۱۳۹۰ مهر ۸, جمعه

چراغ ها روشن است…

میرحسین موسوی: ابتکارات خود شما مردم در جهت آگاهی بخشی می‌تواند جنبش سبز را جلو ببرد. حال چه کنیم؟ حال که تظاهرات خیابانی انجام نمی شود حال که رهبران جنبش در حصرند و… شاید این سخنان و از این دست صحبت ها را زیاد بین خودمان رد و بدل کردیم و هر کدام هم راه حل های خودمان را ارائه داده ایم در این نوشتار نگارنده بر آن است نظرخود را در این رابطه بیان کند.رهبران جنبش – یا به گفته خودشان همراهان آن – تجربه ی انقلابی را دارند که خود از پایه گذاران اصلی آن بودند و اکنون پس از ۳۰ سال بر این باورند که هنوز هیچ کدام از آن شعارها محقق نشده است؛ از آزادی که بهتر است چیزی نگوییم که در همه شئون از آن محرومیم. زندانها پر است از زندانیان سیاسی و عقیدتی؛ تا آنجا پیش رفته ایم که هیچ کس نمی تواند حتی نوع لباس پوشیدنش را انتخاب کند! در مقوله استقلال که به کشورهایی نظیر روسیه و چین وابسته شده ایم که آنها نیز با هر چرخش باد سیاست خود را در قبال ما تغییر می دهند! حاکمیت ملی نیز که یکی از خواسته های اصلی بود و در انتخابات تبلور می یافت را خود دیدید در انتخابات سال ۸۸ به چه ورطه ای کشاندند.از این روست که زمانی که مردم حقوق اصلی خود را که همانا آزادی و حاکمیت خویش بر حکومتی که در انتخاباتی سالم برآمده نداند اگر هزاران بار هم اصلاحات و انقلاب در این کشور صورت پذیرد باز هم به نقطه ی آغازین باز خواهیم گشت، و این دور باطل تکرار خواهد گشت.زمانی که مهندس موسوی می گفت وظیفه اصلی جنبش آگاهی بخشی است به دلیل شور اعتراضات و اینکه گمان می بردیم رسیدن به خواسته ها تنها از طریق اعتراضات خیابانی میسر است، بجز اندکی به آن توجه نکردیم. به گفته¬ی وی، وظیفه سنگین و اصلی ما در این مقطع زمانی حساس می بایست گسترش شبکه های اجتماعی بوده و از این طریق آگاهی عمومی را افزایش داده و در نهایت با آشنا کردن مردم به حقوق از دست رفته خود راه را برای استقرار یک دموکراسی پایدار هموار سازیم.باری باید این اصل را سر لوحه فعالیتهای خود قرار دهیم که آگاهی مردم از حقوقشان و همچنین اتفاقاتی که جریان دارد بسان خورشیدی است که تاریکی القا شده تمامیت خواهان را از بنیان بر می کند. آن روز حتما پیروزیم، پس از همین حالا شروع کنیم که خیلی زود دیر می شود!


جرس

نوشته ای از شیوا 

بازداشت حمید موذنی روزنامه نگار بوشهری

 حمید موذنی فعال مدنی و روزنامه نگار و نویسنده بوشهری صبح روز سه شنبه پنجم مهر ماه توسط نیروهای اطلاعات بوشهر دستگیر شد. موذنی بدون اطلاع قبلی دستگیر شده و تا ۱۰ ساعت از محل بازداشت وی اطلاعی در دست نبود تا سرانجام با پیگیری‌های فراوان مشخص شد وی توسط وزارت اطلاعات دستگیر شده است.آخرین خبر‌ها حاکی است وی در تماسی کوتاه با خانواده‌اش از سلامتی خود خبر داده است. اتهام او مشخص نیست و به خانواده‌اش هم توضیحی نداده‌اند. این روزنامه نگار در انتخابات ۸۸ حامی مهدی کروبی بود و پس از انتخابات با مقالاتش در نشریات مختلف از حرکت اعتراضی مردم حمایت کرد. از او به تازگی مقالاتی در سایت روزانلاین منتشر شده است. موذنی نویسنده چندین کتاب از جمله: بازنگری انتقادی، تاریخ سینمای بوشهر، تاریخ عکاسی، کاریکاتور، تاملاتی در باب سینما و فوتبال و... می‌باشد.

خبرگزاری هرانا  

قوه قضائیه ای که قوه غذائیه شده است!+عکس

در رژیمی که چاقو دسته ی خودش را می برد، قوه قضائیه آن هم به قوه غذائیه تبدیل می شود!

ظاهرا هیچیک از سه قوه ی قضائیه ، مجریه و مقننه حکومت بی حساب و کتاب و بی در و پیکر جمهوری اسلامی کوچکترین استقلال عملی از خودشان ندارند.اگر می داشتند؟ چرا باید وکیلی را که در حقیقت خودش یکی از پرسنل قوه قضائیه و دادگستری رژیم اسلامی است؛ را بدون انجام دادن جرم خاصی، مورد اهانت قرار بدهند و به خانه و دفتر کارش بریزند و در آنجا به کاوش پرداخته و زندگی اش را زیر و رو بکنند؟

مسؤلان حکومت ولائی رژیم آخوندی، اگر عقل می داشتند؟ باید به جای دادن حکم به مأموران امنیتی خودشان، برای یورش بردن به خانه و محل کار آقای شفیعی ، و انجام دادن این عمل زشت و نادرست در باره وکیل سه کوهنورد آمریکائی، به وی جایزه ارزشمندی هم می دادند!

چرا که با تلاش های مثبت او، عمل ننگین گروگان گیری سه جوان کوهنورد آمریکائی، و نگاه داشتن آنها در اسارتگاه مخوف رژیم آخوندی، ایشان را از یک خطر حتمی که آبروی نداشته شان را بر باد می داد رها شدند. زیرا دستگیری و زندانی نمودن این سه جوان، به بهانه ای واهی و با زدن مارک جاسوسی به آنها، می توانست بدنامی های دیگری را برای سرکردگان و مسؤلان حکومتشان تدارک ببیند.اما این افرادی که متأسفانه ناچاریم برای نامیدنشان از واژه مسؤلان استفاده بکنیم؛ آنقدر سرمست حفظ کردن جاه و جلالی که به دست آورده اند می باشند؛ که غیر از حفظ قدرتی که اکنون دارند، به هیچ چیز دیگری نمی اندیشند.آقای مسعود شفیعی وکیل سه جوان آمریکائی، چه می خواست و چه نمی خواست، توانست مزدوران رژیم آخوندی را، از یک ننگ فاحش و رسوائی آشکار دیگر خلاصی ببخشد.وی با پذیرفتن وکالت برای سه جوان آمریکائی، و کمک جهت رهائی آنها از زندان جمهوری اسلامی، مستحق دریافت نمودن جایزه بود؛ نه آن که مأموران امنیتی رژیم، به خانه اش یورش ببرند و به بازرسی آنجا بپردازند و بعد او را به زندان اوین برده و بازجوئی بکنند.بیش از دو سال کوهنوردان آمریکائی، ظاهرا به جرم جاسوسی که حکومت جمهوری اسلامی ادعایش را داشت؛ دستگیر و راهی زندان شده بودند، اما سرانجام با همه اصراری که قضات پرونده مورد نظر، در اثبات جاسوس بودن این سه نفر داشتند؛ با وساطت و دست و دلبازی سلطان قابوس، و صد البته با زحمات وکیلشان آزاد شدند و به میهنشان باز گشتند.سلطان قابوس پادشاه کشور عمان، هم در زمان آزادی سارا شورد دست و دلبازی کرد؛ و هم اکنون که جاش و شین باید آزاد می شدند دوباره ریش و سبیل رئیس قوه قضائیه رژیم اسلامی را، با دادن باجی چشمگیر، چرب نمود و ایشان را به رئیس قوه غذائیه ارتقاء مقام داد!

اینگونه، با کمک سلطان قابوس، و وکالت خوب آقای شفیعی، خطر بسیار بزرگی از سر حکومت آخوندی گذشت. در گروگان گیری سال ۵۷ که دیپلماتهای آمریکائی را در محل خدمتشان در سفارتخانه آمریکا به مدت ۴۴۴ روز اسیر کرده بودند؛ می توانست به این بهانه که اول شکل گیری این رژیم منفور بود؛ تا حدی کم خطر بنمایانند؛ اما این که پس از نزدیک به سی و سه سال، جمهوری اسلامی برای بار دوم افرادی از کشور ایالات متحده آمریکا را به گروگان می گیرد؛ موضوع ساده ای نبود و نیست، که دولت و ملت آمریکا به راحتی و ساده انگارانه، از کنار آن رد شوند و مورد را زیر سبیلی در بکنند!

گفتنی است با توجه به آنکه ابتدا شایعه آزاد شدن ایشان منتشر گردید؛ و بعد هنگامی که محمود احمدی نژاد برای سفر به نیویورک آماده می شد؛ با اطمینان خاطر از موضوع آزاد شدن زندانیان آمریکائی، چندی قبل از عزیمت به نیویورک، در مصاحبه ای به خبرنگاران اعلام نموده بود؛ که این دو جوان آمریکائی، به زودی و شاید تا دو سه روز دیگر آزاد می شوند و به کشورشان بر خواهند گشت. اما کمی بعد از اظهار نظر او، در خبرها آمد که این جوانان آمریکائی به هشت سال زندان محکومیت یافته اند!

مفهوم چنین عملی ( شایعه آزادی و بعد هشت سال زندان ) ، جز این نیست که مخالفان حکومتی رئیس جمهور رژیم، قصد بیشتر تحقیر نمودن وی را داشته انند. اما وقتی احمدی نژاد در نیویورک بود؛ دوباره خبر آزادی آنها بر سر زبانها افتاد و تحقق یافت.این بار هم قصد ریشخند نمودن رئیس جمهور را داشتند می خواستند با این کارشان به او بگویند، ابراز وجود کردن و اظهار نظر نمودن هایش را متوقف بکند.دو جوان آمریکائی وقتی به میهنشان رسیدند، به سبب اهمیت موضوع آزادی آنها، در چندین مصاحبه ای که با خبرگزاریهای بین المللی داشتند؛ خطاب به سازمانهای مدافع حقوق بشر، از نقض دائمی حقوق بشر در زندانهای جمهوری اسلامی سخن گفتند؛ آقایان حکومتی هم بسیار به تریج قبایشان برخورد، و پنداشتند که کاسه ای زیر نیم کاسه هست و به وکیل آنها ارتباط می یابد. به همین خاطر هم به خانه وکیل آنها ریختند و آنجا را کاویدند!

در حالی که به جای گشتن خانه و دفتر کار آقای مسعود شفیعی، می بایست به سراغ رئیس قوه قضائیه و قضات در خدمت این قوه می رفتند؛ که قضاوتشان را مادی کردند و با دریافت باج از بارگاه ولایت فقاهتی این رژیم، قضا را به دریافت رشوه جهت تأمین غذای جسم و روحشان بدل نمودند!

جوانان آمریکائی که ناخواسته با دسیسه ای خود رژیم آخوندی، و توسط مأموران مرزی جمهوری اسلامی، به داخل خاک ایران وارد شده بودند؛ با کمک وکیل کاردانی مانند آقای شفیعی آزاد شدند و به میهن و خانه هایشان برگشتند و به خانواده های نگرانشان ملحق شدند. اما در پرونده سیاه این رژیم، لکه ننگین دیگری ثبت گردید که تا اعمال ضد بشری این جرثومه های فساد و تباهی، هرگز از دامان آلوده آنها پاک نخواهد شد. بلکه موجب می گردد، که تا همیشه تاریخ بشری، بدنام و روسیاه باقی بمانند.

پائیز ۱۳۹۰ هلند

محترم مومنی روحی


نوشته ای از محترم مومنی روحی

انتقاد و نگرانی عفو بین الملل و روزنامه نگاران بدون مرز از شرایط ایران



   دو سازمان بین المللی مدافع حقوق بشر و آزادی بیان از برخورد قوه قضاییه با مدافعان حقوق بشر و رسانه ها در ایران انتقاد کرده اند.عفو بین الملل، از سازمان های جهانی مدافع حقوق بشر، با صدور بیانیه ای، از صدور حکم یازده سال زندان برای نرگس محمدی، نایب رئیس کانون مدافعان حقوق بشر و رئیس اجرایی شورای ملی صلح در ایران، به شدت انتقاد کرده و خواستار آزادی او شده است.اوایل این هفته گزارش شد که دادگاه انقلاب خانم محمدی را به اتهام اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور به پنج سال حبس تعزیری، به اتهام عضویت در گروه ها یا جمعیت هایی که با هدف بر هم زدن امنیت کشور تلاش می کنند به پنج سال حبس تعزیری و به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی به یک سال حبس تعزیری، و در مجموع، یازده سال زندان محکوم کرده است.خانم محمدی، که نایب رئیس و از پایه گذاران کانون مدافعان حقوق بشر است، در اردیبهشت ماه سال ۱۳۸۹ به دلیل عضویت در این کانون به دادگاه احضار و پس از چند جلسه رسیدگی، با سپردن وثیقه پنجاه میلیون تومانی آزاد شد اما ماموران امنیتی یک ماه بعد او را بار دیگر بازداشت و پس از یک ماه، آزاد کردند.وی در تیرماه سال جاری در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب محاکمه شد.عفو بین الملل در بیانیه خود می نویسد که دادگاه انقلاب، "فعالیت های مسالمت آمیز نرگس محمدی را دروغ دانسته و گفته است که هدف واقعی او، مخدوش کرده چهره کشور بوده است.در این بیانیه به نقل از شیرین عبادی، حقوقدان برنده جایزه صلح نوبل و رئیس کانون مدافعان حقوق بشر، آمده است که "تمامی فعالیت های نرگس محمدی به وضعیت حقوق بشر ارتباط داشت و همین موضوع خشم مقامات امنیتی را برانگیخت.خانم عبادی گفته که دادگاه انقلاب دفاعیات نرگس محمدی را نادیده گرفت و افزوده است که "این محکومیت غیرعادلانه و در تناقض با معیارهای حقوق بشر و همچنین قوانین جاری در ایران است.در بیانیه عفو بین الملل، ضمن درخواست لغو حکم دادگاه انقلاب، به نقل از حسیبه حاج صحرایی، معاون مدیر منطقه ای عفو بین الملل برای خاورمیانه و شمال آفریقا، آمده است که "صدور چنین حکم نامربوطی علیه نرگس محمدی، فعال متعهد و قدیمی مدافع حقوق بشر، آنهم به دلیل فعالیتی کاملا مشروع، غیرقابل توجیه است.به گفته خانم حاج صحرایی، "این نرگس محمدی نیست که چهره ایران را خدشه دار می کند، بلکه اقدامات نیروهای امنیتی و نواقض نظام قضایی این کشور است که به وجهه آن آسیب می رساند.وی گفته است که حکومت ایران تمامی فعالیت های مرتبط با دفاع از حقوق بشر در این کشور را اقداماتی مجرمانه قلمداد می کنند و عملا تمامی وکلای مدافع پرونده های حقوق بشری و فعالان حقوق بشر را به اتهامات بی اساس مرتبط با امنیت ملی بازداشت کرده و تحت تعقیب قرار داده است.عفو بین الملل یادآور شده است که از جمله فعالیت های نرگس محمدی، تلاش برای برگزاری انتخابات شفاف و جلوگیری از اعدام محکومان زیر هجده سال بوده است و افزوده است که نهادهای مدافع حقوق بشر در کشورهای مختلف جوایز متعددی را به این زن ایرانی اعطا کرده اند اما از سال ۲۰۰۹، مقامات ایرانی با ضبط پاسپورت خانم محمدی، مانع از سفر خانم محمدی به خارج شده اند.این سازمان مدافع حقوق بشر در بیانیه خود همچنین یادآور شده است که عبدالفتاح سلطانی، یکی دیگر از پایه گذاران کانون مدافعان حقوق بشر، در روز ۱۲ سپتامبر سال جاری بازداشت شد و محمد سیف زاده، از دیگر مدافعان حقوق بشر در ایران، نیز به دلیل نقشی که در ایجاد این نهاد داشته دوران دو سال حبس خود را می گذراند.این بیانیه همچنین می افزاید که محمد علی دادخواه، یکی دیگر از پایه گذاران کانون مدافعان حقوق بشر به نه سال حبس و جریمه محکوم شده اما در حال حاضر، در انتظار رسیدگی دادگاه تجدید نظر به این حکم است و نسرین ستوده، به خاطر فعالیت به عنوان وکیل متهمان پرونده های حقوق بشری، دوره حبس شش ساله خود را می گذراند و همسر او نیز بارها برای بازجویی به زندان اوین احضار شده است.عفو بین الملل از "کمیته دفاع از زندانیان سیاسی در ایران"، "مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران"، "کمیته گزارشگران حقوق بشر" و همچنین حامیان حقوق اقلیت در ایران به عنوان سازمان ها و نهادهایی نام برده است که تحت فشار حکومت جمهوری اسلامی قرار دارند.

وضعیت نگران کننده روزنامه نگاران و وبلاک نویسان

همزمان، گزارشگران بدون مرز، از سازمان های بین المللی حمایت از روزنامه نگاران، در گزارشی نسبت به وضعیت روزنامه نگاران و وبلاگ نویسان در ایران ابراز نگرانی شدید کرده است.در این گزارش که با عنوان "بازداشت های بیشتر، تهدید و محکومیت روزنامه نگاران ایران" در وبسایت این سازمان انتشار یافته آمده است: "گزارشگران بدون مرز با قاطعیت موج جدید بازداشت روزنامه نگاران ایرانی در هفته های اخیر را تقبیح می کند.در این گزارش آمده است که در دوره بین ۱ ماه اوت تا ۲۷ ماه سپتامبر سال جاری، شماری از روزنامه نگاران ایرانی بازداشت شدند بی آنکه هیچ دلیل رسمی برای بازداشت آنان ارائه شده باشد.گزارشگران بدون مرز از حمید موذنی، وبلاگ نویس و خبرنگار چند روزنامه محلی در شهر بوشهر، علی دینی ترکمانی، اقتصاددان که مطالبی را در مجله اینترنتی البرزنت منتشر می کرد، مهرداد سرجویی، روزنامه نگار مقیم تهران و تهیه کننده مطالبی برای چند نشریه انگلیسی زبان، امیر مهدی علامه زاده، روزنامه نگار و کارمند خبرگزاری کار ایران - ایلنا - ابراهیم رشیدی، روزنامه نگار هفته نامه بایرام، و فرانک فرید، نویسنده و مترجم ساکن تبریز که مطالبی را در سایت مدرسه فمینیستی منتشر می کرد به عنوان بازداشت شدگان این دوره نام برده است.این سازمان یادآور دشهاست که گروهی از کارکنان وبسایت مجذوبان نور، متعلق به جمعی از دراویش ایران نیز طی حمله نیروهای امنیتی در روزهای ۷ و ۸ بازداشت شدند و بازهم، مقامات قضایی و امنیتی ایران هیچ دلیلی برای این اقدام ارائه نکرده اند.در بیانیه گزارشگران بدون مرز، اسامی علیرضا روشن، علی اکرمی، علی استراکی، مهدی حسینی، مهدی اسانلو، حمید مرادی، مهران رهبری، مصطفی عبدی، نصرت طبسی، علی معظمی و رضا انتصاری نیز به عنوان روزنامه نگارانی ذکر شده که همچنان در ایران در بازداشت هستند.گزارشگران بدون مرز می افزاید که روزنامه نگاران بازداشتی در ایران از حقوق اولیه محروم هستند و به امکانات متعارف قضایی، از جمله وکیل مدافع، دسترسی ندارند و برخی از آنان، مانند مهرداد سرجویی، هفته ها را در زندان انفرادی گذرانده اند و یا مانند فرانک فرید، در معرض آزار و بدرفتاری قرار گرفته اند.در این گزارش آمده است که خانواده های این افراد نیز با تهدید و ارعاب نیروهای امنیتی مواجه بوده اند.گزارشگران بدون مرز در ادامه بیانیه خود، نهادهای امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی را متهم می کند که با تحت فشار قرار دادن و تهدید روزنامه نگاران، در صدد است آنان را به همکاری با رژیم و خیانت به همکاران خود وادار سازد و می افزاید که شماری از روزنامه نگاران بازداشتی به دلیل فشار روانی، به افسردگی شدید مبتلا شده اند.شماری از روزنامه نگاران ایرانی نیز از بیم بازداشت و زندان، ناگزیر از کشور خود گریخته اند.در ادامه این بیانیه، از صدور حکم یازده سال زندان برای نرگس محمدی، و همچنین محکومیت سه سال زندان و ده سال تبعید برای احمد رضا احمد پور، روحانی وبلاگ نویس در شهر قم خبر داده و گفته است که آقای احمدپور در سال ۲۰۰۹ نیز بازداشت و به یک سال حبس محکوم شده بود و در همان زمان، نامه ای را خطاب به دبیرکل سازمان ملل فرستاد.در پایان این بیانیه، به وضعیت چاری محمد مرادوف، شهروند ترکمنستان نیز اشاره شده که از بیست و شش ماه پیش در زندان اوین زندانی است و به اتهام جاسوسی تبلیغ علیه دولت به بیست و یک سال زندان محکوم شده است. او دانشجو و مترجم بود و هنگام فیلمبرداری از تظاهرات اعتراضی علیه اعلام پیروزی محمود احمدی نژاد در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری بازداشت شده بود.

بی بی سی

۱۳۹۰ مهر ۷, پنجشنبه

شیرین عبادی: بازجوی نرگس محمدی به او گفت که همانند ستوده با تو رفتار می‌کنیم

شیرین عبادی در گفتگو با خودنویس با اشاره به اینکه بازجوی نرگس محمدی، نسرین ستوده و نیز خود وی و برخی وکلای دیگر حقوق بشر، فقط یک فرد است گفت که این بازجو قبل از آنکه حکم نرگس محمدی را صادر کند به وی گفته بود «اگر دست از عقایدت برنداری به قاضی می‌گویم همان حکمی را که به نسرین ستوده دادند به تو هم بدهند.»برنده جایزه صلح نوبل در گفتگو با خودنویس در خصوص حکم زندان خانم نرگس محمدی و نیز دادگاه یوسف ندرخانی قوه قضاییه را به عدم استقلال متهم کرد.خانم شیرین عبادی در این گفتگو با بیان اینکه بازجوی خانم نرگس محمدی، شخص واحدی است که بازجویی از وی، نسرین ستوده، محمد علی دادخواه و برخی وکلای دیگر کانون مدافعان حقوق بشر را طی این سال‌ها برعهده داشته است گفت این بازجو از طریق دخالت در قوه قضاییه که به هیچ‌وجه مستقل نیست، احکام زندانیان را به قاضی دیکته می‌کند.عبادی افزود که این مامور امنیتی پیشتر به خانم نرگس محمدی گفته بود که اگر دست از افکار و عقایدش برندارد؛ همان حکمی را به وی خواهد داد که به نسرین ستوده داده‌اند.برنده جایزه صلح نوبل با اشاره به اینکه خانم نرگس محمدی حرف بازجویش را نپذیرفت و به دفاع از حقوق بشر ادامه داد، افزود: اکنون می‌بینیم دقیقا همان حکم یازده سال زندانی که به نسرین ستوده دادند برای نرگس محمدی هم در نظر گرفته‌اند.عبادی گفت که بازجوی امنیتی در سال ۸۸ ابتدا نرگس محمدی را به اخراج از کار اداری و نیز به جریان افتادن پرونده‌اش تهدید کرده بود که دو ماه پس از این تهدید، نرگس محمدی از کار اخراج می‌شود و پرونده وی نیز در دادسرا به جریان می‌افتد.وی با تاکید بر عدم استقلال قوق قضاییه در خصوص بیماری خانم نرگس محمدی هم گفت که این فعال حقوق بشر مبتلا به فلج ادواری عضلانی است و علیرغم معالجات هنوز بهبود نیفتاده است.عبادی علت بیماری نرگس محمدی را نامشخص دانسته اما اضافه کرده است: «ولیکن گفته می‌شود شاید علت آن داروهایی باشد که در زندان بجای داروهای اصلی به‌خورد ایشان می‌دادند.»این برنده جایزه صلح نوبل در پاسخ به این سوال که یکی از اتهامات خانم نرگس محمدی «همکاری با شیرین عبادی» عنوان شده، آیا چنین اتهامی در قانون مجازات اسلامی وجود دارد یا خیر؟ گفت که طبیعی است چنین قانونی وجود ندارد و قوه قضاییه با این قبیل اقدامات عدم استقلال خود را به نمایش می گذارد.خانم عبادی در پایان هم با اشاره به اینکه فعالیت برای حقوق بشر، نه‌تنها امری افتخار آمیز، بلکه الزام آور است گفت که در این خصوص قطعنامه‌ای در سال ۱۹۹۸ در سازمان ملل تصویب شد که دولت ایران هم به آن رای داد و «در این قطعنامه فعالیت در راستای حقوق بشر یک حیطه اخلاقی است و دولت‌ها باید مدافعان حقوق بشر را کمک کنند. با این تصویر می‌بینیم که فعالیت برای حقوق بشر نه تنها بر مبنای قوانین ایران مجاز است بلکه حتی براساس قطعنامه لازم‌الاجرا هم است.»گفتنی است هفته گذشته نرگس محمدی، نایب رئیس کانون مدافعان حقوق بشر و رئیس هیئت اجرائی شورای ملی صلح به یازده سال حبس تعزیری محکوم شد.

حکم یوسف ندرخانی خلاف شرع و قوانین بین‌المللی است

شیرین عبادی در بخش دیگری از گفتگوی خود در ارتباط با حکم یوسف ندرخانی، کشیش متهم به ارتداد که با مجازات اعدام روبرو شده است این حکم را ناعادلانه خواند.عبادی با بیان اینکه آزادی عقیده و مذهب هم در قوانین جمهوری اسلامی و هم در شریعت اسلام وجود دارد گفت: «در خود قرآن هم بارها به این مساله اشاره شده و آیه لکم دینکم ولی الدین به همین موضوع اختصاص دارد و تعجب است که کسی از اسلام به مسیحیت گرویده یعنی به دینی که باز هم خداوند را قبول دارد با چنین حکم ناعادلانه‌ای روبرو می‌شود.»این فعال حقوق بشر افزود: «آیت‌الله صانعی نیز در این زمینه عقایدی مشخصی دارند که مطابق آن از جهت شرعی نمی‌توان برای کسی که تغییر مذهب می‌دهد مجازاتی در نظر گرفت.»وی گفت از جهت قوانین بین‌المللی نیز ایران به کنوانسیون حقوق بشر پیوسته و براساس آن باید به آزادی مذهب احترام بگذارد چراکه آزادی مذهب یکی از اصول این کنوانسیون است.شیرین عبادی در پایان هم گفت «من از دادگاه و بازجویان سوال می‌کنم؛ اگر یک کسی که مسیحی است و مسلمان شود و در این راه یک دادگاه مسحیی چنین حکمی دهد آیا همین افراد جنجال نمی‌کنند و فریاد وااسلاما سرنمی‌دهند؟ حالا چطور اجازه می‌دهند چنین حکم غیرعادلانه‌ای برای یک مسلمان مسیحی شده به اجرا درآید؟»گفتنی است دادگاه یوسف ندرخانی، کشیش متهم به ارتداد در حالی برگزار شده است که او علیرغم درخواست‌های متعدد قاضی دادگاه حاضر به توبه نشده و در همان مذهب مسیحیت باقی مانده است.همچنین بنا بر اظهارات رییس دادگاه طبق رای دیوانعالی کشور که نظر به توبه و رجوع به اسلام داده است متهم نیز باید به این حکم احترام گذاشته و حتما باید«توبه» کند که متهم حاضر به پذیرش این حکم نگردیده و قاضی دادگاه وی را به اتهام «ارتداد ملی» و نه «ارتداد مذهبی» محاکمه کرد.

و سرنوشت این دختر زیبا که سهمش تنها گوشه های تاریک اتاق بود!


حسن زارع زاده اردشیر

http://zarezadeh.blogspot.com

امروز پنج شنبه دختر زیبای ایران زمین، نهال سحابی، به آرزویش رسید. او دیگر نمی توانست دوری بهنام را تحمل کند و اینچنین بود که عاشق و معشوق بهم رسیدند.

چه کسی می گوید عاشق و معشوق بهم نمی رسند. بهنام رفته بود و فرسنگ ها از نهال فاصله داشت ولی نهال این فاصله را درنوردید و در لحظه ای فرسنگها پیمود

آری! اینچنین است سرنوشت فرزندان ایران زمین که عاشقانه زندگی می کنند و عاشقانه دوست می دارند، و تاریک اندیشان سرکوبگر عشق و آزادی دیری نخواهد پایید که در برابر جوانان زیبای ایران زمین به زانو درخواهند آمد!

بهنام که رفت تاره فهمیدیم با چه رنج و دردهایی سوخته و ساخته. او وقتی با کوهیار دستگیر شد مدتها در سلول انفرادی بود و تحت فشار.

نهال سحابی پیش از پیوستن به عشق خود، در آخرین پست بلاگش می نویسد:

به رابعه

به نشاط

به ستاره به فاضل به علیرضا به مادر به پدر به...

به این یه ذره من ِ از بهنام مانده

به پنجشنبه هایمان...

http://www.youtube.com/watch?v=y-UtUDQi4aY&feature=share

پله ها... نت های ریزشان. پیش در آمد سمفونی آنان که نواخته میشوند تا مرگ.

دست تو. بر کمر سالن سی متری. که دور سر من می چرخاند، وقتی حلقه دست سازت را به نشان دائمی یک درد در ترقوه ام می کنی. گردنی تا دیوارهایی افراشته. هرچه سردتر. گونه های من.در رد فراموشی... گرم تر

پای چپ را از توی آینه ها قد بکشان تا این کج هایی که راست نمیشوند از کمر.

پا ها را که بکوبیم پنجشنبه ها، بم ترمی شوند.

گوشهایم. گوشه هایم

پیش بینی محتضرانه های تو را نمیکرد. نهال، چه تکثیر بی رحمانه ای شد به دعوتی غریب الواقعه

اجرا های آخر. برای آن که زودتر. نابهنگام تر. ترک کرد...

تو را!

تو

آخر تر نمی شود.

پس...

پنجشنبه ست!

پنجشنبه ها را...

بیا بهنام

بیا برقصیمشان

سرنوشت این دختر زیبایی که سهمش از زندگی گوشه های تاریک اتاق اش بود تا نقشه راه رسیدن به یار را طراحی کند، اینچنین رقم خورد تا بار دیگر دنیای تنگ و تاریکی که برای جوانانمان ترسیم کرده اند در ذهنمان چرخ بزند. دختر زیبایی که نتوانست بگوید دوست پسری دارد به نام بهنام! دختری که خودش دوست دختری بود عاشق، و به آن می بالید، ولی چنان به دست روزگار و در این دنیای تنگ و تاریکش در گوشه اتاقی محبوس شد که سرانجامش چنین موهوم و غمگین است.


سه یار؛ بهنام رفت و نهال را با خود برد، و کوهیار در زندان است در انفرادی!


و این وبلاگ نهال است، تنها همدم او در گوشه اتاقش!


http://nahal53.blogfa.com/9006.aspx

تجاوز گروهی به نوجوانان و جوانانی زندانی به دستور رئیس و معاون زندان گوهردشت کرج

بنابه گزارشات رسیده به “فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران” نوجوانان و جوانان زندانی بدستور مسئولین زندان به بندهایی منتقل می شوند که هدف تجاوز جنسی گروهی باندهای مافیایی قرار می گیرند.در طی چند هفتۀ گذشته حداقل سه نوجوان که به سلولهای باندهای مافیایی بندهای ۱،۴ و ۶ بدستور محمد مردانی و خادم منتقل شده بودند مورد تجاوز گروهی وحشیانه قرار گرفتند. باندهای مافیایی با چراغ سبز وگرفتن اطمینان خاطر مردانی رئیس زندان و معاون وی خادم اقدام به تجاوز گروهی حداقل به سه نوجوان نمودند. باند مافیایی با بستن دستها و پاهای نوجوانان زندانی اقدام به تجاوز گروهی به آنها می کنند. رفتارهای وحشیانه آنها باعث گردید که این ۳ نوجوان زندانی به بیمارستانهای خارج از زندان منتقل شوند و به مدت یک هفته بستری بودند. آنها پس از این تجاوز گروهی دچار نارحتی جسمی و روحی شدید هستند.اسامی نوجوانانی که مورد تجاوز جنسی گروهی قرار گرفته اند به خاطر حفظ حیثیت آنها از نوشتن نام کامل آنها خوداری می کنیم و فقط اسامی آنها را بصورت اختصار اعلام می نماییم. اما برای در جریان گذشتن سازمانهای حقوق بشری و گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد مشخصات کامل آنها ارسال خواهد شد.

۱- نعیم .ق در بند ۴ زندان گوهردشت کرج مورد تجاوز گروهی باندهای مافیایی قرار گرفت.

۲- محمد ج. در سالن ۳ بند۱ زندان گوهردشت کرج مورد تجاوز گروهی قرار گرفت

۳- احسان ا. در بند ۶ زندان گوهردشت کرج مورد تجاوز گروهی قرار گرفت.

محمد مردانی و خادم پیش از انتقال این نوجوانان به آنها تاکید کرده بود که آنها را به این بندها انتقال می دهد که مورد تجاوز جنسی گروهی قرار گیرند و تا دیگه نسبت به برخوردهای وحشیانه آنها اعتراض نکنند.مردانی و خادم انتقال نوجوانان به این بندها و مورد تجاوز گروهی قرار گرفتن آنها را « رو کم کنی » نام نهاده اند.وقتی که یکی از نوجوانان حاضر به انتقال به سلولها باندهای مافیایی نمی شود خادم شخصا جملاتی علیه او بکار می برد که متاسفانه برای رعایت حرمت خوانندگان قادر به نوشتن آنها نیستیم.موارد فوق بدلیل اینکه اکثر زندانیان بندها و زندان از این ماجرا مطلع شده بودند افشا شده است ولی گفته می شود موارد متعددی تجاوز جنسی علیه نوجوانان بکار برده می شود و مخفی نگه داشته می شود. باندهای مافیایی زندان با اطمینان خاطر یافتن از عدم مجازات و پیگرد قانونی توسط مردانی و خادم اقدام به این اعمال وحشیانه می نمایند بعضی از نوجوانان زندانی در این بندها بصورت برده جنسی مورد سوء استفاده قرار می گیرند و گاها به سایر زندانیان اجاره داده می شوند.در حال حاضر ده ها نفر از نوجوانان و جوانان در سلولهای زندانیان عادی و خطرناک در بندهای ۱،۳،۴ و۶ قرار داده شده اند و در معرض خطر جدی سوء استفاده های جنسی و احتمالا ابتلا به بیماریهای ایدز و غیره قرار دارند.اسامی بعضی از آنها به قرار زیر می باشد:

۱-علیرضا زمانی بند چهار ،۲-حسین ژوگه بند چهار ،۳- مختار بادبادی بند سه ،۴-حمید دوست حسینی بند سه ،۵- یوسف ذاکری بند شش ،۶- امیر رضایی بندیک ،۷- مهدی سلحشور بند شش ،۸- فرشاد قره حسن لو بند شش ،۹- علیرضا یوسفی بند شش ، ۱۰- صابر شربتی بند یک ،۱۱- دانیال حسن پور بند شش ،۱۲- امید رضانیا بند شش ،۱۳- مهران نوری بند شش ،۱۴- حسین سرلک بند یک،۱۵- علی نادری بند یک، ۱۶- ایمان ملاباشی یزدی بند یک ، ۱۷- علیرضا فرمانی بند یک ،۱۸- محمد محمدی بند یک ،۱۹- حسین صفدری بندیک،۲۰- علی عرب بند شش ،۲۱- محسن مرزبان بند یک ،۲۲- سلیمان تقوی بندشش، ۲۳- محسن طاهرزاده بند شش ،

در حال حاضر بند ۵ محل نگهداری نوجوانان و جوانان زندانی می باشد اما این نوجوانان و جوانان علیرغم خواست خود همچنان در بندهای مختلف زندان گوهردشت کرج نگهداری می شوند.تعدادی از نوجوانان و جوانان زندانی به شرط تضمین امنیت جانی آنها آماده اند که در هر دادگاهی حاضر شوند و نسبت به رفتار و اعمال محمد مردانی و خادم و بادندهای مافیایی تحت امر آنها شهادت بدهند.لازم به یادآوری است معاون فعلی زندان خادم در سالهای گذشته رئیس حفاظت زندان گوهردشت کرج بود ولی به خاطر تجاوز به یکی از زنان پاسداربند زندان گوهردشت که منجر به باردار شدن او گردید از این سمت موقتا برکنار و به زندان قزل حصار منتقل شد . اما با منصوب شدن محمد مردانی به عنوان رئیس زندان او به عنوان معاون زندان منصوب گردید. این فرد در حال حاضر یکی از افرادی است که موادر مخدر را وارد زندان می کند و در اختیار باندهای مافیایی قرار می دهد و در ازای آن سکه های طلا دریافت می کند.فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،بکارگیری این شیوۀ غیر انسانی علیه نوجوانان و جوانان توسط رئیس و معاون زندان گوهردشت کرج را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر خواستار اعزام گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل به ایران برای بازدید از زندانها و ملاقات با زندانیان جهت تهیۀ گزارشی از جنایت علیه بشریت رژیم ولی فقیه علی خامنه ای و ارائۀ ان به سازمان ملل می باشد.

فعالین حقوق بشرو دمکراسی در ایران

۰۷ مهر ۱۳۹۰ برابر با ۲۹ سپتامبر ۲۰۱۱

گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:

کمیساریای عالی حقوق بشر

گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد

کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا

سازمان عفو بین الملل

مهر ۹۰ نهال سحابی، از دوستان بهنام گنجی و کوهیار گودرزی پس از اقدام به خودکشی، درگذشت

نهال سحابی، از دوستان بهنام گنجی و کوهیار گودرزی که در تاریخ ۹ مردادماه ماه ، بازداشت شدند، شب گذشته دست به خودکشی زد و درگذشت.نهال سحابی از دوستان نزدیک بهنام گنجی بوده است که پس از خودکشی وی دچار مشکلات شدید روحی و روانی شده بود.وی شب گذشته به مانند بهنام گنجی، دست به خودکشی زده و درگذشت.در ادامه ی بازداشت خودسرانه در روز ۹ مردادماه، هم‌اکنون دو نفر به دلیل شرایط نامناسب روحی دست به خودکشی زده‌اند و کوهیار گودرزی، همچنان در شرایط نامعلوم در سلول انفرادی و در زندان به سر می‌برد.مرگ بهنام گنجی و نهال سحابی در حالی اتفاق می‌افتد که هنوز از آنچه در زندان اتفاق افتاده است، اطلاعی در دست نیست.کمیته گزارشگران حقوق بشر، ضمن ابراز همدردی و تسلیت به خانواده نهال سحابی، مرگ وی و بهنام گنجی را نتیجه مستقیم شکنجه‌های روحی و روانی از جمله نگهداری در سلول انفرادی می‌داند و باردیگر نگرانی شدید خود را نسبت به وضعیت نامعلوم کوهیارگودرزی اعلام می‌دارد.

کمیته گزارشگران حقوق بشر 

کشیش جوان ، یوسف ندرخانی در خطر اعدام

انتظار برای دریافت حکم ،کشیش جوان یوسف ندرخانی متهم محکوم به اعدام دردادگاه از گرویدن به مسیحیت توبه نکرد.صبح چهارشنبه ۶ مهرماه آخرین جلسه دادگاه یوسف ندرخانی، کشیش متهم به ارتداد در حالی برگزار شد که او علیرغم درخواست های متعدد قاضی دادگاه حاضر به توبه نشد و در همان مذهب مسیحیت باقی ماند. محمد علی دادخواه، وکیل یوسف ندرخانی با اظهار امیدواری از اینکه دادگاه بالاخره حکم برائت موکلش را صادر کند به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت:« سه روز او را به دادگاه آوردند که توبه کند، هر سه روز او منکر توبه شد. من در آخرین دفاعم گفتم که امکان اعدام او از منظر شرع و قانون خودمان و حقوق بین الملل درست و قانونی نیست و تصورم این است که دادگاه نظرات من را پذیرفت. من امیدوارم دادگاه حکم برائت وی را بدهد و ظرف یک هفته آینده آزاد شود. چون حکم ارتداد که از قبل حذف شد و در خصوص توبه هم من دفاعیات لازم را کردم که قانونی نیست.»یوسف ندرخانی، کشیش ۳۲ ساله ی است که از پدر و مادری مسلمان به دنیا آمده و در سن ۱۹ سالگی به دین مسیحیت گرویده است. او تا قبل از بازداشتش کشیش جماعتی حدود ۴۰۰ نفر از مسیحیان اهل رشت بوده است. حکم اعدام او به جرم ارتداد در تاریخ اول شهریور ۱۳۸۹ توسط شعبه یازدهم دادگاه تجدید نظر استان گیلان تایید شد با این حال خوشبختانه در تاریخ ۷ تیرماه امسال حکم اعدام از سوی دیوان عالی کشور نقض شد اما منوط به توبه آقای ندرخانی شد. این متهم اولین دادگاهش روز یکشنبه سه مهرماه برگزار شد که به سه جلسه دادگاه دیگر نیز تا روز چهارشنبه ادامه پیدا کرد.محمدعلی دادخواه در خصوص روند دادگاه موکلش گفت:« رییس دادگاه به موکلم می گفت بگو که من ازمسیحیت برگشتم و بگو که اسلام را ناسخ ادیان دیگر می دانم و او می گفتم من این را نمی گویم.»دادخواه ادامه داد: قبلا رای اعدام دادگاه تجدید نظر به دیوان عالی کشور فرستاده شده بود و از آنجا که فاقد پشتوانه قانونی و منطقی بود اعدام حذف شد اما دیوان خواسته بود از او توبه بگیرند و اگر توبه نکند باز هم اعدام شود. من در دادگاه گفتم از نظر قانون کشورمان، عرفان اسلامی، و نظرات فقه های مانند منتظری ، اردبیلی و صانعی توبه گرفتن از نظر قانونی درست نیست. ما نظرات خاص این اشخاص را درباره این پرونده گرفته بودیم. به دادگاه گفتم که از منظر حقوق بین الملل که کشور ما هم آن را پذیرفته است این حرکت قانونی نیست. متاسفانه دادگاه در جلسه روز اول زیاد با من خوش رفتاری نکرد و استنباط هایشان از حضور من دور از اصول بود.دادخواه از برخورد ناصحیح عوامل دادگاه در جلسه اول گفت:« فکر می کردند که من رفتم تا به موکلم بگویم توبه نکند، می گفتند وگرنه چرا من باید اینهمه راه دور را تا آنجا بروم و در دادگاه شرکت کنم. یا مثلا جلوی در به من گفتند که اگر فردا با کراوت بیایی راهت نمی دهیم که من باز هم با کروات رفتم.»وکیل ندرخانی گفت:« ما در نظام حقوقی مان و فهرست عناوین کیفری مان اصلا عنوانی تحت عنوان ارتداد نداریم و از آنجا که طبق قانون اساسی اصل قانونی بودن جرم و مجازات را پذیرفتیم بنابراین دولت باید بر این نکته پافشاری کند تا حقوق مردم حفظ شود وگرنه ممکن است بعضی از دادوران در هنگام دادرسی چنین اقداماتی را انجام دهند.»


کمپین بین المللی حقوق بشردرایران

محرومیت از حق مرخصی جواد علیخانی، دانشجوی زندانی در اوین بعد از ۲۶ ماه بازداشت

جواد علیخانی، با گذشت ۲۶ ماه از محکومیتش در شرایطی که حتی می تواند از حق آزادی مشروط بهره مند شود، نتوانسته است به مرخصی بیاید.جواد علیخانی، دانشجوی دورۀ دکترای دامپزشکی دانشگاه شهید چمران اهواز در ۲۸ مهر ماه سال ۸۶ به همراه ۵ نفر از دوستانش که همه از اعضای انجمن اسلامی دانشگاه بودند در یکی از پارکهای شهر اهواز دستگیر شد.مدت ۱۱ روز در بازداشتگاه اطلاعات زیر شکنجه بود تا وادار به اعترافش کنند. بعد از تکمیل پروندۀ بازجویی، وی را به زندان سپیدار اهواز منتقل کردند و در مدت ۱۱ ماه که در آن زندان به سر می برد حتی یک روز هم به مرخصی نیامد و در این ۱۱ ماه خانواده و بخصوص مادرش رنجها و زحمات زیادی را متحمل شدند به گونه ای که مادر وی مجبور بود هر دو هفته یکبار برای ملاقات، با اتوبوس از کرج به اهواز سفر کرده و هر بار چندین روز در آن شهر غریب بماند تا بتواند پیگیر کارهای او در دادگاه شود.بر اساس این گزارش رفتار غیر انسانی و توهین آمیز مسئولین دادگاه نیز باعث عذاب بیشتر این مادر رنجدیده می شد تا حدی که به بیماری اعصاب مبتلا شد و حتی یک بار هم وقتی درد دادسرا بود کیف و تمام مدارک شناساییش به سرقت رفت.بالاخره پس از ۱۱ ماه بسیار سخت، جواد علیخانی در ۱۹ شهریور ۸۷ با وثیقۀ ۵۰ میلیون تومانی آزاد شد. لازم به ذکر است که ۲ ماه قبل از آزادی، وی را به سلول انفرادی اطلاعات منتقل کرده و مدت ۴۰ روز را مجددأ در انفرادی سپری کرد.در آذر ماه ۸۸ از سوی دانشگاه به وی ۲ ترم تعلیق اجباری دادند و پیگیری های فراوان چند ماهه نیز به نتیجه نرسید تا سرانجام در خرداد ۸۹ بار دیگر به زندان سپیدار فراخوانده شد.پس از ۲ ماه درخواست انتقال به زندان تهران داد که بالاخره با پیگیری و تلاش های یک ماهۀ خانواده اش در مهر ماه ۸۹ به بند ۳۵۰ اوین منتقل شد و با گذشت ۱۶ ماه که در اوین به سر می برد حتی یک روز هم مرخصی نداشته و تلاشهای خانواده بخصوص مادرش نیز که در ۹ ماه گذشته به طور مستمر هفته ای دو بار به دادستانی تهران مراجعه می کند بی نتیجه مانده است. در این ۱۶ ماه فقط موفق به گرفتن ۴ ملاقات حضوری شده اند.مسئولین دادستانی با وعدۀ آزادی جواد در عید فطر، از مادر وی خواسته بودند که دیگر برای درخواست مرخصی مراجعه نکند که این وعده نیز مانند دیگر وعده های توخالی بسیاری که به خانواده ها می دهند محقق نشده است.در حال حاضر با گذشت ۲۶ ماه از محکومیت او ۱۰ ماه دیگر باقی مانده که حتی مطابق قانون می تواند از آزادی مشروط بهره مند شود.

خبرنگار کلمه

مادر امید کوکبی، دانشمند جوان ایرانی در زندان اوین: مسئولان قضایی اندک آبروی خود را حفظ کنند

امید کوکبی، دانشمند جوان ایرانی، هشت ماه است که به اتهامات واهی، پشت میله های زندان اوین محبوس است. دوازدهم مهر جاری، قرار است دادگاه این پژوهشگر کشور برگزار شود. محاکمه امید کوکبی در حالی انجام خواهد شد که این هموطن اهل سنت و ترکمن هیچ گونه سابقه فعالیت سیاسی نداشته و هنگامی که برای دیدار با خانواده اش به ایران سفر کرده بود، بازداشت و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد.او بیش از یک ماه را در سلول انفرادی تحت شکنجه های شدید روحی گذرانده است. وی در نامه‌ای تکان دهنده به صادق آملی لاریحانی، رییس دستگاه قضایی جمهوری اسلامی با توصیف شرح شکنجه‌ها و انفرادی‌های خود، درخواست تشکیل دادگاهی عادلانه با امکان دفاع کرده بود. اما این نامه نیز همچون نامه های دیگر زندانیان سیاسی مورد بی توجهی مسئولان قرار گرفته و امید کوکبی تاکنون نتوانسته وکیل خود را ملاقات کند.اما این نخبه جوان کشورمان با وجود تداوم فشارها، لحظه ای دست از فعالیت های علمی خود در پشت دیوارهای زندان اوین برنداشته و هم اکنون در حال نوشتن مقاله ای در زمینه لیزر است. او می گوید که مقاوم است و تا آخر هم مقاوم خواهد ماند، چرا که جوانان ایران بدرستی می دانند تنها راه مبارزه با دشمنان داخلی ایرانی “استقامت” و “پایداری” است.امید کوکبی با کسب رتبه ۲۹ در کنکور توانست به طور همزمان در دو رشته فیزیک و مکانیک در دانشگاه صنعتی شریف تحصیل کند. وی فوق لیسانس و دکترای خود را در اسپانیا در رشته فیزیک اتمی در گرایش لیزر کسب کرد. این دانشمند جوان از سال گذشته در دانشگاه تگزاس آمریکا در مقطع فوق دکتری مشغول به تحصیل بود.خانم صفربی بی حق نظری، مادر امید کوکبی که تمام دوران زندگی خود را صرف تربیت ۹ فرزند با مدارج بالای علمی کرده است، در این روزهای سخت با وجود قدرناشناسی مسئولان، آنها را به بازگشت به راه راست و عقلانیت دعوت کرده و خطاب به مسئولان قضایی می گوید: “از مسئولین قضایی می خواهم که بیشتر از این باعث رسوایی سیستم قضایی کشور نشوند و با برخورد درست با پرونده اندک آبروی باقیمانده خود را حفظ کنند.او هنوز صدای امید خود را در گوش دارد که به او می گفت: “مادر یه کم دیگه تحمل کن، صبر کن درسم تموم بشه و علم روز جهان رو یاد بگیرم، اون موقع میام ایران و خودم آزمایشگاه می زنم و این علم رو تو ایران گسترش میدم.مادر امید، در این روزهای دشوار صبوری و دعا را پیشه کرده و به “افتخار آفرینی”های فرزندانش برای ایران می بالد و از تلاش امید برای پیشرفت ایران یاد می کند: “امید به هر کجا که می رفت افتخارش ایرانی و ترکمن بودنش بود. همیشه می گفت که به ایران می آیم و ایران را یک قطب لیزر می کنم و به دوستانش هم می گفت که به ایران برگردند و برای “پیشرفت” ایران تلاش کنند. فرزندانم با تلاش زیاد دارند درس می خوانند تا بتوانند گامی برای پیشرفت ایران بردارند.متن گفتگوی “جرس” با خانم صفربی بی حق نظری، مادر امید کوکبی، دانشجوی دکتری لیزر از دانشگاه تگزاس را در آستانه برگزاری دادگاه او با هم می خوانیم:

خانم حق نظری لطفا در خصوص آخرین ملاقاتی که با امید داشتید برایمان بگویید و اینکه بالاخره توانستید حضوری او را ملاقات کنید؟

در آخرین ملاقاتی که با امید داشتیم برای اولین بار به ما اجازه ملاقات حضوری دادند و توانستیم امید را از نزدیک ببینیم.

وضعیت روحی و جسمی امید چطور است؟

خدا را شکر از نظر روحی و جسمی خیلی خوب بود.

امید در بازجویی تحت فشار و شکنجه بوده تا علیه خود و اساتید خود اعتراف کند؛ آیا این فشارها همچنان ادامه دارد؟

به نظر می رسد که این فشار ها “ادامه” دارد. اما امید به ما گفت که مقاوم است و تا آخر هم مقاومت خواهد کرد. تنها چیزی که وی را اذیت می کرد مشکلاتی است که برای دیدار ما با امید پیش می آید.

چه مشکلاتی؟

مثلا ما در گنبد زندگی می کنیم و برای هر ملاقات مسیر طولانی گنبد تا تهران را طی می کنیم.

قرار بود دادگاه امید در تیرماه برگزار شود علت تعویق دادگاه چه بود و زمان برگزاری آن به چه زمانی موکول شده است؟

دلیل تعویقش را ما هم نمی دانیم، اما تاریخ برگزاری دادگاه را در ۱۲ مهر اعلام کرده اند.

دکتر سعید خلیلی، وکیل امید در نامه ای خطاب به رئیس قوه قضائیه نسبت به دخالت غیرقانونی دادستان تهران در ممانعت از ملاقات با موکل خود انتقاد کرده بودند آیا به آن نامه رسیدگی شده و ایشان توانسته اند امید را ملاقات کند؟
نخیر، متاسفانه هنوز وکیلش موفق به دیدار امید نشده است.

از دلتنگی های و ناراحتی هایتان در این مدت که امید در گوشه زندان و به دور از محیط علمی است، برایمان صحبت کنید؟

این که پسرم در زندان است برای او بسیار بد است، البته امید به اندازه کافی، قوی است و هم اکنون نیز در داخل زندان در حال نوشتن مقاله در زمینه لیزر است که در مراحل نهایی انجام آن را طی می کند. در هر صورت اتفاقی که افتاده و امیدوارم که امید از این موقعیت حداکثر استفاده را بکند. بودن با شخصیت هایی که اکنون در اوین هستند و به گفته ی خودش بحث های طولانی که در زمینه ی علمی با آنها می کند اندکی از سختی های زندان را قابل تحمل می کند، اما چکار کند که باز هم زندان است.بعنوان مادر یکی از نخبگان جوان ایران در آستانه برگزاری دادگاهش چه صحبتی با مسئولان قضایی و حکومتی دارید؟
از مسئولان قضایی می خواهم که بیشتر از این باعث رسوایی سیستم قضایی کشور نشوند و با برخورد درست با پرونده اندک آبروی باقیمانده خود را حفظ کنند. این همه حمایت های موسسات و سازمان های علمی از امید که هیچ کدام سیاسی نیستند و صرفا علمی هستند و آرزوی بسیاری از افراد علمی ثبت نام آنها در یکی از این موسسات است، خود گواه این است که امید مشخصا یک “چهره علمی” است و بس.
 
گفت‌وگو: مژگان مدرس علوم

بازداشت موقت مادر علی اکبر محمد زاده، دانشجوی زندانی، در دادگاه انقلاب

مادر علی اکبر محمد زاده، دانشجوی زندانی، که برای پیگیری وضعیت پسرش در روز تولد وی به دادگاه انقلاب مراجعه کرده بود، برای چند ساعت بازداشت شده است.به گزارش دانشجونیوز، جمعی از دوستان علی اکبر محمد زاده که به مناسبت سالروز تولد وی در روز ٢٩ شهریور ماه به منزل ایشان رفته بودند، پس از پیگیری علت نبود پدر و مادر این دانشجوی زندانی در منزل، از بازداشت موقت مادرعلی اکبر محمد زاده در دادگاه انقلاب آگاه می شوند.مادر علی اکبر محمد زاده که صبح روز تولد پسرش برای پیگیری وضعیت پرونده وی به دادگاه انقلاب مراجعه کرده بود، با برخورد شدید ماموران مواجه و برای چند ساعت بازداشت می شود.یکی از نزدیکان به خانواده این دانشجوی زندانی، علت بازداشت خانم محمد زاده را مصاحبه با خبرنگار شبکه بی بی سی فارسی عنوان کرده است.چندی پیش نیز پروین مخترع، مادر کوهیار گودرزی، دانشجوی زندانی که از وضعیت وی اطلاعی در دست نیست، به دلیل مصاحبه ها و پیگیری پرونده پسرش در بازداشت قبلی وی بازداشت و به زندان کرمان منتقل شده بود. فشار بر خانواده زندانیان سیاسی جهت جلوگیری از اطلاع رسانی و مصاحبه در مورد پرونده نزدیکانشان صورت می گیرد.علی اکبر محمد زاده، دبیر انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف که در تاریخ ٢۶ بهمن ماه پس از خروج از دانشگاه بازداشت شد، به شش سال حبس تعزیری محکوم شده است.این حکم متشکل از ۵ سال به اتهام تجمع و تبانی براساس ماده ۶۱۰ و ۱ سال به اتهام تبلیغ علیه نظام براساس مادهٔ ۵۰۰ قانون مجازات اسلامی است.این فعال دانشجویی در حالی در بند ٣۵٠ زندان اوین به سر می برد که چندی پیش جمعی از فارغ التحصیلان و دانشجویان دانشگاه شریف در نامه ای بازداشت و حبس غیر قانونی وی را محکوم و خواستار ازادی وی شده بودند.


۱۳۹۰ مهر ۶, چهارشنبه

ساعت ها بازداشت، تفتیش دفتر و منزل ضبط پاسپورت وکیل سه آمریکایی به دنبال کنفرانس خبری آنها در آمریکا

پنج نفر از ماموران امنیتی صبح روز سه شنبه با داشتن حکم بازداشت مسعود شفیعی، وکیل سابق دو آمریکایی وارد منزل او شده و پس از چند ساعت بازرسی منزل و دفتر کارش، او را به زندان اوین منتقل کردند. این وکیل دادگستری پس چند ساعت بازجویی آزاد شده است.مسعود شفیعی به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت:« ساعت ۷ صبح دیروز، پنج نفر از ماموران امنیتی با داشتن حکم جلب من وارد خانه ام شدند. عجیب این بود که حکم جلب برای من صادر شده بود، حکم جلب برای قاتل یا فراری صادر می شود. بهرحال آنها وارد خانه شدند و یکی، دو ساعت همه خانه را تفتیش کردند، صندوق ، گاو صندوق، کمد و همه چیز.علیرغم اینکه رفتار ماموران محترمانه بود اما نفس عمل اشتباه بود. آنها درست پس از اینکه همسرم از خانه خارج شد، آمدند.مثلا می خواستند که خانمم ناراحت نشود بعد آرام آرام خواستند که بقیه اعضای خانواده که خوابیده اند را بیدار کنم. بعد از بازرسی خانه پاسپورت و چند چیز دیگر را برداشتند و من را به دفترم بردند. آنجا هم کامپیوتر و هادرش و اسناد و پرونده های دو آمریکایی و چند سند دیگر را برداشتند و بعد به اوین بردند.»این وکیل دادگستری گفت:« زندان رفتن مسئله ای نیست، بهترین زمان استراحت است که من به آن احتیاج دارم. دیروز به آقایان گفتم آخر شما به فکر شان قوه قضاییه نیستید آخر چرا من را می خواهید بازداشت کنید؟ مسعود شفیعی در خصوص بازجویی چند ساعتش در اوین گفت:« بیشتر صحبت ها حول محور پرونده های دو آمریکایی بود. اما خدا را شکر همه چیز به خیر تمام شد و دوباره مدارک من از جمله پاسپورتم را پس دادند و به خانه برگشتم. اگر جوان های آمریکایی هر کار ی می کنند، هر حرفی می زنند به من چه ارتباطی دارد. من معتقد بودم که آنها بی گناه هستند و کارم را انجام داده ام اما اینکه می روند آنطرف و حرف های می زنند آخر به من چه ارتباطی دارد. بازداشت من اصلا توجیه قانونی نداشت.من ایرانیم و در تمام مدتی که از دو آمریکایی دفاع کردم طبعا به فکر مصالح کشورم و حفظ شان قوه قضاییه بودم اما حالا این جواب صادقانه کار کردن من است. از همه چیز سرخورده شدم.»مسعود شفیعی در حالیکه به شدت از حکم بازداشتش ناراحت بود به کمپین گفت:« فقط امیدوارم ممنوع الخروج نشده باشم. من یکشنبه هفته آینده عازم سفر برای دیدن دخترم هستم و می خواهم سر قبر خواهرم بروم که مدتی پیش فوت کرد.به دلیل وکالت پرونده آمریکایی ها که طول کشید نتوانستم بروم خواهرم را در لحظه های آخر ببینم. حالا نگرانم که نکند ممنوع خروج شده باشم که به نظر می رسد شده ام. صبح امروز به اوین مراجعه کردم تا در این مورد پرس و جو کنم تا اگر ممنوع خروج هستم حداقل بروم و پول بلیط پرواز را پس بگیرم که اجازه ورود ندادند و گفتند خبرت می کنیم.»

اعتراض گزارشگران بدون مرز به موج جدید فشار و بازداشت روزنامه نگاران و فعالان مدنی در ایران

در پی تداوم فشار بر روزنامه نگاران و موج جدید احضار و دستگیری و بازجویی از وب نگاران و روزنامه‌نگاران و روشنفکران در ایران، سازمان گزارشگران بدون مرز این روند را محکوم کرده و از روند رو به رشد فشار بر فعالان مطبوعاتی و مدنی ابراز انزجار نمود.به گزارش تارنمای گزارشگران بدون مرز، دلایل بازداشت‌های اخیر روزنامه نگاران در ایران از سوی مقامات قضایی اعلام نشده، بازداشت شدگان از حقوق خود از جمله مشورت با وکیل محروم شده‌اند و همچنین خانواده‌های زندانیان مورد تهدید قرار گرفته اند که از انتشار خبر بازداشت عزیزان خویش خودداری کنند.

متن بیانیه سازمان گزارشگران بدون مرز به شرح زیر است:

گزارش‌گران بدون مرز موج تازه دستگیری روزنامه‌نگاران و روشنفکران در ایران را محکوم می‌کند. در طی هفته‌های گذشته ( از ١٩ مرداد تا ۵ مهرماه ١٣٩٠) چندین روزنامه‌نگار و نویسنده در سراسر ایران بازداشت شده‌اند. گزارش‌گران بدون مرز تاکنون از بازداشت این افراد مطلع شده است :
حمید موذنی روزنامه‌نگار، وب‌نگار و همکار بسیاری از روزنامه‌های محلی در بوشهر
علی دینی ترکمانی نویسنده و اقتصاددان و همکار سایت البرز نت در تهران
امیر مهدی علامه‌زاده خبرنگار ایلنا در تهران
هادی احمدی خبرنگار خبرگزاری ایسنا در کرج
مهرداد سرجویی همکار بسیاری از روزنامه‌های انگلیسی زبان در تهران
ابراهیم رشیدی همکار روزنامه‌های آذربایجان در اردبیل
فرانک فرید نویسنده مترجم، عضو کمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیض آمیز نسبت زنان و همکار سایت مدرسه فمینیستی در تبریز.

گزارش‌گران بدون مرز یادرآور می شود که در تاریخ ١۴ و ١۵ شهریور ماموران وزارت اطلاعات مدیران سایت مجذوبان نور، سایت نزدیک به درویشان گنابادی را بازداشت کردند. دستگیر شدگان عبارتند : علی رضا روشن روزنامه‌نگار صفحات کتاب روزنامه شرق ، علی اکرمی، علی استرکی، مهدی حسینی، مهدی اسانلو، حمید مرادی، مهران رهبری، مصطفی عبدی، نصرت طبسی، علی معظمی، رضا انتصاری.دلایل هیچ کدام از این بازداشت‌ها از سوی مقامات قضایی اعلام نشده است. بازداشت شدگان از حقوق خود از جمله مشورت با وکیل محروم شده‌اند. خانواده‌های زندانیان تهدید شده‌اند تا از انتشار خبر بازداشت عزیزان خود خوداری کنند. برخی از بازداشت شدگان همچون مهرداد سرجویی ماه‌هاست که در انفرادی بسر میبرند، برخی دیگر چون فرانک فرید در بازداشت مورد بدرفتاری قرار گرفته و بر اثر کتک زخمی شده‌اند.از سوی دیگر تعدادی از روزنامه‌نگاران ایرانی از سوی وزارت اطلاعات احضار و مورد بازجویی قرار گرفته‌اند. گزارش‌گران بدون مرز انزجار خود را از زیر فشار گذاشتن روزنا‌مه‌نگاران برای “همکاری با نهادهای امنیتی رژیم” و “لو” دادن همکاران خود اعلام می‌کند. تشدید این فشارها در هفته‌های اخیر منجر به منزوی شدن و حالت افسردگی شدید در میان برخی و ترک کردن کشور از سوی عده‌ای دیگر شده است.نرگس محمدی روزنامه‌نگار و سخنگوی کانون مدافعان حقوق بشر و یکی از همکاران شیرین عبادی برنده جایزه نوبل صلح ٢٠٠٣، در روزهای اخیر از حکم زندان خود مطلع شده است. وی از سوی شعبه ٢٨ دادگاه انقلاب تهران برای “اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور، عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر و فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران»، به ۱۱ سال زندان محکوم شده است.احمدرضا احمد پور روحانی وبلاگ‌نویس نیز به سه سال زندان و ده سال تبعید محکوم شده است. وی از تاریخ ٢٧ تیرماه سال جاری در زندان بسر می‌برد. “جرم” این وبلاگ‌نویس اعتراض به وضعیت نابسامان بازداشت و ارسال نامه‌ای سرگشاده برای بان کی مون دبیر کل سازمان ملل متحد است. پیش از این نویسنده وبلاگ” پژواک خاموش” در تاریخ ۶ دی ماه ١٣٨٨ بازداشت شده بود. وی برای ” تبلیغ علیه نظام و نشر اکاذیب و هتک حیثیت” روحانیت به یک سال زندان محکوم شده بود که پس از یازده ماه بازداشت در تاریخ ٨ آذرماه ١٣٨٩ آزاد شده بود.بنا بر خبر انتشار یافته در سایت کلمه یکی از شهروندان ترکمنستان بیش از ٢۶ ماه است که در زندان اوین بسر می‌برد و به اتهاماتی چون “جاسوسی و تبلیغ علیع نظام” به ٢١ سال زندان محکوم شده است .چاری محمد مرادف دانشجو و مترجم به هنگام عکس‌برداری از یکی از تظاهرات‌ها اعتراضی به انتخاب مجدد محمود احمدی در انتخابات مخدوش خرداد ١٣٨٨ ، بازداشت شده است.

کوهیار گودرزی هم‌چنان در سلول انفرادی/محکومیت فعال حق تحصیل به ۵ سال حبس

با گذشت نزدیک به دو ماه بازداشت:ادامه محرومیت کوهیار گودرزی از حقوق اولیه متهم، برخلاف قانون است.با وجود گذشت نزدیک به دو ماه از بازداشت کوهیار گودرزی، هیچ گونه خبری از شرایط او در دست نیست.کوهیار گودرزی که از زمان بازداشت به سلول انفرادی بند ۲۴۰ زندان اوین منتقل شده است، هم‌چنان در سلول انفرادی نگهداری می شود و از حقوق اولیه یک زندانی محروم است.طبق آیین نامه شهروندی قوه قضائیه که در سال ۸۵ به تصویب رسید، نگهداری متهم در سلول انفرادی مصداق شکنجه روحی محسوب شده و ممنوع است. با این حال، نگهداری متهمان سیاسی در سلول انفرادی از جمله روشهای رایج بازداشتگاه‌های امنیتی ایران جهت اعمال شکنجه بر افراد است.آیت‌الله خامنه‌ای رهبر ایران نیز دو سال پیش در جریان یکی از سخنرانی‌های خود با اعلام اینکه: «من به مدت ۱۷ روز در زمان شاه، در سلول انفرادی بودم» تصدیق کرد که سلول انفرادی، به مثابه شکنجه روحی است.کوهیار گودرزی، فعال حقوق بشر که در تاریخ ۹ مردادماه بازداشت شده است، تاکنون از حق تماس تلفنی و ملاقات با خانواده‌اش محروم بوده و هیج خبر تایید شده‌ای در خصوص مکان و شرایط نگهداری وی در دست نیست. وی روز ۹ مردادماه به همراه دو تن از دوستانش در منزلشان در تهران بازداشت شدند. بهنام گنجی، یکی از دوستان وی که به مدت ۸ روز در زندان به سر برد، پس از آزادی از زندان، به دلایل نامشخص دست به خودکشی زد. پس از این اتفاق نگرانی‌ها در خصوص شرایط کوهیار گودرزی در زندان اوین افزایش یافته است.پروین مخترع مادر کوهیار نیز که یک روز پس از وی، در منزلش در کرمان دستگیر شده بود، هم اکنون در بند عمومی زندان کرمان به سر می‌برد. وی چندی پیش از سوی دادگاه مرود محاکمه قرار گرفت و مجددا به زندان منتقل شد. کوهیار گودرزی پیش از این در آذرماه سال ۸۸ در حالی که جهت شرکت در تشییع جنازه آیت الله منتظری عازم شهر قم بود از سوی نیروهای امنیتی بازداشت شد. وی سپس از سوی دادگاه به تحمل یکسال حبس تعزیری محکوم شد که دوران حبس خود را در زندانهای اوین و رجایی شهر سپری کرد. این فعال حقوق بشر در آذرماه سال ۸۹ پس از اتمام دوران محکومیتش از زندان ازاد شد.ادامه بی‌خبری نسبت به شرایط این عضو کمیته گزاشرگران حقوق بشر در شرایطی است که طبق آیین نامه حقوق شهروندی، متهم می‌بایست بلافاصله پس از بازداشت خانواده‌اش را در جریان محل نگهداری خود قرار دهد. حق تماس تلفنی و ملاقات با خانواده از جمله حقوقی است به صراحت در مبحث حقوق متهم مورد تاکید قرار گرفته است.در طی دو ماه گذشته، سازمانهای مختلف حقوق بشری بین المللی، از جمله دیده بان حقوق بشر ، عفو بین الملل، گزارشگران بدون مرز و سازمان حقوق بشری فرانت لاین با صدور بیانیه‌هایی نسبت به بازداشت و شرایط نامعلوم کوهیار گودرزی ابراز نگرانی کرده‌اند.کمیته گزارشگران حقوق بشر، ضمن ابراز نگرانی در خصوص ادامه بازداشت انفرادی کوهیار گودرزی، اعمال هرگونه فشار روحی و جسمی جهت اخذ اعتراف از وی را محکوم می‌کند و توجه افکار عمومی را نسبت به تاثیرات مخرب سلول انفرادی بر متهمان جلب می‌کند.
 
محکومیت بشیر احسانی، فعال حق تحصیل به ۵ سال حبس تعزیری 

بشیر احسانی فعال حق تحصیل و دانشجوی محروم از تحصیل بهایی به ۵ سال حبس تعزیری محکوم گردید.دادگاه این دانشجوی محروم از تحصیل بهایی ۱۶ مرداد ماه با تغییر اتهامات در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیرعباس برگزار شد، اتهامات وی در کیفرخواست صادره «اخلال در نظم عمومی و داشتن تجهیزات ماهواره» بود اما در جلسه دادگاه، قاضی پیرعباس بر اساس صحبت های نماینده دادستان و بدون توجه به نظرات بازپرس پرونده، اتهام بشیراحسانی را تغییر داده و اتهام «تجمع و تبانی به قصد بر هم زدن امنیت کشور» را تفهیم و براساس این ماده قانونی این فعال حق تحصیل را محاکمه کرد.در کیفرخواست صادره از سوی بازپرس پرونده، آقای احسانی از اتهام تجمع و تبانی و اتهاماتی نظیر «توهین به مقدسات و تبلیغ علیه نظام» تبرئه شده بود.در هفته‌های اخیر و پیش از اعلام حکم اولیه دادگاه، این عضو جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی بارها به صورت تلفنی و کتبی از سوی شعبه ۳ دادسرای اوین احضار گردید و در یک مورد، چندین ساعت مورد بازجویی قرار گرفت.دادگاه احسانی پیشتر به علل مختلف ۳ بار در تاریخ های ۲۰ بهمن ۸۹، ۲۸ تیر ماه و ۱۵ مردادماه به تعویق افتاده بود.بشیر احسانی پس از حوادث روز عاشورا سال ۸۸ در تاریخ ۲۱ بهمن ماه ۱۳۸۸ بازداشت و به بند ۲۴۰ زندان اوین منتقل و پس از ۲۷ روز بازداشت در تاریخ ۱۸ اسفند ۱۳۸۸ با قرار وثیقه آزاد شد. در اسفندماه‌‌ همان سال و همزمان با دیگر بازداشت‌های گستردهٔ اسفند ۸۸، منزل او مورد هجوم مجدد نیروهای امنیتی قرار گرفت که ماموران امنیتی موفق به بازداشت وی نشدند.

کمیته گزارشگران حقوق بشر

نرگس محمدی: اگر صدسال هم زندان بکشم، تغییر عقیده نخواهم داد

نرگس محمدی، نائب رئیس کانون مدافعان حقوق بشر و رئیس هیئت اجرائی شورای ملی صلح، به ۱۱ سال حبس تعزیری محکوم شد. در این حکم، تلاش‌های او برای نهادسازی و کمک به خانواده زندانیان سیاسی عناوین مجرمانه تعریف شده است.نرگس محمدی، نایب رئیس کانون مدافعان حقوق بشر ایران، از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به اتهام اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور، عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر و فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران در مجموع به ۱۱ سال حبس تعزیری محکوم شد.این حکم در ۲۳ صفحه به وکلای او، محمد شریف و یلدا مظفریان، ابلاغ شده و در آن تمامی فعالیت‌های مدنی این فعال حقوق بشر به عنوان جرم تلقی شده است.از جمله تلاش وی برای تشکیل شورای ملی صلح، تأسیس کمیته انتخابات آزاد، سالم و منصفانه و تشکیل کمپین اعدام بس کودکان از عناوین مجرمانه خانم محمدی است.همچنین ملاقات وی با زندانیان سیاسی و نیز ملاقاتش با مهدی کروبی به عنوان جرم تلقی شده است.اهدای تندیس تلاشگر حقوق بشر از سوی کانون مدافعان حقوق بشر به آیت‌الله منتظری نیز یکی دیگر از عناوین مجرمانه نرگس محمدی تلقی شده است. این جایزه در آذر سال ۱۳۸۸ در منزل آیت‌الله منتظری به وی اهدا شد.همکاری با شیرین عبادی و تهیه گزارش از موارد نقض حقوق بشر در ایران از جمله جرائم دیگر نرگس محمدی است.روز اهدای جایزه حقوق بشر به آیت‌الله منتظریروز اهدای جایزه حقوق بشر به آیت‌الله منتظریدر رأی صادرشده توسط دادگاه انقلاب، تمامی فعالیت‌های نرگس محمدی در راستای براندازی نظام جمهوری اسلامی تعریف شده و چندین بار از وی به عنوان “مخالف و برانداز نظام جمهوری اسلامی ایران و عامل سیاه‌نمایی و دروغگویی علیه نظام” یاد شده است. در این رأی همچنین کانون مدافعان حقوق بشر یک نهاد سیاسی امنیتی خوانده شده است.

«فعالیت‌های کانون مدافعان قانونی، انسانی و اسلامی است»

نرگس محمدی در گفت و گو با دویچه‌وله درباره کانون مدافعان حقوق بشر گفت: «از نظر قانونی فعالیت کانون مدافعان حقوق بشر به‌عنوان یک نهاد مدنی و ملی و بین‌المللی نه تنها غیرقانونی نیست، بلکه کاملاً منطبق با معیارها و موازین قانونی‌است و همین طور طبق نص صریح قانون اساسی جمعیت‌ها و نهادها و انجمن‌ها و احزاب آزاد هستند.»وی ادامه می‌دهد: «اگر دارند چنین ادعایی را براساس موازین اسلامی علیه مدافعان حقوق بشر مطرح می‌کنند، مگر نه این است که تلاش برای امر به معروف وظیفه‌ی هر انسان آزاده‌ای است، پس عمل ما نه عملی غیردینی‌ست، نه غیرقانونی و نه غیراخلاقی. ما معتقدیم که رفتار ما در نهاد کانون مدافعان حقوق بشر و دفاع ما از حقوق بشر و تلاش ما برای ارتقای آن، کاملاً قانونی است.»خانم محمدی درباره ملاقات با زندانیان سیاسی که یکی از جرائم او عنوان شده می‌گوید: «از وقتی کانون مدافعان حقوق بشر تثبیت شد، ما یک کمیته‌ داشتیم تحت عنوان “دفاع از خانواده‌های زندانیان سیاسی”. در این کمیته ما با خانواد‌ه‌ها ملاقات می‌کردیم و سعی می‌کردیم که فقط یک کار خیلی کوچکی انجام دهیم. ما واقعاً نتوانستیم کار بزرگی برای این خانواده‌های محترم انجام دهیم. اما در حد توان‌مان سعی می‌کردیم رسیدگی کنیم و در همین راستا زندانیان سیاسی که به مرخصی می‌آمدند یا آزاد می‌شدند، ما با آن‌ها ملاقات می‌کردیم و در مورد شرایط حبس‌شان، در مورد دادگاه‌هایشان با آن‌ها صحبت می‌کردیم. همین طور در رابطه با ملاقاتی با آقای کروبی داشتیم، این‌ها هیچ کدام عمل مجرمانه نیست و من واقعاً نمی‌دانم بر اساس چه قانونی و از کجا این‌ها یک چنین ادعایی کرده‌اند که این‌ها اعمال مجرمانه است.»

اصرار بر دفاع از حقوق بشر

نرگس محمدی پس از آزادی از زندان در بیمارستان ایرانمهرنرگس محمدی پس از آزادی از زندان در بیمارستان ایرانمهردر حکم ۲۳ صفحه‌ای نرگس محمدی چنین تصریح شده است: «دادگاه با توجه به عناد و لجاجت متهم و پافشاری بر صحت مواضع ضدامنیتی و تبلیغات مسموم و شاعرانه، وی را به ۱۱ سال زندان تعزیری محکوم می‌نماید.»خانم محمدی درباره این قسمت از رای صادره چنین می‌گوید: «اگر منظورشان اصرار در این است که این اقداماتی که ما انجام دادیم قانونی نیست، من هنوزهم آن را قانونی می‌دانم. وقتی من به جرم تلاش برای رسیدن به صلح وحقوق بشر در جامعه ایران به یازده سال زندان محکوم می‌شوم، حتی اگر صد سال زندان بکشم، ذره‌ای از ادای دین به جامعه، انسانیت و آزادی عقیده و بیان را ادا نکرده‌ام و این چیزی نیست که آدم بخواهد درباره‌اش تغییر عقیده دهد. ما به هدفمان که تحقق حقوق بشر در ایران است ایمان داریم و این را از طرق مسالمت‌آمیز و مدنی پیش می‌بریم، نه از طرق اقدامات امنیتی.»نرگس محمدی در اردیبهشت سال ۱۳۸۹ به اتهام عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر به شعبه ۴ دادگاه انقلاب احضار شد و پس از چند جلسه دفاع با صدور قرار وثیقه ۵۰ میلیون تومانی آزاد شد. اما تنها چند روز بعد، شبانه در منزل خود توسط مأموران امنیتی بازداشت شد.خانم محمدی ۱۱ تیرماه سال ۸۹ در حالی که به شدت بیمار بود از زندان مرخص و مستقیما به بیمارستان رفت. وی چندین ماه به دلیل یک بیماری عصبی در بیمارستان بستری بود.تیرماه سال جاری نرگس محمدی در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران محاکمه شد. رایی در ۲۳ صفحه برای او صادر شد که به گفته‌ی قاضی «تنها قطره‌ای از عملکرد ضد امنیتی و تخریبگرمتهم است».خانم محمدی که در شرکت بازرسی مهندسان ایران کار می‌کرد، آبان سال ۸۸ به دلیل عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر از محل کارش نیز اخراج شد. وی مادر دو کودک دوقلوی چهارساله است و همسرش تقی رحمانی که ۱۷ سال از عمرش را در زندان‌های جمهوری اسلامی گذرانده اخیرا ممنوع الخروج شد.


نوشته ای از فرزاد سلطانزاده نادری

زندانی سیاسی ، شکرالله مسیح پور، هفت ماه در اسارت بدون محکومیت قضایی

بنا بر گزارش دریافتی،زندانی سیاسی دکتر شکرالله مسیح پور، پس از تحمل هفت ماه بازداشت در بند مخوف 209 وزارت اطلاعات، به بند 350 اوین منتقل و در کنار دیگر زندانیان سیاسی و عقیدتی قرار گرفت.قرار بازداشت موقت صادر شده برای ایشان تا کنون سه بار تمدید شده است و این در حالی است که هیچگونه شواهد قابل استناد و محکمه پسندی در تایید اتهامات مطرح شده توسط وزارت اطلاعات وجود ندارد. از جمله این اتهامات مضحک و بی اساس ارتباط با بیگانگان و بهاییت بوده که با توجه به سوابق قضایی قبلی وآخرین پرونده ایشان با اتهام رهبری شعارهای روی بام در حوادث بعد از انتخابات 88، واضح است که این بازداشت 7 ماهه صرفا جنبه کینه جویی و آزار متهم و خانواده ایشان را دارد. لازم به توضیح است که دستگیری ایشان در اسفند 89 و با یورش شبانه بیش از 10 نفر از عناصر وزارت اطلاعات ودر حالی صورت گرفت که فرزندش سیامک مسیح پور نیز به عنوان زندانی عقیدتی، دوره محکومیت خودرادر بند 350 اوین می گذراند و پس از دستگیری پدر مجددا مورد بازجویی قرار گرفت. شکرالله مسیح پور در مدت بازداشت از داشتن وکیل، هواخوری، ملاقات حضوری، دسترسی به کتاب و اخبار و کلیه حقوق انسانی و شهروندی محروم بوده است.همچنین داشتن 63 سال سن و مشکلات جسمی گوناگون و نبود رسیدگی های لازم، تحمل زندان را برایش دوچندان دشوارکرده است. به علاوه از حدود 6 ماه قبل که بازجویی های غیر انسانی با استفاده از چشم بند به اتمام رسیده است، هیچگونه اقدام قضایی در جهت تغییر وضعیت پرونده به هر شکل، شامل منع تعقیب یا تبدیل قراربازداشت به وثیقه ویا ارسال پرونده به دادگاه صورت نگرفته است. در حال حاضرپرونده این زندانی سیاسی در شعبه 14 بازپرسی دادستانی تهران به ریاست فردی به نام بیگی قرار دارد و ظاهرا به دلیل نبود شواهد کافی و عدم اثبات یا پذیرفتن اتهامات توسط متهم، پس از گذشت چندین ماه ، دستگاه قضایی از صدور کیفرخواست و ارسال به دادگاه سرباز زده است. بازپرس پرونده نیز از هرگونه پاسخگویی به خانواده ایشان طفره رفته ودر چند ماه اخیر صرفا اظهار می دارند که پرونده به زودی به دادگاه ارسال خواهد شد. 

پارس دیلی نیوز

۱۳۹۰ مهر ۵, سه‌شنبه

ارتش رژیم فقیه:برای حضور در مرزهای آبی آمریکا برنامه داری+عکس

سایت حکومتی جهان:فرمانده نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی از برنامه این نیرو برای حضور در اقیانوس اطلس خبر داد و گفت:‌ همان‌گونه که استکبار جهانی در نزدیک مرزهای آبی ما حضور دارد، ما هم با کمک سربازان ولایی این نیرو در نزدیکی مرزهای آبی آمریکا حضور قدرتمندانه خواهیم داشت.

پارس دیلی نیوز 

بیانیه ی حزب ابتکار فمینیستی سوئد در رابطه با دستگیری دو فعال جنبش زنان ایران

حزب ابتکار فمینیستی سوئد در بیانیه ای ضمن محکوم کردن بازداشت فرانک فرید و فرشته شیرازی از وزیر امور خارجه این کشور خواست که به موضوع نقض حقوق زنان در ایران توجه بیشتری نشان دهد.در این بیانیه که روز ۲۵ سپتامبر منتشر شده است، آمده:دو فعال دیگر جنبش زنان ایران، فرانک فرید و فرشته شیرازی، از فعالین کمپین یک میلیون امضا دستگیر شدند. فرید تحت شکنجه قرار گرفته و از شیرازی اطلاعی در دست نیست. ابتکار فمینیستی سوئد خواهان آزادی فوری و بدون قید و شرط این فعالین است و تا تحقق این امر، مسئله ی دستگیری این دو زن زندانی را پیگیری خواهد کرد.سخنگوی ابتکار فمینیستی در این بیانیه ضمن انتقاد به وزیر امور خارجه دولت سوئد به کم توجه بودن نسبت به نقض حقوق زنان در کشورهای دیگر انتقاد و تاکید می کند که دفاع از حقوق زنان نباید قربانی قراردادهای فروش اسلحه شود. سخنگوی این حزب از وزیر امور خارجه ی کشورش می خواهد که از حق زنان ایران برای سازماندهی خود بدون آنکه با خشونت و بازداشت مواجه شوند حمایت کند.


نوشته ای از شیوا

دو برندۀ جایزۀ صلح نوبل خواستار آزادی مدرّسان بهائی شدند

همزمان با برگزاری دادگاه تعدادی از مدرسان بهائی، دو برندۀ جایزۀ صلح نوبل از حکومت ایران به شدت انتقاد و اقدامات آن را به «عصر تاریکی اروپا» یا «دادگاه های تفتیش عقاید اسپانیا» تشبیه کرده اند.دزموند توتو، اسقف سابق کلیسای انگلیکان کیپ تاون، و خوزه راموس هورتا، رئیس جمهور تیمور شرقی، در نامۀ سرگشاده ای خطاب به جامعۀ دانشگاهی که امروز تحت عنوان «جنگ ایران علیه دانش» در هافینگتون پست به چاپ رسید، نظرات خود را عنوان کردند.دو برندۀ جایزۀ نوبل در نامه از حکومت ایران می خواهند هفت بهائی را که اکنون درایران به خاطر فعالیت های آموزشی شان مورد محاکمه قرار دارند، بدون قید و شرط آزاد کند و از اتهامات مطرح شده، تبرئه نماید.آنها می نویسند: «پیشرفت نوع بشر در قرن های اخیر، بیش از هر عامل دیگری، با دسترسی فزاینده به اطلاعات، تبادل سریع تر اندیشه ها و در بیشتر نقاط جهان با آموزش همگانی مرتبط بوده است.»«بنابراین تلاش مستبدان و دیکتاتورها در قرن بیست و یکم برای منکوب کردن مردمان خود با سعی در محروم کردن آنها از آموزش یا اطلاعات به ویژه تکان دهنده است.»«در بلند مدت نه تنها تلاش آنها بيهوده است، بلکه اين تصور را به وجود می آورد که آنها از عصری که در آن زندگی می کنند و اندیشمندان تازه ای که در میان شان هستند، می ترسند.»در نامه آمده: «شاید آشکارترین نمونۀ این ترس امروزه محروم کردن پیروان آئین بهائی - ديانتی مسالمت جو که هیچ برنامۀ سیاسی ندارد و به یگانگی همۀ ادیان معتقد است - از آموزش عالی در ایران باشد.»

حضور در دادگاه

انتشار نامۀ سرگشاده با گزارش های مبنی بر آغاز محاکمه های هفت مدرّس بهائی در ایران همزمان شده است. آنها در زمینۀ ارتباط شان با یک اقدام غیر رسمی جامعه با عنوان مؤسسۀ آموزش عالی بهائی (BIHE) بازداشت شدند. این مؤسسه به اساتید بهائی محروم از انجام شغل شان – به دست حکومت ایران – فرصت تدریس به اعضای جوان جامعه را که خود از دانشگاه محرومند، می داد.اسقف توتو و رئیس جمهور راموس هورتا در نامه شان خاطر نشان می کنند: «دستگیر شدگان نه رهبران سیاسی بودند و نه رهبران دینی. آنها مدرسانی در رشته هایی مانند حسابداری و دندان پزشکی بودند که امروز با چشم انداز دهه ها زندان پیش روی خود مواجهند. اتهامی که علیه آنها مطرح شده، ارائۀ آموزش عالی به جوانان بهائی است»جامعۀ جهانی بهائی اطلاع یافته که شش نفر از این هفت نفر بازداشت شده پس از یورش های خرداد گذشته به خانه های حدود ۳۹ بهائی مرتبط با مؤسسۀ آموزش عالی بهائی، اکنون در گروه های دو نفره مورد محاکمه قرار می گیرند.بانی دوگال، نمایندۀ ارشد جامعۀ جهانی بهائی در سازمان ملل، گفت: «وکیلی که برای دفاع از آنها آماده می شد، خود اکنون زندانی است؛ گزارش شده دو نفر از این زندانیان دیروز مورد محاکمه قرار گرفته اند؛ دو نفر امروز و دو نفر فردا مقابل دادگاه حاضر می شوند و به نظر می رسد هفتۀ پیش یک نفر دیگر محاکمه شده است.»او افزود: «همۀ نشانه ها حاکی از آن است که نمی توانیم انتظار محاکمۀ عادلانه ای داشته باشیم.»خانم دوگال سپاس جامعۀ جهانی بهائی را از اسقف توتو و رئیس جمهور راموس هورتا ابراز داشت.او گفت: «ما از آنها متشکریم، همچنین از همۀ حکومت ها، سازمان ها و افراد خیرخواه در سراسر دنیا که تلاش های شان این پیام روشن را به مقامات ایرانی می فرستند که اقداماتش از نزدیک دیده بانی و محکوم می شود.»

اخراج به خاطر باورهای شان

نامۀ سرگشاده بر گرفتاری دیگر جوانان ایرانی نیز که «به خاطر باورهای شان یا دیدگاه هایی که مخالف جناح حاکم تشخیص داده شده، از جمله نگرش های موافق اصلاحات» از دانشگاه ها اخراج شده اند، تمرکز دارد. در نامه آمده است: «به نظر ما اهميت دارد که توجه کنيم این اقدامات نه نتیجۀ آئین اسلامی است و نه برآمده از آن است. انسان فقط لازم است به اعصار تاریکی اروپا یا دادگاه های تفتیش عقاید اسپانیا نگاه کند تا ببیند آیت الله های ایرانی قطعاً اولین گروهی نیستند که دین را به عنوان پوششی برای تلاش در سرکوب جبری اندیشه ها و دانشی که می ترسند قدرت آنها را تهدید کند، به کار می گیرند. سنت های غنی فلسفی و هنری ایران، نقش دانشمندان ایرانی در سراسر جهان و اقدامات اعضای جامعۀ مسلمان که به مؤسسۀ آموزش عالی بهائی کمک و از آن حمایت کرده اند، همه گواه این حقیقت است که اقدامات رهبران ايران انعکاسی از آئین اسلامی یا ایمان بسیاری از مسلمانان خیرخواه در جوامع ایرانی نیست.»«و هرچند باور داریم هم از نظر تاریخی و هم در دنیای 'به هم پیوسته با خطوط ارتباطی' سرکوب کردن تلاش برای جستجوی دانش بیهوده است، اما بسیاری افراد در ایران هستند که جان های شان با این تلاش مورد تهدید یا آسیب قرار می گیرد.»

«آنها به حمایت ما نیاز دارند.»

این برندگان جایزۀ نوبل در میان دیگر مطالبات، جامعۀ دانشگاهی را تشویق می کنند با ابراز مخالفت و نارضایتی خود از هر سیاستی که افراد را بر مبنای پیشینۀ دینی یا باورهای سیاسی شان از آموزش عالی محروم می کند، با همقطاران ایرانی خود همبستگی نشان دهند.»

محکوم کردن جهانی

اعتراض بین المللی به آزار مدرسان بهائی در ایران در چهار ماه گذشته دنیا را از استرالیا تا زامبیا درنوردیده است.

در اوایل این ماه، خانم خانم کاترین اشتون، نمایندۀ عالی اتحادیۀ اروپا برای امور خارجه، «نگرانی جدی» خود را از حمله به مؤسسۀ آموزش عالی بهائی ابراز کرد.سه روز پیش از آن، وزیر امور خارجۀ کانادا، جان برد، گفت دستگیری کارکنان مؤسسۀ آموزش عالی بهائی «بر پايۂ اتهام بی اساس توطئه علیه امنیت ملی است. این مؤسسه خدمات آموزشی ارزشمندی به جامعۀ بهائی که از آمزوش عالی رسمی در ایران محروم است، ارائه می کند.»این هفت مدرس بهائی که مورد محاکمه قرار می گیرند عبارتند از: وحید محمودی و کامران مرتضایی که طبق گزارش ها دیروز محاکمه شدند؛ محمود بادوام و نوشین خادم که قرار است امروز محاکمه شوند؛ و رامین زیبایی و ریاض سبحانی که فردا محاکمه خواهند شد. بر اساس اطلاعات به دست آمده فرهاد صدقی روز سه شنبه ۲۰ سپتامبر به دادگاه رفته است.لازم به ذکر است ، محاکمۀ هفت تن ازمسئولان جامعۀ بهایی ایران آغازشد

محاکمۀ هفت تن از اعضای جامعۀ بهایی ایران به اتهام تبلیغ دیانت بهایی از شنبه در دادگاه انقلاب تهران آغاز شده است. متهمان که عبارتند از شش مرد و یک زن در دسته های دو نفری به طور جداگانه از سوی دادگاه انقلاب تهران محاکمه می شوند. متهمان گروهی از مسئولان و آموزگاران دانشگاه مجازی بهائیان هستند که در اواخر ماه مه گذشته از سوی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران دستگیر شدند. به گزارش منوتو، جراید ایران و رسانه های رسمی این کشور هیچ اشاره ای به آغاز محاکمۀ بهائیان ایران نکرده اند. جامعۀ بهائیان ایران در آمریکا با انتشار بیانیه ای نسبت به سرنوشت ناروشن این هفت تن ابراز نگرانی کرده و افزوده است که وکیل مدافع آنان عبدالفتاح سلطانی به دلایل نامعلوم از دهم سپتامبر گذشته از سوی مأموران امنیتی جمهوری اسلامی ایران دستگیر شده است. علاوه بر سازمان عفو بین الملل، اتحادیۀ اروپانیز دستگیری عبدالفتاح سلطانی را محکوم کرده است که یکی از بنیانگذاران کانون مدافعان حقوق بشر در ایران است. بهائیان ایران از آموزه های بهاءالله که در اوایل سدۀ نوزده میلادی نر ایران زاده شد پیروی می کنند و او را پیامبر خود می دانند. روحانیت شیعه این آئین را از آغاز تهدیدی جدی علیه خود دانسته و در تکفیر و سرکوب پیروان آن نقش کلیدی داشته ا ند . این سرکوب با شکل گیری حکومت اسلامی در ایران به اوج رسید. اعضای جامعۀ بهایی ایران از ابتدایی ترین حقوق اجتماعی و مدنی محرومند و متناوباً به اتهامات رایج جاسوسی و تبلیغ علیه نظام مقدس اسلامی هدف آزار و پی گرد قرار می گیرند.
نیویورک، ۴ مهر ۱۳۹۰(۲۶ سپتامبر ۲۰۱۱) (سرویس خبری جامعۀ جهانی بهائی)

پارس دیلی نیوز

محکومیت نرگس محمدی به یازده سال حبس

نرگس محمدی، نائب رئیس کانون مدافعان حقوق بشر و رئیس هیئت اجرائی شورای ملی صلح به یازده سال حبس تعزیری محکوم شد.نرگس محمدی به دلیل فعالیت در کانون مدافعان حقوق بشر آبان ماه سال ۱۳۸۸ از محل کار خود (شرکت بازرسی مهندسی ایران) اخراج شد و در اردیبهشت سال ۱۳۸۹ به اتهام عضویت در کانون به شعبه ۴ دادگاه انقلاب احضار و پس از چند جلسه دفاع برای وی قرار ۵۰ میلیون تومان صادر شد.اما تنها چند روز بعد، توسط مأموران امنیتی، شبانه و در منزل خود بازداشت شد و در تیرماه سال جاری در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب محاکمه شد.محمدی به استناد ماده ۶۱۰ قانون مجازات اسلامی (اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور) به تحمل ۵سال حبس تعزیری، به استناد ماده ۴۹۹ ق.م. (عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر) به تحمل ۵ سال حبس تعزیری و به استناد ماده ۵۰۰ ق.م. (در خصوص فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران) به تحمل ۱ سال حبس تعزیری و در مجموع به تحمل ۱۱ سال حبس تعزیری محکوم شده است.رای نرگس محمدی در ۲۳ صفحه انشا شده که بارها در آن از فعالیت حقوق بشری به عنوان فعالیت براندازانه یاد شده است. همچنین تلاش وی برای تشکیل شورای ملی صلح و تأسیس کمیته انتخابات آزاد سالم منصفانه و تشکیل کمپین اعدام بس کودکان، صدور اطلاعیه‌ها و گزارشات کانون در مورد نقض حقوق بشر و همکاری وی با شیرین عبادی برنده جایزه صلح نوبل و ملاقات با زندانیان سیاسی و اهداء جایزه آیت‌الله منتظری و ملاقات با مهدی کروبی همگی در راستای براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران تعریف شده است که بارها در رأی صادره از وی به عنوان مخالف و برانداز نظام جمهوری اسلامی ایران، عامل سیاه‌نمایی و دروغگویی علیه نظام یاد شده و تصریح شده که دادگاه با توجه به عناد و لجاجت متهم و پافشاری بر صحت مواضع ضدامنیتی و تبلیغات مسموم و شاعرانه، وی را به ۱۱ سال زندان تعزیری محکوم می‌نماید.دادگاه رأی ۲۳ صفحه‌ای صادره علیه محمدی را تنها قطره‌ای از عملکرد ضد امنیتی و تخریبگر متهم می‌داند که در یک تشکل امنیتی – سیاسی فعالیت نموده است. همچنین دادگاه دفاعیات وکلای وی دکتر محمد شریف و یلدا مظفریان را دفاعیات غیرموجه تلقی نموده است.

جرس  

اعلام هویت یکی دیگر از جان باختگان اعتراضات مردمی

الیاس را کشتند و خانواده اش را به سکوت واداشتند

پس از گذشت دو سال و سه ماه از برگزاری انتخابات مخدوش ریاست جمهوری 88 ، هویت یکی دیگر از جان باختگان اعتراضات مردمی اعلام شد.سیدالیاس میرجعفری در درگیری های بعد از انتخابات ناپدید شد.به خانواده او گفته بودند فرزندشان در بازداشت است اما بعد از مدتی جنازه اش را در پزشکی قانونی کهریزک به آنان تحویل دادند. در حالیکه رئیس قوه قضائیه تعداد کشته شدگان بعد از انتخابات را در یک نفر خلاصه کرده و محمود احمدی نژاد این تعداد را به 32 نفر رسانده که به زعم او اکثر آنها هم بسیجی و نیروهای طرفدار دولت بوده اند، بسیاری از خانواده های کشته شدگان و آسیب دیدگان بعد از انتخابات براثر فشارهای امنیتی همچنان سکوت اختیار کرده اند. در این میان جانباختگانی هم هستند که تاکنون حتی نام آنها هم اعلام نشده است.سیدالیاس میرجعفری یکی از اینهاست که براثر اصابت گلوله جان باخته اما خانواده اش تاکنون سکوت اختیار کرده اند. نام او در لیست 72 جانباخته ای که از سوی کمیته پی گیری آسیب دیدگان بعد از انتخابات اعلام شد هم نیست؛در واقع تاکنون حتی نام این جان باخته گمنام هم اعلام نشده بود. امید میرجعفری ، برادر او در تماس "روز" تنها به این بسنده میکند که "برادرم شهید شد و رفت؛ ما هم به اندازه کافی درد داریم و نمیخواهیم بیش از این دچار دردسر شویم". او حاضر به بیان جزئیات جان باختن برادرش نمی شود اما فاطمه محسنی، مادر مسعود هاشم زاده، از دیگر جان باختگان وقایع بعد از انتخابات با تایید کشته شدن سید الیاس میرجعفری در اعتراضات بعد از انتخابات به "روز" می گوید: این خانواده ساکن رشت هستند اما پسرشان در تهران کار میکرد. در رشت و در شهرک گل ها همه این خانواده را می شناسند و قضیه شهادت فرزندشان را میدانند اما متاسفانه این خانواده براثر فشارها و مشکلاتی که برای آنها ایجاد شده حاضر به سخن گفتن از فرزندشان نیستند. مسعود هاشم زاده، جوان 27 ساله روز 30 خرداد در خیابان شادمان مورد اصابت گلوله قرار گرفت و جان باخت.مادرش به "روز" می گوید: دو ماه از شهادت مسعود می گذشت که ما برای پیدا کردن خانه به رشت امدیم و برای اینکه نزدیک مزار مسعود باشیم کلا ساکن رشت شدیم و همان موقع چهلم الیاس بود که درتیرماه شهید شده بود. اما خانواده او هم مثل ما هیچ مراسمی نداشتند؛یعنی نگذاشتند مراسمی برگزار کنند. من به مادران صلح و مادران عزادار این مساله را اطلاع دادم اما پدر و مادر این شهید به شدت می ترسند، برای بچه های دیگرشان می ترسند و نمی خواهند برای آنها مشکلی پیش بیاید برای همین هیچ حرفی نمی زنند. او می افزاید: عکس مسعود را پشت شیشه ماشین زده ایم و نگهبان شهرک گل ها یکبار که عکس مسعود را دید شناخت و گفت در شهرک ما هم بچه ای شهید شده اما هیچ اطلاع رسانی نشده و خانواده اش می ترسند اما او هم مثل پسر شماست و گلوله خورده است. بعد که پی گیری کردیم دیدیم همین الیاس است. خیلی این مساله مرا ناراحت کرد چون این بچه هم همچون بچه من و بقیه برای آزادی خون داده و وقتی حتی نامی از این بچه ها نیست واقعا خیلی زجر آور است. 

بیضه هایش ترکیده بود 

خانواده سید الیاس میرجعفری حاضر به سخن گفتن نیستند. برادرش می گوید الیاس دیگر زنده نمی شود و خانواده او تصمیم به مصاحبه ندارند. اما یکی از نزدیکان آنها به "روز" می گوید جنازه اش در شهر ماسال به خاک سپرده شده است. او می افزاید: خانواده میرجعفری اهل ماسال هستند و در رشت زندگی میکنند. اما الیاس در بازار تهران و نزد یک بازاری کار میکرد. او که نزدیک سی سال داشت، بعد از انتخابات ناپدید شده بود. خانواده اش همه جا را زیر پا گذاشتند اما خبری نشد هر روز مقابل زندان اوین بودند و اسامی بازداشت شدگان را میخواندند به امید اینکه نامی از پسرشان ببینند. بعد به آنها می گویندپسرشان بازداشت است و قرار است آزاد شود و بروند او را تحویل بگیرند. اما وقتی مراجعه میکنند به انها می گویند بروید پزشکی قانونی کهریزک و آنجا تحویل بگیرید. او سپس توضیح می دهد: برادر الیاس جنازه را دیده؛جنازه اینقدر وضعیت وحشتناکی داشته که اجازه نمیدهد پدر و مادرش ببینند.او می گفت همه بدن الیاس کبود بوده ، بیضه هایش ترکیده و یک چشم اش هم از کاسه درآمده بود. بعد از تشکیل پرونده جنازه را گرفتند و در ماسال دفن کردند. اما اجازه ندادند هیچ مراسمی بگیرند و آنها هم سکوت کردند. به گفته این راوی "متاسفانه در شهرستان ها فضا خیلی بدتر است و فشارها خیلی بیشتر؛ اصلا نفس کشیدن هم سخت است. اینقدر به این خانواده فشار آوردند و تهدید کردند که آنها از ترس آسیب رسیدن به بچه های دیگرشان سکوت کردند.حالا با اینکه در ماسال و در شهرک گلهای رشت همه موضوع را میدانند اما کسی در این مورد حرف نمی زند. گاهی مردم میروند سر خاک الیاس و گلی می گذارند اما کلا این شهید خیلی مظلوم و گمنام ماند . نه اسمی از او جایی آمد و نه جایی نوشته شد که او هم مثل سهراب و ندا برای همین مملکت خون داده، او هم در اعتراضات کشته شده و او هم نمیدانم شاید مثل خیلی ها دنبال رای خود بود شاید هم مثل خیلی های دیگر رهگذری بود که گلوله ای خورد و بازداشت شد و شهید شد. چون هنوز خانواده اش هم نمیدانند آیا در خیابان و در جا شهید شده یا اینکه زخمی و بازداشت و بعد شهید شده. هیچ توضیحی هم به آنها نمیدهند اما مهم این است که الیاس شهید شده و مردم باید بدانند از این شهدا زیاد هستند که نه عکسی از آنها منتشر شده و نه اسمی.به او می گویم آیا امکان دارد عکسی از الیاس برای انتشار در اختیار ما قرار دهید؟ می گوید: شاید باورتان نشود این خانواده را چقدر اذیت کرده و ترسانده اند که عکسی از فرزندشان هم نمیدهند آنها فکر میکنند اگر عکسی از فرزندشان منتشر شود بقیه فرزندانشان به خطر می افتند و ....

فرشته قاضی / روز

پارس دیلی نیوز

انجمن بین المللی قلم خواستار رسیدگی به وضعیت فرانک فرید شد

کمیته نویسندگان زندانی از انجمن بین المللی قلم، دراطلاعیه ای که در ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۱ منتشر کرد، خواستار اقدامی فوری در جهت رسیدگی به وضعیت فرانک فرید، نویسنده، مترجم و شاعر آذربایجانی و فعال حقوق زنان در تبریز شد.فرانک فرید روز ۱۲ شهریور ۱۳۹۰ به هنگام خرید در تبریز بازداشت شد. به گفته یکی از همبندیان وی، در نتیجه ضربات شدید وارده به فرید در روز اول بازداشت، گوش چپ وی دچار مشکل شنوایی شده و با توجه به امکانات محدود پزشکی و دارویی زندان، امکان دارد این فعال فرهنگی و شاعر بنام تبریزی، ناقص العضو شود.انجمن بین المللی قلم در این راستا خواستار رسیدگی به وضعیت فرانک فرید شد. این انجمن از مردم خواسته تا در اقدامی فوری و در نامه هایی به مقام های مسئول، رئیس قوه قضائیه، رئیس دادگستری آذربایجان شرقی، رئیس جمهور و رهبر جمهوری اسلامی ایران، ضمن اظهار نگرانی جدی از وضعیت فرانک فرید، خواستار آزادی فوری و بدون قید و شرط وی شوند. متن کامل این اطلاعیه را در ادامه می بینید.ایران: بازداشت فرانک فرید، ژورنالیست، شاعر و فعال زنان؛ نگرانی های جدی از وضعیت سلامت وی
کمیته نویسندگان در زندان[۲] (WiPC) از انجمن بین المللی قلم[۳](PEN) نسبت به وضعیت سلامت فرانک فرید، روزنامه نگار، شاعر و فعال زنان که در ۳ سپتامبر ۲۰۱۱ در تبریز واقع در شمال غرب ایران و ظاهرا به دلیل فعالیت های صلح آمیز و نوشته هایش در مورد مسائل زیست محیطی و حقوق زنان دستگیر شده است، به شدت نگران است. گزارش های بدست آمده حاکیست که فرانک فرید در طول بازداشت و در جلسات طولانی بازجویی، در روزهای اولیه دستگیری به شدت مورد ضرب و شتم و بدرفتاری قرار گرفته است. درخواست های معالجه پزشکی او نیز رد شده، بنابراین وضعیت جسمی وی نگران کننده است. شبکه بین المللی قلم می خواهد که فرانک فرید فورا و بدون قید و شرط مطابق با ماده ۱۹ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی که ایران نیز به آن پیوسته است، آزاد شود. همچنین اصرار دارد که تمام معالجات ضروری پزشکی فورا برای فرانک انجام شود.طبق اطلاعات شبکه بین المللی قلم فرانک فرید سردبیر ماهنامه تعطیل شده دیلماج، شاعر و فعال حقوق زنان توسط لباس شخصی ها و در حال خرید در ۳ سپتامبر ۲۰۱۱ در تبریز بازداشت شد. پس از آن نیروهای اطلاعات منزل او را تفتیش و کامیپوتر و وسایل شخصی او را ضبط کردند. فرانک بعد از حضور در یک تظاهرات مسالمت آمیز علیه سیاست های تأثیر گذار دولت در ارتباط با خشک شدن دریاچه ارومیه بازداشت شد و همینطور به نظر می رسد که نوشته ها و فعالیت هایش در زمینه حقوق زنان نیز یکی دیگر از دلایل دستگیری اش باشد. براساس شنیده ها، اتهام های وی توهین به رهبر، تبلیغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت ملی است.فرانک فرید (با تخلص ایپک) ۵۰ سال دارد و صاحب مجموعه شعری منتشر شده «یوخودا آییلماق» در سال ۲۰۰۹ است. مجموعه دیگری از اشعار او با نام «جیزیق» زیر چاپ است. وی یکی از بنیان گذاران کمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیض آمیز است و در کنفرانس های متعددی در داخل و خارج از ایران حضور داشته است.فرانک در حال حاضر در بازداشتگاه مرکزی تبریز زندانی است، جایی که بیم آن می رود در معرض خطر بدرفتاری قرار گیرد. در روز ۱۲ سپتامبر تنها خواهر وی اجازه یافت که به مدت ۴۵ دقیقه با وی ملاقات کند در حالی که امکان ملاقات با وکیل تعیین شده برای او از سوی خانواده اش داده نشد.طبق اطلاعات ارائه شده توسط عفو بین الملل، فرانک فرید عضو کمپین یک میلیون امضاء که به کمپین برابری هم شناخته می شود، است. او همچنین جزء اقلیت آذربایجانی در ایران، شاعر، مترجم و ویراستار بخش زنان نشریه توقیف شده دیلماج است. وی در سال ۲۰۰۸ هم به وزارت اطلاعات احضار شده بود تا در مورد حضور در یک کنفرانس مربوط به زنان در ترکیه توضیح دهد.کمپین یک میلیون امضا، که در سال ۲۰۰۶ آغاز به کار نمود، یک ابتکار مردمی متشکل از شبکه ای از افراد متعهد برای پایان دادن به تبعیض علیه زنان در قوانین ایران است. کمپین، آموزش های پایه ای قانونی به داوطلبانی می دهد که به سراسر کشور برای ترویج کمپین سفر می کنند. داوطلبان با هدف جمع آوری یک میلیون امضا از شهروندان ایرانی برای بیانیه ای که خواستار پایان دادن به تبعیض قانونی علیه زنان در ایران است، با زنان در خانه های خود، و همچنین در اماکن عمومی صحبت کرده، به آنها در مورد حقوق خود و نیاز به اصلاحات قانونی می گویند. دهها نفر از فعالان کمپین برای فعالیت های خود در کمپین، یا در حال جمع آوری امضا برای طومار، بازداشت شده یا مورد آزار و اذیت قرار گرفته اند. برخی در حال حاضر بازداشت بوده یا در حال گذراندن دوره محکومیت خود در زندان به دلیل فعالیت در کمپین، هستند.آذربایجانی های ایران به یک زبان ترکی صحبت می کنند و عمدتا شیعه هستند. آنها به عنوان بزرگترین اقلیت در ایران، ۲۵ تا ۳۰ درصد از جمعیت ایران را تشکیل می دهند؛ که عمدتا این جمعیت در شمال و شمال غرب کشور و در تهران زندگی می کنند. اگر چه عمدتا در جامعه ایرانی ادغام شده اند، در سالهای اخیر آنها به طور فزاینده ای خواستار حقوق فرهنگی و زبانی بیشتری، از جمله حق آموزش به زبان ترکی، بوده اند.دریاچه ارومیه (اورمیا)، یک دریاچه نمک در شمال غربی ایران است. دریاچه بین استانهای آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی ایران واقع شده است. این بزرگترین دریاچه در خاورمیانه و سومین بزرگترین دریاچه نمک آب بر روی زمین است. بیش از ۴۰ سد بر روی بیش از ۱۳ رودخانه ای که به دریاچه می ریزد، ساخته شده است و خشکسالی های اخیر، که از سال ۱۹۹۹ آغاز شده، بطور قابل ملاحظه ای مقدار سالانه از آب دریاچه را کاهش داده است. این به نوبه خود به افزایش شوری آب منجر شده که باعث ترس از یک فاجعه زیست محیطی در منطقه شده است.در ابتدای آوریل ۲۰۱۱ اعتراض هایی در تبریز علیه اقدامات دولت در ارتباط با خشک شدن دریاچه ارومیه صورت گرفت و گفته می شود در دیگر شهرهایی که ایرانیان آذربایجانی زندگی می کنند نیز از مقامات ایرانی خواسته شده تا سدهای ایجاد شده بر روی رودخانه های منتهی به دریاچه ارومیه را بردارند تا خطر خشک شدن دریاچه ارومیه از بین برود. مشابه اعتراضات سال های گذشته، معترضان شیشه های آب حمل می کردند تا در رودخانه های تغذیه کننده دریاچه خالی کنند.تظاهرات مسالمت آمیزی هم در تاریخ های ۲۲ اوت و ۸ سپتامبر ۲۰۱۱ برگزار شد. در مقابل مقامات با حمله به معترضان تعداد زیادی از آنها را بازداشت کردند. گزارش های تأیید نشده ای هم حاکی از کشته شدن چند نفر است.

خامنه‌ای جنایتکار، یکی دیگر از فرزندان ایران را به قتل رساند

  ماشین کشتار جاعش، امسال زودتر از هر سال دیگه‌ای شروع بکار کرد! اولین قربانی توحش بی‌پایان پاسداران ضحاک، سارا تبریزی شهروند ۲۰ ساله‌ای بود...