آزادی حق مسلم ماست (پدرام طنازی و مهرناز موسوی) Pedram Tannazi & Mehrnaz Mousavi زن زندگی آزادی 💚🤍♥️
۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۰, شنبه
جواد نصیری, محافظ شخصی اسفندیار مشایی را بشناسید
به گزارش اتحاد برای ایران, آشنایی با جواد نصیری ( محافظ شخصی اسفندیار مشایی ):مطلب زیر از سوی یک هموطن از وبلاگ تنفس در هوای آزادی برای ما ارسال گردیده است, این مطلب آشنایی مختصری است با محافظ شخصی اسفندیار رحیم مشایی
جواد نصیری – محافظ شخصی اسفندیار مشایی – ، پس از گذراندن دورهی آموزشی حفاظت – حراست در آموزشگاه شهید حبیباللهی در شهر اهواز ، به قوهی قضاییه و سپس به نهاد ریاست جمهوری منتقل شد.
او به عنوان مربی آموزشی برای گروههای رزمی ذوالفقار که برای مقابله با جنگ شهری سازماندهی شده اند ، فعالیت داشته است.
وی در تاریخ ۱۳۹۰/۱/۱۷، به عنوان نایب رییس موی تای آسیا انتخاب شد . وی همچنین رییس انجمن موی تای ایران است.
نوشته ای از رضا صالحی
جواد نصیری – محافظ شخصی اسفندیار مشایی – ، پس از گذراندن دورهی آموزشی حفاظت – حراست در آموزشگاه شهید حبیباللهی در شهر اهواز ، به قوهی قضاییه و سپس به نهاد ریاست جمهوری منتقل شد.
او به عنوان مربی آموزشی برای گروههای رزمی ذوالفقار که برای مقابله با جنگ شهری سازماندهی شده اند ، فعالیت داشته است.
وی در تاریخ ۱۳۹۰/۱/۱۷، به عنوان نایب رییس موی تای آسیا انتخاب شد . وی همچنین رییس انجمن موی تای ایران است.
نوشته ای از رضا صالحی
برگزاری جشن تولد سه فعال دانشجویی زندانی در بند ۳۵۰ اوین
زندانیان بند ۳۵۰ زندان اوین چهارشنبه شب، سالروز تولد حسن اسدی زید آبادی، میلاد اسدی و علی ملیحی، سه فعال دانشجویی زندانی را که هر سه در اردیبهشت ماه متولد شدهاند، جشن گرفتند.اتحاد برای ایران :بر اساس خبرهای رسیده به کلمه، زندانیان بند ۳۵۰ در این جشن تولد مشترک برای سه زندانی محبوس در این بند، سرود یار دبستانی و دیگر سرودهای جنبش سبز را با هم خواندند و این شادی را با یکدیگر تقسیم کردند.آنها در این جشن بار دیگر یادآوری کردند که زندان و حکمهای ناروایی که بر آنها تحمیل شده است، نمیتواند از شادی و روحیه مستحکم و قوی آنها در زندان جلوگیری کند. آنها برای تولد سه همبندی خود، کیک کوچکی را نیز با مواد محدودی که در زندان داشتند، تهیه کردند، تا این جشن هرچه بیشتر شبیه جشن تولد باشد.آنها همچنین در این جشن کوچک، یاد و خاطره مجید دری، دانشجوی ستارهدار و دیگر همبندیشان را که مدتی است به زندان بهبهان تبعید شده و او نیز در اردیبهشت ماه متولد شده، گرامی داشتند و یادآور شدند که هیچگاه نمیتوانند ضیا نبوی و مجید دری را که به صورت کاملا ناعادلانه به ترتیب به زندانهای اهواز و بهبهان تبعید شدهاند، فراموش کنند.گزارش رسیده به کلمه از بند ۳۵۰ زندان اوین حاکی است که نام این دو زندانی (ضیا نبوی و مجید دری) بارها در این جشن کوچک زندانیان تکرار شد.برخی از سایتهای جنبش سبز نیز طی فراخوانی از همه مردم به ویژه دانشجویان خواسته بودند یاد و خاطره این یاران دبستانی و متولدان ماه اردیبهشت را گرامی بدارند.میلاد اسدی، عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت، متولد ۲ اردیبهشت ۱۳۶۵ و محکوم به ۷ سال حبس تعزیری است. او در ۹ آذر ۱۳۸۸ دستگیر شد و از زمان دستگیری تا کنون تنها یک بار، آن هم در ایام عید نوروز سال جاری برای چند روز به مرخصی آمد.حسن اسدی زیدآبادی، مسئول کمیته ی حقوق بشر سازمان ادوار تحکیم وحدت، نیز دیگر زندانی بند ۳۵۰ است که ۸ اردیبهشت ۱۳۶۳ متولد شده است.او به پنج سال حبس تعزیری محکوم شده است و تاکنون نیز از حق مرخصی استفاده نکرده است.علی ملیحی، روزنامه نگار و دیگر عضو سازمان دانشآموختگان ایران، متولد ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۲ و محکوم به ۴ سال حبس است. وی از زمان دستگیری – ۲۱ بهمن ۱۳۸۸ – بدون مرخصی در زندان بسر میبرد.مجید دری، عضو شورای دفاع از حق تحصیل و دانشجوی ستاره دار متولد ۲ اردیبهشت ۱۳۵۸ است. وی محکوم به شش سال حبس همراه تبعید در زندان بهبهان است. او از ۱۸ تیرماه ۱۳۸۸ بدون مرخصی در زندان است.هماکنون در بند ۳۵۰ زندان اوین، بیش از ۱۷۵ زندانی سیاسی نگهداری میشوند که تعداد زیادی از آنها از زندانیان حوادث پس از انتخابات محسوب میشوند.
«محتوای صفحات فیسبوک» از علل احضار دانشجویان به کمیته انضباطی
تجمع دانشجویان دانشگاه سوره و پلیتکنیک در اعتراض به وضعیت صنفی دانشجویان برگزار شد. قرار است در دانشگاه مازندران نیز تجمعی اعتراضی برگزار شود. «برچیدن دوربینهای مداربسته در دانشگاه» یکی از موارد اعتراضی دانشجویان است.
رئیس دانشگاه سوره! دانشگاه پادگان نیست که ساز و کارهای نظامی بر آن حکمفرما باشد. عدهای همچون فرماندهان نظامی هر روز ما را چک میکنند، که مبادا میل و سلیقهای خلاف آنچه میپسندند در لباسهایمان، رفتارمان و گفتارمان ببینند. حتی اگر آن فرماندهان نظامی حضور فیزیکی نداشته باشند، ما شاهد دوربینهای ۳۶۰ درجهای هستیم که ما را تحت نظارت آنها قرار میدهد…» بر اساس فیلمهای منتشر شده از تجمعات اعتراضی دانشجویان در روزهای گذشته، این جملات بخشی از گفتههای دختری دانشجو در حیاط دانشگاه سوره است که از خواستههای دانشجویان میگوید و دانشجویانی که گرد او جمع شدهاند برای او هورا میکشند.در روزهای گذشته دانشجویان دانشگاههای پلیتکنیک و دانشگاه سوره در اعتراض به وضعیت دانشجویان، تجمعی اعتراضی برگزار کردهاند. همچنین دانشجویان دانشگاه پلیتکنیک دو بیانیه درباره خواستهها و موارد اعتراض خود منتشر کردهاند. “اعتراض به وضعیت اسفناک غذای سلف سرویس دانشگاه”، “اعتراض به وضعیت نامناسب خوابگاهها” و “افزایش ناگهانی هزینه خوابگاه های دانشجویی” از جمله مواردی است که به عنوان محور این اعتراضات عنوان شد.
تجسس در صفحات فیسبوک دانشجویان
سجاد ویس مرادی از فعالان دانشجویی و یکی از سردبیران سایت دانشجونیوز که اخبار دانشجویان ایران را پوشش میدهد در گفتوگو با دویچه وله درباره بیانیههای دانشجویان دانشگاه پلیتکنیک میگوید: «روز قبل از تجمع دو بیانیه توسط دانشجویان این دانشگاه منتشر شد که دانشجویان به محدودیتهای اعمال شده و رفتار برخی مدیران دانشگاه معترض بودند. همچنین خواستار برخی مدیران دانشگاه همچون معاون دانشگاه شده بودند.در بخشی از بیانیه دانشجویان این دانشگاه و در اعتراض به رفتار معاون فرهنگی این دانشگاه آمده است: «مدیریت فرهنگی دانشگاه، که در نگاه بسیاری از دانشجویان معضل بزرگ فرهنگی دانشگاه به شمار میرود، اکنون با پشتیبانی نهادهای نامشخص، خود را در جایگاهی میبیند که اعلام میکند: “من خود قانون را تعیین میکنم”. چنین سخنی کافی است تا عمق فاجعه حضور انتصابی ایشان در مقام معاونت فرهنگی یک دانشگاه پرافتخار چون پلیتکنیک تهران را درک کنیم.دانشجویان معترض دانشگاه پلیتکنیک در بیانیه خود به نام افراد مختلفی همچون معاونت دانشجویی این دانشگاه، رئیس اداره امور فرهنگی، رئیس حراست، دبیر کمیته انضباطی و… اشاره کردهاند. سجاد ویس مرادی درباره موارد “اعمال محدودیت” که دانشجویان این دانشگاه به آن اعتراض کردهاند، میگوید: «نیروهای حراست دانشگاه همواره در تجسس حوزههای خصوصی دانشجویان مشغول هستند، حتی تا آنجا پیش رفتهاند که مثلا با شخصیتهای جعلی به صفحات فیسبوک دانشجویان نفوذ میکنند و بهخاطر مطالبی که در صفحات شخصی فیسبوک دانشجویان است آنها را به کمیتههای انضباطی احظار میکنند.»
تشکیل شورای صنفی دانشجویان یکی از خواستههای معترضان
این فعال دانشجویی درباره اعتراض دانشجویان نسبت به رفتار حراست دانشگاه میگوید: «متاسفانه این اعتراض فقط مربوط به دانشگاههای پلیتکنیک و سوره نیست. در فضای کل دانشگاههای کشور، نیروهای حراست در نقش نیروهای امنیتی ظاهر میشوند. چون اهداف این نیروها در همه دانشگاهها یکسان است، احتمالا با دانشجویان معترض برخورد خواهند کرد.»در فیلم منتشر شده از حیاط دانشگاه سوره، دختری معترض به “برچیدن نصب دوربینهای مداربسته” و “تشکیل شورای صنفی دانشجویان” اشاره میکند. سجاد ویس مرادی میگوید: «از چند سال پیش به بهانه حفظ امنیت دانشجویان، آرام آرام در دانشگاهها دوربینهای مدار بسته نصب کردند. با این دوربینها دانشجویان معترض را شناسایی میکنند. سعی میکنند مثل پادگان رفتار دانشجویان را زیر نظر داشته باشند.بعد از تجمع دانشجویان دانشگاه پلیتکنیک، دانشجویان دانشگاه مازندران نیز با انتشار بیانیه اعلام کردهاند که در روزهای آینده تجمع خواهند کرد. دانشجویان دانشگاه علوم اجتماعی تهران نیز در اعتراض به “اعمال تفکیک جنسیتی” اعتراض کردهاند. به گفته این فعال دانشجویی در ماههای آینده، تجمعات اعتراضی دانشجویان بیش از پیش خواهد بود.
رئیس دانشگاه سوره! دانشگاه پادگان نیست که ساز و کارهای نظامی بر آن حکمفرما باشد. عدهای همچون فرماندهان نظامی هر روز ما را چک میکنند، که مبادا میل و سلیقهای خلاف آنچه میپسندند در لباسهایمان، رفتارمان و گفتارمان ببینند. حتی اگر آن فرماندهان نظامی حضور فیزیکی نداشته باشند، ما شاهد دوربینهای ۳۶۰ درجهای هستیم که ما را تحت نظارت آنها قرار میدهد…» بر اساس فیلمهای منتشر شده از تجمعات اعتراضی دانشجویان در روزهای گذشته، این جملات بخشی از گفتههای دختری دانشجو در حیاط دانشگاه سوره است که از خواستههای دانشجویان میگوید و دانشجویانی که گرد او جمع شدهاند برای او هورا میکشند.در روزهای گذشته دانشجویان دانشگاههای پلیتکنیک و دانشگاه سوره در اعتراض به وضعیت دانشجویان، تجمعی اعتراضی برگزار کردهاند. همچنین دانشجویان دانشگاه پلیتکنیک دو بیانیه درباره خواستهها و موارد اعتراض خود منتشر کردهاند. “اعتراض به وضعیت اسفناک غذای سلف سرویس دانشگاه”، “اعتراض به وضعیت نامناسب خوابگاهها” و “افزایش ناگهانی هزینه خوابگاه های دانشجویی” از جمله مواردی است که به عنوان محور این اعتراضات عنوان شد.
تجسس در صفحات فیسبوک دانشجویان
سجاد ویس مرادی از فعالان دانشجویی و یکی از سردبیران سایت دانشجونیوز که اخبار دانشجویان ایران را پوشش میدهد در گفتوگو با دویچه وله درباره بیانیههای دانشجویان دانشگاه پلیتکنیک میگوید: «روز قبل از تجمع دو بیانیه توسط دانشجویان این دانشگاه منتشر شد که دانشجویان به محدودیتهای اعمال شده و رفتار برخی مدیران دانشگاه معترض بودند. همچنین خواستار برخی مدیران دانشگاه همچون معاون دانشگاه شده بودند.در بخشی از بیانیه دانشجویان این دانشگاه و در اعتراض به رفتار معاون فرهنگی این دانشگاه آمده است: «مدیریت فرهنگی دانشگاه، که در نگاه بسیاری از دانشجویان معضل بزرگ فرهنگی دانشگاه به شمار میرود، اکنون با پشتیبانی نهادهای نامشخص، خود را در جایگاهی میبیند که اعلام میکند: “من خود قانون را تعیین میکنم”. چنین سخنی کافی است تا عمق فاجعه حضور انتصابی ایشان در مقام معاونت فرهنگی یک دانشگاه پرافتخار چون پلیتکنیک تهران را درک کنیم.دانشجویان معترض دانشگاه پلیتکنیک در بیانیه خود به نام افراد مختلفی همچون معاونت دانشجویی این دانشگاه، رئیس اداره امور فرهنگی، رئیس حراست، دبیر کمیته انضباطی و… اشاره کردهاند. سجاد ویس مرادی درباره موارد “اعمال محدودیت” که دانشجویان این دانشگاه به آن اعتراض کردهاند، میگوید: «نیروهای حراست دانشگاه همواره در تجسس حوزههای خصوصی دانشجویان مشغول هستند، حتی تا آنجا پیش رفتهاند که مثلا با شخصیتهای جعلی به صفحات فیسبوک دانشجویان نفوذ میکنند و بهخاطر مطالبی که در صفحات شخصی فیسبوک دانشجویان است آنها را به کمیتههای انضباطی احظار میکنند.»
تشکیل شورای صنفی دانشجویان یکی از خواستههای معترضان
این فعال دانشجویی درباره اعتراض دانشجویان نسبت به رفتار حراست دانشگاه میگوید: «متاسفانه این اعتراض فقط مربوط به دانشگاههای پلیتکنیک و سوره نیست. در فضای کل دانشگاههای کشور، نیروهای حراست در نقش نیروهای امنیتی ظاهر میشوند. چون اهداف این نیروها در همه دانشگاهها یکسان است، احتمالا با دانشجویان معترض برخورد خواهند کرد.»در فیلم منتشر شده از حیاط دانشگاه سوره، دختری معترض به “برچیدن نصب دوربینهای مداربسته” و “تشکیل شورای صنفی دانشجویان” اشاره میکند. سجاد ویس مرادی میگوید: «از چند سال پیش به بهانه حفظ امنیت دانشجویان، آرام آرام در دانشگاهها دوربینهای مدار بسته نصب کردند. با این دوربینها دانشجویان معترض را شناسایی میکنند. سعی میکنند مثل پادگان رفتار دانشجویان را زیر نظر داشته باشند.بعد از تجمع دانشجویان دانشگاه پلیتکنیک، دانشجویان دانشگاه مازندران نیز با انتشار بیانیه اعلام کردهاند که در روزهای آینده تجمع خواهند کرد. دانشجویان دانشگاه علوم اجتماعی تهران نیز در اعتراض به “اعمال تفکیک جنسیتی” اعتراض کردهاند. به گفته این فعال دانشجویی در ماههای آینده، تجمعات اعتراضی دانشجویان بیش از پیش خواهد بود.
آمار واژه ولایت فقیه در سخنرانیهای احمدینژاد
سایت دیگربان در خبر کوتاهی نوشته که محمود احمدینژاد در سال ۱۳۸۴ از واژه ولایت فقیه ۲۶ بار در سخنرانیهای خود استفاده کرده است.
این سایت نوشته که در سخنرانیهای سال ۱۳۸۸ احمدینژاد تنها هفت واژه ولایت مطلقه فقیه دیده میشود و در سال ۱۳۸۹ نیز این واژه سه بار در سخنرانیهای رئیس دولت دهم تکرار شده است.
این سایت نوشته که در سخنرانیهای سال ۱۳۸۸ احمدینژاد تنها هفت واژه ولایت مطلقه فقیه دیده میشود و در سال ۱۳۸۹ نیز این واژه سه بار در سخنرانیهای رئیس دولت دهم تکرار شده است.
مادر مهدی محمودیان: علما برای آزادی زندانیان سیاسی قدمی بردارند
مادر مهدی محمودیان از همه علما و کسانی که می توانند برای آزادی زندانیها مخصوصا جوانها قدمی بردارند و کاری بکنند خواهش می کند هر چه زودتر این کار را انجام دهند و هزاران خانواده را از نگرانی در بیاورند.نوروز
در حالیکه طی روزهای اخیر خانوادۀ این روزنامه نگارِ زندانی و عضو جبهه مشارکت ، مهدی محمودیان، امکان ملاقات با این زندانی سیاسی را نیافته بودند، نهایتا پس از چهار ماه تلاش، موفق شدند اجازه ملاقات حضوری دریافت کنند.پس از ملاقاتی که روز پنجشنبه خانوادۀ محمودیان با این زندانیِ سیاسی داشتند، مادرش در مورد وضعیت روحی وی گفت: وضعیت روحی او بسیار عالی بود اما همچنان از ناراحتی ریه رنج می برد و اگر مطلع باشید هفته گذشته در ساعت هواخوری هنگام بازی دچار شکستگی دنده می شود و متاسفانه دنده سمت ریه آسیب دیده اش شکسته و ناراحتیش را بیشتر کرده است.وی در خصوص اقدامات پزشکی صورت گرفته افزود: فعلا عکسبرداری کرده اند و دکتر شکستگی دنده را تایید کرده و مسکن داده اند.مقداری هم داروی ویتامین و تقویت و کلسیم که با تجویز پزشک خودمان برایش تهیه کردیم. فقط امیدواریم مرخصی بدهند تا خودمان درمانش کنیم گرچه دیگر از اینها بعید میدانم مرخصی بدهند.مادر محمودیان در مورد اعتصاب غذای وی ادامه داد: اعتصابشان دائمی نیست فعلا هر هفته یک روز به آن اضافه می شود.این هفته دو روز اعتصاب کردند و هفته بعد سه روز همینطور تا خرداد و اگر همچنان به خواسته ها و اعتصاب آنها بی توجه باشند احتمالا تا رسیدن به خواسته هایشان اعتصاب غذای دائمی می کنند.وی افزود: بعد از چهار ماه یک ملاقات حضوری داشتیم خصوصا اینکه نوه ام زینب نیز حدودا بعد از شش ماه توانسته بود به دیدن پدرش بیاید خیلی فرصت صحبت درباره همه نشد.اما مهدی گفت به دوستان بگویید درباره اخبار زندانیها حساس باشند و هر چیزی را باور نکنند. چون ممکن است از یک کانالی اخبار نادرست پخش شود و بعد تکذیب شود آنوقت اگر این اتفاق چند مرتبه تکرار شود دیگر باور اخبار درست هم سخت می شود.مثلا گفت اخبار درگیری من یا مجید توکلی یا آقای سحرخیز با زندانبانها و انفرادی رفتن توکلی و خبرهایی از این دست که در این هفته پخش شد، هیچکدام درست نبوده است و وضعیت زندانیها همانطور مثل سابق می باشد و بدتر نشده است. بخاطر همین خیلی به اخبار سایتهای گمنام و ناآشنا اعتماد نکنید و سعی کنید بیشتر اخبار را از خود خانواده ها بخصوص پس از روزهای ملاقات جویا شوید.این مادر زجردیده در خاتمه اظهار امیدواری کرد که به فرزندنش مرخصی درمانی دهند و افزود: از همه علما و کسانی که می توانند برای آزادی زندانیها مخصوصا جوانها قدمی بردارند و کاری بکنند خواهش می کنم هر چه زودتر این کار را انجام دهند و هزاران خانواده را از نگرانی در بیاورند.”مهدی محمودیان، عضو جبهه مشارکت ، روزنامه نگار و فعال حقوق بشر، در تاریخ ٢۶ شهریور ٨٨ بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. اولین دادگاه محمودیان در تاریخ ۱٣ اسفند همان سال برگزار شد.این مسئول ستاد اطلاع رسانیِ جبهه مشارکت، که نقش عمده ای در افشای حقایق پیش آمده در فاجعه کهریزک داشت، در اردیبهشت ٨٩ به زندان رجائی شهر منتقل و سپس به اتهام “تبانی علیه نظام”، به پنج سال حبس تعزیری محکوم شد که در تاریخ ٣۰ شهریور ٨٩ این حکم در دادگاه تجدید نظر تأیید شد.از سال گذشته وضعیت جسمی مهدی محمودیان وخیم گزارش شده و به عفونت ریوی هم مبتلا شده بود که با بی اعتنایی و بی توجهی مسئولان زندان به بیماری وی رو به رو شد و از آن تاریخ تا به امروز محمودیان از عفونت ریوی رنج می برد .
