پایدار نخواهد بود و ما همگی تا روزی که ایران و ایرانی طعم آزادی را بچشد و خود را از بند خود فروختگان و دورویان رها ببیند پشتیبان شما هستیم و بدانید که رسالت ما هیچ چیزی بجز رسیدن به نقطه ی سرافرازی ایران و ایرانی نیست و همینجا اعلام می کنیم که با تمام وجود به کار خود ادامه خواهیم داد و همچنین صمیمانه صبر و استقامت شما را در مقابل سختی های موجود می ستاییم و بر خود می بالیم که در انتخاب خود اشتباه نکرده ایم.

جمعی از وبلاگنویسان  

رژیم جمهوری اسلامی: یک حکومت فاسد و بحران‌زده در آستانه فروپاشی

آشفتگی داخلی و بحران مشروعیت رژیم جمهوری اسلامی: سقوط قریب‌الوقوع رژیم ننگین جمهوری اسلامی به کجراهه‌ای کشیده شده است که دیگر قادر به حفظ ظا...