۱۳۹۱ مرداد ۸, یکشنبه

خامنه ای خطاب به مرغ: سیاست٬ سیاست چماق است


همزمان با جهانی شدن بحران مرغ که ابتدا از ماشین لباسشوئی مرغ و پخش کارتون «خانوم حنا و مرغ ماشین لباسشوئی طلا» شروع شد ، رهبری بطرز خشنی با تنی چند از دیدار و علاوه بر قد قدهای همیشگی و پرتاب قارت ، مقداری هم رهنمودهای لازم ارائه کرد . بر این اساس ستاد هماهنگی رهنمودهای لازم ضمن صدور مقدار دیگری فحش اونجوری به سید محمد خاتمی و صرفاً برای تکمیل قارت معظم له مبنای قد قد اخیر ایشان را بر پایه بنا نهاد...
خامنه ای قد قد: نظام تسلیم تحریم‌ها نخواهد شد.بنده(خامنه ای) با همین جسم ناقصم تا حالا صد دفعه به شما گفته‌ام که نظام یک جائی است که با مردم فرق می‌کند و طی این سالها اینقدری که من این قضیه را به شما رهنمود لازم داده‌ام اگر به خر خودم رهنمود داده بودم الآن خودش پشت چراغ قرمز وایمیستاد و بنابراین من واقعاً نمی‌فهمم شماها چرا هنوز روی تأثیر تحریم‌ها بر ملت کلید کرده‌اید و حتی قدر یک برگ چغندر نمی‌فهمید که تحریم‌ها هر بلائی سر ملت بیاورد باز هم ما می‌توانیم سینه مرغ دستمالی کنیم و از وسط لنگ مرغ وارد سفره‌مان بشویم و کلاً گور پدر ملت .رهبرننگین جمهوری اسلامی که در سخنرانی روزگذشته خود نیز کوشید تاثیر مخرب تحریم های بین المللی بر اقتصاد ایران را کمرنگ معرفی کند، از اعلام نتایج و تاثیرات این تحریم ها بدجوری حال پریشان است و به نظر می رسد خامنه ای که به دلیل نقش سیاست های غلط و دروغ در محاصره اقتصادی و سیاسی ایران مورد انتقادات گسترده ای قرار دارد، به طرز فریبکارانه ای می کوشد تا از عملکرد خود به نوعی مرموزانه ای دفاع کند.


نویسنده: پدرام طنازی

۱۳۹۱ مرداد ۴, چهارشنبه

نیروهای سرکوبگرسپاه در اسارت پنج بحران سیاسی اقتصادی


اگر این روزها کسی بخواهد در یک جمله بنویسد که اوضاع در ایران از چه قرار است، آن جمله بنظر من چنین است: حکومت به دلیل فسادی که سراپای سپاه پاسداران را گرفته بر سر کار است.البته اگر بخواهید بیشتر این جمله توضیح بدهم، آن توضیح نیز چنین است٫ فرماندهان سپاه با چنگ و دندان از حکومت دفاع می کنند و از هیچ جنایتی علیه مردم رویگردان نیستند و به همین دلیل نیز حکومت هنوز بر سر پاست. سپاه حکومت را حفظ می کند، تا به چپاول ادامه بدهد و حکومت دست آنها را برای این چپاول بازگذاشته تا موجودیتش به خطر نیفتد.همزمان با تشدید بحران سیاسی و اقتصادی در کشور، سپاه پاسداران نیز درگیر بزرگترین بحران تاریخ پس از انقلاب ننگین خود شده است. این بحران پس از کودتای ۲۲ خرداد شدت یافته و هر روز بیشتر بالا می گیرد. مشروعیت نداشته سپاه براثر نقش آن در کودتا از یکسو و دخالت در نابسامانی‌های اقتصادی از سوی دیگر و بحران هسته ای و خطرهایی که برای کشور بوجود آورده و سپاه در آنها نقش کلیدی را داشته از هر سو به چالش کشیده شده است.این سرنوشتی است که حتی موافقان ولایت فقیه هم می دانند که پس از بیش از دو دهه رهبری بی کفایت علی خامنه ای گریبانگیر همه ارگان های انتخابی و انتصابی جمهوری اسلامی شده است. کافی است نگاهی به سطح و عمق بحران همه جانبه ای که کشور را فرا گرفته انداخته شود تا تمام گنده گوئی ها و ادعاهای پوچ علی خامنه ای نقش برآب شود. او که در تمام مسائل کشور دخالت مستقیم و غیر مستقیم دارد، مسئول اصلی وضع کنونی در ایران است. از صف طویل مرغ یخ زده تا صف بندی نظامی در کل منطقه.


سپاه با پنج اتهام و پنج بحران دست به گریبان است:


۱- سازماندهی کودتای ۲۲ خرداد علیه رای مردم، به میدان کشیدن نیروها، سازماندهی اوباش و سرکوب تظاهرات مسالمت آمیز مردم.


۲- تشکیل امپراتوری اقتصادی، خصوصی سازی اموال دولتی و چنگ انداختن بر آنها و دخالت در همه امور اقتصادی و تبدیل شدن نه تنها به رقیب بخش خصوصی کوچک و متوسط، بلکه به رقیب دولت و بخش دولتی اقتصاد.


۳- دخالت در امور سیاسی کشور، تقسیم پست و مقام و منصب میان سرداران در همه ارکان سیاسی کشور از دولت گرفته تا مجلس و قوه قضاییه.


۴- داشتن نقش در تحریم اقتصادی و زیان هایی که از این بابت به اقتصاد کشور وارد شده.


۵- دست داشتن در پروژه و بحران اتمی و به خطر انداختن امنیت مردم ایران و منطقه


نویسنده: پدرام طنازی

۱۳۹۱ تیر ۳۰, جمعه

به ارث بردن خامنه ای از خمینی٬جملگی حکایت از نوشیدن جام زهر


درخصوص ماجرای جنگ و علت تداوم و جاه‌طلبی‌های هاشمی و خمینی برای ادامه‌ جنگ بسیار نوشته‌اند؛ اما چیزی که امروزه مشخص شده و تقریبا همگان به آن باور دارند این است که این جنگ می‌توانست خیلی زودتر به پایان برسد، اما نرسید و با خیره‌سری و ندانم کاری‌ها ادامه یافت و همین جنگ، دردهایی را برجای گذاشت که هیچگاه درمان نخواهد شد.با رهبری خامنه‌ای، تاریخ این بار به‌ صورتی مضحک و در عین حال تراژیکی مجددا تکرار شد. جنگی دیگر مابین ایران و غرب با موضوع پرونده هسته‌ای درگرفت. هرچقدر آن جنگ هشت ساله محبوب خمینی بود؛ این یکی محبوب این یکی آیت‌الله بود. سال‌هاست که گوش همه‌ ما به شنیدن شعارها و قداره‌کشی‌های خامنه‌ای که همراه با رییس جمهور محبوب و کوتوله‌اش علیه غرب و در جهت حقوقی که هیچگاه مشخص نشد کجا مسلم گشت٬ حق همه‌ مردم ایران است شعار می‌دهند، عادت کرده‌ است.درست به مانند خمینی که جنگی بیست ساله را در ذهن بیمار خود تصویر کرده بود و در آرزوی رهایی قدس می‌خواست کربلا را بگیرد، خامنه‌ای نیز در خصوص پرونده هسته‌ای ایران از آینده‌ای روشن سخن گفت و در راه رسیدن به این آینده مبهم، از شعب ابی‌طالب‌ها و ریاضت‌های اقتصادی و ذره‌ای پاپس نکشیدن‌ها سخن گفت و غرب هم فشارها را اندک اندک بالا برد و چیزی که در نهایت ملموس می‌گشت هواپیمایی بود که سقوط می‌کرد یا قیمت دلاری که ناگهان سربه فلک می‌کشید.اما این فشار که به در خانه‌ حضرات رسید (تحریم نفت و تحریم مبادلات بانکی)، ناگهان آنان بازهم با دیوار محکم برخورد کردند و جا زدند. اخباری که طی این یکی دو روز منتشر می‌شود، جملگی حکایت از نوشیدن جام زهری دارد،که تفاوتش با جام زهر خمینی اینست که این بار بی‌سروصدا نوشیده می‌شود.


نویسنده: پدرام طنازی

گواهی ارتداد و سکس درمانی : صافی گلپایگانی !


به گزارش فارس آیت الله صافی گلپایگانی در آخرین فداکاری خود به نامه‌ی یک دختر 21 ساله که از همان روی پاکت معلوم بود که بدحجاب است شخصاً پاسخ داد و سرنوشت اسلام را عوض کرد . در اینجا ما ضمن تشکر از توجه خاص ایشان به کلیه‌ی امورات سکسی مسلمانان جهان و اینکه حضرتشان در عنفوان سیصد سالگی اینقدر سریع و برق‌آسا به نامه‌های دختران بدحجاب شخصاً جواب می‌دهند (سن ایشان را همینطوری نپرانده‌ایم ، این عدد حتی در ویکی‌پدیای ایشان هم قابل محاسبه نیست) و همچنین آرزوی توفیق هرچه بیشتر برای صدور احکام ارتداد دقیق‌تر و اعلام انزجار از هرگونه اسم «شاهین» توسط ایشان ، متن نامه‌ی بتول یکی دیگر از دختران بد حجاب و همزمان علاقمند به ایشان در مورد پوشیدن لباس و پاسخ رعدآسای حضرت آیت الله صافی کله قافی را همینجا می‌آوریم :


از بتول


بسم الله الرحمن الرحیم
قال رب الشرح لی صدری و یسر لی امری وحلل عقدتاً من لسانی یفقهو قولی


من دختر جوان بدحجابی بنام بتول می‌باشم که شما را هشت دفعه در (...) که سکینه هم بود دیده‌ام و به شما به چشم برادری عشق می‌ورزم و کلاً خوشحالم .
حضرت آقا ! من نمی‌دانم چرا ما باید لباس به تنمان بنمائیم و نباید مثل غربی‌ها که الهی خاک بر سر همه‌شان بکنند لختی بگردیم و بعضاً جاهایمان معلوم باشد . من واقعاً سوالات زیادی از محضر مبارک شما دارم و یکیش اینکه چرا شما بجای اینکه ما خواهران فداکار اسلام و مسلمین را مجبور بفرمائید که تنمان را توی گونی بنمائیم به آقایان اجبار نمی‎‌فرمائید که عینک جوشکاری استعمال بنمایند تا هیچ جای ما را نبینند حتی در زمان اضطرار ؟
من الآن که این نامه را برای شما نوشته‌ام اشک شوق بمن جمع گردیده و حاللتی شبیه به خوشحالی دارم .
لطفاً منرا نصیحت و ارشاد بفرمائید و از جهالت و گمراهی و بدبختی نجات بدهید باشد تا ما در (...) جبران کنیم .


از صافی :


سلاممممممممممممم
خوبی ؟
.
.
.
آهان ، رو ایرم ؟
.

.
دخترم ! نامه‌ات را با جان و دل خواندم . چند بار کاغذ نامه‌ات را به خود چسباندم و در آن تدبیر نمودم و فهمیدم که به اصالت و فطرت تو می‌توانم امیدوار بشوم .
عزیزم ! تو باید تمام پرده‌ها را پاره بنمائی و همه چیز را بریزی بیرون . مسئله‌ی لباس خیلی مسئله‌ی ژرفی است که حقیقت‌های حکمت روشنائی سیرت عقل و بصیرت را ماتحت تاثیر قرار می‌دهد .
جیگری ! تاکید ما و اسلام همواره به خانه‌داری زن در روز و از اون کارها در شب است که جامعه را نجات می‌دهد و مرد همش باید از صبح تا شب جهاد فی سبیل الله بنماید . بعضی‌ها که اصلاً به اندازه‌ی ما خبر ندارند خیال می‌کنند تا یک زنی در غرب دامن پایش کرد وزیر می‌شود درصورتیکه من خودم دیده‌ام اینجوری نیست و هی توسط «مافوق» به آنها تجاوز می‌شود درحالیکه ما در اینجا که پوشش مناسب داریم از «ماتحت» وارد می‌گردیم .
فدا ! خبرگزاری‌های غربی برای من آمار فرستادند گفتند در غرب چهل و هشت درصد بچه‌ها بی‌پدر و کلاً غربی‌ها از این حیث آدم‌های بی‌پدر و مادری هستند که اگر چادر سرشان می‌کردند الآن هر کدام هفت هشت ده‌تا پدر یا حداقل مادر داشتند که اسلام دست ما را باز هم گذاشته و تو می‌دانی من دارم چه می‌گویم .
خدا تو را به آمال عقل‌پسند بفرماید . (آمال عقل‌پسند در دست ترجمه است)
باز هم بیا
از طرف لطف الله ، اگر دوست داشتی بهرام صدام کن !


نویسنده: پدرام طنازی

۱۳۹۱ تیر ۲۲, پنجشنبه

دستها را بوسه نزنید فکری برای پاهای برهنه بکنید


دیگران کاشتند ما خوردیم، ما میکاریم دیگران بخورند!همه این پند حکیمانه را شنیده و داستان مربوطه را هم لابد میدانند که شاهی بر دهی گذر میکرد و دهقانی موی سپید درختی گردو میکاشت. شاه دهقان را به استهزا گرفت که این چه کاری است، این درخت سالها باید بگذرد تا محصول دهد و به عمر تو کفاف نمیدهد. دهقان دنیا دیده اما با آن پند، شاه را اندرز داد. اینکه آن شاه از این ماجرا درس گرفت یا نه بماند، اما گویا این اندرز دهقان استخوان خرد کرده مورد توجه خیلی ها قرار گرفته است، اما نکته بسیار جالب این قضیه این است که پند و نصیحتهای این چنینی همیشه رو به مردمان محروم است و نه طبقات بالا! باید بذر را افشاند، تا فردا جوانه بزند. لازم نیست کسی در کار بذر افشانی؛ کاشت و داشت و برداشت باشد تا بداند در زمین شوره زار هیچ بذری جوانه نمیزند و امید به فردا، امید عبثی خواهد بود.جنبش طبقه کارگر ایران طی سی و سه سال گذشته طی مبارزه سخت و نفس گیر جواب این نظریات را داده است. همین حکمی که مراد عظیمی به آن معترف است یعنی: با اصلاحات ارضی سرمایه داری به سرانجام رسید، نتیجه مبارزه یک گرایش معینی در جنبش طبقه کارگر ایران است. اگر ممکن بودن سوسیالیسم در ایران به یک بحث جا افتاده تبدیل شده، نتیجه و دستاورد مبارزه کمونیسم کارگری است. اما هنوز گفتمان غالب در جنبش کارگری گفتمان کمونیسم کارگری نیست. این آن سوال اساسی است که ما باید پاسخگوی آن باشیم که چرا اینگونه است؟ چرا چپ سنتی اینقدر در این زمینه جان سختی میکند؟ دیدگاههای مراد عظیمی نوعی، دیدگاهی در خودی نیستند، بلکه بازتاب وجود جریانی در جنبش کارگری است که همواره کارگر را از ورود بیواسطه به سیاست منع میکند، عرصه های "حرام و حلال" برایش میتراشد و همواره برای اینکارش تز به جنبش کارگری تحویل میدهد. در زمین هیچ بذری به نفع طبقه کارگر به ثمر نمی نشیند. جنبش طبقه کارگر خود درخت تنومندی است که قرنی است به ثمر نشسته و اکنون باید از ثمرات آن بهره جست. آنانی که این نهال را کاشتند به امید این نبودند که روزی شاید ثمر دهد بلکه نیت شان این بود که در زمان خودشان به نتیجه برسد. کار ما نشان دادن دستاوردهای بزرگ طبقه کارگر است. امر کارگران را امر فوری خود میدانیم و تلاش میکنیم آنرا سازماندهی نماییم. اینگونه میشود از دستاوردهای جنبش کارگری محافظت کرد.


نویسنده: پدرام طنازی

خدایا پوسیده ایم در این غربتی که به دنیا آمده ایم


خدایا بریده ایم از این همه عصیان و سرکشی, ما هم امیدی داشتیم به امروزمان ولی افسوس در آتش حاکمان تباه شدیم و سوختیم. دلگیریم و شاکی. نه از تو بلکه از بندگان جاه پرستت که دل ما را شکسته اند. پر ما را شکسته اند.اگر آنها ۶۰ و ۷۰ و ۸۰ سال سن دارند و اینطور درپی قدرت و ثروت له له میزنند ما جوان ۲۵ و ۳۰ این مملکت در حسرت یک شغل و آرزوی به دست آوردن عشقمان خواهیم ماند و چه بسا خواهیم مرد. خدایا بدون تعارف بگویم اگر ولایت این است نمیخواهیم. اگر اسلام این است نمیخواهیم. اینها برای ما نان و آب زندگی نمی شود ما امید میخواهیم. ما دلخوشی میخواهیم. ما آزادی بیان میخواهیم.خدایا پوسیده ایم در این غربتی که به دنیا آمده ایم. خدایا هر روزی یک نفر ابراز ندامت می کند و از این مردم رنج دیده حلالیت می طلبد. گاه روحانی. گاه سردار. گاه فرزند آقازاده ها و… ولی ما حلال نمی کنیم. ما جوانیمان را حلال کسی نمی کنیم. ما امید و آرزوهایمان را حلال کسی نمی کنیم. خدایا اگر تو بگذری ما نمی گذریم. جواب بغضهایمان را, جواب اشکهایمان را, جواب نگاهای منتظرمان را, جواب دل شکسته مان را, جواب سر خمیده مان را, جواب جوانی تباه شده مان را اینها و آنهایی که با ما اینگونه کردند چگونه خواهند داد؟
حلال کنیم؟ همین؟ اگر شما از امروز طرد شده اید ما از روزی که نطفه هایمان در حکومت جمهوری اسلامی بسته شد طرد شده بودیم. اگر شما رنگ زندگی آرام و بی دغدغه را چند صباحی چشیدید ما از همان اول در حبس فقر و سکوت بوده ایم. اگر شما امروز دلشکسته اید ما از آغاز دلشکسته شدیم و تا ابد دلشکسته مان می گذارند. اگر شما حرفی بزنید و دستگیر شوید دنیا همه می فهمد و هواداریتان می کنند. ولی ما حرفی نزده مظنون و بعد مجرم و در نهایت مفسد و در بی خبری اعدام می شویم و می میریم. اگر شما تریبون دارید ما نداریم.خدایا غمها و غصه ها از دلمان زیادی کرده آخر به که بگوییم که خسته شده ایم. آنهایی که مشت گره کردند و سال ۵۷ به خیابان ریختند چه جوابی برای ما دارند؟ از روی هر منطقی که انقلاب کردند به نسل ما ظلم کردند. جواب این ظلم را چه کسی می دهد؟ پس کو آن به اصطلاح مردی که در بهشت زهرا حرف از آب و برق و گاز و… رایگان می زد؟ پس کو آن به اصطلاح مردی که به تحریک او ۱۰۰هاهزار جوان در میان جولان دشمن در جبهه ها جان دادند تا آخر جام زهر بنوشد؟
ما که می دانیم خیلی از کشورهای منطقه خواستند آتش جنگ در همان ابتدا خاموش شود ولی آقایان گفتند نه ما میخواهیم با سپاه اسلام وارد کربلا شویم. جواب آن همه خون را که میدهد؟ خدایا به خداوندیت قسم به ما ظلم کردند. نه کم، بسیار ظلم کردند.خدایا, جوانیم و فصل شکفتن مان است ولی ما را پژمرده کردند. رییس جمهور عدالت محور و مکتبی و نزدیک به نظر رهبری و منصوب رهبری چنان ما را ناامید کرده و زمین زده که گویی نای دوباره ایستادن نداریم. آخر رهبری یادش رفته که گفت نظر من به ایشان نزدیکتر است؟ نمردیم و نظر رهبرشان را هم دیدیم. خدایا علی حیدر تو هم اینگونه بود که وقتی بیت المال را غارت کنند بگوید کشششش ندهید؟.
خدایا این اسلام ناب محمدی که می گویند همین است؟خدایا این ولایت علی که می گویند همین است؟خدایا این مملکت امام زمان که می گویند همین است؟خدایا حکومت اسلامی که می گویند همین است؟خدایا این عدل اسلامی که می گویند همین است؟
خدایا حرفهای من و امثال من با تو تمامی ندارد. فقط تو خودت به دلهای شکسته و نا امیدمان بنگر, تو به چشمهای پر از اشک و سرهای شرمسار در برابر عزیزانمان نگاه کن. خدایا دستانمان به سوی تو دراز است. دستانی که پر از خواهش و التماس است. دستانی که نمی داند اختلاس چیست, نمی داند خون مردم ریختن چیست, نمی داند شکنجه بی گناه چیست, خدایا این دستانی که به سویت دراز است پاک پاک است. پس ما را دریاب. ظلمی را که بر ما روا می دارند نابود کن و حق همه ما را از تک تک آنها بستان. خدایا ما از هر چه و هر کس نا امید باشیم از تو ناامید نیستیم و از تو دل نکنده ایم. پس ما را ببین و در حریم خودت جای بده به امید رستگاری همه آزادیخواهان واقعی.


نویسنده: پدرام طنازی

۱۳۹۱ تیر ۲۰, سه‌شنبه

ایران من هویت منه


آیا میدانید : حذف بخش هخامنش از کتاب درسی تاریخ به تصویب رسید؟
آیا میدانید : فرزندان ما دیگر حتی اسم کوروش کبیر را نمیشناسند؟
آیا میدانید : 29 اکتبر روز جهانی کوروش کبیر است و این روز فقط در تقویم ایران نیست؟
آیا میدانید: اولین سیستم استخدام ***** به صورت لشگری و کشوری به مدت ۴۰سال خدمت و سپس بازنشستگی و گرفتن مستمری دائم را کورش کبیر در ایران پایه گذاری کرد.
آیا میدانید : کمبوجيه فرزند کورش بدلیل کشته شدن ۱۲ ایرانی در مصر و اینکه فرعون مصر به جای عذر خواهی از ایرانیان به دشنام دادن و تمسخر پرداخته بود ، با ۲۵۰ هزار سرباز ایرانی در روز ۴۲ از آغاز بهار ۵۲۵ قبل از میلاد به مصر حمله کرد و کل مصر را تصرف کرد و بدلیل آمدن قحطی در مصر مقداری بسیار زیادی غله وارد مصر کرد . اکنون در مصر یک نقاشی دیواری وجود دارد که کمبوجیه را در حال احترام به خدایان مصر نشان میدهد. او به هیچ وجه دین ایران را به آنان تحمیل نکرد و بی احترامی به آنان ننمود.
آیا میدانید : داریوش کبیر با شور و مشورت تمام بزرگان ایالتهای ایران که در پاسارگاد جمع شده بودند به پادشاهی برگزیده شد و در بهار ۵۲۰ قبل از میلاد تاج شاهنشاهی ایران رابر سر نهاد و برای همین مناسبت ۲ نوع سکه طرح دار با نام داریک ( طلا ) و سیکو ( نقره) را در اختیار مردم قرار داد که بعدها رایج ترین پولهای جهان شد.
آیا میدانید : داریوش کبیر طرح تعلیمات عمومی و سوادآموزی را اجباری و به صورت کاملا رایگان بنیان گذاشت که به موجب آن همه مردم می بایست خواندن و نوشتن بدانند که به همین مناسبت خط آرامی یا فنیقی را جایگزین خط میخی کرد که بعدها خط پهلوی نام گرفت.
آیا میدانید : داریوش در پایئز و زمستان ۵۱۸ - ۵۱۹ قبل از میلاد نقشه ساخت پرسپولیس را طراحی کرد و با الهام گرفتن از اهرام مصر نقشه آن را با کمک چندین تن از معماران مصری بروی کاغذ آورد.
آیا میدانید : داریوش بعد از تصرف بابل ۲۵ هزار یهودی برده را که در آن شهر بر زیر یوق بردگی شاه بابل بودند آزاد کرد.
آیا میدانید : داریوش در سال دهم پادشاهی خود شاهراه بزرگ کورش را به اتمام رساند و جاده سراسری آسیا را احداث کرد که از خراسان به مغرب چین میرفت که بعدها جاده ابریشم نام گرفت.
آیا میدانید : اولین بار پرسپولیس به دستور داریوش کبیر به صورت ماکت ساخته شد تا از بزرگترین کاخ آسیا شبیه سازی شده باشد که فقط ماکت کاخ پرسپولیس ۳ سال طول کشید و کل ساخت کاخ ۸۰ سال به طول انجامید.
آیا میدانید : داریوش برای ساخت کاخ پرسپولیس که نمایشگاه هنر آسیا بوده ۲۵ هزار کارگر به صورت ۱۰ ساعت در تابستان و ۸ ساعت در زمستان به کار گماشته بود و به هر استادکار هر ۵ روز یکبار یک سکه طلا ( داریک ) می داده و به هر خانواده از کارگران به غیر از مزد آنها روزانه ۲۵۰ گرم گوشت همراه با روغن - کره - عسل و پنیر میداده است و هر ۱۰ روز یکبار استراحت داشتند.
آیا میدانید : داریوش در هر سال برای ساخت کاخ به کارگران بیش از نیم میلیون طلا مزد می داده است که به گفته مورخان گران ترین کاخ دنیا محسوب میشده . این در حالی است که در همان زمان در مصر کارگران به بیگاری مشغول بوده اند بدون پرداخت مزد که با شلاق نیز همراه بوده است.
آیا میدانید : تقویم کنونی ( ماه ۳۰ روز ) به دستور داریوش پایه گذاری شد و او هیاتی را برای اصلاح تقویم ایران به ریاست دانشمند بابلی "دنی تون" بسیج کرده بود . بر طبق تقویم جدید داریوش روز اول و پانزدهم ماه تعطیل بوده و در طول سال دارای ۵ عید مذهبی و ۳۱ روز تعطیلی رسمی که یکی از آنها نوروز و دیگری سوگ سیاوش بوده است.
آیا میدانید : داریوش پادگان و نظام وظیفه را در ایران پایه گزاری کرد و به مناسبت آن تمام جوانان چه فرزند شاه و چه فرزند وزیر باید به خدمت بروند و تعلیمات نظامی ببینند تا بتوانند از سرزمین پارس دفاع کنند.
آیا میدانید : داریوش برای اولین بار در ایران وزارت راه - وزارت آب - سازمان املاک -سازمان اطلاعات - سازمان پست و تلگراف ( چاپارخانه ) را بنیان نهاد.
آیا میدانید : اولین راه شوسه و زیر سازی شده در جهان توسط داریوش ساخته شد.
آیا میدانید : داریوش برای جلوگیری از قحطی آب در هندوستان که جزوی از امپراطوری ایران بوده سدی عظیم بروی رود سند بنا نهاد.
آیا میدانید : فیثاغورث که بدلایل مذهبی از کشور خود گریخته بود و به ایران پناه آورده بود توسط داریوش کبیر دارای یک زندگی خوب همراه با مستمری دائم شد.


نوشته ای از پدرام طنازی

نقش دمکراسی برای ساختن پیشرفت جامعه ایران


هدف از این نوشته، تاکید بر اهمیت این نکته است که بدون نهادینه شدن سطحی از دمکراسی، پیشرفت در جهت عدالت اقتصادی اجتماعی بسیار ناهموار می‌باشد.حکومت مردمی ساده ترین مفهوم از دمکراسی است. در این جا مقصود از دمکراسی، نوعی از نظام سیاسی است که طبق قوانین حاکم در آن مردم قادر باشند که در پروسه‌ تصمیم گیری‌های مربوط به امور اقتصادی اجتماعی، در سطوح مختلف محلی و سراسری و به طور مستقیم و غیرمستقیم، مشارکت کنند. شواهد تاریخی نشان می‌دهند که معمولاً پس از وقوع انقلاب ننگین و ایجاد تغییر در رژیم‌های حاکم و استقرار دمکراسی سیاسی، انجام تحولات بنیادی در مناسبات اقتصادی به عوامل مختلف اجتماعی بستگی پیدا می کند. بدین معنی که گذشته از این که آیا مدیریت انتخاب شده برای اداره‌ جامعه‌ نوین در صدد پیاده کردن چه نوع از سازماندهی اقتصادی در جامعه باشد، شکل‌گیری مناسبات اقتصادی اجتماعی مزبور و برای مثال استقرار روابط غیر کالایی و انسانی (سوسیالیستی)، در گرو وقوع رشد در زمینه‌های عینی تکنولوژیک و شالوده‌های اداری و در عرصه‌ی اندیشه‌های ذهنی فرهنگی، درجه پیشرفت در حیطه‌های تجربه، شناخت و آمادگی فکری و عملی می‌باشد که در پروسه‌ فعالیت‌های دمکراتیک اجتماعی شکل می‌گیرند.هم اکنون در ایران سیستم اقتصادی از قانونمندی بخصوصی، بازار آزاد و یا دولت مرکزی برخوردار نیست و شریان‌های اصلی فعالیت‌‌های اقتصادی، به طور ملوک‌الطوایفی، در دست تعدادی از حکومتگران افسران ارشد نظامی امنیتی و بخش‌های خصوصی وابسته به رژیم و تحت کنترل حامیان خامنه‌ای متمرکز است. نه تنها عواید ناشی از فروش نفت، بلکه درآمدهای مربوط به اکثر صنایع بزرگ سود دهنده‌ مثل پتروشیمی، جاده‌سازی، برج‌سازی و لوله ‌کشی در انحصار این نخبگان سیاسی اقتصادی و شرکت‌های متعلق به آن‌ها مانند بنیاد مستضعفان، بنیاد شهید، آستان قدس رضوی، قرارگاه سازندگی خاتم‌الانبیاء، شرکت مبین، سرمایه‌گذاری مهر و دیگر مؤسسات انگلی قدرتمند و وابسته به حکومتگران قرار دارند. علاوه بر آن بسیاری از دست اندرکاران رژیم از راه‌های مختلف غیرقانونی نیز به چپاول مشغول هستند.نمونه‌ای از آن در سال گذشته، عیان شدن اختلاس سه‌ هزار میلیارد تومانی در سال گذشته است که رد پای ده‌ها نفر از مقامات حکومتی، نمایندگان مجلس و شرکای آن‌ها در بخش خصوصی در ارتباط با آن دیده می‌شود. در میان آن‌ها نام‌های محمود هاشمی شاهرودی رئیس پیشین قوۀ قضاییه، علاءالدین بروجردی رئیس سابق کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی، مصطفی پورمحمدی رئیس سازمان بازرسی کل کشور، محسن رضائی دبیر مجمع تشخیص نظام و رستم قاسمی وزیر کنونی نفت، دیده می‌شود.طبق مدارک مستند که در ماه‌های اخیر انتشار یافته‌اند، از طرف سران رژیم و وابستگان آن‌ها ده‌ها میلیارد دلار پول در بانک‌های خارجی موجود است. با توجه به این که بیش از ۵۰ درصد از اقتصاد ایران به طور نیمه رسمی و غیرقانونی فعالیت می کند، عجیب نخواهد بود که طی عمر رژیم جمهوری اسلامی تا به حال، صدها میلیارد دلار از درآمد نفت و دیگر ثروت‌های تولید گشته در جامعه، از طرف حاکمان قدرت و سرمایه به چپاول و غارت رفته باشند. در ایران سازماندهی یک اپوزیسیون مردمی که از قدرت‌های خارجی مستقل باشد درصورتی می‌تواند به مثابۀ یک عامل بسیار مهم برای گذر از روی جمهوری اسلامی وبه پیشرفت به سوی یک دمکراسی واقعی عمل کند که اصول عام دمکراتیک و از جمله تعهد به آزادی‌های سیاسی، ارزش‌های جهانی حقوق بشر، و سیستم حق رأی عمومی، یعنی در واقع شالوده های اساسی یک نظام جمهوری، معیارهای اصلی آن راتشکیل بدهد.


نوشته ای از پدرام طنازی

مردانِ رهبر برای تمرکز قدرت و ثروت٬ آن هم از نوع ماست مالی


اجلاس فوق العاده مجلس خبرگان یک روز دیگر تشکیل خواهد شد. اینکه کشور عملا در حالت «فوق العاده» است تردید نیست ولی این خبرگان با بقول مردم «خفتگان» رهبری معمولا تا شرایط خیلی فوق العاده و اضطراری نشود از خواب بیدار نمی شوند و به همین دلیل اکنون این پرسش مطرح است که چه عواملی ضرورت چنین اجلاس فوق العاده را بوجود آورده است.چندان کنکاش لازم نیست تا فوق العاده بودن وضعیت را در همه عرصه ها ببینیم. سیاست جنگی حکومت مانند مذاکرات اتمی آن به بن بست رسیده؛ شعار «انرژی اتمی حق مسلم ماست» فراموش شده و دیگر صدا و سیمای حکومتی شبانه روز آن را تکرار نمی کند؛ گرانی و تورم مردم را پای درآورده، نفس تولید داخلی به شماره افتاده و روزبروز شمار بیشتری از کارگران و زحمتکشان شغل و کار خود را ازدست می دهند. در عرصه اخلاقیات و هنر و فرهنگ، فساد و فحشا و اختلاس همه جا را گرفته و حکومت در حال تبدیل کل جامعه به آینه ای از خود است. تحریم های اروپایی که احمدی نژاد آن را ورق پاره نامیده و رهبر مایه «شکوفایی اقتصادی» دانسته بود اکنون ضعف های یک نظام اقتصادی را که در اثر اجرای برنامه های صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی به خصوصی سازی در داخل و واردات از بازار جهانی وابسته شده آشکار کرده است. ضمن اینکه بی لیاقتی و ناکارآمدی «دولت امام زمان» را بیش از پیش در معرض دید توده مردم قرار داده است.در مقابله با این وضع توپ خالی شلیک موشک و ادعاهای تحریک آمیز بستن تنگه هرمز بدون آنکه بتواند در داخل کشور نیرویی را پشت حکومت بسیج کند، تنها اوضاع را در عرصه بین‌المللی وخیم تر کرده است. رهبر و سپاه، که مانند شاه و ارتش سابق، دو پایه حکومت محسوب می شدند، هر دو مشروعیت خود را از دست داده اند و نگرانی از این امر به بالاترین سطوح حکومت رسیده است. حکومتی که نه مقبولیت مردمی دارد و نه توانایی اداره کشور را؛ بدون فروش چند میلیون بشکه نفت در روز نمی تواند برای مردم خود و جهان شاخ و شانه بکشد.شایعات مربوط به بیماری رهبر که ریشه در انتظار مردم برای رهائی از چنگال او بعنوان سمبل تمام این بحران را دارد نیز به این وضع افزوده شده است. حتی حکومتیان ناتوانی او در تصمیم گیری و یا گرفتن تصمیم های نابخردانه نظیر کودتای 22 خرداد و حوادث پس از آن درک کرده اند. ظاهرا آخرین خفتگان هم از خواک اصحاب کهف برخاسته و متوجه شده اند که آخرین سرنشینان کشتی در حال غرق نظام اند.آقای خامنه ای نظارت خبرگان بر کار خود را نپذیرفت و بدین ترتیب، این پرسش مطرح است که آیا خبرگان تصمیم گرفته خود بدون توجه به نظر رهبر بر کار وی نظارت کند یا آنکه رهبری در آستانه گرفتن تصمیمی است که برای اعلام آن نیاز به پشتیبانی خبرگان دارد یا می خواهد اعلام آن را به گردن خبرگان بیاندازد.چون حکومت شفاف نیست، چون تصمیم گیری ها در پشت درهای بسته و پنهان از چشم مردم صورت می گیرد، که خود به معنای عدم اعتماد به مردم، یا مغایر بودن این تصمیم ها با منافع مردم است، در مورد دلیل اصلی اجلاس خبرگان هم تنها می توان به حدس و گمان متوسل شد. ولی در ورای همه این حدس و گمان ها واقعیت وضعیت فوق العاده در کشور به جای خود باقیست. انقدر دلیل و زمینه برای وضعیت فوق العاده وجود دارد که هر کدام از آنها می تواند توجیه کنده برگزاری نه یک که ده جلسه اضطراری و فوق العاده خبرگان باشد. در روزهای آینده مشخص خواهد شد که کوه اجلاس خبرگان این بار هم موش خواهد زائید و یا اینکه تصمیم ها و عقب نشینی های مهمی در کار است که خبرگان برای تصمیم گیری یا تایید آنها دور هم جمع شده اند


نویسنده: پدرام طنازی

۱۳۹۱ تیر ۱۹, دوشنبه

فرار ملاه‌ها !


دوستان عزیز میهن پرست من به این عکس تاریخی خوب نگاه کنید. اینجا جلوی سفارت انگلیس در سال ۱۹۲۱ میلادی در تهران است. به خاطر فشاری که رضا شاه به این آخوند‌ها در آن زمان آورده بود که گورشان را از ایران ما گم کنند،، ، اینها به این صورت برای گرفتن ویزا در جلوی سفارت انگلیس هر روز جمع می‌شدند تا به انگلیس پناهنده شوند. حالا فکرش راا بکنید ، همین‌ها دارند به ما حکومت میکنند، به زنان و دختران ما و جوانان ما تجاوز میکنند، مال ما را از ما میدزدند، و دار حال نابودی تمام ایرانیان با سیستم در کشور ما هستند. آیا باید به اینها رحم کرد؟؟؟؟ قضاوت با شما. این عکس تاریخیست و در یکی‌ از کتاب‌های آلمان راجع به تاریخ ایران در زمان رضا شاه پیداش کردم.متأسفانه تنها عکسی‌ بود که از فرار ملاه‌ها در آن زمان به انگلیس در آن بود.


نوشته ای از پدرام طنازی

خبر‌های رسیده از مملکت امام زمان، احمدی نژاد تومان را به پوند تبدیل کرد

طبق خبر‌های رسیده، پس از آن که نادکتر احمدی نژاد (دکترای سیب زمینی) تومان را به پوند تبدیل کرده و بابت آن جایزه نوبل شیمی‌ را ازان خود کرده بود، اینبار پروژه تازه‌ای در دست گرفته است که آن نیز به ثمر رسیده است! طبق خبر‌های رسیده از مملکت امام زمان، قیمت هر کیلو انگور وارداتی معادل ۸۰۰ گرم گوشت است، که بدین ترتیب گفته میشود که احمدی نژاد انگور را تبدیل به گوشت کرده است! اما چون که قیمت یک کیلو انگور معادل فقط ۸۰۰ گرم گوشت است، احساس میشود که در برنده شدن احمدی نژاد تأثیری بسزایی داشته باشد.وی قول داده است که بزودی قیمت انگور و گوشت برابری خواهند کرد! 

از این رو اسم بسیاری از غذاهای ایرانی‌ نیز تغییر یافته است! از جمله:
باقالی پلو با گوشت-------> باقالی پلو با انگور
قیمه سیب زمینی‌--------> انگور سیب‌زمینی 

و الا آخر...

نوشته ای از پدرام طنازی

۱۳۹۱ تیر ۱۸, یکشنبه

تنگه پرند پیش از تنگه هرمز! تمرین بستن تنگه هرمز را با بستن این تنگه شروع کرده اند؟


این عکسمربوط به تنگه هرمز نیست و ربطی هم به تحریم نفت ایران ندارد. بلکه مربوط به تنگه پرند است که در دانشگاه پیام نور می خواهند ایجاد کنند تا دخترها از یک راه وارد دریای نور شوند و پسر ها از یک راه دیگر. تمرین بستن تنگه هرمز را فعلا با بستن این تنگه شروع کرده اند. مقاماتی با این میزان از عقل و درایت و جهان شناسی می خواهند نسل جوان و تحصیل کرده و دانشگاه دیده ایران را هدایت کنند! این سفره عقب ماندگی در دوران رهبری آقای خامنه ای در ایران پهن شده است.
(احمدی نژاد تنگه را می بندیم...)احمدی نژاد خودش کسی است که همه بهش می خندند حالا اگر اون به کسی بخندد ..... خودتان یک نتیجه ای بگیرید !
دو روش مندرج در زیر جمهوری اسلامی میتواند تنگه هرمز را ببندد :
۱ـ روش خیلی ساده تر برای حاکمیت فاسد هم اینست که دانشجوها و وبلاگ نویسها و اصولاً کلیه آدمهای محارب را بجای اعدام ببرند بریزند در تنگه هرمز که کوسه ها بخورنشان ! حساب کردیم دیدیم اگر این هفتاد و پنج میلیون محاربی را که هنوز خودکشی نکرده اند بریزند توی آب اینطوری هم آمار اعدام جمهوری اسلامی در عین ناباروری (!) همگان خیلی می آید پائین٬ هم کوسه برای اینهمه غذا کم می آید و امریکائیها عمراً اگر بتوانند از لای اینهمه آدم در تنگه هرمز رد بشوند چه به اینکه حمله هم بخواهند بکنند و خصوصاً چه اینکه نفتکش هم تازه بخواهد از آنجا رد بشود!
۲ـ در همین راستای بستن انسانی تنگه هرمز این کار را هم میشود کرد که به همه اعلام کنند که به دارندگان یکی از انواع کارتهای سهمیه بندی ، در تنگه هرمز سه تا پیاز و یک عدد از این چائی هندلی ها و یک کف دست پودر رختشوئی مفتی میدهیم ! اینطوری که بشود آنوقت دوتا کار با هم انجام میشود : یکی اینکه اصلاً دیگر کسی در ایران باقی نمیماند که کس دیگری بخواهد بهش حمله کند و یکی هم اینکه حداقل تا پایان دوره بعدی ریاست جمهوری احمدی نژاد تنگه هرمز چنان کیپ میشود که آدمها به زور از کنار همدیگر رد میشوند چه به دشمن و نفتکش و کشتی های تجاری !


نوشته ای از پدرام طنازی

۱۳۹۱ تیر ۱۵, پنجشنبه

به جای بوسه بر این دست ها دستبند زدند


این همان دست های پینه بسته ایست که در آغاز جمهوری اسلامی، آقای خمینی گفت که پیامبر بر آنها بوسه زده است! و حالا این دست ها برای نان و آب و کار و مسکن دراز است. آقای خامنه ای بجای نان و پنیر، وعده نان و اتم را داده است و حالا چاشنی خطر جنگ را هم همراه آن کرده است. صاحبان این دست هائی که بر آن می خواستند بوسه بزنند، اگر بگویند کار می خواهند، اگر بگویند نان می خواهند، اگر بگویند سندیکا می خواهند، اگر بگویند می خواهم دور هم جمع شویم تا برای دردهای مشترکمان درمانی پیدا کنیم، به آنها حمله امنیتی و نظامی می شود، به جای بوسه، بر دستهایشان دستبند زده می شود و سر از زندان در می آورند. شمار زیادی از زندانیان سیاسی کنونی فعالان کارگری اند و شمار زیادی از بدهکاران به زندان افتاده نیز کارگرند. در هر کوچه پس کوچه ای شعبه بانک هائی که مثل قارچ در دوران احمدی نژاد سبز شده اند، چند به گریبان مردم فقیر و بدهکار انداخته اند. بنابراین بانک ها تماماً در شبکه مافیائی تاسیس شده اند که گردانندگان اصلی خود آقازادهایشان هستند. آن اختلاس ۳ میلیارد دلاری از درون همین شبکه بیرون آمد و نمونه های دیگری هست که صدایش را در نمی آورند.این تصویر، تصویر دردها، رنجها، خواستهای معمول، شدنیها، و نه شدنیهاست، آنچه کارگران ما، آنچه مردم ما میخواهند، فقط حق زندگیست! حق زندگی‌ در این دوران ناحق، در مملکتی که دولت و رهبرانش آن را دکانی می‌بینند! این فقط یک تصویر است! اما گویای گوشهی از خواستهای کارگران ماست! این دست ها، بوسه نمی خواهند، کار و نان می خواهند و سرانجام نیز ازهمین پل حکومت کنونی گذشته و به همت خویش به آن خواهند رسید.


نوشته ای از پدرام طنازی

۱۳۹۱ تیر ۱۳, سه‌شنبه

نشیمنگاه مبارک خامنه‌ای بر روی ارّهٔ تحریم ها، آیا زمان خواندن غزل خداحافظی نرسیده است؟


در آستانه تحریم ها دیده و شنیده می شد که دجالان آخوندی و در رأس آنها، کلان اهریمن حضرت روضه خوان بزرگ خامنه‌ای ادعا میکردند که تحریم‌ها هیچ اثری بر اقتصاد جمهوری اسلامی نداشته است و حتی در جهت تقویت آن نیز موثر بوده است!!! هر چند که پاچه خواری‌های علی‌ اکبر صالحی به عنوان آخرین تیر رژیم در تاریکی‌ نیز بدون جواب ماند، هنوز هم زبان رژیم زبون کوتاه نمیشود و ادعا پشت ادعا؛ رژیم هنوز هم پر قدرت بر سر مواضع خود ایستاده است!؟؟

در خبری تازه "خنده" میشود که رژیم از مردم فقیر ایران طلب کمک می‌کند 

درخواست کمک از مردم برای مقابله با تحریم‌ها


حال ما نمی‌دانیم، دم خروس را باور کنیم، یا قسم روباه را؟ در حقیقت نشیمنگاه آقا که به تازگی به مقام امام زاده ارتقا‌ٔ یافته بود، متاسفانه بر روی ارّهٔ تیزی قرار گرفته است که به آن حضرت نه اجازه نوشیدن جام زهر را میدهد، و نه اجازه ی نپذیرفتن آن را! و همانطور که انتظار میرفت، کاسه گدایی رژیم از این پس "گود تر" میشود. آخر یکی‌ نیست به این آقایان بگوید که آخوند را چه به مملکت داری؟؟؟ البته بسیاری گفتند، اما در نهایت سر از زندان‌های مخوف رژیم درآوردند.حال وقت آن رسیده است که از آنها پرسید؛ آیا حرف عزیزانمان را که چنان وحشتناک به خاک و خون کشیدید و هنوز می‌کشید باور می‌کنید یا خیر؟ آیا زمان خواندن غزل خداحافظی نرسیده است؟ 
 بوی کباب می آید، اما فکر می‌کنم که بوی داغ کردن خر است، خری که نماد رژیمیست که به بن بست خورده است، و نفس‌های آخر را می‌کشد، حال با اصلاح طلبان یا بی اصلاح طلبان این رژیم مرده است، و صدای اصلاح طلبان نیز به جایی‌ نمیرسد!! چرا که اصل که نابود شود٬ فرعیت نیز معنایی ندارد.


نوشته ای از پدرام طنازی

۱۳۹۱ تیر ۱۲, دوشنبه

روز هجدهم تیرماه به مناسبت سالگرد حمله به کوی دانشگاه


وقایع هیجده تیر یا وقایع کوی دانشگاه تهران به مجموعه ناآرامی‌ها و درگیری‌ها بین روزهای هجدهم تا بیست وسوم تیرماه ۱۳۷۸ میان دانشجویان، نیروهای انتظامی و افراد موسوم به لباس شخصی‌ها، اطلاق می‌شود.امروزه حکومت ایران با سنگدلی تمام٬ اعتراض‌های مردمی را سرکوب می‌کند، ولی‌ روزی خواهد رسید که پرچم آزادی در ایران برافراشته خواهد شد.سیزده سال پیش در نهم جولای (هجدهم تیر ۱۳۷۸) اعتراض دانشجویان در ایران با ضرب و شتم، خشونت، و به عبارتی سرکوب روبه‌رو شد. چندین دانشجو در آن روز دستگیر و به چند سال زندان محکوم شدند.ده سال بعد، در ۲۶ خرداد ۱۳۸۸، استبداد ولایتی یک باردیگر کمر به قتل دانشجویان آزاده بست و با حمله به کوی دانشگاه تهران فاجعه ای بزرگتر از ۱۸ تیر۱۳۷۸ را رقم زد. قداره بندان جمهوری اسلامی به ویژه پس ازاجازه شرعی رهبرشان در نماز جمعه ۲۹ خرداد ۱۳۸۸ ، قلب ندا ها و سهراب ها را شکافتند، ترانه ها را سوزاندند و محسن ‌ها و امیرها را در کهریزک ها تکه تکه کردند تا حکومت دینی باقی بماند. سه سال از این فاجعه می گذرد ولی از یاد ما نمی رود چگونه جوانان و نخبگان میهنمان را از بالای پشت بام خوابگاههایشان به پایین پرتآب کردند، ملت ایران این فاجعه را هرگز فراموش نخواهد کرد. امروزه حکومت اسلامی، سنگدلانه اعتراض‌های مردمی را سرکوب می‌کند٬ سرکوب اعتراض‌های مسالمت‌آمیز در درازمدت ممکن نیست و بالاخره به پیروزی منتهی خواهد شد.جنبش های آزادی دموکراسی بخش تمامی مردم دنیا از مبارزات دانشجویان و مردم ایران برای دمو کراسی و عدالت خواهی حمایت می‌کند. ما از مبارزه‌ مسالمت‌آمیز و مداوم، برای تحقق جامعه‌ای که در آن انتخابات آزاد، عادلانه ودمکراتیک باشد حمایت می‌کنیم.آزادی‌خواهی مردم در درازمدت هرگز نمی‌تواند سرکوب شود. دانشجویان همیشه پیشقراول مبارزه برای آزادی، حقوق بشر و دمکراسی بوده‌اند و با تمام توان از مبارزات مسالمت‌آمیز برای آزادی، دمکراسی و حقوق بشر در ایران حمایت می‌کند. ما هرگز از یاد نخواهیم برد آنانی‌ را که زندانی شده‌‌اند. برای آزادی آن‌ها از هیچ کوششی دریغ نخواهیم کرد.اعتراض های مردمی در ایران آشکارا نشان داد که ارتباطات اجتماعی، دیجیتالی و رسانه‌ای چه امکاناتی تازه‌ای فراهم کرده و استفاده خلاقانه از اینترنت، وبلاگ٬ فیس بوک٬ و تویتر چه نقشی‌ در مبارزه برای دمکراسی به‌ وجود آورده است.


نوشته ای از پدرام طنازی

وضعیت برخورد حکومت با مردم و عکس یک شهروند از داخل ون گشت ارشاد!

  ارازل و اوباش آزادند و در حال خفت گیری و دزدی و یا در حال خدمت به حکومت به عنوان نیروی سرکوبگر؛ و مردم عادی در رنج و بند و رعب و ترس از دز...