در حالیکه طی روزهای اخیر خانوادۀ این روزنامه نگارِ زندانی و عضو جبهه مشارکت ، مهدی محمودیان، امکان ملاقات با این زندانی سیاسی را نیافته بودند، نهایتا پس از چهار ماه تلاش، موفق شدند اجازه ملاقات حضوری دریافت کنند.پس از ملاقاتی که روز پنجشنبه خانوادۀ محمودیان با این زندانیِ سیاسی داشتند، مادرش در مورد وضعیت روحی وی گفت: وضعیت روحی او بسیار عالی بود اما همچنان از ناراحتی ریه رنج می برد و اگر مطلع باشید هفته گذشته در ساعت هواخوری هنگام بازی دچار شکستگی دنده می شود و متاسفانه دنده سمت ریه آسیب دیده اش شکسته و ناراحتیش را بیشتر کرده است.وی در خصوص اقدامات پزشکی صورت گرفته افزود: فعلا عکسبرداری کرده اند و دکتر شکستگی دنده را تایید کرده و مسکن داده اند.مقداری هم داروی ویتامین و تقویت و کلسیم که با تجویز پزشک خودمان برایش تهیه کردیم. فقط امیدواریم مرخصی بدهند تا خودمان درمانش کنیم گرچه دیگر از اینها بعید میدانم مرخصی بدهند.مادر محمودیان در مورد اعتصاب غذای وی ادامه داد: اعتصابشان دائمی نیست فعلا هر هفته یک روز به آن اضافه می شود.این هفته دو روز اعتصاب کردند و هفته بعد سه روز همینطور تا خرداد و اگر همچنان به خواسته ها و اعتصاب آنها بی توجه باشند احتمالا تا رسیدن به خواسته هایشان اعتصاب غذای دائمی می کنند.وی افزود: بعد از چهار ماه یک ملاقات حضوری داشتیم خصوصا اینکه نوه ام زینب نیز حدودا بعد از شش ماه توانسته بود به دیدن پدرش بیاید خیلی فرصت صحبت درباره همه نشد.اما مهدی گفت به دوستان بگویید درباره اخبار زندانیها حساس باشند و هر چیزی را باور نکنند. چون ممکن است از یک کانالی اخبار نادرست پخش شود و بعد تکذیب شود آنوقت اگر این اتفاق چند مرتبه تکرار شود دیگر باور اخبار درست هم سخت می شود.مثلا گفت اخبار درگیری من یا مجید توکلی یا آقای سحرخیز با زندانبانها و انفرادی رفتن توکلی و خبرهایی از این دست که در این هفته پخش شد، هیچکدام درست نبوده است و وضعیت زندانیها همانطور مثل سابق می باشد و بدتر نشده است. بخاطر همین خیلی به اخبار سایتهای گمنام و ناآشنا اعتماد نکنید و سعی کنید بیشتر اخبار را از خود خانواده ها بخصوص پس از روزهای ملاقات جویا شوید.این مادر زجردیده در خاتمه اظهار امیدواری کرد که به فرزندنش مرخصی درمانی دهند و افزود: از همه علما و کسانی که می توانند برای آزادی زندانیها مخصوصا جوانها قدمی بردارند و کاری بکنند خواهش می کنم هر چه زودتر این کار را انجام دهند و هزاران خانواده را از نگرانی در بیاورند.”مهدی محمودیان، عضو جبهه مشارکت ، روزنامه نگار و فعال حقوق بشر، در تاریخ ٢۶ شهریور ٨٨ بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. اولین دادگاه محمودیان در تاریخ ۱٣ اسفند همان سال برگزار شد.این مسئول ستاد اطلاع رسانیِ جبهه مشارکت، که نقش عمده ای در افشای حقایق پیش آمده در فاجعه کهریزک داشت، در اردیبهشت ٨٩ به زندان رجائی شهر منتقل و سپس به اتهام “تبانی علیه نظام”، به پنج سال حبس تعزیری محکوم شد که در تاریخ ٣۰ شهریور ٨٩ این حکم در دادگاه تجدید نظر تأیید شد.از سال گذشته وضعیت جسمی مهدی محمودیان وخیم گزارش شده و به عفونت ریوی هم مبتلا شده بود که با بی اعتنایی و بی توجهی مسئولان زندان به بیماری وی رو به رو شد و از آن تاریخ تا به امروز محمودیان از عفونت ریوی رنج می برد .
۱۳۹۰ اردیبهشت ۹, جمعه
مصباح(تمساح)یزدی: مخالفت با ولی وفقه در حد شرک به خدا است
در قانون اساسی جمهوری اسلامی ، به رهبر این کشور “ولی فقیه” گفته می شود که حاکمان ایران و هواداران آن ها می گویند که این قدرت سیاسی ریشه ای دینی دارد و مشروعیت آن برگرفته از خدا است. نظریه ای که توسط بسیاری از علمای شیعه مورد پذیرش قرار نگرفته است.به گزارش خبرگزاری اصولگرای “رجا نیوز” مصباح یزدی در دیدار جمعی از اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در استدلال بر نظریه ولایت فقیه گفت: “حتی در زمان حضور معصوم که برخی از مردم یه امام دسترسی نداشتند، ائمه افرادی را به عنوان نائب و جانشین خود قرار می دادند و این همان امری است که در فرهنگ ما ولایت فقیه نام دارد.وی با اشاره به اینکه نمی توان دین را از غیر متخصص در امور دینی یاد گرفت، گفت: “دین را باید به کمک علما از قرآن و کلمات معصومین آموخت؛ نه از مرتاض و جن گیر؛ و با استناد به اینکه برخی افراد کارهایی میکنند که دیگران از انجام آن عاجزند، نمیتوان برای شناخت دین به آنها مراجعه کرد.با توجه به اختلافات اخیر میان محمود احمدی نژاد رئیس جمهوری اسلامی ایران و اطرافیانش با آیت الله علی خامنه ای رهبر این کشور، به نظر می رسد این بار این سخنان مصباح یزدی احمدی نژاد را نشانه رفته است. چرا که بسیار شایع می شود اسفندیار رحیم مشایی رئیس دفتر احمدی نژاد و نزدیکترین فرد به او، با مرتاضان هندی در ارتباط است و از آن ها در برنامه ریزی های خود مشورت می گیرد.مصباح یزدی با بیان اینکه اگر فهمیدیم مسألهای حق است باید تا آخر بر آن پافشاری کنیم، خاطرنشان کرد: “اگر پس از بررسی ادله ولایت فقیه به حقانیت آن پی بردیم، باید پای آن بایستیم و بدانیم که مخالفت با ولیفقیه مخالفت با ائمه و بر اساس روایات در حد شرک بالله است.در هفته های اخیر اختلاف در راس قدرت در ایران به اوج خود رسیده است. اختلاف ها به شکل علنی خود با جریان استعفای علی اکبر مصلحی وزیر اطلاعات در دولت احمدی نژاد آغاز شد.احمدی نژاد که در روزهای اخیر از حضور در دفتر کار خود در نهاد ریاست جمهوری در اعتراض به تاکید آیت الله خامنه ای بر ادامه حضور مصلحی در راس وزارت اطلاعات امتناع کرده دوشنبه با رهبر ایران دیدار کرد اما از نتایج این دیدار خبری منتشر نشده است.در پی اختلاف های داخلی مصلحی از سمت خود استعفا داد که فورا مورد پذیرش احمدی نژاد قرار گرفت. بنا بر گزارش ها آیت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی خواستار ابقای مصلحی شد.
سه زندانی سیاسی در زندان رجایی شهر ممنوع الملاقات شدند
سه زندانی سیاسی در زندان رجایی شهر از ملاقات با خانواده محروم شده اند.کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی
شهرام پورمنصوری، فرهنگ پورمنصوری و مهدی زاویه سه زندانی سیاسی محبوس در بند ویژه امنیتی زندان رجایی شهر هستند که بر اساس گزارش های ارسالی از هفته گذشته ممنوع الملاقات شده اند. گزارش های ارسالی به کمیته حاکی از آن است که تعداد دیگری از زندانیان بند ویژه امنیتی ممنوع الملاقات شده اند.در حال حاضر ملاقات های حضوری و تلفن بند ویژه امنیتی قطع است و مقامات امنیتی و قضایی دستور داده اند تا هر نوع ملاقات حضوری و تماس تلفنی زندانیان سیاسی با خانواده هایشان قطع شود و تنها با صدور مجوز امکان پذیر باشد. ملاقات های کابینی نیز تحت کنترل و نظارت انجام می گیرد.زندانیان سیاسی رجایی شهر در اعتراض به اعمال محدودیت ها و کنترل و فشار بیش از حد دست به اعتصاب غذا شده اند.
شهرام پورمنصوری، فرهنگ پورمنصوری و مهدی زاویه سه زندانی سیاسی محبوس در بند ویژه امنیتی زندان رجایی شهر هستند که بر اساس گزارش های ارسالی از هفته گذشته ممنوع الملاقات شده اند. گزارش های ارسالی به کمیته حاکی از آن است که تعداد دیگری از زندانیان بند ویژه امنیتی ممنوع الملاقات شده اند.در حال حاضر ملاقات های حضوری و تلفن بند ویژه امنیتی قطع است و مقامات امنیتی و قضایی دستور داده اند تا هر نوع ملاقات حضوری و تماس تلفنی زندانیان سیاسی با خانواده هایشان قطع شود و تنها با صدور مجوز امکان پذیر باشد. ملاقات های کابینی نیز تحت کنترل و نظارت انجام می گیرد.زندانیان سیاسی رجایی شهر در اعتراض به اعمال محدودیت ها و کنترل و فشار بیش از حد دست به اعتصاب غذا شده اند.
فراخوان کمیته اطلاع رسانی جنبش سبز – شاخه کردستان به مناسبت روز جهانی کارگر
در آستانه روز جهانی کارگر و در حمایت از بیانیۀ شورای هماهنگی راه سبز امید پیرامون بزرگداشت این روز، کمیته اطلاع رسانی جنبش سبز- شاخه کردستان نیز، طی بیانیه از تمامی تشکل ها، نهادها، فعالین کارگری و همچنین سبزها خواسته است "ضمن بزرگداشت روز جهانی کارگر، با شرکت در اعتصابات و حرکت های اعتراضی ۱۱ اردیبهشت، همبستگی خود را تقویت نمایند.
به گزارش منابع خبری جرس، متن بیانیۀ کمیته اطلاع رسانی جنبش سبز- شاخه کردستان، به مناسبت اول ماه مه – یازدهم اردیبهشت و روز جهانی کارگر، به شرح زیر است :
پیرو بیانیه های شورای هماهنگی راه سبز امید و تشکل های مختلف کارگری به مناسبت روز جهانی کارگر، کمیته اطلاع رسانی جنبش سبز- شاخه کردستان، حمایت خود از کارگران کشور را اعلام کرده و خواستار پاسخ به مطالبات این قشر مولد است. واضح است که بزرگ ترین موانع دستیابی به خواست های صنفی و مدنی کارگران و دیگر اقشار جامعه، حاکمیت نامشروع و دولت متقلبی است که با شعار رایحه خوش خدمت و آوردن پول نفت بر سر سفره های مردم روی کار آمده است، اما، ناتوان از تأمین نیازهای اولیه زندگی مردم است. دیگر برای مردم روشن است که اتهاماتی نظیر قشری بودن جنبش سبز، عدم طرح مطالبات دیگر اقشار و قومیت ها در آن، وجود شکاف بین نیروهای اجتماعی و ناتوان جلوه دادن آنان در پیوستن به بدنه جنبش سبز و ... از اساس نادرست است. به همین دلیل، این کمیته، ضمن قدردانی از حمایت کارگران از جنبش سبز و احترام به مطالبات مطرح شده از سوی تشکل های مختلف کارگری، با تمام توان در جهت تحقق این خواسته ها تلاش می کند و اساساً شعار آن، رفع کلیه اشکال تبعیض و ارتقای وضعیت حقوق انسانی شهروندان مبتنی بر موازین جهانی حقوق بشر است. چتر گسترده جنبش سبز، علاوه بر کارگران، معلمان، کشاورزان، دانشجویان، بازاریان، زنان، دانش آموزان و ... را نیز در بر می گیرد و این جنبش خود را موظف به پیگیری مطالبات تمامی اقشار جامعه می داند.
لذا، کمیته اطلاع رسانی جنبش سبز- شاخه کردستان، از تمامی تشکل ها، نهادها، فعالین کارگری و همچنین سبزها می خواهد ضمن بزرگداشت روز جهانی کارگر، با شرکت در اعتصابات و حرکت های اعتراضی ۱۱ اردیبهشت، همبستگی خود را تقویت نمایند.
نهم اردیبهشت ٩۰
به گزارش منابع خبری جرس، متن بیانیۀ کمیته اطلاع رسانی جنبش سبز- شاخه کردستان، به مناسبت اول ماه مه – یازدهم اردیبهشت و روز جهانی کارگر، به شرح زیر است :
پیرو بیانیه های شورای هماهنگی راه سبز امید و تشکل های مختلف کارگری به مناسبت روز جهانی کارگر، کمیته اطلاع رسانی جنبش سبز- شاخه کردستان، حمایت خود از کارگران کشور را اعلام کرده و خواستار پاسخ به مطالبات این قشر مولد است. واضح است که بزرگ ترین موانع دستیابی به خواست های صنفی و مدنی کارگران و دیگر اقشار جامعه، حاکمیت نامشروع و دولت متقلبی است که با شعار رایحه خوش خدمت و آوردن پول نفت بر سر سفره های مردم روی کار آمده است، اما، ناتوان از تأمین نیازهای اولیه زندگی مردم است. دیگر برای مردم روشن است که اتهاماتی نظیر قشری بودن جنبش سبز، عدم طرح مطالبات دیگر اقشار و قومیت ها در آن، وجود شکاف بین نیروهای اجتماعی و ناتوان جلوه دادن آنان در پیوستن به بدنه جنبش سبز و ... از اساس نادرست است. به همین دلیل، این کمیته، ضمن قدردانی از حمایت کارگران از جنبش سبز و احترام به مطالبات مطرح شده از سوی تشکل های مختلف کارگری، با تمام توان در جهت تحقق این خواسته ها تلاش می کند و اساساً شعار آن، رفع کلیه اشکال تبعیض و ارتقای وضعیت حقوق انسانی شهروندان مبتنی بر موازین جهانی حقوق بشر است. چتر گسترده جنبش سبز، علاوه بر کارگران، معلمان، کشاورزان، دانشجویان، بازاریان، زنان، دانش آموزان و ... را نیز در بر می گیرد و این جنبش خود را موظف به پیگیری مطالبات تمامی اقشار جامعه می داند.
لذا، کمیته اطلاع رسانی جنبش سبز- شاخه کردستان، از تمامی تشکل ها، نهادها، فعالین کارگری و همچنین سبزها می خواهد ضمن بزرگداشت روز جهانی کارگر، با شرکت در اعتصابات و حرکت های اعتراضی ۱۱ اردیبهشت، همبستگی خود را تقویت نمایند.
نهم اردیبهشت ٩۰
اسامی ۱۶۰ تن از بازداشت شدگان ۲۵ بهمن ۸۹
در پی تجمع ۲۵ بهمن سال گذشته صدها تن از شهروندان توسط نیروهای امنیتی در تهران و شهرستانهای مختلف بازداشت و روانه زندان شدند. در این اسامی بسیاری از زندانیان گمنام نیز وجود داشت که هیچگاه از سوی مجامع حقوق بشری مورد توجه قرار نگرفت و تنها نام عده معدودی از فعالین شناخته شده بر سر زبانها افتاد. نهاد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران بنا بر رسالت خود اقدام به انتشار اسامی ۱۶۰ تن از شهروندان بازداشتی در بند ۲۴۰ زندان اوین نموده است که بسیاری از این افراد پس از گذشت زمان و در تاریخهای متفاوتی با قرار وثیقه و یا کفالت از زندان آزاد شده و یا جهت صدور حکم به بندهای عمومی این زندان منتقل شدند.
اسامی ۱۶۰ تن از شهروندان تهرانی که در بند ۲۴۰ زندان اوین محبوس بودهاند به قرار زیر است:
علی بهرامی، علی قاسم نی، علی عمرانی، علی حاج مولا حاجی، علی مورشدلو، علی شکار چی، علی رضا لازمی، علی رضا توکلی، علی رضا حسینی، علی رضا خسروی، علی رضا اسماعیلی، علی رضا گنج، علی رضا متولی، علی رضا کارگر، علی اکبر محمدزاده، علی اکبر کاظمی، امیر علی آقا، امیر جعفری، امیر هوشنگ نوایی، آرمان قوامی، آرمان قرابینی، آرمین معراجی، البرز محمدپور، اکبر امینی، عباس میرزا اردستانی، عباس حاجی آقایی، آقاجان هاشمی، آیدین ایرانخواه، اشکان سعیدیپور، اشکان فرزادینژاد، عادل قبادی، اصغر بازرگانی، بهزاد علی اکبرپور، بهنیا مزارحی، بابک صادقی، دانیال کریمی، احسان فیضی حاج آقا، احسان حسین خانی، احسان غفاریان ماهی، احسان گودرزی، الیار مقیمی آذر، عماد قهرمانی، ارشاد مظلومی، فرهاد طاهری، فرهاد صفیزاده، فرید نوری، فرید سالس عموم، فرزاد محمدی، فرزاد شفایی، فریدون طارمیان، فریدون بیاتی، فرشاد فعلگری، غلام رضا عالم بیگی، حسن جوان مرد، حسن عبداللهی، حسین خلیلی، حسین بداغی، حسین بهادری، حسین سبحانی، هادی معینی، هادی جلیلی، هادی شاکری، حامد اسلامی، حامد مژدهی، حامد شاملو، حمید طاهریان، حمید حسین خانی، حمید حسینزاده، حمید رضا ملک محمدی، هاشم منطقی، هوشنگ اکبر، جواد شکوهی، کاوه رزاقی، کاوه فرداد، کاوه کرامتی، خشایار یوسفیزاده، محمد افخمی، محمد سالاری، محمد قره قزل، محمد کوچکی بارزی، محمد نراقی، محمد کتابی، محمد آوانکی، محمد آهی، محمد آبنیکی،، محمد عدلی، محمد افکاری، محمد بیات، محمد سالکی، محمد جم، محمد رضازاده، محمد مهدی مقدم، محمد رضا عرب، محمد امین خیری حبیب آبادی، محمد مهدی پیر مرادیان، محمد میلاد دار آفرین، محمد هادی نعیمی، محمد رضا عباسی، محمد علی ابراهیم دباغی، محمد محسن محمدی قویی، محمد علی لباسی، محمد حسین اقدم، مهدی عیوضی، مهدی ناجیان، مهدی روزه خانی، مهدی الماسی، مهدی شریفیان، مجید فیروزی، مجید چوپانی، مجید جلیلی، مجتبی کارگران، مجتبی حیدری، میلاد چنگیزی، میلاد اعظمی، محسن گورجی راد، محمود مقیمی، مالک سلیمانی، مسعود عبدالغنی، مهرداد خاکساری، میثم درویشی، معین میرزایی، ماکان تبرایی، نیکنام ریاحی، نیکنام فرخنده، ناصر معصومی، ناصر تقیزاده، نوید نوری، امید اکبری لو، پیمان اینانلو، پیمان رضا خانی، پیمان غلامی مالی دره، پوریا ابراهیمی، پدرام رفیعزاده، رضا امیری، رضا حمیدی، رضا حکم آبادی، رضا تقیپور، رضا حیدری، رامین پرچمی، رحیم آقایی، روزبه مرکب جم، سینا غفاری، سینا حیدری، سعید ابراهیمی، سعید علی رضا لو، سعید حقیقتی، سعید افغان، سعید چشم زارد امامی، سامان عباسیان، سیاوش رضایی، سید خلیل حسینی، سید احمد هاشمی، ستار اسماییلی، شاهین عظیم پناه، سلمان دستمالچی، تیرداد کیامنش، وحید صوفی، یوسف خمسه، یوسف باغبان، یاسر بخشی
شهروندانی که در بازه زمانی ۲۵ بهمن - ۲۹ اسفند ماه در تهران و شهرستانها بازداشت شدهاند میتوانند با ایمیل زیر جهت معرفی و کمک حقوقی ارتباط حاصل نمایند.
اسامی ۱۶۰ تن از شهروندان تهرانی که در بند ۲۴۰ زندان اوین محبوس بودهاند به قرار زیر است:
علی بهرامی، علی قاسم نی، علی عمرانی، علی حاج مولا حاجی، علی مورشدلو، علی شکار چی، علی رضا لازمی، علی رضا توکلی، علی رضا حسینی، علی رضا خسروی، علی رضا اسماعیلی، علی رضا گنج، علی رضا متولی، علی رضا کارگر، علی اکبر محمدزاده، علی اکبر کاظمی، امیر علی آقا، امیر جعفری، امیر هوشنگ نوایی، آرمان قوامی، آرمان قرابینی، آرمین معراجی، البرز محمدپور، اکبر امینی، عباس میرزا اردستانی، عباس حاجی آقایی، آقاجان هاشمی، آیدین ایرانخواه، اشکان سعیدیپور، اشکان فرزادینژاد، عادل قبادی، اصغر بازرگانی، بهزاد علی اکبرپور، بهنیا مزارحی، بابک صادقی، دانیال کریمی، احسان فیضی حاج آقا، احسان حسین خانی، احسان غفاریان ماهی، احسان گودرزی، الیار مقیمی آذر، عماد قهرمانی، ارشاد مظلومی، فرهاد طاهری، فرهاد صفیزاده، فرید نوری، فرید سالس عموم، فرزاد محمدی، فرزاد شفایی، فریدون طارمیان، فریدون بیاتی، فرشاد فعلگری، غلام رضا عالم بیگی، حسن جوان مرد، حسن عبداللهی، حسین خلیلی، حسین بداغی، حسین بهادری، حسین سبحانی، هادی معینی، هادی جلیلی، هادی شاکری، حامد اسلامی، حامد مژدهی، حامد شاملو، حمید طاهریان، حمید حسین خانی، حمید حسینزاده، حمید رضا ملک محمدی، هاشم منطقی، هوشنگ اکبر، جواد شکوهی، کاوه رزاقی، کاوه فرداد، کاوه کرامتی، خشایار یوسفیزاده، محمد افخمی، محمد سالاری، محمد قره قزل، محمد کوچکی بارزی، محمد نراقی، محمد کتابی، محمد آوانکی، محمد آهی، محمد آبنیکی،، محمد عدلی، محمد افکاری، محمد بیات، محمد سالکی، محمد جم، محمد رضازاده، محمد مهدی مقدم، محمد رضا عرب، محمد امین خیری حبیب آبادی، محمد مهدی پیر مرادیان، محمد میلاد دار آفرین، محمد هادی نعیمی، محمد رضا عباسی، محمد علی ابراهیم دباغی، محمد محسن محمدی قویی، محمد علی لباسی، محمد حسین اقدم، مهدی عیوضی، مهدی ناجیان، مهدی روزه خانی، مهدی الماسی، مهدی شریفیان، مجید فیروزی، مجید چوپانی، مجید جلیلی، مجتبی کارگران، مجتبی حیدری، میلاد چنگیزی، میلاد اعظمی، محسن گورجی راد، محمود مقیمی، مالک سلیمانی، مسعود عبدالغنی، مهرداد خاکساری، میثم درویشی، معین میرزایی، ماکان تبرایی، نیکنام ریاحی، نیکنام فرخنده، ناصر معصومی، ناصر تقیزاده، نوید نوری، امید اکبری لو، پیمان اینانلو، پیمان رضا خانی، پیمان غلامی مالی دره، پوریا ابراهیمی، پدرام رفیعزاده، رضا امیری، رضا حمیدی، رضا حکم آبادی، رضا تقیپور، رضا حیدری، رامین پرچمی، رحیم آقایی، روزبه مرکب جم، سینا غفاری، سینا حیدری، سعید ابراهیمی، سعید علی رضا لو، سعید حقیقتی، سعید افغان، سعید چشم زارد امامی، سامان عباسیان، سیاوش رضایی، سید خلیل حسینی، سید احمد هاشمی، ستار اسماییلی، شاهین عظیم پناه، سلمان دستمالچی، تیرداد کیامنش، وحید صوفی، یوسف خمسه، یوسف باغبان، یاسر بخشی
شهروندانی که در بازه زمانی ۲۵ بهمن - ۲۹ اسفند ماه در تهران و شهرستانها بازداشت شدهاند میتوانند با ایمیل زیر جهت معرفی و کمک حقوقی ارتباط حاصل نمایند.
تقی رحمانی، مشاور مهدی کروبی، به بند۳۵۰ زندان اوین منتقل شد
بنا به گزارش منابع خبری، تقی رحمانی، روزنامهنگار، محقق و نویسندۀ زندانی، بعد از تحمل چند ماه حبس در بند امنیتی ۲۰۹ اوین، به بند۳۵۰ زندان اوین منتقل شد.
به گزارش سامانه خبری کلمه، تقی رحمانی که از مشاوران مهدی کروبی در انتخابات ریاست جمهوریِ سال ٨٨ بود، طی ده هفته اخیر که در بازداشت به سر می برد، در وضعیت کاملا نامشخص و بلاتکلیف می باشد.این روزنامهنگار و فعال ملی-مذهبی شامگاه بیستم بهمن ماه ٨٩ با هجوم نیروهای امنیتی به منزلاش بازداشت شد.نرگس محمدی، همسر تقی رحمانی و از فعالان حقوق بشری، که خود نیز سال گذشته مدتی را در بازداشت به سر برده بود، چندی پیش طی نامه ای به دادستان تهران، با شرح آنچه بر خانوادهاش طی یورش نیمهشب ماموران لباس شخصی جهت دستگیری همسرش گذشت، نوشته بود “…احساس کردم سرزمین مادریام به تاراج رفته و من بیپناه در سرزمینی غریب و بیگانهام… احساس میکنم دیگر مرگ ما را سزاوار است و بس.
به گزارش سامانه خبری کلمه، تقی رحمانی که از مشاوران مهدی کروبی در انتخابات ریاست جمهوریِ سال ٨٨ بود، طی ده هفته اخیر که در بازداشت به سر می برد، در وضعیت کاملا نامشخص و بلاتکلیف می باشد.این روزنامهنگار و فعال ملی-مذهبی شامگاه بیستم بهمن ماه ٨٩ با هجوم نیروهای امنیتی به منزلاش بازداشت شد.نرگس محمدی، همسر تقی رحمانی و از فعالان حقوق بشری، که خود نیز سال گذشته مدتی را در بازداشت به سر برده بود، چندی پیش طی نامه ای به دادستان تهران، با شرح آنچه بر خانوادهاش طی یورش نیمهشب ماموران لباس شخصی جهت دستگیری همسرش گذشت، نوشته بود “…احساس کردم سرزمین مادریام به تاراج رفته و من بیپناه در سرزمینی غریب و بیگانهام… احساس میکنم دیگر مرگ ما را سزاوار است و بس.
بازگشت فاطمه کروبی به حبس خانگی
فاطمه کروبی عصر دیروز بعد از انجام بخشی از امور درمانی خود، به حبس خانگی بازگشت. پیش از بازگشت خانم کروبی فرصتی کوتاه برای سحام نیوز بدست آمد تا با ایشان در ارتباط با شرایط و مشکلات ۷۱ روز حبس و وضعیت آقای کروبی مصاحبه ای کوتاه داشته باشیم. سحام نیوز
در این مصاحبه فاطمه کروبی ابتدا به تجمع ۶ شب متوالی عده ای از اراذل و اوباش حکومتی بعد از راهپیمایی ۲۵ بهمن ماه که در سایه حمایت های نیروهای امنیتی و نظامی به فحاشی، سلب آسایش از همسایگان در نیمه های شب، سرقت اموال نظیر دوربین های مدار بسته، تخریب منزل و نهایتا انداختن نارنجک های صوتی به منزل پرداختند. ایشان با اظهار تاسف از توسل به اوباش به جای قبول بار مسئوولیت، تحلیل برخی از مقامات امنیتی که این جماعت اوباش را مردم خودجوش می نامند را به سخره گرفتند و تصریح کردند: « توسل به اراذل و اوباش کاری ساده برای حکومت های جهان سومی است و امروز می بینیم که در کشور های دیگر منطقه نیز اعمال می شود اما فراموش نکنیم که لکه ننگ آن برای حاکمیت باقی خواهد ماند.همسر مهدی کروبی همچنین در ادامه تاکید کردند: «آنان که در این ظلم ها نقش دارند و یا با سکوت خود زمینه میدان گیری این جماعت را فراهم می کنند بدانند این امر گزینشی نخواهد بود و دیر یا زود دامن آن را خواهد گرفت.در ادامه این مصاحبه از خانم کروبی درباره شرایط حبس و بازداشت پرسیدیم. در پاسخ ایشان اظهار نمودند: « تا پیش از عید شرایط بسیار سخت و و برخوردها خشن بود و اساسا من و همسرم از حقوق اولیه یک زندانی انفرادی هم برخوردار نبودیم. اما در سال جدید رویکرد دیگری حاکم شد و اوضاع حبس من و همسرم کمی بهتر گردید.فاطمه کروبی تصریح کرد:«واژه حصر که در بیرون رایج است درست نیست زیرا ماموران امنیتی نه تنها تمام مجتمع مسکونی را تصرف کرده اند بلکه حتی آپارتمان مسکونی ما را نیز در اختیار دارند.ایشان تاکید کردند: « من حقوق رایج یک زندانی نظیر حق هواخوری روزانه و یا دسترسی به تلفن؛ حتی برای یکبار هم در ۷۱ روز گذشته نداشته ام. در این باب سخن بسیار است که ان شاالله در آینده به آن خواهم پرداخت .در ارتباط با وضعیت آقای کروبی ایشان تصریح کردند: «روحیه آقای کروبی بحمد لله بسیار خوب است و همانطور که بارها خود گفته اند به مسیر خود در جهت اصلاح انحراف بوجود آمده در انقلاب و دفاع از حقوق مردم ایمان دارند و در این راه آماده پرداخت هر هزینه ای هستند.خانم کروبی در پایان از محبت بی دریغ و حمایت های مردم شریف ایران در داخل و خارج از کشور نسبت به وی و آقایان کروبی، موسوی و خانم رهنورد تشکر و سپاسگذاری کرد. ایشان همچنین از همسایگان که بواسطه حضور اراذل و اوباش مجبور به شنیدن عربده کشی و الفاظ کثیف و زشت در نیمه های شب شدند، عذر خواهی و اظهار امیدواری کرد که در آینده نزدیک به جای مزدور پروری به محرومین و دردمندان رسیدگی شود.
در این مصاحبه فاطمه کروبی ابتدا به تجمع ۶ شب متوالی عده ای از اراذل و اوباش حکومتی بعد از راهپیمایی ۲۵ بهمن ماه که در سایه حمایت های نیروهای امنیتی و نظامی به فحاشی، سلب آسایش از همسایگان در نیمه های شب، سرقت اموال نظیر دوربین های مدار بسته، تخریب منزل و نهایتا انداختن نارنجک های صوتی به منزل پرداختند. ایشان با اظهار تاسف از توسل به اوباش به جای قبول بار مسئوولیت، تحلیل برخی از مقامات امنیتی که این جماعت اوباش را مردم خودجوش می نامند را به سخره گرفتند و تصریح کردند: « توسل به اراذل و اوباش کاری ساده برای حکومت های جهان سومی است و امروز می بینیم که در کشور های دیگر منطقه نیز اعمال می شود اما فراموش نکنیم که لکه ننگ آن برای حاکمیت باقی خواهد ماند.همسر مهدی کروبی همچنین در ادامه تاکید کردند: «آنان که در این ظلم ها نقش دارند و یا با سکوت خود زمینه میدان گیری این جماعت را فراهم می کنند بدانند این امر گزینشی نخواهد بود و دیر یا زود دامن آن را خواهد گرفت.در ادامه این مصاحبه از خانم کروبی درباره شرایط حبس و بازداشت پرسیدیم. در پاسخ ایشان اظهار نمودند: « تا پیش از عید شرایط بسیار سخت و و برخوردها خشن بود و اساسا من و همسرم از حقوق اولیه یک زندانی انفرادی هم برخوردار نبودیم. اما در سال جدید رویکرد دیگری حاکم شد و اوضاع حبس من و همسرم کمی بهتر گردید.فاطمه کروبی تصریح کرد:«واژه حصر که در بیرون رایج است درست نیست زیرا ماموران امنیتی نه تنها تمام مجتمع مسکونی را تصرف کرده اند بلکه حتی آپارتمان مسکونی ما را نیز در اختیار دارند.ایشان تاکید کردند: « من حقوق رایج یک زندانی نظیر حق هواخوری روزانه و یا دسترسی به تلفن؛ حتی برای یکبار هم در ۷۱ روز گذشته نداشته ام. در این باب سخن بسیار است که ان شاالله در آینده به آن خواهم پرداخت .در ارتباط با وضعیت آقای کروبی ایشان تصریح کردند: «روحیه آقای کروبی بحمد لله بسیار خوب است و همانطور که بارها خود گفته اند به مسیر خود در جهت اصلاح انحراف بوجود آمده در انقلاب و دفاع از حقوق مردم ایمان دارند و در این راه آماده پرداخت هر هزینه ای هستند.خانم کروبی در پایان از محبت بی دریغ و حمایت های مردم شریف ایران در داخل و خارج از کشور نسبت به وی و آقایان کروبی، موسوی و خانم رهنورد تشکر و سپاسگذاری کرد. ایشان همچنین از همسایگان که بواسطه حضور اراذل و اوباش مجبور به شنیدن عربده کشی و الفاظ کثیف و زشت در نیمه های شب شدند، عذر خواهی و اظهار امیدواری کرد که در آینده نزدیک به جای مزدور پروری به محرومین و دردمندان رسیدگی شود.
تداوم بی خبری از سرنوشت علی رضا رجایی
با گذشت پنج روز از بازداشت علیرضا رجایی، فعال سیاسی همچنان هیچ اطلاعی از سرنوشت وی در دست نیست.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ملی مذهبیها، از روز دوشنبه ساعت ۸ صبح که علیرضا رجایی از فعان ملی مذهبی هنگام خارج شدن از منزل توسط مامورین وزارت ا طلاعات دستگیر شده است؛ تاکنون او هیچ تماسی با خانواده نداشته و از محل نگهداری و وضعیت وی اطلاعی در دست نیست. این گزارش میافزاید: رجایی درهنگام دستگیری توسط ۷- ۸ مامور به داخل خانه برده شده و چندین ساعت خانه مورد تفتیش قرار میگیرد، سپس از انجا به محل کار ش -انتشارات گام نو- برده شده و محل کار نیز ساعتها تفتیش میشود، در هنگام تفتیش محل کار از همسایهها سئوال میشده که چه کسانی به اینجا رفت و امد میکردهاند و آیا (مهندس) سحابی هم اینجا میآمده؛ در این تفتیش کلیه دفترچه تلفنها، کامپیوتر، دفترهای مالی و... توسط مامورین وزارت اطلاعات ضبط شده است. روز سه شنبه نیز مامورین به منزل پدری ایشان مراجعه کرده و ۵ -۶ ساعت انجا را مورد تفتیش قرار داده و حتی کمدها و درهایی که کلید نداشته و مدتها قفل بوده را توسط کلیدساز خودشان باز کرده و با دقت شدیدی موردبازرسی قرار میدهند. لازم به توضیح است علیرضا رجایی از فعالان سیاسی ملی-مذهبی ایران و مدیر انتشارات گام نو میباشد؛ او مدیر گروه سیاسی هیات تحریریه روزنامههای جامعه، توس و نشاط بوده و در انتخابات مجلس ششم۱۳۷۸ کاندیدای ائتلاف نیروهای ملی-مذهبی در تهران، که بر اساس نتایج انتخابات در ردهٔ بیستوهشتم قرار گرفته و به مجلس راه یافت، اما پس از بازشماری آراء توسط شورای نگهبان وی از فهرست نامزدهای منتخب خارج شده و جای خود را به غلامعلی حداد عادل داد.
پس از انتخابات بحث برانگیز ریاست جمهوری سال ۸۸ این دومین بازداشت وی است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ملی مذهبیها، از روز دوشنبه ساعت ۸ صبح که علیرضا رجایی از فعان ملی مذهبی هنگام خارج شدن از منزل توسط مامورین وزارت ا طلاعات دستگیر شده است؛ تاکنون او هیچ تماسی با خانواده نداشته و از محل نگهداری و وضعیت وی اطلاعی در دست نیست. این گزارش میافزاید: رجایی درهنگام دستگیری توسط ۷- ۸ مامور به داخل خانه برده شده و چندین ساعت خانه مورد تفتیش قرار میگیرد، سپس از انجا به محل کار ش -انتشارات گام نو- برده شده و محل کار نیز ساعتها تفتیش میشود، در هنگام تفتیش محل کار از همسایهها سئوال میشده که چه کسانی به اینجا رفت و امد میکردهاند و آیا (مهندس) سحابی هم اینجا میآمده؛ در این تفتیش کلیه دفترچه تلفنها، کامپیوتر، دفترهای مالی و... توسط مامورین وزارت اطلاعات ضبط شده است. روز سه شنبه نیز مامورین به منزل پدری ایشان مراجعه کرده و ۵ -۶ ساعت انجا را مورد تفتیش قرار داده و حتی کمدها و درهایی که کلید نداشته و مدتها قفل بوده را توسط کلیدساز خودشان باز کرده و با دقت شدیدی موردبازرسی قرار میدهند. لازم به توضیح است علیرضا رجایی از فعالان سیاسی ملی-مذهبی ایران و مدیر انتشارات گام نو میباشد؛ او مدیر گروه سیاسی هیات تحریریه روزنامههای جامعه، توس و نشاط بوده و در انتخابات مجلس ششم۱۳۷۸ کاندیدای ائتلاف نیروهای ملی-مذهبی در تهران، که بر اساس نتایج انتخابات در ردهٔ بیستوهشتم قرار گرفته و به مجلس راه یافت، اما پس از بازشماری آراء توسط شورای نگهبان وی از فهرست نامزدهای منتخب خارج شده و جای خود را به غلامعلی حداد عادل داد.
پس از انتخابات بحث برانگیز ریاست جمهوری سال ۸۸ این دومین بازداشت وی است.
پیکر یک زندانی پس از ۲۰ روز بیخبری تحویل خانوادهاش شد
شهرام گلچین از کشته شدگان واقعه زندان قزل حصار که در آن دهها زندانی کشته و زخمی شدند پس از ۲۰ روز به خانواده ایشان تحویل داده شد.بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، یکی از کشته شدگان زندان قزل حصار به نام شهرام گلچین که توسط نیروهای بسیج منطقه آیت الله کاشانی بازداشت شده بود از کشته شدگان حادثه قزل حصار بود که جسد این زندانی پس از گذشت دو هفته و با تهدید و تطمیع خانواده به ایشان داده شد.یکی از دوستان این زندانی به گزارشگر هرانا گفت «نامبرده توسط گشت بسیج منطقه آیت ا... کاشانی در ایست بازرسی به جرم اینکه جزء جوانان پرشوربوده دستگیر شده است.وی در ادامه افزود: «از نامبرده در زندان بعد از شورش خبری نبود و در شنبه ۲۸ اسفند طی اصرار خانواده مبنی بر ملاقات اعلام میشود که در درمانگاه زندان است. در صورتیکه بر اساس مدارک نامبرده در تاریخ یاد شده فوت نموده بود.این منبع آگاه ضمن اعلام بیخبری کامل خانواده تا پیش از اتمام تعطیلات عید به هرانا گفت: «بعد از تعطیلات با پیگیری مشخص میشود جنازه شهرام در سردخانه قبرستان کرج است. و علت مرگ عفونت ریه اعلام شده است.این شاهد عینی که موفق به مشاهده جسد شهرام گلچین شده بود در خصوص آثار ضرب و شتم بر بدن وی گفت: «برروی جنازه مرحوم، آثار کبودی بر روی پاها وپشت ناشی از جسم سخت و لولهای شکل وجود داشت. همچنین شکستگی سر نیز مشهود بود.»بر اثر تهدیدات نیروهای امنیتی و اطلاعاتی خانواده این زندانی به آشنایان خود گفتهاند فرزندشان در یک تصادف رانندگی کشته شده است.لازم به یادآوریست در روزهای پایانی سال ۸۹ اعتراضات گستردهای در زندان قزل حصار کرج و در اعتراض به اجرای حکم اعدام ۱۰ زندانی رخ داد که در پی آن دست کم ۸۰ نفر کشته و ۱۵۰ نفر زخمی شدند و زندانبانان و گارد ضد شورش اقدام به تیر اندازی مستقیم به سمت زندانیان بیدفاع نمودند.
تهدید پزشک حسین رونقی و اعتصاب غذای این زندانی در بیمارستان
روز گذشته حسین رونقی ملکی به همراه پزشک معالجش در بیمارستان هاشمینژاد تهران از سوی نیروهای امنیتی تهدید شدند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران حسین رونقی ملکی زندانی سیاسی که پیشتر به بیمارستان هاشمینژاد برای عمل جراحی کلیوی انتقال داده شده بود طی تهدید پزشک معالج وی و شخص ایشان توسط نیروهای امنیتی دست به اعتصاب غذا زده است. نیروهای ویژه که با لباسهای «پلنگی» به بیمارستان مراجعت کردهاند دکتر این زندانی سیاسی آقای «منصوری» را تهدید و خواهان انتقال حسین رونقی به انفرادی شدهاند. اعتصاب غذای این زندانی با توجه به عمل جراحی کلیه به شدت برای این زندانی خطرناک است و در صورت عملی شدن تهدید نیروهای امنیتی جهت انتقال وی به انفرادی جان این زندانی در معرض خطر قرار میگیرد.نامبرده به علت بدرفتاری نیروهای امنیتی مستقر در بیمارستان و استفاده از دست بند و پا بند، تهدید پزشک ایشان و توهین و فحاشی به خانواده وی، در بیمارستان دست به اعتصاب غذا زده است.حسین رونقی با اعلام موارد فوق خواهان ملاقات بادادستانی جهت رسیدگی به وضعیت خود شده است.نیروهای امنیتی از روز گذشته در بیمارستان حضور محسوسی دارند که این امر موجب رعب و وحشت کادر پرستاری و پزشکی بیمارستان نیز شده است. لازم به یادآوریست، حسین رونقی روز چهارشنبه سی و یکم فروردین پس از ماهها کارشکنی در پرونده این زندانی با دست بند و پا بند به بیمارستان هاشمینژاد تهران انتقال داده شد و تحت عمل جراحی «پیوند کلیه» قرار گرفته است. حسین رونقی ملکی وبلاگ نویس و فعال حقوق بشر بیش از یک سال در سلول انفرادی تحت شدیدترین شکنجهها دچار بیماری کلیوی شد و بعدها طی حکمی غیر قانونی از دادگاه انقلاب به ۱۵ سال زندان محکوم گردید.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران حسین رونقی ملکی زندانی سیاسی که پیشتر به بیمارستان هاشمینژاد برای عمل جراحی کلیوی انتقال داده شده بود طی تهدید پزشک معالج وی و شخص ایشان توسط نیروهای امنیتی دست به اعتصاب غذا زده است. نیروهای ویژه که با لباسهای «پلنگی» به بیمارستان مراجعت کردهاند دکتر این زندانی سیاسی آقای «منصوری» را تهدید و خواهان انتقال حسین رونقی به انفرادی شدهاند. اعتصاب غذای این زندانی با توجه به عمل جراحی کلیه به شدت برای این زندانی خطرناک است و در صورت عملی شدن تهدید نیروهای امنیتی جهت انتقال وی به انفرادی جان این زندانی در معرض خطر قرار میگیرد.نامبرده به علت بدرفتاری نیروهای امنیتی مستقر در بیمارستان و استفاده از دست بند و پا بند، تهدید پزشک ایشان و توهین و فحاشی به خانواده وی، در بیمارستان دست به اعتصاب غذا زده است.حسین رونقی با اعلام موارد فوق خواهان ملاقات بادادستانی جهت رسیدگی به وضعیت خود شده است.نیروهای امنیتی از روز گذشته در بیمارستان حضور محسوسی دارند که این امر موجب رعب و وحشت کادر پرستاری و پزشکی بیمارستان نیز شده است. لازم به یادآوریست، حسین رونقی روز چهارشنبه سی و یکم فروردین پس از ماهها کارشکنی در پرونده این زندانی با دست بند و پا بند به بیمارستان هاشمینژاد تهران انتقال داده شد و تحت عمل جراحی «پیوند کلیه» قرار گرفته است. حسین رونقی ملکی وبلاگ نویس و فعال حقوق بشر بیش از یک سال در سلول انفرادی تحت شدیدترین شکنجهها دچار بیماری کلیوی شد و بعدها طی حکمی غیر قانونی از دادگاه انقلاب به ۱۵ سال زندان محکوم گردید.
فشار علیه شیرکو معارفی برای شکستن اعتصاب غذا
پس از آنکه شیرکو معارفی زندانی سیاسی محکوم به اعدام برای اعتراض به اجرای حکمش از روز پنج شنبه هشتم اردیبهشت ماه سال جاری، دست به اعتصاب زده بود امروز نامبرده از طرف مسئول زندان تحت فشار قرار میگیرد که به اعتصاب غذای خود پایان دهد.این در حالیست که در تاریخ 27.04.2011 پرونده نامبرده " از سوی شعبهی 27 شواری عالی کشور با تائید حکم قبلی" اعدام" بدون هیچ گونه توجهای به لایحه دفاعی متهم ووکیلش" سعید شیخی" و صورت جلسه مردم روستای" دوره قله " محلی که شیرکو دستگیر شده بود،مجددا به دادگستری شهرستان سقز ارجاع داده شده بود و از انجا به شعبهاجرای احکام فرستاده شده که بنا به گزارشات موثق شعبه اجرای احکام پرونده را به زندان ، جهت اجرای حکم در اولین فرصت فرستاده است. از این تاریخ هر لحظه احتمال اجرای حکم این زندانی کرد وجود دارد.
گزارش ارسالی کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی
گزارش ارسالی کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی
فرخوان چهار نهاد مدنی علیه حکم اعدام شیرکو معارفی
زندانی سیاسی کرد، شیرکو معارفی، در خطر اعدام قریب الوقوع
مردم آزادیخواه ایران و کردستان
نهادهای حقوق بشری و مجامع بین امللی
نهادهای سیاسی و مدنی در خارج از کشور
همان طور که میدانید شیرکو معارفی در خطر جدی اجرای حکم اعدام قرار دارد. شیرکوه معارفی اهل بانه از سوی دادگاه انقلاب سقز به اتهام محاربه به اعدام محکوم شده است.این حکم در دادگاه تجدید نظر و دیوان عالی کشور نیز به تائید رسیده است.هم اکنون وی برای اعتراض به اجرای حکمش از روز پنج شنبه هشتم اردیبهشت ماه سال,جاری، دست به اعتصاب زده است.از این رو ما به عنوان نهادهای مدنی کرد در کردستان از تمامی مردم کردستان و ایران و از کلیه نهادهای فوق و مجامع بین امللی خواهان مداخله موثر و فعال و فوری هستیمزیرا جان زندانی سیاسی کرد شیرکو معارفی در خطر جدی میباشد. و از تمام نهاد های سیاسی و مدنی و تمامی آزادیخواهان در خارج از کشور میخواهیم که با اعتراض خود درکشورهای اروپایی و دیگر کشورهای جهان ، صدای بی گناهی شیرکو معارفی را به گوش جهانیان برسانند وحمایت و پشتیبانی خود را از تمامی نهادهای که در این زمینه تلاش میکنند اعلام مینمایم.
کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی
انجمن زنان آذر مهر کردستان
سازمان ضد اعدام در کردستان
اتحادیه خانواده های در بند کورد
گزارش ارسال شده به پارس دیلی نیوز
مردم آزادیخواه ایران و کردستان
نهادهای حقوق بشری و مجامع بین امللی
نهادهای سیاسی و مدنی در خارج از کشور
همان طور که میدانید شیرکو معارفی در خطر جدی اجرای حکم اعدام قرار دارد. شیرکوه معارفی اهل بانه از سوی دادگاه انقلاب سقز به اتهام محاربه به اعدام محکوم شده است.این حکم در دادگاه تجدید نظر و دیوان عالی کشور نیز به تائید رسیده است.هم اکنون وی برای اعتراض به اجرای حکمش از روز پنج شنبه هشتم اردیبهشت ماه سال,جاری، دست به اعتصاب زده است.از این رو ما به عنوان نهادهای مدنی کرد در کردستان از تمامی مردم کردستان و ایران و از کلیه نهادهای فوق و مجامع بین امللی خواهان مداخله موثر و فعال و فوری هستیمزیرا جان زندانی سیاسی کرد شیرکو معارفی در خطر جدی میباشد. و از تمام نهاد های سیاسی و مدنی و تمامی آزادیخواهان در خارج از کشور میخواهیم که با اعتراض خود درکشورهای اروپایی و دیگر کشورهای جهان ، صدای بی گناهی شیرکو معارفی را به گوش جهانیان برسانند وحمایت و پشتیبانی خود را از تمامی نهادهای که در این زمینه تلاش میکنند اعلام مینمایم.
کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی
انجمن زنان آذر مهر کردستان
سازمان ضد اعدام در کردستان
اتحادیه خانواده های در بند کورد
گزارش ارسال شده به پارس دیلی نیوز
روزنامه آمریکایی “کریستین ساینس مانیتور”: همانگونه که پرزیدنت اوباما با قدرت از قیام های مردمی در مصر و تونس و لیبی حمایت کردند، باید از آزادیخواهان ایرانی نیز حمایت کنند
روزنامه آمریکایی “کریستین ساینس مانیتور” در مقاله ای با اشاره به موج تغییرات در منطقه، نوشت که جوانان ایرانی هم اکنون آرزو می کنند که نسیم آزادی سرانجام در ایران نیز وزیدن بگیرد.
در این مقاله به قلم چاک فریلیش، به مقامات آمریکایی و به ویژه پرزیدنت باراک اوباما توصیه شده همانگونه که با قدرت از قیام های مردمی در مصر و تونس و لیبی حمایت کردند، باید از آزادیخواهان ایرانی نیز حمایت کنند.نویسنده از جمله با “محتاطانه” خواندن سخنان اوباما درباره ایران، و با تاکید بر اینکه آزادی با “بزدلی” به دست نمی آید، می نویسد که این تغییر در ایران است که می تواند چهره کلی منطقه را دگرگون سازد و با اشاره به جمعیت ۷۵ درصدی جوانان ایرانی که زیر فشار شدید اقتصادی و بدون داشتن حقوق اولیه انسانی زندگی می کنند، می گوید: پس در ایران هم همه شرایطی که در کشورهای عرب موجب ناآرامی شد وجود دارد و حتی قوی تر است.
در این مقاله به قلم چاک فریلیش، به مقامات آمریکایی و به ویژه پرزیدنت باراک اوباما توصیه شده همانگونه که با قدرت از قیام های مردمی در مصر و تونس و لیبی حمایت کردند، باید از آزادیخواهان ایرانی نیز حمایت کنند.نویسنده از جمله با “محتاطانه” خواندن سخنان اوباما درباره ایران، و با تاکید بر اینکه آزادی با “بزدلی” به دست نمی آید، می نویسد که این تغییر در ایران است که می تواند چهره کلی منطقه را دگرگون سازد و با اشاره به جمعیت ۷۵ درصدی جوانان ایرانی که زیر فشار شدید اقتصادی و بدون داشتن حقوق اولیه انسانی زندگی می کنند، می گوید: پس در ایران هم همه شرایطی که در کشورهای عرب موجب ناآرامی شد وجود دارد و حتی قوی تر است.
نروژ ادعای لاریجانی را تکذیب کرد
روالد نس سفیر نروژ در ایران |
نروژ ضمن تکذیب اظهارات لاریجانی حضور گروەهای تروریستی مخالف رژیم ایران در این کشور را رد کرد.وزارت خارجە نروژ ادعاهای «تهران تایمز» بە نقل از «لاریجانی» در دیدار با سفیر خود در تهران مبنی بر حضور و دستگیری گروەهای تروریستی مخالف رژیم ایران در این کشور را قاطعانە تکذیب و آن را «کذب» خواندەاست. بە گزارش روزنامە Dagbladet نروژی روزنامە دولتی انگلیسی زبان تهران تایمز کە منعکس کنندە دیدگاەهای رسمی جمهوری اسلامی است؛ در شمارە روز چهارشنبە ٢٤ آپریل خود بە نقل از دبیر ستاد حقوق بشر قوەقضائیە و مشاور حقوقی رهبر مذهبی ایران نوشتە است: «در دیدار با "روالد نس" سفیر نروژ در تهران، محمد جواد لاریجانی اظهار داشت نروژ بە کشوری آزاد و مأمن "باندها و گروەهای تروریستی" مخالف جمهوری اسلامی تبدیل شدە و ایران درصدد است تا برای بازداشت آنها مدارک لازم را در اختیار دولت نروژ قرار دهد و سفیر نروژ هم گفت کشور متبوعش رابطە خوبی با اینتروپل دارد و در این مورد تحقیقات لازم را بعمل خواهد آورد.»
روالد نس سفیر نروژ در ایران
همچنین این روزنامە دولتی ایران بە نقل از لاریجانی نوشتە است: «در این جلسە ضمن تشکر از دولت نروژ بخاطر رویکرد مناسب و متفاوت این کشور با دیگر کشورهای اروپایی در محکومیت تجاوز عربستان سعودی و کشتار مردم بحرین از بی تفاوتی دیگر کشورهای اروپایی بشدت انتقاد کردە است.این در حالی است کە مدیر روابط عمومی وزارت خارجە کشور نروژ، ضمن «دروغ شمردن خبر» بە Dagbladet می گوید« در این دیدار سفیر ما بعلاوە ایران را هم بە خاطر استفادە از اعدام بعنوان مجازات و عدم همکاری با سازمان ملل متحد در رابطە با مسئلە حقوق بشر مورد نکوهش قرار دادە است.بە گفتە "فرودە اوورلاند آندرشن"؛ سفیر نروژ در تهران ضمن تکذیب وجود هرگونە گروە تروریستی مخالف حکومت ایران در کشور نروژ تأکید کردەاست این روزنامە دولتی ایرانی «تصویری بە کل وارونە از حقایق این دیدار را ارائە دادە است.وی در عین حال تأکید می کند ادعاهای مطرح شدە در مورد عربستان سعودی هم تنها نظر لاریجانی بودە و سفیر ما در این مورد اظهار نظری نکردەاست.گفتە می شود خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی ایران ایرنا نیز ادعاهای تهران تایمز را عینا تکرار کردە و بعلاوە بە همکاری فی مابین در زمینەهای «مبارزە با مواد مخدر» و « پناهندگان ایرانی در نروژ» نیز اشارە کردە است.یاد آور می شود این دیدار در چهارچوب ارائە پنجمین گزارش نروژ بە سازمان ملل در مورد حقوق اجتماعی،اقتصادی و فرهنگی صورت گرفتە بود.
مسعود ناصری خبرنگار مستقل و فعال حقوق بشر - نروژ
محمد سیف زاده و نسرین ستوده را از بازداشت خودسرانه آزاد کنید
در پی ادامه بازداشت نسرین ستوده، وکیل دادگستری و فعال حقوق بشری و همچنین دستگیری و وضعیتِ نامعلومِ محمد سیفزاده، استاد دانشگاه و وکیل مدافع تعدادی از زندانیان سیاسی، تشکلی تحت عنوان «برنامه نظارت بر حمایت از مدافعان حقوق بشر»، با صدور بیانیهای مطبوعاتی، ضمن اطلاع رسانی جهانی در خصوص وکلا و فعالان حقوق بشری بازداشتی، خواستار اقدامی عملی در جهت آزادی آنان شد. به گزارش سایت فدراسیون بین المللی جامعههای حقوق بشر، در این بیانیه که تحت عنوان «وکلای دادگستری در بازداشت خودسرانه و در معرض سرکوب هستند»، منتشر شده، خاطرنشان میگردد «به تاکید از دولتمردان ایرانی میخواهیم به آزار و اذیت مدافعان حقوق بشر پایان دهند و فورا و بدون قید و شرط آن عده از ایشان را که در حال حاضر در بازداشت هستند آزاد نمایند، و به طور کلی اعلامیه سازمان ملل در باره مدافعان حقوق بشر، اعلامیه جهانی حقوق بشر و معاهدههای بین المللی حقوق بشر را که ایران به تصویب رسانده است، رعایت کنند.متن کامل این بیانیه به شرح زیر است: یک وکیل حقوق بشری آزاد شد
وکلای دیگر دادگستری در بازداشت خودسرانه و در معرض سرکوب هستند.برنامه نظارت بر حمایت از مدافعان حقوق بشر، برنامه مشترک «فدراسیون بین المللی جامعههای حقوق بشر» (FIDH) و «سازمان جهانی مبارزه با شکنجه» (OMCT)، از آزادی وکیل حقوق بشری محمد اولیایی فرد استقبال میکند، اما نگرانی عمیق خود را از بازداشت خودسرانه وکلای حقوق بشری دیگر در ایران ابراز مینماید. در روز ۲۹ فروردین ۱۳۹۰، محمد اولیایی فرد، وکیل حقوق بشری، که در تاریخ ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۹ دستگیر و به اتهام «تبلیغ علیه نظام از طریق مصاحبه با رسانههای خارجی در باره پرونده بهنود». به یک سال زندان محکوم شده بود، پس از به پایان رسیدن حکم آزاد شد. برنامه نظارت از آزادی او استقبال مینماید، اما به شدت آزار و سرکوب ادامه دار وکلای دیگر حقوق بشری را محکوم میکند. در روز ۳ اردیبهشت ۱۳۹۰، وکیل مدافعِ محمد سیفزاده، وکیل سرشناس حقوق بشری و عضو موسس کانون مدافعان حقوق بشر، اعلام کرد که او دستگیر شده و در بازداشتگاه وزارت اطلاعات در شهر ارومیه، در شمال غرب ایران، به سر میبرد. سیفزاده که به قصد کارهای تحقیقاتی از تهران به ارومیه سفر کرده و از دو هفته پیش ناپدید شده بود، اجازه یافت تماس تلفنی کوتاهی با خانوادهاش داشته باشد و با پسرش ملاقات کند. در پی ملاقات که در حدود دو دقیقه به طول انجامید، پسر او گفت که پدرش در شرایط خوب جسمانی نبوده، وزن کم کرده و میلنگید. وکیل مدافع او اجازه ملاقات نداشت، اما بازپرس مسؤول پرونده به وکیل مدافع آقای سیفزاده گفت که او گویا در پی «مصاحبه با ۳۰ ـ ۲۰ تبعه افغانستان در آن شهر» در تاریخ ۲۲ فروردین ۱۳۹۰ بازداشت شده است، اما اطلاعات بیشتری ارایه نکرد. محمد سیفزاده در روز ۸ آبان ۱۳۸۹ به اتهام «اقدام علیه امنیت ملی» از طریق تشکیل کانون مدافعان حقوق بشر و «تبلیغ علیه نظام» از طریق مصاحبه با رسانههای خارجی در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ۹ سال زندان و ۱۰ سال محرومیت از وکالت محکوم شد. او به این حکم اعتراض کرده است. به علاوه، نسرین ستوده، وکیل حقوق بشری که در تاریخ ۱۳ شهریور ۱۳۸۹ دستگیر و در ۱۹ دی ۱۳۸۹ به اتهام «تجمع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور،» «تبلیغ علیه نظام» و «عضویت در یک سازمان غیرقانونی» به ۱۱ سال زندان، ۲۰ سال محرومیت از وکالت و ۲۰ سال ممنوعیت از سفر به خارج محکوم شده بود تا به امروز در سلول انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین در بازداشت خودسرانه مانده است. در دی و بهمن ۱۳۸۹، خانم ستوده در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب دوباره محاکمه شد و در روز ۳۰ فروردین ۱۳۹۰ به اتهام «عدم رعایت حجاب» (پوشش اسلامی) به بهانه یک پیام ویدئویی که بدون بر سر داشتن روسری به مراسم اعطای جایزه حقوق بشر به او در ایتالیا ارسال کرده بود، به پرداخت ۵۰۰۰۰۰ ریال جریمه محکوم شد. باید در نظر داشت که بر اساس قوانین ایران، دادگاه انقلاب اسلامی به هیچ وجه از صلاحیت رسیدگی به این اتهام برخوردار نیست. برنامه نظارت قاطعانه ادامه بازداشت خودسرانه محمد سیفزاده و نسرین ستوده و نیز دهها مدافع دیگر حقوق بشر در ایران را، که با هدف مجازات آنها به خاطر انجام قانونی حرفهشان در چارچوب سرکوب عمومی جامعه مدنی ایران دنبال میشود، محکوم مینماید. برنامه نظارت به تاکید از دولتمردان ایرانی میخواهد به آزار و اذیت مدافعان حقوق بشر پایان دهند، فورا و بدون قید و شرط آن عده از ایشان را که در حال حاضر در بازداشت هستند آزاد نمایند، و به طور کلی اعلامیه سازمان ملل در باره مدافعان حقوق بشر، اعلامیه جهانی حقوق بشر و معاهدههای بین المللی حقوق بشر را که ایران به تصویب رسانده است، رعایت کنند. برنامه نظارت، برنامه مشترک «فدراسیون بین المللی جامعههای حقوق بشر» (FIDH) و «سازمان جهانی مبارزه با شکنجه» (OMCT) است که به حمایت از مدافعان حقوق بشر اختصاص دارد و هدف اصلی آن پشتیبانی مشخص از این افراد در زمان نیاز است.
خبرگزاری هرانا
وکلای دیگر دادگستری در بازداشت خودسرانه و در معرض سرکوب هستند.برنامه نظارت بر حمایت از مدافعان حقوق بشر، برنامه مشترک «فدراسیون بین المللی جامعههای حقوق بشر» (FIDH) و «سازمان جهانی مبارزه با شکنجه» (OMCT)، از آزادی وکیل حقوق بشری محمد اولیایی فرد استقبال میکند، اما نگرانی عمیق خود را از بازداشت خودسرانه وکلای حقوق بشری دیگر در ایران ابراز مینماید. در روز ۲۹ فروردین ۱۳۹۰، محمد اولیایی فرد، وکیل حقوق بشری، که در تاریخ ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۹ دستگیر و به اتهام «تبلیغ علیه نظام از طریق مصاحبه با رسانههای خارجی در باره پرونده بهنود». به یک سال زندان محکوم شده بود، پس از به پایان رسیدن حکم آزاد شد. برنامه نظارت از آزادی او استقبال مینماید، اما به شدت آزار و سرکوب ادامه دار وکلای دیگر حقوق بشری را محکوم میکند. در روز ۳ اردیبهشت ۱۳۹۰، وکیل مدافعِ محمد سیفزاده، وکیل سرشناس حقوق بشری و عضو موسس کانون مدافعان حقوق بشر، اعلام کرد که او دستگیر شده و در بازداشتگاه وزارت اطلاعات در شهر ارومیه، در شمال غرب ایران، به سر میبرد. سیفزاده که به قصد کارهای تحقیقاتی از تهران به ارومیه سفر کرده و از دو هفته پیش ناپدید شده بود، اجازه یافت تماس تلفنی کوتاهی با خانوادهاش داشته باشد و با پسرش ملاقات کند. در پی ملاقات که در حدود دو دقیقه به طول انجامید، پسر او گفت که پدرش در شرایط خوب جسمانی نبوده، وزن کم کرده و میلنگید. وکیل مدافع او اجازه ملاقات نداشت، اما بازپرس مسؤول پرونده به وکیل مدافع آقای سیفزاده گفت که او گویا در پی «مصاحبه با ۳۰ ـ ۲۰ تبعه افغانستان در آن شهر» در تاریخ ۲۲ فروردین ۱۳۹۰ بازداشت شده است، اما اطلاعات بیشتری ارایه نکرد. محمد سیفزاده در روز ۸ آبان ۱۳۸۹ به اتهام «اقدام علیه امنیت ملی» از طریق تشکیل کانون مدافعان حقوق بشر و «تبلیغ علیه نظام» از طریق مصاحبه با رسانههای خارجی در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ۹ سال زندان و ۱۰ سال محرومیت از وکالت محکوم شد. او به این حکم اعتراض کرده است. به علاوه، نسرین ستوده، وکیل حقوق بشری که در تاریخ ۱۳ شهریور ۱۳۸۹ دستگیر و در ۱۹ دی ۱۳۸۹ به اتهام «تجمع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور،» «تبلیغ علیه نظام» و «عضویت در یک سازمان غیرقانونی» به ۱۱ سال زندان، ۲۰ سال محرومیت از وکالت و ۲۰ سال ممنوعیت از سفر به خارج محکوم شده بود تا به امروز در سلول انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین در بازداشت خودسرانه مانده است. در دی و بهمن ۱۳۸۹، خانم ستوده در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب دوباره محاکمه شد و در روز ۳۰ فروردین ۱۳۹۰ به اتهام «عدم رعایت حجاب» (پوشش اسلامی) به بهانه یک پیام ویدئویی که بدون بر سر داشتن روسری به مراسم اعطای جایزه حقوق بشر به او در ایتالیا ارسال کرده بود، به پرداخت ۵۰۰۰۰۰ ریال جریمه محکوم شد. باید در نظر داشت که بر اساس قوانین ایران، دادگاه انقلاب اسلامی به هیچ وجه از صلاحیت رسیدگی به این اتهام برخوردار نیست. برنامه نظارت قاطعانه ادامه بازداشت خودسرانه محمد سیفزاده و نسرین ستوده و نیز دهها مدافع دیگر حقوق بشر در ایران را، که با هدف مجازات آنها به خاطر انجام قانونی حرفهشان در چارچوب سرکوب عمومی جامعه مدنی ایران دنبال میشود، محکوم مینماید. برنامه نظارت به تاکید از دولتمردان ایرانی میخواهد به آزار و اذیت مدافعان حقوق بشر پایان دهند، فورا و بدون قید و شرط آن عده از ایشان را که در حال حاضر در بازداشت هستند آزاد نمایند، و به طور کلی اعلامیه سازمان ملل در باره مدافعان حقوق بشر، اعلامیه جهانی حقوق بشر و معاهدههای بین المللی حقوق بشر را که ایران به تصویب رسانده است، رعایت کنند. برنامه نظارت، برنامه مشترک «فدراسیون بین المللی جامعههای حقوق بشر» (FIDH) و «سازمان جهانی مبارزه با شکنجه» (OMCT) است که به حمایت از مدافعان حقوق بشر اختصاص دارد و هدف اصلی آن پشتیبانی مشخص از این افراد در زمان نیاز است.
خبرگزاری هرانا
شرايط آزادی های دينی و مذهبی در ايران همچنان رو به وخامت است
يک کميسيون آمريکایی در گزارش سالانه خود درباره آزاديهای دينی در جهان، با قرار دادن ايران در کنار کشورهايی که آزادی اقليت های مذهبی را به طور جدی نقض می کنند، تصريح کرده است: « شرايط آزادی های دينی و مذهبی در ايران، همچنان رو به وخامت است.کميسيون آزادی بین المللی مذهب آمریکا، يک کميسيون مستقل است که اعضای آن توسط رييس جمهور آمريکا و رهبران حزب دمکرات و جمهوريخواه در سنا و مجلس نمايندگان برگزيده می شوند.وظيفه اين کميسيون بررسی وضعيت آزادی های مذهبی و دينی در سطح بين المللی و ارائه پيشنهادهايی به رييس جمهور، اعضای کنگره و وزير امور خارجه آمريکا است.در اين گزارش بر نام ايران و سيزده کشور ديگر، به عنوان کشورهايی که در زمينۀ آزادی های دينی، موجب نگرانی عميق هستند، تاکيد شده است.در اين گزارش همچنين به وزير خارجۀ آمريکا توصيه شده که در برابر صدور ايديولوژی بنيادگرای دولت هايی مانند عربستان، و سرکوب باورمندان مذهبی توسط حکومت هايی چون ايران و چين، سياستی محکم اعمال کند.اين گزارش می گويد، افزايش نقض حقوق دينی و مذهبی مردم در ايران و سيزده کشور جهان در سال گذشته به ميزانی بوده که موجب نگرانی عميق جامعه ی جهانی شده است.در گزارش سالانۀ مربوط به آزاديهای دينی در جهان، چهارده صفحه به جزييات سرکوب اقليت های دينی و مذهبی در ايران اختصاص يافته و در آغاز آمده است: « حکومت ايران، همچنان آزادی های دينی و باورهای مذهبی شهروندان خود را زيرپا می نهد و مردم را صرفا به خاطر اتهام های دينی، به حبس های درازمدت، شکنجه و اعدام محکوم می کند.اين گزارش می افزايد:« ايران با حکومت "جمهوری اسلامی، مبتنی بر قانون اساسی" با تکيه بر آيين و يا باورهای مذهبی شهروندان خود، تبعيض اعمال می کند و طی سال گذشته، شرايط آزادی های دينی و مذهبی در ايران، همچنان رو به وخامت گذاشته و حمله های فيزيکی، تهديد و ارعاب و بازداشت و حبس عليه اقليت هايی مانند بهاييان، مسيحيان و دراویش افزايش يافت و حتی پيروان آيين های غيراسلامی که تحت حمايت قانون اساسی جمهوری اسلامی ايران قرار دارند، مانند کليميان، ارمنيان، آسوريان و زرتشتيان با تبعيض و اختناق دست بگريبان بودند.در اين گزارش همچنين آمده است که اکثريت شيعه و اقليت سنی، ازجمله روحانيانی که از رژيم جدا هستند، مرعوب و بازداشت می شوند، مخالفان و فعالان حقوق بشر به صورت روزافزونی هدف بدرفتاری ماموران حکومتی هستند و تعدادی از آنها، محکوم به مرگ شده و حتی برخی به جرم محاربه با خدا، اعدام شده اند.در ادامه گزارش با اشاره به اين که انکار هالوکاست و يهودستيزی توسط مقام های ارشد دولت ايران افزايش يافته، گفته شده که از هنگام انقلاب اسلامی در سال ۱۹۷۹ ميلادی، بسياری از اعضای اقليت های دينی، از بيم زجر و آزار، موطن خود ايران را ترک کرده اند.در گزارش سالانۀ آزاديهای دينی در جهان، در بيش از سيصد و هفتاد صفحه، با برشمردن موارد نقض حقوق دينی ملت های ايران، اريتره، ازبکستان، برمه، پاکستان، ترکمنستان، عربستان، عراق، سودان، کره شمالی، چين، مصر، نيجريه و ويتنام، از دولت آمريکا خواسته شده تا نگرانی های عميق در مورد افزايش محدوديت های دينی و مذهبی در کشورهای يادشده را بازتاب دهد و بويژه در برابر سياست صدور ايديولوژی بنيادگرايی از سوی عربستان سعودی و سياست های سرکوب دولت های ايران و چين عليه شهروندان اين کشورها محکم ايستادگی کند.
رادیو فردا
رادیو فردا
بازداشت یک شهروند بهایی در مازندران
وجیه الله گلپور، شهروند بهایی ساکن استان مازندران از سوی نیروهای اطلاعاتی بازداشت شد. بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، صبح روز پنج شنبه ۸ اردیبهشت وجیه الله گلپور (۷۱ ساله) شهروند بهایی ساکن روستای صفرآباد ساری پس از احضار و مراجعه به ستاد خبری اطلاعات بازداشت و از همان محل جهت تفهیم اتهام به دادگاه انقلاب منتقل گردید و سپس از آنجا به بازداشتگاه شهید کچویی ساری جهت نگه داری و بازداشت موقت انتقال یافت. قابل ذکر است چهار روز پیش از این در روز یک شنبه ۴ اردیبهشت فردی با ایشان تماس میگیرد تا خود را به ستاد خبری اطلاعات معرفی کنند که آقای گلپور درخواست مزبور را نمیپذیرد و از فرد مذکور میخواهد که احضاریه کتبی ارسال نماید که متعاقب آن ساعاتی بعد ماموری احضاریه کتبی را برای ایشان میاورد که طبق ان آقای گلپور باید خود را صبح امروز به ستاد خبری اطلاعات ساری معرفی نماید
اعتصاب غذای شیرکو معارفی زندانی سیاسی محکوم به اعدام
شیرکو معارفی زندانی بانه ای محکوم به اعدام در زندان مرکزی سقز از روز پنج شنبه ،هشتم اردیبهشت ماه سال جاری، دست به اعتصاب زده است . این زندانی در تماس با مدیرآژانس خبری موکریان ضمن اعلام این خبر اظهار داشت: از امروز در اعتراض به وضعیت نامعلوم و نامشخص خود در زندان دست به اعتصاب زده و این اقدام را طی نامه ای به دادستان و مسئولین زندان اعلام نموده ام.از طرفی دیگر ستاد مرکزی کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی طی تماسی با یکی از اعضای خانواده شیرکو این خبر را تایید کردند و این عضو خانواده افزود که شیرکوحدود 6 امروز غروب این خبر را به من داده و اعلام کرده که تا توقف این حکم دست ازاعتصاب خود بر نمیدارم .یادآور می گردد شیرکو معارفی اهل بانه، حدود سه سال پیش بازداشت و به اتهام محاربه توسط دادگاه انقلاب اسلامی سقز به اعدام محکوم شد که رای صادره در دادگاه تجدید نظر و علیرغم اعتراض وکلای معارفی و ارسال به دیوانعالی کشور مجدداً تأیید گردید.در دادگستری شهر سقز میان رئیس دادگستری و بعضی از مسئولین پرونده شیرکو معارفی جلسه ای برگزار شدبنا به گزارش آقای آریز اندریاری یکی از روزنامه نگاران کرد ، امروز در دادگستری شهر سقز در ساعات 8 الی 10 صبح جلسه ای میان رئیس دادگستری ( جباری ) و ( کوشکی ) وقاضی پرونده ( شریف پور ) و تعدادی از قاضی ها در خصوص اجرای حکم اعدام شیرکو معارفی زندانی سیاسی کرد برگزار شده که تا کنون از محتوای این جلسه خبری در دست نیست.
کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی
شماره تماس با این نهاد جهت تایید اخبار
0033678354592
مهین شکرالله پور
گزارش ارسال شده به پارس دیلی نیوز
کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی
شماره تماس با این نهاد جهت تایید اخبار
0033678354592
مهین شکرالله پور
گزارش ارسال شده به پارس دیلی نیوز
سکوت دادگاه جعفرپناهی وتاخیردرصدور رای پس از سه ماه ونیم
سکوت دادگاه جعفرپناهی وتاخیردرصدور رای پس از سه ماه ونیم: بلاتکلیفی، ممنوعیت سفر و فعالیت های حرفه ای ادامه دارد.یک منبع نزدیک به پرونده جعفر پناهی به کمپین بین المللی حقوق بشردر ایران گفت علیرغم آنکه گفته شده بود پس از تسلیم لایحه تجدیدنظر حکم جعفر پناهی فیلمسازجهانی ایران تا ۱۵ روز پس از ان حکم نهایی اعلام خواهد شد، با گذشت سه ماه و نیم از زمان تحویل این لایحه هنوز دادگاه رای خود را اعلام نکرده است. منبع نزدیک به پرونده جعفر پناهی به کمپین گفت که این هنرمند طی ماه های گذشته عملا به دلیل بی تکلیفی از ادامه کار خود محروم بوده است. در اسفند ماه گذشته آقای پناهی فیلمنامه ای از خود را ارائه کرده که اجازه کار به وی داده نشده است.به جعفرپناهی و وکلایش گفته شده بود که ۱۵ روز پس از تسلیم لایحه تجدیدنظر حکم شعبه ۵۴ دادگاه انقلاب اعلام خواهد شد. اما هم اکنون بیش از سه ماه و نیم از آن زمان می گذرد و دادگاه همچنان در خصوص اعلام رای سکوت و تاخیر می کند. این درحالی است که بیش از ۱۹ ماه است که پاسپورت جعفر پناهی توسط مسولان امنیتی ضبط شده است و وی از سفر کردن برای شرکت در جشنواره های مختلف محروم است.منبع یاد شده به کمپین گفت که به نظر می رسد درخصوص اینکه چه برخوردی با پرونده جعفرپناهی بشود اختلاف نظر درمیان مسوولان اطلاعاتی است. نشانه های مختلف حاکی از آن است که بخشی از دستگاه های اطلاعاتی تمایل دارد هر چند برای کوتاه مدت هم که شده است این هنرمند سرشناس را به زندان بفرستد. در مقابل عده ای در میان دستگاه قضایی می دانند که با توجه به محتویات پرونده، ومحدودیت های غیرقانونی که برای آقای پناهی درست شده است و واکنش های بی سابقه بین المللی در محکوم کردن حکم زندان و ممنوعیت کار وی ترجیحا بهتر است که وی در حالت بلاتکلیفی قرار داشته باشد.به تعویق افتادن حکم پرونده های امنیتی- سیاسی در ایران موضوع کم سابقه ای نیست. فاصله بین اعلام دادگاه بدوی تا اعلام رای دادگاه تجدید نظر در برخی پرونده ها تا ۷ سال نیز طول کشیده است. معلوم نیست که آیا مسوولین قضایی- امنیتی می خواهند که این هنرمند باسابقه وبین المللی را مدتها در چنین وضعیتی نگهدارند یا تصمیم دیگری اتخاذ خواهند کرد.در اواخر آذرماه سال ۸۹ قاضی پیرعباسی از قضات پرونده های سیاسی-امنیتی قوه قضاییه، جعفرپناهی را به «شش سال حبس تعزیری و ۲۰ سال محرومیت از ساختن و کارگردانی هر نوع فیلم و نوشتن فیلمنامه و هر نوع مصاحبه با رسانهها و مطبوعات داخلی و خارجی و خروج از کشور» محکوم کرد. محمدرسول اف فیلم ساز همکار آقای پناهی هم به شش سال حبس تعزیزی محکوم شد. رای شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب موادی از قانون مجازات اسلامی را به عنوان مبنای حکم خود انتخاب کرده بود که در آن اتهاماتی چون «اجتماع وتبانی با هدف ارتکاب جرم علیه امنیت کشور وفعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی» مطرح شده بود. (مواد ۵۰۰، ۶۱۰ و ۱۹)جعفر پناهی یکی از چهره سرشناس سینمای ایران پس از حوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۹ دو بار دستگیر شد. اول بار وی در ۸ مرداد سال ۸۸ هنگامی که برایی بزرگداشت برخی از کشته شدگان در وقایع یاد شده به بهشت زهرا رفته بود همراه مهناز محمدی مستند ساز بازداشت اما چند روز پس از آن آزاد شد. دوم بار وی در تاریخ ۱۰ اسفند ۸۸ در منزل شخصی است و درحالی که درحال ساخت فیلمی بود دستگیر شد و در چهارم خرداد سال ۸۹ از زندان با وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی آزاد شد.
کمپین بین المللی حقوق بشردرایران
کمپین بین المللی حقوق بشردرایران
نیاز فوری منصور اسانلو به عمل جراحی قلب
فدراسيون جهانی کارگران حمل و نقل با انتشار بيانيه ای در روز جمعه اعلام کرد که شرايط جسمانی منصور اسانلو، رئيس زندانی هيئت مديره سنديکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی تهران و حومه، بدتر شده و او نياز به عمل جراحی فوری قلب دارد.اين فعال کارگری از زمان بازداشت در تير ماه سال ۸۶، يک روز نيز امکان استفاده از مرخصی را نداشته است.فدراسيون جهانی کارگران حمل و نقل از دولت جمهوری اسلامی ايران خواست تا هر چه زودتر او را برای انجام معالجات پزشکی آزاد کند.مک اوراتا، مسئول بخش زمينی فدراسيون جهانی کارگران حمل و نقل، با انتقاد از در زندان بودن آقای اسانلو و چند تن ديگر از فعالان کارگری به راديو فردا می گويد:«بر اساس گزارش هايی که از ايران دريافت کرده ايم، به خوبی می دانيم که منصور اسانلو شرايط جسمانی خوبی ندارد و بيماری قلبی اش بدتر و بدتر شده است. دولت ايران بايد سريعا بايد او را آزاد کند تا بتواند از معالجات پزشکی اش برخوردار شود و جراحی مورد نياز قلب را انجام دهد.»در همین حال، فاطمه گلگزی، مادر منصور اسانلو، با اشاره به اينکه سه رگ قلب فرزندش گرفته شده است، می افزايد:«از قبل از عيد تاکنون تلاش می کنيم که او را برای انجام معالجات پزشکی از زندان بيرون بياوريم.»خانم گلگزی در گفت و گو با راديو فردا اشاره می کند که قرار است دوره زندان فرزندش در تابستان سال جاری تمام شود و می افزايد: «اما دست ما به هيچ جا نرسيده و مسئولان تاکنون پاسخی به درخواست ها و نامه های ما نداده اند.»آقای اسانلو حدود ۱۰ سال پيش نيز دچار ناراحتی قلبی شده بود که تحت عمل جراحی قلب قرار گرفت و اکنون، دکترها توصيه کرده اند که به دليل حساسيت عمل جراحی قلب آقای اسانلو، اين اقدام بايد در خارج از زندان انجام شود.اين نخستين بار نيست که منصور اسانلو با ناراحتی در ناحيه قلب مواجه می شود.او در بهمن ماه سال گذشته نيز به بيمارستانی در کرج منتقل شد و بلافاصله پس از انجام آنژيو گرافی به زندان رجايی شهر کرج بازگردانده شد.اين در حالی بود که بر دستان و پاهای رئيس زندانی هيئت مديره سنديکای کارگران شرکت واحد، دستبند و پابند زده شده بود.منصور اسانلو در شرايطی دوره زندان خود را می گذراند که دولت جمهوری اسلامی ايران، سال گذشته قول آزادی وی را در نشست سازمان بين المللی کار، آی ال او، مطرح کرده بود.در همين حال، مهدی کوهستانی نژاد، مشاور کنفدراسيون بين المللی اتحاديه های بين المللی در کانادا، به اين پرسش راديو فردا، که اتحاديه های بين المللی کارگری چه اقداماتی را در مورد بيماری جدی آقای اسانلو انجام خواهند داد، پاسخ می دهد:«اتحاديه های کارگری برای نشست سازمان بين المللی کار در هفته آينده آماده می شوند تا مسايل کارگران و فعالان کارگر زندانی، به ويژه وضعيت جسمانی منصور اسانلو را مطرح کنند.»وضعيت منصور اسانلو و نيز ديگر فعالان کارگر زندانی، مانند ابراهيم مددی و رضا شهابی، بارها مورد اعتراض سازمان های حقوق بشری و اتحايده های بين المللی کارگری قرار گرفته است و آنان خواستار آزادی اين فعالان کارگری شده اند.
بهروز کارونی ، رادیو فردا
بهروز کارونی ، رادیو فردا
۱۳۹۰ اردیبهشت ۸, پنجشنبه
بازداشت مجدد شیوا کمالی پور خبرنگار برگزیده سمینار روزنامه نگاران ارشد
به گزارش سبزنامه ايرانيان شيوا کمالی پور آزاد، روزنامه نگار۲۸ ساله، فعال دانشجويی وعضو شورای مرکزی کنفدراسيون دانشجويان ايرانی با ضرب و شتم مامورين وزارت اطلاعات دستگير و روانه سلول انفرادی زندان اوين شد.شيوا که عضوخبرگزاری رسمی کنفدراسيون دانشجويان ايران که امسال به عنوان روزنامه نگار برگزيده جهت شرکت در سمينار روزنامه نگاران ارشد به آمريکا دعوت شد، يکشنبه ۲۸ فروردين ۱۳۹۰ در حالی که ويزای آمريکا برايش صادر شده بود در فرودگاه بين المللی امام خمينی در هواپيما بازداشت می شود و توسط مامورين اطلاعات نهاد رياست جمهوری، پاسپورت، کامپيوتر، دوربين و موبايل اش توقيف و به شعبه ويژه دادگاه انقلاب در داخل زندان اوين ارجاع داده می شود.شيوا پس از يک هفته بازداشت و بازجويی به طور موقت برای سه روز آزاد شد تا نيمه شب چهار شنبه هفتم ارديبهشت ماه که با يورش وحشيانه شش مامور مسلح وزارت اطلاعات به منزل پدربزرگش، بازداشت و با چشم بند راهی زندان اوين شد.شيوا پيش از اين هم بارها به جهت فعاليتهای دانشجويی اش بازداشت و بازجويی شده بود. پس از شکل گيری جنبش سبز در خرداد ماه ۱۳۸۸، بار ها توسط مامورين وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بازداشت و به اتهام همکاری با کنفدراسيون دانشجويان ايرانی بازجويی شده بود. در حال حاضر و با توجه به نحوه بازداشت وحشيانه و نگهداری وی در سلول انفرادی که زندگی شيوا در خطر آنی قرار داده است، از تمام سازمانهای بين المللی مدافع حقوق بشر، روزنامه نگاران، فعالان حقوق زنان و دولتهای آزاد و دموکراتيک انتظار داريم برای آزادی شيوا هرچه در توان دارند انجام دهند.
وجیه الله میرزا گلپور، از شهروندان بهائی ساری بازداشت شد
بامداد روز یکشنبه، چهارم اردیبهشت، شخصی که خود را بازجوی اطلاعات ساری معرف می کند، به منزل وجیه الله میرزا گلپور، شهروند بهایی ساکن روستای صفرآباد ساری، تماس می گیرد و از وی می خواهد که خود را تا ساعت ۱۱ صبح به ستاد خبری اداره اطلاعات این شهرستان معرفی نماید.به گزارش «رهانا» سامانه خبری «خانه حقوق بشر ایران»، وجیه الله میرزا گلپور، شهروند بهایی ۷۱ ساله که از بیماری قلبی رنج می برد، از مامور اطلاعات درخواست می کند که به جهت مراجعه ایشان احضاریه کتبی صادر نمایند. مامورین اطلاعات چند ساعت پس از این تماس به همراه احضاریه به منزل ایشان مراجعه می کنند و از وی درخواست می نمایند که صبح روز بعد خود را به ستاد خبری معرفی نماید.وی از آنجا به دادگاه انقلاب جهت تفهیم اتهام منتقل و در نهایت در بازداشتگاه اطلاعات ساری – کچویی – بازداشت شد.
گروگان گیری دانشجوی زندانی هود یازرلو توسط سربازجوی وزارت اطلاعات
بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی ایران" سربازجوی وزارت اطلاعات با نام مستعار علوی علیرغم اینکه محکومیت دانشجوی زندانی به پایان رسیده است او را همچنان در زندان بصورت گروگان نگه داشته است.محکومیت غیر قانونی و غیر انسانی 3 سالۀ دانشجوی زندانی هود یازرلو 3 اردیبهشت ماه پایان یافت. پیش از این تاریخ به خانواده او اعلام کردند مبلغی را جهت آزادی فرزندشان باید به حساب واریز نمایندولی علیرغم گرفتن مبلغ از خانواده اش جهت آزادی وی و همچنین اعلام تاریخ آزادی به این دانشجو، او را 3 اردیبهشت ماه از از سالن کاملا ایزوله 12 بند 4 زندان گوهردشت تحت عنوان اینکه آزاد است خارج کردند. ولی از آنجا به بند 209 شکنجه گاه وزارت اطلاعات منتقل کردند و از آن زمان تاکنون به غیر از یک تماس تلفنی کوتاه و کنترل شده در حضور سربازجوی وزارت اطلاعات علوی هیج تماس و یا ملاقاتی با خانواده اش نداشته است.تا به حال به ندرت چنین موردی پیش آمده است ،زندانی سیاسی که محکومیت خود را طی کرده است بجای آزاد کردن وی او را به شکنجه گاه وزارت اطلاعات بند 209 زندن اوین منتقل نمایند.سربازجوی وزارت اطلاعات با نام مستعارعلوی که مسئول پرونده سازی و بازداشت او است بدون هیج دلیل دستور انتقال او را به بند 209 صادر کرده است و به نظر می آید که این زندانی سیاسی به عنوان گروگان در بازداشت غیر قانونی و غیر انسانی خود نگه داشته است.این سربازجو همچنین پدر این زندانی سیاسی را تهدید به احضار و بازجویی نموده است.خانواده یازرلو از زمان انتقال بی دلیل فرزندشان به بند 209 به ارگانهای مختلفی مراجعه کرده اند و خواستار علت عدم آزادی و انتقال فرزندشان به بند 209 شده اند ولی تا به حال هیچ کسی پاسخگوی آنها نیست.هنگامی که این خانواده به دفتر جعفری دولت آبادی مراجعه کردند رئیس دفتر او فردی به نام افضلی از دادن پاسخ مشخص به این خانواده خوداری کرد.سربازجوی زارت اطلاعات در بند 209 که با نام مستعار علوی شناخته می شود. این فرد از جنایتکاران علیه بشریت است او در یورش به خانواده های زندانیان سیاسی شخصا حضور دارد و فرماندهی حملات را به عهده دارد.او همچنین به زنده یادان علی صارمی،جعفر کاظمی و حاج آقایی گفته بود که حکم اعدام برای شما خواهم گرفت و زمان اجرای حکم جنایتکاران وضد بشری اعدام خود شخصا حضور داشت و شاهد اعدام آنها بود.فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، عدم آزادی دانشجوی زندانی پس از طی کردن محکومیت غیر قانونی و غیر انسانی و به گروگان گرفته شدن وی توسط بازجویان وزارت اطلاعات را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر و سایر مراجع بین المللی خواستار ارجاع پرونده جنایت علیه بشریت رژیم ولی فقیه علی خامنه ای به دادگاه های بین المللی جهت رسیدگی به این جنایتها است.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران
08 اردیبهشت 1390 برابر با 28 آوریل 2011
گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:
کمیساریای عالی حقوق بشر
کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا
سازمان عفو بین الملل
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران
08 اردیبهشت 1390 برابر با 28 آوریل 2011
گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:
کمیساریای عالی حقوق بشر
کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا
سازمان عفو بین الملل
اردشیر امیرارجمند: اختلاف امروز اقتدارگرایان بر سر انحصار قدرت مطلقه است
مشاور میرحسین موسوی گفت: کسانی که دو سال پیش با کمک یکدیگر کودتای انتخاباتی کردند امروز بر سر انحصار قدرت مطلقه و غیر پاسخگو به اختلاف رسیده اند.دکتر اردشیر امیرارجمند در گفت و گو با روزنامه «کلمه» افزود: مقامات عالی کشور هشدارهای جدی و خیرخواهانه رهبران جنبش سبز و دیگر دلسوزان را نشنیدند و آنها را فتنه گر نامیدند.وی تنها گناه رهبران جنبش سبز را این عنوان کرد که وضعیت امروز جامعه را به خوبی پیش بینی کرده بودند.وی به رفتارهای رئیس دولت در دوسال اخیر اشاره کرد و گفت : دو سال پیش وقتی آقای احمدی نژاد با اتکای به نیروهای امنیتی و اطلاعاتی و برخورداری از حمایت های غیر قانونی مقاماتی که وظیفه آنها تضمین حاکمیت قانون است و پشتیبانی بی دریغ برخی مداحان حرمت شکن قدرت را غصب کردند و مردم را خس و خاشاک نامیدند ، همه ی این رفتارها را مباح و لازم به حفظ نظام می دانست، حالا چه شده است که گلایه می کند؟امیرارجمند وضعیت اسفبار کشور را نتیجه قانون شکنی بلکه قانون ستیزی مستمر حاکمان عنوان کرد و گفت : آنها به این رفتارهای خود افتخار می کنند و آن را نشان از اقتدار خود می دانند.به گفته این استاد ممتاز حقوق دانشگاههای تهران، وقتی طرق دموکراتیک و حاکمیت قانون کنار گذاشته شود، فرآیند حذف رقیب به هر طریق و هر قیمت حد و مرزی نخواهد داشت. هر روز یک نفر و یک جریان خائن و فتنه گر می شود.وی افزود: در کشوری که نیروهای اطلاعاتی و امنیتی از اطلاعات سر و محرمانه در جهت منافع گروهی خود و جنگ قدرت استفاده می کنند، امنیت ملی بی معنا می شود.وی تاکید دارد که نیروهای امنیتی به جای پرداختن به کار اصلی خود، مسئول گذاشتن شنود و جمع کردن مدارک علیه یکدیگرند، معلوم است در چنین شرایطی باید وفادارترین نیروهای سیاسی و افراد به مردم و کشور در زندان ها به عنوان فتنه گر و اقدام علیه امنیت ملی تحت شکنجه باشند.امیرارجمند این سوال را مطرح می کند که مگر آقای کروبی و موسوی چه گفتند و چه می خواستند که فتنه گر نامیده شدند؟وی سپس با پاسخ به این سوال گفت: آنها گفتند که دولت آمار دروغ می دهد. منابع کشور بدون حساب و کتاب و بدون برنامه و نظارت خرج می شود. اقتصاد صدقه ای راه انداخته اند تا رای جمع کنند. مردم برای معاش خود با مشکل موجه هستند. از اسلام استفاده ابزاری می شود. اخلاق در سیاست و مذهب کنار گذاشته شده است. خرافات جانشین ارزشهای واقعی اسلام شده است. از اسلام، دین و امام زمان برای قدرت شخصی خود سوء استفاده نکنید. سپاه و بسیج باید فراجناحی بماند و نباید به مانند حزب سیاسی عمل کند. نباید وارد عرصه اقتصادی شود و نباید مردم را سرکوب کند. آنها از حاکمان می خواستند به مردم اعتماد کنند و خود را اصلاح کنند چون می دانستند آنها راست می گویند و جرات اصلاح خود و امور کشور را نداشتند، لجاجت کردند و آنها را زندانی کردند.
خودارضايي سياسي؛ بيماري مشترك ديكتاتورهاست / چهار ميليارد تومان هزينه يك ديدار پرشور با رهبر!
براي درمان افسردگي عميق آيت الله خامنه اي، روز شنبه 4500 نفر از بسيجيان هميشه در صحنه، از شيراز و شهرهاي استان فارس به تهران رفتند تا «ديداري پرشور با رهبر معظم» را رقم بزنند! براي هر نفر از اين مردم خودجوش (!) هزينه اي بالغ بر 700 هزار تومان براي سفر سه روزه و اسكان و پاداش در نظر گرفته و خرج شده است. اين يعني هزينه «خودارضايي سياسي» مقام معظم رهبري و لفت و ليس جانبي مديران سپاه استان فارس از اين ديدار پرشور(!)، نزديك به «چهار ميليارد تومان پول ناقابل»!
اين لشگركشي براي تأمين نظر رهبر معظم و درمان بيماري ايشان و براي نمايش حمايت مردمي از ولايت(!) صورت گرفت و ايشان در اين ديدار، براي دولتي كه خودش با كودتا بر سر كار آورده است، خط و نشان كشيد و رئيس جمهور محبوبش را با تهديدهايش نواخت. اين جنگ علني در آغاز سالي صورت مي گيرد كه همين مقام معظم رهبري همه مسئولان را از «انتقاد علني از يكديگر» منع فرموده بود! حالا رهبر عظيم الشأن بعد از دو بار نامه نگاري مستقيم، مي بيند حرفش در دولت خريداري نداردو براي همين مجبور مي شود براي نگه داشتن وزير مورد نظرش در وزارت اطلاعات، به ايراد يك سخنراني آتشين بپردازد و با چنين يك لشگر كشي هاي ساختگي، يك نمايش قدرت اجرا كند تا دولت منصوبش از او حساب ببرد! جالب اينكه خبرگزاري دولت (خبرگزاري جمهوري اسلامي. ايرنا) ظهر شنبه سخنان معظم له را در انتقاد از عزل وزير اطلاعات سانسور كرد و بلافاصله مورد توبيخ دفتر رهبري قرار گرفت و البته با طعنه هم پاسخش را داد. با اين حال، تا عصر شنبه هم احمدي نژاد بر حرف خود ايستاده است و حيدر مصلحي را به كميسيونهاي كاري هيأت دولت هم راه نداده است!
كشور در سالي كه مقام عظماي ولايت، آن را سال «جهاد اقتصادي» ناميده است با ريخت و پاشهاي نجومي براي تأمين نظر معظم له و درمان خودارضايي سياسي ايشان شروع شده است. در سالي كه قرار بود به گفته آقاي خامنه اي، مسئولان در منظر عمومي از همديگر انتقاد و گلايه نكنند، هنوز در آغاز ارديبهشت هستيم كه خود ايشان، يعني شخص مقام معظم رهبري با رئيس جمهوري منصوب خودش دست به يقه شده اند و وزير اطلاعات نظام، كه بايد از تمام امور مطلع و باخبر باشد حتي از دفتر كارش هم بيخبر است و بدون هيچ اطلاعي و بي هيچ خبري از كارش بركنار مي شود. اين وسط، بازار گلايه وزيران سابق مثل وزير ارشاد و وزير اطلاعات هم داغ مي شود و محسني اژه اي وزير سابق اطلاعات هم در مصاحبه اي مي گويد:« من هم از بركناري ام توسط احمدي نژاد بيخبر و بي اطلاع بودم تا اينكه معاونم خبرش را به من داد و حتي به مراسم توديعم مرا راه ندادند!»
احمدي نژاد اكنون حكم همان چاقويي را پيدا كرده كه تيغه را برگردانده تا دسته خودش را ببرد و دسته را دور بيندازد. او بي توجه به رهبر، كار خودش را مي كند و هنوز حيدر مصلحي وزير معزول را به هيأت دولت راه نمي دهد! اوضاع بدجوري قمر در عقرب است و به زودي سر گنده اختلافات در اين «حاكميت يكدست» از زير لحاف تعارفات بيرون مي آيد. امسال، سال «جهاد اقتصادي» نيست، سال دعواي خونين و دريدن گرگها توسط همديگر است! اين وسط البته شايد روزي چهار، پنج ميليارد خرج كنند تا گرگ بزرگ، از افسردگي نميرد تا بقيه اطرافيان ذوب شده در ولايت هم بتوانند به لفت و ليس خود ادامه بدهند. «خودارضايي سياسي»، بيماري مشترك همه ديكتاتورهاست. از هيتلر و صدام بگيريد تا قذافي و «بن علي خامنه اي».
نوشته اي بود از بابک داد
اين لشگركشي براي تأمين نظر رهبر معظم و درمان بيماري ايشان و براي نمايش حمايت مردمي از ولايت(!) صورت گرفت و ايشان در اين ديدار، براي دولتي كه خودش با كودتا بر سر كار آورده است، خط و نشان كشيد و رئيس جمهور محبوبش را با تهديدهايش نواخت. اين جنگ علني در آغاز سالي صورت مي گيرد كه همين مقام معظم رهبري همه مسئولان را از «انتقاد علني از يكديگر» منع فرموده بود! حالا رهبر عظيم الشأن بعد از دو بار نامه نگاري مستقيم، مي بيند حرفش در دولت خريداري نداردو براي همين مجبور مي شود براي نگه داشتن وزير مورد نظرش در وزارت اطلاعات، به ايراد يك سخنراني آتشين بپردازد و با چنين يك لشگر كشي هاي ساختگي، يك نمايش قدرت اجرا كند تا دولت منصوبش از او حساب ببرد! جالب اينكه خبرگزاري دولت (خبرگزاري جمهوري اسلامي. ايرنا) ظهر شنبه سخنان معظم له را در انتقاد از عزل وزير اطلاعات سانسور كرد و بلافاصله مورد توبيخ دفتر رهبري قرار گرفت و البته با طعنه هم پاسخش را داد. با اين حال، تا عصر شنبه هم احمدي نژاد بر حرف خود ايستاده است و حيدر مصلحي را به كميسيونهاي كاري هيأت دولت هم راه نداده است!
كشور در سالي كه مقام عظماي ولايت، آن را سال «جهاد اقتصادي» ناميده است با ريخت و پاشهاي نجومي براي تأمين نظر معظم له و درمان خودارضايي سياسي ايشان شروع شده است. در سالي كه قرار بود به گفته آقاي خامنه اي، مسئولان در منظر عمومي از همديگر انتقاد و گلايه نكنند، هنوز در آغاز ارديبهشت هستيم كه خود ايشان، يعني شخص مقام معظم رهبري با رئيس جمهوري منصوب خودش دست به يقه شده اند و وزير اطلاعات نظام، كه بايد از تمام امور مطلع و باخبر باشد حتي از دفتر كارش هم بيخبر است و بدون هيچ اطلاعي و بي هيچ خبري از كارش بركنار مي شود. اين وسط، بازار گلايه وزيران سابق مثل وزير ارشاد و وزير اطلاعات هم داغ مي شود و محسني اژه اي وزير سابق اطلاعات هم در مصاحبه اي مي گويد:« من هم از بركناري ام توسط احمدي نژاد بيخبر و بي اطلاع بودم تا اينكه معاونم خبرش را به من داد و حتي به مراسم توديعم مرا راه ندادند!»
احمدي نژاد اكنون حكم همان چاقويي را پيدا كرده كه تيغه را برگردانده تا دسته خودش را ببرد و دسته را دور بيندازد. او بي توجه به رهبر، كار خودش را مي كند و هنوز حيدر مصلحي وزير معزول را به هيأت دولت راه نمي دهد! اوضاع بدجوري قمر در عقرب است و به زودي سر گنده اختلافات در اين «حاكميت يكدست» از زير لحاف تعارفات بيرون مي آيد. امسال، سال «جهاد اقتصادي» نيست، سال دعواي خونين و دريدن گرگها توسط همديگر است! اين وسط البته شايد روزي چهار، پنج ميليارد خرج كنند تا گرگ بزرگ، از افسردگي نميرد تا بقيه اطرافيان ذوب شده در ولايت هم بتوانند به لفت و ليس خود ادامه بدهند. «خودارضايي سياسي»، بيماري مشترك همه ديكتاتورهاست. از هيتلر و صدام بگيريد تا قذافي و «بن علي خامنه اي».
نوشته اي بود از بابک داد
كابوس رهبري و آن «ميخ» كه براي ما باقي مي ماند!
وقتي يك ديكتاتور كه هميشه از واژه «نظام» به جاي «من» استفاده مي كند و تبختر و تكبرش عادتي ديرين بوده و هست، به ناگهان ضعف و زبوني اش را از پرده بيرون مي اندازد، و وقتي «آقا» در سخنراني عمومي روز شنبه «سه بار» خود را «حقير» مي خواند و پشت نقاب دروغين تواضع ساختگي سنگر مي گيرد و عاجزانه مي گويد: (من با «حقارت» اعلام مي كنم...) بايد فهميد او صداي شكسته شدن نردبان زير پايش را به درستي شنيده است. بايد دانست كار او ديگر از كابوسهاي شبانه گذشته است و مقام معظم رهبري حالا در «بيداري» هم كابوس مي بيند. كابوسي كه هرگز تصور نمي كرد به اين سرعت تعبير شود.
حقيقت اين است كه آيت الله خامنه اي و جمهوري اسلامي سقوط كرده است. و ما چون در «متن» حادثه ايم و روند اين سقوط را به قول سينمايي ها «فريم به فريم» و لحظه به لحظه دنبال مي كنيم، از سرعت شگفت انگيزش بي خبريم. اما تاريخ اين «فريم» ها را با سرعت واقعي مي بيند و عاقبت فقط در يك نيم خط خواهد نوشت:«خامنه اي مدت كوتاهي بعد از كودتاي انتخاباتي سال 88 سرنگون شد!» همين. رسم تاريخ، خلاصه گويي تمام رخدادهايي است كه ملتها لحظه لحظه اش را با عذاب و پايمردي و انتظار سپري مي كنند. آقاي خامنه اي شايد بارها كابوس آن نيم خط تاريخ را ديده بود كه مدام از توّهم دشمن مي گفت ولي حالا در بيداري، آن كابوس هولناك را تجربه مي كند! بزرگترين دشمن او، خودش بود و هست.
برخي مي گويند دعواي احمدي نژاد با خامنه اي، ساختگي و «جنگ زرگري» است. من هيچ «كيمياگري» را در ميان حاكمان ايران نمي شناسم كه بتواند چنين جنگ زرگري را طراحي كند و ترتيب بدهد. و بدتر از آن، هيچ «بازيگر قابلي» را نمي شناسم كه چنين دقيق نقش خود را ايفا كند. يعني در تيم حاكميتي جمهوري اسلامي، نه بدنبال چنان طراح هوشمندي بايد گشت و نه بدنبال بازيگراني چنين قابل و مستعد. كه اگر اينها هنر طراحي بازي و بازيگري هوشمندانه را مي دانستند، وضعشان اين نبود كه اكنون هست. دعوا واقعي است. دعواي هميشگي بين «خواجه» و «غلام خانه زاد». گاهي در اين دعواها غلام خانه زاد، سر خواجه را در خزينه و حمام زير آب مي كند و به جايش بر تخت مي نشيند. و گاهي خواجه، پيشدستي مي كند و غلام را چيزخور مي كند و آن نمك به حرام را با مرگ موش مي كشد. اين ميان، همه «خانه زادان» و نوكران از فرمانده كل سپاه و رئيس بسيج و رئيس مجلس و مداحان و امامان جمعه، همگي به دنبال پيدا كردن «كفه سنگين» اين ترازو هستند. آنها فعلا" «خواجه» را حمايت مي كنند، ولي هيچكدام راه را بر «غلام بچه ي زيرك» نمي بندند، شايد روزگار بر مراد او گشت و او غلبه كرد و كليددار دولتسرا شد! خانه زادان و نوكران بايد روي اسب برنده شرط بندي كنند، وگرنه قربانيان بعدي اين دعوا خواهند بود.
وضع آقاي خامنه اي، به دليل سرنوشت تلخي كه ثانيه به ثانيه به آن نزديكتر مي شود، بسيار «رقت انگيز» شده است. لااقل به خاطر همين سه بار اعترافي كه ديروز به «حقارت» خودش كرد، جاي ترحم دارد. رهبري كه ادعا مي كنند «سيد خراساني» است و داستانها مي سازند تا مقدسش كنند، روز به روز بيشتر لكه دار مي شود! آن هم از سوي غلامي كه خود از بخشداري به آقايي رساند! واقعا" رقت انگيز است وضع رهبر كه ياراني دارد مثل همين امام جمعه قم (حجت الاسلام سعيدي) كه براي تمجيد از مولايش، نحوه ي فارغ شدن مادر خامنه اي را در جمع تعريف مي كند و مي گويد: «رهبر موقع تولدش فرياد زده:يـــــــــــا علي! و قابله گفته:برو علي نگهدارت!» مي بينيد؟ همين يك دوست نادان، براي زمين زدن خامنه اي و لكه دار كردنش كافي نيست؟ سعيدي يك دروغي گفته كه حالا جزو پربيننده ترين فيلمهاي ايراني سايت «يوتيوب» شده است! اين دروغ كه نوزادي موقع تولد بگويد «ياعلي!» بسياري از متدينين جامعه را برآشفته كرده و برخي از دوستداران آقاي خامنه را هم دچار ريزش كرده است! اين وضع «رقت بار» شايد آغاز سرنوشت هولناك خامنه اي باشد كه بارها دستور خونريزي صادر كرد و گناهانش اكنون دامنگير مقام كبريايي اش شده اند!
طرفداران ديگر آقاي خامنه اي هم هر كدام، بدترين دشمنان اين رهبر كابوس زده هستند. يكي از آنان، فرمانده سازمان بسيج (تيمسار بعثي محمدرضا نقدي) است كه براي كشورهاي عربي منطقه خط و نشان مي كشد كه «ما نيروي بسيجي به بحرين و يمن مي فرستيم» بيچاره نمي داند اين رهبر به اندازه كافي كابوس دارد و ديگر حتي توانايي رهبري بيت خود را هم ندارد، چه رسد به فرماندهي يك جنگ را! يا آن مداحان عربده كشي كه تا دهان باز مي كنند تا از «محاسن آقا» تعريفي بكنند، بايد مثل سعيد حداديان ابتدا با «عورت احمدي نژاد» (مشائي) تسويه حساب كند و باز «اسم مقدس آقا» را وسط يك مشت اسامي بالاي هجده سال مثل آلت و عورت و برگ درخت انجير به زبان بياورد و آقا را باز هم سرافكنده تر از قبل كند! از فيلم «ظهور بسيار نزديك است!» چيزي نمي گويم كه خامنه اي را اسباب مضحكه ي خاص و عام كرده است. آيا چنين رهبري، فقط از دست همين دوستان نادانش، حق ندارد در بيداري هم كابوس ببيند؟ آيا حق ندارد از «اخم» احمدي نژاد بترسد و با ابراز پشيماني و دلجويي از او، در دو سخنراني پي در پي مجيز آن غلام خانه زاد را بگويد؟ به راستي اگر احمدي نژاد به اخم و قهرش ادامه بدهد و شاخه را رها كند، خامنه اي به چه چيز «شجره طيبه ولايت» آويزان خواهد ماند؟ او كه شاخه نبريده اي را باقي نگذاشته است.
با اينكه تعداد كابوسهاي روزانه، دارند از شمار بيرون مي روند، «آقا» و روزنامه كيهانش، هنوز كاملا" نااميد نشده اند. روز شنبه آقاي خامنه اي در سخنانش گفت:«بنده بناي ورود به كارها و تصميم هاي دولت را ندارم مگر آنجايي كه احساس كنم يك مصلحتي دارد تفويت مي شود (از بين مي رود) مثل اين كه در همين قضيه اخير- وزارت اطلاعات- اينجوري بود. انسان احساس مي كند يك مصلحت بزرگي دارد مورد غفلت قرار مي گيرد. خب، انسان وارد مي شود كه جلوي اين تفويت مصلحت را بگيرد. اين مسئله مهمي نيست. نظائرش هم اتفاق مي افتد. اما مخالفين، دشمنان بيروني، تريبون دارهاي بين المللي، بوق هاي تبليغاتي، از همين مسئله استفاده مي كنند براي اينكه فضاي تبليغاتي را شلوغ كنند.»
روزنامه كيهان هم امروز در تبيين ماجراي بركناري و ابقاي مصلحي و قهر احمدي نژاد براي «كوچك نمايي اين ماجرا» نوشته است: ماجراي اخير به همين سادگي بود. اتخاذ يك تصميم نسنجيده از سوي رئيس جمهور و جلوگيري رهبري معظم انقلاب از انجام آن. اتفاقي كه به قول آقا «آنچنان هم از اهميت بالايي برخوردار نبود» و «نظائرش هم اتفاق مي افتد!»[منبع:كيهان امروز دوشنبه]
حكومت تلاش دارد زشتي ها و اشتباهات مكرر خود را «ساده» و «عادي» جلوه بدهد. اما در اين كار هيچ موفقيتي ندارد. كداميك از اين اتفاقها، ساده و «طبيعي» هستند؟ آيا بر اساس همين قوانين فعلي، يك وزير مستعفي (حيدر مصلحي)، مي تواند با حكم رهبري دوباره ابقاء بشود؟ آيا وزير بعد از استعفاء نبايد دوباره از مجلس رأي اعتماد اخذ كند؟ آيا اساسا" بر طبق قوانين موجود، مقام رهبري قادر به انتصاب يك وزير يا ابقاي او در دولت هست؟ آيا اين اتفاقات به قول كيهان «ساده» هستند؟ پس درباره ساير اتفاقات چه پاسخي هست؟ كدام رئيس دولتي، وزير خارجه اش (منوچهر متكي) را در حين مأموريت رسمي (در سنگال) از وزارت عزل كرده است؟ آيا آن هم «اتفاق ساده اي» بود و دشمنان نظام آن را بزرگنمايي كردند؟ آيا بر اساس همين قوانين فعلي، رئيس جمهور حق تعيين معاون اول خود را دارد يا ندارد؟ آيا دخالت رهبر در عزل مشائي از معاونت اولي احمدي نژاد، امري قانوني و باز هم «ساده» بود؟ آيا ارتقاي درجه مشائي توسط احمدي نژاد، كه همه از آن به عنوان «دهن كجي» به رهبر ياد كردند، باز هم «امري ساده و عادي» بود؟ رئيس جمهور «مشائي» را از معاون اولي برداشت، ولي پست حساس تري به او داد و او را «رئيس دفتر رئيس جمهوري» كرد و دوتائي دو سال است براي ولي امر مسلمين جهان(!) «شيشكي» در مي آورند! آيا اين هم به زعم آقاي خامنه اي «امري عادي» است كه دشمنان از آن خوراك تبليغاتي ساخته اند؟ در كدام كشوري، رهبر يا شاه مي تواند به دستگاه قضائي امر كند كه از پيگيري پرونده فساد مالي يك مقام دولتي (محمدرضارحيمي) خودداري كنند؟ آيا اين هم امر معمولي و ساده اي است؟ آيا عدم تصويب بودجه سال 1390 تاكنون، يعني پنج ماه بعد از موعد قانوني تصويب بودجه، يك امر عادي است و باز هم دشمنان از آن سوء استفاده مي كنند؟ آقاي خامنه اي خودش بهتر از هركسي مي فهمد اينها به هيچ وجه ساده و معمولي نيست. او با تقلب و دروغ و خونريزي، دولتي را بر سر كار آورد كه فقط در همين دو سال، چندين بار باعث شده است تا مقام رهبري وارد كارزار شود و بر خلاف سخن روز شنبه اش «كه بناي ورود به تصميمات دولت را ندارم» وارد مسائل ريز و درشتي بشود كه جز «افتضاح حكومتي» نامي ندارد. ايشان مي گويد: « دخالت نمي كنم؛ مگر اينكه يك مصلحت بزرگي مورد غفلت قرار بگيرد!» خود ايشان حساب كند در دولتي كه با زور و تقلب بر سر كار آورده، چرا اين همه «مصلحت بزرگ» مورد غفلت قرار گرفته و مي گيرد كه هركجاي اين دولت را مي بينيم، نوك بيني مقام عظماي ولايت يا نمايندگانش در آن وارد شده است؟ اين چه پرده پوشي كودكانه اي است كه رهبري، بر عملكرد دولت و حكومت نامشروع خود مي كشد؟ آيت الله خامنه اي اكنون اسير دولتي خودساخته است، كه هر چندروز يك «غفلت بزرگ» و بلكه يك رسوايي بزرگ به بار مي آورد و البته تمام اين غفلتها در كارنامه شخص مقام معظم رهبري ثبت مي شوند. زيرا اين دولت، دولت منصوب و محبوب و همسو با ايشان است.
اينها كه فهرست وار برشمرده شد، معدودي از نشانه هاي سقوط سيستمي است كه موريانه ي فساد و تباهي، آن را از درون پوسيده و پوك كرده است. اين ديوار دارد فرو مي ريزد و در واقع ريزشش آغاز شده، اما ما در «بطن» اين حادثه نشسته ايم و آن را با دقت و جزئياتي مي بينيم كه گاهي حتي حوصله مان را هم سر مي برد.
آن نردبان «قدرت فردي» ولايت فقيه بدجوري ترك برداشته و بلكه شكسته شده و آن آقايي كه با غرور بر بلندايش نشسته بود، با فريادي هولناك در حال سقوط به پايين است. ما اين صحنه ي دلنشين سقوط ديكتاتوري ديني را با حالت «اسلوموشن / دور آهسته» داريم مي بينيم. شايد اين ديدن با همه جزئياتش، براي ما يك موهبت و نعمت بزرگ باشد. چه كسي مي داند؟ شايد اينگونه اين صحنه ي بزرگ و تاريخي، تا دهه ها در ذهن نسل ما و نسلهاي بعد و بعدي ايرانيان ثبت شود و در خاطرمان بماند. شايد اين باعث شود ديگر كسي جرأت نكند به «تنهايي» به بالاي نردبان حكومت بر يك ملت برود و بر ديگران حكمراني كند؛ خواه به نام «فقيه و امام»، و خواه به نام «خان و شاه»!
و اما اگر دست من باشد، ميل دارم به آن نيم خطي كه از اين سقوط حتمي در تاريخ نوشته مي شود، چيزي بيفزايم و بنويسم:«آخرين ضربه به سقوط ديكتاتوري در ايران، توسط مردم ايران زده شد!» انصاف نيست اگر مردم ايران، اين افتخار را نداشته باشند كه «آخرين ميخ» را بر تابوت ديكتاتوري بزنند. حيف است كه اين مجسمه موريانه زده، خودبخود فرو بريزد. به نظرم براي سهيم شدن در اين اتفاق بزرگ، براي شراكت در كوفتن آن ميخها بر تابوت ديكتاتوري، هر كدام از ما بايد بگوييم:«سهم من كو؟» و كاري بكنيم. هرچند آن مجسمه موريانه زده، خودبخود فروخواهد ريخت و به هر روي، كابوسهاي تلخ آن «آقا» كه به دست خود «حقير» شد، اكنون در حال تعبير شدن است. ميخ آخرش را مردم خواهند كوفت.
نوشته اي بود از بابک داد
حقيقت اين است كه آيت الله خامنه اي و جمهوري اسلامي سقوط كرده است. و ما چون در «متن» حادثه ايم و روند اين سقوط را به قول سينمايي ها «فريم به فريم» و لحظه به لحظه دنبال مي كنيم، از سرعت شگفت انگيزش بي خبريم. اما تاريخ اين «فريم» ها را با سرعت واقعي مي بيند و عاقبت فقط در يك نيم خط خواهد نوشت:«خامنه اي مدت كوتاهي بعد از كودتاي انتخاباتي سال 88 سرنگون شد!» همين. رسم تاريخ، خلاصه گويي تمام رخدادهايي است كه ملتها لحظه لحظه اش را با عذاب و پايمردي و انتظار سپري مي كنند. آقاي خامنه اي شايد بارها كابوس آن نيم خط تاريخ را ديده بود كه مدام از توّهم دشمن مي گفت ولي حالا در بيداري، آن كابوس هولناك را تجربه مي كند! بزرگترين دشمن او، خودش بود و هست.
برخي مي گويند دعواي احمدي نژاد با خامنه اي، ساختگي و «جنگ زرگري» است. من هيچ «كيمياگري» را در ميان حاكمان ايران نمي شناسم كه بتواند چنين جنگ زرگري را طراحي كند و ترتيب بدهد. و بدتر از آن، هيچ «بازيگر قابلي» را نمي شناسم كه چنين دقيق نقش خود را ايفا كند. يعني در تيم حاكميتي جمهوري اسلامي، نه بدنبال چنان طراح هوشمندي بايد گشت و نه بدنبال بازيگراني چنين قابل و مستعد. كه اگر اينها هنر طراحي بازي و بازيگري هوشمندانه را مي دانستند، وضعشان اين نبود كه اكنون هست. دعوا واقعي است. دعواي هميشگي بين «خواجه» و «غلام خانه زاد». گاهي در اين دعواها غلام خانه زاد، سر خواجه را در خزينه و حمام زير آب مي كند و به جايش بر تخت مي نشيند. و گاهي خواجه، پيشدستي مي كند و غلام را چيزخور مي كند و آن نمك به حرام را با مرگ موش مي كشد. اين ميان، همه «خانه زادان» و نوكران از فرمانده كل سپاه و رئيس بسيج و رئيس مجلس و مداحان و امامان جمعه، همگي به دنبال پيدا كردن «كفه سنگين» اين ترازو هستند. آنها فعلا" «خواجه» را حمايت مي كنند، ولي هيچكدام راه را بر «غلام بچه ي زيرك» نمي بندند، شايد روزگار بر مراد او گشت و او غلبه كرد و كليددار دولتسرا شد! خانه زادان و نوكران بايد روي اسب برنده شرط بندي كنند، وگرنه قربانيان بعدي اين دعوا خواهند بود.
وضع آقاي خامنه اي، به دليل سرنوشت تلخي كه ثانيه به ثانيه به آن نزديكتر مي شود، بسيار «رقت انگيز» شده است. لااقل به خاطر همين سه بار اعترافي كه ديروز به «حقارت» خودش كرد، جاي ترحم دارد. رهبري كه ادعا مي كنند «سيد خراساني» است و داستانها مي سازند تا مقدسش كنند، روز به روز بيشتر لكه دار مي شود! آن هم از سوي غلامي كه خود از بخشداري به آقايي رساند! واقعا" رقت انگيز است وضع رهبر كه ياراني دارد مثل همين امام جمعه قم (حجت الاسلام سعيدي) كه براي تمجيد از مولايش، نحوه ي فارغ شدن مادر خامنه اي را در جمع تعريف مي كند و مي گويد: «رهبر موقع تولدش فرياد زده:يـــــــــــا علي! و قابله گفته:برو علي نگهدارت!» مي بينيد؟ همين يك دوست نادان، براي زمين زدن خامنه اي و لكه دار كردنش كافي نيست؟ سعيدي يك دروغي گفته كه حالا جزو پربيننده ترين فيلمهاي ايراني سايت «يوتيوب» شده است! اين دروغ كه نوزادي موقع تولد بگويد «ياعلي!» بسياري از متدينين جامعه را برآشفته كرده و برخي از دوستداران آقاي خامنه را هم دچار ريزش كرده است! اين وضع «رقت بار» شايد آغاز سرنوشت هولناك خامنه اي باشد كه بارها دستور خونريزي صادر كرد و گناهانش اكنون دامنگير مقام كبريايي اش شده اند!
طرفداران ديگر آقاي خامنه اي هم هر كدام، بدترين دشمنان اين رهبر كابوس زده هستند. يكي از آنان، فرمانده سازمان بسيج (تيمسار بعثي محمدرضا نقدي) است كه براي كشورهاي عربي منطقه خط و نشان مي كشد كه «ما نيروي بسيجي به بحرين و يمن مي فرستيم» بيچاره نمي داند اين رهبر به اندازه كافي كابوس دارد و ديگر حتي توانايي رهبري بيت خود را هم ندارد، چه رسد به فرماندهي يك جنگ را! يا آن مداحان عربده كشي كه تا دهان باز مي كنند تا از «محاسن آقا» تعريفي بكنند، بايد مثل سعيد حداديان ابتدا با «عورت احمدي نژاد» (مشائي) تسويه حساب كند و باز «اسم مقدس آقا» را وسط يك مشت اسامي بالاي هجده سال مثل آلت و عورت و برگ درخت انجير به زبان بياورد و آقا را باز هم سرافكنده تر از قبل كند! از فيلم «ظهور بسيار نزديك است!» چيزي نمي گويم كه خامنه اي را اسباب مضحكه ي خاص و عام كرده است. آيا چنين رهبري، فقط از دست همين دوستان نادانش، حق ندارد در بيداري هم كابوس ببيند؟ آيا حق ندارد از «اخم» احمدي نژاد بترسد و با ابراز پشيماني و دلجويي از او، در دو سخنراني پي در پي مجيز آن غلام خانه زاد را بگويد؟ به راستي اگر احمدي نژاد به اخم و قهرش ادامه بدهد و شاخه را رها كند، خامنه اي به چه چيز «شجره طيبه ولايت» آويزان خواهد ماند؟ او كه شاخه نبريده اي را باقي نگذاشته است.
با اينكه تعداد كابوسهاي روزانه، دارند از شمار بيرون مي روند، «آقا» و روزنامه كيهانش، هنوز كاملا" نااميد نشده اند. روز شنبه آقاي خامنه اي در سخنانش گفت:«بنده بناي ورود به كارها و تصميم هاي دولت را ندارم مگر آنجايي كه احساس كنم يك مصلحتي دارد تفويت مي شود (از بين مي رود) مثل اين كه در همين قضيه اخير- وزارت اطلاعات- اينجوري بود. انسان احساس مي كند يك مصلحت بزرگي دارد مورد غفلت قرار مي گيرد. خب، انسان وارد مي شود كه جلوي اين تفويت مصلحت را بگيرد. اين مسئله مهمي نيست. نظائرش هم اتفاق مي افتد. اما مخالفين، دشمنان بيروني، تريبون دارهاي بين المللي، بوق هاي تبليغاتي، از همين مسئله استفاده مي كنند براي اينكه فضاي تبليغاتي را شلوغ كنند.»
روزنامه كيهان هم امروز در تبيين ماجراي بركناري و ابقاي مصلحي و قهر احمدي نژاد براي «كوچك نمايي اين ماجرا» نوشته است: ماجراي اخير به همين سادگي بود. اتخاذ يك تصميم نسنجيده از سوي رئيس جمهور و جلوگيري رهبري معظم انقلاب از انجام آن. اتفاقي كه به قول آقا «آنچنان هم از اهميت بالايي برخوردار نبود» و «نظائرش هم اتفاق مي افتد!»[منبع:كيهان امروز دوشنبه]
حكومت تلاش دارد زشتي ها و اشتباهات مكرر خود را «ساده» و «عادي» جلوه بدهد. اما در اين كار هيچ موفقيتي ندارد. كداميك از اين اتفاقها، ساده و «طبيعي» هستند؟ آيا بر اساس همين قوانين فعلي، يك وزير مستعفي (حيدر مصلحي)، مي تواند با حكم رهبري دوباره ابقاء بشود؟ آيا وزير بعد از استعفاء نبايد دوباره از مجلس رأي اعتماد اخذ كند؟ آيا اساسا" بر طبق قوانين موجود، مقام رهبري قادر به انتصاب يك وزير يا ابقاي او در دولت هست؟ آيا اين اتفاقات به قول كيهان «ساده» هستند؟ پس درباره ساير اتفاقات چه پاسخي هست؟ كدام رئيس دولتي، وزير خارجه اش (منوچهر متكي) را در حين مأموريت رسمي (در سنگال) از وزارت عزل كرده است؟ آيا آن هم «اتفاق ساده اي» بود و دشمنان نظام آن را بزرگنمايي كردند؟ آيا بر اساس همين قوانين فعلي، رئيس جمهور حق تعيين معاون اول خود را دارد يا ندارد؟ آيا دخالت رهبر در عزل مشائي از معاونت اولي احمدي نژاد، امري قانوني و باز هم «ساده» بود؟ آيا ارتقاي درجه مشائي توسط احمدي نژاد، كه همه از آن به عنوان «دهن كجي» به رهبر ياد كردند، باز هم «امري ساده و عادي» بود؟ رئيس جمهور «مشائي» را از معاون اولي برداشت، ولي پست حساس تري به او داد و او را «رئيس دفتر رئيس جمهوري» كرد و دوتائي دو سال است براي ولي امر مسلمين جهان(!) «شيشكي» در مي آورند! آيا اين هم به زعم آقاي خامنه اي «امري عادي» است كه دشمنان از آن خوراك تبليغاتي ساخته اند؟ در كدام كشوري، رهبر يا شاه مي تواند به دستگاه قضائي امر كند كه از پيگيري پرونده فساد مالي يك مقام دولتي (محمدرضارحيمي) خودداري كنند؟ آيا اين هم امر معمولي و ساده اي است؟ آيا عدم تصويب بودجه سال 1390 تاكنون، يعني پنج ماه بعد از موعد قانوني تصويب بودجه، يك امر عادي است و باز هم دشمنان از آن سوء استفاده مي كنند؟ آقاي خامنه اي خودش بهتر از هركسي مي فهمد اينها به هيچ وجه ساده و معمولي نيست. او با تقلب و دروغ و خونريزي، دولتي را بر سر كار آورد كه فقط در همين دو سال، چندين بار باعث شده است تا مقام رهبري وارد كارزار شود و بر خلاف سخن روز شنبه اش «كه بناي ورود به تصميمات دولت را ندارم» وارد مسائل ريز و درشتي بشود كه جز «افتضاح حكومتي» نامي ندارد. ايشان مي گويد: « دخالت نمي كنم؛ مگر اينكه يك مصلحت بزرگي مورد غفلت قرار بگيرد!» خود ايشان حساب كند در دولتي كه با زور و تقلب بر سر كار آورده، چرا اين همه «مصلحت بزرگ» مورد غفلت قرار گرفته و مي گيرد كه هركجاي اين دولت را مي بينيم، نوك بيني مقام عظماي ولايت يا نمايندگانش در آن وارد شده است؟ اين چه پرده پوشي كودكانه اي است كه رهبري، بر عملكرد دولت و حكومت نامشروع خود مي كشد؟ آيت الله خامنه اي اكنون اسير دولتي خودساخته است، كه هر چندروز يك «غفلت بزرگ» و بلكه يك رسوايي بزرگ به بار مي آورد و البته تمام اين غفلتها در كارنامه شخص مقام معظم رهبري ثبت مي شوند. زيرا اين دولت، دولت منصوب و محبوب و همسو با ايشان است.
اينها كه فهرست وار برشمرده شد، معدودي از نشانه هاي سقوط سيستمي است كه موريانه ي فساد و تباهي، آن را از درون پوسيده و پوك كرده است. اين ديوار دارد فرو مي ريزد و در واقع ريزشش آغاز شده، اما ما در «بطن» اين حادثه نشسته ايم و آن را با دقت و جزئياتي مي بينيم كه گاهي حتي حوصله مان را هم سر مي برد.
آن نردبان «قدرت فردي» ولايت فقيه بدجوري ترك برداشته و بلكه شكسته شده و آن آقايي كه با غرور بر بلندايش نشسته بود، با فريادي هولناك در حال سقوط به پايين است. ما اين صحنه ي دلنشين سقوط ديكتاتوري ديني را با حالت «اسلوموشن / دور آهسته» داريم مي بينيم. شايد اين ديدن با همه جزئياتش، براي ما يك موهبت و نعمت بزرگ باشد. چه كسي مي داند؟ شايد اينگونه اين صحنه ي بزرگ و تاريخي، تا دهه ها در ذهن نسل ما و نسلهاي بعد و بعدي ايرانيان ثبت شود و در خاطرمان بماند. شايد اين باعث شود ديگر كسي جرأت نكند به «تنهايي» به بالاي نردبان حكومت بر يك ملت برود و بر ديگران حكمراني كند؛ خواه به نام «فقيه و امام»، و خواه به نام «خان و شاه»!
و اما اگر دست من باشد، ميل دارم به آن نيم خطي كه از اين سقوط حتمي در تاريخ نوشته مي شود، چيزي بيفزايم و بنويسم:«آخرين ضربه به سقوط ديكتاتوري در ايران، توسط مردم ايران زده شد!» انصاف نيست اگر مردم ايران، اين افتخار را نداشته باشند كه «آخرين ميخ» را بر تابوت ديكتاتوري بزنند. حيف است كه اين مجسمه موريانه زده، خودبخود فرو بريزد. به نظرم براي سهيم شدن در اين اتفاق بزرگ، براي شراكت در كوفتن آن ميخها بر تابوت ديكتاتوري، هر كدام از ما بايد بگوييم:«سهم من كو؟» و كاري بكنيم. هرچند آن مجسمه موريانه زده، خودبخود فروخواهد ريخت و به هر روي، كابوسهاي تلخ آن «آقا» كه به دست خود «حقير» شد، اكنون در حال تعبير شدن است. ميخ آخرش را مردم خواهند كوفت.
نوشته اي بود از بابک داد
ترمیم قدرت مطلقه با سند جرم
غیبت شش روزه محمود احمدی نژاد، رییس جمهور برکشیده رهبر و ولی فقیه رژیم در ریاست جمهوری، خبرهای ضد و نقیضی را دامن زده است. به گفته بسیاری، احمدی نژاد در اعتراض به دخالت خامنه ای در عزل و نصب وزرا به خصوص وزیر اطلاعات، حیدر مصلحی و بازگرداندن او به کار پس از برکناری اش، خانه نشینی را برگزیده و از علنی شدن در انظار خودداری می کند. در غیب احمدی نژاد، جلسات هیات دولت با ریاست معاون اول او، محمدرضا رحیمی برگزار شده است. حضور تحمیلی حیدر مصلحی در جلسات دولت واکنش احمدی نژاد را برانگیخته و حاضر به شرکت در جلسات با حضور او نیست.این شیوه اعتراض احمدی نژاد هزینه دخالت خامنه ای در امور جاری به ویژه عزل و نصب وزرا را بیشتر می کند و هرچه بیشتر طول بکشد، بحران در راس رژیم را عمیق تر خواهد کرد. برای مقابله با این عمل احمدی نژاد و برای جلوگیری از ریزش نیروهای بیشتر و عمیق تر شدن شکاف ، دار و دسته علی خامنه ای دست به یکسری حرکات ایزایی زده اند. علی سعیدی، نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران مجبور به باز تعریف ولایت فقیه شده و برای ترمیم قدرت مطلقه او دست به کار می شود و می گوید: "در حاکميت اسلامی، هماهنگ کننده و سياستگذار اصلی نظام طبق قانون اساسی، ولی فقيه است و تخلف از فرمان او نيز در حکم تخلف از فرمان خدا و امام زمان محسوب می شود."به نظر می رسد ضربه کاری احمدی نژاد به راس خیمه نظام، زلزله در ارکان آن انداخته است که آخوند سعیدی عدم اطاعت از فرد مفلوک و خودکامه ای همچون علی خامنه ای را شوریدن بر خدا و امام زمان معنا می کند. از سوی دیگر، سعیدی می گوید: "اينکه ما خودمان بخواهيم مرتبا استراتژی تعيين کنيم و موجی در جامعه راه بياندازيم، وظيفه آقايان نيست."با این حساب، موج سازی و جریان راه انداختن تا کنونی در رژیم ضد مردمی جمهوری اسلامی توسط ولی فقیه راه اندازی می شده و هیچ کسی نباید در این کار دخالت کند. به زبان دیگر، احمدی نژاد برکشیده رهبر است و هیچ اختیاری از خود ندارد و باید مطیع و سر سپرده او باشد. اما این روزها خامنه ای به خوبی می بیند که دست پرورده اش بر او شوریده و تمام تخم مرغهایی که او در سبد احمدی نژاد چیده بود، اکنون به تلنگری در حال درهم شکستن است. این ضربه پذیری را احمدی نژاد به خوبی دریافته و امروز دارد از شرایط به نفع خود بیشترین بهره برداری را می کند. محمد علی جعفری، فرمانده سپاه پاسداران و سر گماشته خامنه ای می گوید: "انقلاب بيشتر از داخل کشور تهديد میشود و سپاه برای دفاع از انقلاب در عرصه غير نظامی منتظر دستور نخواهد ماند.هرچند این حرف پاسدار جعفری خودش به نوعی خودسری و برخورد احمدی نژادی ای است، اما نیم کش کردن شمشیر از نیام توسط او برای ترساندن طرفهای دیگر چندان کارساز نیست زیرا حریفان نیز از جنس خود او هستند و این عربده جوییها را بهتر از گوینده اش می شناسند. اما آخوند علم الهدی، امام جمعه مشهد که مشکل اساسی را دریافته، در تلاش برای ترمیم ضربه احمدی نژاد بر اقتدار خامنه ای می گوید: "چنانچه تبعيت از ولی فقيه از سوی کارگزاران کشور وجود نداشته باشد، حکومت آنها نامشروع است حتی اگر تمام مردم کشور به او رای داده باشند."این باز تعریف علم الهدی از ولی فقیه مطلقه و خط و نشان کشیدن عدم مشروعیت حریف، همان مکافاتی است که این روزها کل رژیم با آن روبروست. وصله پینه او بر قبای ژنده ولی فقیه بر تن خامنه ای با سند جرم نمی تواند دردی از دردهای او را درمان کند، الا اینکه به جرم بی اهمیت کردن رای و نظر مردم، عدم مشروعیت رژیم را بیشتر جار بزند.به نظر نمی رسد بحران پیش رو در حال حاضر فروکش کند زیرا علت همه این ماجراها قدرت مطلقه ای است که این روزها ارکان آن به شدت در حالت لرزیدن است.
نویسنده:جعفر پویه
نویسنده:جعفر پویه
کمپین سفیران آزادی مطبوعات برای هنگامه شهیدی
سه شنبه سوم ماه مه، روز جهانی آزادی مطبوعات، سه سفیر آزادی مطبوعات تمام روز در گفتگو با رسانه ها تلاش می کنند توجه افکار عمومی هلند را به پرونده هنگامه شهیدی جلب نمایند. هنگامه شهیدی روزنامه نگار و مشاور کروبی در امور زنان پس از انتخابات سال 88 دستگیر و به شش سال زندان محکوم شده است. این کمپین توسط عفو بین الملل شاخه هلند، سازمان های «فری ویس» و «پرس ناو» و بخش آموزشی رادیو بین المللی هلند سازماندهی شده است. سفرای این روز افشین الیان حقوقدان ایرانی تبار، «لارا رنسه» روزنامه نگار و «افیه بلانکه فورت» نویسنده کتابی در باره ایران هستند. سفرای آزادی مطبوعات در این روز از شنوندگان برنامه های رادیویی و بینندگان تلوزیون خواهند خواست که طومار آزادی هنگامه شهیدی را امضاء کنند.روز جهانی آزادی مطبوعات ابتدا در سال 1991 در کنفرانس عمومی یونسکو در سال 1991 مطرح شد. سال 2003 سازمان ملل با تاکید بر این اصل که مطبوعات آزاد، چند صدایی و مستقل یکی از ارکان جامعه دمکراتیک است با تعیین این روز خواست آزادی مطبوعات را مورد توجه قرار دهد و به آزادی مطبوعات در جهان کمک کند.در هلند هر سال در روز سوم مه بر اهمیت آزاد بودن رسانه ها تاکید می شود و به روزنامه نگارانی که به خاطر حرفه شان تهدید می شوند دستگیر می گردند و کشته می شوند توجه نشان داده می شود. امسال وضعیت روزنامه نگاران در ایران مورد توجه قرار دارد. سه سفیر آزادی مطبوعات، توچه رسانه ها و افکار عمومی را به وضعیت روزنامه نگاران در ایران جلب می کنند و از مردم خواهند خواست که طومار آزادی هنگامه شهیدی را امضاء کنند.روزنامه نگاران ایرانایران در «رده بندی جهانی آزادی مطبوعات» مربوط به سال 2010 که توسط سازمان گزارشگران بدون مرز ارائه شده است، از میان 178 کشور بررسی شده پس از چین، سوریه و برمه در رده 175 قرار دارد. ترکمنستان، کره شمالی و اریتره آخرین کشورهای موجود در این لیست هستند.هم اکنون ده ها روزنامه نگار در ایران در زندان بسر می برند از جمله: سام محمودی سرایی، علی ملیحی، مسعود لواسانی، مجتبی لطفی، محمدصدیق کبودوند، علی اکبر عجمی، حسن ظهوری، کیوان صمیمی، هدی صابر، حسین درخشان، بهمن احمدی امویی، احمد زید آبادی و هنگامه شهیدی.
هنگامه شهیدیهنگامه شهیدی روزنامه نگار، عضو حزب اعتماد ملی و وبلاگ نویس پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران بازداشت شد. او در انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری مشاور کروبی در امور زنان بود. وی که به بیماری قلبی مبتلاست به 6 سال زندان محکوم شده است. شهیدی به «شرکت در اجتماعات غیر قانونی، تبانی به قصد بر هم زدن امنیت، تبلیغ علیه نظام، و اخلال در نظم عمومی» متهم شده است.سفرای آزادی مطبوعات به همراه سازمان های روزنامه نگاران، و سازمان های مدافع حقوق بشر روز سوم مه برای هنگامه شهیدی آکسیون برگزار می کنند. آکسیون هایی که سال های قبل برای روزنامه نگاران برگزار شده موفق بوده است. آکسیون سال 2008 برای «او وین» روزنامه نگار برمه ای، آکسیون سال 2009 برای «کامبخش» روزنامه نگار افغان و آکسیون سال 2010 برای «تیسا» از سریلانکا به آزادی این روزنامه نگاران منجرشد.
عصر هلند
هنگامه شهیدیهنگامه شهیدی روزنامه نگار، عضو حزب اعتماد ملی و وبلاگ نویس پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران بازداشت شد. او در انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری مشاور کروبی در امور زنان بود. وی که به بیماری قلبی مبتلاست به 6 سال زندان محکوم شده است. شهیدی به «شرکت در اجتماعات غیر قانونی، تبانی به قصد بر هم زدن امنیت، تبلیغ علیه نظام، و اخلال در نظم عمومی» متهم شده است.سفرای آزادی مطبوعات به همراه سازمان های روزنامه نگاران، و سازمان های مدافع حقوق بشر روز سوم مه برای هنگامه شهیدی آکسیون برگزار می کنند. آکسیون هایی که سال های قبل برای روزنامه نگاران برگزار شده موفق بوده است. آکسیون سال 2008 برای «او وین» روزنامه نگار برمه ای، آکسیون سال 2009 برای «کامبخش» روزنامه نگار افغان و آکسیون سال 2010 برای «تیسا» از سریلانکا به آزادی این روزنامه نگاران منجرشد.
عصر هلند
اشتراک در:
پستها (Atom)
رژیم خون ریز جمهوری اسلامی، ماشین اعدام همچنان قربانی می گیرد
موج اعدامها در جمهوری اسلامی ادامه دارد. همزمان شماری از معترضین و زندانیان سیاسی نیز به اعدام محکوم شدهاند. نگاهی به آمار نیز این وضعیت...
-
در شامگاه جمعه، ۱۸ آبانماه ۱۴۰۳، شلیک یک موشک بالستیک از سوی نیروهای سپاه پاسداران از حوالی پایگاه موشکی این نیرو در نزدیکی شاهرود توجه بسی...
-
رضا رسايي را كشتند. او يكي از معترضان شجاعي بود كه پس از كشته شدن وحشيانه مهسا ژينا اميني براي اعتراض به خيابانها آمده بود. او در تاريخ ١٦...