برمبنای آخرین گزارش ها نتیجه سفر یوکیا امانو رئیس آژانس بین المللی انرژی هسته ای از وین به تهران امید بخش توصیف شده است. با آنکه هنوز کوچکترین مطلبی در باره موارد توافق احتمالی فاش نشده، فضای خوشبینی بر اساس شایعات حاکم است.چندی پیش در این ستون درمقاله ای تحت عنوان " شعبده بازی در محور استانبول – بغداد" متذکر شدیم که این اولین بار نیست که جمهوری اسلامی به خاطر فریبکاری و وقت کشی به میدان آمده است تا بار دیگر با شیطان بزرگ ودیگرشیاطین پشت میز مذاکره بنشیند در حالی که هیچگونه قصد و نیتی در مورد ترک برنامه تسلیحاتی خود نداشته باشد. ولی آیا آمریکا و کشورهای غربی تا این حد ساده لوح هستند که بدون داشتن هیچگونه امیدی به موفقیت باز هم به دور دیگری از مذاکرات بی حاصل تن در دهند؟ مسلماً بسیاری از داده های بین المللی مسئله طی ماه ها و هفته های اخیردچار دگرگونی شده است. در آن نوشته متذکر شدیم که دولت پرزیدنت اوباما برای مشارکت در این گفتگو دلائل "انتخاباتی" خود را دارد و این دور جدید مذاکرات برای هردو طرف از اهمیتی ویژه برخوردار است.سرگرم کردن مردم پیرامون این نشست و برخاست ها هاهم برای جمهوری اسلامی و هم برای اوباما.فرصتی خواهد بود برای وقت خریدن و در انتظار فرصت نشستن بدون آن که هیچیک از دو طرف امید چندانی به سودمند بودن این نوع گفتگو را در سر بپروراند.
شرایط بحرانی جهان
به عبارت دیگر هم اوباما و هم خامنه ای هر دو به برگذاری این دور مذاکرات نیازمندند. پرواضح است که رهبر جمهوری اسلامی در محاسبات خود محظورات انتخاباتی اوباما را از نظر دور نخواهد داشت. استنباط درست آنها این است که اوباما علاقه مند است که احتمال هر نوع حمله نظامی را چه از سوی اسراییل و چه از طرف آمریکا تا بعد از انتخابات ماه نوامبر آینده به تعویق بیاندازد ودر ضمن راه هرگونه بحث و انتقاد ازسیاست خارجی دولتش را در باره مسئله ایران برای رقیب جمهوریخواه خود مسدود کند. جمهوری اسلامی نیز به نوبه خود این محظورات دولت اوباما را در دور جدید مذاکرات مورد استفاده قرار خواهد داد. متقابلاً غربی ها نیز از اوضاع وخیم اقتصادی و سیاسی رژیم آخوندها بی اطلاع نیستند و می دانند که تهران نیازمند بهانه ای است برای گریز هر چند موقت از شرایط بحرانی کنونی. پر واضح است که آمریکایی ها نخواهند توانست به خاطر چند دور گفتگوی بی حاصل همه تجارب تلخ و نا امید کننده خودرا در ادوار گوناگون مذاکره و داد و ستد با رژیم اسلامی به فراموشی بسپارند.مسلماً هر نوع تحلیل و بحث در مورد این معضل جهانی را نمی توان بدون در نظر گرفتن مجموعۀ شرایط بحرانی دنیای امروز انجام داد زیرا طرفین مذاکره سعی خواهند کرد از همه امکانات ،رویداد ها و مخاطرات به سود خود بهره برداری کنند.بحران اقتصادی و مالی روز افزون در اروپا که هر روز پیچیده تر میشود،نتیجه انتخابات ریاست جمهوری در فرانسه واحتمال تعدیل موضع این دولت در خاور میانه، بی ثباتی سیاسی دریونان واحتمال اخراج آن کشور از حوزه یورو اندک پاره ای هستنداز مسائلی که رهبران سیاسی اروپا و بویژه آلمان را به چالش طلبیده است. مبارزات انتخاباتی در آمریکا،سردرگمی سیاست غرب در افغانستان و آینده نامعلوم مصر و یمن نیزتنها گوشه ای از نگرانی های دولت اوباما راتشکیل میدهند. جمهوری اسلامی سعی خواهد کرد تا آنجا که ممکن است دراین مذاکرات ازاختلافات ونقاط ضعف غربیها بهره برداری کند. متقابلاً مذاکره کنندگان غربی هم ازمیزان تنفر وبی اعتمادی مردم نسبت به رژیم واوضاع وخیم اقتصاد کشور و تبعات روز افزون تحریمها کاملاً آگاهند. در هفته پیش ازشروع مذاکرات بغداد برگذاری ملاقات های واشنگتن، کامپ دیوید و شیکاگو یک فرصت استثنائی برای سعی درایجاد نوعی هم آهنگی میان سران کشورهای غربی ودیگر اعضای گروه پنج به اضافه یک بود.
آیارژیم آماده عقب نشینی وتسلیم است؟
از ظواهر امروآنچه جسته گریخته به مطبوعات درزکرده است چنین بر می آید که رژیم تهران احتمالا از روی ناچاری سرانجام آماده نوعی عقب نشینی و یکصد و هشتاد درجه تغییر موضع است. در تائید این این استنباط گفته میشودکه خامنه ای سرانجام پس ازاطمینان خاطراز قبضه کردن تمامی قدرت در دست خود آماده انعطاف پذیری (بخوانید تسلیم و عقب نشینی) شده است تا بلکه بتواند یکبار دیگر رژیم را از مهلکه نجات دهد.اگر این برداشت با واقعیات سیاسی روز منطبق باشد باید دید چه امکاناتی برای حصول نوعی توافق میان دو طرف مذاکره وجود دارد. پاره ای از دست اندرکاران مسائل سیاسی ایران معتقدند که بر خلاف همه تبلیغات و مبالغه گویی ها جمهوری اسلامی دستیابی به بمب اتمی را برای اعتلای اسلام و جنگ با کفار تعقیب نمی کند.زیرا با همه نادانی و جهالت منتسب به رژیم آخوندی نمی توان باور کرد که حضرات آماده انهدام متقابل و خودکشی محتمل باشند. اگر قبول کنیم که بمب اتم را برای جهان گشایی و سلطه جویی نمی خواهند آنگاه تِز دوم، یعنی استفاده از بمب برای حفظ موجودیت نظام مطرح می شود. سال ها است جمهوری اسلامی کره شمالی را به عنوان نمونه موفقیت در برابر هر نوع تهاجم خارجی ستایش می کندواحتمالا خامنه ای از سرنوشت قذافی هم درس عبرت گرفته است و معتقد است که اگر قذافی تسلیحات هسته ای خود را تسلیم نکرده بوداین چنین با شدت مورد تهاجم قرار نمی گرفت. شاید بشوداین سؤال را مطرح کرد که آیا راهی وجود دارد که هم جمهوری اسلامی و هم غربی ها بدون جنگ و خونریزی به اهداف خود نایل آیند؟ در تحلیل نظری پاسخ به این سوال مثبت است، یعنی غرب دارای امکانات و وسایلی هست که بتواند چنین "تضمینی" را به جمهوری اسلامی بدهد و یا حداقل آیت الله را مطمئن کند که اگر دست از بازی با اتم بردارد غربی ها نیز به نوبه خود رژیم را اندک اندک تطهیر خواهند کرد و بدون هیچگونه توجهی به مسائل حقوق بشر با نظام جمهوری اسلامی ساخت وپاخت خواهند کرد.از سوی دیگر اگر هدف جمهوری اسلامی برای دستیابی به انرژی هسته ای حفظ موجودیت نظام باشد دسترسی به این هدف از مجرای دیپلماسی هم کم خطر تر است هم می توان بدون کمترین هزینه نظامی و سیاسی به آن دست یافت.اگر این شایعات و حدثیات به واقعیت نزدیک باشدباید از رهبر معظم پرسید اکنون که آماده تسلیم شده اید پاسخ مردم را چگونه خواهید داد؟غنی سازی محدود و استفاده صلح امیز از انرژی هسته ای هرگزمورد سوال جامعه بین المللی نبوده است. آنچه امروز به خاطر آن سر به آستان بیگانه میسائید ده و شاید حتی بیست سال پیش به سهولت امکان پذیر بود. به مردم حقیقت را بگوئید. نشان دهید که امروز چه به دست آورده اید که درگذشته امکان پذیر نبود؟ هزینه این همه رنج و مصیبت، محرومیت و فرصت های فناشده را چه کسی خواهد پرداخت؟از این همه مصیبت، تحریم،تحمل حقارت ومحرومیت از پیشرفت اقتصادی و اجتماعی چه سودی حاصل ملت ایران شده است؟ چگونه تصور می کنید که بتوانید باز هم حقایق را از مردم پنهان کنید؟
هنوز دقیقاً روشن نیست که در نتیجه این تسلیم شرم آور چه شرایطی به ملت ایران تحمیل خواهد شد.اما حکومت جمهوری اسلامی نخواهد توانست حقایق را برای مدتی طولانی از مردم پنهان کند. روزی که حقایق بر ملا شود پاسخ مردم را چگونه خواهند داد؟ بازهم با کشتار دستجمعی جوانان واعدامهای بی پایان؟این بار فضاحت شکست آنقدر واضح است که نخواهید توانست حقایق رادر پس پرده اسرار نظام برای همیشه مدفون سازند.همانگونه که در ماجرای شوم گروگانگیری و یا در مورد پایان جنگ با عراق کسی دروغ های رژیم را باور نکرد، این بار هم قادر نخواهند بود مردم را فریب دهند.
پدرام طنازی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر